تک تک زیباییهای این سفر، چیزی نیست جز «معجزهی تمرکز بر نکات مثبت و در جستجوی دیدن زیباییها بودن».
هرچه به سمت زیباییهای بیشتری هدایت میشوم، ارتباط میان « مشتاق بودن برای دیدن زیباییها» و «احاطه شدن با ماجراهایی که دیوانه وار زیبا هستند» را، بیشتر درک میکنم.
«تمرکز بر زیباییها و یافتن نکات مثبت در هر چیزی» چنان جادوی عظیمی در خود دارد که،
آرام آرام، مس وجودمان را طلا میکند،
آرام آرام آدم دیگری از ما میسازد
آرام آرام ریشههای اتصال به منبعمان را عمیقتر میکند و مدت زمان بیشتری ما را در این اتصال نگه میدارد.
آرام آرام درکمان را از همیشگی بودن نعمتها، عمیقتر میکند و ترس و نگرانیهایمان از کمبود را، محوتر میگرداند.
آرام آرام ذهنمان را به کنترلمان در میآورد. ظرف وجودمان را چنان رشد میدهد که «لاخوف علیهم و لایحزنون» میشویم و جسارت بیرون آمدن از زیر چتر باورهای محدودکننده را پیدا میکنیم.
آنوقت است که طراوت باران همیشگی نعمتها را لمس میکنیم و درهایی از خیر و برکت را به زندگیمان گشوده میبینیم و با شواهدی از فراوانی و نعمت احاطه میشویم که، با تمام وجودمان معجزهی ماندن در احساس خوب را تصدیق میکنیم.
و دیگر نمیتوانیم به شیوهای جز تمرکز بر نکات مثبت و یافتن زیباییها، زندگی کنیم.
منتظر خواندن نظرات زیبای شما هستیم.
سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری سفر به دور آمریکا | قسمت ۱۹160MB10 دقیقه
به نام خالق فراوان
سفر یه حس فوق العاده است که یک انسان میتونه تجربش کنه، اینکه از نزدیک ببینی و لمس کنی و درک کنی خلقت خدا رو و کمی تامل کنی روی زیبایی ها به آرامشی میرسی که انگار جهان برای چند لحظه ثابت ایستاده تا تو به عمقش نفوذکنی و به تکامل نزدیکتر بشی فرقی نمی کنه کجا و به چه شکل باشه…..تا الان که باهاتون توی سفرتون همراهی کردم خیلی چیزهای شگفت انگیز و زیبا دیدم ولی شاید چون دارم روی باور فراوانیم کار می کنم قسمت 19 برام جالب تر بود و من شگفت زده شدم چون من این مکان رو توی عکس دیده بودم و به هرکی نشانش میدادم میگفت فوتوشاپه و دستکاری شدست مگه همچین چیزی هست؟ و منو به این سوال میرسوند که شاید راست میگند ؟و به همین شکل باور فراوانی من هربار ضعیفتر میشد وقتی توی این فیلم دیدم که حقیقت داره و این برابر با زمانی بود که داشتم روی باور فراوانیم کار میکردم برام یک لامپ پرنور توی ذهنم شد که گفت ببین نرگس یه ادم توی زمانی که نهایت ارزوی اطرافیانت داشتن خونه و یه حقوق کارمندی و به قولی آب باریکه باشه ولی همیشه باشه و جسارت رفتن به شهر بعدی رو تو خودشون نمیدیدن همچین جایی رو برای خودش ساخته و چه لذت و آرامشی رو تجربه کرده بدون ذره ای نگرانی برای پولش و ببین چه امپراطوری داشته برای خودش که این یه بخشیش بوده و وقتی شنیدم که این بنا برای اینکه مردم ازش لذت ببرن بخشیده شده، یک چلچراغ تو ذهنم روشن شد که نرگس ببین یه ادم ثروت مند چطور میتونه جریان ثروت رو علاوه بر زندگی خودش توی زندگی دیگران و در بخش بزرگتر یه کشور برقرار کنه وقتی مردم زیاد ثروتمند که برای دیدن این زیبایی به این کشور میان و جریان ثروتشونو از طریق ارز وارد این کشور می کنند و هر انسان خودش میتونه جذب کننده ی چند نفر دیگه به این مکان باشه….ادم اگه یه حساب سرانگشتی کنه فقط یه بخش کوچکی از این جریان رو متوجه میشه بماند اتفاقات و ایده های جدید ثروت سازی که به وجود میاد ، همه ی اینها به کنار وقی به قول خدا در قرآن که میگه هرچیزی رو ببخشید چند برابرش رو دریافت می کنید به این فکر می کنم اون شخصی که اینو بخشیده به چه ثروتی رسیده و چه جریان عظیمی رو برقرار کرده فقط توی زندگی شخصی خودش…و اینکه به قول آقای عباس منش که میگه الان ثروت ها خیلی خیلی بیشتر از قبله، وقتی توی اون زمان یک نفر همچین ثروتی داشته الان چه ثروتی میتونه وجود داشته باشه که این یه یخشی در حد یه نقطه از اونه….حتی همین الان که اینارو مرور می کنم احساس می کنم ظرف فراوانیم بزرگتر شده و حس فوق العاده ای دارم…هرکس که شروع کنه به تغییر خدا دستاشو میفرسته برای کمک و این سفرنانه یه دست خدا برای تغییر من بوده…من خودم سعی می کنم ماهی یکی دوبارو سفر برم و واقعا سفر برام پراز شگفتی بوده و حتی شده یه جای را چندبار رفتم ولی برام یه بخش جدیدی رو جلوه گر بوده… و من چون این خونه رو توی عکس دیده بودم و عاشقش بودم و در نهایت توی فیلم سفرنامه دیدمش به عنوان یک نشونه. بهش نگاه کردم و به راهم ادامه میدم…..سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم فرمانروای من