سفر به دور آمریکا | قسمت ۶

من از مشاهده‌ی جهان اطرافم‌ و طبیعتی که در کنارم بوده‌‌، همواره بیش از کتابها آموخته‌ام.

خواه زیبایی‌ِ باغچه کوچک حیاط خانه‌مان یا گلخانه‌ی مورد علاقه‌ی مادرم باشد که‌ زیبایی‌اش حاصل‌ مراقبت‌های عاشقانه‌ی هر روزه‌ی مادرم بوده‌، خواه طبیعت وسیعی که الان در حال مشاهده‌ی زیبایی‌های بی‌پایانش هستم‌.

به نظرم‌ خداوند پیام‌هایش را‌ از طریق شگفتی‌های جهان پیرامون‌مان‌، بسیار واضح‌تر از هر شیوه‌ی دیگری‌، به گوش‌ مان رسانده است.

به همین دلیل است که‌ به سیرو فی‌الارض‌، سفارش شده‌ایم‌‌، به تفکر در طبیعت‌، به بارانی که از آسمان می‌بارد یا اتفاقاتی که آنقدر معجزه آسا ساده‌ است که‌، یادمان می‌رود اهمیت‌شان را درک کنیم و درس‌هایی را فرا بگیریم که‌، شاید در هیچ کتابی نباشد.

جنگل‌های زیبایی که می‌بینم‌، گلهای آراسته و تر و تازه‌ای که به من لبخند می‌زنند‌، برای من پیام‌ رسانِ این حقیقت هستند که:

همانگونه که این زیبایی و سرسبزی حاصل باران‌های مداوم است‌، همانگونه که تمیزی خیابانها و پارک‌هایی که در آنها قدم می‌گذارم و محو زیبایی‌ِ افسانه‌ای‌شان می‌شوم‌، حاصل تلاش‌های مکرر آدمهایی است که‌، زمان و انر‌‌‌ژ‌‌ی و عشق‌شان را صرف تمیز کردن فضاها‌، هرس بوشه‌ها و گلها و تغذیه آنها با کود مناسب و… می‌کنند‌، یک ذهن زیبا نیز‌، فقط می‌تواند حاصل مراقبت همیشگیِ کانون توجه‌مان باشد.

یک ذهن زیبا‌، حاصل رصد کردن و سَرَند کردن تک تک افکاری است که‌ در ذهن‌مان می‌چرخد. یک ذهن زیبا حاصل  تمرکز بر زیبایی‌ها و پرهیز از ناخواسته‌ها‌، “به صورت مکرر” است. همان موضوع مهمی که در دوره شیوه حل مسائل زندگی در خصوص «توانایی کنترل ذهن»‌، به آن تأکید شده است.

اما تنها زمانی کنترل ذهن را جدّی می‌گیرم که‌، باور کنیم‌ تمام اتفاقات زندگی ما‌، دست پروده‌ی فرکانس‌های غالب‌مان است. فرکانس‌های غالب‌، به واسطه‌ی آنچه که بارها به آن توجه می‌کنیم‌، درباره‌اش صحبت می‌کنیم‌، بارها در ذهن‌مان می‌چرخانیم‌، درباره‌اش گله و شکایت می‌کنیم یا آنرا مورد تحسین و تمجید قرار می‌دهیم‌، حاصل می‌شود.

وقتی متعهد می‌شویم تا فقط زیبایی‌ها‌، خواسته‌ها و نکات مثبت را به ذهن‌مان راه دهیم و از هر چیزی غیر از آن‌، اعراض کنیم‌، ارباب ذهن‌مان می‌شویم و ذهنی زیبا می‌سازیم که‌،

هر روز ما را با اتفاقات و ماجراهایی احاطه می‌کند که تجربه‌شان را دوست داریم‌،

هر روز ما را با آدمهایی احاطه می‌کند که از حضورشان لذت می‌بریم‌،

هر روز مشتری و برکت بیشتری وارد کسب و کارمان می‌کند‌،

هر روز سلامتی جسم‌مان را کاملتر می‌کند و

روز به روز رابطه‌مان را با اصل‌مان که آن را خداوند نامیده‌ایم‌، نزدیک‌تر می‌کند.

با هم ماجراهای این بخش از  سفر را ببینیم و یادمان باشد  کار ما این است که‌، باساده گرفتن و تمرکز بر نکات مثبت هر لحظه‌، از جزئی‌ترین لحظات زندگی‌مان شادی‌های بزرگی خلق کنیم.

منتظر خواندن نظرات زیبای شما هستیم.

سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت ORIGINAL
    1130MB
    15 دقیقه
  • فایل تصویری سفر به دور آمریکا | قسمت ۶
    88MB
    15 دقیقه
  • دانلود با کیفیت HD
    234MB
    15 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

599 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «هاجر شیرانی» در این صفحه: 2
  1. -
    هاجر شیرانی گفته:
    مدت عضویت: 2354 روز

    سلام بر استاد گلم

    سلام بر شایسته بانو

    سلام بر مایک باحال

    حدود یک ماه و نیم پیش یه بوته ی فلفل توی گلدون سفالی لب تراسم کاشتم هر روز آبش میدم باش حرف میزنم و مراقبشم امروز حرفهای خانم شایسته ی عزیز منو به فکر انداخت که چطور برای فلفلت وقت می‌ذاری مراقبشی علف کوچیکای دورشو می‌کنی اما برای نوشتن تمرینات بچه هارو بهونه میکنی،کارای خونه رو بهونه می‌کنی(البته بعضی روزا این جوری هستم)اینا رو اینجا نوشتم تا خودمو مجبور کنم که از ذهنم مراقبت کنم دیدبان شبانه روزی افکارم باشم،البته دارم تکاملمو طی میکنم،چند وقته صدای گنجیشکا توی تراسو می‌شنوم و لذت میبرم با این که اینا همونان اما من میشنومشون،چند وقته منظره ی پنجره آشپزخونه ام که به سمت کوه صفه است و درختای پایین کوه رو میبینم و لبخند میزنم با اینکه پنج ساله این منظره هست فهمیدم من قبلا فقط نگاهش میکردم اما نمیدیدمش،جدیدا سپاس گذارتر شدم،دارم از تضاد های تکراریم بزرگتر میشم و زودتر حال خوب برای خودم می‌سازم.استاد ازتون ممنونم مریم جون گلم ازت ممنونم.توی هر سفری که میریم یا کلا هرجا که بشه من روی سینی یا دبه آب یا اگه آورده باشیم تنبک،شروع میکنیم به زدن و رقصیدن و شعرای خنده دار خوندن، تجسم کردم یه گوشه ی دنج همون پارک کنار استاد و خانوادم همون کارا رو انجام بدیم چه شود…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    هاجر شیرانی گفته:
    مدت عضویت: 2354 روز

    سلام آقای ملک چقدر مطلبتون زیبا و جالب بود واقعا زندگی با آگاهی خیلی لذت بخشه،من قبلاً همه چیز رو سرسری می‌گرفتم اما این مدت که با استاد آشنا شدم چشمام آروم آروم داره زیبایی ها رو یه جور دیگه میبینه خدا رو و قدرتش رو میبینم و بسیار سپاس گذارتر شدم.ممنون از شما و استاد و خانم شایسته گل

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: