سفر به دور آمریکا | قسمت 103

دیدگاه زیبا و تأثیرگذار زهرا عزیز -با کمی ویرایش- به عنوان متن انتخابی این قسمت:

وقتی استاد داشتن راجب اینکه چطور مریم جان و مایک رو‌تنها میزارن و به خدا اعتماد میکنن، انگار منو برق گرف.ت خدای من چه حد از ایمان و توکل توی این حرفا موج میزنه. یاد حضرت ابراهیم افتادم که با چه اعتمادی اسماعیل و همسرشو در بیابان رها می‌کنه و فقط به خدا اعتماد می‌کنه. واقعا درک این حد از ایمان الان برای من قابل فهم نیست. حتما روزی منم به این تکامل میرسم.

وقتی استاد گفتن مایک وقتی ۹سالشم بود تنها با هواپیما مسافرت می کرد، من یه لحظه تمام ترس هایی که یه مادر راجب بچه می‌تونه داشته باشه تو ذهنم مرور شد و به خودم گفتم زهرا ایمان و اعتماد یعنی این حد از رها بودن.

یادمه تو یه مقاله مریم جان نوشته بودن الویت استاد آزادی هست و هرچیز که آزادی ایشون رو زیر سوال ببره ایشون ازش دوری میکنن و الان تو این فایل استاد حجت رو تموم کرد که فقط با آدمای مستقل کار میکنن. آدمایی که مسئول خوشبختی و رشد خودشون رو می پذیرن و براش قدم بر می دارن. شاید دلیل اینکه آنقدر تاکید دارن حتما برای خودتون تمرین طراحی کنید و یا اینکه مشاوره خصوصی در سایت ندارن ،اینه که میخوان با آدم های مستقل کارکن که قانون رو یاد می گیرن و خودشون مشاور خودشون میشن.

جایی که استاد داشتن از رفتن تنها خودشون تو خونه های مختلفشون حرف میزدن یا از مریم جان که تنها رفتن تو ویلا ۶۰هکتاری، من گفتم خدای من یه آدم به چه حد از ایمان به تو می‌تونه برسه که آنقدر از آدم ها رها باشه. این یعنی توحید، یعنی عدم وابستگی به هرچیز و هرکس. گفتم خدای من چقدر من مشرک هستم که مدام درگیر این هستم که اگه بچم نباشه؛ اگه فلانی نباشه؛ و… . چقدر آزادی خودمو محدود کردم و وابسته هستم. آدم های اطرافمم رو هم وابسته بار آوردم و این چقدر جلوی پیشرفت منو گرفته.

حتما باید چندین بار این فایل رو گوش کنم تا بتونم همین یه تیکه رو هضم کنم و شاید بتونم یه گوشه ای از اونو درک کنم و عمل کنم. چقدر با این آگاهی ها تمام وجود من لبریز شد از حس توحید و اعتماد به خدا. این جنس از ایمان استاد به خدا رو تحسین می کنم. چقدر این دیدگاه می‌تونه به رشد خودم و آدم های اطرافم کمک کنه.

بچه ۱۵ساله از الان به فکر مستقل بودنه و حتما خیلی خیلی موفق هم خواهد شد در حالیکه من به خاطر وابستگی و نگرانیم، اجازه ندادم بچه ۲۱ساله ام دانشگاه راه دور هم بره. خدایا شکرت که امروز من رو از این جهل و شرک آگاه کردی.

منتظر خواندن نظرات زیبای شما هستیم.

سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    393MB
    27 دقیقه
  • فایل صوتی سفر به دور آمریکا | قسمت 103
    24MB
    27 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

203 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «سیمین» در این صفحه: 1
  1. -
    سیمین گفته:
    مدت عضویت: 2435 روز

    سلام استادعزیزم من خیلی سپاسگزارم از عزیزانی که ایندفعه سوالاتشون عالی بود.یعنی واقعا اگاهی های ادمو زیادمیکنه نسبت به خیلی از مسائلی که همون بحث کورکورانه پیروی کردن از سنتها و بزرگانمون .ومن یه حس عجیبی دارم نسبت به اینکه ندیدم هنوز سوالی از استادبشه و پاسخی براش نداشته باشند اونم طوری جواب میدید که فقط از اگاهی های الهی سرچشمه میگیره .استاد عزیزم خیلی خوشحال شدم از اینکه مایک اینقدر استوارو مستقل باراومده ولی مانمیدونستیم چون توی فیلمهایی که دیدیم ظاهرمایک طوریه که خجالتی واروم بنظرمیاد واینهمه باقدرت حرف زدنش اونم در این سن دراین مقامی که اصلا نیازی به امور مالی مستقل نداره وهرچه اراده کنه غول چراغ جادو میگه درخدمتم ارباب واینطور زیبا حرف از روی پای خودش ایستادن و به جاده زدن میزنه با تمام ریسکهاش فکم افتاد هرچند از اموزشهای شما بعید نیست اما واقعا تحسینتون میکنم برخلاف ما که دوست داشتن رو در تحت اختیار بودنمون در وابسته بودن فرزندانمون بخودمون میدونیم دراینکه اگه کاری بخوان بکنن بهتره با مادرمیون بزارن مثلا خودمون میخواستیم خونه بخریم یا هرنوع معامله ای اگه به بزرگترمون نمیگفتیم وموفق نمیشدیم میگفتیم نتیجه ی احترام نزاشتن به اوناست وبا اینکه سنمون هم زیاده اینو واجب میدونستیم ودختر بزرگمم که اولین بار رفت یه اپارتمان ۵۰ متری تویه یه منطقه ی متوسط روبه پایین‌گرفت در ظاهر چیزی نگفتم ولی درونم تا چیزی میشد میگفتم نتیجه ی مشورت نکردنه حتی بخودشم گفتم چون فلانی رو نبردی ولی درجوابم گفت نه مامان ما خیلی هم خوب گرفتیم .خلاصه که مستقل شد والان هم بعد سه سال اپارتمانی عالی در منطقه ی خوبی گرفت نزدیک کوهسنگی .استادم خیلی خوشحالم که مایک اینقدر باشعورو با شخصیته اولش گفتم پسر من ۲۱ سالشه …..ولی خیلی سریع گفتم نه درسته کمی دیر شده ولی چون من تغییر کردم وتا الان حدود ۵۰ درصد خوب شده باورهامو که بسازم بقیشم بلطف خدا عالی میشه .ودرمورد مریم جون هم که اینقدر رها وازاده و درحین اینکه عاشق همید ولی دست همدیگه رو باز گذاشتید و به اعتقادات و احساسات هم احترام میزارید و برای نیازهای هم ارزش قائلید که اقاجان یه تایمی رو دوست دارم تنها باشم و با خودم حال کنم خیییییلی حال کردم .چون باورهای من این بود که اگه غذای خوبه همه باهم اگه تفریحه همه باهم وهنوز حتی یه سفر یه روزه به تنهایی نرفتم بخاطر خیلی اشتباهات فکری .شده که همسرم وپسرم با دوستهاشون رفتند ولی من نه .مبخوام روی این باورمم کار کنم .در مورد ذبح هام وحرام وحلال هاهم سپاسگزارم و واقعا چه زیبا گفتید که همین گوشتهایی که میخوریم توسط انسان نیست توسط دستگاههاست .خلاصه که سرتونو درد نیارم فیلم دیدنهای من تفریح من وحرف زدنهای من ولذتهای من درگوش کردن به استادمه شکر میکنم خدارو که منو در بهشت قرارداده و هرلحظه از زندگیمو با اگاهی کامل براحتی از شرایط نامناسب به شرایط عالی تبدیل میکنم وبقول استاد که دادمیزنه از زندگیتون لذت ببرید از زندگیم لذت میبرم خدایا شکرت استادم سپاس مریم جون سپاس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: