سفر به دور آمریکا | قسمت ۴

وقتی بتوانی امکاناتی را که در همین لحظه از زندگی‌ات داری را ببینی و با استفاده از همان امکانات به احساس خوب و احساس سپاسگزاری برسی‌‌، یعنی توانسته‌ای بر نکات مثبت زندگی‌ات تمرکز کنی.

یعنی به جای تمرکز بر نداشته‌ها‌ و گله و شکایت درباره‌ی آنها‌، بر نعمت‌ها متمرکز شده‌ای. یعنی به جای به تعویق انداختن لذت بردن از  زندگی‌، بهترین استفاده را  از آن زمان از زندگی‌ات کرده‌ای. یعنی احساس خوب داشتن را موکول به زمانی نکرده‌ای که آن خانه خاص‌، آن ماشین خاص‌، آن رابطه‌ی خاص و … را بدست آوری. به اندازه‌ای که بتوانی این نگرش را ادامه دهی‌، به جریان هدایتی وصل می‌شوی که مرتباً تو را به سمت نعمت‌های بیشتر و زندگی با کیفیت‌تر هدایت می‌کند.

این خلق و خوی جهان است که نعمت‌ها را نصیب افرادی می‌کند که می‌توانند نعمت‌ها و نکات مثبت را در هر شرایطی پیدا کنند و بر آنها تمرکز کنند. یعنی به قول قرآن «شکور» هستند و نه «کفور».

سفر معلمی است که‌، «چگونگی‌ِ لذت بخش کردن هر لحظه‌ و هر شرایطی» را به خوبی به ما یاد می‌دهد تا به خودمان ساده بگیریم‌، به راحتی از هر ناخواسته‌ای اعراض کنیم و به این شکل به چشمان‌مان و به احساس‌مان‌‌، فرصتِ دیدنِ نعمت‌های هر لحظه را ببخشیم.

وقتی به نعمت‌های کنونی‌ی زندگی‌ام نگاه می‌کنم‌، به خوبی متوجه می‌شوم که تمام آنها حاصل تمرکز بر نعمت‌ها و امکاناتی بوده که در گذشته داشته‌ام‌، فارغ از اینکه آن نعمت‌ها در آن لحظه چقدر کوچک بوده‌اند یا  در آن لحظه‌، تا چه حد به خواسته‌هایم رسیده بودم. در هر صورت تلاش کرده‌ام تا رسیدن به احساس خوب را موکول به زمان تحقق خواسته‌هایم‌ نکنم. زیرا قانون این است که بین شرایط کنونیِ زندگی‌مان و شرایط دلخواهی که دوست داریم داشته باشیم‌، یک فاصله‌ی فرکانسی است و این فاصله فرکانسی فقط با تمرکز بر نعمت‌ها و امکانات همان لحظه‌، استفاده از آنها و سپاس‌گزار بودن به خاطر آنها‌، پر می‌شود.

به قول استاد عباس‌منش در دوره کشف قوانین زندگی‌: «احساس خوب داشتن» الزاماً حاصل رسیدن به یک خواسته‌ی مشخص نیست‌، اما ماندن در احساس خوب‌، قطعاً نعمت‌های بیشتری را وارد زندگی ما می‌کند و ما را به خواسته‌های بیشتری می‌رساند. بین ما و خواسته‌هامان یک فاصله‌ی فرکانسی است و این فاصله با احساس خوب پر می‌شود.

با هم ماجراهای این بخش از  سفر را ببینیم و یادمان باشد  کار ما این است که‌، با ساده گرفتن و تمرکز بر نکات مثبت هر لحظه‌، از جزئی‌ترین لحظات زندگی‌تان شادی‌های بزرگی خلق کنید.

منتظر خواندن نظرات زیبای شما هستیم.

سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت ORIGINAL
    852MB
    12 دقیقه
  • فایل تصویری سفر به دور آمریکا | قسمت ۴
    67MB
    12 دقیقه
  • دانلود با کیفیت HD
    166MB
    12 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

724 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «ستاره ایی در آسمان هفتم» در این صفحه: 2
  1. -
    ستاره ایی در آسمان هفتم گفته:
    مدت عضویت: 422 روز

    سلام داداش ابراهیم گلم

    دورت بگردم مرسی که تجربیاتتو برامون مینویسی و ما رو همسفر خودت میکنی ،

    ایمیلت اومد فکر کردم سوال دیروزم تو پاسخ کامنتت که قسمت 3 نوشته بودی رو جواب دادی.

    (وقت‌کردی یه نگاه کن مرسی از لطفت)

    یادم افتاد سفری و وقت نمیکنی زیاد بیای سایت

    دیدم کامنت جدید گذاشتی وقتی خوندم چشمام قلبی شد از همزمانی سریع .

    الله اکبرررر

    دقیقا همین یک ساعت پیش داشتم فکر میکردم کی قسمت میشه کلاس های تورلیدری رو شرکت کنم و دور ایرانو بچرخم کویر و جنگل و…. رو ببینم با آدمای هم مدار و پایه و بافرهنگ و ثروتمند

    یه هدایت قشنگ رو برات تعریف کنم ؟

    نگو نه که من کار خودمو میکنم خخخ

    داستان از اونجا شروع میشه که

    8 ماه پیش دوره شکرگزاری خانم صادقی عزیز که معلم پسرم بود رو شرکت کردم (استارت اشناشدنم با سایت)،

    به پاس تشکر گفتم با پسرت و پسر من بیا چهارتایی ببریم درکه ، اخه من هر دو سه هفته یبار میرفتم.

    وسط کوهنوردی گفت خانم سرفراز به نظرم رسالت شما اینه که تورلیدر بشی ، خیلی بهت میاد و کاربلدی ، خندیدم گفتم چند بار شاگردام رو‌ جمع کردم اوردم خیلی خوش گذشت ولی ترجیح میدم تنهایی بیام(یه سری باور محدودکننده داشتم)

    بعد اون دیگه اصلا بهش فکر نکردم و حتی شغل مورد علاقه ایی که بهش هدایت شدم و اصلا ربطی به لیدری نداره رو استارت زدم به یادگیریش.

    گذشت تا سه هفته پیش (همزمان با تصمیمم برای جدایی و انتقال دفترها و میز و سیستمم به طبقه بالای خونه پدری ) خواهرم اومد پیشم و گفت یه موضوع سکرت رو میخوام بهت بگم گفتم خیر انشالله

    گفت دارم مجوز شرکت توریسی میگیرم (شغل خواهرم اصلااا ربطی به توریست و لیدری و اینا نداشت)

    و جزیااات دیگه ایی گفت که بعدا باید تو کامنت جدا بنویسم فقط در این حد بگم که اون میگفت و من از شادی جیغ میکشیدم و اشک میریختم و سجده میکردم.

    بعد گفت باید بیای کمکم و زبان عربی رو یاد بگیری (اینجانب دقیقا صبح همون روز بعد صلاه از خدا خواسته بودم هدایتم کنه یه زبانی رو یاد بگیرم اما یک صدم درصد به عربی فکر نکرده بودم)

    خلاصه که با ذوق و شوق فراوان که این یک نشونه ست، با سپاسگزاری قرآن رو باز کردم و هدایت خواستم

    الله اکبررررر

    صفحه ی 235 باز شد

    «إِنَّا أَنزَلْنَاهُ قُرْءَانًا عَرَبِیا لَّعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ»

    ما قرآن را به زبان عربی نازل کردیم باشد که بیندیشید .

    خدااایا شکرت برای هدایت های واضحت.

    خلاصه که با توکل بر خدا همون شب تو اینترنت گشتم گفتم خدایا خودت هدایتم کن به یه استاد خوب ، یه سایتی رو پیدا کردم که صدا و لحن استادش خیلی بهم حس خوبی میداد ، اسمش رو که دیدم شاخ درآوردم ، اسم کوچیکش دقیقا هم اسم دختر همین خواهرم بود و فامیلیش دقیقاااا هم اسم شوهرش

    . اینم یه نشونه وااااضح دیگه

    خداااایا شکررررت .

    فردا صبحش فایلای دانلودیش رو خریدم و استارت زدم تا اخرش گوش دادم ، به موسیقی آخرش که رسیییید

    وااای خداااای من چی میشنوم !!!

    موسیقی آرامبخشی که روی دریم بوردم گذاشتم و تقریبا هر شب میبینم و از صداش لذت میبرم .

    خداااایاااا شکرت سجده شکر بجا آوردم و کلی تشکر کردم وقلبم باز شد برای یه مسیر جدید دیگه.

    خلاصه که سه هفته س روزی سه چهارساعت ساعت لهجه عربی میخونم و سه چهار ساعت روی دوره فارکسم کار میکنم.

    بهترین هدایتها نصیب قلب مهربونت بشه یا اخوی ،

    شکراجزیلاحبیبی

    وحیاک

    فی امان الله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  2. -
    ستاره ایی در آسمان هفتم گفته:
    مدت عضویت: 422 روز

    وای وای وای خدااااااای من ، اگر که من تا آخرین لحظه نفس کشیدنم تسلیم تو و سجده گذار تو نباااااشم ، از ناسپاسان هستم. خدایا شکر خدایااااا شکرت خدایااااا کوچیکتم خدایاااااا فقط خودت از حس قلبی الانم خبر داری فقط تو علیمی به ذات الصدور

    ========

    سلام و هزاران درود به اقای شجاعی پیام اور خدا برای من ، کامنتتون چشم و دلم رو نورانی کرد.

    سه روزه تعهد دادم بخاطر وسواسی که گرفته بودم با قرآن استخاره نکنم و از خدا خواستم به روشهای دیگه

    هدایتم کنه .

    نمیدونم پاسختون کی برام اومده ولی نیم ساعت پیش داشتم فکر میکردم که دیگه تمرین رو حساب غیر واقعی کافیه و از فردا با حساب واقعیم معامله کنم .

    تو دلم گفتم نکنه چون ترامپ میخواد بیاد هول شدم که زودتر کار رو شروع کنم ، نکنه هنوز آمادگی ندارم ،

    بعد سریع ذهنم رو کنترل کردم بهش گفتم نه نه قلبم میگه وقتشه ، ‌چند روزه برآیند معاملاتم مثبته ، باید شجاع باشم، نترسم و دوباره با حساب واقعیم وارد معامله بشم .

    بعد فکر رو رها کردم گفتم توکل بر خدا حالا تا فردا یه تصمیمی میگیرم.

    گوشی رو دست گرفتم وارد سایت شدم دیدم چراغ آبیه

    گفتم خیر انشالله .

    دو خط اولتون رو خوندم رفتم بالاتر که ببینم چی نوشته بودم،

    بااااورتون میشه خط به خط کامنت خودم رو که میخوندم درجه دمای بدنم هر لحظه بالاتر میرفت

    و اشک بود که میومد،

    مرسیییییی مرسییییییی که نوشتید برام مرسی که یادم انداختید که چقدررررر خدا حکیمانه هدایت میکنه

    فقط کافیه دل به دلش بدم ایمان داشته باشم به هدایتش. همین.

    داشتم به اخرای کامنتم میرسیدم گفتم

    خدا جان این پاسخ بی حکمت نبود ، نگفتی ها که فردا چیکار کنم ؟؟

    به به

    خط آخر کامنتم نوشته بودم ( سه چهار ساعت روی دوره فارکسم کار میکنم.)

    خب اوکی خدا جون ، الان این یعنی چی ؟ یعنی آموزش دیدن رو ادامه بدم ؟؟

    اومدم پایین کامنت شما رو بخونم ،

    به به اسم این دوست عزیز آقای شجااااااااعیه ،

    یعنی بنده عزیزم اینم نشونه ، اینم هدایت غیرقرآنی ،

    فارکس=شجاعت

    یعنی دختر فردا با شجاعت با حساب واقعیت معامله کن خدا پشتته ، خدا داره تلاشهاتو میبینه خدا به شجاعان پاسخ میده .

    آقای شجاعی عزیز ممنون بخاطر قلب پاکتون که

    شدی دست خدا، تا بشی نور راهم.

    میدونید چیه بخدااا که منم مثل خیلی های دیگه که شاید ناامید شدن یا کم اوردن ، پر از ایرااادم پر ایرااااااد

    مثلا همین دیشب همسرم گفت فلانی (که خداروشکر خیلی وضعشون خوبه) گفته میخواد بیاد خونمون ، من و میگییی سریع تو دلم گفتم با این دیوارهای سیاه شده ، با این فرش های قدیمی آخه ،

    بعدش به زبون اوردم به همسرم گفتم کاش این دیوار بزرگه رو کاغذ دیواری میکردیم.

    شروع کردم تو دلم خودمو سرزنش کردن که چرا با پس اندازم زودتر دیوارا رو‌کاغذ نزدم ، ای دختر خسیس چرا از پولت استفاده نکردی ،

    ببین مهمون مهم داره میاااد

    یه آن به خودم اومدم گفتم دختررررر چه خبرررره چه خبررررره مثلا تو داری رو عزت نفست کار میکنی !!!

    این چه حرفاییه که میزنی ، جمع کن خودتو ، مگه ارزشمندی تو به خونته ؟ مگه آدم مهم و غیر مهم

    داریم ؟ کی از خودت مهم تر؟؟

    مگه قرار نبود نظر دیگران برات مهم نباشه ، این همه نکته مثبت داره خونه ت چسبیدی به ترک و سیاهی دیوار ؟؟؟!!!!!

    (تازه همین الان که دارم مینویسم ذهن خرابم میگه یالا بگو خونم نوسازه بزرگه ، کابینتاش فلانه ، یه وقت فکر نکنن خونه ت زشته !!! الله اکبر خدایا پناه میبرم به خودت از دست خودم ..)

    خلاصه که از دیروز دارم با مبارزه با ذهن نجواگر تمرین عملی عزت نفس میکنم و هی تو سر و کله هم میزنیم

    ولی میدونم اخرش خودم پیروز میشم؛

    اره جناب شجاعی داشتم میگفتم که در هم بر هم شد کامنتم ،

    حالا شما به بزرگی خودت کنترل ذهن کن متوجه بشی

    چی چی میگم من خخخ

    اره داشتم میگفتم که پر از ایرادم

    ولی به والله قسم دارم در حد خودم تمام تلاشم رو میکنم که ذهنم رو کنترل کنم ، خدا واسه همین یه قدم کوچیکم چه هاااا که نکرده ، ببین اگه واقعا عاری از شرک بشیم چیکار میکنه واسمون.

    خداااایا شکرت برای این هدایت نورانی

    خدایااا شکرت که داری تکامل رو یادم میدی

    شکرت برای این صلات آخر شب

    عاشقتم خودت که میدونی چقدررر

    در مسیر نور الله ، پر روزی ، ثروتمند ، شاد و سلامت باشید برادر شجاع من.

    ======

    اقا ببخشید که باز خداحافظی کردم و کامنت رو ارسال کردم برگشتم یه چیز دیگه بگم.

    بعد ارسال کامنت رفتم توضیحات فایل بالا رو‌خوندم

    چقدر مربوط بود به شرایطم ،

    مرسی واسه همه خوب بودنات مرسی

    بوس بهت خدا جون

    اینم جمله استاد از این فایل، تقدیم به خود الانم :

    [ وقتی بتوانی امکاناتی را که در همین لحظه از زندگی‌ات داری ، ببینی و با استفاده از همان امکانات به احساس خوب و احساس سپاسگزاری برسی‌‌، یعنی توانسته‌ای بر نکات مثبت زندگی‌ات تمرکز کنی.

    یعنی به جای تمرکز بر نداشته‌ها‌ و گله و شکایت درباره‌ی آنها‌، بر نعمت‌ها متمرکز شده‌ای.]

    ماااااا رفتیم بای بای

    مااااا رررررررفتییییییم

    اینم از ترانه شهره خانم که این روزا خیلی باهاش حال میکنیم .

    به به خدایا شکرت چقدر حالم عالیه شد

    تا حالا شراب نخوردم ولی احساس میکنم مست مستم اخه میگن اونایی که مست میشن یه حالی میشن منم اون حالی ام ههههههه

    مرسی اقای شجاعی ، حال الانم نصیبت

    شاید بعدا بیام بخندم به کامنتم یا خجالت بکشم

    ولی بی خیال

    حال الانم ‌و عشقه

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: