سفر به دور آمریکا | قسمت ۱۶

به نام خدایی که رحمتش بی اندازه و مهربانی اش همیشگیست

سفر به دور آمریکا

قسمت 16

شروع سفرنامه ی امروزمون از یه مکان زیبا با چمن های سبز رنگ زیباتر هست…خداروشکر برای این زیبایی

چه قدر این محیط تمیز و عاری از هر گونه آلودگی هست…

لباس زیبایی قرمز و سفید مایک..

آسمون با ابرهای متراکم پوشیده شده…

چه قشنگه این قطار کوچک چوبی روی چمن های سبز رنگ..

خدایا شکرت به خاطر زیبایی و تمیزی محیط این ویزیتور سنتر…

چه قدر ترکیب رنگی این گلها قشنگه زرد..سفید..نارنجی…سرخابی…گل‌بهی…چه قدر این خدا هنرمنده…چه قدر این خدا نقاش ماهریِ..

خداروشکر که در جهانی هستیم که فرمانروایی این چنین نقاش داره…الهی شکر

چه قدر فضای داخلی این ویزیتور سنتر گرم و صمیمی هست…چه قدر زیبا که دور شومینه صندلی گذاشتن…چه قدر همه چیز در نهایت تمیزی هست.‌.

چه قاب عکس زیبایی از طبیعت این سخره و فردی که توی تصویر هست ثبت شده…

چه قدر فضای بیرونی ویزیتور سنتر از قاب پنجره با شیشه های فوق العاده تمیزش زیبا هست..و تحسین برانگیز فضای پوشیده از چمن های زیبا…خوش رنگ و یک دست..

خانم شایسته چه غذای فوق العاده ای رو در کمال سادگی و راحتی دارن درست میکنن..چه ترکیب رنگی قشنگی درست کردن..

چه قابلمه قرمز رنگ زیبایی…

یکبار دیگه فضای زیبایی بیرون رو از قاب شیشه ی آروی میبینم..و غرق زیبایی درخت های پوشیده از پیچک ها میشیم..

چه قدر ایده ی سبد به این شکل خوبه و باعث میشه فضای کمتری رو اشغال کنه…

به به چه رنگ و لعابی دارن این تکه های مرغ و گوجه ها رو هم روی اون ها قرار میدیم…چه شود..

چه قدر خانم شایسته کارهارو راحت کردن…برنج ها رو هم میریزم و حالا یه غذای متفاوت داریم…خدایا شکرت که این سفر نامه آموزش همه چیز هست برای من حتی آشپزی…

استاد و مایک توی فضای تاریک…رو به یه تلویزیون هیولا دارن بازی میکنن…انگار که توی خونه هستن…و فاینالی استاد برنده میشن مثل همیشه…

Oo my god…

چه قدر زیباست این غذا این استاد…لذت خوردن غذا توی این فضا دیوانه کننده اس…خدای من…خدای من…خداروشکر

و لبخند زیبای و چهره ی خندان روی لباس استاد…

خدایا شکرت…خدایا صدهزار مرتبه شکرت ..چه کرده خانم شایسته چه غذایی پخته…اصلادیوانه شدم…چه ترکیب رنگی …چه قدر همه چیز خوب پخته شده…

و باران رحمت الهی که می بارد…خدایا شکرت به خاطر این فراوانی که بی دریغ میباره..بارون خیلی زیباست…الهیه..

اصلا این بارون لذت خوردن غذا توی این فضا رو چندین برابر کرد‌‌‌…

استادی که زیبایی شعر میخونن…

بارون شدیدتر شد…خدای من ببین چه قدر زیبا میباره…

خدا هم ماشین تون هم داره میشوره..

عاشقتونم استاد …به خاطر این همه شوخی و شیطنت و کودک زنده درون شما…

استاد به مایک گفتن و این پسر فوق العاده…همین کلام ساده چه قدر احساس ارزشمندی میده …

باران بند اومد و خدای من چه قدر این فضا فوق العاده شده…مه ای که توی هوا هست…رنگ سبز شاینی درخت های پوشیده از پیچک..چمن..صدای پرنده ها…الله اکبر چه قدر این طبیعت سخاوتمنده…

خانم شایسته درست میگن اینجا بی نظیره..چه قدر لذت بردم از ذوق توی صداتون به خاطر دیدن  آهو…

چه قدر رنگ قهوه ای آهو بین همه سر سبزی زیباست…خانم شایسته آهو رو صدا میکنم بیا بالا…

خیلی زیباست …پیچک ها همه جا هستن…چه قدر تمیزی هوا رو میشه حس کرد…

خدایا شکرت که ما رو هدایت کردی به این جای زیبا

این ویزیتور سنتر زیبا رو برای دیدن زیبایی های بیشتر ترک میکنیم…

خدایا شکرت به خاطر زیبایی جاده ها و مسیرها توی این کشور…کوه های پوشیده از درختان سبز رنگ…و باران که زیبایی رو بیش از پیش کرده…

استاد چه قدر با مهارت و تمرکز بالا رانندگی میکنن…رسیدیم به یه شهر زیبا…

خدایا شکرت به خاطر زیبایی شهر های کوچک و خونه های چوبی…چه قدر پرچم آمریکا قشنگه

استاد گفتن منم منم …منم عاشقتم…تحسین میکنم این رابطه ی زیبا رو…این رابطه ی عاطفی توحیدی و عاشقانه رو…

خدایا شکرت

16/آذرماه/1402