هدایت و مهمتر از آن، اعتماد به جریان هدایت و سرسپردگی در مقابل آن، کلید این سفر و دلیل ماجراهای لذتبخشی است که بخش کوچکی از آن ضبط و با شما به اشتراک گذاشته میشود.
ما هیچ برنامهی از پیش تعیین شدهای برای این سفر نداریم.
همین حالا که در حال نوشتن این کلمات هستم، حتی نمیتوانم کوچکترین ایدهای درباره اتفاقات زیبایی داشته باشم که قرار است فردا تجربه کنیم. فقط ایمان دارم زیباییهایش بیش از آن است که بتواند در قوّهی تخیلم بگنجد، زیرا خداوند استاد برنامهریزی هاست.
ما فقط خودمان را به این جریان جاریِ خوشبختی سپردهایم و تمام سعیمان اجرای «رها بودن و تسلیم این جریان بودن» در عمل است.
تمام سعی ما این است که پاروها را کنار بگذاریم و اجازه دهیم این جریان خوشبختی، ما را به مسیرِ زیباییهای بیشتر هدایت کند. به نظر من تنها راهِ همراه شدن با این جریان هدایت، تشخیص نشانهها، اعتماد به آنها و همراه شدن با آنهاست.
چراکه زبانِ گفتگوی این جریان، «از طریق نشانههاست».
منتظر خواندن نظرات زیبای شما هستیم.
سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری سفر به دور آمریکا | قسمت ۱۳150MB10 دقیقه
درود و عشق
منم ک وابسته سایت شدم…
یه جوریایی معتاد شدم ….
تا دلم قنج میره میگم عباس منش خونم افتاد برگردم برم سفرنامه ایی ببینم…
برم زیبایی ببینم و وقتی میام استاد جان و خانواده گرامی و جهان زیبای اطرافشان را میبینم کلی انرژی میگریم و مهم تر بر میگردم روی احساس خوب و شکر گزاری خداروشکر…
بچها ها یه جوری شدم خدارو توی تک تک کارام احساس میکنم امروز داشتم رنگ کاری میکردم
دارم یه سایه بون برای ماشین میسازم…
و گفتم چقدر رنگ بگیرم که کم نیاد شهودم گفت یک کیلو بخر کافیه میخواستم دو کیلو بگیرم ولی به حرف شهودم گوش کردم و یک کیلو گرفتم و رفتم قشنگ فیت و فیت رسید و کمم نیومد…
و ستون های آهنی قشنگ رنگ خوردن…
و یه جای دیگم ماشینو زدم بیرون یهو شهودم گفت در ماشینو قفل نکردی…
گفتم نه بابا قفل کردم گفت یه چک کن رفتم دیدم درا بازن…
و یه جا دیگم ریموت مغازه گم شد…
اومدم برم توی اضطراب و نگرانی ولی شهودم میگفت آرام باش پیدا میشه…
و تجسم کردم که ریموت پیدا شده و توی دستمه…
بعد روی مسیر که امروز رفته بودم برگشتم و یه جا جلوی خونه دوستم افتاده بود
خیلی خوشحال شدم که هنوز اونجا بود و کسی نبرده بودش…
واقعا اینا معجزه های خفنی از هدایت و الهامات
خداوند که توی کوچکترین و جزئی ترین کارام داره رخ میده…
واقعا خدا هست بچه ها و زمانی میتونیم صدای شهود رو بشنویم که آرام باشیم…
و خودمونو به جریان هستی بسپاریم و ایمان داشته باشیم….
خدارو بی نهایت سپاس گزارم عاشقتونم
دوستارتونم سربازتونم؛ سهند…(: