سفر به دور آمریکا | قسمت ۵

این قسمت از سفر‌، درباره وسایل ساده‌ای صحبت می‌کنیم که در این سفر‌، مسائل مهمی را برای‌مان حل کرده است. به نحوی که سکونت در مکان‌هایی را در دل طبیعت بکر امکان‌پذیر و لذت بخش نموده است‌ که‌، قبلاً ممکن نبود و جایگزین‌هایی را برای آب سالم آشامیدنی و برق شهری در اختیارمان گذاشته که‌، قبلاً وجود نداشت.

مثلاً کالاهایی که شستن شیشه‌های RV را ساده کرده‌، یا قمقمه‌ای که هر نوع آبی را فیلتر و تبدیل به آب آشامیدنی می‌کند‌ و…

توجه به این ایده‌های ساده‌، این باور را در ذهن‌مان می‌سازد که برای خلق ثروت‌، نیاز به داشتن یک ایده‌ی پیچیده‌، عجیب و غریب و بزرگ نیست.

بلکه می‌شود از هر چیزی ثروت ساخت که مسائل آدمها را حل می‌کند و زندگی را برای آنها ساده‌تر و لذت‌بخش تر می‌کند.

زیرا ثروت فرمول ساده‌ای دارد و نتیجه‌ی حل مسئله است:

هرچه مسائل بزرگتری را حل کنی‌، ثروت بیشتری می‌سازی.

هرچه مسائل آدمهای بیشتری را حل کنی‌، ثروت بیشتری می‌سازی.

با هم ماجراهای این بخش از  سفر را ببینیم و یادمان باشد کار ما این است که‌، با ساده گرفتن و تمرکز بر نکات مثبت هر لحظه‌، از جزئی‌ترین لحظات زندگی‌تان شادی‌های بزرگی خلق کنیم.

منتظر خواندن نظرات زیبای شما هستیم.

سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت ORIGINAL
    1300MB
    18 دقیقه
  • فایل تصویری سفر به دور آمریکا | قسمت ۵
    102MB
    18 دقیقه
  • دانلود با کیفیت HD
    270MB
    18 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

580 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «نجمه رضائی» در این صفحه: 1
  1. -
    نجمه رضائی گفته:
    مدت عضویت: 1940 روز

    به نام خداوند مهربانم

    خدایاشکرت قسمت 5 سفرنامه روزی ام شد شکرت چشمانم بینهایت فراوانی دیدن شکرت امروزم به بهترین شکل ممکن سپری شد.

    من درحال کارکردن روی دوره های قانون آفرینشم و طبق تمریناتی که هست هرروز سعی میکنم اتصالم رو حفظ کنم

    امروز قرار بود از روستا به شهرمون برم ،طبق متن این قسمت که از امکانات و‌وسایل و…هست منم میخام بخشی از امکانات و‌پیشرفتهایی رو‌ برای خودم یادآوری کنم که زندگی رو در این لحظه و این مکان برام آسونتر کردن :

    دوس داشتم صبح زود بیدار شم که به تمام کارام برسم بنابراین دیشب قبل از خوابم گوشیمو واسه صبح زود آلارم گذاشتم با یک زنگ خیلی ملایم(خدایاشکرت که گوشی دارم شکرت که گوشیم امکانات زیادی داره یکیش همین آلارم، قبلا باید ساعت کوکی میذاشتیم اونهم صداش خیلی بلند و خشن بود! بخاطر صدای بد ساعتها من هیچوقت دلم نمیخاست ساعت کوک کنم )

    وقتی صبح با زنگ ملایم گوشیم بیدار شدم باتری گوشیمو دیدم که درصدش خیلی کم بود بنابراین گوشیمو زدم به شارژ و رفتم سراغ کارای دیگه (خدایاشکرت که الان نعمت برق داریم و کارامون سریع انجام میشه شکرت که گوشیهای جدید قابلیت شارژ سریع دارند میزنی تو شارژ و نیم ساعت میگذره تقریبا فول شارژ میشن ، چند سال پیش وقتی دانشجو بودم گوشیمو میزدم تو شارژ تقریبا دو الی سه ساعت طول میکشید پر بشه! چقدر تکنولوژی سریع پیشرفت کرده ها الان میگم وای خدا چطور دوسه ساعت منتظر پرشدن باتری گوشی میموندیم؟؟؟؟)

    وقتی بیدار شدم چون هوا کمی خنک بود و منم با تیشرت نازک سردم شده بود رفتم تو دستشوییمون که نزدیکه یعنی تو ایوون مسواک زدمو دستو صورتم شستم ( زمان زیادی نگذشته همین چند سال پیش بود که دستشویی ما در دورترین نقطه حیاط بود! اصلا قدیمیا مخصوصا روستاییا بر این باور بودن هرچی دستشویی دورتر باشه آدم سالمتر و بهتره ! تو برف و بارون و شب تاریک و یخبندون باید میرفتیم ته حیاط ، هم ترسناک بود هم از سرما…….جای خالیشو نمیگم هههه / حاضر بودم خودمو 10ساعت نگهدارم ولی اونجا نرم بس که برام عذاب آور بود !!! تو شبای زمستون تا میرفتیم و‌میومدیم‌خونه دوباره احساس دستشویی خخخخ ،تو شبهای تاریک انقدر ترسناک بود که ممکن بود وسط راه …..جای خالی خخخخ ، آب لوله کشیم نبود آفتابه داشتیم بازم خداروشکر آفتابه ما پلاستیکی بود واسه بابابزرگم آفتابشون مسی بود خخخخ یاد جوکش میوفتم چقدر درست بود خخخخخ خلاصه اینکه الان این دستشویی تو ایوون خیلی برام عزیزه و قدرشو میدونم )

    (خدایاشکرت واسه آب لوله کشی و تصفیه شده شکرت واسه آب گرم داشتن شکرت واسه سیستم آبگرمکن شکرت واسه گاز لوله کشی، 150 ،200سال پیش مردم آرزوشون بود آب داشته باشن گرم بودنشو بیخیال فقط آب باشه، پادشاهان قدیم حاضر بودند تمام داراییشونو بدن ولی مثل ما آب وگاز لوله کشی تو‌خونشون باشه آب گرم داشته باشن حموم مجهز داشته باشن ،من بچگیم یادمه نه گاز لوله کشی داشتیم نه آبگرمکن گازی و برقی ،واسه اجاق گاز کپسول داشتیم باید میبردیم جایی پرمیکردن! واسه حمام اوایل ابگرمکن که اصلا نبود وقتی اومد نفتی بود یه وسیله بزرگ با ارتفاع تقریبا یک‌و نیم دومتری کنار حموم ! که گاهیم آتیش میگرفت هههه یعنی استانداردش در حد صفر ، از 100سال پیش نمیگماااا همین 15 سال پیشو میگم الان 32 سالمه ، خدایاشکرت تو این سالها چقدر پیشرفت کردیم مخصوصا تو روستا هرامکاناتی خونه های شهری داره خونه های روستاییم داره)

    وقتی دست و صورتم شستم اومدم تو اتاق ، موهام شونه زدم ، لباس پوشیدم کارتای بانکیمو برداشتم و آماده شدم که راه بیوفتم چون گوشیمم حالا فول شارژ بود (خدایاشکرت برای سیستم بانکداری جدید و پیشرفتش. راه دوری نیست 25،20 سال پیش ‌همه ما دفترچه حساب داشتیم نه کارت بانکی بود نه نرم افزار بانکی نه دستگاه خودپرداز نه دستگاه کارتخوان ، اگه پولی لازم داشتیم حتما باید از بانک برمیداشتیم اگه خریدی میکردیم باید پول نقد میبردیم ، انتقالات حتما باید تو بانک انجام میشد ولی الان تو راحتترین و کمترین زمان ممکن انتقالات با دستگاه و نرم افزار ها انجام میشه . با یک کارت کوچیک که فقط اندازه ش ده سانتی متره میریم فروشگاه و مثلا سی میلیون جنس میخریم همونلحظه کارت میکشیم »»تراکنش با موفقیت انجام شد »»رسید میده و تــمــام !!! آقا تــمام یعنی کمتر از 5 دقیقه !! بخدا ما خیلی خوشبختیم (: ، خیلی وقتام شده کارت نداشتیم با نرم افزار بانکی که تو گوشی داریم کارت به کارت کردیم )

    رفتم بیرون و مسیر روستا تا جاده اصلی که 10 دقیقه هست رو طی کردم رفتم‌کنار جاده و خیلی زود یه ماشین نگهداشت و سوار شدم

    (خدایا شکرت که مسیر روستا آسفالت شده ، زمان دوری نیست همین چندسال پیش جاده روستامون شن بود چندسال قبلش خاکی بود اگه میخاستیم‌جایی بریم پر از خاک میشدیم تو زمستون پر از گِل میشدیم اگه ماشینی از بغلمون رد میشد نگران بودیم گل بهمون پرت نشه یا اینکه سنگ و شنی از زیر لاستیک در نره بهمون بخوره چون این اتفاقها بدیهی بود پیش میومد دیگه، خلاصه که الان شیک و مجلسی تو مسیر روستا تا جاده اصلی میریم نه خاکی هست نه شنی نه نگرانی )

    (وقتی بچه‌ بودم اصلا مرسوم نبود تو روستا که خانمی تنهایی بره جاده! اگه دخترخانم بودی که دیگه اصلا نمیشد و‌اجازه نداشتی البته خود خانم ها هم میترسیدند و تنهایی نمیرفتن اما الان ذهنیت مردم روستا تغییر کرده خانم ها و دخترخانمها خیلی راحت و مستقل میرن و‌میان و این یعنی پیشرفت ،من خیلی خوشحالم تو دوره ای بزرگ شدم که این محدودیتها را ندارم و از زمان دبیرستانم یعنی15 سال پیش تنهایی میرفتم جاده روستا ، ازونجا میرفتم شهرهای نزدیک و حتی دورتر چون جاده اصلی و بین المللی هست اتوبوس های زیادی رد میشد به مقصد شهرهای دیگه ،دست بلند میکردم و‌ سوار میشدم (:)

    تو این کامنت هنوز نرسیدم به شهرمون ! ولی از نوشتن نعمتها و پیشرفتها بغضم گرفت. هرچی که نوشتم دیدم هزارتا چیز دیگه هم هست تو‌زندگیموم مثلا از آلارم گوشی نوشتم گفتم عه ببین همین گوشی خودش یه پیشرفته اینترنتش ، آنتن دهی اینترنت تو روستامون ، یا از شارژر گفتم دیدم عه قبلش سیستم برق خونمون یه پیشرفته ، سیم ها و محافظ ها و سه راهی برق پیشرفته ، پاور بانکم یه پیشرفته، یا از دستشویی نزدیک نوشتم دیدم عه پیشرفتهای دیگشم هست مثل ساختمون دستشویی و کاشی و سرامیکش چون قبلا اینجوری نبود یا سنگ توالت که قبلا ازون مدل معروفای قدیمی بود آدم میترسید بیوفته توش خخخخ خلاصه اینکه دیدم هزارتا امکانات دارم که همشون پیشرفته شدن یا تازه هستن و اگه بخام کامنتش کنم تا فردا و پسفردا بدون توقف باید بنویسم و اشک بریزم البته نوشتن از نعمتها خیلی عالیه از هرکاری واجبتره اما الان چشمام اذیت میشن پس فعلا همینقدر کافیه انشاالله تو‌کامنتهای بعدی ادامه میدم

    این قسمت مثل همه قسمتها پر از درس و‌نکته بود تصاویر زیبا وجودمو به وجد آورد ارتباط قشنگ شما حالمو خوب کرد فراوانی موجود تو دنیا ذهنمو خاموش کرد .

    چقدر اون بطری تصفیه آبو از ته دلم خواستم!!! خیلی خوبه چقدر کاربردیه چه ایده خوبی چه کارا چه آسون .

    اون تی و شیلنگ عالی بود خیلی هیجان انگیز بود

    تفریح آبی چه دلچسب بود نوش جون چه افراد شادی هستن که تو آب والیبال بازی میکنن ، چه خانم های خوش هیکلی ، چه فضای الهی بود تصور میکردم خودم دارم از استخر فیلم میگیرم‌وای چه تجسم باحالی

    مریم جان سپاسگزارتم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: