سفر به دور آمریکا | قسمت ۳ - صفحه 24

916 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    هرمز بالي پور گفته:
    مدت عضویت: 2958 روز

    سلام استاد عزیز و خانم شایسته گرامی واقعا لذت بردم و باز هم ما رو به وجد آوردین من از شما تشکر می کنم که این زیبایی ها و مناظر دلنواز رو به ما نشان دادید و به ما یادآوری کردین که آره دنیا جاهای خیلی قشنگ و نازی داره و ما رو تحت تاثیر این نکته قرار دادین که همیشه باید فرکانس ها مون رو کنترل کنیم و زمانیکه فرکانس هامون رو تحت کنترل قرار دادیم نتیجه اش میشه این ….. با تشکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    علی یعقوبی گفته:
    مدت عضویت: 3810 روز

    سلام خانم شایسته

    دلم نیومد کامنت نزارم

    این رقص آخری استاد منو خیلی خندوند :)

    و اینکه داشتم به چهرش نگاه میکردم به خودم میگفتم ببین کسی که اینقدر خوب ذهنشو کنترل میکنه و هر لحظه تمرکز ذهنشو میبره به سمت چیزهایی که بهش احساس بهتری بده و جهان را از نگاه قشنگتری میبینه اونوقت جهان هم هدایتش میکنه به جاهای بهتر

    میخندید و میرقصید از ته دل از ته سپاسگذاری از خداوند و نعمتهای خداوند و ایمان دارم همین رقص و خنده در زمانی که هیچ کدام از این امکانات مادی هم که نداشت ولی اونو داشت و این نتیجه اون نگاه قبل از این داشته هاست.

    من همیشه از استاد چیزهای جدیدی یاد میگیرم و واقعا دارم تلاشمو میکنم و درسته که کم و کاستی هم دارم ولی همیشه دارم تلاش ذهنی خودمو میکنم و از خداوند بینهایت سپاسگذارم که در این مسیر الهی در کنار شما عزیزان هستم.

    شما هم خانم شایسته عزیز تدوین جالبی با آهنگ و صدا توی این فایل داشتید که خیلی جالب بود

    و اینکه من هم عاشق سفرهای خارجه و دیدن تنوع فرهنگهای متفاوت هستم.

    به امید خدا دوستتون دارم از ته دل و انشااله سفر خیلی زیبایی داشته باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    سمیرا پناهی گفته:
    مدت عضویت: 2433 روز

    سلام سلام سلاااممم مریم جون شما فوق العاده ای و بسیار دوس داشتنی. خیلی خیلی ممنون برای اشتراک این همه حس خووب و شادی آفرین و پر از شووورر پر از زندگی

    واقعا ممنونم

    از اولین فایلی که رو سایت گذاشتین حس و حال عجیبی در من جریان داره حس آزادی حس پرواز و حس خوب خدا

    پر از ارامش و شووور

    امیدوارم همیشه سلامت و شاد باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    زهره بانو گفته:
    مدت عضویت: 2512 روز

    به نام خدای مهربون

    سلام مریم جون

    سلام استاد جون

    سلام مایک عزیزم

    و سلام همه ی همسفرای گلم

    مریم جون چقدر این ایده عاااالی بود خیلللییی ممنون که مارو هم همسفر کردید باخودتون،من فایلهارو که میبینم احساس میکنم دقیقا کنارتونم.

    وچقدر لذت بخشه دیدنه این همه زیبایی و تنوع و این سبک از سفر،من اصلا نمیدونستم اینجور امکاناتی هم هست و میشه اینقدر راحت و جذاب و هیجان انگیز سفر کرد.

    عاااششقققتونم

    استاد عاااششقق شیطنتهاتونم لحظاتی که درحال خوندن هستید من فقط از ذوق میخندم و خیلی حس خوبی داره.

    مریم جونم عزیزدلم بی نهااایت سپاس بخاطر زحماتت و اینم بگم اون حسی که میخوای بهمون منتقل کنی کاملا منتقل میشه.

    مررررسسی خانواده ی گل و عزیز و دوست داشتنی

    خیللیی خوشحالم که در کنارتونم

    ??????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    الهه من گفته:
    مدت عضویت: 2692 روز

    سلام به خانم شایسته و استاد عباسمنش عزیز

    سفرتون خیلی جالبه و امیدوارم بهتون خوش بگذره

    یه چیز جالب بگم اونقدر حرفهای جدی در مورد قوانین کاینات از استاد شنیده ام که نمیتونستم باور کنم میتونه بخونه و برقصه و برام حالب بود اونقدر دوستش دارم که رقصیدنش هم برام دوست داشتنی بود امیدوارم همیشه موفق و شاد باشد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    ندا گفته:
    مدت عضویت: 2870 روز

    باسلام خدمت خانم شایسته واستاد عباس منش عزیزای دلم

    وای که چقدراین سبک روایت رودوست دارم.واقعا دارم ازاین سفرنامه لذت میبرم.وانگاردرکنارتون هستم.

    واقعاکه چقدراین جهان زیباست وچقدر این دنیا پرازفراوانی ونعمته.خدایاسپاسگزارم.

    لحظه لحظتون پرازشادی وآرامش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    مریم درویشی گفته:
    مدت عضویت: 2883 روز

    سلام به دوستای خوبم ، خانواده صمیمی عباسمنش ، استاد وخانم شایسته عزیز

    آقا من این فایل دیدم

    خانم شایسته عزیز وقتی داشتید در مورد تنوع و خواستتون و اینکه چقد محو اطرافتون میشید صحبت میکردید ، که یه جرقه خورد به ذهنم ٫ من از نوجوونی توی کف این بودم که الان ادمای اونور دنیا چیکار میکنن و برم خارج ببینم

    وای وقتی داشتین اینارو میگفتید یادم خودم افتادم که میرفتم توی حیاط نگاه میکردم به اسمون میگفتم الان بیرون از کره ما یعنی زمین چه خبره ، ادمای خارجی دارن خیلی دورن از ما و خیلی فرق میکنن چیکار میکنن

    یا یادم اومد که وقتی هواپیما خیلی بالا ها بالاهااا بود نگاه میکردم بهش ، مامانم میگفت این احتمالا خارجیِ ، بعدش با خودم میگفتم یعنی کلی ادم خارجی دارن از بالا سرما راه رد میشن???

    یا علاقه زیادی به صحبت کردن با ادمای کشور های مختلف کردم

    و واقعا جذب میکردم

    با ادمهایی اهل کره جنوبی ، چین ، عربستان

    هلند صحبت کردم

    و چقد ذوق مرگ میشدم

    اهااا بخدا یادم یه بار چند سال پیش توی حرم با یه خانم افغانی صحبت کردیم خودم و دختر خالم ایتقد حال میکردیم ٫ حالا تون خانم سال هاا مهارجرت کرده بود دیگع برنگشته بود افغان و کلا سبک زندگی اینجا پذیرفتع بود

    ولی یادم میاد اینقد سوال پیچش کردیم که دیگه خسته شد اما خم به ابرو نیاورد

    و با همسایه هاش رفت و خدافظی کرد

    یا به پسر چوپان افغانی اومده بود توی روستامون ، کار میکرد منم فوضول رفتم پیشش اسمش پرسیدم گفتم چند سالته

    چه خبرا ، شهر روستا و تعداد خانواده همرو پرسیدم

    دیگه کم کم رفتم چون کار داشتم پسره میگفت کجا میروی?

    خانممم شایستهههه مرسییی واقعااا من با این فایل بیاد اوردم که گذشتمو ، و اشک تو چشام جمع شد٫

    امسال که رفتیم باغ ارم شیراز دقیقا سرم از بس به سمت بالا بود که اخرش وقتی گردم میاوردم پایین دردش احساس میکردم

    هواپیما از بالا سرم رد شد نگاهش میکردم

    دقیقا اونجا چندتا ادم دیگههه بودن که محو دیدن هواپیما شده بودن توی یه اسمون صاف و افتابی

    و شاید برای خیلیا دیدن یه سری درخت بلند و مرغوب تا یه حدی لذت بخش باشه

    ولی من اونجا اینقد لذت بردم که گفتم خداجون دلم میخواست شیراز زندگی میکردم و هر هفتع میومدم این باغ و کلی ازش لذت میبردم

    وای من از دیدم ویترین های معازه ها هم کلی لذت میبرم

    بخاطر همین همیشه اخرین نفری هستم که حرکت میکنم

    بیشتر موقه وقتی با مامانم و اجیم میرم بازار جا میمونم ،

    این فایل بی نظیره ، میتونم صادقانه بگم از موقعی کع قانون رو دارم سعی میکنم در زندگیم اجرا کنم کمی به این شیوه لذت بردن دارم نزدیک میشم ولی هنوز کمی دورن از نوجونی ولی با کار کردن روی خودم نزدیکتر میشم

    پنجم دبستان بودم اوج لذت من خوردن بستنی چوبی کیم دونه ۵۰۰تومن بود که وقتی از مدرسه میومدیم بیرون منو اجیم میرفتیم و میخریدیدم

    اوج لذت من خریدن چوب شور هایی بود که توی راه برگشتن میخریدیم و کلی حال میکردیم و احساس تردی خوشمزه ای میداد

    یادم چنان حال میکردیم که وقتی بعدظهر برمیگردیم از نانوا یه نون لولش بزرگ بگیریم و منو خواهرم بخوریمش نونش خشک بشه

    کل پولی که داشتیم ۴تومن بود برای مامانم برای روز مادر یه صندوق چه گرفتیم هنوزم هستش و نو هست

    اوج لذت منو اجیم بعدظهر های بعد مدرسع بود

    سریع نون و پنیر و گوجه اماده میکردیم و

    نونم گرم میکردیم که خشک بشه و هر کدوم توی سینی برای خودمون میزاشتیم میرفتیم پای تلویزیون که جومونگ بببینیم که فوتبالیستا بببینیم با سوباسا حال کنیم

    که ان شرلی ببینیم

    یعنی عشق میکردیم عشق ٫ که اجیم چندباری یاد خاطره اون موقع ها می افتاد میگفت چقد خوب بود هنوز لذت خوردن نون پنیر گوجه ها زیر زبونمِ ٫ هنوز نون پنیر گوجه خیلی دوست دارم مخصوصا به سبک خودم درست بشه

    کلی گریه میکردیم البته قایمکی و احساسات خودمون با برنده شدن سوباسا با گم شدن جومونگ

    با ایجاد فرمانروایی جدید توسط جومونگ بدون اینکه چشم داشتی به تخت برادرش تسو داشته باشه تخلیه میکردیم

    چقد کیف میکردیم هر شب بازی های جام ملت های اروپا میبیدیدم

    کلی اسم بازیکنان رو توی سر رسیدم مینوشتم

    و یکی یکی حفظ میکردم بازیکنای اسپانیای المان انگلیس و٫٫٫٫بعدش میگفتم اجی ببینی من همرو بلدم میخوای برات بگم

    چنان با اعتماد به نفس میگفتم که حس میکردم خودم توی این حوزه سر رشته دارم

    یادم میاد اون موقع گوشی گرفته بودیم منو اجیم ٫

    دوربینش زیاد خوب نبود اصل نبود

    لمسش به مرور زمان بدترمیشد البته بخاطر توجهات ناخواسته خودن بود

    ولی انگار دنیایی بود

    انگار که من اصلش داشتم نه فیکشو

    صدا همو ضبط میکردیم چقدر خوب بود

    و چقد خنده دار بود روزهای اولی که گوشی داشتیم ٫

    یادم بابام که برای اولین بار موتور گرفته بود سوار میشدیم هر شب میرفتیم دور میزدیم

    میرفتیم بالای پل داد میزدیم چقد خوب بود

    الان ماشین داریم ، با ماشینم اینکار کردیم

    ولی واقعا خیلی کمتر از اون موقع شده

    خداروشکر که یادم اومد فک کنم خیلی وقته سوار موتور نشدم٫

    من عاشق دیدن مراسم افتتاحیه و اختتامیه المپیک و پارالمپیک و جام جهانی و مسابگقات ورزشی ام ، اینقدر حال میکنم

    حتی توی تلویزیون ، ایشالا به امید خدا برای جام جهانی قطر میرم و مسابقات از نزدیک میبینم هم افتتاحیه هم اختتامیه و به این خواستم میرسم ، خیلی خاطره بازی و لذت دارم ، در این حد که وقتی تیم قهرمان میدیدم انگار که خودم قهرمان شدم ،

    چقدر با فیلم افسانه دونگی اشک و حس غرور و موفقیت در خودم زنده کردم

    من اینقدر غرق شخصیت موفق داستان میشدم

    که یادم میرفت خودم کجام و شرایطم چجوریه یا چقد به خواسته هام رسیدم

    ما الان توی خونه نو و تر تمیز و از نو سخته شده زندگی میکنیم که حاصل ایمانِ پدر و مادر جوانم هست٫

    این خونه نو قبلش یه خونه کُلنگی بود

    که خراب کردیم از نو ساختیم

    خونه ی ما دو تا اتاق داشت یکی بزرگ بود یکیش تقریبا کوچیک ، با فاصله بیشتر از ۳متر ، حتی فک کنم بیشترم باشه یکیش ته حیاط

    یکیش دم در حیاط

    یه اتاق دیگه بود که اون داخلش کلی خراب بود ، بعضی موقع عقرب میومد ازش

    خونمون اینقد پایین بود که یهبار منو اجیم و مامانم شب توی اتاق بزرگ خوابیده بودیم ، بارون میومد حیاطمون دریاچه شده بود

    لب تا لب اتاق اب بود خدا رحم کرد اگر بیشتر بارون میومد داخل خونه ورود میکرد

    اشپزخونه مامانم کولر نداشت

    حمام و دستشویی هم بیرون بود و

    توی یه برهه هایی که اتاق کوچیک کرایه داده بودیم حمام و دستشویی مشترک بود

    همیشه ارزوم این بود حمام داخل باشه

    در حیاطمون پایین بود به زور باز میشد

    توی دستشوییمون بخاطر فاضلاب موش میومد که براش همیشه تله میزاشتیم

    ولی ایتقدررر از اونچه که داشتیم زندگی میکردیم

    که الان این چیزااااا بعد از چند سال بیاد اوردم اصلا باورم نمیشه من قبلا توی اون شرایط بودم

    و الان روی تختم درازکشیدم دارم تایپشون میکنم

    واقعیتش هیچ نگاهی از قبل برای نوشتنشون نداشتم یهو امدن

    اون موقع با بچهااا هر روز بعدظهر توی کوچه بودیم بازی میکردیم

    هر روز وسطی

    پسرای همسایه که ماشالله مردی بودن سربه سرمون میزاشتن و ما هم از خدا خواسته اذیتشون میکردیم

    توی حیاط وسطی بازی میکردیم

    حیاط اتوبوسی نسبتا بزرگی داشتیم٫

    یه باغچه داشتیم که توش مامانم همه مدل سبزی میگاشت

    یه استخر بادی داشتیم پر اب میکردیم و میپردیم توش

    روبرومون دکل ایرانسل بوود هنوزم هستش

    اهنگ بی کلام میزاشتم به ارزوهام فکر میکردم

    خوراکمون وسطی بود ، دیگه همه دخترای محل توی کوچه ما میومدن وسطی

    با گچ اجارای همسایه رو رنگی میکردیم اخه اون موقع ماژیک نبود هنوز

    یه تلویزیون کوچولو داشتیم و باحال

    یه دستگاه سی دی و دو دسته آتاری داشتیم

    و خورامون اتاری بود چقد حال میداد

    اون شب که کلی حیاطمون اب گرفته بود

    ایتقد خندیدیم با خودمون میگفتیم کاشکی قایق بفرستن با قایق بیایم بیرون چه حالی میده

    خدارو شکرت ، اصلا یادم نمیومد که من توی گذشته و الان چقدر شرایط زندگیم فرق کرده

    خونمون دیوارش کوتاه بود ولی یادم نمیاد کسی پرید باشع توی حیاط بخواد دردی کنه

    حمام بیرون بود ولی من اینقدر از پیچوندن حوله دور خودم کیف میکردم که الانم هنوز یکم از اون عادت مونده

    دوتا دوست داشتیم منو اجیم به اسم زهرا و اسما همسایه بودن با ما

    یه شب که اجر اوردن برامون چون خونمون خراب کرده بودیم و داشتیم میساختیم

    همزمان با اون شرایط توی اتاق کوچیکِ بودیم

    یادم بروبچ اومدن توی کار با بابام ۵تایی اجرا رو جا بجا میکردم توی حیاط ، چقدر کیف میداد، براشون مامانم چیز میز می اورد که بخوریم تغذیع بشیم توی کار اغلب مامانم شربت فیمو میزد و شیرین

    توی حیاطمون کلی لامپ وصل کرده بودیم که روشن باشه و اجرا رو خوب جابجا کنیم

    اون شبا خیلی لذت بخش بود برام

    همه ی اینا بیاد اوردم خود به خود هدایت خدای عزیزم بود

    چون این حرف خانم شایسته توی ذهنم و تکرارش میکنم

    ایشون گفتن چون از نعمت های زندگی گذشته لذت میبرد الان این نعمت ها رو دارن

    لذت بردن رو ننداختن برای زمانی که رسیدن به خواسته

    بلکه از کوچکترین چیزایی که داشتن سعی میکردن لذت ببرن

    من عاشق مسافرتم بخشیش بخاطر تضاد هایی که خوردم بخشیش هم بخاطر اینکه همیشه از راهنمایی ارزوی مهارجرت داشتم ، همیشه هم دنبال این بودم برای گرفتن ویزا و پاسپورت باید چیکار کرد ??? یا شرایط اون کشور چه جوریه ٫ که با قانونی که دارم بهش عمل میکنم تمام شرایط محو میشه و ایمان دارم که به بهترین نحوش مهاجرت میکنم وقول دادم که وقتی رفتم فیلم درست کنم و از اون حاهایی که سالهای دور توی ذهنم خیال پردازی میکردم و برای استاد ایمیل کنم٫

    خانم شایسته و استاد عزیز براتون ارزو میکنم در این مسیر هر روز ثابت قدم تر باشید٫

    از تمامی دوستانی که این دیدگاه خوندن هم سپاسگزارم٫

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      مریم سادات عزیز گفته:
      مدت عضویت: 2420 روز

      سلام مریم عزیزم امیدوارم به خواسته قلبیت برسی

      هم به قطر بری بازیهای المپیک رو از نزدیک ببینی

      هم به اون آرزو بزرگتر که مهاجرت هست عزیزم

      من هم بادیدن سفرهای استاد عباس منش، همون لذتی رو که خودشون میبرن از سفر ، میبرم

      چقدر فایل های مریم شایسته عزیز خودمونی شیرین وراحت ولذت بخش هست

      انگار ادم داره فیلم یه کی از اعضای نزدیک خانوادش میبینه

      ولذت میبره

      چقد خواسته های جدید بادین این فایل ها برام به وجود اومده

      چقد سفر خوبه

      خود سفر هم برا ما فراوانی و خواسته های بیشتر و خلق زندگی بهتر برامون به وجود میاره

      از مریم شایسته عزیزم ممنونم ??

      منم این خواسته برام پر رنگ وقوی شده از خدا در خواست میکنم که برام فراهم کنه باعشقم وبچه هام بتونم به بهترین جای دنیا مهاجرت کنم

      واز سفر ودیدن ادمهای اون سر دنیا ونعمتها وفراوانی های خدای محبوبم لذت ببریم

      وسپاسگزارم از خداوند

      که به زودی برام فراهم میکنه

      مریم جان باخوندن کامنت شما چقد کیف کردم

      منو بردی به دوران بچه گیم همون لحظات شیرینی که شما باخواهر وهم بازیت داشتی منو خواهرم هم داشتیم

      وفراموش کرده بودم

      ازت سپاس گزارم برا به اشتراک گذاشتن این خاطرات قشنگ عزیزم ???

      شمارو به خدای راهنما یاری گر وبخشنده ومهربان میسپارم ??

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    سميه سنايي گفته:
    مدت عضویت: 2373 روز

    سلام خانم شایسته عزیز مفتی مفتی ما هم داریم تو امریکا سفر میکنیم دمت گرم بانو فقط از یه چیز استاد خوشم میاد همیشه صادقه هر چی کی هست واسه ماهم همونه همیشه رو راست صاف ساده پشت رو نداره چقدر تنوع چقدر همسایه های متنوع چقدر فراوانی چقدر لبخند همه زیبایی ها رو به تصویر کشیدی استاد باحال شاد شاد شاد همیشه شاد موفق باشین ممنون که به ماهم چیزهای خوب زیبا نشون میدین عالی عالی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    علي صابر گفته:
    مدت عضویت: 2404 روز

    سلام خانم شایسته

    فایلاتون عالی هستن چقدر انرژی بخش و لذت بخشن هم تصویر برداریتون عالیه و هم مثل گوینده ها با تسلط و تاثیر گذاری صحبت میکنید و چقدر این مناظر زیبا هستن و وچقدر میشه استفاده کرد برای تمرکز بر نکات مثبت . کنار اون دریاچه چقدر آرامش بخش بود و چه صبح دل انگیزی بودمیشد ببینی که کسایی که اونجا بودن چقدر خوشحال هستن و واقعا از زندگیشون لذت میبرن .آرزو میکنم تمام کسایی که پا در این مسیر لذت بخش گذاشتن طعم تغییر رو احساس کنن و زندگی براشون لذت بخش تر بشه و دنیاجای بهتری برای زندگی کردن براشون باشه و تمام زیباییهای زندگی رو لمس و درک بکنن باز هم از استاد عزیز و خانم شایسته مهربون ممنونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: