سفر به دور آمریکا | قسمت ۳

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام به همه ی همسفران عزیزم

همونطوری که در جریان هستید من سفری جدید رو آغاز کردم که چندین قصد رو داشتم :

از اونجایی که من عاشق سفر هستم ، حس کردم با سفر کردن میتونم ، به مکانها ی زیبای بیشتری دسترسی داشته باشم . جوری که خودم رو در توجه و تمرکز به نکات مثبت غرق کنم .

دوم اینکه توانایی نوشتن بیشتری برای ثبت نکات مثبت رو در خودم به این طریق زیاد کنم .

با گرفتن حس های جدید ، انرژی خودم رو تقویت کنم تا با باور های مثبت به فرکانس های قوی تری دست پیدا کنم و پله پله مدارم رو به مدار بالا تری ارتقا دهم .

شناخت خودم و شناخت اونچه که برای خودم می آفرینم .

و…..

خدایا شکر که این تمرکز های مثبت به من عشق میده و شادابی خاص منو واقعی تر کرده ، این درخت ها چقدر حرف دارند و هر برگش یک نقاشی پروردگار زیبای منه .

دوچرخه سواری ، چه ورزش خوبیه ، تمرکز داشتن رو ، قوی میکنه تا به همه ی اطرافت نگاه کنی و از طرفی حس مسابقه داره .

یاد مایک و استاد و خانم شایسته افتادم ،

مایک میگفت من یک ساعت مثل مرد دوچرخه سواری کردم .

و استاد به مایک گفت : ما هم رفتیم ولی از روی چمن ها نه از اسفالت .

استاد میگفت : عزیز دلش زمان سربالایی خسته شده بود و نظرشون این بود که باید به تکامل برسند . چقدر عالی با هم صحبت میکنند و از توانایی هاشون میگند .

آفرین این برام درسه که هر کسی احترام به اندازه ی توانایی دیگری میگذاره .

بله قانون احترام و ادب خیلی سرش میشه و اینو از ریشه از ما انسان ها میخواد .

استاد ، طبق همیشه که پا بر رو ی ترس هاش گذاشته و درش قوی شده

حرکتی رو آغاز میکنه ،

هر بار این مسیر رو در هر کجا که باشه تقویت میکنه ، به حرف مردم و … توجه نکرده .

به اون جرات و جسارت درونش توجه کرده ، که در این جهان همه چی برات مهیاست ، حرکت کن ، خدا عاشق توست و اون با تو هست و تو رو کمک میکنه به اون توکل کن و هیچ نترس و با فرکانس و درخواست هات اونو ایجاد کن .

و البته از اونجایی که استاد همیشه در کشف راه های جدید ترس نداشته به هدایتی که از قلبش میگیره از اون سمت میره .

میدونید از خودش که از پس هر چی که اتفاق بیافته بر میاد، مطمئن هست ، از چالش های جدید که نتونه حلشون کنه نمیترسه .

چقدر عالی میشه منم به این درجه برسم .

خدای من بوی غذا میاد ، چه عطری ! این به به ! و چه چه ! کردن استاد ادم رو به اشتها میاره ،

آخه استاد ! سهم ما چی ؟

آشپزی هم بلده ماشاالله از نوع در مواقع خاص . ههههههههه

{کاش دستور غذای لری هم به ما بدند . منتظریم .از فایل های زندگی در بهشت ببینیم . استاد و خانم شایسته ی عزیز }

واقعا این قوانین از هر لحاظ به ادم لذت میده اگه هم مسیرش باشی .

خدایا شکرت چه لذتی داره هندونه خوردن به سبک ایرانی ههههههه

خدایا اااااا ! ای فدات بشم، ای نازنینم، این سنجاب ها رو ببینید ادم میخواد بوسشون کنه ، چقدر این خالق زیبا آفریده …..

چه با لذت هندونه میخوره ، درست مثل خوردن من دو دستی .

بریم سبک زندگی با ار-وی در این پارک ها رو ببینیم ، تا هم به زیبایی قدم بعدی برسیم و هم ببینیم چه اتفاقاتی رو ساختیم که الان جهان به ما نشون میده .

خداااااااااای من ، خدا جون الهی شکرت .

من هم چهارم جولای بدنیا اومدم خدای من ! چی میبینم ؟! جهان منو با دست دیگه از دستان خدا اونم از نوع امریکایش سوپرایز کرد به به !

این ها همه از درون من با فرکانس های من ساخته شده ، خدایا من چه باور قشنگی داشتم به به !

بهترین پیغام رو برام نوشتن : زندگی یک ماجراجویی است .. سفر خوش بگذره !

خدای من ، حتی جهان همواره از درون من خبر داره میدونه من در سفر هستم و سفرم رو شروع کردم ، برام آرزوی خوشی کرده . الهی شکرت ممنونتم ای خدا

حتی دست تکون دادن این خانم مهربون که متوجه شده من ایرانی هستم و سلامی گرم به مردم ایران میفرسته ، او با سلام گرم و صمیمانه اش لبخند بر روی صورت هامون مینشونه ، افرین به این آدم های خوب و مهربون .

راستش من اکثر اوقات فکر میکردم که نگاه کردن به مردم درست نباشه ، باورم این بود که اونا اومدن و میخوان روز راحتی داشته باشن ومن با نزدیک شدنم این راحتی رو از اونها میگیرم ،

اما از وقتی دیدم خانم شایسته در اون فایل از خصوصیات رفتاریشون میگفتند که همیشه نگاه کردن به مردم رو دوست داشتن ، گفتم الان وقتشه !

جرات خودم رو نشون بدم ، تا حس جدیدی رو تجربه کنم .

و حالا در این پارک زیبا با وجود این همه مردم مهربون که از هر ملیتی با هر رنگ و نژادی و فرهنگی هستند منم با این الگوبرداری به همه نگاه میکردم و باهاشون احوال پرسی داشتم ، از سبک غذاهاشون میپرسیدم و … خدایا چقدر حسش خوبه ، چقدر میشه از اطراف به نشونه ها و الهامات جدیدی به هدایت رسید .

من قبلا در مسافرت این جوری نبودم و این رفاقت ها و برخوردهای صمیمانه رو در کلاس هاو مراکز اموزشی داشتم ولی اینجا یک حس فوق العاده ی دیگه ایی داره، انگار اونا هم منتظر من بودند و با لبخند هاشون برام خاطره ی شیرینی رو به جا گذاشتند .

چه زیبایی هایی خدایا شکرت .

چقدر صمیمی با دیدنشون هم حس خوبی به ما دست میده و هم درس میگیریم مگه نه !

نگاه کنید این خانم و اقا چه صمیمانه برخورد کردند و گیتار میزنند ! چقدر مناسب هم با فرکانس هاشون فرد مقابلشون رو جذب کردند و این با صلح بودن خودشون کاملا مشخصه ،

هر جور که دوست دارند هستند ، حتی اگه شده با پای برهنه .

افرین افرین .

رضایتشون و هماهنگیشون رو میشه درک کرد و این از قانون آفرینش هست که هر چیزی چیزی را جذب کرد …….

از روزی که سر کلاس استاد عباس منش نشستم ، نگاه های منو به اطرافم ، به خودم جوری باز کرد که باعث شد مدام به تایید قوانین آفرینش برسم و باورهای قوی تری به این سیستم پیدا کنم .

میبینم واقعا چقدر تمرکز به نکات مثبت اهمیت داره . و منم با نظر خانم شایسته کاملا موافقم سفر یکی از مواردی است که میشه درش یک عالمه نکات مثبت پیدا کرد .

بچه ها به به ! ار-وی استاد :

رنگش ماهه ،داخلش همه امکاناتی هست ، خانه ی شیکه متحرک ! یاد رقص استاد و خوندنش میافتم به به !

دیدید چقدر زیبا و با چه حالتی این قایق زندگی رو در میون رقصش نشون میده ؟ اونو با تمام خوشی هاش به سمت خودش میکشید !

میدونست زحمت داره اما با قدرت اون بند ها رو گرفته بود وبا همه ی توانش میکشید جوری که هم مایک ، و هم خانم شایسته خوشحال شدند و خنده هاشون بلند شد .

دقیقا همینه وقتی که ما خودمون رو با باور های درست قوی میکنیم و به نتایج عالی میرسیم ،

جهان ما یک ، جهان زیبا و لذت بخش میشه و این ارتعاش به اطرافیانمون میرسه و اونها هم با نزدیک شدنشون به جهان ما با عشق و لبخند پذیرا میشند ،

اگر چه تا چند دقایقی قبل در سکوت بوده باشند.

فرکانس خوب و قوی ، تاثیر مثبت خودش رو طبق قوانین آفرینش حتما ما رو با شرایط هم جنس اون روبرو میکنه و هر کسی که در مدارش باشه نزدیک میشه و اگر نباشه از ما خودبخود دور میشه .

مارک سپاسگزار باشید ! روی لباس استاد چقدر زیباست . و به ما یاد اوری میکنه که از خداوند یکتا که حضورش همیشه در تمام زندگی مان بارز و مشخصه ، بخاطر این همه نعمت ها و قرار گرفتنمون در شرایط و اتفاقات خوب و زیبا بر اساس فرکانس هامون سپاسگزاری کنیم .

ممنون استاد عزیزم و ممنون از خانم شایسته عزیزم که سفر منو یک سفر بیداری از دل با ارتباط قوی با خدا اموزش دادید.

نکته ی مهم که برام درس داشت :

وقتی مایک به استاد نگاه میکرد اونم مستقیم و با توجه ! با اینکه در سکوت بود، اما به این تمرکز ادامه داد خواسته یا ناخواسته ، از طرفی فرکانس مثبت استاد به ارتعاش خود ، برای خودش در کار بود .

اما نکته ی مهم اینه که :

مایک کانون توجه و تمرکز به اون شادی داشت ، استاد نمیتونست اونو به خنده برسونه و این تمرکز مایک بود که به یکباره درش انفجاری از اون ساخت براساس اون توجه و تمرکز ایجاد کرد که به وضوح میشه دید .

و باز اینجا به درستی این قوانین میتونیم پی ببریم که ما در هر لحظه ، شرایط و اتفاقات لحظه ی بعدی خودمون رو میسازیم ،

با تولید فرکانس تمرکز و توجه مایک ، که مشخصه داره قوی و قوی تر میشه ، لحظه ی بعد تولید اونو

جهان به مایک داد و خنده های اونو از قلبش به ما رسوند و حتی میبینیم که مایک بعدش با قرار گرفتنش در این مدار ، با اون مدار همسو شدو دست هاش رو هم به سمت اون مرکز تولید انرژی برد. چقدر عالی !

الهی شکر از خداوند بی همتا که با قرار دادن این قوانین الهی نشون میده که این قوانین هیچ نقصی درش راه نداره .

تا روز دیگه و دیداری دیگر