سفر به دور آمریکا | قسمت ۱۳

هدایت و مهم‌تر از آن‌، اعتماد به جریان هدایت و سرسپردگی در مقابل آن، کلید این سفر و دلیل ماجراهای لذت‌بخشی‌ است که بخش کوچکی از آن ضبط و با شما به اشتراک گذاشته می‌شود.

ما هیچ برنامه‌ی از پیش تعیین شده‌ای برای این سفر نداریم.

همین حالا که در حال نوشتن این کلمات هستم‌، حتی نمی‌توانم کوچکترین ایده‌ای درباره اتفاقات زیبایی داشته باشم که قرار است فردا تجربه کنیم. فقط ایمان دارم زیبایی‌هایش بیش از آن است که بتواند در قوّه‌ی تخیلم بگنجد‌، زیرا خداوند استاد برنامه‌ریزی هاست.

ما فقط خودمان را به این جریان جاری‌ِ خوشبختی سپرده‌ایم‌ و تمام سعی‌مان اجرای «رها بودن و تسلیم این جریان بودن» در عمل است.

تمام سعی‌ ما این است که پاروها را کنار بگذاریم و اجازه دهیم این جریان خوشبختی‌، ما را به مسیرِ زیبایی‌های بیشتر هدایت کند. به نظر من تنها راهِ همراه شدن با این جریان هدایت‌، تشخیص نشانه‌ها‌، اعتماد به آنها و همراه شدن با آنهاست.

چراکه زبانِ گفتگوی این جریان‌، «از طریق نشانه‌هاست».

منتظر خواندن نظرات زیبای شما هستیم.

سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری سفر به دور آمریکا | قسمت ۱۳
    150MB
    10 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

505 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «الهام 🌳» در این صفحه: 3
  1. -
    الهام 🌳 گفته:
    مدت عضویت: 2359 روز

    سلام به روی ماهتون

    یه چیزی که توجه من رو جلب میکنه، نه فقط تو سریال سفر به دور امریکا و این قسمت…

    هرجا که رفتید و میرید خانواده هایی رو نشونمون دادید که چندین تا بچه دارن.. 3،4 ، 5 یا حتی بیشتر خود من یه دوست امریکایی دارم که 13 تا بچه ان…

    من خودم قبلا خیلی بچه دوست داشتم و همیشه میگفتم 6،7 تا بچه میخوام… اما هی اطرافیان رو دیدم که یا بچه دار نشدن یا یدونه بچه رو با کلی غر که سخته، خواب نداریم، زندگی نداریم به دنیا آوردن و این باعث شد منم نه تنها از‌بچه دار شدن که از خود ازدواج هم وحشت کنم…

    خیلی از ایرانی ها الان به همین مشکل دچار شدن…

    الانم باز میگم اگه ی روز بچه دار بخوام بشم 4،5 تا دوست دارم بچه داشته باشم..

    انقدر که تو تصاویری که شما نشون میدید ، ساده گرفتن خودتون نسبت به همه چیز و این خانواده ها ی جوری با این همه بچه تفریح و سفر میکنن که انگار نه انگار و من عاشق این رها بودن و ساده گرفتنم که انشالله نصیب خودمم بشه.

    دوست دارم واقعا مثل اون بچه ای که رو تویوب نشسته هیچ تقلایی نمیکنه جریان داره میبرتش باشم،

    دوست دارم هر لحظه چشمام فقط زیبایی ببینه،

    دوست دارم همیشه تو دل طبیعت و سرسبزی باشم،

    دوست دارم مثل خانم شایسته که حتی توی رود خونه هم میره، رودخونه قلبش رو بهش میده باشم….

    دوست دارم مثل استاد که فقط با نشانه ها ایمان به خدا زندگی میکنه باشم…

    دوست دارم سخت نگیرم و زندگی کنم..

    استاد، مریم جان عزیز ازتون سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    الهام 🌳 گفته:
    مدت عضویت: 2359 روز

    سلام به استاد و خانم شایسته ی ماه وهمسفران سفر به دور امریکا.

    هر فایلی ،هر مطلبی و نوشته ای رو از هر جای سایت باز میکنیم تاکید داره بر یک قانون ثابت: سپاسگزار بودن …

    احساس خوب داشتن

    رها بودن

    تسلیم بودن

    بر نکات مثبت همون لحظه با هر شرایطی که هست، تمرکز کردن.

    اونجایی که خانم شایسته دارن با اون سرعت تایپ میکنن اول یک خدا قوت گفتم و بعد نگه داشتم ببینم چی نوشتن که دوباره تکرارِ همون اصل بود که:

    قانون این است که بین شرایط کنونی زندگی مان و شرایط دلخواهی که دوست داریم داشته باشیم،یک فاصله ی فرکانسی است و این فاصله ی فرکانسی فقط با تمرکز بر نعمت ها و امکانات همان لحظه، استفاده ازآنها و سپاسگزار بودن به خاطر آنها پر میشود.

    به قول استاد عباس منش در دوره ی کشف قوانین زندگی:

    احساس خوب داشتن الزاما حاصل رسیدن به یک خواسته ی مشخص نیست، اما ماندن در احساس خوب، قطعا نعمت های بیشتری را وارد زندگی ما میکند و ما را به خواسته های بیشتری میرساند.

    و صبح که داشتم توحید عملیِ ٩ رو گوش میدادم که استاد میفرمایند همیشه توی دعاهام هست که به خدا میگم قدرتِ سپاسگزاریه بیشتر بده چون از سپاسگزاری ما به همه چی میرسیم و کارها درست پیش میره که حتی سپاسگزارترین آدم ها هم نمیتونن یک هزارم انچه که دارن رو سپاسگزار باشن..

    و همین طور این تیکه رو از فایل دیگه ای برداشتم که شما میفرمایید :

    نعمت‌های زندگی‌‌ی ما‌، به تناسب باورهای خودمان و به تناسب توانایی‌مان در کنترل ذهن‌، وارد زندگی‌مان می‌شود و راه کنترل ذهن‌، سرگرم کردن ذهن از طریق یافتن نکات مثبت هر لحظه از زندگی‌ است.

    راه هدایت به سمت نعمت‌های بیشتر و همفرکانس شدن با خواسته‌ها‌، آگاه بودن از داشته‌های این لحظه‌، لذت بردن از آنها و سپاسگزاری به خاطر آنهاست.

    راه ورود به مدار زیبایی‌های بیشتر‌، روابط عاشقانه‌تر و مکان‌های باکیفیت‌تر‌، پیدا کردن زیبایی‌ها و نکات مثبت آدمها‌، اتفاقات و محیطی است که همین حالا با آن احاطه شده‌ایم و لذت بردن از همین‌هاست.

    درواقع همونطور که گفتم تو همه ی فایل ها به همچین اصل مهمی شما اشاره میکنید و ما چقدر ساده فراموش میکنیم ، شما هر لحظه تو هر فایلی و هر حرفی ،هر نوشته ای ،دارید نشون میدید که چقدر سپاسگزار هستید، از ماهم میخواین اینجوری باشیم خود من به شخصه یک روز که از سایت فاصله میگیرم به سادگی فراموش میکنم و مثل شما از خدا میخوام کمک کنه تو این مسیر بمونم و قدرتِ سپاسگزاریِ بیشتر هم به من بده تا زندگیم رو اونجوری که دوست دارم خلق کنم.

    یک نکته ی جالبی که این فایل برام داشت خانم شایسته ی با اون صندلیِ قرمز زیباشون به نشستن کنارِ سنگی که شبیهه قلب هست هدایت شدن، وقتی اون تیکه از فایل رو دیدم ، گفتم اگه غیر این باشه باید شک کرد، با این همه سپاسگزار بودنِ شما و اون چشمان ِ زیبا بین و به قولِ استاد با این همه عشق بودنِ شما باید هم به همچین محیطی با همچین زیبایی هایی هدایت شوید. این پاداش خدا به شماست برای شخصیت بینظیرتون. و در آخر که خانم شایسته ی عزیز میگید :زندگی همینه باید اجازه بدی جریان خوشبختی تورو با خودش ببره.

    با این کامنت ففط خواستم این اصل مهم رو که هر لحظه تو همه جای سایت به چشم میخوره رو بنویسم و یادآوری کنم و بذارم اینجا بمونه تا مرور کنم که : از سپاسگزاری به خوشبختی به فراوانی به ثروت به سلامتی و به روابط خوب میرسید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    الهام 🌳 گفته:
    مدت عضویت: 2359 روز

    دوست عزیزم سلام

    نمیدونم دیگه تو سایت نیستی یا ایشالا که انقدر موفقیت داری کسب میکنی که وقت نمیکنی کامنت بذاری، چند جا تو فایل های دیگه کامنت شمارو خوندم ، و راستش برام سوال بود که چرا نیستید و دوباره کامنت نمیذارید .. این متن برای تابستان 98 هست و شما تو این متن به داستان موسی و مادرش اشاره کردید و امروز تابستان 1402 .

    صبح ،توحید عملی 9 رو‌میدیدم که استاد شعرِ خانم پروین رو که توصیف الهامات خداست به مادر موسی رو برامون تحلیل کردن و چقدر قشنگ توضیح دادن…

    ومنی که همیشه نگران میشم، نکنه خدا یادش بره هدایتم کنه.. نکنه فراموش کنه خواستم چی بود، تو فایل توحید عملی استاد میگن ، خدا خودش میگه : برماست که شمارا هدایت کنیم و خدا نه فراموش میکنه و نه خوابش میبره.

    شما هم با این حرفتون (منبع به او قول همراهیِ همیشگی داد…

    به او قول یاری، راهنمایی و پاسخ ب هر سوالی را داد…

    اما کیست ک بتواند بشنود؟)

    مهر تایید زدید که، از ازل تا ابد خدا همراه شماست و هدایت میکنه..

    فهمیدم اونی که فراموش میکنه خدا نیست..

    اونی که نمیبینه هدایت هارا و نمیشنوه منم.. وگرنه هدایت ها همیشه جریان داره.

    سپاسگزارم ازت دوست عزیز حتی اگه هیچ وقت این متن رو نبینی و نخونی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: