سفر به دور آمریکا | قسمت ۳ - صفحه 66

916 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سهیلا پیراشنی گفته:
    مدت عضویت: 746 روز

    درود بیکران

    خدارو هزاران بار شکر بابت وجود نازنینتون

    چقدر خوبه فیلمی ک میگیرین دقیقا با صحبتهات مریم جان حس رو انتقال میدین و دقیقا آدم تو محیط قرار میگیره و برای تصویرسازی و تجسمهام کلی کمک میکنید

    استادجان، مریم جان چقدر آخه شما عشقین من که کلی با اجرای استاد از قمیشی حال کردمو خندیدم، استاد مهربانم

    درپناه حق باشین سایتون به سرمون مستدام باشه️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    حسین شجاعی گفته:
    مدت عضویت: 2529 روز

    درود بر شما استاد عزیز

    خانم شایسته گرانقدر

    و همه دوستان همسفر دوست داشتنی

    قسمت سوم سریال سفر به دور امریکا

    باز هم دیدن زیبایی های زندگی در استیت پارک و اینکه چطوری میشه در این فضا به بهترین شکل ممکن از زمانی که سپری میشه و با امکاناتی که در اختیارمون هست لذت ببریم

    چقدر سفر با RV می‌تونه لذت بخش باشه

    چون جا برای حمل دوچرخه ها داره و میشه خیلی وسایل را باهاش حمل کرد که تو سفر برامون لذت بخش میشه

    واقعا ثروتمند بودن با شکوهه

    ثروتی که میتونی باهاش یک خانه ای سیار بخری با اینهمه امکانات بینظیر

    ظرفهای مخصوص مسافرت که تو فضای آزاد استاد و خانم شایسته عزیز غذاهای خوشمزه درست میکنند و کاملا کیفیت بالای این ظرف بینظیر را میشه از پشت دوربین لمس کرد

    دوچرخه های حرفه ای تاشو و جمع و جور ولی برند که تو مسافرت میشه ازشون لذت برد و یکی از معزلات سفر در ایران همین هست که کلی وسایل تفریحی که تو خونه هست را نمیشه تو مسافرت ازشون استفاده کرد چون خیلی از این وسایل را امکانش نیست که جابجا کنیم و با خودمون حمل کنیم

    چقدر این صحنه دیدن زندگی کسانیکه اونها هم با RV سفر کرده اند زیباست

    و زیباتر اینکه امریکایی ها علاقه دارند به تزیین اتوبوس های مسافرتی و این یعنی این فضا را دوست دارند و مثل خونه هاشون تزیین میکنند این امکانات فوق العاده ای که در اختیارشون هست و این هم یک نوع سپاسگزاری می‌تونه باشه از خداوند بابت داشتن این نعمت بینظیر که در همه نقاط دنیا نمیشه دید

    خدای من چقدر مردم اینجا شادن و چقدر لوازم ورزشی و تفریحی بینظیر با خودشون آوردن مثل بازی های مخصوص آمریکایی ها و وسایل گلف

    دوچرخه ها و موتور سیکلت های بینظیر

    و آدمهای خوشرو و شاد که از لحظه لحظه زندگیشون لذت میبرند

    تمیزی و نظافت این فضا را نمیشه نادیده گرفت

    آفرین به این مردم قدر شناس و سپاسگزار که از طبیعت سپاسگزاری میکنند و نگهداری میکنند و این تمیز نگه داشتن طبیعت و آسیب نزدن به این مکان های زیبا بهترین سپاسگزاری می‌تونه باشه که این مردم به خوبی انجامش می‌دهند

    انبوه درختان سر به فلک کشیده زیبا

    آتیش روشن کردن و تصویر و بوی دود چوب تو این فضای رویایی و دیدن شادی مردم و نظافت و تمیزی و نظم این مکان واقعا ستودنی ست

    چقدر زیبا گفت خانم شایسته عزیز که این جهان به طرز بی نظیری داره پاسخ فرکانس های ما را میده

    حتی به صورت لحظه ای

    دقیقا من این یکی دو روز که شروع کردم به دیدن این سری فایل های سفر به دور امریکا و جنگل انبوه از درختان را تو یکی دو قسمت قبل می‌دیدم

    وقتی از خونه زدم بیرون دیدم که روبروی خونه خودمون و حتی تو مسیرم همون صحنه ها را می‌دیدم که قبلاً بهشون توجه نمی‌کردم

    درسته حجم درخت‌ها کمتر بود ولی همون شکل و همون حس را به من منتقل می‌کرد

    یعنی فرستادن فرکانس و دیدن همون لحظه اتفاقاتی از جنس همون فرکانس

    الله اکبر تنوع اینهمه ماشین تو این فضا

    ماشین‌هایی خوشرنگ با مارک ها و برندهای بینظیر

    واقعا این کشور حقشه که بهترین باشه

    چون در تولیداتش بهترین کیفیت را رعایت می‌کنه و آزادی هست برای تولید محصولات با کیفیت

    سپاسگزارم از خدای عزیزم که به من لیاقت داد این فایل را با جزییاتش ببینم و لمس کنم ثروت و نعمت هایی را که در جهان وجود داره و من هم میتونم داشته باشم و ازشون استفاده کنم

    ممنونم از خانم شایسته عزیز بابت تهیه این فایل بینظیر

    آرزوی موفقیت و تندرستی دارم برای همه عزیزان سایت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    فائزه داوری گفته:
    مدت عضویت: 400 روز

    به نام خدای روَشنگر مسیر

    سلام ب همه دوستان هم فرکانسی عزیز

    انقدر صدای مریم جون قشنگه بود وحرفاش پربار بود ک نمیشد بادقت زیبایی های استی پارک و دید واقعا افرین بهتون مریم جون چقدر فوق العاده سقر با ادمی مثل استاد ک لحظه لحظه سفر پراز درس ونکته اس چقدر خوبه سفر بااروی همه ی امکاناتو داره و چقدر ادم راحته انگار باخونت باهم همسفر شدی انقدر اروی بزرگه وجاداره ک میشه همه چی رو باخودت برداری ببری سفر دوچرخه تو برداری باخودت ببری تو سفر باهاش دوچرخه سواری کنی واقعا افرین بهتون ک انقد عالی ب قوانین عمل میکنین وتوی هرکاری تکامل تونو طی می کنین چقدر مردم امریکا خوش اخلاقن وقتی دوربین میاد سمتشون بالبخند استقبال میکنن ازدوربین چقدر این مردم ب شادی تفریح اهمیت میدن ک اروی میخرن تا باهاش سفر کنن ولحظه هاشونو ب خوشی بگذرونن چقدر همه ادما ی ک اومدن توی پارک باخودشون درصلح بودن خداروشکر برای این زیبایی ها چقدر اون موتور ک مدلشو بلد نیستن خوش رنگ وزیبا بود چقدر روحیه ی استاد شاده ک اهنگ میزاره وباهاش هم خونی میکنه واین طوری باعث شادی خودشو واطرافیانش میشه افرین ب همه تون افرین ب این خونواده فوق العاده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    رضوان یوسفی گفته:
    مدت عضویت: 2257 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    آل عمران

    قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِکُمْ سُنَنٌ فَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَهُ الْمُکَذِّبِینَ

    ﻗﻄﻌﺎً ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺭﻭﺵ ﻫﺎﻳﻲ [ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﻣﻠﻞ ﻭ ﺟﻮﺍﻣﻊ ﺑﻮﺩﻩ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻣﻴﺎﻥ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ ] ، ﭘﺲ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻦ ﮔﺮﺩﺵ ﻛﻨﻴﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺩﻗﺖ ﻭ ﺗﺎﻣّﻞ ﺑﻨﮕﺮﻳﺪ ﻛﻪ ﺳﺮﺍﻧﺠﺎم ﺗﻜﺬﻳﺐ ﻛﻨﻨﺪﮔﺎﻥِ [ ﺣﻘﺎﻳﻖ ] ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺑﻮﺩ .(١٣٧)

    سلام بر جویندگان حقیقت و راستی و استقامت کنندگان در مسیر ایمان و توحید

    دیالوگ زیبا و دلنشین مریم بانو (که گفت: وقتی در جایی راه می رویم استاد مرتب بهم میگه مراقب باش)

    یادم اومد خودمم هم اینطور بودم و وقتی می روم یه جای جدید یا پارک یا بازار محو تماشای اطراف میشم و همسرم مرتب بهم می گفت: حواست کجاست خانم؟ حواست رو جمع کن و آنقدر تکرار کرد که وقتی با اون میرم بیرون سعی می کنم حواسم باشه ولی دیگه تنهایی رفتن رو ترجیح میدم. من از بچگی عاشق سفر کردن و دیدن جاهای جدید بودم از دیدن آدم های جدید خیلی خوشحال میشدم و کلی برایم جذابیت داره. یادمه شش سالم بود رفته خونه مادربزرگم در شهرستان دیگه. قبل از رفتن به خونه مادربزرگم رفتیم بازار که چیزی برای اونها بخریم. من هم محو تماشای یه خانم ماهی فروش شدم و تا به خودم اومدم دیدم مامان و بابام نیست و در واقع گم شدم. بعد به یه دختر ی که چادر رنگی پوشیده بود، گفتم گم شدم، اون هم مرا برد مسجد و تو بلندگو صدا کردن بابام اومد و مرا برد خونه مادربزرگم.

    آهنگ خوندن استاد هم مرا برد به اولین آهنگی که همراه خاله هام گوش دادم و اون آهنگ معین که میگه دشمن اگه هزار هزار… و آنقدر برایم جالب و عجیب و قریب بود که همه اون آهنگ رو حفظ کردم فکر کنم کلاس دوم یا سوم دبستان بودم.و با واژه ای به نام رقص همون موقع ها آشنا شدم، ولی یکی دو سال بعدش فاز حزب الهی گرفتم و خودم رو از این لذت محروم کردم تا همین چند سال اخیر. الهی العفو، هر چه به گذشته نگاه می کنی غیر از جاهلیت چیزی نمی بینم و تازه ادعامون میشه کلی پیشرفت کردیم.

    استاد و مریم بانوی زیبا و قشنگم در پناه حق شاد و سلامت به سفرهای خفن بیشمار بروید، الهی آمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
    • -
      مجید حرفت گفته:
      مدت عضویت: 1424 روز

      سلام به رضوان خانم یوسفی عزیز وقت شما بخیر امیدوارم حالتون عالی باشه،

      احسنت بر شما و بر قلم توانا و شیوایتان.

      مثل همیشه کلی کیف کردم و لذت بردم از دلنوشته‌هایتان!!!

      مخصوصاً جایی که از خداوند طلب عفو و بخشش نمودید!!!

      و به زیبایی آن دوران را به دوران جاهلیت تمثیل نمودید.

      باعث شدید که من هم به گذشته بک آپی بزنم و یادی کنم از دوران جاهلیتم!!!

      هرچقدر خداوند بزرگ را شاکر و سپاسگزار باشیم بابت نعمت وجود استاد نازنین و نیز زیستن در این سرزمین بهشتی کم است!!!

      بنده که پس از ورود به این سرزمین الهی تازه آموختم که نمی‌بایست مقلد می‌بودم،بلکه می‌بایست محقق و اهل فکر و تدبر باشم!!!

      چقدر به غلط و اشتباه گذشته‌ام را تباه کردم.

      الهی العفو! الهی العفو! الهی العفو!

      اکنون از حالمان لذت ببریم و کیف کنیم و خداوند را شکر و سپاسگزاری نماییم.

      اجازه بدهید به یکی دو تا از خاطرات گذشته اعتراف کنم:

      من تا قبل از اینکه با آموزه‌های استاد نازنین آشنا شوم همیشه در کلاس و درس به دانش آموزانم سفارش می‌کردم که حتماً از بین مراجع تقلید برای خودتان مرجع تقلیدی انتخاب کنید و کلیه کارهای دنیایی و آخرتیتان را با ایشان هماهنگ نمایید.

      معمولاً دانش آموزانم بعد از شنیدن صحبت‌های من می‌پرسیدند که مرجع تقلید من چه کسی است؟؟؟

      و من نیز به آنها می‌گفتم که از حضرت آیت الله یوسف صانعی (رحمه الله علیه ) تقلید می‌کنم.

      به دلیل اینکه ایشان را مرجعی به روز می‌دانستم،و تمام امور زندگیم رو با ایشان مشورت و تحت راهنمایی های ایشان می‌گذرانیدم.

      تا اینکه دختر ارشدم حانیه جانم به سال کنکور رسید و من او را در مدرسه‌ای ثبت نام کردم که از ساعت حدود 7:30 صبح تا 7:30 غروب آنجا بود.

      و مقارن شده بود با ماه مبارک رمضان.

      بعد از یکی دو روز حانیه جانم به من گفت:

      بابا من وقتی روزه می‌گیرم از ساعت حدود 9 صبح به بعد ضعف می‌کنم و راندمان و کیفیت مطالعه‌ام را به شدت از دست می‌دهم.

      همسرم به من گفت که هر روز قبل از مدرسه او را از حد ترخص به بیرون ببرم و آنجا روزه‌اش را بخورد و دوباره به مدرسه بازگردد!!!!

      من نیز دو سه روز این چنین کردم. و تقریباً هر روز حدود 50 کیلومتر مسافت را طی نمودم!!!

      اما فقط دو سه روز!!! روز آخر آمدم و به دفتر حضرت آقای صانعی تماس گرفتم و موضوع را مطرح نمودم؛و عرض کردم در حدود یک میلیون داوطلب کنکور داریم و اگر تنها از هر هزار نفر یک نفر مشکل دختر من را داشته باشد؛باید روزانه 50 هزار کیلومتر مسافت طی گردد!!!!

      که این عددی بسیار بسیار بزرگی است!!! شما کمی دقت بفرمایید؛روزانه 50 هزار کیلومتر چقدر سوخت چقدر لاستیک چقدر استهلاک و چقدر خطر به همراه دارد؟؟؟؟

      شمایی که دم از فقه پویا می‌زنید،بیایید و این مشکل را رفع نمایید تا نیاز نباشد هر روز 50 هزار کیلومتر مسافت طی گردد!!!

      فکر می‌کنی چه پاسخی دادند؟؟؟

      گفتند هیچ راهی ندارد!!! همان موقع بود که با خودم عهد کردم اول به عقل خودم رجوع کنم!!!

      و دیگر همچین کاری نکردم و به خارج از شهر نرفتم.

      واقعاً که چقدر جاهل بودم!!! حالا که فهمیدم طبق آیه 7 سوره آل عمران اصلاً تقلید اشتباهی محض است!!!

      و یا باری دیگر را به یاد می‌آورم که در مدینه منوره بودم؛مدیر گران‌ترین هتلی که در اجاره ایران بود؛

      و طبقاتی از آن هتل بسیار لوکس و لاکچری در اجاره دفتر حضرت آیت الله العظمی سیستانی بود.

      و حضرت آقای شهرستانی داماد ایشان و وکیل ایشان در ایران در آنجا سکونت داشت.

      همه روزه کلی مهمان برایشان می‌آمد و چه سفره‌های رنگارنگ و گران قیمتی پهن می‌کردند!!!

      با پول خمسی که مردم داده بودند!!! و روزی نبود که مقدار بسیار قابل توجهی مواد غذایی به زباله دان ریخته نشود!!!

      رضوان جان شاید باورت نشود ولی من شاهد بودم که هر روز کلی ماهی کباب شده و گوشت کباب شده و انواع غذا و میوه زباله‌دان ریخته می‌شد!!!

      آن هم بغل گوش حضرت پیغمبر (ص)!!!!

      و همه حرف و سخنشان هم این بود که ما باید سفره کریمانه داشته باشیم پر و پیمون!!!

      به مقدار بسیار زیاد!!! تا جلوی مهمان شرمنده نشویم.

      و زیادیش را هم به راحتی به سطل آشغال می‌ریختند!!!

      در پایان برای شما و همه آرزوی شادی سلامتی خوشبختی ثروت و سعادت در دنیا و آخرت می‌نمایم و به خدای قادر توانا می‌سپارمتان خدانگهدار

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        رضوان یوسفی گفته:
        مدت عضویت: 2257 روز

        بسم الله النور الغفور

        سلام به برادر عزیزم آقا مجید مومن و موحد و ثروتمند و خداجویم.

        آقاااااا کله ام داغ کرد، از این ماجراهایی که تعریف کردی، هنگ کردم.

        اولین باری که بهم گفتن باید مرجع تقلید داشته باشی، از اونجایی که به آقای خمینی علاقه داشتم اون رو به اصطلاح مرجع قرار دادم یادم میاد راهنمایی بودم بعد شروع کردم به خوندن قسمت هایی از رساله در کنارش رساله یکی دو تا از مرجع تقلید ها که یکی سیستانی بود هم مطالعه کردم، وقتی دیدم که برای یه مسئله حکم یکسانی ندارند، همون موقع با خودم گفتم وقتی این ها دارند بر اساس فکر خودشون دستو میدن، منم بر اساس فکر خودم تصمیم می گیریم برای مسائل شرعی. و دیگه سراغ هیچ رساله ای نرفتم فقط هواست به گناهان کبیره بود.که یکیشون به زعم خودم همین گوش دادن به آهنگ بود.

        ولی برای روزه و نماز و این مسائل شبیه این، یه باوری داشتم که این ها حق الله است و بخشیده میشه ولی حق الناس بخشیده نمی‌شه. برای همین زیاد به خودم سخت نمی گرفتم.

        چند روز پیش یه ماجرایی از دوران بچگی یادم اومد تا چند ساعت حالم گرفته بود.

        یادم اومد یه شب من و خواهر بزرگتر از خودم و داداش کوچکترم با عمویم که 6 سال از من بزرگتر بود نشسته بودیم توی اتاق خودمون و مامان و بابام رفته بودند تو اتاق پدربزرگم. اتاق های ما دوره ای یا همون ساخت عربی بود و حیاط بزرگی داشتیم. بعد عمویم شروع کرد به ترساندن ما از درخت کُناری که کنار یه قبری در کنار کوه معروف به شاهچراغ. و گفت: هر که بره زیر این درخت جن ها اون رو می‌گیرند و زندانی می کنند و ما آنقدر ترسیده بودیم که که حتی جرات بیرون آمدن از اتاق رو نداشتیم. من هنوز مدرسه نمی رفتم. و این ترس در پس ذهنم بود تا یکی دو سال پیش رفتم همانجا و رفتم پیش اون درخت.

        وقتی این خاطره یادم اومد، گفتم خدا میدونه که بقیه چقدر به دروغ ما را از چه چیزهایی ترساندن که ما حتی خبر هم نداریم و باید سالها با این ترس دست و پنجه نرم کنیم. و تا بخواهیم حقیقت رو بفهمیم و اون ترس قبلی رو پاک کنیم کلی زمان می برد و آهر سر هم درست پاک نمی شود. مثل کشیک های مسیحی که به مردم احساس گناه می دادند که مردم را ضعیف کنند.

        در پناه حق پاینده و پایدار و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.

        مررررسی از کامنت تان.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
        • -
          مجید حرفت گفته:
          مدت عضویت: 1424 روز

          سلام رضوان جان خواهر خوبم وقتت بخیر امیدوارم حالتون عالی باشه،

          ممنونم از پاسخی که برام نوشتی.

          در بین نوشته‌هایت از واژه حق الناس استفاده کردی!!!

          می‌خواستم اشاره کنم که به قول استاد نازنینمان کلمه حق الناس در قرآن وجود ندارد!!!!

          و اینکه به اشتباه به ما گفتند خدا مکن است از حق خودش بگذرد اما از حق الناس نمی‌گذرد،در قرآن کلمه حق الناس نداریم و همچین چیزی نیست!!!

          برایت آرزوی بهترین‌ها را می‌کنم و به خدای مهربان می‌سپارمت خدانگهدار

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        حسین شجاعی گفته:
        مدت عضویت: 2529 روز

        درود بر شما آقا مجید همسفر و دوست گرانقدر

        واقعا سپاسگزارم که تجربیات پند آموز خودتون را با ما به اشتراک گذاشتید

        لذت بردم و درسها گرفتم

        و باز هم سپاسگزار خداوند شدم که سالهاست به این گونه عقاید پر رنگ در اجتماع هیچ توجهی ندارم

        و چقدر زندگی من راحت تر شده از وقتی که فقط با خداوند پیش میرم و البته با کمک گرفتن و توجه کردن به سبک زندگی بنده شایسته خدا سید حسین عباس منش عزیز

        و من هر لحظه از اینکه یکتا پرست هستم و خداوند را میپرستم به عنوان خالق و رب عالم هستی لذت میبرم و از خودم راضی هستم

        باز هم از شما سپاسگزارم دوست عزیز و گرانقدر

        با آرزوی موفقیت و تندرستی برای شما

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
        • -
          مجید حرفت گفته:
          مدت عضویت: 1424 روز

          سلام و درود بر حسین آقای شجاعی،دوست عزیز و برادر نازنینم

          وقت شما بخیر،امیدوارم حالتون عالی باشه.

          ضمن تشکر از اینکه به دیدگاه های بنده توجه و تأیید فرمودید،بنده نیز متقابلاً همچون شما تحت تعالیم استاد عباس منش یکتا پرستم و با تعقل و تفکر و نه تقلید از زندگی لذت می‌برم.

          خدایا شکرت که در عصری زندگی می‌کنم،که با استاد و آگاهی های نابش هم دوره می‌باشم.

          از دوستان حاضر در این سرزمین بهشتی که با ثبت دیدگاه هایشان و اشتراک گذاردن تجربیات خود چراغ راهمان می‌شوند نیز باید به نیکی یاد کرد.

          خدایا شکرت،خدایا شکرت.

          حسین جان در تایید فرمایشاتت،عرض کنم که امروز در راه برگشت به منزل بعد از مدت‌های مدید که رادیو و تلویزیون را تعطیل کرده بودم،خیلی اتفاقی رادیو ماشین را روشن و گوش می‌کردم.

          شخصی که به نظرم آخوند بود مشغول صحبت بود و می‌گفت قرآن اینطور نیست که هرکسی لای قرآن را باز کند،آنرا بفهمد!!!!

          همون موقع به خودم گفتم،پس خدا؛ مگر در همون قرآن نفرموده که به زبان عربی فصیح و قابل فهم نازل کردم تا باعث هدایتتان گردد.!!!

          میبینی حسین جان؛ به راحتی آب خوردن مشغول گمراه کردن مردمند!!!!

          ببخشید اگر پر حرفی کردم.

          در پایان برایت و برای همه و خودم از ایزد منان سلامتی شادی خوشبختی ثروت و سعادت در دنیا و آخرت خواستارم و به دستان مهربانش می‌سپارمت.خدانگهدار.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    راحله گفته:
    مدت عضویت: 777 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانم مریم شایسته عزیزم و میکائیل عزیزم

    بسیار سپاسگزارم از خداوند که چنین لطفی به من کرده که در محضر استادانی چون شما درس بگیرم مریم جان بسیار سپاسگزارم همیشه لذت می‌برم از توضیحاتی که می‌دهید

    در تمام سال‌های زندگیم هیچگاه هدف کاملاً مشخصی نداشته‌ام و همیشه فقط تلاش کردم که به جای خوبی برسم

    مدتی است که این مسئله را فهمیده ام که همین باعث سردرگمی من می‌باشد و مشکل از عزت نفسم هست

    واقعاً هیچوقت ندانستم که دقیقاً چی می‌خوام ،میدونم باید حرکت کنم باید اطلاعاتمو بالا ببرم در جهت رسیدن به خواسته ام اما همچنان تردید و دودلی و عدم توانمندی در تصمیم گیری من را در رسیدن به هدفم به تاخیر می‌اندازد بارها آگاهی‌هایی دریافت کرده بودم که باید خواسته‌ام را کاملاً واضح و مشخص به جهان هستی ارائه دهم اما هر بار این عدم توانمندی در تصمیم‌گیری باز هم من را به تاخیر می‌انداخت، امیدوارم دوره عزت نفس بتواند به من کمک کند.

    این آگاهی برای چندمین بار توسط مریم جان عزیزم رای من تکرار شد که باید تمام خواسته‌های خودم را واضح و روشن کنم .

    تصمیم گرفتم در جهت خواسته خود که همیشه رویایش را داشتم ولی احساس لیاقتش را نداشتم ، که آن هم بودن یک طراح بین المللی هست بیشتر تلاش کنم و علم خود را بیشتر به روز کنم تا بتوانم به طور آزادانه از هر جای دنیا برای هر جای دنیا بدون محدودیت زمان و مکان توانمندی خود را ارائه دهم و برای خود ثروت بسازم .

    دفترم را آماده کرده ام

    این بار محکم‌تر از همیشه

    میخواهم در مورد خواسته های خود ساعتها و روزها بیاندیشم و آنها را واضح کنم .

    میخواهم تصمیم خود را نهایی کنم و از آنچه میدانم نتیجه ی بزرگی ازش نمیگیرم چون عاشقش نیستم دست بردارم و احساس لیاقتم را بالا ببرم و خودم را در آن جایگاه تصور کنم .

    تصمیم گرفته ام راه برگشت را بر روی خود ببندم.

    خدایا سپاسگزارم به خاطر این دنیای هدفمند و قانونمند ،سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    M گفته:
    مدت عضویت: 358 روز

    به نام سیستم هدایتگر بشر

    سلاممممم

    وای خدای من

    من عاشق دوچرخه سواری عاشق دوچرخه سواریم

    در اولین فرصت دلم می خواهد هدایت بشم به جایی که بتونم دوچرخه سواری اکثرا اوقات کنم.

    آشپزی در دل طبیعت چی از این بهتر .

    ولی استاد آشپزی شما به پای آشپزی مریم جون نمی رسه خدایش .

    ای خدا سنجاب کوچولو ببین‌چه جوری هندونه میخوره.با دستاش نگهش داشته .

    ای خدا اون خانم مهربانی که تو قسمت های جلوتر بود و باهاتون عکس گرفت.

    اون دوتا زوج عاشق در حال گیتار زدن به به

    مریم جون علت تنوع آدم ها در آمریکا اینه که کسانی که دوست داشتن کسی کاری به کارشون نداشته باشه مهاجرت کردن آمریکا.

    خدایا ملت آمریکا من خیلی دوست دارم چقدر خوبن چقدر با خودشون در صلحنچقدر برای پرچم کشورشون اهمیت قائلن و چقدر همشون به حیوانات اهمیت می دهند.چقدر به سلامت و زیبایی جنگل هاشون اهمیت می دهند و تمیزه به شدت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    سانا گفته:
    مدت عضویت: 1455 روز

    شلام شلام

    .استاد قشنگم من بازم تحسین میکنم این تمیزی مردم آمریکا رو، انقد محیطی که هستن مرتب و زیبا و تمیز نگه میدارن که آدم ذوق زده میشه، انقد رنگ درختا بهشتیه که آدم حیرت میکنه خیلی زیبا هستن، من عاشق بچه های کوچیک توی فیلم شدم، خیلی ناز بودن چقد لباساشون قشنگ بود، چقد استاد با ذوق غذا درست میکردن و چقد من حس کردم استاد با همه چیز خیلی راحتن، خیلی وایی قشنگی گرفتم ازشون، از عزت نفسی که دیدم ازشون و چقدر زیبا با آهنگ میخوندن، چقدر سنجاب خوشگل و ناز بود، چقد کوچلو و دوس داشتنی بود، من عاشق آمریکا شدم استاد عااااشق، ممنونم که به اشتراک گذاشتین، سپاسگزارم من

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    ستاره گفته:
    مدت عضویت: 924 روز

    سلام به استاد عزیز و مریم جان مهربان و همه دوستان

    این قسمت دیدم و اخر که با رقص و همخوانی استاد تمام شد ،کلی خندیدم و استاد تحسین کردم و تصمیم گرفتم کامنت بزارم

    الان صبح زوده و من بعد بیداری تصمیم گرفتم بیام سایت و این سریال که دارم از اول شروع میکنم و الان قسمت 3 هستم را ببینم و توجه به زیبایی ها و جهان بزرگی که خدا افریده داشته باشم و از غالبی که در ذهنم ساختم خارج بشم

    مریم جان عزیز ممنون بابت فیلمبرداری و وقتی که میزارید و عشقی که به این کار دارید که به جای درست و خوبی هم هدایت شدید.

    تحسین میکنم استاد و غذای خوشمزه و ساده ای که پختند و چقدر هم با عشق و با شوق این کار انجام میدهند

    تحسین میکنم استاد را به خاطر تعریفی که از شما میکنند همیشه

    تحسین میکنم این طبیعت زیبا ،سنجاب قشنگ و فراوانی و زیبایی را در این کشور بزرگ و زیبا

    تحسین میکنم رقص زیبا و اواز استاد را و این انسان عزیزی که برای من اشنایی با ایشان بزرگ ترین لطفی هست که خدا به من داشته ،

    با خودم وقتی اگاهی ها را از زبان استاد میشنوم میگم چطور تونستند به این درک برسند و اینقدر خوب این اگاهی ها را بیان کنند و اینقدر خوب با این اگاهی ها به زیبایی زندگی کنند واقعا تحسین برانگیز هستید استاد خدا به خاطر داشتن این بنده خوب که چقدر خوب رندگی میکند وقانون خدا را فهمیده و چقدر خوب در مدار درست قرار گرفته و به بقیه هم اموزش میده .

    خدایا ما را هم به مسیر راستی و پاکی و نعمت و فراوانی هدایت کن ،امین و خدایا سپاس فراوان به خاطر همه چیز .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    مریم احدی گفته:
    مدت عضویت: 1037 روز

    بنام خدا

    سلام به استاد عزیزم و مریم دوست داشتنی

    خداروشکر که مریم عزیزم امروز هم با شوقی وصف ناپذیر با حوصله درمورد سفرو جاذبه هاش برامون ازلحظه لحظه ها فیلم میگیره هم خودش لذت میبره هم منو علاقه مند میکنه به سفر

    واونجایی که با دقت زیاد وتوجه داره راحت بدون استاد توی جمعیت راه میره واقعا تحسین کردم چون من باوجود اینکه به این جور جاها علاقه دارم ولی اصلأ نمیتونم توی این محیط تنها راه برم وفیلم بگیرم لذت بردم وازت یاد گرفتم و فهمیدم شما شایسته بهترین زندگی ولایق زندگی دربهشت هستی چون دیدگاهی که به زندگی ،سفر،خانواده وعشق داری واقعاً فوق‌العاده ست چون من تااین حد منعطف وشاد ودقیق نیستم یعنی تاحالا کسی رو ندیده بودم بااین ویژگی ها من توی این سفر لذت بخش دارم یاد میگیرم

    همچنین استاد عزیزم که عالی وبااحساس اهنگ میخونه وهم خوانی میکنه لذت میبره

    ومایک دوست داشتنی که همه جا همراهی میکنه وداره حسابی لذت میبره باشما

    من بااین فایل دیدگاهم به سفر کاملآ عوض شده چون واقعا هرگز همسفر خوبی نداشتم وازسختی توی سفر بیزار بودم حالا دارم یاد میگیرم که زندگی باسفر اونم بااین دیدگاه عالی چقدر میتونه لذت بخش باشه

    همین 14دقیقه کلی استفاده کردم لذت بردم جذب کردم یاد گرفتم

    عاشقتونم خانواده دوست داشتنی عباس منش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    مهدی قربان گفته:
    مدت عضویت: 615 روز

    بنام خداوند نور حقیقت درون من خدایا شکرت بابت این که هدایت شدم اول اینگه تحسین میکنم خداوندرو باهمه زیبای بعد تحسین میکنم فضای روحانی ومثبت استاد عباس منش کاملا حس،کردم وقتی شبنم روی درختان صحبت ‌کردی یعنی اون حس حال روحانی رو بهم انتقال دادی سپاسگزارم بابت که خداوند خودش داره ذهنی رو خالی میکنه خز باورهای مذهبی بد هم تحسین میکنم اسناد عباس منش بهدخاطر اینکه چقدر کودک درونش فعال است وخیلی راحت با خودش درسی که بهم دادی از خداوند می خوام اون کودک درونم رو فعال کنه ومثل استادم تحسین خداوند که این آگاهی ومدار جذب ای نکات مثبت کرد مدتی بود که خواستم از درون شادی کنم شاد باشم سریع ذهنم شروع کرد چط شده لوس کردی،حتا حس شادی رو از خودم گرفتم بهدخاطر باورهای غلط وخدایا شکرت که خداوند شادی رو. به من بخشیده وشادی حق طبیعی من است ونعمت رو خداوند بخشیده وحق طبیعی من است من اگر به دنیا اومدم که شادی کنم واحساحس خوب داشته باشم بگم خداوند اینها رو به من بخشیده چون من حتی بلد نبودم شادی کنم وخداوند این شادی رو آگاهی خودش که حق طبیعی من از درون به من بخشیده وبگم بزرگترین نعمتی،که سال آرزوش داشتم که از،درون شادی برسم خداوند به من داده وشب روز بابت نعمت از خداوند سپاسگزارم که باعث آرامش من می شوی خداوند من خیری،که از طرف تو به من برسد برای شادی درون برای رشد پیشرفت درک آگاهی وتوحیدی تر فقیرم تحسین میکنم خداوند که ثروت وسلامتی خوشبختی رو به عباس من بخشیده خدای کهداو به عنوان الگوی ذهنی من انتخاب کرد خودش هدایت مکند مسیر توحیدی که رفته رک ادامه بدم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: