سفر به دور آمریکا | قسمت 105

دیدگاه زیبا و تأثیرگذار مونا عزیز -با کمی ویرایش- به عنوان متن انتخابی این قسمت:

الان ساعت 1و نیم شب هست اومدم طبق عادت هر شب دفترم رو باز کردم که با خدا جونم حرف بزنم و ازش سپاسگزاری کنم که اتفاقی چشمم به یه صفحه که قبلا نوشته بودم افتاد و اشکم جاری شد دوست داشتم اونو با شما به اشتراک بذارم

من و همسرم چند ماه پیش مابقی پول پیش دفتر کارمون رو باید به صاحب ملک پرداخت میکردیم یعنی قرار شد یه مبلغ بمونه و ماه بعد پرداخت کنیم و ما واقعا این مبلغ تو حسابمون نبود. به علاوه کلی بدهی و قسط دیگه ولی چیزی که تو دلمون بود یه اطمینان خاطر از اینکه خدا جور میکنه این پول رو. روزها میگذشت و خبری از مشتری و پول نبود ولی من نا امید نشدم و من هر شب تو دفترم سپاسگزاری میکردم و به خدا میگفتم خدایا شکرت که پول آقای …. زودتر از موعد پرداخت شد. البته واقعا حسم خوب بود نمیدونم ولی انگار خدا همش میگفت نگران نباش جور میشه.

بچه ها بخدا در عرض یک هفته، بارون مشتری و پول برای ما بارید نه تنها اون پول جور شد بلکه بقیه بدهی ها هم پرداخت شد من انقدر خوشحال بودم که دوست داشتم خدا رو بغل کنم چون طبق نوشته خودم 5 روز زودتر از اون موعد که قول داده بودیم خدا این پول رو جور کرد برامون و من برمیگشتم به صفحات قبل و نوشته هام رو میخوندم و اشک میریختم. این در صورتی بود که ما هنوز محصولات استاد رو نخریده بودیم و فقط از فایل های رایگان استفاده میکردیم.

تو همین سریال سفرنامه انقدر نکته من یاد گرفتم. تو همین پرسش و پاسخ ها که هر روز به خاطر بیشتر شدن آگاهی هایم از خدا سپاسگزاری میکنم. مثلا همیشه فکر میکردم این جمله که استاد روی دیوار نوشتن IN God WE TRUST رو خودشون نوشتن بعد تو یکی از کامنتهای بچه ها خوندم این شعار ایالت متحده هست بعد رفتم دیدم رو دلار امریکا این جمله نوشته شده. خوب این یعنی اینکه چقدر ایمان این مردم قوی هست. چون دارن فرکانس خوب میفرستن چون همیشه شاد هستن چون باورشون خیلی قویه. خداوند هم نعمت و برکت و ثروت رو وارد زندگیشون میکنه و ما باید یاد بگیریم که این نگاه رو جایگزین گله و شکایت کردن از اوضاع جامعه و حکومت و اقتصاد و … کنیم.

بخدا تو فایل های سفرنامه وقتی زیبایی های غروب خورشید رو میدیدم وقتی اون همه ثروت و پیشرفت و تکنولوژی رو میدیم فقط میگفتم خدایا شکرت

من واقعا به این نتیجه رسیدم که اگه ته ته دلت شک نداشته باشی و باور داشته باشی که خدا به موقع میرسه و با احساس خوب سپاسگزاری کنی واقعا برات معجزه اتفاق میفته.

استاد مهربانم و مریم عزیزم روزی چندین بار تو دفترم مینویسم که خدایا شکرت که من رو با استاد عباس منش آشنا کردی؛ خدایا شکرت که تو فضایی هستم پر از فرکانس خوب و قشنگ؛ هر شب قبل از خواب میام تو سایت و کامنتهای بچه هارو میخونم چرا که این کامنتها مثل یه گنجینه گرانبها هستن.

منتظر خواندن نظرات زیبای شما هستیم.

سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری سفر به دور آمریکا | قسمت 105
    442MB
    31 دقیقه
  • فایل صوتی سفر به دور آمریکا | قسمت 105
    28MB
    31 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

158 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «هادي» در این صفحه: 1
  1. -
    هادي گفته:
    مدت عضویت: 1988 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام

    بوشهر اتفاقا برای من همیشه توی ذهنم ازش به نیکویی نام میبرم…

    مردم مهمون نوازی داره…

    این که میگم تعارف نیستش بلکه من تابستون که داشتم به سمت مرز میرفتم برای سفر کربلا وقتی اومدم توی شهر خورموج بوشهر از همون لحظه ورودمون که آدرس بانک رو پرسیدم بنده خدا با ماشینش جلو افتاد تا کنار بانک ما رو رسوند.

    تو بانک رفتم کپی مدارک میخواست کارمند بانک به محضی که پاک رو گذاشتم بیرون بانک تا آدرس کافینت رو پرسیدم از یه مرد مسنی اونم گفت بیا سوار موتورم شو تا ببرمت و من رو برد کنار کافینتا…

    توی بانک ارز مسافرتی میخواستم ولی سیستم بانک خطای استعلام شماره موبایل میداد رفتم از رییس بانک پرسیدم قضیه چیه و ایشون گفت باید زمان ثبت نام 24ساعت گذشته باشه اما من نهایتش 5-6ساعت از زمان ثبت نام گذشته بود تو سامانه اربعین، رفتم مدارک رو تحویل بگیرم چند تا از بوشهریا پرسیدن چی شد منم گفتم آقای رییس این طور گفتن اما اونا گفتن حالا شما یه بار دیگه امتحان کن شما که میخوای بری بیاد دیگه امتحان کن شاید اون موقع سیستم جواب نمی‌داده بعد به کارمند بانک گفتن درسته نوبت ماست ولی ایشون مسافرها و مهمونه توی شهرمون اول کار ایشون رو انجام بده…

    بعدم کارمند بانک اطلاعات رو وارد کرد اما گفت جواب نمیده منم تشکر کردم تا برم یه جوون بوشهری با فاصله نیم متری از من تموم ارز مسافرتی که سهمیه بود رو به ارزش 7300گرفت سمت من گفت اینا برای شما باشه اگه پول هم نداری همینطوری واسه خودت….

    بعدم من پول رو من به حسابشون زدم منتهی ایشون قبلش بدون این که توقعی از من داشته باشه و یا شماره من رو بگیره که مثلاً بعداً من جبران کنم هرگز…

    آسمون خدا رنگارنگه و چشم کسی که دنبال زیبایی باشه همه جا قشنگه…

    خداوند به همگی ما برکت بدهد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: