سفر به دور آمریکا | قسمت ۵

سلام پارسا جان سلام بنده ی خوب خدا. مدتی است دچار یک ناخواسته شده ام اما میدونم میتونم حلش کنم

البته این هم برایم زیبایی خاص خودش رادارد

زیباییش دراین است اگر مسیر شادی وخوشی وسلامتی رامیخواهی باید روزانه دراین مسیر باشی اگردور شدی ازاین مسیر ازاین فرکانس ؛ صاحب فرکانس اصلی هم باتو کاری ندارد

پارسا جان درست حدس زدی انشاءالله به زودی زنگ درخونه صاحبم را میزنم میدونم که پذیرای من است. میدانم دستان پینه بسته ای راکه به سمتش دراز شود خالی رها نمیکند میدانم که او ، رسم مهمان کشی وعاشق کشی ندارد

شبها انگار همسایه ام است میخوایم ومیگویم ای مهربان ای صاحب وپادشاه این جهان ؛ من به این مشکل برخورده ام قلم وکاغذ آورده ام .توکه دانای جهانی ؛ به من بگو راه حل چیست ؟

(یگانه دوست عزیزم لحظه هایی که جوابم دادی یادم آمدند ببین نمیتونم اشکانم راکنترل کنم. …)

وچنین این خدای عزیزم نزدیک اذان صبح ودقیق یک یاچند دقیقه به اذان صبح مونده درخواب جوابم میدهد ودقیقا بعد خواب بیدار میشوم بعداز اینکه معنی الهام خدای عزیزم درک کردم به نشانه تشکر به او سجده میکنم وبعضی مواقع درموقع سجده صدای اذان گوشی بلند میشود وای وای سبحان الله والحمدالله و…. الله اکبر

نور درنور میشود که درچنین لحظه های میبینم به من سلام میکند با آن همه قدرتش به من سلام میکند ومن دراین لحظه ها ازخود بیخود وگویی او میشوم

پارسا جان؛ خودت رامخلصانه بنداز دربغل این معشوق وغیر ازهوای او جایی نرو

وحواست باشد که باید تکاملت راطی کنی

فدات وممنونم که یاد این حقیر کردی

بیشتر خواهم گفت خدانگهدارت