سفر به دور آمریکا | قسمت ۱۰

سلامی به زیبایی بارون

امروز تهران خیلی باصفاست

بارون خیلی باحالی داره میاد

و منم که دیونه رفتم وسط تایم کاری زیر بارون راه رفتم

تنها تنها :)

تا کی صبر کنم تا یکی بخاد بیاد پیش اون لذت ببرم؟ مگه به دنیا نیومدم واسه تجربه خودم؟

یادمه بهم میگفتن زشته تو ریش داری این همه

زشته رتبت سیصد شده نباید اینکاراو بکنی

نه نه …

دیگه بسه

تا کی لذت بردنم رو به تعویق بندازم؟

خلاصه که صبح داشتم از شهرستان بر میگشتم و یه دفعه بیدار شدم دیدم هوا تاریکه و یچند تا ابر رو خورشید روشن کرده

هوا ابری خیلی باحالی بود

یه دفعه این آیه تو گوشم خونده شد:

بگو: به من خبر دهید، اگر خدا شب را بر شما تا روز قیامت پاینده و جاوید کند، کدام معبودی است جز خدا که برای شما روشنایی بیاورد؟ پس آیا [دعوت او را] نمی شنوید؟

دیدم که بعله

سه روزه از تعهدم دور شدم این سفر رو رها کردم

و همزمان نجواها یار و همدمم شدن

اونم چه عذابی ها

بماند در گذشته

الان وقت حرفای باحاله :)

سلام مریم بانو

با چه عشقی صحبت میکنید

راستی کی حواسش بود به اون صندلی برند کولمن؟

همون کولمنی که اینقدر معروفه که اسم وسیله شده اسم برند

استاد من خیلی تو حل مسئله مشکل دارم ولی این سفر دو سال پیش منو عوض کرد

یعنی یه جرئتی دارم برای اینکه هرکاری رو میتونم انجام بدم

حتی اگه بلد نباشم حتی اگه رشتم نباشه

چالش حل مسئله

با اینکه هزار پله باید بهتر بشم ولی الان کلی بهتر شدم واقعا

چقدر آتیش درست کردن و غذا آتیشی رو دوست دارم:)

مریم بانو بارون امروز تهران عین این بارون بود

البته جای شما خالی :)

شما یه الگوی فوق العاده‌ای برای باورپذیر کردن اینکه آدم های خوب بسیار زیادن

ماشین تراک قرمزرووووو

و استادی که با تمرکز نشسته روی حل مسئله کاردالی

همین اینترنت چقدر کمک کرده به حل مسئله

چقدر کمک کرده به سریع تر شدن کارها

یعنی یه ایده نتنها باعث تموم شدن ایده ها نشده بلکه هزاران کسب و کار مثل یوتوب روش سوار شدن و هزاران نفر توی یوتوب دارن ثروت میسازن و هزاران نفر با استفاده از اموزش هاش دارن ثروت میسازن و …

این جمله با من بود!

منی که تو یه مسئله موندم و گیر کردم سالهاست

و فکر میکنم راهی نیست

ولی وقتی ادامه بدی راهی پیدا میشود

یا راهی خواهم ساخت یا راهی خواهم یافت

راه داره من هنوز بلد نیستم راهشو

باید ادامه بدم

نباید کم بیارم

نباید بخاطر فشار یه رابطه عاطفی کم بیارم

باید با انگیزه هزار برابری خودم رو رشد بدم

یه نکته ای که منو جذب خودش کرد این بود که ماشینا نزدیک به هم پارک بودن و کنار هم مردم اسکان داشتن

اصلا بابای من یه علاقه ای داره که مردم جایی میریم نزدیکمون نباشن

و منم شدم کپی برابر اصلش

یعنی فراریم از مردم ها

ریشش هم حرف مردمه

نبود عزت نفسه

وگرنه به کسی چه مربوطه که من و یه دختر خانم با هم بیرون بریم؟

چرا اینقدر حرف مردم برام مهم بود که رابطم رو به هم زد اونطوری؟

چقدر من از خودم ایراد کشیدم بیرون و همش عزت نفس و احساس لیاقت بود

آخه چقدر این دوتا مبحث مهمه

ارزش ابزار یعنی منی که از حال بد داشتم میمردم ولی میدونستم ابزاری به اسم این سایت رو دارم

برگشتم تو مسیر و دارم تلاش میکنم که برگردم به همون روند رو به رشد

فقط اونجایی که مایک میگه من روشن نکردم کارتن روشن کرد(وصل کردن به شانس و عوامل بیرونی)

استاد میگه ایدش رو کی داد؟(عزت نفس)

فقط اونجایی که استاد میگه اشکال نداره!

یعنی این ته عزت نفسه که خودت رو سرزنش نکنی

بچرو سرزنش نکنی

بگی بابا بلد نبودیم

خودم رو میگم

بلد نبودم رابطه رو خب خرابکاری هم شد شدید

بلد نبودم ثروت ساختن رو خب کسب کار خراب شد عجیب

بلد نبودم نباید یه سری چیزا رو بهشون عادت کنم

خب بلد نبودم

چرا باید خودم رو سرزنش کنم؟

بجاش بیام روی بهبود تمرکز کنم

روی پیشرفت تمرکز کنم

روی بهتر شدن تمرکز کنم تا روی اشتباهات گذشتم

این طنز استاد توی همه چی خیلی خوبه

لذت بردن حتی از یسری چیزایی که ممکنه تو مخ آدم باشه

– ترمز کار میکنه؟

+ آره

– ایول!(تعریف کردن از خود برای حل مسئله)

یعنی مسئله حل کن

خودت رو تحسین کن

یه لول برو بالاتر

هر مسئله اومده منو رشد بده

هر شکست هر تضاد اومده منو رشد بده

عاشق استاد و آهنگ درخواستی بعدیم

بریم که لذت ببریم از موزیک

آهنگ های خاطره انگیز اغلبا تو ذهن ماها شکست عشقی و ایناست

ولی توی استاد نه همه چیز خوبه و برای رشده

عاشق این مرتب بودن گوجه‌هام:)

چقدر کد بانویی شما آخه

میرم اونبالا مغرور

تا بشینم جای خورشید

تن به سایه ها نمیدم بسه ….

تولد سه سالگیم توی سایت مبارک:)