آنچه من از در این سفر شاهد آن هستم، تجربهی دستهای بینهایتِ نیروی هدایتگری است که، ما را در زمان مناسب در مکان مناسب قرار میدهد، به سمت زیباییها هدایت میکند، در لحظه، پارکهایی را برایمان رزرو میکند که بقیه آدمها برای اقامت گزیدن در آنها -حداقل از ۶ ماه قبل- باید با برنامه ریزی قبلی آنجا را رزرو کرده باشند.
گاهی اوقات، ماجراهایی درست جلوی دوربینم رخ میدهد که، احساس میکنم همه چیز دست به دست هم داده و برنامهریزی شده تا جلوی دوربین من رخ دهد و از ورای همه این تجربهها، این پیام را به گوشم میرساند که:
دستهای دیگری در کار است. دستهای توانمند نیرویی که مستقل و بی نیاز از قوانین محدودکنندهی آدمهاست.
نیرویی که اگر به او وصل شوی، اگر او را باور و انتخاب کنی و جدّی بگیری، او نیز تو را انتخاب میکند و خواستههای قلبیات را جدّی میگیرد.
اگر به او توجه کنی و در برابر برنامهاش سرسپرده باشی و به هیچ چیز-حتی زیباییها- نچسبی و به قول قرآن، استعینوا بالصبر(رهایی) و صلوه(توجه به نکات مثبت هر لحظه) شوی، تو را در زمان مناسب، با اتقافات مناسب احاطه میکند و زیباییهایی را به تو نشان میدهد که در هیچ منطق و استدلال ذهنیای نمیتواند بگنجد.
منتظر خواندن نظرات زیبای شما هستیم.
سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری سفر به دور آمریکا | قسمت ۱۴270MB14 دقیقه
سلامی به زیبایی هدایت
میدونین اولین مثالی که تو ذهنم اومد وقتی این فایلو دیدم چی بود؟
داستان هدایت شما به موندن توی اون پارک میشه داستان ترم 6 مکانیک که من میخاستم انتخاب واحد بکنم
اینقدر توی دوازده قدم یاد گرفته بودم نچسبم و رها باشم که عین خیالمم نبود
خلاصه بگم براتون
یه استادی بود که حتی کسایی که ترم 8 بودن هم درس بهشون نمیرسید
یه ادم خفن و به شدت سخت گیر
اقا من اول انتخاب واحد دیدم اصلا ما هنوز ورود نکردیم این استاد پره:)
سال بالایی ها هم بهشون نرسیده بودا!
خلاصه رها رها رها بودم
یسری واحد خوب دیگه بهم رسید و هدایت شدم برداشتم و رها
یعنی من انتخاب واحد تا 9 میخابیدم و اصلا برام مهم نبود هیچی
خلاصه اخرین روز انتخاب واحد من از خواب بیدار شدم هشت و خورده ای صبح
حسم عجیب گفت همین الان لبتاب روشن کن!
چون من که بیدار میشم اول بلافاصله میرم دستشویی
خلاصه یهو گفت روشن کن و منم روشن کردم و گفت برو تو سایت انتخاب واحد
منم رفتم دیدم عه خالیه یدونه از ظرفیت کلاس
اقا من برداشتم
تا دو سال بعدش هنوزم بهم میگن تو چجوری با اون استاد برداشتی؟!
جالب تر اینکه اینقدر این کلاسا هدایتی پیش میرفت
اینقدر ازین استادی که امریکا درس میداد و زندگی میکرد چیز یاد گرفتم به کنار
اینقدر عالی بود به کنار
آقا من بیست شدم!
امتحان المپیاد رو ازمون گرفت توی امتحان اخر و گفت اینقدر بهتون نمره میدم تا پاس بشید!
من بیست شدم!
اینقدر خوب خوب یاد گرفتم و نتیجه گرفتم که اصلا حد نداره
من اون نمره برام مهم نیست
حتی درسه هم دیگه کاربردی برام نداره
ولی این هدایت بود که من باید سر اون کلاس میشستم و کلی درس زندگی از کسی که امریکا زندگی کرده یاد میگرفتم
الان بخدا
الان بخدا فهمیدم که این اتفاقا بعد از این سریال افتاد براما!
ببین چجوری جهان داره کارشو انجام میده بعد من هنوزم درگیر چطورشم
واقعا نشنیده بودم صحبتای توی این فایلو!
مالیات دادن خوبه
مالیات ثروتمنداست که این دولت رو ساخته!
بعد بابای من هرکسی که میخاد مالیات بده انگار داره جونش کنده میشه!
همین امروز دو تا فاکتور برای شرکت ارسال میکردم دیدم حدودا سی ملیون پول مالیاتش شده!
اصلا حس خوبی نداشتم
گفتم ببین تروخدا ما داریم پدرمون در میاد دو تا محصول بفروشیم بعد اینقدر راحت ….
ترمز رو دیدین؟
تو ذهنم بخاطر شنیده هام اینه که مالیات بده!
پولدار بشی باید مالیات بیشتری بدی
کمتر کار کن کمتر مالیات بده
حتی از حقوق خودم هم مالیات کم میشه اینگار حس خیلی بدی دارم
پول بیمه از حقوقم کم میشه ناراحتم
اره اینا ترمزه
من همین کارو به واسطه هدایت به دستش اوردم
بعد بخاطر دو قرون مالیات و بیمه ترمز برای ورود ملیارد ها ثروت تو زندگیم درست کردم
نخیرم ثروتمند شدن معنویه
ببین همین راکفلر که اینقدر ازش همه بد میگن چقدر چند ده سال پیش کمک کرده به اینجا؟
کی میتونه اینقدر کمک کنه بجز کسی که ثروتمنده!
بخدا هرچی ثروتمند تر باشی میتونی بیشتر خرج کنی به ملت خیر برسونی
به خودت خانوادت خیر برسونی
خدایا کمک کن این ترمزا برداشته بشن و حالمون خوب خوب باشه در مسیر انعمت علیهم
خدایا من رو به راه راست به راه کسانی که نعمت دارن هدایت کن
راه خدا = راه نعمت
هیچ مزیتی توی فقر نیست
راه خدا مساویه با نعمت
خودش میگه اینو بگید
اهدنا اصراط المستقیم
صراط الذین انعمت علیهم!
الهی آمین