دیدگاه زیبا و تأثیرگذار شادی عزیز -با کمی ویرایش- به عنوان متن انتخابی این قسمت:
دوست دارم از آشناییم با استاد بگم. وقتی به شیوه آشنایی خودم با استاد فکر می کنم یا داستان هدایت بقیه دوستان به این سایت رو می خوانم، باعث میشه ایمانم به جریان هدایت صدبرابر بشه من خودم از طریق یکی از بچه های استاد توی اینستاگرام، استاد رو شناختم چند سال فالورشون بودم و روند زندگیشون و پیشرفتارو کلا در جریان بودم هرچند تا اوایل امسال هیچ موقع اسمی از استاد نیاورده بودن از اول امسال شروع کردن به توضیح دادن راجع به شکرگزاری و تغییر باور و رابطشون با فالوراشون صمیمی شد من خیلی تاثیر گرفتم و از همون سپاسگزاری ساده نتایج خیلی خوبی هم گرفتم چند باری لابه لای صحبتاشون استاد و تگ کردن ولی من اصلا توجه نکردم در واقع نمیدیدم چون تو مدارش نبودم تا شهریور ماه که یهو کنجکاو شدم و به سایت هدایت شدم و دیگه چههه شد.
انگار از خواب زمستانی بیدار شدم از وقتی شروع کردم به گوش دادن فایل های رایگان حیرت زده مونده بودم با این همه آگاهی چه کنم هر فایل و چند بار گوش میدادم توی ماشین توی خونه نمیتونستم اصلا دست بکشم از گوش دادن کم کم با قسمتای مختلف سایت آشنا شدم و چقد فایل های شیوه استفاده از امکانات سایت برای من به موقع بود و چقدر به دردم خورد خلاصه بخوام نتایج مهم ام بگم مهمترین چیزی که بدست آوردم ایمان به خدا بود چندین سال بود من خدا ناباور بودم اصلا دیگه اعتقادی به وجود خدا نداشتم و به پوچی رسیده بودم با اینکه حتی مکه رفته بودم ولی الان دوباره به آغوش خدا بازگشتم و ممنونم از خدا که دستمو گرفت و نذاشت غرق بشم وقتی استاد از هدفش واسه ترویج یکتاپرستی میگه، میگم دست مریزاد استاد جان که داری به هدفت میرسی خدا عالمه چند نفر مثل منو از گمراهی نجات دادی.
دستاورد بعدیم سلامتیم بوده من چندین سال معده درد داشتم با هیچ روشی درمان نشد فقط باید از خوردن خیلی چیزا پرهیز میکردم با وجود پرهیز بازم خیلی وقتا معده درد بودم دیگه خودم و اطرافیانم عادت کرده بودیم توی بهترین لحظه ها توی سفر همیشه درگیر این داستان بودم خیلی وقتا هم سردرد بودم همیشه قرص همرام داشتم واقعا خیلی اوقات دلیلشو نمیدونستم که بعد از چندین بار گوش دادن فایل های آرامش در پرتو آگاهی این دو درد که همراه همیشگی من بودن کلا از زندگی من حذف شدن خودمم باورم نمیشه واقعا مبهوت میمونم همین الانم اشک توی چشمم جمع شده واقعا خدایا شکرت
روابطم با دیگران خیلی خیلی بهتر شده هنوز باید روی باورام کارکنم ولی اگه بخام یکی یکی باورای محدودی که کنار گذاشتم و هر کدوم چه نتایجی واسم داشت و بگم تا صبح طول میکشه.
یکی از دلایلی که دوس داشتم کامنت بزارم این بود که من خودم عاشق کامنتای بچه ها هستم و یکی از کامنتای بچه ها چنان تاثیری روی من گذاشت که معضلی که چند سال باهاش درگیر بودم و اون سیگار کشیدن بود و تونستم بذارم کنار. شاید خیلی وقتا این تصمیمو گرفتم بودم ولی نمتونستم بهش پایبند باشم ولی این دوستمون اینقد از دلش با زبان ساده ای نوشته بود که چنان به عمق جان من نشست اشکی بود که ریختم بعدم اینقد راحت ترک کردم که خومم باورم نمیشه نه سردرد شدم نه وسوسه شدم اونایی که ترک کردن حرف منو میفهمن انگار تا حالا یک نخ هم نکشیده بودم.
توی بحث عزت نفس هم که نگم براتون چقد پیشرفت کردم توی دیدن زیبایی ها تحسین دیگران، قضاوت نکردن و …
یکی از بزرگترین الطافی که خدا به من داشته آشنایی با استاد و این سایت گرانبها و آگاه شدنم از قوانین ثابت این جهان هست.
منتظر خواندن نظرات زیبای شما هستیم.
سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری سفر به دور آمریکا | قسمت 104409MB28 دقیقه
- فایل صوتی سفر به دور آمریکا | قسمت 10426MB28 دقیقه
درود و عشق و مهر بر یاران جان
من امروز دوتا کامنت گذاشتم یعنی دوتا فایل رو امروز با هم دیدم 103 104…
از این که توی کف بمونم خیلی حال نمیده بخوام فردا گوش بدم بقیشو…
کلا خیلی دارم روی خودم کار میکنم که کاریو نیمه تموم نزارم…
قبلا ها که خیلی سریع فقط به تموم شدن کار یا هر هدفی فکر میکردم و این باعث میشد نه از مسیر لذت ببرم و یا اینکه به دلیل سرعت بالا سوختم تموم شه خسته شم و کارو نصفه کاره ول کنم…
از وقتی با استاد آشنا شدم یکم سرعتو آوردم پایین چه توی رانندگی چه توی کار چه توی پیاده روی چه توی دوره های آموزشی…
بدون عجله زندگی کردن خیلی حال میده زندگی..
قدم قدم همراه با آرامش و توجه به نکات مثبت …
خیلی میشه هم از مسیر لذت برد و هم کلی یادگیری داشت و هم تارگت زد یعنی به هدفت رسید…
دیگه خداروشکر الان افتادم روی مداری که خیلی خوب دارم به هدف میرسم و نتیجه پشت نتیجه میگیرم…
الان در کنار دوره دوازده قدم دوره یوگا هست…
دوره زبان انگلیسی هم هست دوره یادگیری کارمم هست…
ولی آروم قدم به قدم دارم پیش میرمشون امروز تقلبی کردم سفرنامه دو تا دیدم….
خداروشکر در کل ما بی نهایت هستیم…
یعنی بی نهایت ها بودیم و بی نهایت ها هم هستیم فقط کالبد ها رو جابجا میشیم…
و در کل وقت هست هیچ عجله ایی نکنید…
من که این گوشه دنیا در حال صبر برای طی شدن تکاملمم و مدار ها رو یکی پس از دیگری طی میکنم تا در مدار بالاها و یک درصدی ها مثل استاد قرار بگیرم و استاد رو ببینم بغلش کنم و با آزادی مالی و مکانی و زمانی فقط برم توی دل ناشناخته ها و ماجراجویی ها و هیجان ها و لذت و لذت و لذت…
این بحث لذت بردن خیلی ضروریه…
یه رشته از دی ان ای ماست که واسه خیلیا خاموشه کلا…
مال منم خاموش شده بود فک کنم قبلا گفته بودم آخه یه مدت بعد خدمت افتادم توی ماتریکس دین و حسابی گریه ها کردم و شنیده بودم لذت بردن از هر چیزی حرامه… و لذتو توی وجودم کشتم…
بعد از آشنایی با استاد کم کم دارم میفهمم لذت واقعی یعنی چی…
لذت بردن یعنی همین جمله استاد روی دیوار پشت سرش لذت بردن از چیز های کوچک زندگی…
دارم تمرین میکنم چند روز پیش من چیزی نبود توش چایی بخورم و رفتیم یه ماگ سرامیکی خفن برای خودم خریدم دوباره شده بودم مثل دوران بچگی از شدت خوشحالی داشتم پر در میوردم شبا میخوام بخوابم میزارمش بالا سرم اینقدر دوسش دارم و از بودنش لذت میبرم. و سپاس گزار خداوندم…و همین چیزا هست که احساس میکنم دوباره این شاخه از دوازده شاخه من دوباره داره روشن میشه دارم زندگی رو باهاش درک میکنم…
دارم میفهمم زنده هستم و زندگی میکنم و از همین کف مدار ها هم میشه لذت برد…
به قول استاد میگفت زمانی که توی بندر عباس بود با دمپایی میرفت سر کارش یا دانشگاه همونقدر لذت بخشه که الان با کوروت میره اینور اونور…
بازم خدارو صدها هزار مرتبه شکر که این حس لذت درونمون روشن شد…
خدا رو صد هزار مرتبه شکر عاشقتونم سهند(: