https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2019/07/abasmanesh-8.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2019-07-11 20:15:052024-07-28 11:59:31سفر به دور آمریکا | قسمت ۹
576نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
بنام خداوند هدایت گرم به سمت زیبایی ها و نعمت ها و فراوانی
سلام خدمت استاد عباس منش و خانم شایسته
سلام خدمت دوستان عزیزم
واقعا این فایل زیبا و دوست داشتنی بود
چقدر این فضایی سرسبز جذاب بود
چقدر حال دلم را عالی ساخت
چقدر لذت بردم و کیف کردم
چقدر اینجا پاکیزه تمیز و مرتب بود
چقدر خوشایند و با حال بود
عجب رودخونه قشنگی
عجب آب صاف و زلال و خنکی
چقدر لذت بخش و خوشایند بود
این شرشر آب چقدر باحال بود
چقدر مرا به گذشته ها برد
منم در کودکی در شهرستان که زندگی می کردم این چنین رود خونه ها داشت
با این چنین زیبایی سرسبزی و آب های زلال و خنک
و این صدای آب عجب موزیک خوشایند و قشنگی را تولید می کند
این احساس خوب داشتن شما استاد عزیزم و مریم خانم را تحسین می کنم
از دیدن این فضا چقدر ذوق کرده بودین
این سپاسگذاری کردن های که از همدیگر داشتید واقعا قابل تحسین است
این غذای خوب و خوشمزه که آماده ساخته و نوشجان کردید واقعا لذت بخش بود
و اینکه کار ها. را قشنگ پشت سرهم با لذت و شادی انجام می دهید قابل تحسین است
این آزادی عمل که دارید قابل تحسین است
این نگرش زیبایی که دارید و فقط روی زیبای ها متمرکز هستید و لذت می برید و تحسین می کنید و این باعث می شود که جهان هم زیبایی های بیشتری را به شما نشان دهد یا به آن زیبایی ها هدایت شوید
واقعا که دیدن این چنین زیبایی ها خواسته های بیشتری را در ذهن ما هم ایجاد می کند
چقدر حال دل مان بهتر و قشنگ تر می شود با دیدن این همه نعمت برکت و ثروت
واقعا که خداوند را خلی سپاسگذارم بابت دیدن این همه قشنگی و زیبایی
استاد عزیزم خلی ممنون از شما ممنون هستم
و خیلی لذت بردم از دیدن این فایل بسیار جذاب و زیبا
خدایا تنها تو را می پرستیم و تنها از تو یاری می جوییم
سلام به همگی. استاد خوش بگذره . منم دارم اپلای میگیریم واسه کانادا یا کالیفرنیا و یا آمریکا. وقتی میگم میخوام برم آمریکا دکترا بخونم همه میگن محااااله نمیشه سخته فلانی رفته اخراج شده. اقامت نمیدن و……. هزاران هزااار حرفی ک از ناامیدی. اما من فقط بهشون میخندم و تو دلم میگم من بهتون اثبات میکنم ک میشه و ب زودی زووود هم میشه. ? دارم لحظه شماری میکنم برای تغییر محیط زندگیم و لحظه ای از تلاش دست برنمیدارم. تا برسم ب چیزی ک لایقشم?. دوستای گلم درسته استاد راه رو ب ما میگه اما باید خودمون هم تلاش کنیم. واقعا بخواییم. باید خدا رو خودمون پیدا کنیم. بریم سمتش و اونوقته ک معجزات یکی پس از دیگری برات اتفاق میوفته. چیزی ک برای من داره اتفاق میوفته. استاد من دارم زبان انگلیسیمو تقویت میکنم ک مدرک آیتلس بگیرم. بخاطر آزاد شدن وقتم کارمو ترک کردم. و شروع کردم ب زبان خوندن خودم. چون هزینه کلاس بیرون نداشتم ک پرداخت کنم تصمیم گرفتم خودم بخونم. شاید باورتون نشه بعد دو ماه خیلی جالب در یک آموزشگاه زبان خارجی ب طور اتفاقی کار پیدا کردم ک نیمه وقته با حقوق خوب و اینکه مدیریت گفت میتونم کلاس های زبان بدون هزینه شرکت کنم. و خود مدیریت هم کمکم کنه ک مدرکمو بگیرم. ? میخوام بگم مهم اینه ک خواستت رو تعیین کنی و بدونی ماله توعه . بعد جهان دست ب دست هم میدن ک تو رو برسونن ب خواستت. مثله مسیر من ک خیلی راحت شرایط داره برام فراهم میشه. بدون اینکه من بخوام اذیت شم. مطمئنم ب زودی شرایطم فراهم میشه برای مهاجرت?. استاد مرسی ک از آمریکا فیلم میزاری تا بهتر بتونم درک کنم قراره کجا برم?
واااااااای نمیدونی 5شنبه و جمعه این هفته چه اتفاقات باحالی برای من افتاد ???
من صبح 5ش رفتم طالقان. شب قبلش یکی از دوستام درمورد البالو حرف زد و من کلی هوس کردم همون موقع گفتم خدایا من البالو میخوام برام جور کن
باورتون نمیشه به محض اینکه پامو گذاشتم طالقان از همون اول خیابون هر خونه ای رو نگاه میکردی درخت البالو داشت اونم پُرررررر یعنی انقد محصول داده بود و شاخه هاش پربار بود که اصن برگ نمیدیدی روی درخت فقط البالو بود ???
بعد رسیدیم در خونه ای که قرار بود اقامت کنیم همین که در وا شد دیدم کف حیاط برام فرش البالو پَهن شده ? یه درخت البالوی خوشگل و جیگر تو حیاط بود که میوه هاش ریخته بود زیر درخت اصن دیگه من داشتم دیوانه میشدم ??????
ویوی خونه هم که دیگه نگم براتون… طبقه سوم بود بعد یه بالکن داشت که تخت گذاشته بودن نماش رو به دِه بود یعنی از اونجا میتونستی کوه و دامنه ها و درخت های تبریزی سر به فلک کشیده و خونه های قشنگی که تو روستاها تو دل طبیعت ساخته بودن همه رو ببینی. به قدری زیبا بود که اصن غرق این همه عظمت و شگفتی میشدم.
یک ویوی خصوصی تر هم تو حیاط خونه بود ایوانی که رو به حیاط ساخته بود که میتونستی باغچه هارو ببینی که پر از گل های خوشگل و خوش رنگ و متنوع بود و درخت های قشنگ و سرسبز و حسابی کیف کنی. پایین ایوانم تو حیاط یه جایی داشت که بتونی منقل راه بندازی ما هم حسابی استفاده کردیم و جاتون خالی برای روز اول نهار جوجه کباب اساسی زدیم و شب اخرم بلال خوشمزه کباب کردیم و راه افتادیم به سمت خونه
بعد دقیقا نزدیک محل اقامت ده متر اون طرف تر یه رودخونه رد میشد که دقیقا شبیه همین رودخونه ای بود که تو فایل خانوم شایسته نشون میداد فوق العاده پر اب و خروشان و زیبا با صدای بی نظیر جریان اب که ادمو روانی میکرد. وقتی تو راه خاکی باریکی که کنار رودخونه بود قدم میزدی میرسیدی به سراشیبی ملایم که میرفت پایین رودخونه اونجا کلی سنگ های بزرگ داشت که میتونستی بشینی و پاهاتو بزنی به اب یه کنج خیلی خلوت و دنج انقدرم جای ساکت و ارومی بود اصن محشررررر بود. من وقتی فایل رو دیدم خیلی دلم خواست که بتونم تو همچین طبیعتی باشم خدا هم خیلی سریع جواب داد و دقیقا دو روز بعدش هدایت شدم به اونجا تا حسابی تو این دو روز خوش بگذرونم ???
لحظاتی که در این طبیعت با صفا و معرکه صدای اواز فوق العاده دلنواز و بی نظیر پرنده ها میپیچید تو گوشم از اونورم صدای رودخونه میومد دیگه من فقط شکرگزاری میکردم و لذت میبردم از این بهشت زیبا
واقعا یکی از لذت بخش ترین سفرهای عمرم بود
راستی ته حیاط خونه هم یه جای دنج و خلوت داشت که چندتا پله میخورد میرفت بالا یه فضای دنج باحال زیر درختها درست شده بود که من اونجا یه فایل صوتی خیلی خیلی قشنگ و مثبت و پرانرژی با صدای اروم و خوشگلم ضبط کردم که الانم میخوام برم ادیتش کنم.
یکی از بزرگترین درس هایی که از این سفر گرفتم ای بود که “چقدر خدا سریع الاجابه” است
یعنی در عرض چند ساعت میتونه خواسته های مارو براروده کنه و هیچ چیزی براش سخت و غیر ممکن و دور از دسترس نیس. همونجوری که من شب دلم البالو خواست و صبحش رسیدم به اون همه درخت البالو، دقیقا بقیه خواسته ها هم میتونه همینقدر راحت و سریع براورده بشه فقط مساله اینه که خودمون با ذهن محدودمون جلوی ورود اون خواسته رو به زندگیمون نگیریم در واقع ما با سقف ذهنی و دیوارهایی که با باورهای مخرب دور خودمون کشیدیم نمیگذاریم خواسته ها به دستمون برسه وگرنه خدا که بر همه چیز قادر و تواناست و میتونه سه سوته هرچی که خواستیم بهمون ببخشه.
دوست داشتم با گفتن این تجربیات هم برای خودم این زیبایی ها مرور بشه هم اینکه شما دوستای خوبم از خوندنش لذت ببرید و قانون برامون تکرار بشه.
خدایا شکرتتتتت،که من رو هدایت کردی این زیبایی ها رو ببینم
چند روزه ذهنم درگیر این بود چی من رو خوشحال میکنه؟
چه طیف رویایی من رو به وجد میاره؟
وقتی دررحال دیدن این متاظر بینظیر بودم بی اختیار داد زدم گفتم خدایا اره اره من همین رو میخواستم مرسی که یادم انداختی😍😍😍😍
دررمعرفی روانشناسی ثروت ۳استاد میگن هدف من از موفقیت وثروت گسترش،وانتشار نگاه توحیدی استتت
استاد تو من رو با خدا اشنا کردی حس میکنم اولین روزی که سفر زمینی من اغاز شده
من عاشق خدا شدم از شدت ذوق هرروز محکم بغلش میکنم وبابت تمام این سالها که این عشق رو از قلبم محروم کردم خودم رو میبخشم ولی برای جبرانش یک لحظه شکرگزاری وعشقم رو کمرنگ نمیکنممممم خدایا شکرت
به نام خدایی که حامی منه در مسیر تغییر باورها و افکارم
با سلام خدمت استاد عزیزم
وقتی داشتم این قسمت رو برای چندمین بار نگاه میکردم خیلی برام آشنا بود .ی کم که فکر کردم یادم اومد که من ی همچین صحنه هایی رو همین فروردین ماه اطراف روستای خودمون تجربه کرده بودم چون ما هم دقیقا در امتداد رشته کوه زاگرس هستیم و دقیقا طبیعتش مثل اینجا توی بهار دیوانه کننده میشه مخصوصا امسال که بارندگی ها هم زیاد بود و طبیعت فوق العاده زیبا شده بود
اونقدر علف ها رشد کرده بودن و همه جا سرسبز بود که من وقتی توشون راه میرفتم هم قدم خودم بودن و بعضی جاها هم اونقدر بلند شده بودن که توشون گم میشدم
وقتی ی مسافت طولانی رو رفتیم و از کشتزارهای سرسبز و صخره ها عبور کردیم رسیدیم به جایی که الان وقتی دارم فکرش رو میکنم انگار کپی همین جا توی فایل بود دقیقا ی رودخونه رد می شد از بین علفزارها صاف و زلال و شفاف و خنک با سنگ هایی شبیه به همین سنگ ها
و اطرافش رو تخته سنگ هایی بزرگی احاطه کرده بود که دامنه ی پایینیشون رو ی مخمل سبز رنگی پوشیده بود و ی نسیم خنکی هم میوزید و من به مدت نیم ساعت روی نوک تخته سنگ ها نشسته بودم و صدای استاد از گوشیم پخش میشد توی ی سکوت و آرامشی که فقط صدای پرنده ها می اومد
حتی الان هم که دارم به یادش میارم حسم خوب شد
کنار همون آب زلال ی آتیشی درست کردیم و ی چای آتیشی خوشمزه و بعدشم ی کباب زدیم بر بدن
چقدر حس زیبایی بود وقتی روی تخته سنگ های کنار رودخونه نشستم و کفش هام رو درآوردم و پاهام رو گذاشتم توی آب خنک رودخونه
جقدر حس زیبایی بود وقتی ظرف ها رو توی آب رودخونه میشتم
چقدر لذت بخش بود وقتی با خواهرزادم پابرهنه توی اون آب زلال راه میرفتم
چقدر هیجان داشت وقتی که داشتیم از ی رودخونه ی بزرگ عمیق اول صبح رد میشدیم آب سرد یخی که که فقط بخاطر سرماش از هیجان جیغ میکشیدیم و دست همدیگه رو گرفته بودیم که آب ما رو با خودش نبره
یادمه قبلنا وقتی بچه ها میگفتن با دیدن این سفر به جاهای مشابهی هدایت شدن من میگفتم خدایا میشه من رو هم هدایت کنی و الان وقتی این فایل رو دیدم متوجه شدم که این اتفاق برای من هم افتاد0 و تجربش کردم فقط مونده رفتن توی جنگل و کنار دریا که اونم با این تمرکزی که دوباره گذاشتم روی این سفرها و تجسمی که دارم میکنم ان شا الله اون رو هم تجربه میکنم
در ادامه کار کردن روی باور فراوانی تو ثروت 1 همچنان فایل 21 رو مدام پلی میکنم چون بحثش لیاقتهای انسان هست.
من قبلنا که درک کمتری از لیاقت داشتم میگفتم من میتونم عضو سایت استاد عباسمنش باشم و اینهمه چیز یاد بگیرم و اینهمه جاهای زیبا رو ببینم.(کافیه برام.به نسبت آدمهای دور و برم خیلی بیشتر میبینم و بلدم.)
و فکر میکردم علاقه ای به مسافرت که ندارم اینمهمه زیبایی رو از قاب دوربین خانم شایسته دارم میبینم دیگه، بستمه.
ولی الان مدتیه که دلم میخواد سفر برم و زیبایی های دنیا رو از نزدیک با چشمم. ببینم.
دیگه کم کم فقط لذت ذهنی جوابگو نیست و دلم تجربه فیزیکی زیبایی که میبینم رو میخواد.
جالبه برای خودم چیزی که دارم مینویسم
چون به درونیات خودم آگاهم.
تو این راستا دیروز عمه کوچیکم زنگ زد و گفت نهار پاشو بیا خونمون
(عمه بزرگم اومده بود پیشش مهمونی چند روزی از روستا و من خیلی دوستش دارم اما کم پیش میاد بتونم برم پیششون)
و این زنگ خیلی یهویی و نزدیک 11ظهر خورد بهم ولی من بلافاصله قبول کردم و گفتم میام.
من این اتفاق رو نشونه حرکت و عمل در راستای تغییر نگرشم گذاشتم برای خودم.
چرا؟
چون من آدمی بودم که بهمین راحتی حرکتهای اینطوری رو نمیپذیرفتم و میگفتم یهویی نمیشه که دم ظهر مهمون دعوت کرد یا دعوت شد.
اگه برای آدم احترام قائلن با برنامه باید دعوت کنن.
پس من رفتم.
اسنپ گرفتم آهنگ شاد و باحالی گذاشته بود.
رسیدم تایمی نگذشت که اس ام اس خرید از سایتم برام اومد(من در عین تفریح و لذت درآمدم کسب کردم.)
جاتون خالی نهار دسته جمعی وگرمی خوردیم کنار هم با کلی خنده و شادی.
کلی داستان و حرفهای خوب از گذشته عمه ام شنیدم.
تو مسیر رفتن ذهنم میگفت چرا داری میری میرفتی خونه فایل میدیدی یه چیزی یاد میگرفتی.
واستادم جلوش وگفتم میرم اونجا از خلال صحبتها یه چیزهای خوبی یاد میگیرم و همینطور هم شد.
دوست دارم جالبترینش رو براتون بگم.
عمه بزرگ من وقتی پسر بزرگش 16سالش بود و دوتا دختر کوچیک داشت همسرشون رو از دست میدن.
ایشون میمونن و 3تا بچه.
خودشون میشن مرد زندگیشون و بزرگ میکنن 3تا بچه اشون رو(شوهر عمه من خونه و زمینهای کشاورزی داشتن البته)
زمان میگذره و بچه ها بزرگ میشن و ازدواج میکنن و بچه دار میشن.
بچه سومم عمه امم(دختر کوچیک عمه ام) متاسفانه ضمن تصادف در حالی که دختر 5ساله داشتن از دنیا میرن.(حدودا 14سال پیش)
من کلا 3تا عمه دارم.
عمه وسط من همسر فرد بازاری هستن که برنج فروشن ولی ولی
عمه وسطی من هر موقع دیدمشون در حال شکایت ناله بودن از همه چی(تا یادم میاد حرف شاد وخنده داری از این عمه ام نشنیده بودم هیچوقت)
میخوام یه مقایسه براتون کنم.
دیروز ایشونم اومدن
و من دوتا خواهر رو کنار هم میدیدم.
عمه بزرگم( با دوتا درد از دست دادن عزیزانشون تو طول زندگیشون ) ولی قبراق و سرحال و جوانتر به نسبت عمه دومم ،بگو و بخند و شوخ و پر از امید
و عمه وسط بسیار شکننده و فرتوت و پیرتر از عمه بزرگم.
تفاوت نوع نگرش این دو انسان به زندگی و مسیر زندگیشون کاملا تو رفتارها و گفته هاشون مشهود بود برام.
عمه بزرگم از داستان عروسیشون میگفتن و کلی خندیدیم ولی عمه وسطم فقط دوا و دکتر و قرصهاشون میگفتن و…
عمه کوچیکم هم مثل عمه بزرگم سرحال و شوخن.
پس واقعا نگرش ما به دنیا و مسائلش خیلی خیلی مهمه.
این تناقض بشدت دیروز برام جالب و آموزنده بود.
و تو این سفر کوتاه چند ساعت من از محل زندگی هر روزم به یک مهمونی کلی درس برام داشت.
یادآوری کردم به خودم که حالا آیدا فکر کن بری شهر دیگه،یا کشور دیگه چقدر میتونی آدمهای عالی و معرکه،فضاهای قشنگ و زیبا و….ببینی و چیزهای عالی یاد بگیری.
جالبه در مسیر برگشتمم اسنپ زدم
اون راننده هم عالی بود
و من به پاس تشکر ازشون یکم نارنگی که عمه ام از حیاطشون برام کندن رو بهشون هدیه دادم.
و چقدر انرژی های خوبی در دقایق رسیدن به مغازم بینمون رد و بدل شد.
من همه رو نشونه حرکت و ایمان به تغییر برای خودم گذاشتم.
و الانم اینجا مکتوبش کردم برای خودم تا در آینده هم بیام و بخونم و انگیزه بگیرم.
خدا رو شکر بابت وجود استاد عباسمنش و خانم شایسته عزیز و این سایت معرکه و عالی
چقدررررررر از این فایل زیبااااا لذت بردم ،صدای آب و زندگی در لحظه واقعاااا تو فایل فوق العادس….
من در لحظه بودن
دیدن داشتع ها
شکرگزاری
تمرکز بر نکات مثبت
تحسین زیبایی هارو از شما تو این فایل ها یادگرفتم ……
خدای خوبم چ زیبا گفتی
اگر درختان قلم شوند و دریا ها مرکب نمیتوانند نعمت های خداوند را بنویسن…..
تو زمین و آسمانو با هرآنچع در اون هست مسخر با کردی پروردگار،،،،
دیدن این همه مکان زیباااا
این همه درختتتتت
روخونه ها و دریاچه های آب شیرین
منابع نفت و گاز و نیروی خورشید
جهان روز به روز گسترش پیدا میکنه و بشر از تک به تک نعمت های خداوند به راحتی ثروت میسازه.
چقدررررر زیبا گفتی استاد ،آسانی و راحتی و قرار گرفتن در این مدار ،اینکه خودتو با جریان هدایت همراه کنی ،واقعاااا عالی و دیگه نه غمی داری و نه ترسی به قول قرآن …….
تحسین میکنم استادو که این همه ثروت ساخته و کلی ملک و املاک توی ایران و امریکا داره ،،،،،اینا همههه قدرت ثروتع…..
ثروت مترادفه با :
سلامتی
عشق
عزت نفس
توحید و نزدیک شدن بخدا
معنوی ترین کار جهان
شریف ترین کار خدا
هرجقدر بیشتر میگذره میبینم معنوی ترین کار اینکه من ثروتمند بشم ،
میبینم رسالتم تو این جهان اینکه به ثروت بی نهایت برسم….
دیشب داشتم مصاحبه مانی خوشبین میدیدم که تو فلوریدا زندگی میکنی و مولتی میلیارده ،دفتر آرزوهاشو آورده بود،باورتون میشه اون موقه که حتی یه ذره پولم نداشته ،آرزوهاشو با جزییات نقاشی کرده بود ،،،همون امارتی که میخواستو کشیده و دقیقاااا هم الان تو همون امارت با یه پارکینگ پر از ماشین زندگی میکنه…..
مثه استاد که تو گرین بردش همه خواسته هاشو عکس زده بوده…..
و به همه ام رسیده……
تو زندگی این آدما چه زیباااا رد پای ایمان و توحیده میشع دید.
به نام خداوند فراوانی و عشق
در این قسمت سفر نامه فقط میتونم احساس فلبیم رو بگم ????
خدایا شکرت بابت سید حسین عباس منش
خدایا شکرت بابت مریم شایسته
خدایا شکرت بابت فراوانی
خدایا شکرت بابت این همه زیبایی
خدایا شکرت بابت صدای آب
خدایا شکرت بابت درختان سرسبز
خدایا شکرت بابت حس خوب
خدایا شکرت بابت شناختم از ذات مقدست
خدایا شکرت بابت گسترش جهان
و خدایا شکرت بابت ٫٫٫٫٫٫٫
بنام خداوند هدایت گرم به سمت زیبایی ها و نعمت ها و فراوانی
سلام خدمت استاد عباس منش و خانم شایسته
سلام خدمت دوستان عزیزم
واقعا این فایل زیبا و دوست داشتنی بود
چقدر این فضایی سرسبز جذاب بود
چقدر حال دلم را عالی ساخت
چقدر لذت بردم و کیف کردم
چقدر اینجا پاکیزه تمیز و مرتب بود
چقدر خوشایند و با حال بود
عجب رودخونه قشنگی
عجب آب صاف و زلال و خنکی
چقدر لذت بخش و خوشایند بود
این شرشر آب چقدر باحال بود
چقدر مرا به گذشته ها برد
منم در کودکی در شهرستان که زندگی می کردم این چنین رود خونه ها داشت
با این چنین زیبایی سرسبزی و آب های زلال و خنک
و این صدای آب عجب موزیک خوشایند و قشنگی را تولید می کند
این احساس خوب داشتن شما استاد عزیزم و مریم خانم را تحسین می کنم
از دیدن این فضا چقدر ذوق کرده بودین
این سپاسگذاری کردن های که از همدیگر داشتید واقعا قابل تحسین است
این غذای خوب و خوشمزه که آماده ساخته و نوشجان کردید واقعا لذت بخش بود
و اینکه کار ها. را قشنگ پشت سرهم با لذت و شادی انجام می دهید قابل تحسین است
این آزادی عمل که دارید قابل تحسین است
این نگرش زیبایی که دارید و فقط روی زیبای ها متمرکز هستید و لذت می برید و تحسین می کنید و این باعث می شود که جهان هم زیبایی های بیشتری را به شما نشان دهد یا به آن زیبایی ها هدایت شوید
واقعا که دیدن این چنین زیبایی ها خواسته های بیشتری را در ذهن ما هم ایجاد می کند
چقدر حال دل مان بهتر و قشنگ تر می شود با دیدن این همه نعمت برکت و ثروت
واقعا که خداوند را خلی سپاسگذارم بابت دیدن این همه قشنگی و زیبایی
استاد عزیزم خلی ممنون از شما ممنون هستم
و خیلی لذت بردم از دیدن این فایل بسیار جذاب و زیبا
خدایا تنها تو را می پرستیم و تنها از تو یاری می جوییم
خدایا صد هزار بار شکرت
سلام به همگی. استاد خوش بگذره . منم دارم اپلای میگیریم واسه کانادا یا کالیفرنیا و یا آمریکا. وقتی میگم میخوام برم آمریکا دکترا بخونم همه میگن محااااله نمیشه سخته فلانی رفته اخراج شده. اقامت نمیدن و……. هزاران هزااار حرفی ک از ناامیدی. اما من فقط بهشون میخندم و تو دلم میگم من بهتون اثبات میکنم ک میشه و ب زودی زووود هم میشه. ? دارم لحظه شماری میکنم برای تغییر محیط زندگیم و لحظه ای از تلاش دست برنمیدارم. تا برسم ب چیزی ک لایقشم?. دوستای گلم درسته استاد راه رو ب ما میگه اما باید خودمون هم تلاش کنیم. واقعا بخواییم. باید خدا رو خودمون پیدا کنیم. بریم سمتش و اونوقته ک معجزات یکی پس از دیگری برات اتفاق میوفته. چیزی ک برای من داره اتفاق میوفته. استاد من دارم زبان انگلیسیمو تقویت میکنم ک مدرک آیتلس بگیرم. بخاطر آزاد شدن وقتم کارمو ترک کردم. و شروع کردم ب زبان خوندن خودم. چون هزینه کلاس بیرون نداشتم ک پرداخت کنم تصمیم گرفتم خودم بخونم. شاید باورتون نشه بعد دو ماه خیلی جالب در یک آموزشگاه زبان خارجی ب طور اتفاقی کار پیدا کردم ک نیمه وقته با حقوق خوب و اینکه مدیریت گفت میتونم کلاس های زبان بدون هزینه شرکت کنم. و خود مدیریت هم کمکم کنه ک مدرکمو بگیرم. ? میخوام بگم مهم اینه ک خواستت رو تعیین کنی و بدونی ماله توعه . بعد جهان دست ب دست هم میدن ک تو رو برسونن ب خواستت. مثله مسیر من ک خیلی راحت شرایط داره برام فراهم میشه. بدون اینکه من بخوام اذیت شم. مطمئنم ب زودی شرایطم فراهم میشه برای مهاجرت?. استاد مرسی ک از آمریکا فیلم میزاری تا بهتر بتونم درک کنم قراره کجا برم?
? U are the best guy in the univers
واااااااای نمیدونی 5شنبه و جمعه این هفته چه اتفاقات باحالی برای من افتاد ???
من صبح 5ش رفتم طالقان. شب قبلش یکی از دوستام درمورد البالو حرف زد و من کلی هوس کردم همون موقع گفتم خدایا من البالو میخوام برام جور کن
باورتون نمیشه به محض اینکه پامو گذاشتم طالقان از همون اول خیابون هر خونه ای رو نگاه میکردی درخت البالو داشت اونم پُرررررر یعنی انقد محصول داده بود و شاخه هاش پربار بود که اصن برگ نمیدیدی روی درخت فقط البالو بود ???
بعد رسیدیم در خونه ای که قرار بود اقامت کنیم همین که در وا شد دیدم کف حیاط برام فرش البالو پَهن شده ? یه درخت البالوی خوشگل و جیگر تو حیاط بود که میوه هاش ریخته بود زیر درخت اصن دیگه من داشتم دیوانه میشدم ??????
ویوی خونه هم که دیگه نگم براتون… طبقه سوم بود بعد یه بالکن داشت که تخت گذاشته بودن نماش رو به دِه بود یعنی از اونجا میتونستی کوه و دامنه ها و درخت های تبریزی سر به فلک کشیده و خونه های قشنگی که تو روستاها تو دل طبیعت ساخته بودن همه رو ببینی. به قدری زیبا بود که اصن غرق این همه عظمت و شگفتی میشدم.
یک ویوی خصوصی تر هم تو حیاط خونه بود ایوانی که رو به حیاط ساخته بود که میتونستی باغچه هارو ببینی که پر از گل های خوشگل و خوش رنگ و متنوع بود و درخت های قشنگ و سرسبز و حسابی کیف کنی. پایین ایوانم تو حیاط یه جایی داشت که بتونی منقل راه بندازی ما هم حسابی استفاده کردیم و جاتون خالی برای روز اول نهار جوجه کباب اساسی زدیم و شب اخرم بلال خوشمزه کباب کردیم و راه افتادیم به سمت خونه
بعد دقیقا نزدیک محل اقامت ده متر اون طرف تر یه رودخونه رد میشد که دقیقا شبیه همین رودخونه ای بود که تو فایل خانوم شایسته نشون میداد فوق العاده پر اب و خروشان و زیبا با صدای بی نظیر جریان اب که ادمو روانی میکرد. وقتی تو راه خاکی باریکی که کنار رودخونه بود قدم میزدی میرسیدی به سراشیبی ملایم که میرفت پایین رودخونه اونجا کلی سنگ های بزرگ داشت که میتونستی بشینی و پاهاتو بزنی به اب یه کنج خیلی خلوت و دنج انقدرم جای ساکت و ارومی بود اصن محشررررر بود. من وقتی فایل رو دیدم خیلی دلم خواست که بتونم تو همچین طبیعتی باشم خدا هم خیلی سریع جواب داد و دقیقا دو روز بعدش هدایت شدم به اونجا تا حسابی تو این دو روز خوش بگذرونم ???
لحظاتی که در این طبیعت با صفا و معرکه صدای اواز فوق العاده دلنواز و بی نظیر پرنده ها میپیچید تو گوشم از اونورم صدای رودخونه میومد دیگه من فقط شکرگزاری میکردم و لذت میبردم از این بهشت زیبا
واقعا یکی از لذت بخش ترین سفرهای عمرم بود
راستی ته حیاط خونه هم یه جای دنج و خلوت داشت که چندتا پله میخورد میرفت بالا یه فضای دنج باحال زیر درختها درست شده بود که من اونجا یه فایل صوتی خیلی خیلی قشنگ و مثبت و پرانرژی با صدای اروم و خوشگلم ضبط کردم که الانم میخوام برم ادیتش کنم.
یکی از بزرگترین درس هایی که از این سفر گرفتم ای بود که “چقدر خدا سریع الاجابه” است
یعنی در عرض چند ساعت میتونه خواسته های مارو براروده کنه و هیچ چیزی براش سخت و غیر ممکن و دور از دسترس نیس. همونجوری که من شب دلم البالو خواست و صبحش رسیدم به اون همه درخت البالو، دقیقا بقیه خواسته ها هم میتونه همینقدر راحت و سریع براورده بشه فقط مساله اینه که خودمون با ذهن محدودمون جلوی ورود اون خواسته رو به زندگیمون نگیریم در واقع ما با سقف ذهنی و دیوارهایی که با باورهای مخرب دور خودمون کشیدیم نمیگذاریم خواسته ها به دستمون برسه وگرنه خدا که بر همه چیز قادر و تواناست و میتونه سه سوته هرچی که خواستیم بهمون ببخشه.
دوست داشتم با گفتن این تجربیات هم برای خودم این زیبایی ها مرور بشه هم اینکه شما دوستای خوبم از خوندنش لذت ببرید و قانون برامون تکرار بشه.
عاشقتونم
سلام آبجی غزل عزیزم٫ خیلی خیلی لذت بردم و حرفهای شما یک نشونه ی عاااالی برای من بود و کلاً هدایت شدم به این کامنت٫
سپاسگذارم بابت سیستم برنامه ریزی و هدایتی بی نظیر و بی خطای ربّ٫
اینجانب آقای محمدرضا احمدی به استحضار میرساند، ؛
بانوی عالیه از شما در خواست میشود، یک جفت ماچ گنده و بیوتیفول آبدار از لپَین همسر و دوست عالیه و برادر اینجانب، جناب سید کاظم فلاح، مرحمت فرمائید٫
با تشکر٫
ماچ عالیه مستحکم!
در پناه ربّ، شاد و ثروتمند و محکم ماچ کن و موفق و سلامت باشید٫
سلام به برادر عزیز و اگاه و نازنینم
الله یکتا را هزاران بار سپاسگزارم که تونستم دستی از جانب خودش باشم برای هدایت بنده های فوق العاده خوب و پاک و مومنی چون شما
درخواستتون هم انجام شد ??? عزیزدل من خیلی خیلی بهتون سلام و درود گرم و صمیمانه فرستادن
از محبتتون و ارزوهای قشنگتون بسیار سپاسگزارم امیدوارم همواره غرق در خوشبختی و ارامش و ثروت و سلامتی باشید
خدایا سپاسگذارم بابت آب خنک و عالی رودخونه
خدایا سپاسگذارم بابت سابت عالی tasvirkhani.com
خدایا سپاسگذارم بابت حس و حال عالی و بی نظیر خانوم شایسته
خدایا سپاسگذارم بابت صدای فوق العاده زیبای خانوم شایسته
خدایا سپاسگذارم بابت صدای قشنگ و آرامش بخش رودخونه
خدایا سماسگذارم بابت سنگای خوشگل رودخونه
خدایا سپاسگذارم بابت این فرکانس عالی
خدایا سپاسگذارم بابت غذای خوشمزه و عالی
خدایا سماسگذارم بابا این درختا
خدایا سماسگذارم بابت این جنگل قشنگ
خدایا سپاسگذارم بابت این پل زیبا
خدایا سپاسگذارم بابت چشمی که بهمون دادی تا این زیبایی ها رو ببینه
خدایا سپاسگذارم که گوشم سالمه و میتونم این صداهای قشنگ رو بشنوم
خدایا سپاسگذارم که دستام سالمه و میتونم این متن رو با کمک تو بنویسم
خدایا سماسگذارم که با اینترنت پرسرعت کمکم کردی این فایل قشنگ رو به راحتی تماشا کنم
خدایا سپاسگذارم که به کمک گوشی که دارم ، دیدن این فایل زیبا برام آسون شد
خدایا شکرت بابت تختی که روش دراز کشیدم و این فایل رو نگاه میکنم تا لذت بیشتری ببرم
خدایا شکرت بابت همه امکاناتی که برام فراهمه و خدایا شکرت بابت این همه زیبایی مرسی ازت 💖💝
خدایا شکرتتتتت،که من رو هدایت کردی این زیبایی ها رو ببینم
چند روزه ذهنم درگیر این بود چی من رو خوشحال میکنه؟
چه طیف رویایی من رو به وجد میاره؟
وقتی دررحال دیدن این متاظر بینظیر بودم بی اختیار داد زدم گفتم خدایا اره اره من همین رو میخواستم مرسی که یادم انداختی😍😍😍😍
دررمعرفی روانشناسی ثروت ۳استاد میگن هدف من از موفقیت وثروت گسترش،وانتشار نگاه توحیدی استتت
استاد تو من رو با خدا اشنا کردی حس میکنم اولین روزی که سفر زمینی من اغاز شده
من عاشق خدا شدم از شدت ذوق هرروز محکم بغلش میکنم وبابت تمام این سالها که این عشق رو از قلبم محروم کردم خودم رو میبخشم ولی برای جبرانش یک لحظه شکرگزاری وعشقم رو کمرنگ نمیکنممممم خدایا شکرت
آقا من دو دل شدم بین فلوریدا و جورجیا کدوم رو انتخاب کنم 😂😂😂🇺🇸🇺🇸🇺🇸💚🌹
الهی شکر
الهی شکر
الهی شکر به این همه زیبایی و طبیعت چشم نواز ، این رودخانه زیبا و صدای روح نواز جریان رودخانه
خدا رو شکر ، خدا رو شکر ، خدا رو شکر
🇺🇸🇺🇸🇺🇸🇺🇸🇺🇸🇺🇸🇺🇸🇺🇸🇺🇸🇺🇸🇺🇸🇺🇸
به نام خدایی که حامی منه در مسیر تغییر باورها و افکارم
با سلام خدمت استاد عزیزم
وقتی داشتم این قسمت رو برای چندمین بار نگاه میکردم خیلی برام آشنا بود .ی کم که فکر کردم یادم اومد که من ی همچین صحنه هایی رو همین فروردین ماه اطراف روستای خودمون تجربه کرده بودم چون ما هم دقیقا در امتداد رشته کوه زاگرس هستیم و دقیقا طبیعتش مثل اینجا توی بهار دیوانه کننده میشه مخصوصا امسال که بارندگی ها هم زیاد بود و طبیعت فوق العاده زیبا شده بود
اونقدر علف ها رشد کرده بودن و همه جا سرسبز بود که من وقتی توشون راه میرفتم هم قدم خودم بودن و بعضی جاها هم اونقدر بلند شده بودن که توشون گم میشدم
وقتی ی مسافت طولانی رو رفتیم و از کشتزارهای سرسبز و صخره ها عبور کردیم رسیدیم به جایی که الان وقتی دارم فکرش رو میکنم انگار کپی همین جا توی فایل بود دقیقا ی رودخونه رد می شد از بین علفزارها صاف و زلال و شفاف و خنک با سنگ هایی شبیه به همین سنگ ها
و اطرافش رو تخته سنگ هایی بزرگی احاطه کرده بود که دامنه ی پایینیشون رو ی مخمل سبز رنگی پوشیده بود و ی نسیم خنکی هم میوزید و من به مدت نیم ساعت روی نوک تخته سنگ ها نشسته بودم و صدای استاد از گوشیم پخش میشد توی ی سکوت و آرامشی که فقط صدای پرنده ها می اومد
حتی الان هم که دارم به یادش میارم حسم خوب شد
کنار همون آب زلال ی آتیشی درست کردیم و ی چای آتیشی خوشمزه و بعدشم ی کباب زدیم بر بدن
چقدر حس زیبایی بود وقتی روی تخته سنگ های کنار رودخونه نشستم و کفش هام رو درآوردم و پاهام رو گذاشتم توی آب خنک رودخونه
جقدر حس زیبایی بود وقتی ظرف ها رو توی آب رودخونه میشتم
چقدر لذت بخش بود وقتی با خواهرزادم پابرهنه توی اون آب زلال راه میرفتم
چقدر هیجان داشت وقتی که داشتیم از ی رودخونه ی بزرگ عمیق اول صبح رد میشدیم آب سرد یخی که که فقط بخاطر سرماش از هیجان جیغ میکشیدیم و دست همدیگه رو گرفته بودیم که آب ما رو با خودش نبره
یادمه قبلنا وقتی بچه ها میگفتن با دیدن این سفر به جاهای مشابهی هدایت شدن من میگفتم خدایا میشه من رو هم هدایت کنی و الان وقتی این فایل رو دیدم متوجه شدم که این اتفاق برای من هم افتاد0 و تجربش کردم فقط مونده رفتن توی جنگل و کنار دریا که اونم با این تمرکزی که دوباره گذاشتم روی این سفرها و تجسمی که دارم میکنم ان شا الله اون رو هم تجربه میکنم
سواسگزارم استاد عزیز و خانم شایسته ی عزیز
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام به همگی
در ادامه کار کردن روی باور فراوانی تو ثروت 1 همچنان فایل 21 رو مدام پلی میکنم چون بحثش لیاقتهای انسان هست.
من قبلنا که درک کمتری از لیاقت داشتم میگفتم من میتونم عضو سایت استاد عباسمنش باشم و اینهمه چیز یاد بگیرم و اینهمه جاهای زیبا رو ببینم.(کافیه برام.به نسبت آدمهای دور و برم خیلی بیشتر میبینم و بلدم.)
و فکر میکردم علاقه ای به مسافرت که ندارم اینمهمه زیبایی رو از قاب دوربین خانم شایسته دارم میبینم دیگه، بستمه.
ولی الان مدتیه که دلم میخواد سفر برم و زیبایی های دنیا رو از نزدیک با چشمم. ببینم.
دیگه کم کم فقط لذت ذهنی جوابگو نیست و دلم تجربه فیزیکی زیبایی که میبینم رو میخواد.
جالبه برای خودم چیزی که دارم مینویسم
چون به درونیات خودم آگاهم.
تو این راستا دیروز عمه کوچیکم زنگ زد و گفت نهار پاشو بیا خونمون
(عمه بزرگم اومده بود پیشش مهمونی چند روزی از روستا و من خیلی دوستش دارم اما کم پیش میاد بتونم برم پیششون)
و این زنگ خیلی یهویی و نزدیک 11ظهر خورد بهم ولی من بلافاصله قبول کردم و گفتم میام.
من این اتفاق رو نشونه حرکت و عمل در راستای تغییر نگرشم گذاشتم برای خودم.
چرا؟
چون من آدمی بودم که بهمین راحتی حرکتهای اینطوری رو نمیپذیرفتم و میگفتم یهویی نمیشه که دم ظهر مهمون دعوت کرد یا دعوت شد.
اگه برای آدم احترام قائلن با برنامه باید دعوت کنن.
پس من رفتم.
اسنپ گرفتم آهنگ شاد و باحالی گذاشته بود.
رسیدم تایمی نگذشت که اس ام اس خرید از سایتم برام اومد(من در عین تفریح و لذت درآمدم کسب کردم.)
جاتون خالی نهار دسته جمعی وگرمی خوردیم کنار هم با کلی خنده و شادی.
کلی داستان و حرفهای خوب از گذشته عمه ام شنیدم.
تو مسیر رفتن ذهنم میگفت چرا داری میری میرفتی خونه فایل میدیدی یه چیزی یاد میگرفتی.
واستادم جلوش وگفتم میرم اونجا از خلال صحبتها یه چیزهای خوبی یاد میگیرم و همینطور هم شد.
دوست دارم جالبترینش رو براتون بگم.
عمه بزرگ من وقتی پسر بزرگش 16سالش بود و دوتا دختر کوچیک داشت همسرشون رو از دست میدن.
ایشون میمونن و 3تا بچه.
خودشون میشن مرد زندگیشون و بزرگ میکنن 3تا بچه اشون رو(شوهر عمه من خونه و زمینهای کشاورزی داشتن البته)
زمان میگذره و بچه ها بزرگ میشن و ازدواج میکنن و بچه دار میشن.
بچه سومم عمه امم(دختر کوچیک عمه ام) متاسفانه ضمن تصادف در حالی که دختر 5ساله داشتن از دنیا میرن.(حدودا 14سال پیش)
من کلا 3تا عمه دارم.
عمه وسط من همسر فرد بازاری هستن که برنج فروشن ولی ولی
عمه وسطی من هر موقع دیدمشون در حال شکایت ناله بودن از همه چی(تا یادم میاد حرف شاد وخنده داری از این عمه ام نشنیده بودم هیچوقت)
میخوام یه مقایسه براتون کنم.
دیروز ایشونم اومدن
و من دوتا خواهر رو کنار هم میدیدم.
عمه بزرگم( با دوتا درد از دست دادن عزیزانشون تو طول زندگیشون ) ولی قبراق و سرحال و جوانتر به نسبت عمه دومم ،بگو و بخند و شوخ و پر از امید
و عمه وسط بسیار شکننده و فرتوت و پیرتر از عمه بزرگم.
تفاوت نوع نگرش این دو انسان به زندگی و مسیر زندگیشون کاملا تو رفتارها و گفته هاشون مشهود بود برام.
عمه بزرگم از داستان عروسیشون میگفتن و کلی خندیدیم ولی عمه وسطم فقط دوا و دکتر و قرصهاشون میگفتن و…
عمه کوچیکم هم مثل عمه بزرگم سرحال و شوخن.
پس واقعا نگرش ما به دنیا و مسائلش خیلی خیلی مهمه.
این تناقض بشدت دیروز برام جالب و آموزنده بود.
و تو این سفر کوتاه چند ساعت من از محل زندگی هر روزم به یک مهمونی کلی درس برام داشت.
یادآوری کردم به خودم که حالا آیدا فکر کن بری شهر دیگه،یا کشور دیگه چقدر میتونی آدمهای عالی و معرکه،فضاهای قشنگ و زیبا و….ببینی و چیزهای عالی یاد بگیری.
جالبه در مسیر برگشتمم اسنپ زدم
اون راننده هم عالی بود
و من به پاس تشکر ازشون یکم نارنگی که عمه ام از حیاطشون برام کندن رو بهشون هدیه دادم.
و چقدر انرژی های خوبی در دقایق رسیدن به مغازم بینمون رد و بدل شد.
من همه رو نشونه حرکت و ایمان به تغییر برای خودم گذاشتم.
و الانم اینجا مکتوبش کردم برای خودم تا در آینده هم بیام و بخونم و انگیزه بگیرم.
خدا رو شکر بابت وجود استاد عباسمنش و خانم شایسته عزیز و این سایت معرکه و عالی
روز همگی خوش
«روز نهم»
الهی به امید تو
در راستای تمرین ثروت 1
سلاااام به استاد عزیزززم و مریم جان زیبااااا
چقدررررررر از این فایل زیبااااا لذت بردم ،صدای آب و زندگی در لحظه واقعاااا تو فایل فوق العادس….
من در لحظه بودن
دیدن داشتع ها
شکرگزاری
تمرکز بر نکات مثبت
تحسین زیبایی هارو از شما تو این فایل ها یادگرفتم ……
خدای خوبم چ زیبا گفتی
اگر درختان قلم شوند و دریا ها مرکب نمیتوانند نعمت های خداوند را بنویسن…..
تو زمین و آسمانو با هرآنچع در اون هست مسخر با کردی پروردگار،،،،
دیدن این همه مکان زیباااا
این همه درختتتتت
روخونه ها و دریاچه های آب شیرین
منابع نفت و گاز و نیروی خورشید
جهان روز به روز گسترش پیدا میکنه و بشر از تک به تک نعمت های خداوند به راحتی ثروت میسازه.
چقدررررر زیبا گفتی استاد ،آسانی و راحتی و قرار گرفتن در این مدار ،اینکه خودتو با جریان هدایت همراه کنی ،واقعاااا عالی و دیگه نه غمی داری و نه ترسی به قول قرآن …….
تحسین میکنم استادو که این همه ثروت ساخته و کلی ملک و املاک توی ایران و امریکا داره ،،،،،اینا همههه قدرت ثروتع…..
ثروت مترادفه با :
سلامتی
عشق
عزت نفس
توحید و نزدیک شدن بخدا
معنوی ترین کار جهان
شریف ترین کار خدا
هرجقدر بیشتر میگذره میبینم معنوی ترین کار اینکه من ثروتمند بشم ،
میبینم رسالتم تو این جهان اینکه به ثروت بی نهایت برسم….
دیشب داشتم مصاحبه مانی خوشبین میدیدم که تو فلوریدا زندگی میکنی و مولتی میلیارده ،دفتر آرزوهاشو آورده بود،باورتون میشه اون موقه که حتی یه ذره پولم نداشته ،آرزوهاشو با جزییات نقاشی کرده بود ،،،همون امارتی که میخواستو کشیده و دقیقاااا هم الان تو همون امارت با یه پارکینگ پر از ماشین زندگی میکنه…..
مثه استاد که تو گرین بردش همه خواسته هاشو عکس زده بوده…..
و به همه ام رسیده……
تو زندگی این آدما چه زیباااا رد پای ایمان و توحیده میشع دید.
خدایاشکرت