سفر به دور آمریکا | قسمت ۱۷

سلام استادجونم و مریم زیبا و خوش ذوق و مایک خوش تیپ

آخ که چقدر من دوس دارم لباس خریدنو

لباس خریدن به قدری به من حس خوب میده و لذت میبرم از پوشیدن لباسهای نو و جدید و قشنگ که نگووو

من لذت میبرم که شما میرید توی بازارو هرچی که احتیاجه هرچی که دوس دارید را بدون هیچ معطلی میخرید بدون هیچ فکری که الان پولهامون خرج شد کم شد تموم نشه و…

واقعآ لذت میبرم از این آزادی مالی داشتن و واقعآ حسش میکنم

من قبلآ حس بدی پیدا میکردم از اینکه میدیدم افرادی انقدر راحت میرند هرچی دوس دارن بدون توجه به قیمت میخرند چون حسرت میخوردم قبطه میخوردم که اونها چقدر وضع مالیشون خوبه و خوش بحالشون .من پولهام تموم میشه اگه فلان مانتو یا فلان لباسو بخرم

اصلآ وقتی حتی تصمیم به خرید کردن میگیرم کلی به این فک میکنم که آیا حالا واقعآ احتیاجه؟؟؟

آیا جایی هست که قیمت خییلی مناسبتر باشه و تخفیفم بدن؟؟

میشه بذاری برای وقتی که پول بیشتری بیاد تو دستمون؟؟

بی خیال بابا…

خدا دنیایی را آفریده و برنامه ای بهش داده که اولآ هیچ چیز توش تموم که نمیشه هیچ کمم که نمیشه هیچ تو با خرید کردنت و احساس خوب داشتنت چون داری به گسترش جهان کمک میکنی چندین برابر به زندگیت برمیگرده?

این باور فوق العاده است و دارم باخودم دائم تکرارش میکنم

وچه لذتی میبرم وقتی این روابط عاشقانه ی زیبا را بینتون میبینم

استاد نمی دونید چقدر من با دیدن روابط شما و کل این فایلهای سفرنامه روابطم عالی شده ?

چقدر من با خودم در صلحم و چقدر عاشق خودم شدم

چقدر راحت تر خودمو کنکاش میکنم و میشناسم

چقدر دوست دارم این ساره را?

استاد من دارم طعم واقعی زندگی را میچشم

درسته که هنوز تحول مالی تو زندگیم رخ نداده ونتایج مالی توی زندگیم قابل لمس نشده اما

بادیدن این فایل و کل فایلهای سفرنامه خیییلی فراوانی ثروت برام بدیهی شده و ذهنم داره باور میکنه و مطمئنم که جهان چیزی را از قلم نمیندازه و من بااین احساسات قشنگ اتفاقات قشنگ را برای خودم و برای ثروتمند شدنم ساختم

من عاشقتونم