سفر به دور آمریکا | قسمت ۱۹

سلام و سلام و سلام

صبح موقع سرکار اومدن مثله عادت هرروزم فایل این قسمت رو پلی کردم ولی ذهنم درگیر بود ، یه تضاد کوچولو پیش اومده بود و جالبه بگم چند دقیقه گذشت و من اون لذتی که هرروز از دیدن فایلها میبردم نمیبردم در صورتیکه این فایل شگفت انگیز بود .

خیلی جالب همین موقع ها رسیدم دم اداره و دیدن و ادامه فایل متوقف شد منم موبایل و گذاشتم تو کیفم اومدم داخل . یکم گذشت توجهم رو به سمت خوبی ها بردم و وای دو اتفاقه خوشگل برام افتاد حالم فوق العاده شد و الان اومدم بشینم ادامه فایل رو ببینم و وای کیف کردم ، احساس استاد موقع شکرگزاری و دیدن تمام اون لذتها انگار به منم منتقل شد احساس کردم استاد سرتاپا شکرگزاریه . لذت بردم لذت بردم …

و بعدش گفتم ببین روشنا خدا نخواست با اون حس اینهمه زیبایی رو ببینی ، خدا خواسته تمام توجهت با تمام و کمال و حس خوب به زیبایی ها باشه تا قلبا کیف کنی …

من تمام زندگیم آرزوم این بوده و هست که خونه ای داشته باشم سراسر با شیشه های بلند و خونه پر از نور و تمام کف پوشها و نرده ها و پله ها همه از چوب و تمام اطراف خونه پر از درخت و گیاه و گل و کلا تو طبیعت زندگی کنم ، این خونه فراتر از رویای من بود صدای آب رو که عاشقشم همیشه میشنوی صدای زیبا پرنده ها و خنکیه زیر درختها 😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍 دستهاتو که دراز میکنی برگها و گیاهان رو لمس میکنی …

خدایا خدایا چقدر زیباست و پر از کیف و لذته راه رفتن تو راهروهای اطراف خونه … خدایا ممنونم که فراتر از رویاهام بهم نشون دادی من چنین خونه ای میخوام خدایا خدایا خدایا شکرت اجازه دادی رویامو خوشگلترو بزرگتر کنم 🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏

مریم قشنگم ممنونم خیلی خیلی دوستت دارم ، استاد بی نظیرم امیدوارم شما و مریم جون و مایک همیشه غرق در شادی و لذت و سپاسگزاری و کیف کردن تو این دنیا باشید .

خدایا شکرت 🤲🤲🤲🤲🤲🤲🤲🤲🤲🤲🤲