سفر به دور آمریکا | قسمت ۱۳

درود بر خدای وهابم

درود بر استاد عزیز و مریم نازنین

این قسمت در نشنال پارک بودند ولی اینترنت ندارن، ولی استاد یه جایی رو پیدا کردن ک اینترنت داره ک با دوچرخه میخوان برن که هم ورزش کنن و هم قسمتهای سفرنامه رو برامون آپلود کنن و نظرات زیبای مارو بخونن و انرژی بگیرن.

از زبان مریم جون؛

باد دوچرخه ها کم شدن با باد اتوبوس ک ژنراتور ک برق ماشین رو تولید میکنه در واقع برق اتاق رو، ک ما باهاش آشپزی میکنیم، کولر رو روشن میکنیم بدون اینکه موتور ماشین روشن باشه.در واقع موتور ماشین خاموشه.

ژنراتور براش برق تولید میکنه و با این برق ۲ تا کولر میتونه روشن بشه، اجاقای برقی میتونن روشن بشن، برق روشنایی داخل، کارای لپ تاپ ، همه چی رو با همین مدیریت میکنه.

پمپ باد ربطی به ژنراتور نداره و یک سیم جدا داره.

خیلی زیباست ک با یه طبیعت بکر پر از حضور خدارو میتونی ببینی، خدایا شکرت

توی مسیر برگشت مون یه نشونه خوب دیدیم، دیدیم که آدما با اسب دارن به سرعت قطاری از رودخونه رد میشن و استاد عباس منش گفت که احتمالا این یه تور اسب سواریه و اینجا یه مکان هایی هست که میان اسبارو اجاره میدن و این تورهارو برگزار میکنن.

ماهم نشونه هارو دنبال کردیم تا لونه شونو پیدا کردیم. قراره یه تور اسب سواری هم داشته باشیم و قطعا فیلمای زیبایی رو براتون ضبط میکنم؛)

واقعا سفر داره با هدایت خدا پیش میره ، من دارم به چشم خودم می بینم که خدا هر بار از طریق نشونه هاش ، از طریق دستای بسیارش مارو هدایت میکنه به مکان های زیباتری ک ما اصلا ازش خبر نداشتیم.

یه نشونه میاد و مارو هدایت میکنه به قدم بعدی و من این موضوع رو توی سفر خیلی دوس دارم ک هیچ چیز از پیش تعیین شده ای ما نداریم و خودمون رو به این جریان هدایت سپردیم. خدایا شکرت

مریم جون و استاد میخوان برن توی رودخونه بشینن. صندلی استاد مشکی و صندلی مریم جون قرمزه:)

عزیز دل من واقعا عشقه❤

خیلی این هماهنگی رفتاری رو دوست دارم که خیلی همفرکانسی رو میشه در این گوهر ناب دید که با الهام گرفتن از مشترکات همدیگه اینقدر با هم در صلحند و نمونه ی یک الگوی زیبای عاشقانه که ستودنی است.

در کنار هم بمانید جاودانه

دوستون دارم

خدایا شکرت