آنچه من از در این سفر شاهد آن هستم، تجربهی دستهای بینهایتِ نیروی هدایتگری است که، ما را در زمان مناسب در مکان مناسب قرار میدهد، به سمت زیباییها هدایت میکند، در لحظه، پارکهایی را برایمان رزرو میکند که بقیه آدمها برای اقامت گزیدن در آنها -حداقل از ۶ ماه قبل- باید با برنامه ریزی قبلی آنجا را رزرو کرده باشند.
گاهی اوقات، ماجراهایی درست جلوی دوربینم رخ میدهد که، احساس میکنم همه چیز دست به دست هم داده و برنامهریزی شده تا جلوی دوربین من رخ دهد و از ورای همه این تجربهها، این پیام را به گوشم میرساند که:
دستهای دیگری در کار است. دستهای توانمند نیرویی که مستقل و بی نیاز از قوانین محدودکنندهی آدمهاست.
نیرویی که اگر به او وصل شوی، اگر او را باور و انتخاب کنی و جدّی بگیری، او نیز تو را انتخاب میکند و خواستههای قلبیات را جدّی میگیرد.
اگر به او توجه کنی و در برابر برنامهاش سرسپرده باشی و به هیچ چیز-حتی زیباییها- نچسبی و به قول قرآن، استعینوا بالصبر(رهایی) و صلوه(توجه به نکات مثبت هر لحظه) شوی، تو را در زمان مناسب، با اتقافات مناسب احاطه میکند و زیباییهایی را به تو نشان میدهد که در هیچ منطق و استدلال ذهنیای نمیتواند بگنجد.
منتظر خواندن نظرات زیبای شما هستیم.
سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری سفر به دور آمریکا | قسمت ۱۴270MB14 دقیقه
به نام خدای وهابی که رب من است
سلاااام به استاد، مریم جون و همه ی بچهای اهل سفر و عشق و حال.
رها بودن و دل سپردن به هدایت های الهی این سفر رو متفاوت کرده.
استاد جون عاشقتم. عاشقتم که مثل بچه ها ذوق میکنی. این حجم از حال خوبت منو دیوانه کرده. برق چشمات رو دوست دارم. تو بهترینی. تو الگوی خوب منی. دوست دارم. میبوسمت.
مریم جون عاشقتم من که انقدر نگاهت قشنگ و زیباست و اتفاقات و هدایت های زیبا جلوی دوربینت نمایان میشن.
واقعا الان که در دوره هم جهت با جریان خداوند داریم یاد میگیریم که روی دوش خدا سواری بگیریم بهتر این هم زمانی ها رو میفهمم.
چند روزی بود سرعت شمار ماشینم از کار افتاده بود و توی شهر دنبال مغازه ای بودم که کیلومترم رو درست کنه. چشمم دنبال مغازه تعمیر کیلومتر بود ولی پیدا نمی کردم. اما من رها بودم و میگفتم در زمان مناسب هدایت میشم. چون کارم پیک هست زیاد توی شهر میچرخم. توجه ام به مغازه های تعمیری ماشین زیاد شد. مغازه تعمیر کیلومتر مغازه خاص تریه و از مکانیکی ها و تعویض روغنی ها به مراتب کمتره. توجه می کردم اما از نتیجه رها بودم. ذهنم درگیر نبود. به طرز معجزه آسایی امروز داشتم رد میشدم یه مغازه دیدم اونم جایی که اصلا فکرش رو نمی کردم. درشت نوشته بود:
.
.
.
تعمیرگاه کیلومتر
وقتی دیدمش همون لحظه انگار قانون توجه برام بسیار قدرتمندانه تر جا افتاد. بعدش گفتم آره همینه. من فقط باید صبور باشم. رها باشم. به نتیجه نچسبم و لذت ببرم. خدا خودش در زمان مناسب هدایتم میکنه. این مفاهیم توی جلسه چهارم دوره هم جهت با جریان خداوند داره کار میشه و من کاملا دارم توی زندگیم میبینمشون و استفاده میبرم.
استاد جون دو شب دیگه توی اسموکی مانتین هستیم. دمت گرم. چه هدایت بی نظیری بود. خدایا شکرت.
مایک عزیز هم بهمون نکته جالبی یاد داد. چقدر توی آمریکا خوب از همون اول به بچه ها احساس ارزشمندی میدن. یاد میدن که برای جامعه خودشون مفید باشن. این واقعا تحسین برانگیزه.
چقدر مردم آمریکا توحیدی عمل میکنن. آفرین. آفرین. تحسین میکنم. خودشون با بودجه خودشون استیت پارک به این بزرگی رو درست کردند. اون خانم چه پیشنهاد فوق العاده ای به کنگره داده. چقدر اهمیت دادن و حتی خونه های اون افراد ساکن که خریداری شده رو خراب نکردن. چقدر این ایده جالب بود.
در جهانی زندگی میکنیم که یک نیرو وجود داره و اون هم خیره، برکته، نعمته، ثروته، سلامتیه، فراوانی. اون نیرو هم خداونده. تنها خداست که قدرت داره و همه ما به یک اندازه به این نیروی خیر و خوشبختی و سعادت دسترسی داریم.
خداوند عاشق ماست و دوست داره من بنده اش آسوده باشم. راحت زندگی کنم. فراوانی رو تجربه کنم. بیشتر از من برای من ثروت میخواد. فقط باید این نیرو رو بپذیرم. باور کنم و بهش قدرت بدم. اون وقت در اختیار منه. خدایا شکرت.
من عاشقانه دوست دارم که مثل استادم روی دوش خداوند سوار بشم و اون برام کارها رو انجام بده.
من سوت بزنم، شعر بخونم، کیف کنم و اون کارهای منو انجام بده.
آرام هستم و ایمان دارم که هدایت میشم. خدا به من وعده داده که آنقدر به تو ثروت میدم که نتونی بشماری.
کیست که وعده اش مثل خداوند حق باشه.
خودش گفته که خداوند خلف وعده نمیکنه.
اجابت کننده درخواست های کنه.
الهی شکرت ای وهاب.
الهی شکرت ای کریم.
الهی شکرت ای رحمان.
الهی شکرت ای رحیم.
شکرلله. شکرلله . شکرلله …
خدانگهدار
در پناه الله یکتا شاد، سالم و ثروتمند باشیم.