تک تک زیباییهای این سفر، چیزی نیست جز «معجزهی تمرکز بر نکات مثبت و در جستجوی دیدن زیباییها بودن».
هرچه به سمت زیباییهای بیشتری هدایت میشوم، ارتباط میان « مشتاق بودن برای دیدن زیباییها» و «احاطه شدن با ماجراهایی که دیوانه وار زیبا هستند» را، بیشتر درک میکنم.
«تمرکز بر زیباییها و یافتن نکات مثبت در هر چیزی» چنان جادوی عظیمی در خود دارد که،
آرام آرام، مس وجودمان را طلا میکند،
آرام آرام آدم دیگری از ما میسازد
آرام آرام ریشههای اتصال به منبعمان را عمیقتر میکند و مدت زمان بیشتری ما را در این اتصال نگه میدارد.
آرام آرام درکمان را از همیشگی بودن نعمتها، عمیقتر میکند و ترس و نگرانیهایمان از کمبود را، محوتر میگرداند.
آرام آرام ذهنمان را به کنترلمان در میآورد. ظرف وجودمان را چنان رشد میدهد که «لاخوف علیهم و لایحزنون» میشویم و جسارت بیرون آمدن از زیر چتر باورهای محدودکننده را پیدا میکنیم.
آنوقت است که طراوت باران همیشگی نعمتها را لمس میکنیم و درهایی از خیر و برکت را به زندگیمان گشوده میبینیم و با شواهدی از فراوانی و نعمت احاطه میشویم که، با تمام وجودمان معجزهی ماندن در احساس خوب را تصدیق میکنیم.
و دیگر نمیتوانیم به شیوهای جز تمرکز بر نکات مثبت و یافتن زیباییها، زندگی کنیم.
منتظر خواندن نظرات زیبای شما هستیم.
سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری سفر به دور آمریکا | قسمت ۱۹160MB10 دقیقه
سلام
بسیار عالی و شگفت انگیز
مریم جون واقعا ممنون و سپاسگزار بابت این فایل زیبا
منم مثل شما رشته معماری بودم و البته که یکی از اصلی ترین پروژه هام مربوط به خانه آبشار بود با تحلیل تک تک فضاها
یادم میاد یکی از تخیلی ترین مکانها برای من همین خانه آبشار بود ٫به قول شما با همون چند تا عکس سیاه وسفید که بیشتر از روبرو بود تا عمق جسم و جان اون محیط رو من تصور میکردم و برام خیلی حیرت انگیز بود و الان که فیلمش میبینم واقعا با اون چیزی که تصور میکردم یکی بود ٫ خدایا شکرت
و چیزی که برای من خیلی درکش سخت بود ( البته در اون زمان )پنجره های بدون OKB این خونه بود ٫
از اون جایی که ما تو یه کشور مذهبی زندگی میکنیم , عادتمون دادن پنجره های کوچیک و بالا دست و بدون دید به داخل داشته باشیم ٫٫٫٫٫ وقتی رفتیم تو خونه یه پشت دری ضخیم بزنیم که دید از بیرون نداشته باشه یه پرده شیک مجلسی هم از داخل بزنیم که جلوی مهمون خونمون قشنگ دیده بشه ٫٫٫٫٫٫غافل از اینکه چقدر داریم خودمون محدود میکنیم با باورای غلط و تعصباتمون ٫٫٫٫٫٫
چقد داریم دید خودمون رو به نعمتای خدا میبندیم
نمی فهمیم بارون میاد یا نه چون اگه دست به پرده بزنیم خراب میشه ٫٫٫٫٫٫آفتاب رو نمی بینیم چون اگه پنجره رو باز کنیم خاک میاد تو٫٫٫٫٫٫٫٫پشت دری رو اگه در بیاریم از اون طرف دیده میشیم و معصیت میکنیم ٫٫٫٫٫٫٫اگه پرده سنگین و مجلسی رو در بیاریم مردم چی میگن ؟؟؟
واااای خدایا ما به کجا داریم میریم با این همه منفی نگری و حساسیتای بیخودی؟؟؟؟
٫
و من الان تو خونه ای که زندگی میکنم یه حیاط کوچک مشترک دارم که خیلی سر سبز و قشنگ و پر از درخته ٫اولین کاری که کردم تمام برچسبا رو از روی شیشه جدا کردم تمام پرده ها رو در آوردم و به جای پرده از کرکره استفاده کردم ٫و الان تو روز کلی از نور آفتاب و طبیعت زیبای حیاط استفاده میکنم و تو شب هم با خیال راحت کرکره ها رو پایین میکشم و واقعا لذت میبرم و خودم از تمام حواشی جدا کردم و فکرم آزاد کردم از حرف مردم که پاشنه آشیلم بود و البته پاشنه آشیل خیلی از مردمه
و من الان میفهمم که یکی شدن با طبیعت یعنی چی
خونه ای که مصالحش از همون طبیعت گرفته شده و با همون طبیعت یکی شده تا یه عده ای تفکر کنن در بزرگی خدا