سفر به دور آمریکا | قسمت ۶

به نام خدا سلام

روز ششم از سفرمون به دور آمریکا

اول میخوام یکسری کلماتی که امروز به ذهنم الهام شد واقعا یهویی و ذوقش اومد

و همینطور کلمات و جملات این فایل بنویسم

Looks like از گفتنش کلی ذوقم اومد اصلا نمیدونم اینو از کجا شنیده بودم یهو به زبونم اومد درحالی که قبلش داشتیم فایلی گوش میدادم و مینوشتم که اصلا ربطی نداشت

(به نظر میرسه)

Fun stop… try this

(توقف سرگرم کننده… این را امتحان کن)

Discovery center

(مرگز کشف)

Virginia hand callaway

(کالسکه دستی ویرجینیا)

Given in loving memory of my mother by cason callawayv. Jr and my life nancy. Artist :mavgery torrey godwin

(به یاد مادرم توسط کیسون کالاوی داده شده است. جونیور و زندگی من نانسی

هنرمند: mavgery torrey godwin)

Georgia (جورجیا)

Birds of way

(پرندگان راه)

These birds died of natural Causes. Callaway Gardens. has the state and federal Permits required to Possess and display these specimens.

(این پرندگان به دلایل طبیعی مردند.

باغ های کالاوی دارای مجوزهای ایالتی و فدرال مورد نیاز برای در اختیار داشتن و نمایش این نمونه ها)

استاد عزیز اول اینکه میخوام این اهنگ خوندن رقصیدن پشت فرمونتون تحسین کنم باید اعتراف کنم من هنوز جرئت اینکار ندارم بخاطر حرف مردم و یکسری باورهای مذهبی.. من چی فکر کردم که نگران نظر مردمم در حالی که استادم با این همه شاگرد در ایران خارج و داشتن پسوند سید اول اسمش و وجود یکسری ادم که دنبال حاشیه ها هم هستند ولی رها از ترس ها و نگرانی اهنگ میخونه برای خانم شایسته و ما

عشقش فریاد میزنه

اصلا توی سفر باشی و انرژیتو بخاطر حرف مردم بخوای خفه کنی بنظرم همون قدی هم که رفتی برگردی خونه بهتره

استاد اینو باید فکر کنم حتما بهش یه تصمیم های جدید بگیرم برای خودم

خانم شایسته ممنون که هر بار یاد اوری میکنی که هیچ چیز اتفاقی نیست حتی اگر روی پل ایستادی توی فضای عمومی در حالی که تمیزی و زیباییشو میبینی بدون که اتفاقی نیست

این اتفاقی نیست که اون روزهایی که میرفتم صبحا پارک که فایل ببینم و بنویسم کلی مرد اومدن بازرسی تا به پارک رسیدگی کنن

بعد از اون روز که من نرفتم خبر دار شدم پارک همون تایم صبح بستن که کارگر ها مشغول کار بشن

و شب که رفتم پارک بدوم دیدم کلی درخت هرس کردن و قطع کردن و پارکم تمیز تر بود

منم فایل دیروز که دریاچه دیدم یاد پارادایس افتادم

این متحد بودنتو دوس داشتم تیشرت هاتون شبیه بهم بود

اون دوچرخه سوارا هم تحسین میکنم چون خواسته خودمم دوچرخه سواری توی فضای باز هست

امروز گام 14 خونه تکانی بودم دقیقا موضوع کنترل ورودی ها و دادن خوراک خوب بود به ذهن همونطور که برای جسممون حساسیم چی بخوریم برای ذهنمون هم همیشه دنبال غذاهای خوب و تهیه غذاهای خوب باشیم

از طبیعت میشه خیلی چیزا یاد گرفت مثلا وقتی یه مدت بهش نمیرسی هرس نمیکنی نمیچینی همه چی میره تو هم

موجوداتی لانه میکنن و کوچ میکنن اونجا که برای رشد و تغذیه درختا و بقیه ساکنین مضر هستند

نور و اب کافی به همه زمین نمیرسه

زندگی و ذهنم همینه هرس نکنی تمیز نکنی حواست نباشه خیلی زودتر از اونچه فکرش کنی

افکار و باورهای ضعیف و محدود کننده سر و کلشون پیدا میشه ومساحت ذهنت رو اشغال میکنن نمیذارن اب و نور و کود خوب به خواسته ها برسه.