https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2019/07/abasmanesh-19.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2019-07-25 08:43:072024-07-28 15:30:44سفر به دور آمریکا | قسمت ۱۹
474نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
از زیبایی های فوق العاده این فایل که باعث شد دوبار ببینمش و مطمئنا باز هم خواهم دیدش اگه بگذریم
نکته ای که با دیدن این فایل یادم اومد مطالبی بود که استاد در دوره عشق و مودت می گفتند
استاد بارها و بارها در اون دوره میگفتند که اصلا لازم نیست تو خودت رو با شریک زندگیت هماهنگ کنی، بلکه تنها کار تو اینه که خودت رو با خودت و خدای خودت هماهنگ کنی، و خداوند خودش همه روابط تو رو هماهنگ خواهد کرد
وقتی این فایل رو دیدم و شور و اشتیاق مریم جان از دیدن این خونه زیبا و شگفت انگیز که قبلا توی کتابهای معماریشون در موردش خونده بودند و به قول خودشون دیوانه شده بودن رو دیدم
وقتی مریم جان گفتند که استاد بهشون گفتند که میخوان برن از خونه آبشار دیدن کنند
برای من نمود عینی این هماهنگی بود
و بار دیگه قانون رو به من یادآوری کرد که کار تو فقط دیدن زیبایی ها و تحسین کردنشونه
و کار خداوند هماهنگ کردن زمین و زمان برای رسیدن تو به اون خواسته اس
اگه مریم جان یک چک لیست از چیزهایی که دوست داره هم تهیه میکرد و به استاد میداد، بعید می دونم که خودش هم این خونه رو یادش بود که توی اون لیست بیاره، ما ممکنه خواسته هامون رو فراموش کنیم ولی خداوند فراموشش نمیکنه
و به قول سیدعلی خوشدل: هیچ خواسته ای روی زمین نمی مونه
مریم جان، شما از رایت و کافمن توی اون دفتر تشکر کردی، من هم از شما سپاسگزارم که تمام این زیبایی ها رو به تصویر میکشی و حتی تلاش میکنی که حسی که توی اون محیط جاری هست رو هم بهمون منتقل کنی
خدایا بابت همه زیبایی هات و آدمهای زیبات در زندگیمون سپاسگزارم
سلام به استاد عشق,خانم شایسته و مایک عزیز و همه خانواده هم فرکانسی عزیزم…. بازم مثل همیشه وجود نعمت های خداوند و زیبایی بی حد و حصرشون که هر آدم مرده ای رو زنده میکنه -وای که چقدر این معماری زیباست و خلاقانه ساخته شده که کمترین دخل و تصرف در طبیعت رو داره چیزی که برای ساخت معماری ها کمتر رعایت میشه و بسیار می بینیم برای ساخت یک ساختمان یا هر بنای دیگری چقدر درخت و گل و گیاه زیبا رو تخریب می کنن ولی این معماری میتونه یه درس بزرگ باشه برای همه کسانی که توی اینکار هستن..زیبایی این معماری و درختانی که انقد طراوت و شادابی دارن و آبی که چقدر زلال و زندگی بخشه که نگاه کردن بهشون حتی توی فیلم لذت خاصی به ادم میده و باعث شادابی میشه. مورد دیگه اینکه چقدر یک آدم میتونه قلب بزرگی داشته باشه که بتونه از این معماری زیبا در این محیط زیبا بگذره و این لذت رو به بقیه هدیه بده که بتونن ازش استفاده کنن که با یک نگاه به خودمون میبینیم چقدر برامون گاهی سخته که از اون چیزهایی که دوست داریم بگذریم یا با بقیه تقسیمشون کنیم ,به امید روزی که هممون باورهای زیباتر و قلبهای بزرگ و بخشنده ای داشته باشیم که به راحتی بتونیم لذتهامون رو با دیگران تقسیم کنیم یا به دیگران لذت استفاده از نعمت هایی که داریم رو هدیه بدیم.برای همگی بهترینهارو آرزومندم.یاحق
سلام و درود حضور استاد جانان و پسر نازنینش و بانوی شایسته و دوست داشتنی و مهربان مریم که همیشه تحسینش میکنم که بهترین همراه و بهترین زوج انسان شناسی و خداشناسی استادمون هستن بهترررررررین از هر لحاظ سخاوتمند از هرلحاظ استاد چقد از خودت لیاقت ساختی چقد زیبایی در زندگیت ایجاد کردی تا الگو شوی برای ما برای تحسین کردن و جذب کردن
از تک تک قسمتها لذت بردم و موندم چی بگم از صمیمیت و عشق در خانواده بگم از طبیعت بکر و زیبای دست نخورده خدا بگم از انسانهایی که کمک کردن تا زیبایی های خدا چندین برابر بشه از باعشق بودن آمریکایی ها بگم از جنگل های سرسبز از رودخانه ها و آبشارهای که دل ما میخواهد از اون امنیتی که وجود داره خانه های بی حصار قلبهای بدون دیوار از چی بگم تصمیم گرفتم هیچی نگم چون یوقتایی آدم اینقدر محو زیبایی های خدا و بندگان خدا و مخلوقات خدا میشه که تنها گفتنی ها فقط نگفتنی هست سکوووووووت من میخوام تو اون همه عشق بخوابم در آغوش خدا
این مذهبیون چه کردن با ما و ما چه کردیم با خود خدایا مارو ببخششششششش و بیامرز خدا ازشون نگذره خدایا ما فکر میکردیم مسلمانیم و بهشت فقط مال ماست دریغ ازینکه انسانهای بیشماری همین الان دارن تو بهشت زندگی میکنن و ما بی خبریم
نوش جون شما نوش جون آمریکایی نوش جون لامذهب هر کی مذهب نداره جاش تو بهشته خدایاااااا شکرت برای این بیداری
مریم بانو شایسته بهترینها بابت تلاش برای به تصویر کشیدن بهترین زیبایی ها برای بیداری ما بینهایت سپاااااس و خدایت راسپااااااس که چقدر درون لنز دوربینت هست و شمارو به سمت زیبایی های بیشتر و بهتر هدایت میکنه هم درون لنز دوربین ذهنتون هم دوربین عکاسی تون خدایاااااا شکرت برای وجود شما
من نمیدانم چه بگویم که هرچی بگویم کم گویم پس بهتر دیگه جیزی نگویم
با سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته گرامی و همه دوستان هم فرکانسی
خدایا شکرت چقدر طبیعت زیبا و محیط آرام و دلچسب با بنای خوب که در تصاویر بینظیر است روح آدم را در هم آمیخته و لذت بخش میکند خدایا شکرت تمام این ترکیب در اینجای قشنگ ذهن آدم رو باز میکنه و یک انرژی خوب و حس عالی داره مگه میشه توی این تصاویرهای خوب باشی و به خدا فکر نکنی و باور و نعمت فراوانی را نبینی
چقدر این مناظر برای درک اطرافمان خیر و برکت به زندگی ما گشوده با تمام وجود با رسیدن به احساس خوب از خدای خودم سپاسگزارم به خاطر این همه نعمت و ثروت
در پناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید انشاالله
این سفر رو من شروع کردم به دیدن تا زیبایی هارو بیشتر ببینم و تحسین کنم اما یک فاصله زیادی افتاد بین قسمت های قبلی و این قسمت و من اهمیت توجه به زیبایی ها و احساس خوب رو یادم شده بود
اما حالا که دوباره اومدم ببینم این سفر رو میبینم که چقدر دلم تنگ شده بود واسه این سفر…
هنوز کامل این قسمت رو ندیدم ولی قبلش دلم گفت که کامنت بزارم
یک نکته دیگه ایی که این سفر ها داره نوشته های خانم شایسته عزیز هست که منو واقعا به وجد میاره هرموقع میخونم چون دقیقا از داخل اون متن کلی نکات عملی درمیاد که همشون زندگی ساز هستند برای تک تک ماها و میتونه مارو به سمت سعادت ببره.
درمورد کمالگرایی میخوام بنویسم.
کمالگرایی چیزیه که متوجه شدم دوباره اومده سراغم و منو از قدم برداشتن برای کار مورد علاقم باز داشته و حرفش اینه: منتظر یک روز خوب باش منتظر یک موقعیت خوب باش برای شروع، اول فلان چیز و فلان چیز و درست کن بعد پیش برو
و همین باعث شده من چندین و چند روز راکد بمونم و خب طبق قانون چیزی ثابت نمیمونه همه چیز یا بدتر میشه یا بهتر
و من که یک مدت بدون کمالگرایی داشتم خوب پیش میرفتم به دلیل اینکه چندروز هیچ حرکتی نکردم الان بدتر از قبل شده همه چیز
و باز دوباره شروع از اولش یک انرژی بسیار بسیار عظیمی رو ازم کمالگرایی گرفته
ولی باید به خودم یاد آوری کنم که:
مهم نیست چقدر عقب افتادی و…
امروز یک قدم عملی بردار برای کاری که مدنظرت هست و یک بهبود انجام بده یک پیشرفت یک آموزش یک تایمی بزار تمرین کن و باز فردا به همین شیوه…
اگر فقط و فقط به همین شیوه هرروز یک قدم مثبت بردارم خیلی پیشرفت میکنم توی کارم
میدونی بقول استاد مردم جامعه 99 درصد معلولن تو اصن کار خاصی نمیخواد بکنی تو فقط هرروز توی بهبود باش هرروز توی بهتر شدن اصن نیازی نیست کمالگرایی به خرج بدم
امروز هرآنچه که میتوانم رو انجام میدم اما نکتش همینه فقط انجام بده من هی میخوام یک تمرکز عجیب و غریبی بزارم یک برنامه ریزی خفنی بزارم یک شرایط خیلی درستی پیش بیاد تا بعدش قدم بردارم
اما از امروز دیگه هرجور شده مهم نیست شرایطم چیه مهم نیست چقدر عقب افتادم اما امروز یک قدمی ک فکر میکنم درسته رو برمیدارم.
این روند بهبود هرروزه است که مهمه
یکی از ترمز هایی که باعث کمالگراییم شده اینه که میگم: یا روزی مثلا ده ساعت تمرکز بزار یا که اصلا بدرد نمیخوره شاید تک تک روزایی که هیچ کاری نکردم به همین دلیل بوده یعنی گفتم: خب امروز به فلان دلیل، بهمان دلیل که نمیتونم تمرکز صد در صد بزارم یا زمان زیادی بزارم باشه از فردا شروع میکنم با تمرکز کارارو شروع کنم و باز فردا بهانه اش رو جور میکردم
یعنی ما امکان داره برای هرچیزی کمالگرایی به خرج بدیم
حتی انجام تمارین مثلا خیلی به خودمون برای انجام تمرین ها در چیزای بیهوده سخت میگیریم مثلا میگیم حتما با یک نظم خیلی خاصی باید تمرین هارو انجام بدم حتما باید با کلمات قلمبه سلمبه تمرینام و بنویسم و..
خیلی ها حتی برای کامنت گذاشتن هم کمالگرایی میکنن مثلا یک جایی هستند و میدونن که اقا الان تایمم بیکاره ولی میگن نه تا خونه نرفتم کامنت نمیزارم تا فلان تمرکز رو نداشته باشم کامنت نمیزارم
یکی نیست بگه بابا تو یک کلمه هم بنویسی توی این تایم بیکارت بهتره تا هیچکاری نکنی
حداقل اون به نام خدای اول کامنتت رو بنویس باشه بعد اگه دیدی نمیتونی ادامش رو تو خونه بنویس
این کمالگرایی به شدت اذیت میکنه ادمو توی حس بسیار بدی امکان داره فرو ببره مارو و یک کار دیگه ایی که میکنه اینه که مارو بی حرکت نگه میداره
این ذهنیت رو اگه بتونیم توی ذهنمون جابندازیم که: رقابتی درکار نیست اگر هرروز خودتو بهبود بدی اگر هر ایده ایی به ذهنت میاد سریع اجرا کنی و دنبال یک موقعیت وشرایط بهتر برای اجرا کردنش نباشی.
ذهن من الان نجوا میکنه که: اینهمه داری کامنت مینویسی این همه داری فلان میکنی وقتتو الکی پس تمرین های دوره چی که باید تکمیل کنی، پس کار کردن روی فلان باور چی؟ و داره ذهن منو به مسابقه ایی بی پایان دعوت میکنه
میدونی این اصل رو انگار باید بارها و بارها به خودم یادآوری کنم که: از مسیر لذت ببرم اگر دارم کامنت مینویسم با عشق کامنتم و بنویسم و با احساس خوب بنویسم وفقط و فقط توی همین کامنت نوشتن باشم.
یکی دیگه از چیزایی که باعث کمالگرایی میشه اینه که ما میخوایم همه قدم هارو به یکباره برداریم مثلا میخوایم تو یک روز هم روی کمالگرایی کار کنیم هم روی باور هامون کار کنیم هم تمرین های دوره هارو انجام بدیم هم باید فلان کارو کنیم و همین باعث میشه هیچکدومشون رو اونجوری که باید انجام ندیم بنظر من این همه وظیفه مشخص کردن اشتباهه بنظرم اینکه بخوایم همه قدم هارو باهم ببینیم مغز مارو برای قدم برداشتن کند میکنه ولی اگر فقط روی یک قدم تمرکز بزاریم با این باور که وقتی این قدم رو برداشتم قدم بعدی بهم گفته میشه هم حس و حالمون بهتره هم قدم هارو با کیفیت ورمیداریم
مثلا من امروز مشکل کمالگرایی رو فهمیدم
خب میام روی همون تا جایی که میتونم امروز کار میکنم دیگه… نمیام بگم اقا امروز باید اقا مثلا ده تا فایل سفر ببینم و تمرین های دوره رو دوباره انجام بدم و… بجاش میگم خب من میخوام روی کمالگرایی کار کنم تمام خودمو میزارم و روش کار میکنم و وقتی ک فکر کردم به اندازه کافی که ذهنیتم رو تا حدودی درست کنه روش کار کردم بعد میرم قدم بعدی
این عجله برای همه کار هارو کردن دوتاچیز رو امکان داره به وجود بیاره
1. اولا چون کلی کار برای خودمون مشخص کردیم ولی چون امروز زمانشو احساس میکنیم نداریم پس از همش دست میکشیم یعنی میگم: من باید فلان کار و فلان کارو فلان کارو انحام بدم اما امروز باید برم فلانجا نمیرسم باشه فردا با تمرکز همشو انجام بدم ولی یکی نیست بگه پسر خوب خب تو یکیشو که میتونی کامل انجام بدی همونو انجام بده…
فقط انجام بده
باید بازم بنویسم درمورد کمالگرایی چون وقتی که کامنت میزارم فقط و فقط برای خودم میزارم برای اینکه پیچیدگی های ذهنیم رو توی قلم بیارم (یا همون کیبورد(: ) و انهارو ساده کنم
این چیزی نیست که با یکبار دوبار کامنت گذاشتن حل بشه یاداوری روزانه لازمه
این مبحثِ اینکه همه کارهارو میخوام به یکباره انجام بدم خیلی خیلی توی ذهن من پررنگه
یعنی من به طرز عجیبی این پاشنه آشیل رو دارم
یعنی تو ذهنم میگم اقا یک روز میشینم 15 ساعت زمان میزارم تا تهشو دربیارم ولی اگر روزی همچنین وقتی نداشتم هیچ غلطی نمیکنم
و ازونجا که مغز همیشه دنبال بهونست هیچ روزی جور نمیشه که بخواد همچین حرکتی بزنم
اما اگه به خودم بگم خب امروز نمیتونم 15 ساعت بزارم اما دوساعت توی فلان تایم میتونم براش وقت بزارم پس حداقل یک قدمشو میتونم بردارم پس چرا کمالگرایانه عمل کنم؟
این سوال خیلی ارزشمنده که:
امروز چه قدم عملی میتونم بردارم برای فلان موضوع
مهم نیست قدم چقدر کوچیک باشه اما اینکه حتما برداشته بشه خیلی مهمه
اقا من اصلا میگم فقط تو بشین وظایفت رو دسته بندی کن این خودش یک قدمِ
بشین یک دونه مقاله راجع بهش بخون
بشین یک مسئله کوچیک رو برای خودت حل کن
بشین روی یکی از باورات کار کن/روی یکی از ترمز هات کار کن
یعنی بارها شده که من به خودم گفتم نه! باشه یک روز که تونستم تمرکز صد در صد بزارم میشینم تمرکزی روی باورام کار میکنم.
و هیچوقت هم اونروز نمیاد انگار دلم میخواد همه باورام رو یهویی خوب کنم همه ترمز هارو یهویی کار کنم روشون
این جنس از کامنت هارو فقط برای خودم مینویسم دوست دارم اونقدر بنویسم که شکل فکر کردن مغزمم تغییر کنه به همین شکل
تکرار، و تکرار
اصلا جالبه یکی دیگه از موضوع هایی که کمالگرایی دارم همین تکراره
یعنی دلم میخواد همه فایل هارو ببینم تا اینکه یک فایل رو به اندازه کافی تکرار کنم
با اینکه میدونم اگر من فقط یک فایل رو تا حد خوبی درک کنم خیلی بهتره تا ده تا فایل رو همینطوری ببینم اما باز کمالگرایی میگه نه تو باید همشو باهم داشته باشی.
من باید بدونم که همون فایل به اندازه کافی هست که بتونه زندگیم رو توی خیلی از ابعاد بهبود بده اما مغز میگه نه! تو تا همه فایل هارو نبینی و… چیزی نصیبت نمیشه
هعی مغز میگه مثلا خب امروز ده بار فلان فایل رو دیدی. فایل جدید استاد چی پس! فایلای دوره چی پس! تمرین چی پس!
اما من باید این سوال رو بکنم: آیا به اندازه ایی فایل رو دیدم که شکل فکر کردن مغزم تغییر کنه آیا به اندازه ایی دیدم که عملیش کنم ایا به اندازه دیدم که باورش کنم!
حالا که این حرفا رو زدم انگار بار سنگینی از دوشم برداشتم چقدر نیاز بود این کامنت رو بزارم و الان میخوام برم فایل رو ببینم و زیبا هاشو توی دفترچم بنویسم(اولش ذهنم گفت نه اینکار وقت میبره ببین و فقط زبانی تحسین کن کلی کار داری و… اما مگه چخبره با کی داری مسابقه میدی؟) و کلی کیف کنم دیگه
خیلی خفن بود یعنی من عاشق همچین خونه های اینجوری وسط طبیعتم
زندگی یعنی این
خدا نصیب همه بکنه الهی
اینجا که استاد گفت این تازه ویلای تابستونیش بوده دیوونه شدم ؛ چون خودم خیلی عاشق اینم که همیشه در هوای لطیف بهاری نه سرد و نه گرم و شرجی زندگی کنم
و این مقدور نیست مگر با داشتن چند تا خونه تو جاهای مختلف دنیا ؛البته بعضی کشور ها مثل ایران و امریکا هم این خصوصیت رو در جغرافیاشون دارن و واقعا تو همین ایران هم میشه یه خونه داشته باشی تو ماسال یا سمت رود ارس یا ییلاقات مازندران که 3 ماه گرما رو بری تو اب و هوای بهشتی اونجا و زمستون بری جزیره کیش با اب و هوای فوق العاده خوب و ارامش بی نظیرش و بهار بری اصفهان زیبا زندگی کنی … واقا خداراصد هزار مرتبه شکر که در همچین کشوری هستم که همیشه میشه تو کل سال اب و هوای بهاری و عالی رو تجربه کرد
رویای خودم همیشه این بوده که چند نقطه دنیا خونه داشته باشم که هر وقت هوا یه جا گرم یا سرد شد برم به اون یکی خونه در یک کشور دیگه که هوا عالیه و چند ماهی اونجا باشم مثلا تابستون برم تو کلبه خودم در ارتفاعات سوئیس یا ماماریس ترکیه و پاییز برم بارسلون زمستون برم کیش یا دبی یا فلوریدا امریکا بهار برم شمال ایران یا هلند و انگلیس یا گرجستان …
خیلی به این ارزو فکر میکنم و اینکه الان این فایل رو دیدم خیلی لذت بخش بود برام که ادمی مثل این مرد همچنین ویلایی ساخته برای خودش فقط برای تابستون و فصل های دیگه خونه های دیگه ای داشته ؛چقدر پول و ثروت لذت بخشه چقدر مقدسه بعدشم میاد میگه بازدید عمومی بزارین که مردمم بیان یه حالی بکنن اینجا، چون با تجربه ثروت از ثروت عبور کرده
این که استاد میگه ثروت خود الله هست عجب حرفیه یعنی هرچی پول بیشتر اتصالت قوی تره و به منبع وصل تری و این درست همین تفکریه که یهودی ها به پول دارن ،ازادی مالی رو واقعا برای همههه میخوام چون رها میکنه ادم رو از بند دنیا و شدیدا به خدا وصل میشی و به اصل خودمون برمیگردیم
ایده جذابی که این اقا رفته دنبالش تحسین برانگیره اینکه اینقدر پول داشته باشی که هر کاری دلت میخواد بکنی و حاجت دلتو براورده کنی
من خودم عاشق خونه های سنتی اصفهان و یزدم که الان اکثرا هتل هستن و بعضا شبی 200 دلار به خارجی ها اجاره میدن ، همیشه ارزوم این بوده همچین خونه داشته باشم با حوض با صدای اب که داخل اتاق باشه و پنجره های هزار رنگ و حیاط فوق العاده و بادگیر و فرش های دستباف فوق العاده و معماری طاق چشمه ای و اینه کاری و صدای بلبل وااااااای
مهمونی بگیرم توش عروسیای فامیل رو توش برگزار کنم و همش خوشی باشه و لذت
خدایا از تو میخوام و میدونم میدی بهم فقط قدرت دریافتش رو بهم بده و ترمزای ذهنیم رو تبدیل به گاز کن
وای مریم جان با تمام ذوق کردن هات ذوق کردم و لذت بردم. با اینکه رشته ام معماری نیست اما تصور اینکه تصویر سیاه سفید این اثر را در کتابهای معماری زمان دانشگاه دیده ای و به همین اندازه برایش ذوق زده شده ای و اکنون خداوند به بهترین نحو هدایتت کرده است به این مکان زیبا واقعا مرا بر سر اشتیاق آورد.
چقدر این مکان زیبا بود. چقدر این معماری خاص و با حس خوب و عالی بود.
چقدر تراس ها عظیم و بزرگ اما چشم نواز بودند.
طبیعت محاصره کننده این ویلا که برای آن خانه پایه شده بود.
آبشار زیبای آن درختان بلند و پر عظمت
آن راه روی زیبا که وقتی از نسیم خنک ان می گفتید آن را حس می کردم.
واقعا ازت سپاسگزارم مریم جان که این ویدئو ها را برایمان آماده کردی
واقعا ازت سپاسگزارم که دوربینت همیشه زیبایی ها را برایمان نمایش می دهد.
واقعا ازت سپاسگزارم که هدایت را با دوربینت برایمان به تصویر کشیدی.
واقعا از استاد سپاسگزارم که با صحبت های پایانی این ویدئو نمایش زیبایی از ثروت داشتند. به راستی ثروت همانطور که به خود انسان نعمت و آسایش و راحتی می رساند چقدر به دیگران به جامعه و کشور هم خیر و برکت و زیبایی می رساند.
با سلام خدمت استاد عزیزم خانم شایسته ی عزیز و همه ی دوستان خوبم
عجب هدایتی خدای من
بعد از دیدن این فایل یادم اومد که چند سال پیش توی یکی از کتابهای زبان عمومی که توی دانشگاه تدریس میکردم ی خطش در مورد فرانک لیولد رایت نوشته بود و طراحی بی نظیرش اون موقع برام جای سوال بود که چرا از بین اینهمه معمار اسم این رو آوردن
الان که خانم شایسته گفتن ی تصویر سیاه و سفید از این معماری بی نظیر رو دیدن و الان دارن از نزدیک میبینن این رو منی هم که دو خط نوشته در موردش خوندم اونم 12 سال پیش دارم از قاب دوربین خانم شایسته میبینم این رو و این یعنی من در مدار دیدن اثر ی فرد موفق و ثروتمند قرار گرفتم و همین خودش نشانه ی خیلی خوبیه از اینکه ذهن من تغییر کرده در مورد ثروت و ثروتمندان
اصلا کی تصورش رو میکرد که ی همچین اتفاقی برای من بیفته که ی روزی هدایت بشم به ی همچین جایی که 12 سال پیش ی اثر و نشانه رو ازش دیدم اونم توی ایران و الان از آمریکا دارم میبینمش
سلام به همه
از زیبایی های فوق العاده این فایل که باعث شد دوبار ببینمش و مطمئنا باز هم خواهم دیدش اگه بگذریم
نکته ای که با دیدن این فایل یادم اومد مطالبی بود که استاد در دوره عشق و مودت می گفتند
استاد بارها و بارها در اون دوره میگفتند که اصلا لازم نیست تو خودت رو با شریک زندگیت هماهنگ کنی، بلکه تنها کار تو اینه که خودت رو با خودت و خدای خودت هماهنگ کنی، و خداوند خودش همه روابط تو رو هماهنگ خواهد کرد
وقتی این فایل رو دیدم و شور و اشتیاق مریم جان از دیدن این خونه زیبا و شگفت انگیز که قبلا توی کتابهای معماریشون در موردش خونده بودند و به قول خودشون دیوانه شده بودن رو دیدم
وقتی مریم جان گفتند که استاد بهشون گفتند که میخوان برن از خونه آبشار دیدن کنند
برای من نمود عینی این هماهنگی بود
و بار دیگه قانون رو به من یادآوری کرد که کار تو فقط دیدن زیبایی ها و تحسین کردنشونه
و کار خداوند هماهنگ کردن زمین و زمان برای رسیدن تو به اون خواسته اس
اگه مریم جان یک چک لیست از چیزهایی که دوست داره هم تهیه میکرد و به استاد میداد، بعید می دونم که خودش هم این خونه رو یادش بود که توی اون لیست بیاره، ما ممکنه خواسته هامون رو فراموش کنیم ولی خداوند فراموشش نمیکنه
و به قول سیدعلی خوشدل: هیچ خواسته ای روی زمین نمی مونه
مریم جان، شما از رایت و کافمن توی اون دفتر تشکر کردی، من هم از شما سپاسگزارم که تمام این زیبایی ها رو به تصویر میکشی و حتی تلاش میکنی که حسی که توی اون محیط جاری هست رو هم بهمون منتقل کنی
خدایا بابت همه زیبایی هات و آدمهای زیبات در زندگیمون سپاسگزارم
سلام مریم بانو ، استادی در شکار نکات مثبت و ثبت لحظات عاشقی
این خونه من و برد اون بالاها
اون جایی که فقط خودم شدم و خدا و قرآن و برداشتم و نعمتهای سوره نحل رو خوندم
سپاس مخصوص پروردگاریست که حالق زیبایی هاست در رنگها و اندازه ها و کاربردها و شکلهای محتلف.
سر تعظیم فرود می آورم ای خالق دنیا و آخرت
ایاک نعبد و ایاک نستعین
دوستت دارم و میدونم که عاشقمی
سلام به استاد عشق,خانم شایسته و مایک عزیز و همه خانواده هم فرکانسی عزیزم…. بازم مثل همیشه وجود نعمت های خداوند و زیبایی بی حد و حصرشون که هر آدم مرده ای رو زنده میکنه -وای که چقدر این معماری زیباست و خلاقانه ساخته شده که کمترین دخل و تصرف در طبیعت رو داره چیزی که برای ساخت معماری ها کمتر رعایت میشه و بسیار می بینیم برای ساخت یک ساختمان یا هر بنای دیگری چقدر درخت و گل و گیاه زیبا رو تخریب می کنن ولی این معماری میتونه یه درس بزرگ باشه برای همه کسانی که توی اینکار هستن..زیبایی این معماری و درختانی که انقد طراوت و شادابی دارن و آبی که چقدر زلال و زندگی بخشه که نگاه کردن بهشون حتی توی فیلم لذت خاصی به ادم میده و باعث شادابی میشه. مورد دیگه اینکه چقدر یک آدم میتونه قلب بزرگی داشته باشه که بتونه از این معماری زیبا در این محیط زیبا بگذره و این لذت رو به بقیه هدیه بده که بتونن ازش استفاده کنن که با یک نگاه به خودمون میبینیم چقدر برامون گاهی سخته که از اون چیزهایی که دوست داریم بگذریم یا با بقیه تقسیمشون کنیم ,به امید روزی که هممون باورهای زیباتر و قلبهای بزرگ و بخشنده ای داشته باشیم که به راحتی بتونیم لذتهامون رو با دیگران تقسیم کنیم یا به دیگران لذت استفاده از نعمت هایی که داریم رو هدیه بدیم.برای همگی بهترینهارو آرزومندم.یاحق
سلام و درود حضور استاد جانان و پسر نازنینش و بانوی شایسته و دوست داشتنی و مهربان مریم که همیشه تحسینش میکنم که بهترین همراه و بهترین زوج انسان شناسی و خداشناسی استادمون هستن بهترررررررین از هر لحاظ سخاوتمند از هرلحاظ استاد چقد از خودت لیاقت ساختی چقد زیبایی در زندگیت ایجاد کردی تا الگو شوی برای ما برای تحسین کردن و جذب کردن
از تک تک قسمتها لذت بردم و موندم چی بگم از صمیمیت و عشق در خانواده بگم از طبیعت بکر و زیبای دست نخورده خدا بگم از انسانهایی که کمک کردن تا زیبایی های خدا چندین برابر بشه از باعشق بودن آمریکایی ها بگم از جنگل های سرسبز از رودخانه ها و آبشارهای که دل ما میخواهد از اون امنیتی که وجود داره خانه های بی حصار قلبهای بدون دیوار از چی بگم تصمیم گرفتم هیچی نگم چون یوقتایی آدم اینقدر محو زیبایی های خدا و بندگان خدا و مخلوقات خدا میشه که تنها گفتنی ها فقط نگفتنی هست سکوووووووت من میخوام تو اون همه عشق بخوابم در آغوش خدا
این مذهبیون چه کردن با ما و ما چه کردیم با خود خدایا مارو ببخششششششش و بیامرز خدا ازشون نگذره خدایا ما فکر میکردیم مسلمانیم و بهشت فقط مال ماست دریغ ازینکه انسانهای بیشماری همین الان دارن تو بهشت زندگی میکنن و ما بی خبریم
نوش جون شما نوش جون آمریکایی نوش جون لامذهب هر کی مذهب نداره جاش تو بهشته خدایاااااا شکرت برای این بیداری
مریم بانو شایسته بهترینها بابت تلاش برای به تصویر کشیدن بهترین زیبایی ها برای بیداری ما بینهایت سپاااااس و خدایت راسپااااااس که چقدر درون لنز دوربینت هست و شمارو به سمت زیبایی های بیشتر و بهتر هدایت میکنه هم درون لنز دوربین ذهنتون هم دوربین عکاسی تون خدایاااااا شکرت برای وجود شما
من نمیدانم چه بگویم که هرچی بگویم کم گویم پس بهتر دیگه جیزی نگویم
همتونو دوست دارم همتونو تحسین میکنم عشقین عباس منشی های عزیز عشق
به نام هدایت الله
با سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته گرامی و همه دوستان هم فرکانسی
خدایا شکرت چقدر طبیعت زیبا و محیط آرام و دلچسب با بنای خوب که در تصاویر بینظیر است روح آدم را در هم آمیخته و لذت بخش میکند خدایا شکرت تمام این ترکیب در اینجای قشنگ ذهن آدم رو باز میکنه و یک انرژی خوب و حس عالی داره مگه میشه توی این تصاویرهای خوب باشی و به خدا فکر نکنی و باور و نعمت فراوانی را نبینی
چقدر این مناظر برای درک اطرافمان خیر و برکت به زندگی ما گشوده با تمام وجود با رسیدن به احساس خوب از خدای خودم سپاسگزارم به خاطر این همه نعمت و ثروت
در پناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید انشاالله
به نام خدای زیبایی ها
این سفر رو من شروع کردم به دیدن تا زیبایی هارو بیشتر ببینم و تحسین کنم اما یک فاصله زیادی افتاد بین قسمت های قبلی و این قسمت و من اهمیت توجه به زیبایی ها و احساس خوب رو یادم شده بود
اما حالا که دوباره اومدم ببینم این سفر رو میبینم که چقدر دلم تنگ شده بود واسه این سفر…
هنوز کامل این قسمت رو ندیدم ولی قبلش دلم گفت که کامنت بزارم
یک نکته دیگه ایی که این سفر ها داره نوشته های خانم شایسته عزیز هست که منو واقعا به وجد میاره هرموقع میخونم چون دقیقا از داخل اون متن کلی نکات عملی درمیاد که همشون زندگی ساز هستند برای تک تک ماها و میتونه مارو به سمت سعادت ببره.
درمورد کمالگرایی میخوام بنویسم.
کمالگرایی چیزیه که متوجه شدم دوباره اومده سراغم و منو از قدم برداشتن برای کار مورد علاقم باز داشته و حرفش اینه: منتظر یک روز خوب باش منتظر یک موقعیت خوب باش برای شروع، اول فلان چیز و فلان چیز و درست کن بعد پیش برو
و همین باعث شده من چندین و چند روز راکد بمونم و خب طبق قانون چیزی ثابت نمیمونه همه چیز یا بدتر میشه یا بهتر
و من که یک مدت بدون کمالگرایی داشتم خوب پیش میرفتم به دلیل اینکه چندروز هیچ حرکتی نکردم الان بدتر از قبل شده همه چیز
و باز دوباره شروع از اولش یک انرژی بسیار بسیار عظیمی رو ازم کمالگرایی گرفته
ولی باید به خودم یاد آوری کنم که:
مهم نیست چقدر عقب افتادی و…
امروز یک قدم عملی بردار برای کاری که مدنظرت هست و یک بهبود انجام بده یک پیشرفت یک آموزش یک تایمی بزار تمرین کن و باز فردا به همین شیوه…
اگر فقط و فقط به همین شیوه هرروز یک قدم مثبت بردارم خیلی پیشرفت میکنم توی کارم
میدونی بقول استاد مردم جامعه 99 درصد معلولن تو اصن کار خاصی نمیخواد بکنی تو فقط هرروز توی بهبود باش هرروز توی بهتر شدن اصن نیازی نیست کمالگرایی به خرج بدم
امروز هرآنچه که میتوانم رو انجام میدم اما نکتش همینه فقط انجام بده من هی میخوام یک تمرکز عجیب و غریبی بزارم یک برنامه ریزی خفنی بزارم یک شرایط خیلی درستی پیش بیاد تا بعدش قدم بردارم
اما از امروز دیگه هرجور شده مهم نیست شرایطم چیه مهم نیست چقدر عقب افتادم اما امروز یک قدمی ک فکر میکنم درسته رو برمیدارم.
این روند بهبود هرروزه است که مهمه
یکی از ترمز هایی که باعث کمالگراییم شده اینه که میگم: یا روزی مثلا ده ساعت تمرکز بزار یا که اصلا بدرد نمیخوره شاید تک تک روزایی که هیچ کاری نکردم به همین دلیل بوده یعنی گفتم: خب امروز به فلان دلیل، بهمان دلیل که نمیتونم تمرکز صد در صد بزارم یا زمان زیادی بزارم باشه از فردا شروع میکنم با تمرکز کارارو شروع کنم و باز فردا بهانه اش رو جور میکردم
یعنی ما امکان داره برای هرچیزی کمالگرایی به خرج بدیم
حتی انجام تمارین مثلا خیلی به خودمون برای انجام تمرین ها در چیزای بیهوده سخت میگیریم مثلا میگیم حتما با یک نظم خیلی خاصی باید تمرین هارو انجام بدم حتما باید با کلمات قلمبه سلمبه تمرینام و بنویسم و..
خیلی ها حتی برای کامنت گذاشتن هم کمالگرایی میکنن مثلا یک جایی هستند و میدونن که اقا الان تایمم بیکاره ولی میگن نه تا خونه نرفتم کامنت نمیزارم تا فلان تمرکز رو نداشته باشم کامنت نمیزارم
یکی نیست بگه بابا تو یک کلمه هم بنویسی توی این تایم بیکارت بهتره تا هیچکاری نکنی
حداقل اون به نام خدای اول کامنتت رو بنویس باشه بعد اگه دیدی نمیتونی ادامش رو تو خونه بنویس
این کمالگرایی به شدت اذیت میکنه ادمو توی حس بسیار بدی امکان داره فرو ببره مارو و یک کار دیگه ایی که میکنه اینه که مارو بی حرکت نگه میداره
این ذهنیت رو اگه بتونیم توی ذهنمون جابندازیم که: رقابتی درکار نیست اگر هرروز خودتو بهبود بدی اگر هر ایده ایی به ذهنت میاد سریع اجرا کنی و دنبال یک موقعیت وشرایط بهتر برای اجرا کردنش نباشی.
ذهن من الان نجوا میکنه که: اینهمه داری کامنت مینویسی این همه داری فلان میکنی وقتتو الکی پس تمرین های دوره چی که باید تکمیل کنی، پس کار کردن روی فلان باور چی؟ و داره ذهن منو به مسابقه ایی بی پایان دعوت میکنه
میدونی این اصل رو انگار باید بارها و بارها به خودم یادآوری کنم که: از مسیر لذت ببرم اگر دارم کامنت مینویسم با عشق کامنتم و بنویسم و با احساس خوب بنویسم وفقط و فقط توی همین کامنت نوشتن باشم.
یکی دیگه از چیزایی که باعث کمالگرایی میشه اینه که ما میخوایم همه قدم هارو به یکباره برداریم مثلا میخوایم تو یک روز هم روی کمالگرایی کار کنیم هم روی باور هامون کار کنیم هم تمرین های دوره هارو انجام بدیم هم باید فلان کارو کنیم و همین باعث میشه هیچکدومشون رو اونجوری که باید انجام ندیم بنظر من این همه وظیفه مشخص کردن اشتباهه بنظرم اینکه بخوایم همه قدم هارو باهم ببینیم مغز مارو برای قدم برداشتن کند میکنه ولی اگر فقط روی یک قدم تمرکز بزاریم با این باور که وقتی این قدم رو برداشتم قدم بعدی بهم گفته میشه هم حس و حالمون بهتره هم قدم هارو با کیفیت ورمیداریم
مثلا من امروز مشکل کمالگرایی رو فهمیدم
خب میام روی همون تا جایی که میتونم امروز کار میکنم دیگه… نمیام بگم اقا امروز باید اقا مثلا ده تا فایل سفر ببینم و تمرین های دوره رو دوباره انجام بدم و… بجاش میگم خب من میخوام روی کمالگرایی کار کنم تمام خودمو میزارم و روش کار میکنم و وقتی ک فکر کردم به اندازه کافی که ذهنیتم رو تا حدودی درست کنه روش کار کردم بعد میرم قدم بعدی
این عجله برای همه کار هارو کردن دوتاچیز رو امکان داره به وجود بیاره
1. اولا چون کلی کار برای خودمون مشخص کردیم ولی چون امروز زمانشو احساس میکنیم نداریم پس از همش دست میکشیم یعنی میگم: من باید فلان کار و فلان کارو فلان کارو انحام بدم اما امروز باید برم فلانجا نمیرسم باشه فردا با تمرکز همشو انجام بدم ولی یکی نیست بگه پسر خوب خب تو یکیشو که میتونی کامل انجام بدی همونو انجام بده…
فقط انجام بده
باید بازم بنویسم درمورد کمالگرایی چون وقتی که کامنت میزارم فقط و فقط برای خودم میزارم برای اینکه پیچیدگی های ذهنیم رو توی قلم بیارم (یا همون کیبورد(: ) و انهارو ساده کنم
این چیزی نیست که با یکبار دوبار کامنت گذاشتن حل بشه یاداوری روزانه لازمه
این مبحثِ اینکه همه کارهارو میخوام به یکباره انجام بدم خیلی خیلی توی ذهن من پررنگه
یعنی من به طرز عجیبی این پاشنه آشیل رو دارم
یعنی تو ذهنم میگم اقا یک روز میشینم 15 ساعت زمان میزارم تا تهشو دربیارم ولی اگر روزی همچنین وقتی نداشتم هیچ غلطی نمیکنم
و ازونجا که مغز همیشه دنبال بهونست هیچ روزی جور نمیشه که بخواد همچین حرکتی بزنم
اما اگه به خودم بگم خب امروز نمیتونم 15 ساعت بزارم اما دوساعت توی فلان تایم میتونم براش وقت بزارم پس حداقل یک قدمشو میتونم بردارم پس چرا کمالگرایانه عمل کنم؟
این سوال خیلی ارزشمنده که:
امروز چه قدم عملی میتونم بردارم برای فلان موضوع
مهم نیست قدم چقدر کوچیک باشه اما اینکه حتما برداشته بشه خیلی مهمه
اقا من اصلا میگم فقط تو بشین وظایفت رو دسته بندی کن این خودش یک قدمِ
بشین یک دونه مقاله راجع بهش بخون
بشین یک مسئله کوچیک رو برای خودت حل کن
بشین روی یکی از باورات کار کن/روی یکی از ترمز هات کار کن
یعنی بارها شده که من به خودم گفتم نه! باشه یک روز که تونستم تمرکز صد در صد بزارم میشینم تمرکزی روی باورام کار میکنم.
و هیچوقت هم اونروز نمیاد انگار دلم میخواد همه باورام رو یهویی خوب کنم همه ترمز هارو یهویی کار کنم روشون
این جنس از کامنت هارو فقط برای خودم مینویسم دوست دارم اونقدر بنویسم که شکل فکر کردن مغزمم تغییر کنه به همین شکل
تکرار، و تکرار
اصلا جالبه یکی دیگه از موضوع هایی که کمالگرایی دارم همین تکراره
یعنی دلم میخواد همه فایل هارو ببینم تا اینکه یک فایل رو به اندازه کافی تکرار کنم
با اینکه میدونم اگر من فقط یک فایل رو تا حد خوبی درک کنم خیلی بهتره تا ده تا فایل رو همینطوری ببینم اما باز کمالگرایی میگه نه تو باید همشو باهم داشته باشی.
من باید بدونم که همون فایل به اندازه کافی هست که بتونه زندگیم رو توی خیلی از ابعاد بهبود بده اما مغز میگه نه! تو تا همه فایل هارو نبینی و… چیزی نصیبت نمیشه
هعی مغز میگه مثلا خب امروز ده بار فلان فایل رو دیدی. فایل جدید استاد چی پس! فایلای دوره چی پس! تمرین چی پس!
اما من باید این سوال رو بکنم: آیا به اندازه ایی فایل رو دیدم که شکل فکر کردن مغزم تغییر کنه آیا به اندازه ایی دیدم که عملیش کنم ایا به اندازه دیدم که باورش کنم!
حالا که این حرفا رو زدم انگار بار سنگینی از دوشم برداشتم چقدر نیاز بود این کامنت رو بزارم و الان میخوام برم فایل رو ببینم و زیبا هاشو توی دفترچم بنویسم(اولش ذهنم گفت نه اینکار وقت میبره ببین و فقط زبانی تحسین کن کلی کار داری و… اما مگه چخبره با کی داری مسابقه میدی؟) و کلی کیف کنم دیگه
فعلا…
سلام به همه دوستانم
عجب جایی بود wooow
خیلی خفن بود یعنی من عاشق همچین خونه های اینجوری وسط طبیعتم
زندگی یعنی این
خدا نصیب همه بکنه الهی
اینجا که استاد گفت این تازه ویلای تابستونیش بوده دیوونه شدم ؛ چون خودم خیلی عاشق اینم که همیشه در هوای لطیف بهاری نه سرد و نه گرم و شرجی زندگی کنم
و این مقدور نیست مگر با داشتن چند تا خونه تو جاهای مختلف دنیا ؛البته بعضی کشور ها مثل ایران و امریکا هم این خصوصیت رو در جغرافیاشون دارن و واقعا تو همین ایران هم میشه یه خونه داشته باشی تو ماسال یا سمت رود ارس یا ییلاقات مازندران که 3 ماه گرما رو بری تو اب و هوای بهشتی اونجا و زمستون بری جزیره کیش با اب و هوای فوق العاده خوب و ارامش بی نظیرش و بهار بری اصفهان زیبا زندگی کنی … واقا خداراصد هزار مرتبه شکر که در همچین کشوری هستم که همیشه میشه تو کل سال اب و هوای بهاری و عالی رو تجربه کرد
رویای خودم همیشه این بوده که چند نقطه دنیا خونه داشته باشم که هر وقت هوا یه جا گرم یا سرد شد برم به اون یکی خونه در یک کشور دیگه که هوا عالیه و چند ماهی اونجا باشم مثلا تابستون برم تو کلبه خودم در ارتفاعات سوئیس یا ماماریس ترکیه و پاییز برم بارسلون زمستون برم کیش یا دبی یا فلوریدا امریکا بهار برم شمال ایران یا هلند و انگلیس یا گرجستان …
خیلی به این ارزو فکر میکنم و اینکه الان این فایل رو دیدم خیلی لذت بخش بود برام که ادمی مثل این مرد همچنین ویلایی ساخته برای خودش فقط برای تابستون و فصل های دیگه خونه های دیگه ای داشته ؛چقدر پول و ثروت لذت بخشه چقدر مقدسه بعدشم میاد میگه بازدید عمومی بزارین که مردمم بیان یه حالی بکنن اینجا، چون با تجربه ثروت از ثروت عبور کرده
این که استاد میگه ثروت خود الله هست عجب حرفیه یعنی هرچی پول بیشتر اتصالت قوی تره و به منبع وصل تری و این درست همین تفکریه که یهودی ها به پول دارن ،ازادی مالی رو واقعا برای همههه میخوام چون رها میکنه ادم رو از بند دنیا و شدیدا به خدا وصل میشی و به اصل خودمون برمیگردیم
ایده جذابی که این اقا رفته دنبالش تحسین برانگیره اینکه اینقدر پول داشته باشی که هر کاری دلت میخواد بکنی و حاجت دلتو براورده کنی
من خودم عاشق خونه های سنتی اصفهان و یزدم که الان اکثرا هتل هستن و بعضا شبی 200 دلار به خارجی ها اجاره میدن ، همیشه ارزوم این بوده همچین خونه داشته باشم با حوض با صدای اب که داخل اتاق باشه و پنجره های هزار رنگ و حیاط فوق العاده و بادگیر و فرش های دستباف فوق العاده و معماری طاق چشمه ای و اینه کاری و صدای بلبل وااااااای
مهمونی بگیرم توش عروسیای فامیل رو توش برگزار کنم و همش خوشی باشه و لذت
خدایا از تو میخوام و میدونم میدی بهم فقط قدرت دریافتش رو بهم بده و ترمزای ذهنیم رو تبدیل به گاز کن
الهی شکرت
سلام
سلام به مریم جان عزیزم
سلام به استاد گرانقدرم
وای مریم جان با تمام ذوق کردن هات ذوق کردم و لذت بردم. با اینکه رشته ام معماری نیست اما تصور اینکه تصویر سیاه سفید این اثر را در کتابهای معماری زمان دانشگاه دیده ای و به همین اندازه برایش ذوق زده شده ای و اکنون خداوند به بهترین نحو هدایتت کرده است به این مکان زیبا واقعا مرا بر سر اشتیاق آورد.
چقدر این مکان زیبا بود. چقدر این معماری خاص و با حس خوب و عالی بود.
چقدر تراس ها عظیم و بزرگ اما چشم نواز بودند.
طبیعت محاصره کننده این ویلا که برای آن خانه پایه شده بود.
آبشار زیبای آن درختان بلند و پر عظمت
آن راه روی زیبا که وقتی از نسیم خنک ان می گفتید آن را حس می کردم.
واقعا ازت سپاسگزارم مریم جان که این ویدئو ها را برایمان آماده کردی
واقعا ازت سپاسگزارم که دوربینت همیشه زیبایی ها را برایمان نمایش می دهد.
واقعا ازت سپاسگزارم که هدایت را با دوربینت برایمان به تصویر کشیدی.
واقعا از استاد سپاسگزارم که با صحبت های پایانی این ویدئو نمایش زیبایی از ثروت داشتند. به راستی ثروت همانطور که به خود انسان نعمت و آسایش و راحتی می رساند چقدر به دیگران به جامعه و کشور هم خیر و برکت و زیبایی می رساند.
درود بر شما
سلام خدمت همسفر های عزیز
طراحی ساختمان بسیار زیبا در زمان خودش و در زمان حال ،طبیعت بسیار زیبا و سرسبز و پر از درختان زیبا و معماری بسیار زیبا را تکمیل و تمام کرده است .
سپاسگزار خداوند هستم که طبیعت بسیار زیبا آفریده است .
من هم یک روز از این طبیعت زیبا فایل تهیه میکنم و به استاد عباس منش ارسال میکنم و از ایشون سپاسگزاری خواهم کرد.
موفق و سربلند باشید
به نام خدای غفور رحیم
با سلام خدمت استاد عزیزم خانم شایسته ی عزیز و همه ی دوستان خوبم
عجب هدایتی خدای من
بعد از دیدن این فایل یادم اومد که چند سال پیش توی یکی از کتابهای زبان عمومی که توی دانشگاه تدریس میکردم ی خطش در مورد فرانک لیولد رایت نوشته بود و طراحی بی نظیرش اون موقع برام جای سوال بود که چرا از بین اینهمه معمار اسم این رو آوردن
الان که خانم شایسته گفتن ی تصویر سیاه و سفید از این معماری بی نظیر رو دیدن و الان دارن از نزدیک میبینن این رو منی هم که دو خط نوشته در موردش خوندم اونم 12 سال پیش دارم از قاب دوربین خانم شایسته میبینم این رو و این یعنی من در مدار دیدن اثر ی فرد موفق و ثروتمند قرار گرفتم و همین خودش نشانه ی خیلی خوبیه از اینکه ذهن من تغییر کرده در مورد ثروت و ثروتمندان
اصلا کی تصورش رو میکرد که ی همچین اتفاقی برای من بیفته که ی روزی هدایت بشم به ی همچین جایی که 12 سال پیش ی اثر و نشانه رو ازش دیدم اونم توی ایران و الان از آمریکا دارم میبینمش
خدا رو شکر سواسگزارم