هدایت و مهمتر از آن، اعتماد به جریان هدایت و سرسپردگی در مقابل آن، کلید این سفر و دلیل ماجراهای لذتبخشی است که بخش کوچکی از آن ضبط و با شما به اشتراک گذاشته میشود.
ما هیچ برنامهی از پیش تعیین شدهای برای این سفر نداریم.
همین حالا که در حال نوشتن این کلمات هستم، حتی نمیتوانم کوچکترین ایدهای درباره اتفاقات زیبایی داشته باشم که قرار است فردا تجربه کنیم. فقط ایمان دارم زیباییهایش بیش از آن است که بتواند در قوّهی تخیلم بگنجد، زیرا خداوند استاد برنامهریزی هاست.
ما فقط خودمان را به این جریان جاریِ خوشبختی سپردهایم و تمام سعیمان اجرای «رها بودن و تسلیم این جریان بودن» در عمل است.
تمام سعی ما این است که پاروها را کنار بگذاریم و اجازه دهیم این جریان خوشبختی، ما را به مسیرِ زیباییهای بیشتر هدایت کند. به نظر من تنها راهِ همراه شدن با این جریان هدایت، تشخیص نشانهها، اعتماد به آنها و همراه شدن با آنهاست.
چراکه زبانِ گفتگوی این جریان، «از طریق نشانههاست».
منتظر خواندن نظرات زیبای شما هستیم.
سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری سفر به دور آمریکا | قسمت ۱۳150MB10 دقیقه
سلام عزیزانم شبتون بخیر
راستش یک جریانی بود که شنیده بودم و حیفم اومد براتون تعریف نکنم می گن یکی از اولیاء الله روزی به بالای منبر رفت و به مردم گفت من یکی دوجمله می گم و ختم کلام مردم با دقت به حرفهای ایشان گوش دادند و ایشان گفتند مردم خداوند را در زندگی خود شریک کنید قبلا یکی از دوستانم گفته بود مثلا من می خواستم در مکه برای اهل فامیل هدیه تهیه کنم صد تا صلوات برای حضرت فاطمه نذر کردم تا به راحتی بتونم برای فامیل کادو تهیه کنم برای من خیلی عجیب بود که یعنی چه تو برای این چیزهای کوچک به حضرت فاطمه متوسل می شوی بعد که جمله این اولیاء الله را شنیدم متوجه شدم که باید خدا را در بازی زندگیمان شریک کنیم و در کارهای کوچک با خدا عاشقانه زندگی کنیم مثلا خدایا من می خوام بلیط بخرم یا ماشینم رو پارک کنم جا برام
پیدا کن یا کمکم کن یا خدایا می خوام غذا درست کنم کمکم کن که غذای خوشمزه ای از آب در بیاد و و و و با زندگی کردن با خدا آرام آرام خدا را خواهیم شناخت و آنوقت می توانیم بسیار دوستش بداریم باورکنید این جمله آخر را خودش در دهانم جاری کرد و تاکید کرد خدایا دوستت دارم به امید یادگیری های بیشتر از شما عزیزان متشکرم