سفر به دور آمریکا | قسمت ۸

بسم الله الرحمن الرحیم

خدایا شکرت که امروز هم هدایتم کردی تا قدم هشتم رو بردارم

سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز و دوستان عزیزم

درس عملی امروز

آقا اگر یک چیزی یک محصولی رو از خودم با تمام وجود براش ذوق سوزان و دیوانه کننده داشته باشم

صد در صد صد در صد صد در صد اون محصول عالی بفروش میرسه چون اولا که باورهای مالی مناسبی باید داشته باشم و بعدشم اینکه این انرژی ذوق و شادی بینهایت زیاد اصلا طرف مقابلم رو مسخ میکنه که بدون شک اون رو تهیه کنه چون از یک احساس رضایت بینهایت زیاد قلبی میاد

و به قول اون جمله ی درست معروف که میگه آنچه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند و این حقیقت محضه

واقعا ببینیم که چقدر یک انسان میتونه عشق داشته باشه به محصولش که اصلا اینو رسالتش ببینه که گسترشش بده و چقدر باورهای مناسبی داره که ابن ثروت رو ساخته و این گسترش رو بوجود آورده

واقعا واقعا اگر این حد از عشق باشه لاجرم لاجرم ثروت میاد واقعا خدایا شکرت واقعا خدایا شکرت

چه نشونه ی جادویی ای دیدم امروز و چقدر همزمانی داره چون دقیقا دیشب همچین محصولی رو با هدایت خدا خلق شد با هدایت خدا و الان دارم تاییدش رو میبینم واقعا خدایا شکرت واقعا خدایا شکرت شکرت

خدایا صد هزاران مرتبه شکرت شکرت

درس بعدی اینه که ویژگی مشترک تمام افرادی که این چنین محصولشون عالی بوده و اینقدر ذوق و عشق داشتند این نگاه رو داشتند که این محصول برای لحظات شادی هست یعنی افراد توی شادی شون این رو تجربه میکند و باعث شادی بیشترشون میشه و این توی کوکاکولا هم هست

واقعا واقعا خدایا شکرت

چقدر درس امروز عالی بود بینظیر بود جادویی بود و اصلا وقتی این حد از ذوق و عشق باشه خودبخود این احساس لیاقت وارزشمندی تو درونم میاد و چون این حس ارزشمندی و لیاقت توی درونم ساخته شده به این ایده ی قلبی هدایت میشم

واقعا واقعا خدایا شکرت شکرت

چقدر حس خوبی گرفتم از این نشونه امروزم واقعا خدایا شکرت که چقدر چقدر هماهنگی وجود داره ولذت بردم از این همزمانی

زیبایی های این قسمت

خدایا اون ابرهای اول فیلم اصلا جاادویی بودن پر از ابهت و زیبایی بودن واقعا واقعا خدایا شکررت

وای خدای من چقدر اصلا مردم شاد بودن

ذوق داشتن که میخوان برن تو کارخونه کوکا کولا واقعا لذت بردم از اون انرژی بینظیری که جاری بود اونجا

خدایا صد هزاران مرتبه شکررت شکررت شکررت خداجونم

چقدر تنوع های مختلف از سرتاسر جهان وجود داره واقعا از نژادهای متفاوت از طعم های متفاوت که دقیقا دقیقا هماهنگ بود با ذائقه فرهنگ اون منطقه که ممکن بود خیلی های دیگه دوست نداشته باشن اون طعم رو و این چقدر قشنگه

چقدر از اون فیلمی که نشون دادن حس بی نظیری گرفتم و این از باور اونها میاد

واقعا واقعا خدایا شکرت و من چقدر با فضای شهری بیشتر ارتباط میگیرم تا با طبیعت و زندگی روستایی واقعا خدایا شکرت

خدایا شکرت برای هدایت ها و همزمانی های عالیت ممنونم ازت خداجونم ممنونم ازت

استاد عزیزم خانم شایسته عزیز و محترم بسیار سپاسگزارم ازتون برای تهیه این فایل های وااقعا ارزش آفرین تون

خیلی دوستتون دارم

دوستای عزیزم خیلی دوستتون دارم ممنونم که کامنتم رو مطالعه کردین

خدایا امروز رو تو برام جادویی تر از دیروز و تمام زندگیم بچین

الهی به امید تو

توکل به تو خداجونم

در پناه خدا

سلام من نمیدونم یه حسی منو کشونده اینجا با اینکه خیلی مقاومت داشتم که اینا رو بنویسم اما نمیتونم جلوش مقاومت کنم خیلی قدرت داره؛

فقط همین یک دنیای مادی وجود داره برای زندگی کردن

فقط همین یکبار رو فرصت داری برای تجربه کردن و زندگی کردن و لذت بردن و تا ابد دیگه هیچ خبری از زندگی کردن نیست فقط همین یکبار وجود داره و فقط همین یکبار رو فرصت داری تا از همین یکفرصت استفاده کنی بعدش در آگاهی و بی نیازی و آرامش مطلق هستی و در مطلقیت هستی این فکر رو که قراره که زندگی دومی رو هم تجربه کنی بنداز دور فقط همین یکبار رو فرصت داری برای تجربه کردن و زندگی کردن نمیگم زنده موندن میگم زندگی کردن و تجربه کردن تو ابدی هستی تو بی نهایت هستی اما همین یکبار و فقط همین یکبار و فقط همین یکبار فرصت رو داری در بازه ی ابدیت و بی نهایت تا این زندگی رو تجربه کنی و هر طور که دلت میخواد زندگی کنی چون همین یکباره میدونی چی میگم میتونی حسش کنی میتونی درکش کنی فرصت یکبار رو در بازه ی بی نهایت اگه درکش کنی نمی تونی به هیچ چیزی توی این دنیا وابسته باشی و نمیتونی لذت نبری نمیتونی سپاسگذار نباشی و عمق سپاسگذاریت بینهایت میشه چرا چون توی فقط همین یکباری که در بازه ی بی نهایت هستی جسم سالم داری و چشمات سالم هستن پدر و مادر داری و همه ی اینها رو قراره که فقط همین یکبار تجربه کنی خدایا شکرت بینهایت بار شکرت که تو همین یکبار فرصتی که دارم جسمم سالمه و میتونم راه برم میتونم حرف بزنم سالمم سالمم سالم خدایا شکرت ذهنم سالمه میتونم نفس بکشم میدونی چه لطف بزرگیه که توی همین یکبار جسم سالمی داشته باشی ازت سپاسگذارم که دوستای خوبی دارم که توی همین یکبار من رو با قرانت آشنا کدی و من رو با حقیقت و قانون آشنا کردی و استاد خوبی رو توی زندگیم آوردی من رو وارد چنین جمعی کردی و سبب شد تا حقیقت رو حس کنم و تجربه کنم فقط همین یکبار و فقط در همین یک فرصت ازت متشکرم ربّ من ٫عزت نفس و خود خواهیت به سقف می چسبه و نمیتونی خودت رو لایق ندونی خودت رو لایق بهترین ها میدونی بدون هیچ دلیلی چون فقط هین یکبار رو فرصت داری فقط همین یکباره شوخی نیست من میخوام تجربه کنم دیگه جرئت نمیکنی یک لحظه رو از دست بدی یا به کسی فکر کنی حتی چه برسه که وابسته بشی یک لحظه از این فرصتی که در مقیاس بی نهایت از یک چشم برهم زدن هم کمتره ٫من میخوام تجربه کنمم من فقط میخوام لذت ببرم و اگه این رو باور کنی منطق این باور میشه فراوانی و احساس لیاقت بهترین ها و احساس در آزادی مطلق بودن این میشه منطق این باور خیلی این باور توی من ریشه داره این باور مذهبی که حیات دومی هم هست هیچ حیات دومی وجود نداره فقط همین یکبار رو میای به این مهمونی و فقط همین یکبار رو فرصت داری تا در این عالم ماده خودت رو تجربه کنی و این عالم ماده به خاطر ماده بودنش یکسری محدودیت ها رو داره اما به هیچ عنوان محدود و بسته نیست به هیچ عنوان محدود و بسته نیست و اگه این دنیا فراوانی نداشته باشه و تو نتونی و نشه که یک خواسته رو حتی و حتی بی نهایت رو داشته باشی و اگه تو لیاقت حتی یک دانه از نعمتهای این دنیای مادی رو نداشته باشی و اگه قرار نباشه که در آزادی مطلق نباشی تا هر چیزی رو که دوست داری در همین فقط یکبار در مقیاس بی نهایت تجربه کنی، بودن تو در اینجا بیهوده است و بودن بیهوده ی تو در اینجا به معنی بیهوده بودن کار اون ربّ و سیستم تجربه کردن خودش هست و به معنای بیهوده بودن این خلقت هست و از آنجا که هر نیت و اتفاقی که می افتد در همین جهان است و جزئی از این انرژی هست پس الان نباید جهان به این دقت حرکت بکنه چون یک کار بیهوده اتفاق افتاده و یکجای کار داره میلنگه و اگه یکجای کار داره میلنگه پس تا الان این جهان با این عظمت فاتحش خونده شده بود پس اگه الان هست و داره همه چیز از کوچکترین ذرات تا بزرگترین اونها در این مقیاس بی نهایت بزرگ از ساعت دقیق تر کار میکنند پس هیچ نقصی در کار نیست و هیچ کار بیهوده ای رخ نداده پس فراوانی هست پس بینهایت هست پس من لیاقت این رو دارم چیه!؟ مگه اصلا میشه من خودم رو کمتر از بهترین ها و بینهایت و فراوانی لایق بدونم بابا فقط همین یکبار رو فرصت دارم آخه برای چی باید خودم رو لایق بهترین ها و بینهایت و فراوانی ندونم و برای چی من نباید آزاد نباشم اصلا فقط همین یکبار رو فرصت دارم پس من میخوام هر چیزی که عشقم میکشه رو تجربه کنم با عطش با عشق با جاه طلبی با خود خواهی همه ی چیزای خوب باید مال من باشه باید مال من باشه با هیچ کسی هم از سر دلسوزی تقسیمش نمیکم تو هم برو توی دنیای خودت بخواه اینجا دنیای منه هر چی خوبیه رو من میخوام تجربش کنم هر چی ثروت هست رو من میخوام تجربش کنم من میخوام به هر کجا به بهترین جاها برسم و به بالاترین رویا و تصویری که از خودم دارم توی ذهنم میخوام برسم و این توانایی در من هست چون اگه حتی توانایی رسیدن به یک چیز هم در من نبود باز هم کار بیهوده ای بود اومدن من به اینجا و اینجا نبودم چون اون ربّ کار بیهوده انجام نمیده که اگه بود الان فاتحه ی این جهان تا بحال اومده بود چون اون یکجای کارش داشت میلنگید و این نهایت عدالت هست که هر کسی در یک جهان کاملا شخصی و مجزا باشه تا هر کسی هر کاری که دلش بخواد انجام بده هر کاری که دوست داشته باشه انجام بده بدون اینکه به بقیه آسیبی برسه چون فقط همین یکباره فقط همین یکبار رو فرصت دارم پس از تمام توانایی هام تا سر حد توانایی ها م میخوام لذت ببرم و استفاده کنمشون٫ و تمام خواسته هایی که من چه الان و چه تا موقعی که در اینجا هستم، داده شده از قبل و تمام احتمالات در نظر گرفته شده و صاحبخانه تمام احتمالات رو در نظر گرفته تا از همین یکباری که به اینجا به این مهمانی میام لذت ببرم تا راضی باشم چون فقط همین یکباره و تا ابد دیگه خبری نیست و بی نهایت احتمال در نظر گرفته شده برای خواسته ها تا هر کدومش رو که خواستم تجربه کنم و نگم که اه من اینو خواستم نبود یا نشد نه هست هست بینهاین نعمت و ثروت هست اینا همش فیزیک کوانتوم هستا بخدا تمام مباحث کوانتوم و آیه های قرآن داره از تو مغزم رد میشه٫ وقتی به یک شهربازی میرم تمام وسایل اون شهر بازی در حد توانایی های من هست و طوری هست که من از آنها لذت ببرم نه اینکه پدرم در بیاد و سختی بکشم و فقط همین یکبار رو میرم به شهر بازی پس چرا از بهترین وسایل و خوراکی ها استفاده نکنم همین یکباره ها چرا توی هر بازی ای و دستگاه بازی ای نفر اول نشم چرا با بهترین و باحال ترین بچه ها نباشم چرا بهترین روابط رو تجربه نکنم و چرا اصلا االکی بدوم و پدر خودم رو در بیارم هر چیزی که داره فشار میاره به من ولش کن بابا همین یکبار رو فرصت دارم حالا بشینم پدرم در بیاد من میخوام فقط لذت ببرم اصلا مگه میتونم به کس دیگری هم فکر کنم و فقط و فقط و فقط وفقط میگم خب حالا با چی بازی کنم خب این تموم شد خب حالا با چی بازی کنم حالا با چی بازی کنم حالا با چی بازی کنم و فقط لذت میبرم ؟!!

و چون فقط همین یکدونست پس مثل تمام چیزهای دیگه ای که در این دنیا تک هستند و بسیار سیار ارزشمند هستند، این دنیا و تمام اتفاقات و ذرات آن ارزشمند است و مقدارش بینهایت است چرا چون این یکبار بودن در بازه ی بی نهایت است و اونوقت ببین که دیگه چقدر ارزشمنده و تو چقدر ارزشمندی بدون هیچ دلیلی که الان اینجا هستی و گفتم وقتی که اینجا هستی پس باید از بهترین ها استفاده کنی و لیاقتش توی ذاتت هست که اگه نبود الان اینجا نبودی این رو مطمئن باش هر کسی در هر کجای که هست هر کسی در هر جایگاهی که هست سر جای درستش همون جاست این قانون بی نظیر خداونده پس اگه الان اینجا هستی یعنی لیاقت توی ذاتت هست که از این بینهایت نعمتهای بی نهایت ارزشمندِ دنیای مادیِ بینهایت ارزشمند در تمامی ابعاد زندگیت استفاده کنی بدون هیچ دلیل خاصی بجز لذت بردن و عشق و حال کردن و این بینهایت نعمتهای بی نهایت ارزشمند همین الان در اطرافت هست همین الان در اطرافت هست نه اینکه قراره بعدا بیاد نه همین الان هست همین الان لذت ببر همین یک فرصت رو داریا همین یک دنیا وجود داره ها نیازی نیست که دنیای دومی وجود داشته باشه برای تجربه کردن که اگر بود این ضعف اون ربّ رو داشت نشون میداد که توانایی این رو نداره پس مجبوره که دو تا دنیا خلق بکنه برای تجربه کردن نه این دنیا هیچ محدودیتی نداره برای تجربه های تو و فقط همین یک کیهان وجود داره دیگه! و اون محدودیتهای که به سبب ماده هست اونها هم کمک میکنند برای تجربه ی بهتر تو! و تو وقتی اومدی به اینجا تمام آنچه که نیاز بوده با خودت داشته باشی برای تجربه کردن و زندگی کردن و لذت بردن رو با خود داری که اگر هم اینطور نبود اومدنت به اینجا بیهوده بود اصلا و اون ربّ کار یبهوده انجام نمیدهو چیزی از دستش در نمیره و خوابش نمی گیره که اون نیازهات یک جسمه فوق العاده هست با یک ذهن و خاصیت فرکانسیت و وقتی که تنها اومدی یعنی نیازی نبوده و نیازی نداشتی به بودن با کسی چون قراره که تو زندگی ات رو تجربه کنی فقط خودت فقط خودت و بعدش هم بر میگردی به همونجایی که ازش اومدی و انا لله و انا الیه راجعون میشی بعد از دوسال و خورده ای تازه الان من اون فایل ما بی نهایت هستیم رو دارم درکش میکنم٫

همین وتمام٫

عاشقتونم