«سفر به دور آمریکا»، بیشتر از آنکه پیامهایش را از طریق کلمات یا گفتار من به عنوان همسفر شما، بیان کند، از طریق تصاویری بیان میکند که با تمام سادگی و بیآلایشی، ذهن زیبا و باورهای قدرتمندکنندهای برایمان میسازد اگر چشم، گوش و قلبمان را به روی پیامهایی بگشاییم که، با عشق ضبط و آماده شدهاند.
تصاویری که به سادگی میگوید:
خوشبختی در دسترس همهی آدمهایی است که میتوانند نکات مثبت هر لحظه و هر ماجرایی را پیدا و بر آن متمرکز شوند.
«سفر به دور آمریکا»، آشپزی، رانندگی یا… را نمیآموزد، بلکه از زبان همین تصاویر بدیهی به شما میگوید که هیچ محدودیتی را نپذیر و باور نکن. محدودیت فقط در باورهای ما و مقاومتهای ذهنیمان است. وگرنه همهی ما میتوانیم، از هر موضوعی که به آن علاقه داریم، ثروت بسازیم. کل جهان سرایمان است و برای ما. میتوانیم در هر بخشی از این جهان که علاقه داریم، زندگی کنیم. میتوانیم همزمان هم به علائقمان بپردازیم و هم ثروت بسازیم. میتوانیم همهی نعمتها را در تمام جنبههای زندگی، با هم داشته باشم اگر این اصل را درک کنیم که:
نعمتهای زندگیی ما، به تناسب باورهای خودمان و به تناسب توانایی ما در کنترل ذهن، وارد زندگیمان میشود و راه کنترل ذهن، سرگرم کردن ذهن از طریق یافتن نکات مثبت هر لحظه از زندگی است. راه هدایت به سمت نعمتهای بیشتر و همفرکانس شدن با خواستهها، آگاه بودن از داشتههای این لحظه، لذت بردن از آنها و سپاسگزاری به خاطر آنهاست.
راه ورود به مدار زیباییهای بیشتر، روابط عاشقانهتر و مکانهای باکیفیتتر، پیدا کردن زیباییها و نکات مثبت آدمها، اتفاقات و محیطی است که همین حالا با آن احاطه شدهایم و لذت بردن از همینهاست.
و در یک کلام، لذت بردن از زندگی به سادگی امکانپذیر میشود وقتی، از مسابقهی ناتمام و زجر آوری بیرون میآییم که با دیگران و برای دیگران وارد آن شدهایم و تصمیم میگیریم، به جای همرنگ جماعت شدن، همرنگ اصل و اساسی شویم که خیلی ساده این پیام مهم را میگوید که:
احساس خوب = اتفاقات خوب.
منتظر خواندن نظرات زیبای شما هستیم.
سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD160MB10 دقیقه
سلام عرض ادب به بت شکن دهه شصتی سید حسین عباس منش وبانوی محترم خانم شایسته خداراشاکرم برای این زیبای های خداوند ونعمت فراوانی درزندگی شمااستاد این نشانه امروز من است که توجه به نکات مثبت اینکه به هرچیز میشه با نکات مثبت توجه کرد اول اینکه این چاقو هم میشه برای ابزاری همچون دعوا نگاه کرد یااینکه با نگاه این که دراین جنگل باهاش جای راکند یامیوه باهاش پوست کرد ولی ذهن منفی من سری گفت این خطر داره یه وقت اگردعواشود ممکنه کسی کشته شود واین است تفاوت زیبا نگاه کردن ونگاه مثبت داشتن واینکه میکاییل عزیزم هم یه دونه داره معلومه این پسرعزیزم هم نگاه مثبت داره چراحالا من این نگاه رادارم چون ذهن من عادت کرده به نکات منفی یعنی این ذهن من دربهشت هم دنبال نکات منفی است خداوندا توراچگدنه سپاس گویم آره میشود بادید دیگری وتوجه دیگری هم به دنیا نگاه کرد استاد عزیزم وقتی دارم این رامینویسم الان دراملاک خودنشسته ام ومیدانم آنجا که گفتی بستگی دارد که چقدر ذهن شما منفی باشد یامثبت مسیر برای شما آسان تراست اینجا میخواهم اعتراف کنم که مصیب بااینکه 7 ماه است که بامااست ولی ذهن من تربیت شده است به دیدن منفی ها ذهن من درهمین بهشتی که الان بادیدن میدیدم بازدونبال نکات منفی بود ولی میدانم باتمرین کردن من هم میتونم مثل شمابه نکات مثبت توجه کنم وخداوندراشاکرم وسپاس گزارم واینکه چقدرصبحانه لذیزی داشتین نوش جان میکردین وانشالله به امید الله یکتا این تضاد مرامیخواه. به سوی دیدن زیبای ها هدایت کند خدایاشکرت وسپاس گزارم من هم میتوانم ازخداوند هدایت میخواهم چقدراین جادها زیبا است وانگار خودبهشت است وازخداوند این بهشت رامیخوام خدایا دراین صبح زیبای اول هفته ت مرابه زیبای ها هدایت کن اگرتومراهدایت نکنی مراشیطان هدایت میکند چقدرفراوانی نعمت وثروت درزندگی شماست چقدرزیبای رابطه عاشقانه توباپسرت وهمسرت قابل تحسین است ای معبود من توراسپاس برای این نعمتی که به بنده خود که من اوراهمچون پیامبران توابراهیم میبینم خداوندا توراشاکرم وسپاس گزارم برای الگوی که درزندگی من وسرراه من قراردادی واین نشانه امروز من بود اگرمصیب افکارت منفی باشد دربهشت هم دنبال بهانه میگردی پس ازخداوند قدرت مند میخواهم که مرایاری کند به سوی نعمت هایش چندروزی توجه من بروی نکات منفی بود وتوجه شدم که من دیدن زیبای ها رافراموش کردم استاد عزیزم من مصیب هستم همان که از جای شروع به تعغیر کردم استاد عزیزم اگربخواهم بگویم کم گفته ام استاد چقدرخداوند مراد ست دارد وهرلحظه ماهدایت میکند میگویم استاد عزیزم که میدانم ت عاشق این هستی که تغیرات راببینی این کارشماوشغل تواست ومن امروز مینویسم که تااین جاامده ام وهنوزهم میتوانم استاد عزیزم من به خاطر الگوهای که ازبچگی داشتم ودر ناخودآگاهم ثبت بود به آن مسیر جهنم کشیده شدم وخداوند ماهدایت کرد استاد عزیزم 12سال استاد من حشیش، مصرف میکردم والکل به صورت خیلی خطرناک که همین مصرف الکل وحشیش وعواهای خیابانی وهروز فراری بودن ازدست قانون ودرگیری های مسلحانه ودرخطرناک ترین جاها زندگی کردن وهمین فراری بودن من باعث شد که من بگویم اب ازسرمن گذشته من دیگرهدایت نمیشوم وشد اینکه من رفتم درباند قاچاق انسان یعنی جابجا کردن برادران افغان درایران به صورت خیلی وحشد ناک که شب میشد به الله یکتا قسم استاد عزیزم باید با هزارنفر افغان درخطرناک ترین کوهای کرمان بردسیر ابارق طهرود تاخودشبراز زندگی کردن خانم شایسته این جاهای که میگویم میشناسد ومن هروز دراین باطلاق بایت میرفتم واینکه من شدم سازنده مشروباط الکی استاد عزیزم اینها رامیگویم برای اینکه یاد او شود که من میتوانم بعد از این ماجراهای فرای بودن ازدست قانون وچندین پرونده تیراندازی وشاکی حصوصی داشتن وباهمین چاقوی که توداری من درکردستان خریدم ولی نه بالین دید شمامن خریدم برای دعوا وجهان هم گفت چشم مصیب ماتوراهدایت میکنیم بیاهمون چاقوی که من خریدم باعث شد یک دعوای که من زدم به دوستم وخداوند مراد ست داشت و وستم نمرد این بود من هروز فراری درخطرناک ترین باغ ها وجنگل ها درهمین حین فرازی بودن سازنده مشروباط الکلی شدم که مصیب باید خرج خودرادربیاری ودریک شب که من آنقدر نهشه بنگ وقرص بودم که مراادره اطلاعات با300لیترمشروباط الکلی وچندین پرونده دستگیرکرد خداوندراشاکرم اون دست گیری مرابه قهر چاه برود ومن راهی زندان شدم ودر ندان بامداد صنعتی شیشه آشنا شدم وگفتم تودیگراخرخط هستی 3سال درزندان بابدترین مصرف مواد مخدراشناشدم وزندگی برای من پایان داشت ولی درهمین زندان کسی به من میگفت توتعغیر میکنی تورو ی خوب میشوی خلاصه استاد عزیزم زندان من تمام شد بعد از3سال آزاد شدم خدامی اند استاد درچه جهنمی بودم از ندان آزاد شدم هیچ بودم هیچ ولی الله یکتا دقیقا 1ماه ازازادی من نگذشته بودکه مرا به سوی انجمن معتادان گمنام هدایت کرد و8سال ازآن ماجرامیگذز ومن صاحب خانه ماشین شغل ویک همسرزیباشدم استاد ولطف های خداوند آمد امد آمد وهمسرم شد کارمند مرکز بهداشت وزندگی من شد هروز بهتر آن زمان حتی درسال 2یا3 پاکی من به کربلا مشرف شدم چون دوست داشتم حسین را وخداوند هروز هدایای بیشتری به من داد تااینکه دوباره درهمین انجمن احساس کردم وازدرون چیزی به من میگفت توخیلی کارها میتوانی بکنی شروع کردم به مطالعه اولین کتابی که خواندم قله ها و درها درسال 86 بود وهی کتاب میخریدم ویه چیزی درون من میگفت تو آروزی انقدربزرگ میکنم که دنیاصدای تورابشند البته استاد عزیزم من درمرحله خودم خیلی اسمم دررفته که مصیب باآن گذشته این قدرتعغیر محاله ولی شد تااینکه خداوند ماهدایت کرد 7ماه پیش به سایت شما وگفت اون جای که میخواهی برسی راهش این است وخداوند توراسرراه من قرارداد ومن شاکرم این ها راگفتم استاد عزیزم اول اینکه من میتوانم به این تمرکز ب نکات مثبت برسم چراچون من خیلی تعغیر کردم واین چاقوی شمارا دیدم ناخودآگاه ذهن منفی من دوباره رفت به طرف دعوا درگیری وخداراشاکرم که هروز آره به من میگه مصیب میشه جوردیگه هم به دنیانگاه کرد میشه چشم هاراشست پیش، چشمت داشتی شیشه. ای کبود لاجرم دنیا به چشمت بودکبوذ خداراشاکرم واینکه درسته من هرزگاهی این ذهن من میرود رومنفی ولی این شیطان برمن تسلتی دیگرندترد چراچون من میخواهم تعغیر کنم وجهان هم ماهدایت میکند درسته اولش سخته مثل روزهای که اول ترک اعتیادم بود استاد هی وسوسه مصرف میشدم چندین بازهم مصرف کردم ولی ادامه دادم وپاک شدم این مسیر هم برایم همان است اولش یه کم سخته زیبای ها آدیدن ولی باتمرین تمرین تکرار وعمل کردن به آنچه که میدانم مرادرمسبر رشد قرار میدهد استاد عزیزم من انقدزعاشق شما هستم که فقط خود میدانم چون راه من وتو وراست ومن این رااز اعماق وجودم میگویم ت آمده ای تامرادرمسیر ابراهیمی واین بهشت که خداوند. درقرآن وعده آن رابه من داده است برسانی استاد عزیزم دوستت دارم باتمام وجود وروزی درکنار تو خانم شایسته مینشینم ومیگیم ازگذشته ام تاان لحظه که کنارشماهستم که من ازدل چه تضادهای به نعمت رسیدم والان خداوند راشاکرم وس.پاس،گزارم س. پاس گزارم شاکرم خدایا ای معبود من توکه مراخوامده ای راه نشانم بده استاد عزیزم ت رابه خدامیسپارم