سفر به دور آمریکا | قسمت ۲۰

آنچه طی این سالها از مشاهده‌ی رفتار استاد عباس‌منش در زندگی شخصی‌شان‌، برای من گرانبها‌ترین دوره‌ی آموزشی است، درس‌هایی است که من از نحوه‌ی نگاه و برخورد ایشان با مسائل آموخته‌ام‌، اگر نگویم بیشتر قطعاً به اندازه‌ی آگاهی‌هایی است که‌، از دور‌ه‌های ایشان می‌آموزم. برای من، مشاهده‌ی زندگی ایشان از نزدیک‌، نمود عینی تمام آگاهی‌هایی است که در دوره‌های مختلف از ایشان شنیده‌ام. اگر از من درباره شگفت‌انگیزترین درسی بپرسید که‌، مشاهده‌ی زندگی خصوصی استاد‌ عباس‌منش مرا تحت تأثیر قرار داده‌، خواهم گفت:

هرگز هیچ فاصله‌ای میان آنچه شما از زبان ایشان در فایلها می‌شنوید و آنچه من در زندگی ایشان می‌بینم‌، ندیده‌ام.

شما صحبت‌های ایشان را در دوره‌ها و فایلها شنیده‌اید و من رفتارهای ایشان را در زندگی روزمره‌شان می‌بینم و می‌گویم که هیچ تفاوتی با هم ندارند. آنچه بیش از همه مرا درباره ایشان به تحسین واداشته‌ این است که:

این انسان آموزه‌هایش را زندگی می‌کند. خودش اولین شاگرد درس‌هایش است.

این سفرنامه را دوست دارم‌، با عشق برای تهیه فایلهایش وقت می‌گذارم‌، با عشق ماجرا‌هایش را ضبط می‌کنم و این کار از آب و غذا خوردن برایم جذاب‌تر و لذت‌بخش‌تر است. چون حداقل می‌توانم‌، قطره‌ای از دریایی را با شما به اشتراک بگذارم که به رشد خودم کمک کرده است.

منتظر خواندن نظرات زیبای شما هستیم.

سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری سفر به دور آمریکا | قسمت ۲۰
    144MB
    10 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

461 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «آوا» در این صفحه: 1
  1. -
    آوا گفته:
    مدت عضویت: 1433 روز

    به نام خداوند بخشاینده و مهربان

    تمرکز میکنم بر زیبایی ها و مینویسمشون تا هر روز در زندگیم تجربه شون کنم تا حال درونیم مثل افراد تو سریال در نهایت آرامش و شادی و رهایی باشه.

    دویدن خرگوش خاکستری تو خیابون واقعا برام عجیب بود که چقدر آزاد و رها بود و کسی مزاحمش نمیشد. کسی دنبالش نمیکرد. اون کافه زیبا و خودمونی با دیوارهای سنگی و گلهای رنگارنگ زیباش که جلوه ای فوق العاده به اون داده بود. اون خانم زیبای متصدی رستوران با سر تراشیده چقدر آزاد و رها از قضاوتهای دیگران بود و فقط و فقط بر خودش متمرکز بود. لبخند شیرین دخترخانم زیبایی که غذارو تحویل میداد دلم رو آب کرد. لبخندی که دلم میخواد همیشه ببینمش روی صورت همه. آفتاب زیبا , درختان سرسبز , جاده ی خط کشی شده ی تمیز که از همزیستی مسالمت آمیز انسان و طبیعت حرف میزد.

    رابطه ی استاد و مایکل چقدر زیباست. از رفتارهای مایکل, از پریدنهاش روی استاد کاملا معلومه چقدر پدرشو دوست داره. و بحث جالبشون در مورد کیوکومبر یا خیارِ خودمون😀 و اون خونواده بسیار خوش برخورد که چقدر مفصل و با حوصله جواب استاد رو میدن. خانم زیبا که اندامشون مثل دونده هاست با موهای کوتاه زیبا و سه تا پسرشون که بسیار شبیه مادرشون بودن و آروم دور آتیش نشسته بودن و میخندیدن به موضوع شرط بندی. و همسر مهربونشون که میگفت باید از من سوال میپرسیدی تا شرط رو ببری. برخورد دوستانه شون عالی بود. خنده های زیباشون. صدای خنده ی مریم بانو از پشت دوربین میومد وقتی که کلمه ی خیار رو به اونها گفتن.

    عکس گرفتن استاد و مایکل در ایوان زیبایی با دیوارهای قرمز خوشرنگ. رودخانه ی زیبا. گذر آب از روی سنگها در میان درختان انبوه. خداوندا شکرت بخاطر اینهمه زیبایی.

    آبشار زیبا و مردم شجاعی که روی صخره های خیس پشت آبشار میرفتن. زاویه ی زیبای دوربین مریم بانو رو به آسمون که از انبوهی درختان دیده نمیشد. بازی بچه ها در آبشار. عکس گرفتن پدری از دخترش. صحبتهای استاد در مورد اینکه هیچوقت کاملا و بااطمینان در مورد چیزی که نمیدونیم حرف نزنیم و جا برای تحقیق بذاریم. و در آخر عکس گرفتن استاد از جریان آب در دل سنگها که میگفت راهها باز میشن فقط ایمان داشته باش و توکل کن به رب عالم.

    ممنونم استاد عزیزم و مریم بانوی قشنگم به خاطر به تصویر کشیدن این زیباییها. پاینده باشید.🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: