سفر به دور آمریکا | قسمت ۱۲

به نام خدا سلام

مریم بانوی عزیزم چقدر زیبا گفتی به جای همرنگ جماعت شدن‌، همرنگ اصل و اساسی شویم که خیلی ساده این پیام مهم را می‌گوید که:

احساس خوب = اتفاقات خوب

وقتی به این فکر میکنم به همه خواسته هام رسیده باشم ولی اصل و اساس رو نداشته باشم احساس حقارت میکنم ، چون تجربه دنیا تجربه یک حسه و در نهایت فقط این حس برای ما میمونه ، پس منی که الان اینجا هستم اگر سر جای خودم درس شکرگذاری و حال خوب رو پاس نکنم و به اصل و اساس خودم نرسم هیچ مرحله و هیچ جای جهان نمیتونم خوشبختی رو درک کنم

زندگی یعنی تلاش برای حال کمی بهتر و حال بهتر هدایت بهتر به دنبال داره و به طبع اون نتایج بهتر و این چرخه باید تا بینهایت حال خوب هدایت خدا و نتایج عالی ادامه داشته باشه اونوقته که من میتونم اسم خودم رو جزو صالحین ببینم کسانی که هدایت شدن به راه راست …

ممنون از درسهای خواهرانه ت

استاد عزیزم وقتی اون چاقو هارو دست شما و مایک دیدم با خودم فکر کردم که یه روزی همین وسایل جنگی چه رعب و وحشتی ایجاد کرده و حالا این وسایل یه گوشه دنیا داره به فروش میرسه ، اینکه شما رفتین و از اون فروشگاه جنگی خرید کردین نشان دهنده صلح درونی شماست و اینکه جنگ از نظر شما بی معنیه و جنگ حاصل تضادهای حل نشده درون دسته جمعی آدمهاست ، اگر مردم طبق قانون پیش برن هیچ جنگی اتفاق نمیفته و هر روز ما قشنگتر و قشنگتر میشه

کماکان خداوند رحمان ما با وجود تمام تضادهای درونی ما آدمها باز جهان رو روبه رشد خلق کرده و هر روز درحال رشده

اما حقیقت اینه فقط افرادی که در مسیر درست هدایت هستن دارن لذت میبرن و استفاده درست میکنن آدمهایی که یاد گرفتن تضادهای درونیشون رو خودشون حل کنن

استاد عزیزم امروز صبح که بیدار شدم حالم از خوابهای دیشبم حسابی گرفته بود ولی با خودم فکر کردم که فقط خواب بوده و این نتیجه فرکانس قبلیته و میتونه تو امروزت بی تاثیر باشه پس رهاش کن و از الان شروع کن روزتو بساز ، ولی همچنان حالم خوب نبود و تصمیم گرفتم طبق گفته شما پیاده روی کنم تا انرژیم برگرده حالا از پیاده روی برگشتم و روی صندلی پارک نزدیک خونه نشستم و این قسمت از سفرنامه رو دیدم و لذت بردم خداروشکر الان حالم بهتره و کلی انرژی گرفتم ، من تونستم حال خودمو خوب کنم و اجازه ندم نجواهایی که فقط از کمبود و فقر و ناامیدی میگن منو مغلوب کنه ، چون در اون صورت خدا هم طبق مشیتش نمیتونه منو نجات بده و فرکانس غم غم بیشتره …

استاد عزیزم اون تیکه آخر فیلم رو من هزاران بار برای خودم میخوام چقدر عاشق جاده و سفر هستم اونم جاده های زیبا تمیز بزرگ با چمن ها و درختهای کنار جاده با ماشینهای لوکس و زیبای تو جاده با اون آسمون زیبا و خوشرنگ و ابرهای وحشتناک قشنگ ، چقدر تصویر زیباست

ممنونم چون وقتی میبینم باور میکنم و قطعا هدایت میشم چون من وصلم به خدایی که به همه کائنات رب و صاحب قدرته و کسی که بهش اعتماد کنه رو هدایت میکنه