این قسمت از سفر، درباره وسایل سادهای صحبت میکنیم که در این سفر، مسائل مهمی را برایمان حل کرده است. به نحوی که سکونت در مکانهایی را در دل طبیعت بکر امکانپذیر و لذت بخش نموده است که، قبلاً ممکن نبود و جایگزینهایی را برای آب سالم آشامیدنی و برق شهری در اختیارمان گذاشته که، قبلاً وجود نداشت.
مثلاً کالاهایی که شستن شیشههای RV را ساده کرده، یا قمقمهای که هر نوع آبی را فیلتر و تبدیل به آب آشامیدنی میکند و…
توجه به این ایدههای ساده، این باور را در ذهنمان میسازد که برای خلق ثروت، نیاز به داشتن یک ایدهی پیچیده، عجیب و غریب و بزرگ نیست.
بلکه میشود از هر چیزی ثروت ساخت که مسائل آدمها را حل میکند و زندگی را برای آنها سادهتر و لذتبخش تر میکند.
زیرا ثروت فرمول سادهای دارد و نتیجهی حل مسئله است:
هرچه مسائل بزرگتری را حل کنی، ثروت بیشتری میسازی.
هرچه مسائل آدمهای بیشتری را حل کنی، ثروت بیشتری میسازی.
با هم ماجراهای این بخش از سفر را ببینیم و یادمان باشد کار ما این است که، با ساده گرفتن و تمرکز بر نکات مثبت هر لحظه، از جزئیترین لحظات زندگیتان شادیهای بزرگی خلق کنیم.
منتظر خواندن نظرات زیبای شما هستیم.
سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت ORIGINAL1300MB18 دقیقه
- فایل تصویری سفر به دور آمریکا | قسمت ۵102MB18 دقیقه
- دانلود با کیفیت HD270MB18 دقیقه
بنام خدای فراوانی ها
سلام به استاد عزیزم مریم جان همه اعضای خانواده صمیمیام
چقد ثروت و وجود ثروت اینجا ارزشمند بودن خودشو نشون می داد
اینکه خرید ابزارهای مورد نیاز برای زندگی راحت تر
رفع مسئله با خرید ابزار
الان که فکر میکنم مییینم من اصلا به همچین چیزی اعتقاد نداشتم یعنی چی ابزار مناسب برای زندگی بهتر
از الگوی اطرافیانم دیده بودم که ثروت یعنی اصلا چیزی نخری حتی اونایی که واجب هستن چه برسه اونایی رو بخری که نیاز ضروریتم نیست
و الگو ثروت برای من همین بود پول رو اصلا خرج نکن تا هدر بره اینطوری می تونی به پول برسی و جالب اینکه خب منم چیزی که دیده بودم رو ناخودآگاه الگو برداری کرده بودم هرچند حس خوبی هم نداشتم و اجرا میکردم
تا اینکه استاد رو دیدم و زندگیشون رو وکمکم اصلا یادم رفت من قبلا چطور فکر می کردم و اینطوری حسم به ثروت هم خوب شد
یکی تز ویژگی های شخصیت استاد اینه که دنبال حل مسئله هست ، یعنی حل مسئله نه به این معنی که بزاره مسائل انقد بزرگ شه که آدم رو فلج کنه و بعد مجبوووور شه با چک و لگد یه راهی واسش پیدا کنه نه استاد واسه بهتر کردن دنبال حل مسئله هست ، وقتی همیشه واسه بهتر و راحت تر کردن می خوای مسالتو حل کنی خب اصلا به درگیری بزرگ و طولانی مدت نمی خوری این یعنی مدار درست یعنی فردی که حالش خوبه دیگه به مدارهای پایین و مسایل بزرگ و سخت و پیچیده و زمان بر دسترسی نداره ، هر چقد مدارمون میره بالاتر ما مسائلی که باید حل کنیم متناسب با مدار و احساسمون هست همسنگ با همونه ( اینم الگوی من بود از بچگی برای رفع مسائل و جالب اینکه من در مقابل مسائل زندگیم بی تفاوت بودم و فکر می کردم خب طبیعی دیگه کارم درسته ) و هر بار که استاد رو میبینم که یه وسیله جدید خریده واسه کار راحت انگار قلبم به پرواز در میاد چه خوبه آدم واسه خودش و کیفیت زندگیش ارزش قائل باشه نه اینکه خودش پر از مسئله و مشکل باشه ولی پولاشو جمع کنه تا از دید بیرون نگاه دیگران دارا باشه
واقعا الان که فکر میکنم زندگی یعنی حل مسائل درونی و بیرونی
کسی که مسائل درون خودشو پیدا کنه و تلاش کنه حلش کنه خود به خود هدایت میشه به رفع مسائل بیرونی ترش