https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2019/07/abasmanesh-10.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2019-07-15 17:02:082024-07-28 12:47:28سفر به دور آمریکا | قسمت ۱۱
644نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
خدای هدایتگر، ان شاالله به سمت زیباییهای بیشتر و زندگی بهتر
سلام استاد عزیزم سلام مریم جان
سلام مایک دوست داشتنی جوان
و سلام دوستان مهربانم
رها بودن ،
نچسبیدن به خواسته ،
خود واقعی بودن،
همه اینها کنترل ذهن میخواد ،لازمه که در لحظه زندگی کنیم سپاسگزار داشته هامون باشیم و برای رسیدن به خواسته فکرمون رو متمرکز و کمی بیشتر تلاش کنیم
و صد البته که همواره هدایتهای الهی رو مدام در نظر بگیریم و در همون مسیر پیش بریم
اینها رو میدونم اما آیا تو زندگی ازش استفاده میکنم؟!!
هر جا که تونستم خداوند رو تو مسیر خواسته هام پررنگتر ببینم راحت تر به خواسته هام رسیدم و هر جا فقط روی توانایی خودم حساب کردم فقط دور خودم چرخیدم !!!
بایدددد این موضوع رو مدام به خودم یادآوری کنم
که وقتی روی خدا حساب میکنی و داری تلاشت رو هم میکنی پس نباید نگران باشی نباید غصه بخوری ، نباید خودتو با دیگران مقایسه کنی ،نباید عجله کنی.
دیدن افراد رقصنده تو این جشن به من یادآوری میکنه که این افراد با این سن و سالشون دارن لذت میبرن ،دارن تو لحظه زندگی میکنن، شادی رو با تمام
وجود شون احساس میکنن
و حتما سپاسگزار همین لحظه هستن.
خدایا چقدر استادی که برامون فرستادی فوق العاده ست !! خدایا شکرت واقعا
وقتی یکی از دوستاش یا شاگردشو ، نمیدونم ، میبینه چه با اشتیاق و ذوق صداش میکنه و چقدر احساس لیاقت در وجود این مرد موج میزنه ،میگه ” برو هر جا دلت خواست ماشینتو پارک کن اینجا همش مال منه”
استاد جان شما چی خواستین که بدستش نیاوردین!!
شما به نظرم سلیمان نبی در زمان مایید.
و اگه الان چیزی رو ندارید برای اینه که هنوز زمانش الان نیست که نخواستید.
موضوع دیگه که برای همه مشخصه اینه که چقدر تدارک دیدن یه جشن خودمونی و بدون هیچ زلم زیمبویی آسونه و مردم چقدر تو همین جشن ساده میتونن لذت ببرن و خود واقعی شون باشن و همین چقدر میتونه یه شادی درونی در آدم ایجاد کنه
راستی موضوعی که بازم مدتیه دارم بهش فکر میکنم اینه که چرا من نمیتونم از قانون برانگیختگی درست و در جهت مثبتش استفاده کنم ؟!
اصلا چقدر من میتونم قوانینی که یاد گرفتم رو تو زندگیم بکار ببرم ؟!
هر کسی به اندازه ای که بتونه از قوانین الهی استفاده کنه لاجرم به زندگی دلخواهش هم میرسه
مثل مریم جان که همیشه وجه خوب و مثبت آدما رو می بینه و جوابی که به اون خانوم داد و چقدر هم جواب درست در بهترین زمان بود ، باعث شد که وجه خوب و مثبت اونها رو بیرون بکشه
و همه با رضایت و شادی بیشتر به کارشون ادامه بدن .
خدایا هدایتمون کن به بهترین مسیر و سرراست ترین مسیر
خدایا یار و هدایتگرمان باش به سمت زیباییهای بیشتر…….
سلام و خداقوت به شما استاد نازنینم و خانم شایسته دوست داشتنی
قبل از هر چیزی سپاسگزار وجود درونم هستم که به من این اختیار و اجازه را داده که بنویسم برای شما بنویسم برای خودم و بنویسم تا دنیایم رنگ و بویی الهی به خود بگیرد . رنگ و بویی از شادی توصیف نشدنی رنگ و بویی لبریز از وجود و حضور خداوند در ان رنگ و بویی لبریز از ارامش و شادی
انقدر موقع دیدن این ویدئو از شدت شادی وجودی درونی شاد شدم که قابل توصیف نیست .نمیدانم انسان چقدر میتواند شاد باشد و شادی را تجربه کند ولی ندایی همیشه در ته قلبم به من میگفت و انگار میدانستم که طبیعت وجود انسان شادی ست و میدانستم طبیعی زندگی کردن دقیقا مثل چیزی ست که در این ویدئو دیدیم در هر لحظه لبریز از ارامش و شادی و ازادی و لذت . اینکه هر کس ازادی نامحدودی در هر لحظه و هر مکانی دارد برای اینکه کاری را بکند که از ان لذت میبرد .
حرف مردم را بینداز دور مردم کیستند تا کنون در دنیای من مردم تعریف نشده اند شاید جمع چند ادم بشود مردم نمیدانم و برایم مهم نیست که بدانم . حتی یادم می اید در زبان انگلیسی هنوز بحث دوستان و معلم زبانم سر این بود که کلمه مردم جمع است یا مفرد . حرف مردم را بیخیال .
من به این نقطه در وجودم رسیده ام که اگر چیزی در ذهن من است اما از بیرون امده است مثل حرف ادم ها اگر بخواهد جلوی لذت بردن مرا از لحظه ای که در انم از مکانی که در انم و از رفتاری که میکنم و از اندیشه هایی که دارم بگیرد ان را با اسلحه بی توجهی از دنیایم محو میکنم و لذتم را ببرم و جوری ذهنم را کنترل میکنم که انها در ذهنم اولا بی صدا شوند سایلنت شوند و بعد کمرنگ شوند این تمرین بسیار کمک میکند تا حرف مردم و ادم ها و نه تنها حرف ادم ها که خودشان را کوچک و کوچک کنی تا متوجه حضورشان در دنیایت نشوی .اینکه چیزی بخواهد جلوی شادی مرا در هر لحظه بگیرد برای من هزینه ای بسیار سنگین دارد . من این حرف را به همه دوستانم زده ام که هر کس هر طور که بخواهد میتواند هر کاری که دلش میخواهد را انجام دهد هر تفکری هر اندیشه ای هر کس در انتخاب هر چیزی ازادی تام دارد و تا جایی که به کسی اسیبی نزند ایرادی ندارد . هر کس ازادی مطلق در انتخاب هر چیزی دارد به شرط پذیرش عواقب ان انتخاب.
بنظر نمیرسد که شاد زیستن من و لذت بردن من در هر فضا و زمانی به کسی اسیبی برساند . مشکل اینجاست که اگر کسی بخواهد جلوی شاد زیستن جلوی ازادی من و لذت بردن مرا بگیرد باور های ذهنی اوست که توانایی و ظرفیت دیدن شادی دیگران را ندارد و به علت اینکه هیچوقت نتوانسته شادی وجودش را درک و تجربه کند به همین خاطر نه تنها خودش را از شادی محروم میکند بلکه میخواهد هر کسی را که شاد است را نیز از راه درست که شادی و ارامش و لذت و رضایت نشانه های اصلی ان هستند دور کند .
خیلی خوشحالم که هم استاد و هم خودم به این درک رسیدیم که ارامش و شادی نشانه های ایمان به خداوند و روز قیامت و نشانه عمل شایسته انجام دادن هستند پس اگر میخواهی ببینی که واقعا به وجودت ایمان داری واقعا به قوانبن ایمان داری واقعا به خداوند ایمان داری واقعا عمل شایسته انجام دادی به میزان ارامش و شادیت در هر لحظه و در هر فضایی که هستی نگاه کن اگر شادیت نامحدود است اگر لبریز از ارامش هستی اگر حال دلت خوب است اگر راضی هستی بدان که مسیر را درست رفته ای و ارام و اهسته با توکل به وجود درونت همین مسیر را برو فارغ از اینکه به کسانی که بیرون جاده هستند و میگویند نرو ادامه نده برگرد پیش ما مواظب باش که کجا داری میروی هرگز به انها گوش نکن گوش کردن به انها یعنی گوش کردن به کسانی که خدای ترس و خدای غم را میپرستند و ماموریت دارند تا ادم هایی که خدای ارامش و شادی را میپرستند را به ایین خود دعوت کنند
از استاد عباسمنش بسیار راضی هستم که میگوید من با نتیجه کار دارم نه با حرف نسخه ای که اکثریت ادم ها برای دیگران میپیچند تا کنون چند نفر را از مریضی غم و ترس به درمان شادی و ارامش رسانده است ؟
یکی دیگر از نشانه های اینکه کسی مسیر درست را در حال پیمودن است این است که به کسان دیگر اصلا کاری ندارد و فقط برای خودش نسخه میپیچد و به ان عمل میکند اما کسانی که در راه نادرست در حال حرکت هستند فقط استاد نصیحت کردن و نسخه پیچیدن برای غیر خود هستند و چون هیچوقت توانایی عمل به گفته های خود را ندارند در سر هر راه ایستاده اند و بقیه را نصیحت میکنند به راهی که هرگز کسی حتی خودشان نرفته و حتی یکبار هم تجربه نکرده است در عمل .نمیگویم عمل به گفته های دیگران میگویم عمل به گفته های خوشان و اینجاست که تفاوت مومنین به قوانین و منافقین به قوانین مشخص میشوند . انهایی که میگویند خدا را قبول داریم ولی هیچ اثری از شادی در وجودشان نمیبینی انهایی که میگویند نماز بخوان اما هیچ ارامشی در انها نمیابی گوش کردن به حرف اینگونه ادم ها هزینه ای به اندازه دور شدن از وجود درونت دارد دور شدن از شادی از ارامش فقط و فقط به بهانه اینکه اگر از حرکت در مسیری که ادم های دیگر میگویند سر باز زنم فقط برای حرف ادم هایی که هیچگونه ایمانی به قوانین ندارند میخواهی خودت را از راه مستقیم که شادی و ارامش نشانه های اصلی انها هستند دور کنی؟ واقعا که هزینه سنگین تر از این برای پرداخت نداریم دور کردن خود از شادی و ارامش به بهانه حرف ادم ها.
همه چیز مشخص است ارامش و شادی نشانه های حقیقی ایمان به قوانین هستند ایمان به وجود درون ، هر کس داشت یعنی موفق شده و چند مدتی ست که تعریف موفقیت در ذهن من تغییر کرده است . موفقیت قبلا این بود در ذهنم که یعنی رسیدن به فلان مقام برنده شدن در فلان رقابت علمی و … اما وقتی میرسیدم میدیدم که هیچ شادی در من ایجاد نشد چون شادی را در عوامل بیرونی میدیدم اما تعریف الانه موفقیت در ذهنم این شده است که هر چقدر بتوانم به هر شرایطی که در ان هستم هر مکانی که در ان هستم هر زمانی و هر ادمی که با من برخورد میکند جوری نگاه کنم که شادی و ارامش در وجود من بیشتر شود ایجاد این نوع نگاه در وجود من یعنی که من موفق شده ام و باید باز هم دنبال دیدگاه های وجودی ای باشم که دیگر هیچ شرایطی هیچ ادمی هیچ حرفی هیچ فضا و زمانی نتواند مرا از شادی و ارامشی که منبعش در هر لحظه از وجودم است دور کند .
میخواستم باز هم بنویسم اما به نظرم کافیست انچنان باور فراوانی در من ایجاد شده است که شک ندارم هر چقدر بنویسم باز هم چیز هایی بسیار بیشتر از انچه که نوشتم برای نوشته شدن هست و این خبر خوبی ست برای من و شما .
مخاطب اول این جمله خودم و بعد شما هستید که تا میتوانی لبریز از ارامش و شادی باش در هر لحظه و در هر مکان سعی کن نسبت به هر چیزی هر شرایطی هر ادمی و هر موجودی که در زندگی و دنیایت است جوری به ان نگاه کنی که ان را دستی از دستان خداوند ببینی جوری نگاه کنی که خداوند را در انها و ان شرایط ببینی تا در هر لحظه لبریز از ارامش و شادی نامحدود وجودی باشی . چیزی که گفتم واقع شده است برای وجودم و بیشتر میخواهم تا واقع شود برای من و واقع شود برای شما .
در هر لحظه و هر مکان لبریز از ارامش و شادی حقیقی باشید .
چند وقتی بود که از روح و حتی جسمم دور شده بودم ، از خدا دور شده بودم ، ناراحت بودم از چیزی که نمیدونستم چیه ، احساس بدی داشتم و زندگی مدام برایم ناراحتی های مداوم میآورد ، روزی به خودم آمدم و گفتم مبینا تو همون آدمی هستی که قبلاً بودی؟ تو یادت رفته که هر کسی تو رو میدید بهت میگفت از چشمات خوشحالی و خوشبختی میباره و تو چقدر قوی هستی و تو ذهن قدرتمند داری؟
به طور کاملا شهودی و بدون برنامه ریزی تصمیم گرفتم فایل اول استاد رو گوش بدم اما فهمیدم که قراره فایل ها از دسترس خارج بشه به خاطر همین تصمیم گرفتم دیگه تامل نکنم و به سرعت فایل ها رو گوش بدم اما دیشب یه حسی بهم گفت که شروع کن و سفر به دور آمریکا رو از اول ببین و از دیشب تا الان 11قسمت رو دیدم و نظرات خوندم و حس بی نهایت عاااالی دارم
من تعهد میدم دیگه از خودم انتظارهای بیجا نداشته باشم و فرکانسی رو به جهان هستی ارسال کنم که قبلاً ارسال میکردم ،مثل قبل به ذهنم کاملا مسلط باشم
در کنارش اقدام هم میکنم
اما صحبت خانم شایسته که گفتن احساس میکنم هر کس که منو میبینه اون وجه شادیش رو به من نشون میده و به طور قطع میتونم بگم قبلا برای من همین اتفاق میفتاد وقتی روی خودم به شدت کار میکردم و خیلی برام جالب بود
من عاشق رقص هستم موسیقی برای من به شدت آرامش میآورد و شادی که از رقص و موسیقی به من دست میدهد وصف ناپذیر است و به طور قابل توجهی با این دیدن رقص های این فایل انگار من هم جای خانم شایسته ایستاده بودم و در حین دیدن این کلیپ جیغ و دست میزدم واقعا شادی هر کدوم از اون مردم برای من قابل ستایش بود و چیزی که جالب تر بود اینکه بدون هیچ محدودیت سنی اقدام به رقص و پایکوبی کرده بودند و واقعا چیزی جز زیبایی نمیتوان در این کلیپ دید
از خداوند تشکر فراوان میکنم که با اینکه دید روزهایی که به شدت کفر میگفتم اما باز مرا به مسیر زیبایی و عشق و الوهیت دعوت کرد
خداوندا سپاس بابت بودنت و سپاس بابت یکی از دست های تو روی زمین برای من(استاد عباس منش و خانم شایسته)
استاد این چندوقت انقدر کیف میکنم با حال خودم و جالبه هربار میبینمتون تو ویدیوها میگمم استاد چقدررر رهایههه، ازادههه ازاد خدا خودش استاد رو هدایت میکنه اصلا استاد انکار سوار ماشین خداست و راننده خداست خودش همه کارا رو میکنه نه ترسی نه نکرانی هیچییی. بخدا چقدر خوبین🫀
وای خدای من چقدر رستواننن بی نظیریههه و چقدر مشتری و فراوانیییی که یک ساعت طول میکشه تا میز و صندلی خالیشه بعد حتی تو یک کشور دیگه تو همین کشور خودمونن خیلیا با باور محدود کننده خیلیا هنوز نتونستن به این مرحله برسن اما ایمان و باور و توکل که چه نمیکنههه. تو هر کجااا میخوای باش خدا هدایت میکنههه. اصلااا مهم نیست کجایی و چه شکلی هست اونجا و چطوره
خدایا شکرت برای این همه فراوانی و ثروت و مشتری ها
وای خدای من چقدر این کشور بی تظیرههه چقدر مردم شادی دارن چقدر سراسر باورهای بی نظیری تو دل این مردمه. رقصشون و حال خوبشون خدایا شکرت واقعا، این مردم بی نظیرن خوشحالیشون و نوع خوشخالیشون اصلااا سن و زمان و مکان نداره همه حا شادن این خانوما حتی با اینکه سنشون بیشتره اما خدایا شکرت چقدر بی نظبرن میرقصننن چقدر خوبننن اینا واقعا چقدز باوها و اعتماد بنفس و عزت نفس خوبب دارن ادم کیف میکنهههه.
خدایا این کشور بی نظیره منم دلم میخواد همه جای امریکارو بگردممممم از بس ادم کیف میکنه تو این چند قسمت دقت کردم چقدر این کشورررر تمیزههههه خدای مننن چقدر مرتب و تمیزههه واقعا بی نظیرن رقصشونن چقدررر فشنگه چقدر به من انرژی داد.
مریم جون قربونتون برم که برامون این صحنه ناب و قشنگ رو فیلم میگیرید دستاتونو میبوسم و عاشقتونم. چقدر ادمهای خوبی، همیشه ورژن خوب و قشنگ ادمها بهت میرسه چون باورهای قشنگ داری. یاده اون شخصی افتادم که امروز بهم یه لبخند کوچولو زد اما تو ذهنم مونده. خدایا شکرت براب این همه اتفاقای قشنگ این زندگی بی نظیرههههه.
کارای قشنگ بکنی حال خوب داشته باشی بخندی حال خوب انتقال بدی و… اینا همشون مسریهه و سریع انتقال داده میشه مثل اون خانوما که پرانرژی تر رقصیدن وقتی حالمون خوب باشه خیلی از این اتفاقات بیشتر میوفته چرا نخندیم چرا شاد نباشیم چرا احساسمون خوب نباشه؟ واقعا چرا.
بخند دوست من حالت خوب باشه خدا هم تو دلت درجریانو تورو هدایت میکنه
سلام به استاد عزیزم و مریم جان فیلمبردار اعظم و حرفهای
من با خودم تعهد کردم که هر روز سریال سفر به دور آمریکا رو ببینم
تازگیا اجازه میدم که خدا برای هر کاری هدایتم کنه زیبایی ببینم و ازش لذت ببرم و بیشتر به زیباییها توجه کنم و اینجوری فرکانسهای عالی بفرستم تا اتفاقات فوق العادهای رو جذب کنم
امروز قرار نبود این قسمت رو ببینم ولی گذاشتم هدایت بشم
منم گذاشتم خدا بهم بگه که چیکار کنم اصلاً وقتی که این فیلمو دیدم یه شور و شعفی درونم رو فرا گرفت که نگم براتون
دنس اول فیلم فوق العاده بود مخصوصاً اون خانمی که وسط میرقصید انقدر داشت با عشق و حرفهای و خفن میرقصید که کیف کردم و لذت بردم
وقتی که رفتید رستورانو گفتن که باید یک ساعت دیگه برگردید و غذاتونو تحویل بگیرید
به خودم گفتم فراوانیو ببین استاد انقدر ذهنش ثروتمنده که همش به جاهای هدایت میشه که توی اونا فراوانی وجود داره
در مدار فراوانی قرار بگیر تا هم در مدار جاهایی قرار بگیر که خیلی با کیفیت هستند تو هم در مدار انسانهایی قرار بگی که به فراوانی اعتقاد دارند
آخ که چقدر من عاشق اینم که اجازه بدم خدا من رو هدایت کنه یعنی بهش بگم خدایا من هیچی نمیدونم من تسلیم تو هستم خدای منی تو قدم بعدی رو بهم بگو
خداوند برنامه نویس بزرگ زندگی
اونه که میتونه بهترین برنامه رو برای همه ما بچینه
قبلنا وقتی که استاد میگفت من وقتی میخوام از خیابون هم رد بشم
یا وقتی که میخوام غذا بخورم
یا وقتی که میخوام بین دو تا راه یکیشو برم از خداوند کمک میگیرم
من به نظرم قشنگ و زیبا میومد اما نمیتونستم اجراش کنم!!
اما الان دارم توی زندگیم عملی به کارش میبرم یعنی وقتی صبح از خواب بیدار میشم میگم خدایا برم فلان کارو انجام بدم یا نه
خدایا چیکار کنم خدایا این غذا رو بخورم یا نه
اصلاً این احساس فوق العادهترین احساسیه که توی زندگیم میتونم تجربه کنم اینکه اجازه بدم خداوند قدم به قدم من رو هدایت کنه
وقتی که فایلو دیدم و همزمان متنی که برای این فایل نوشته بودید را خوندم اصلاً دگرگون شدم از این مثال فوق العاده و قشنگ…
خودمو فرض کردم که نباید بچسبم به خواستههای خودم
خودمو فرض کردم که باید رها باشم
خودمو فرض کردم که باید اجازه بدم خدای من بهم بگه چیکار کنم
دقیقاً یه تصویر زیبا که خودم از یه مکان فوق العاده گرفته بودم انتخاب کردم و روی اون نوشتم خدایا من هیچی نمیدونم تو بهم چیکار بگو چیکار کنم و این تصویرو خیلی وقته که گذاشتم بک گراند گوشیم
هر بار که میبینمش این جمله رو با خودم تکرار میکنم میگم خدایا من نمیدونم چیکار کنم تو بهم بگو
فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا
الله اکبر
سپاس ستایش خداوند جهانیان است مخصوص رب منه مخصوص فرمانروای هستیه
و تویی که همه چیزو میدونی و من هیچی نمیدونم خدای مهربونم…
به نظر من مردم آمریکا خیلی شاد هستند شادی هستم و سعی میکنند از هر فرصتی که دارند لذت ببرند
از هر فرصتی که دارند برای برای احساس خوب استفاده کنند واقعاً تو هر سنی میتونن شاد باشن
خدایا من رو به مداری هدایت کن که انسانها همیشه برای من وجه خوبشون رو نشون بدن مثل همین آدمای مهربونی که توی سفر به دور آمریکا دیدن و وجه خوبشونو به مریم جانم نشون دادن:)
رقص و خنده خط قرمزی بسیار بسیار پر رنگ در خانه ی پدری من بود . به خاطر تعصبات مذهبی افراطی مامانم .
دخترکی پر جنب و جوش و زیبا و شاد بودم اما فقط کافی بود مامانم صدای خندم و بشنوه ، فروی خودش و میرسوند و میگفت :
بسه دیگه ، خدا قهرش میاد ، اگر بخندی و دندونات دیده بشه پیامبر به خدا شکایت میکنه و میری جهنم و اونجا با دندونت آویزونت میکنن ، اگه دیگه صدای خندت بره تو کوچه و نامحرم بشنوه ، سرب داغ میریزن توی دهنت
یادمه بارها توی همون سن کودکی جلوی آینه لبخند میزدم و دهانم و نگاه میکردم و به خودم میگفتم اصلا امکان نداره بخندی و دندونات دیده نشه ، پس بهترین چاره نخندیدن بود
سالهاست از اون ماجرا میگذره و شکر خدا من دیگه کنار اون مامان نیستم که گیر بده چون اگه بودم حتما اجازه نمیداد ، ولی این باور تلخ هنوز توی وجودمه و الان در ستاره قطبی هر رو صبح مینویسم : کمی لبخند
متاسفانه یادم میره لبخند بزنم مخصوصا در منزل و با بچه ها و عزیزدلم ، ولی بالاخره شاخ این غول زشت و سیاه و عبوس رو در وجودم میشکنم و زهره ای خندان میشم .
رقص از گناهان کبیره ای بود که بخشیده نمیشد و کسایی که میرقصیدن ، هر عضو بدنشون که در هنگام رقص مشخص بود ، بریده میشد و توی گوشهایی که موسیقی میشنیدن سرب گداخته میریختن .
رفتن به عروسی و تولد و مکان های شاد ممنوع بود و اگر یک شرایطی پیش میومد که باید حتما میرفتیم عروسی دو تا اتفاق میافتاد :
1.موقع رقص سالن رو به همراه مامانم باید ترک میکردیم
2. موقع رقص پشت به کسانی می نشستیم که در حال شادی بودن
اینجور مواقع مامانم همیشه تسبیح دست داشت و با صدای سسس گفتنش که استغفرلله میگفت روی اعصابم رژه میرفت .
اما خودم از این تضاد درس گرفتم
گرچه دیر
اما خدا رو شکر
بعد از مهاجرت ، سه قل رو فرستادم به کلاسهای رقص آذری و فارسی
پخش موسیقی توی خونمون آزاده آزاده
و صدای خنده های این سه فرشته بهترین ملودی توی خونمون که من همیشه شاکرم و در ستاره قطبیم هر روز پخش و اجرای مجددش رو از خدا در خواست میکنم . به عزیز دلم که پایه رقص و شادیه گفتم : حتما یک برنامه بزار و هر شب یک تایم اختصاصی با بچه ها بزن و برقص و خنده داشته باشیم که در هفته تقریبا سه یا چهار بار این اتفاق شیرین میفته .
این فایل برام این گذشته رو به یاد آورد و تغییرات مثبت الان رو
بیشتر از پنج مرتبه با بچه ها نگاهش کردم و خودم با گوشی هر بار اون آقایی که لباس سبز رنگ پوشیده رو زوم کردم که حس خوبش وارد سلوهام بشه و رنگی سفید بر افکار سیاه گذشته ام نقش ببنده .
خداوند بزرگ رو شاکرم که اینقدر عاشقانه من رو دوست داره و به مسیر درست هدایتم کرد .
سلام استاد عزیزم و خانم شایسته ی قشنگم با این متن هایی که مینویسید و تصاویری که میگیرید
دیوونمون میکنید.
دیشب یک کامنت گذاشتم که قراره برم سفر و یه حسی بهم گفت یه نشونه بذار، گفتم اگه شب دیر برید من نمیام، با اینکه مطمئن بودم وقتی برسم به مقصد خیلیی لذت خواهم برد با توجه به پیش فرض هایی که داشتم، خلاصه شرایط طوری پیش رفت که خواهرم اینا ساعت ٢ شب راه افتادن که من اون ساعت رو تختم خواب هفت پادشاه میدیدم چون شب ها زود میخوابم.
از وقتی برنامه ی سفر چیدن ، من به خدا گفتم هدفِ من لذت بردن است ، چه سفر برم با اونا چه نرم میخوام فقط بهم خوش بگذره، و بعد که نشد من برم گفتم خدا احتمالا برنامه های بهتری برام داره..
صبح فایل فقط روی خدا حساب کن رو معجزه وار گوش دادم و کامنت گذاشتم که من باور دارم خدا همیشه اولِ هر ماه به من معجزه نشون میده، طریقه ی پیدا شدنِ اون فایل هم معجزه ام بود. و چقد فایل به موقعی بود.
خلاصه خواهرم زنگ زد گفت با اینکه اینجا خوش میگذره و جات خالیه اما مسیر رسیدن تا ارومیه سخت گذشت خیلی سخت، گفتم خدایا برای همین من رو هدایت کردی که بمونم.. اما از طرفی هم هی نجوا ها میگفت اگه میرفتی ارومیه ، یک سر تا تبریز میرفتی دوستت لیلا رو هم سوپرایز میکردی.. گفتم ساکت شو من با خدا حرفامو زدم…
بماند که از ساعت ١٢ ظهر به بعد من خیلی افت انرژی داشتم و هی افکار منفی میامد تو ذهنم، تا بعداز ظهر هی مهارش میکردم، فایل گوش میدادم یه کم خوب بودم، دوباره حالم عوض میشد… اما یهو گفتم جمع کن خودتو. تو، همیشه ، حداقل تو این ٢ ماهِ اخیر یاد گرفتی چطور حال خودت رو بهتر کنی .
سفر به دور امریکا دیدم. کشف قوانین گوش کردم.ثروت ١ قسمت ٢ رو گوش میدادم و کامنت میخوندم که هی دیدم حالم داره بهتر میشه، بعد به خودم میگفتم حالا که یکم بهتر شد باز الان بیشتر خوب میشه حالت…
همیشه ثروت ١ رو گوش دادن و کامنتاش رو خوندن برام برکت داره، تو همین حین : یک لحظه از ذهنم رد شد به لیلا ( دوستِ تبریزیم)زنگ بزنم که ٢ هفته ای بود باهم
حرف نزده بودیم، بعد گفتم ولش کن اگه قرار باشه باهم صحبت کنید تو یک روزِ خوب خودش زنگ میزنه و شروع کردم به کار کردن رو ثروت ١. اونجا که شما گفتید از وقتی شروع می کنید کار میکنید ،نشانه های رو تو همون یکی دو جلسه ی اول میبینید، نشانه ی من مالی نبود ، یه نشانه های کوچک مالی هم داشتم به لطف خدا ، اما کلا الان از زاویه ی دیگه دارم به قضیه نگاه میکنم.
نیم ساعت بعد لیلا بهم زنگ زد گفتم عجبااااا همین یکم پیش داشتم بهت فکر میکردم.
گفت یا میام تهران یا باهم بریم شمال…
همون لحظه گفتم ای خداااا شکرت و براش ماجرا رو تعریف کردم. گفتم پس اون هدایت الکی نبود ، خدا وعده ی بهتری و معجزه ی بهتری برام داره. من پاداشِ نچسبیدن به خواسته ام (ارومیه ) و رها بودن رو گرفتم.
کَسی که من میخواستم برم سوپرایزش کنم ،٢،٣ ساعت پیشش باشم داره میاد ٣.۴ روز باهم بریم سفر.
خدایا سپاسگزارم ازت.
حالا چرا اینجا این کامنت رو گذاشتم ؟؟
من فایل هارو دیگه راضی نمیشم فقط ١ بار ببینم حتی سفر به دورِ امریکا، دوباره اومدم اینجا و متن رو خوندم و به این قسمت رسیدم که:رها بودن و نچسبیدن.
و در ادامه؛(تنها زمانی میتوانی به نقطهی بالاتر صعود کنی که، دست و پایت را از گیره قبلی جدا کنی و بیخیالِ گیره قبلی بشوی) همین ها برام کافی بود تا مجابم کنه که اتفاقاتی که از دیروز افتاد تا امشب همش حاصل اجرای این اصل بوده که از شما پیشتر یاد گرفتیم و هربار با هر فایل و متنی مهر تایید روش زده میشه که اره همینه پاداشت رو گرفتی برای اینکه اصل رو رعایت کردی و سپردی به خود خدا.
به نام خداوند شادی آفرین سلام به استاد عباس منش عزیز وخانم شایسته دوست داشتنی من الان که نیمه شب هست گفتم سری به سایت بزنم ونشانه و هدایت امروزم رو ببینم که هدایت شدم به قسمت 11سفر به دور آمریکا
فایل شروع بسیار زیبایی داشت و با شادی ورقص شروع شد وخیلی دیدنی بود مخصوصا رقص آن زوج سالمند وهماهنگی بین آنها بسیار زیبا بود وخیلی لذت بردم بعد هم که استاد وهمراهانشون به رستوران ایرانی رفتند و اینکه استاد ومایک لباسهای یک شکل پوشیده بودند وپرچم ایران روی لباسشون بود خیلی خوب بود وقتی هم که جلوی رستوران یک آشنای هموطن را دیدند وذوق زدند ومن هم از خوشحالی ایشان خوشحال شدم
رستوران ایرانی که خیلی شلوغ بود واستاد مجبور شد که خیلی منتظر بمونه واین نشون دهنده فراوانی ورونق در کسب وکار این رستوران بود
بعد که به فضای بیرون هدایت شدند که مردم برای جشن آزادی آمریکا جمع شده بودند و با کمترین امکانات شادی میکردند و همه با هم از جشن لذت می بردند
زیبایی این صحنه در این بود که همه مردم از هر سن و طبقه ای مشغول رقص وشادی بودند و آن ارکستر وخواننده هم به بیشتر شاد بودن مردم کمک میکردند
جالب این بود که خواننده به میان مردم آمد و مردم را به شرکت کردن بیشتر تشویق کرد وهمه با او همخوانی میکردند
مخصوصا آن خانم مسن که تعریف کردید با دوستانش آنقدر شادی میکرد
محیط رستوران هم برایم خیلی جالب بود که در آمریکااینطور غذاهای ایرانی درست میکردند
من با دیدن این فایل خیلی سر حال شدم و از خانم شایسته عزیز واستاد خوبم خیلی سپاسگزارم که ما رو به سوی زیبایی ها هدایت میکنند در پناه حضرت حق پیروز وشاد باشید خدا نگهدار
ب نام ثروتمند ترین ثروتمندان عالم امکان
سلام خدمت استاد جان وخانم شایسته عزیز
آدم میمونه از چی بنویسه کجا بنویسه
شادی مردم احترام مردم وراحت بودن مردم آمریکا
پیر جوان دختر پسر همه شادن همه مهربانند
آدم لذت میبره
وعالیه آرامش شما خانم شایسته عزیز
واقعا باعشق این همه زیبای رو به تصویر میکشین
سپاسگزارم
به امید توفیق روز افزون
به نام خداوند بخشنده و مهربان
خدای هدایتگر، ان شاالله به سمت زیباییهای بیشتر و زندگی بهتر
سلام استاد عزیزم سلام مریم جان
سلام مایک دوست داشتنی جوان
و سلام دوستان مهربانم
رها بودن ،
نچسبیدن به خواسته ،
خود واقعی بودن،
همه اینها کنترل ذهن میخواد ،لازمه که در لحظه زندگی کنیم سپاسگزار داشته هامون باشیم و برای رسیدن به خواسته فکرمون رو متمرکز و کمی بیشتر تلاش کنیم
و صد البته که همواره هدایتهای الهی رو مدام در نظر بگیریم و در همون مسیر پیش بریم
اینها رو میدونم اما آیا تو زندگی ازش استفاده میکنم؟!!
هر جا که تونستم خداوند رو تو مسیر خواسته هام پررنگتر ببینم راحت تر به خواسته هام رسیدم و هر جا فقط روی توانایی خودم حساب کردم فقط دور خودم چرخیدم !!!
بایدددد این موضوع رو مدام به خودم یادآوری کنم
که وقتی روی خدا حساب میکنی و داری تلاشت رو هم میکنی پس نباید نگران باشی نباید غصه بخوری ، نباید خودتو با دیگران مقایسه کنی ،نباید عجله کنی.
دیدن افراد رقصنده تو این جشن به من یادآوری میکنه که این افراد با این سن و سالشون دارن لذت میبرن ،دارن تو لحظه زندگی میکنن، شادی رو با تمام
وجود شون احساس میکنن
و حتما سپاسگزار همین لحظه هستن.
خدایا چقدر استادی که برامون فرستادی فوق العاده ست !! خدایا شکرت واقعا
وقتی یکی از دوستاش یا شاگردشو ، نمیدونم ، میبینه چه با اشتیاق و ذوق صداش میکنه و چقدر احساس لیاقت در وجود این مرد موج میزنه ،میگه ” برو هر جا دلت خواست ماشینتو پارک کن اینجا همش مال منه”
استاد جان شما چی خواستین که بدستش نیاوردین!!
شما به نظرم سلیمان نبی در زمان مایید.
و اگه الان چیزی رو ندارید برای اینه که هنوز زمانش الان نیست که نخواستید.
موضوع دیگه که برای همه مشخصه اینه که چقدر تدارک دیدن یه جشن خودمونی و بدون هیچ زلم زیمبویی آسونه و مردم چقدر تو همین جشن ساده میتونن لذت ببرن و خود واقعی شون باشن و همین چقدر میتونه یه شادی درونی در آدم ایجاد کنه
راستی موضوعی که بازم مدتیه دارم بهش فکر میکنم اینه که چرا من نمیتونم از قانون برانگیختگی درست و در جهت مثبتش استفاده کنم ؟!
اصلا چقدر من میتونم قوانینی که یاد گرفتم رو تو زندگیم بکار ببرم ؟!
هر کسی به اندازه ای که بتونه از قوانین الهی استفاده کنه لاجرم به زندگی دلخواهش هم میرسه
مثل مریم جان که همیشه وجه خوب و مثبت آدما رو می بینه و جوابی که به اون خانوم داد و چقدر هم جواب درست در بهترین زمان بود ، باعث شد که وجه خوب و مثبت اونها رو بیرون بکشه
و همه با رضایت و شادی بیشتر به کارشون ادامه بدن .
خدایا هدایتمون کن به بهترین مسیر و سرراست ترین مسیر
خدایا یار و هدایتگرمان باش به سمت زیباییهای بیشتر…….
سلام و خداقوت به شما استاد نازنینم و خانم شایسته دوست داشتنی
قبل از هر چیزی سپاسگزار وجود درونم هستم که به من این اختیار و اجازه را داده که بنویسم برای شما بنویسم برای خودم و بنویسم تا دنیایم رنگ و بویی الهی به خود بگیرد . رنگ و بویی از شادی توصیف نشدنی رنگ و بویی لبریز از وجود و حضور خداوند در ان رنگ و بویی لبریز از ارامش و شادی
انقدر موقع دیدن این ویدئو از شدت شادی وجودی درونی شاد شدم که قابل توصیف نیست .نمیدانم انسان چقدر میتواند شاد باشد و شادی را تجربه کند ولی ندایی همیشه در ته قلبم به من میگفت و انگار میدانستم که طبیعت وجود انسان شادی ست و میدانستم طبیعی زندگی کردن دقیقا مثل چیزی ست که در این ویدئو دیدیم در هر لحظه لبریز از ارامش و شادی و ازادی و لذت . اینکه هر کس ازادی نامحدودی در هر لحظه و هر مکانی دارد برای اینکه کاری را بکند که از ان لذت میبرد .
حرف مردم را بینداز دور مردم کیستند تا کنون در دنیای من مردم تعریف نشده اند شاید جمع چند ادم بشود مردم نمیدانم و برایم مهم نیست که بدانم . حتی یادم می اید در زبان انگلیسی هنوز بحث دوستان و معلم زبانم سر این بود که کلمه مردم جمع است یا مفرد . حرف مردم را بیخیال .
من به این نقطه در وجودم رسیده ام که اگر چیزی در ذهن من است اما از بیرون امده است مثل حرف ادم ها اگر بخواهد جلوی لذت بردن مرا از لحظه ای که در انم از مکانی که در انم و از رفتاری که میکنم و از اندیشه هایی که دارم بگیرد ان را با اسلحه بی توجهی از دنیایم محو میکنم و لذتم را ببرم و جوری ذهنم را کنترل میکنم که انها در ذهنم اولا بی صدا شوند سایلنت شوند و بعد کمرنگ شوند این تمرین بسیار کمک میکند تا حرف مردم و ادم ها و نه تنها حرف ادم ها که خودشان را کوچک و کوچک کنی تا متوجه حضورشان در دنیایت نشوی .اینکه چیزی بخواهد جلوی شادی مرا در هر لحظه بگیرد برای من هزینه ای بسیار سنگین دارد . من این حرف را به همه دوستانم زده ام که هر کس هر طور که بخواهد میتواند هر کاری که دلش میخواهد را انجام دهد هر تفکری هر اندیشه ای هر کس در انتخاب هر چیزی ازادی تام دارد و تا جایی که به کسی اسیبی نزند ایرادی ندارد . هر کس ازادی مطلق در انتخاب هر چیزی دارد به شرط پذیرش عواقب ان انتخاب.
بنظر نمیرسد که شاد زیستن من و لذت بردن من در هر فضا و زمانی به کسی اسیبی برساند . مشکل اینجاست که اگر کسی بخواهد جلوی شاد زیستن جلوی ازادی من و لذت بردن مرا بگیرد باور های ذهنی اوست که توانایی و ظرفیت دیدن شادی دیگران را ندارد و به علت اینکه هیچوقت نتوانسته شادی وجودش را درک و تجربه کند به همین خاطر نه تنها خودش را از شادی محروم میکند بلکه میخواهد هر کسی را که شاد است را نیز از راه درست که شادی و ارامش و لذت و رضایت نشانه های اصلی ان هستند دور کند .
خیلی خوشحالم که هم استاد و هم خودم به این درک رسیدیم که ارامش و شادی نشانه های ایمان به خداوند و روز قیامت و نشانه عمل شایسته انجام دادن هستند پس اگر میخواهی ببینی که واقعا به وجودت ایمان داری واقعا به قوانبن ایمان داری واقعا به خداوند ایمان داری واقعا عمل شایسته انجام دادی به میزان ارامش و شادیت در هر لحظه و در هر فضایی که هستی نگاه کن اگر شادیت نامحدود است اگر لبریز از ارامش هستی اگر حال دلت خوب است اگر راضی هستی بدان که مسیر را درست رفته ای و ارام و اهسته با توکل به وجود درونت همین مسیر را برو فارغ از اینکه به کسانی که بیرون جاده هستند و میگویند نرو ادامه نده برگرد پیش ما مواظب باش که کجا داری میروی هرگز به انها گوش نکن گوش کردن به انها یعنی گوش کردن به کسانی که خدای ترس و خدای غم را میپرستند و ماموریت دارند تا ادم هایی که خدای ارامش و شادی را میپرستند را به ایین خود دعوت کنند
از استاد عباسمنش بسیار راضی هستم که میگوید من با نتیجه کار دارم نه با حرف نسخه ای که اکثریت ادم ها برای دیگران میپیچند تا کنون چند نفر را از مریضی غم و ترس به درمان شادی و ارامش رسانده است ؟
یکی دیگر از نشانه های اینکه کسی مسیر درست را در حال پیمودن است این است که به کسان دیگر اصلا کاری ندارد و فقط برای خودش نسخه میپیچد و به ان عمل میکند اما کسانی که در راه نادرست در حال حرکت هستند فقط استاد نصیحت کردن و نسخه پیچیدن برای غیر خود هستند و چون هیچوقت توانایی عمل به گفته های خود را ندارند در سر هر راه ایستاده اند و بقیه را نصیحت میکنند به راهی که هرگز کسی حتی خودشان نرفته و حتی یکبار هم تجربه نکرده است در عمل .نمیگویم عمل به گفته های دیگران میگویم عمل به گفته های خوشان و اینجاست که تفاوت مومنین به قوانین و منافقین به قوانین مشخص میشوند . انهایی که میگویند خدا را قبول داریم ولی هیچ اثری از شادی در وجودشان نمیبینی انهایی که میگویند نماز بخوان اما هیچ ارامشی در انها نمیابی گوش کردن به حرف اینگونه ادم ها هزینه ای به اندازه دور شدن از وجود درونت دارد دور شدن از شادی از ارامش فقط و فقط به بهانه اینکه اگر از حرکت در مسیری که ادم های دیگر میگویند سر باز زنم فقط برای حرف ادم هایی که هیچگونه ایمانی به قوانین ندارند میخواهی خودت را از راه مستقیم که شادی و ارامش نشانه های اصلی انها هستند دور کنی؟ واقعا که هزینه سنگین تر از این برای پرداخت نداریم دور کردن خود از شادی و ارامش به بهانه حرف ادم ها.
همه چیز مشخص است ارامش و شادی نشانه های حقیقی ایمان به قوانین هستند ایمان به وجود درون ، هر کس داشت یعنی موفق شده و چند مدتی ست که تعریف موفقیت در ذهن من تغییر کرده است . موفقیت قبلا این بود در ذهنم که یعنی رسیدن به فلان مقام برنده شدن در فلان رقابت علمی و … اما وقتی میرسیدم میدیدم که هیچ شادی در من ایجاد نشد چون شادی را در عوامل بیرونی میدیدم اما تعریف الانه موفقیت در ذهنم این شده است که هر چقدر بتوانم به هر شرایطی که در ان هستم هر مکانی که در ان هستم هر زمانی و هر ادمی که با من برخورد میکند جوری نگاه کنم که شادی و ارامش در وجود من بیشتر شود ایجاد این نوع نگاه در وجود من یعنی که من موفق شده ام و باید باز هم دنبال دیدگاه های وجودی ای باشم که دیگر هیچ شرایطی هیچ ادمی هیچ حرفی هیچ فضا و زمانی نتواند مرا از شادی و ارامشی که منبعش در هر لحظه از وجودم است دور کند .
میخواستم باز هم بنویسم اما به نظرم کافیست انچنان باور فراوانی در من ایجاد شده است که شک ندارم هر چقدر بنویسم باز هم چیز هایی بسیار بیشتر از انچه که نوشتم برای نوشته شدن هست و این خبر خوبی ست برای من و شما .
مخاطب اول این جمله خودم و بعد شما هستید که تا میتوانی لبریز از ارامش و شادی باش در هر لحظه و در هر مکان سعی کن نسبت به هر چیزی هر شرایطی هر ادمی و هر موجودی که در زندگی و دنیایت است جوری به ان نگاه کنی که ان را دستی از دستان خداوند ببینی جوری نگاه کنی که خداوند را در انها و ان شرایط ببینی تا در هر لحظه لبریز از ارامش و شادی نامحدود وجودی باشی . چیزی که گفتم واقع شده است برای وجودم و بیشتر میخواهم تا واقع شود برای من و واقع شود برای شما .
در هر لحظه و هر مکان لبریز از ارامش و شادی حقیقی باشید .
دوستتان دارم
07:17 شب – علیرضا
سلام پر از شادی
چند وقتی بود که از روح و حتی جسمم دور شده بودم ، از خدا دور شده بودم ، ناراحت بودم از چیزی که نمیدونستم چیه ، احساس بدی داشتم و زندگی مدام برایم ناراحتی های مداوم میآورد ، روزی به خودم آمدم و گفتم مبینا تو همون آدمی هستی که قبلاً بودی؟ تو یادت رفته که هر کسی تو رو میدید بهت میگفت از چشمات خوشحالی و خوشبختی میباره و تو چقدر قوی هستی و تو ذهن قدرتمند داری؟
به طور کاملا شهودی و بدون برنامه ریزی تصمیم گرفتم فایل اول استاد رو گوش بدم اما فهمیدم که قراره فایل ها از دسترس خارج بشه به خاطر همین تصمیم گرفتم دیگه تامل نکنم و به سرعت فایل ها رو گوش بدم اما دیشب یه حسی بهم گفت که شروع کن و سفر به دور آمریکا رو از اول ببین و از دیشب تا الان 11قسمت رو دیدم و نظرات خوندم و حس بی نهایت عاااالی دارم
من تعهد میدم دیگه از خودم انتظارهای بیجا نداشته باشم و فرکانسی رو به جهان هستی ارسال کنم که قبلاً ارسال میکردم ،مثل قبل به ذهنم کاملا مسلط باشم
در کنارش اقدام هم میکنم
اما صحبت خانم شایسته که گفتن احساس میکنم هر کس که منو میبینه اون وجه شادیش رو به من نشون میده و به طور قطع میتونم بگم قبلا برای من همین اتفاق میفتاد وقتی روی خودم به شدت کار میکردم و خیلی برام جالب بود
من عاشق رقص هستم موسیقی برای من به شدت آرامش میآورد و شادی که از رقص و موسیقی به من دست میدهد وصف ناپذیر است و به طور قابل توجهی با این دیدن رقص های این فایل انگار من هم جای خانم شایسته ایستاده بودم و در حین دیدن این کلیپ جیغ و دست میزدم واقعا شادی هر کدوم از اون مردم برای من قابل ستایش بود و چیزی که جالب تر بود اینکه بدون هیچ محدودیت سنی اقدام به رقص و پایکوبی کرده بودند و واقعا چیزی جز زیبایی نمیتوان در این کلیپ دید
از خداوند تشکر فراوان میکنم که با اینکه دید روزهایی که به شدت کفر میگفتم اما باز مرا به مسیر زیبایی و عشق و الوهیت دعوت کرد
خداوندا سپاس بابت بودنت و سپاس بابت یکی از دست های تو روی زمین برای من(استاد عباس منش و خانم شایسته)
به نام خدای قشنگی ها و هدایتگرم
سلامممم استاد با ارامشمممم سلام استاد قشنگمم سلاممم مریم جونممم سلام مایکک عزیزممم
استاد این چندوقت انقدر کیف میکنم با حال خودم و جالبه هربار میبینمتون تو ویدیوها میگمم استاد چقدررر رهایههه، ازادههه ازاد خدا خودش استاد رو هدایت میکنه اصلا استاد انکار سوار ماشین خداست و راننده خداست خودش همه کارا رو میکنه نه ترسی نه نکرانی هیچییی. بخدا چقدر خوبین🫀
وای خدای من چقدر رستواننن بی نظیریههه و چقدر مشتری و فراوانیییی که یک ساعت طول میکشه تا میز و صندلی خالیشه بعد حتی تو یک کشور دیگه تو همین کشور خودمونن خیلیا با باور محدود کننده خیلیا هنوز نتونستن به این مرحله برسن اما ایمان و باور و توکل که چه نمیکنههه. تو هر کجااا میخوای باش خدا هدایت میکنههه. اصلااا مهم نیست کجایی و چه شکلی هست اونجا و چطوره
خدایا شکرت برای این همه فراوانی و ثروت و مشتری ها
وای خدای من چقدر این کشور بی تظیرههه چقدر مردم شادی دارن چقدر سراسر باورهای بی نظیری تو دل این مردمه. رقصشون و حال خوبشون خدایا شکرت واقعا، این مردم بی نظیرن خوشحالیشون و نوع خوشخالیشون اصلااا سن و زمان و مکان نداره همه حا شادن این خانوما حتی با اینکه سنشون بیشتره اما خدایا شکرت چقدر بی نظبرن میرقصننن چقدر خوبننن اینا واقعا چقدز باوها و اعتماد بنفس و عزت نفس خوبب دارن ادم کیف میکنهههه.
خدایا این کشور بی نظیره منم دلم میخواد همه جای امریکارو بگردممممم از بس ادم کیف میکنه تو این چند قسمت دقت کردم چقدر این کشورررر تمیزههههه خدای مننن چقدر مرتب و تمیزههه واقعا بی نظیرن رقصشونن چقدررر فشنگه چقدر به من انرژی داد.
مریم جون قربونتون برم که برامون این صحنه ناب و قشنگ رو فیلم میگیرید دستاتونو میبوسم و عاشقتونم. چقدر ادمهای خوبی، همیشه ورژن خوب و قشنگ ادمها بهت میرسه چون باورهای قشنگ داری. یاده اون شخصی افتادم که امروز بهم یه لبخند کوچولو زد اما تو ذهنم مونده. خدایا شکرت براب این همه اتفاقای قشنگ این زندگی بی نظیرههههه.
کارای قشنگ بکنی حال خوب داشته باشی بخندی حال خوب انتقال بدی و… اینا همشون مسریهه و سریع انتقال داده میشه مثل اون خانوما که پرانرژی تر رقصیدن وقتی حالمون خوب باشه خیلی از این اتفاقات بیشتر میوفته چرا نخندیم چرا شاد نباشیم چرا احساسمون خوب نباشه؟ واقعا چرا.
بخند دوست من حالت خوب باشه خدا هم تو دلت درجریانو تورو هدایت میکنه
دوستتون دارم و کلی انرژی و حال خوب گرفتمممم
سلام به استاد عزیزم و مریم جان فیلمبردار اعظم و حرفهای
من با خودم تعهد کردم که هر روز سریال سفر به دور آمریکا رو ببینم
تازگیا اجازه میدم که خدا برای هر کاری هدایتم کنه زیبایی ببینم و ازش لذت ببرم و بیشتر به زیباییها توجه کنم و اینجوری فرکانسهای عالی بفرستم تا اتفاقات فوق العادهای رو جذب کنم
امروز قرار نبود این قسمت رو ببینم ولی گذاشتم هدایت بشم
منم گذاشتم خدا بهم بگه که چیکار کنم اصلاً وقتی که این فیلمو دیدم یه شور و شعفی درونم رو فرا گرفت که نگم براتون
دنس اول فیلم فوق العاده بود مخصوصاً اون خانمی که وسط میرقصید انقدر داشت با عشق و حرفهای و خفن میرقصید که کیف کردم و لذت بردم
وقتی که رفتید رستورانو گفتن که باید یک ساعت دیگه برگردید و غذاتونو تحویل بگیرید
به خودم گفتم فراوانیو ببین استاد انقدر ذهنش ثروتمنده که همش به جاهای هدایت میشه که توی اونا فراوانی وجود داره
در مدار فراوانی قرار بگیر تا هم در مدار جاهایی قرار بگیر که خیلی با کیفیت هستند تو هم در مدار انسانهایی قرار بگی که به فراوانی اعتقاد دارند
آخ که چقدر من عاشق اینم که اجازه بدم خدا من رو هدایت کنه یعنی بهش بگم خدایا من هیچی نمیدونم من تسلیم تو هستم خدای منی تو قدم بعدی رو بهم بگو
خداوند برنامه نویس بزرگ زندگی
اونه که میتونه بهترین برنامه رو برای همه ما بچینه
قبلنا وقتی که استاد میگفت من وقتی میخوام از خیابون هم رد بشم
یا وقتی که میخوام غذا بخورم
یا وقتی که میخوام بین دو تا راه یکیشو برم از خداوند کمک میگیرم
من به نظرم قشنگ و زیبا میومد اما نمیتونستم اجراش کنم!!
اما الان دارم توی زندگیم عملی به کارش میبرم یعنی وقتی صبح از خواب بیدار میشم میگم خدایا برم فلان کارو انجام بدم یا نه
خدایا چیکار کنم خدایا این غذا رو بخورم یا نه
اصلاً این احساس فوق العادهترین احساسیه که توی زندگیم میتونم تجربه کنم اینکه اجازه بدم خداوند قدم به قدم من رو هدایت کنه
وقتی که فایلو دیدم و همزمان متنی که برای این فایل نوشته بودید را خوندم اصلاً دگرگون شدم از این مثال فوق العاده و قشنگ…
خودمو فرض کردم که نباید بچسبم به خواستههای خودم
خودمو فرض کردم که باید رها باشم
خودمو فرض کردم که باید اجازه بدم خدای من بهم بگه چیکار کنم
دقیقاً یه تصویر زیبا که خودم از یه مکان فوق العاده گرفته بودم انتخاب کردم و روی اون نوشتم خدایا من هیچی نمیدونم تو بهم چیکار بگو چیکار کنم و این تصویرو خیلی وقته که گذاشتم بک گراند گوشیم
هر بار که میبینمش این جمله رو با خودم تکرار میکنم میگم خدایا من نمیدونم چیکار کنم تو بهم بگو
فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا
الله اکبر
سپاس ستایش خداوند جهانیان است مخصوص رب منه مخصوص فرمانروای هستیه
و تویی که همه چیزو میدونی و من هیچی نمیدونم خدای مهربونم…
به نظر من مردم آمریکا خیلی شاد هستند شادی هستم و سعی میکنند از هر فرصتی که دارند لذت ببرند
از هر فرصتی که دارند برای برای احساس خوب استفاده کنند واقعاً تو هر سنی میتونن شاد باشن
خدایا من رو به مداری هدایت کن که انسانها همیشه برای من وجه خوبشون رو نشون بدن مثل همین آدمای مهربونی که توی سفر به دور آمریکا دیدن و وجه خوبشونو به مریم جانم نشون دادن:)
سلام استاد عزیزم و همسفران بهشتی
رقص و خنده خط قرمزی بسیار بسیار پر رنگ در خانه ی پدری من بود . به خاطر تعصبات مذهبی افراطی مامانم .
دخترکی پر جنب و جوش و زیبا و شاد بودم اما فقط کافی بود مامانم صدای خندم و بشنوه ، فروی خودش و میرسوند و میگفت :
بسه دیگه ، خدا قهرش میاد ، اگر بخندی و دندونات دیده بشه پیامبر به خدا شکایت میکنه و میری جهنم و اونجا با دندونت آویزونت میکنن ، اگه دیگه صدای خندت بره تو کوچه و نامحرم بشنوه ، سرب داغ میریزن توی دهنت
یادمه بارها توی همون سن کودکی جلوی آینه لبخند میزدم و دهانم و نگاه میکردم و به خودم میگفتم اصلا امکان نداره بخندی و دندونات دیده نشه ، پس بهترین چاره نخندیدن بود
سالهاست از اون ماجرا میگذره و شکر خدا من دیگه کنار اون مامان نیستم که گیر بده چون اگه بودم حتما اجازه نمیداد ، ولی این باور تلخ هنوز توی وجودمه و الان در ستاره قطبی هر رو صبح مینویسم : کمی لبخند
متاسفانه یادم میره لبخند بزنم مخصوصا در منزل و با بچه ها و عزیزدلم ، ولی بالاخره شاخ این غول زشت و سیاه و عبوس رو در وجودم میشکنم و زهره ای خندان میشم .
رقص از گناهان کبیره ای بود که بخشیده نمیشد و کسایی که میرقصیدن ، هر عضو بدنشون که در هنگام رقص مشخص بود ، بریده میشد و توی گوشهایی که موسیقی میشنیدن سرب گداخته میریختن .
رفتن به عروسی و تولد و مکان های شاد ممنوع بود و اگر یک شرایطی پیش میومد که باید حتما میرفتیم عروسی دو تا اتفاق میافتاد :
1.موقع رقص سالن رو به همراه مامانم باید ترک میکردیم
2. موقع رقص پشت به کسانی می نشستیم که در حال شادی بودن
اینجور مواقع مامانم همیشه تسبیح دست داشت و با صدای سسس گفتنش که استغفرلله میگفت روی اعصابم رژه میرفت .
اما خودم از این تضاد درس گرفتم
گرچه دیر
اما خدا رو شکر
بعد از مهاجرت ، سه قل رو فرستادم به کلاسهای رقص آذری و فارسی
پخش موسیقی توی خونمون آزاده آزاده
و صدای خنده های این سه فرشته بهترین ملودی توی خونمون که من همیشه شاکرم و در ستاره قطبیم هر روز پخش و اجرای مجددش رو از خدا در خواست میکنم . به عزیز دلم که پایه رقص و شادیه گفتم : حتما یک برنامه بزار و هر شب یک تایم اختصاصی با بچه ها بزن و برقص و خنده داشته باشیم که در هفته تقریبا سه یا چهار بار این اتفاق شیرین میفته .
این فایل برام این گذشته رو به یاد آورد و تغییرات مثبت الان رو
بیشتر از پنج مرتبه با بچه ها نگاهش کردم و خودم با گوشی هر بار اون آقایی که لباس سبز رنگ پوشیده رو زوم کردم که حس خوبش وارد سلوهام بشه و رنگی سفید بر افکار سیاه گذشته ام نقش ببنده .
خداوند بزرگ رو شاکرم که اینقدر عاشقانه من رو دوست داره و به مسیر درست هدایتم کرد .
سلام استاد عزیزم و خانم شایسته ی قشنگم با این متن هایی که مینویسید و تصاویری که میگیرید
دیوونمون میکنید.
دیشب یک کامنت گذاشتم که قراره برم سفر و یه حسی بهم گفت یه نشونه بذار، گفتم اگه شب دیر برید من نمیام، با اینکه مطمئن بودم وقتی برسم به مقصد خیلیی لذت خواهم برد با توجه به پیش فرض هایی که داشتم، خلاصه شرایط طوری پیش رفت که خواهرم اینا ساعت ٢ شب راه افتادن که من اون ساعت رو تختم خواب هفت پادشاه میدیدم چون شب ها زود میخوابم.
از وقتی برنامه ی سفر چیدن ، من به خدا گفتم هدفِ من لذت بردن است ، چه سفر برم با اونا چه نرم میخوام فقط بهم خوش بگذره، و بعد که نشد من برم گفتم خدا احتمالا برنامه های بهتری برام داره..
صبح فایل فقط روی خدا حساب کن رو معجزه وار گوش دادم و کامنت گذاشتم که من باور دارم خدا همیشه اولِ هر ماه به من معجزه نشون میده، طریقه ی پیدا شدنِ اون فایل هم معجزه ام بود. و چقد فایل به موقعی بود.
خلاصه خواهرم زنگ زد گفت با اینکه اینجا خوش میگذره و جات خالیه اما مسیر رسیدن تا ارومیه سخت گذشت خیلی سخت، گفتم خدایا برای همین من رو هدایت کردی که بمونم.. اما از طرفی هم هی نجوا ها میگفت اگه میرفتی ارومیه ، یک سر تا تبریز میرفتی دوستت لیلا رو هم سوپرایز میکردی.. گفتم ساکت شو من با خدا حرفامو زدم…
بماند که از ساعت ١٢ ظهر به بعد من خیلی افت انرژی داشتم و هی افکار منفی میامد تو ذهنم، تا بعداز ظهر هی مهارش میکردم، فایل گوش میدادم یه کم خوب بودم، دوباره حالم عوض میشد… اما یهو گفتم جمع کن خودتو. تو، همیشه ، حداقل تو این ٢ ماهِ اخیر یاد گرفتی چطور حال خودت رو بهتر کنی .
سفر به دور امریکا دیدم. کشف قوانین گوش کردم.ثروت ١ قسمت ٢ رو گوش میدادم و کامنت میخوندم که هی دیدم حالم داره بهتر میشه، بعد به خودم میگفتم حالا که یکم بهتر شد باز الان بیشتر خوب میشه حالت…
همیشه ثروت ١ رو گوش دادن و کامنتاش رو خوندن برام برکت داره، تو همین حین : یک لحظه از ذهنم رد شد به لیلا ( دوستِ تبریزیم)زنگ بزنم که ٢ هفته ای بود باهم
حرف نزده بودیم، بعد گفتم ولش کن اگه قرار باشه باهم صحبت کنید تو یک روزِ خوب خودش زنگ میزنه و شروع کردم به کار کردن رو ثروت ١. اونجا که شما گفتید از وقتی شروع می کنید کار میکنید ،نشانه های رو تو همون یکی دو جلسه ی اول میبینید، نشانه ی من مالی نبود ، یه نشانه های کوچک مالی هم داشتم به لطف خدا ، اما کلا الان از زاویه ی دیگه دارم به قضیه نگاه میکنم.
نیم ساعت بعد لیلا بهم زنگ زد گفتم عجبااااا همین یکم پیش داشتم بهت فکر میکردم.
گفت یا میام تهران یا باهم بریم شمال…
همون لحظه گفتم ای خداااا شکرت و براش ماجرا رو تعریف کردم. گفتم پس اون هدایت الکی نبود ، خدا وعده ی بهتری و معجزه ی بهتری برام داره. من پاداشِ نچسبیدن به خواسته ام (ارومیه ) و رها بودن رو گرفتم.
کَسی که من میخواستم برم سوپرایزش کنم ،٢،٣ ساعت پیشش باشم داره میاد ٣.۴ روز باهم بریم سفر.
خدایا سپاسگزارم ازت.
حالا چرا اینجا این کامنت رو گذاشتم ؟؟
من فایل هارو دیگه راضی نمیشم فقط ١ بار ببینم حتی سفر به دورِ امریکا، دوباره اومدم اینجا و متن رو خوندم و به این قسمت رسیدم که:رها بودن و نچسبیدن.
و در ادامه؛(تنها زمانی میتوانی به نقطهی بالاتر صعود کنی که، دست و پایت را از گیره قبلی جدا کنی و بیخیالِ گیره قبلی بشوی) همین ها برام کافی بود تا مجابم کنه که اتفاقاتی که از دیروز افتاد تا امشب همش حاصل اجرای این اصل بوده که از شما پیشتر یاد گرفتیم و هربار با هر فایل و متنی مهر تایید روش زده میشه که اره همینه پاداشت رو گرفتی برای اینکه اصل رو رعایت کردی و سپردی به خود خدا.
ازتون بینهایت سپاسگزارم
به نام خداوند شادی آفرین سلام به استاد عباس منش عزیز وخانم شایسته دوست داشتنی من الان که نیمه شب هست گفتم سری به سایت بزنم ونشانه و هدایت امروزم رو ببینم که هدایت شدم به قسمت 11سفر به دور آمریکا
فایل شروع بسیار زیبایی داشت و با شادی ورقص شروع شد وخیلی دیدنی بود مخصوصا رقص آن زوج سالمند وهماهنگی بین آنها بسیار زیبا بود وخیلی لذت بردم بعد هم که استاد وهمراهانشون به رستوران ایرانی رفتند و اینکه استاد ومایک لباسهای یک شکل پوشیده بودند وپرچم ایران روی لباسشون بود خیلی خوب بود وقتی هم که جلوی رستوران یک آشنای هموطن را دیدند وذوق زدند ومن هم از خوشحالی ایشان خوشحال شدم
رستوران ایرانی که خیلی شلوغ بود واستاد مجبور شد که خیلی منتظر بمونه واین نشون دهنده فراوانی ورونق در کسب وکار این رستوران بود
بعد که به فضای بیرون هدایت شدند که مردم برای جشن آزادی آمریکا جمع شده بودند و با کمترین امکانات شادی میکردند و همه با هم از جشن لذت می بردند
زیبایی این صحنه در این بود که همه مردم از هر سن و طبقه ای مشغول رقص وشادی بودند و آن ارکستر وخواننده هم به بیشتر شاد بودن مردم کمک میکردند
جالب این بود که خواننده به میان مردم آمد و مردم را به شرکت کردن بیشتر تشویق کرد وهمه با او همخوانی میکردند
مخصوصا آن خانم مسن که تعریف کردید با دوستانش آنقدر شادی میکرد
محیط رستوران هم برایم خیلی جالب بود که در آمریکااینطور غذاهای ایرانی درست میکردند
من با دیدن این فایل خیلی سر حال شدم و از خانم شایسته عزیز واستاد خوبم خیلی سپاسگزارم که ما رو به سوی زیبایی ها هدایت میکنند در پناه حضرت حق پیروز وشاد باشید خدا نگهدار
چقدر برام این قسمت جالب بود
وقتی یک مراسم موسیقیایی یا دورهمی شاد برگزار میشه فرقی نمیکنه ایران باشی ، آمریکا باشی و یا هرجای دیگه
همیشه یک عده میخوان برقصن و شاد باشن و تحرک داشته باشن و یک عده هم بشینن و بدون تحرک تماشا کنن
چه درس خوبی بود
خواننده اصرار خوبی کرد
و اون خانم دفاع خوبی
و هردو همدیگرو علیرغم اختلاف سلیقه پذیرفتن و به تحکم حرف خودشون به همدیگه نچسبیدن و همدیگرو رها کردن
از،هم گذشتن و در مسیر هم فرکانسی هایِ هم قرار گرفتن
حتی در مورد فیلم گرفتن
ربطی به کشوری که هستی یا ملیتی که اطرافت هست نداره
همیشه یک عده از خودشون بودن حتی مقابل دوربین های دیگران واهمه ای ندارن و حتی لذت هم میبرن
و یک عده بهشون احساسِ خوبی دست نمیده
مهم نیست در لحظه در مواجه با کدوم قرار داریم
مهم اینه سریع اون شرایط رو تشخیص بدیم ، با انرژی مثبت بپذیریم و رها کنیم و به باقی مسیرمون با همون انرژی مثبت ادامه بدیم .
لذت بردم
بیشتر لذت ببرید
آمین