سفر به دور آمریکا | قسمت ۲۰ - صفحه 27

461 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمد حسن اصغری گفته:
    مدت عضویت: 1688 روز

    خدایا شکرت

    خدیا شکرت

    خدایا شکرت

    این ویدو چقدر باحال و خنده دار بود

    بخصوص اون شرط اولش:)

    ولی بنظر منم کوکومبر یجوری

    باید گفت کیوکامبر

    این درست‌تر هستش

    ولی بگذریم

    چه رابطه قشنکی بین استاد و پسرشون هستش

    چه رابطه قشنگ تری بین ایشون و خانم شایسته وجود داره

    واقعا سپاس بی نهایت

    آبشار زیبا

    مردم شاد و خندان

    اون صبحانه عالی و برخورد بی نظیر مردم

    خداروشکر بابت تمام این اتفاقات قشنگ و بی نظیر

    الهی شکرت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    مهدی قربان گفته:
    مدت عضویت: 609 روز

    سلام خداوند شکرت بابت اینکه هدایت شدم به سمت زیبای ها خدایا شکرت بابت اینکه چیزی خیلی لذت بردم اینکه استاد خیلی راحت با خودش با ومیگه می خنده امیدارم از طرف هم فرکانس بودن با استاد ومدار شدن با این آموزها وآگاهی ها روز به روز شاد تر روز دیدن زیبای های بیشتر واز خدواند می خواهم کمک کنه وردی ای بدم به ذهنم وانرژی ومثبت گرا بودن واو خوشبیی آنچان در وجووم پرورش پیدا کنه که لذت ببرم ورها وآزاد هستم چون خداوند همه ابزاروشو در اختیار من گذاشته

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    سهند گفته:
    مدت عضویت: 647 روز

    درود و عشق

    به به چه آبشار زیبایییییی…

    شبیه آب شاری های استان فارس هست..

    من خیلی عاشقش شدم

    خیلی متشکرم که این صحنه هات زیبا رو برامون به اشتراک گذاشتین…

    چقدر خوبه که استاد عالی انگلیسی صحبت میکنن

    منم دارم روی انگلیسیم کار میکنم که زمان مهاجرتم فرا رسد…

    خدارو بی نهایت سپاس گزارم…

    این نکته هم که گفتین استاد اولین شاگرد خودشه

    خیلی خوبه که به آگاهیی خودت عمل کنی

    قبل از اینکه اون آگاهی رو بخوایی حرف بزنی…

    یا بخوای با گفتارت ثابتشون کنی…

    این درس رو توی دوره دوازده قدم من عالی فهمیدمش

    و توی جمع های غیر هم فرکانس به هیچ وجه دهنم باز نمیشه چون میدانم اولین کلمه ایی که از دهنم بخواد در شه یا میره سمت قضاوت

    یا میره سمت اثبات کردن خودم یا آگاهیی هام یا میره توی بحث مقایسه کردن…

    یا انرژی خواری میشه ازم….

    من اول گذاشتم اول خودم آموزه های استاد رو استفاده کنم و هیچ به فکر دیگران نباشم…

    اگر دیگران هم خواستن من اصلا دیگه وقتمو براشون هدر نمیدم و یه راست میفرستمشون سایت استاد…

    راسی دیشب همفرکانس آقا رضا بهم زنگ زدیم و کلی صحبت کردم….

    انسان پیش همفرکانساش چقدر راحته

    انسان همفرکانس از خانواده هم نزیک تره…

    باشد که روزی همه خانواده هم فرکانس استاد عباس منش

    توی برج خلیفه دور هم جمع شیم

    من همش توی تجسم هام اون روزو میبینم که استاد با استایل جدیدشون …

    یه کت و شلوار مشکی پوشیدن با پیرهن سفید

    خیلی خفن شدن….

    و همه ما شاگرد های لاکچیرشون هم که نتیجه مالی خفن گرفتیم دعوت شدیم به این سمینار و مهمونی…

    خیلی خفن میشه…

    من ک عاشقشم….

    خدارو بی نهایت سپاس گزارم…

    خب فعلا

    دوستارتون سهند (:

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      خانم اکبرزاده گفته:
      مدت عضویت: 1050 روز

      سلام دوست عزیز .سپاس از کامنتی که نوشتید .برایم آن قسمتی که پررنگ تر و طلایی تر بودوباز هم یاد آوری (در جمع های غیر فرکانسی دهنم باز نمی شود… عالی توضیح دادید.میخواستم بروم جای دیگری اما اتفاقی این صفحه آمد .کامنت های این صفحه را خواندم این مطلب قابل تحسین بود عکس گرفتم در دفترم بنویسم . تجسم کردم یکی از شاگردان خاص استاد که نتایج عالی گرفتند وپشت تریبون آخر سمینارازموفقیت های معجزه وار در برج خلیفه صحبت می‌کنند شمایید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        سهند گفته:
        مدت عضویت: 647 روز

        درود و عشق دوست عزیز مچکرم

        امروز اینقدر زیبایی دیدم اینقدر معجزه دیدم اینقدر هدایت خدارو چشیدم اینقدر الهام خدارو گرفتم…

        که اومدم قبل خواب یه سر به سایت بزنم که به عنوان آخرین نکته زیبا و نشانه و خفن کامنت شما رو دیدم …

        چقدر خوشحالم کردین

        مچکرم ازتون چشم حتما میرسیم به اون روز زیبا…

        جهان جهان آزادیه هرچی که دلمون بخواد و بهش فکر کنیم رو میتونیم بهش برسیم

        برج خلیفه توی دریم بردمه

        اون روزو تجسم میکنم که استاد روی استیج اسم منو میگه و ازم دعوت میکنه که بیا صحبت کنم

        استاد میگه دعوت میکنم از سهند عزیز…

        وایی چقدر باحال میشه…

        همین تجسمش چه حس خوبی میده

        چه برسه واقعی و حضوری تجربش کنی….

        بازم ممنونم ازتون امشب چراغ سبزی شدین از طرف جهان هستی که بهم هدفمو نشون دادین که مسیرم درسته و فقط باس ادامه بدم…

        دوستارتون سهند(:

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    رضا دهنوی گفته:
    مدت عضویت: 2633 روز

    به خداوندی که آبشار را در جنگل هدایت میکند

    سلام و احترام

    قسمت 20

    cucumber falls

    آبشاری بسیار زیبا و دیدنی در Ohiopyle State Park در ایالت پنسیلوانیا که استیت پارکی پر بازدید هستش با دیدنی های بسیار زیبا..

    نکته ی جالب برای من اعتماد به نفس بالای این ادم ها هستش که چقدر با خودشون در صلح هستند و دوست داشتنی هستند .. مثل اون خانم فروشنده که موهاش رو کامل زده و اینجوری راحتتره و میگه من اینجوری راحتترم …با عشق کار میکنن.. کنار مغازشون کلی گل و گیاه خوشگل گذاشتن..

    اون خرگوشه چقدر با مزه بود …

    و اما داستان خیار:

    اولش فکر کردم موضوع فقط به خاطر اینه که تلفظ کلمه چیه ؟؟ کوکومبر یا کیوکامبر ؟؟ بعد گفتم خب مایک داره تلفظ درست رو میگه پس چرا استاد برنده شد؟؟

    بعد که فایل رو دوباره گوش دادم وبه صحبت های خانم گوش کردم دیدم نه موضوع چیزه دیگه ایه !!!

    این که مایک به استاد گفتش شما اگر بگی کوکومبر هیچ کس متوجه نمیشه چی میگی !!

    بعدش استاد رفت سوال کرد :

    +ببخشید من یه سوال دارم !!

    (( اولا که اون خانم چقدر دوست داشتنی و مهربان بود که کلی با عشق نشست توضیح داد ))

    -اوه بله بفرمایید !!

    + کوکومبر به چه معناست ؟؟

    – آه کیوکامبر !! از سبزیجات هستش که تکه تکه میشه و در سالاد استفاده میشه و شبیه زوکینی Courgette هستش…

    (( و این خانم بلافاصله تا استاد ازشون سوال کرد کوکومبر چیه ؟؟ جواب دادن اه کیوکامبر ،، و متوجه منظور سوال استاد شدن )) و بعد توضیح دادن که :

    – دلیل این نام گذاری به خاطر Magnolia acuminata… یا cucumber magnolia هستش که یه درخته که میوه هاش بلند بلنده …

    (( Magnolia acuminata: به طور رایج با نام های cucumber tree،،، cucumber magnolia،،،و یا blue magnolia شناخته میشه ))

    و در نتیجه استاد توضیح دادن من با پسرم شرط بسته بودم که اگر این ادم ها زیر ده ثانیه پاسخ سوالم رو بدن پس من برنده میشم و شما right away و بلافاصله گفتید و درمورد این موضوع توضیح دادید…

    و در نتیجه استاد برنده شد..

    …….

    ذهن وقتی ثروتمند باسه در دل جنگل بارونی پول میسازه خخخخ

    نکات طلایی :

    1) دز مورد موضوعی که تجربه ی کافی ندارم بدون تحقیق و بررسی کافی خیلی اظهار نظر نکنم ..

    من توی کار خودم اوایل خیلی اظهار نظر میکردم بعد که باتجربه تر شدم هی سعی کردم در مورد موضوعاتی که دز اون ها تخصص ندارم اظهار نظر الکی ندم و سعی کنم تجربه کسب کنم و تخصصش رو کسب کنم اول و اگر موضوعی رو بلد نیستم خیلی راحت بگم نمیدونم!!

    2) هرگز پولم رو شرط بندی نکنم… خدا رو شکر تا جایی که یادمه تا الان شرط بندی نکردم ..

    حب البته هدف استاد از این داستان این بود که به مایک یاد بده پولش رو شرط بندی نکنه و در مورد موضوعات سعی کنه اول تجربه کسب کنه …

    و به همین دلیل وقتی مایک بهس میگه من درس هام رو یاد گرفتم پولم رو میسه پس بدی ؟؟ استاد جواب میدن که این پولی که به من دادی بهای موفقیتت خواهد بود ..

    شما همیسه تاکید داری روی پرداخت بهای موفقیت !!

    اون عکس ها هم خیلی زیبا بودن .. ابشار فوث العاده ایه ..

    عشقی که استاد و مایک به همدیگه دارن خیلی برای من جالبه .. تا حالا ندیدم یه پسر و پدر اینقدر رابطشون قشنگ باسه و مثل دو تا رفیق صمیمی با هم باشن..

    شاید به این دلیلع که استاد عباس منش همیشه راجب خواسته هاش حرف میزنه و غر نمیزنه .. توی این چند قسمت که از سریال سفر به دور امریکا نگاه کردم .. حتی یکبار ندیدم استاد حتی یه غر کوچیک بزنه و همیشه با کلامشون در حال سپاسگزاری و تحسین کردن زیبایی ها هستن ..

    خدایا شکزت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    حسام گفته:
    مدت عضویت: 1990 روز

    28/03/1403

    زیبایی های سفر 20 در کنار استاد

    اول اینکه چطور بتونم فرکانس بفرستم ک بتونم بازم همراهتون سفر کنم

    دوم اینکه ب چی توجه کنم ک بتونم سفرم ادامه دار باشه چون اگ مراقب باشم جهان منو پیشتون نگه میداره و ……..

    درس امروز:

    ==استاد آموزه‌هاشو زندگی می‌کنه. خودش اولین شاگرد درس‌هاشه.

    ==خیلی با اطمینان برای چیزی ک تجربه زیاد نداریم صحبت نکنیم و احتمال تحقیق بیشتر رو بزاریم

    ==هرگز پول نازنینمون رو شرط بندی نکنیم

    ==برای پولمون ارزش قائل بشیم و اگ ی جایی از کسی بردیم یا ب هر شکلی پولی ساختیم ب راحتی از دستش ندیم

    سلام به استاد های قشنگ و مهربونم

    قلب زیاد دارین

    دوستان همسفر عزیز تر از جـــــونم

    چقدر عاشق شماها هستم با نظرات کم نظیرتون ؟

    لایک و قلب زیاد

    استاد شایسته جان

    سفر امروزم با شما عزیزان دل اینو یادم داد ک

    ==اگ قانون تکامل رو درک کنم

    آرام آرام درک‌ منو از همیشگی بودن این نعمت‌ها‌، عمیق‌تر می‌کنه

    اینکه گفتین

    ==استاد آموزه‌هاشو زندگی می‌کنه. خودش اولین شاگرد درس‌هاشه.

    این سفرنامه را دوست دارم‌، با عشق برای کامنت فایلهایش وقت می‌گذارم‌، با عشق ماجرا‌هایش را نگاه می‌کنم و این کار از آب و غذا خوردن برایم جذاب‌تر و لذت‌بخش‌تر است.

    ==استاد شایسته جان این فیلم رو سه بار دیدم تا تونستم

    هم ب زیبایی هاش توجه کنم

    هم نکاتش رو بنویسم

    و هم لذت ببرم

    وای من عاشق اینم ک توی ی محله زیبا و ی صبحونه محلی بزنیم بر بدن

    چقد امریکایی ها خوش اخلاق و خنده رو هستن

    ==داستان کوکومبر و کیو کومبر

    ببینیم کسی متو.جه میشه

    چقدر امریکایی ها دوس داشتنین

    چقد همه آدما دوس داشتنین

    چقد ارتباط برقرار کردن ساده و باحاله

    چقدر مهربانانه اون خانم پاسخ دادن

    چقدر خانواده پر انرژی و دوس داشتنی بودن

    استاد جون دمت گرم ک در دل طبیعت و بارون 100 دلار ساختین

    ==نکته خیلی مهم

    خیلی با اطمینان برای چیزی ک تجربه زیاد نداریم صحبت نکنیم و احتمال تحقیق بیشتر رو بزاریم

    دوم

    هرگز پولمونو شرط بندی نکنیم

    مایک عزیز پولشو 100 دلار باخت تا بتونه بعدا درسهای زیادی رو از این دو نکته بگیره

    نکته سوم

    برای پولمون ارزش قائل بشیم و اگ ی جایی از کسی بردیم یا ب هر شکلی پولی ساختیم ب راحتی از دستش ندیم

    عکس های زیبا توی دل طبیعت باعث میشه بعدا بازم از این انرژی اونجا دوباره و سه باره لذت ببریم

    آبشار بسیار زیبا و لذت بخش

    استاد شایسته جان

    من توجه میکنم ب ساده و رها زندگی کردن و جهان

    “”” بقول استاد لاجرم اتفاقات خوب رو وارد زندگیم میکنه””””

    از خدا ممنونم بابت این نعمت بزرگش ک جهانش خیلی ساده کار می کنه

    استاد شایسته جان

    عاشقتونم

    مرسی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    زهرا الف گفته:
    مدت عضویت: 1755 روز

    بنام خدای یکتا

    سلام استاد عزیز و مریم جان و دوستان بزرگوار

    با دیدن این فایل ارتباط استاد با پسرشون واقعا تحسین کردم و دوست دارم ارتباط من هم با پسرم مثل این و حتی بهتر از این باشه

    پسر من 6سالش خیلی دوست دارم استاد راجع به تربیت بچها هم یه فایل بزارن که بتونیم بیشتر استفاده کنیم

    دیدن آبشار و صدای زیبایش لذتبخش بود

    امیدوارم همیشه در پناه الله یکتا شاد باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    محمدرضا دیناری گفته:
    مدت عضویت: 1121 روز

    به نام خداوند مهربان سلام به استاد عزیز و خانم شایسته مهربان خدا رو شکر میکنم یه قسمت زیبا و جذاب دیگر دیدم لذت بردم خدا رو شکر بخاطر این همسایه های خوب و فوق العاده کنارتان بودند چقدر خوب استاد ارتباط برقرار کرد سؤالش پرسید اون خانومه هم با فراغ باز جواب داد و استاد شرط رو برد ولی درسهای برام داشت که هیچ موقع پولمو شرط بندی نکنم یا موضوعی که اطلاعات کامل ندارم رویش پا فشاری نکنم خدایا شکرت بخاطر این ارتباط خیلی خوبی بین استاد و مایک و مریم جان است آفرین به این زندگی خوب و سالم استاد عزیز عکاس خوبی هم هستی خدا رو شکر بخاطر این آبشار زیبایی که از بین کوها میاد چقدر طبیعت زیبا و درختان سرحال و شادابی هست چقدر محیط فوق العاده ای بود خیلی لذت بردم خدا رو هزاران بار شکر میکنم که در فرکانس زیبای ها قرار گرفته ام الهی شکرت استاد جان وخانم شایسته مهربان سپاسگزارم ازتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    میلاد آمای گفته:
    مدت عضویت: 2175 روز

    بنام خداوند بخشنده مهربانم🫀

    سلام به استاد عباس منش عزیزم و خانم شایسته مهربان🫀

    کامنت قسمت 2٠ سفر به دور آمریکا

    .

    بازم یه درس جدید و زیبایی های جهان و آمریکا و تمرکز عالی بر نکات مثبت، که بهترین راه برای دادن ورودی های ذهن هستش…

    چقد خوبه در این طبیعت زیبا هستم و دارم اون سنجاب رو میبینم و از بازی کردنش لذت میبرم و چقد همه جا تمییز و زیباستتت خدای من شکرتتت🫀

    این سفر خوده عشقه خوده درس زندگیه که همه جاش میشه ردپای قانون رو پیدا کرد ازینکه هیچوقت سر پولت شرط بندی نکنی با کسی، چون میبازی و آخر سر ضرر میکنی و اگه شرط کنی قانون باهات شوخی نداره و از دستش میدی

    من تا حالا به یاد ندارم که اصلاً شرط بندی پولی با کسی کرده باشم و یجورایی توی ذهن من اصلا یه کار بی معنی و چیپ و بی فایده ای بود و هرگز نتونستم اون افرادی که شرط بندی و قمار میکنن رو درک کنم و موضوع دوم اینکه که همیشه گوش شنوا داشته باش برای تجربه های عالی افراد ثروتمند و با دقت بشنو و عمل کن

    و سوما اینکه اگر در مورد موضوعی اطلاعات کامل نداری به صرع قاطع نگو که من میدونم و من میگم درسته و یه درصد راه بگذار برای فرارش و شک کن به اون چیزی که میدونی شاید غلط باشه و به نظرم خیلی از مشکلات در روابط افراد از همین موضوع نشأت میگیره که میخواد بگه من میدونم و اطلاعاتم کامله و ثابت کنه به دیگری و بعدش که میاد وسط میبینه که قافله رو باخته و نه راه پس هست و نه راه پیشی و بحث کردن از همونجا شروع میشه ولی اگر ما اینو عمل کنیم هیچ وقت به این مشکلات کوچک گرفتار نمیشیم و به نظرم خیلی جاها باید زیپ دهانمون رو ببندیم و این دهان رو بی موقع باز نکنیم و خیلی مواقع شنونده باشیم و فکر کنیم به اون موضوع و تا وقتی ازما کمک و نظر نخواسته این زبان رو بیهوده باز نکنیم و باید تمرین کنیم که کلام بی موقع نزنیم و دهانی که بی موقع باز بشه اعصاب خردی داره و باید بتونیم کنترلش کنیم و از خداوند کمک بخوایم که کمکمون کنه در این مسیر🫀🫀🫀

    خدایی من شکرتتتت چقد این آبشار زیبا و قشنگ بود قشنگ خنکی آب و بوی طراوت درختان رو حس میکنم چقد لذت بخشه وقتی توی طبیعت زنده قدم میزنی و حرکت میکنی، چقد آب هستش و چقد به تایید باور فراوانی کمک میکنه که بی نهایت فراوانی در این جهان هست و هیچ چیزی تموم نمیشه و بیشتر میشه و خدا بیشتر میده هرلحظه و نعمت هاشو داره بیشتر پخش میکنه ولی کسایی نعمت های بیشتر رو دریافت میکنن که ظرفشون بزرگه و خودشون رو آماده و مهیا کردن و دارن لذت میبرن

    خدایا شکرت برای اینکه غنی و حمید هستی

    یعنی با این سفر قشنگ میشه تجسم کرد و خواسته ها رو حس کرد و روح رو جلا داد…

    خداوندا ما را کمک کن عملگرا باشیم🫀

    خداوندا ما را کمک کن و هدایتمون کن به صراط مستقیم🫀🫀🫀🫀🫀

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    میترا گفته:
    مدت عضویت: 768 روز

    سلام خدمت استاد عزیز و مریم جان

    ممنون از این فایل زیبا، امروز نشانه هدایت من بود که مثل بقیه فایلها سراسر نکته بود

    اینکه هر چیزی رو قطعیت ندونیم ،و روی چیزی که مطمئن نیستیم شرطبندی نکنیم مخصوصا با پول !

    رابطه زیبای استاد و پسرشون که ادم واقعا لذت میبره هم دوستانست هم شاگرد و معلمی ! نکته جالب دیگه قلب مهربون مریم جون که گفتن یکی از چیزهایی که لذت میبرم عکس گرفتن های استاد و پسرشونه، که البته در کنار استاد بودن و قوانین جهان رو درک کردن غیر از این هم از مریم جان انتظار نمیره و در اخر طبیعت سرسبز زیبا و رودخانه خروشان که تکمیل کننده زیبایی های این فایل بود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    زهره گفته:
    مدت عضویت: 790 روز

    من از زمانی که با استاد آشنا شدم

    آگاهانه سعی کردم رو نکات مثبت تمرکز کنم و شکرگزار شرایط فعلی خودم از هر جهت باشم و برای زندگی رویایی آینده هم تجسم کنم و برنامه داشته باشم

    اما گاهی یه سری مسائل پیش میاد که واقعا حالم رو بسیار بدمیکنه

    مثل اتفاق دیروزم

    اما به یه چیزی خیلی ایمان دارم،اینکه اگر از خداوند برای هر چیزی که تو ذهنمه سوال بپرسم هدایتم می‌کنه.

    دیروز با اینکه حسم حس خوبی بود اما ترکیدن لوله خونه باعث شد همسرم بیاد و بامن بدترین رفتار رو بکنه؛و اینکه من چون سر کار با همکارم دعوام شد و خونه هم این صحنه رو دیدم پس این بلا رو سرت آوردم

    زندگی ما خوبه ،خوبه ،خوبه. اما این دور معیوب تموم نشدنی که:هر سه ماه تقریبا یه بار این مدل دعوای شدید رو داریم

    البته که این سه ماه رو هم به لطف آشنایی با استاد دارم_وگرنه قبلا توی یه جهنمی زندگی میکردم

    اگر حتی آلانی که ناراحتم هم بخام نازیبایی زندگیم رو بگم نمیتونم چیز زیادی پیدا کنم

    توی ذهنم همه چی اکی و سر جاشه_درسته خونه و زندگی عالی ندارم و یه سری مسائل دیگه

    اما اینها ناراحتم نمیکنه جز همین رفتاری که هر سه ماه اتفاق نیفته

    از دیروز ده بار تصمیم گرفتم به جدایی و رفتن…اما یه حسی مانع میشه

    اینکه شرایط زندگی من از هر جهت دیگه ای اکی هست؛مواردی که اکثر خانمها دوست میدارن

    شوهری که شغل داره

    شوهری که از نظر اخلاقی سالمه(بحث خیانت و…)

    کسی که بچه هاشو دوست داره

    کسی که از نظر ظاهری خیلی همو می‌پسندیدم

    کسی که توی خرج های زندگی اذیت نمیکنه

    کسی که برخلاف گذشته اش،الان خیلی راحت کار کردن منو پذیرفته

    کسی که….

    و خیلی خیلی موارد دیگه

    خلاصه که واقعا ناراحتم و نبخشیدمش اما قبل دیدن فایل از خداوند طبق معمول هدایت خواستم

    که خداوندا نکنه مسئله یه چیز دیگست که من بهش توجه ندارم

    چون از دیروز میگم من که حالم خوب بود چرا پس اتفاق بد برام افتاد(هر چند که این چند وقت مدام توی ذهنم شوهرم رو محکوم میکنم که این چه خونه اییه برام خریدی که هر بار یه جاش به مشکل برمیخوره)_یعنی در واقع خودم فک میکنم که شوهرم باید خیلی بیشتر تلاش کنه و یه جورایی خودش رو به اب و آتیش بزنه تا جای بهتری بریم

    چون همسرم کارمنده_نمیخاد به شغل دوم یا حتی مقدمه برای بهتر شدن فک کنه

    البته که داره همه ی کارهاش رو می‌کنه که از اداره بیاد بیرون ولی چیزی که خیلی حرصم میده اینه که خب از الان به فکر شغل بعدی باش چرا نیستی!!!؟؟؟

    در کل چیزی که خیلی درگیرم و البته که خیلی وقتها هم همسرم می‌فهمه که من همچین ذهنیتی نسبت بهش دارم اینه که این اندازه ای که هستی کافی نیستی

    باید بیشتر به فکر باشیبیشتر کار کنیبیشتر آینده نگر باشی_بیشتر و….

    و خلاصه که گفتم خداوندا هدایتم کن.

    نه دلیل به اندازه کافی دارم برای رفتن

    نه دوست دارم خودم رو راضی کنم با همین دعواهای هر سه ماه به موندن

    چون خیلی تحقیر میشم تو این دعواهاولی از این تا بعدی همه چی عالیه،حتی اگر هر برخوردی داشته باشم (دارم میگم که لازم نیست حتما باید همه چی رو رعایت کنم که یه وقت شوهرم ناراحت نشه تا کاری بکنه…نه نه؛ممکنه اغلب رفتاری یا حرفی هم ازم سر بزنه که ناراحت بشه ولی برخورد نکنهیا حتی اصلا ناراحت نشه؛البته که خودم هم اینطوریم)

    هدایت شدم به این فایل

    من معمولا زمانی که هدایت میشم به فایل تصویری نگاه نمیکنم ،فقط هدفون رو میذارم تو گوشم گوش میدم

    ولی الان نگاه کردم و چقدر خندیدم و حظ کردم از رابطه پدرو پسر

    و احساس کردم این یه جمله جواب منه«مایک همیشه با قطعیت یه چیزی رو نگو؛احتمال بده شاید مسئله یه طور دیگه ای باشه_مفهوم رو گفتم)

    به نظر من هم همینه

    من قبلا خیلی رابطه داغونی داشتم با همسرم(که کامل ایشون مقصر بود به ظاهرولی مقصر افکار من بود که خیلی ضعیف بودم و ایشون بت من بود و همیشه ترس از بی پناهی و بی کسی داشتم و اینکه اگر نباشه من دیگه جایی ندارم و حرف مردم رو چکار کنم و ….)این بود که تا می‌تونستم کوتاه میومدم که فقط زندگی حفظ بشه به مدت 8سالوهمسرم هم بارها و بارها الان میگه که من مقصرم که از محبت و مهربونی تو سواستفاده کردم.ولی بعد آشنایی با استاد که اصل رو خداوند قرار دادم و به مرور شجاعت پیدا کردم و برای خودم ارزش قائل شدم یه سری کار انجام دادم و همین ها باعث شد البته که به صورت تکاملی هر بار شوهرم بهتر از قبل بشه

    ولی الان فک میکنم من از این ور بوم افتادم (البته اگر دوستی کامنت من و میخونه نظر خودش رو برام صادقانه بنویسه)و فک میکنم باید کمی بیشتر رعایت کنموگاهی که همسرم ناراحته(که البته این بار هردو با هم ناراحت بودیم)من کمی چشم پوشی کنماما افکار غالب این روزهای من اینه که من میتونم هر طوری رفتار کنم ولی باید باید باید شوهرم خودش رو تحت هر شرایطی کنترل کنه تا به من توهین نکنه یا باهام درگیر نشه

    ممنون میشم دوستانی که آگاهن یا دوره عشق و موردت رو دارن بهم کمک کنند

    البته بذارید یه چیزی هم بنویسم نمی‌دونم اصلا خانم شایسته میخونه یانه،این برداشت شخصی منه با ذهنیت الانمهررزمان که فایل های تصویری یا صوتی از خانم شایسته با استاد میبینم که مثلا خانم شایسته حرفی گفت که از نظر من استاد بی توجهی کردیا ایشون یه چیزی رو خواستن که انجام بدن واستاد گفتن نه الان نمیشه یا همچین چیزهایی رو

    من با وجود اینکه تمام این دوسال اخیر که از هر جهتی توی زندگیم خیلی خیلی پیشرفت کردم همه رو مدیون استادم اما سریع میگم با خودم که این خانم شایسته ست که اینهمه داره کوتاه میاد_تو هر کدوم از اون صحنه ها من بودم بسیار ناراحت میشدم بخصوص که همه دارن میبینن

    البته که البته مطمئنم این مشکل منه با این طرز فکر ولی گفتم صادقانه بگم که حتی نسبت به خانم شایسته و استاد هم همچین چیزی رو ایراد میگیرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      یاسمن سالاری گفته:
      مدت عضویت: 794 روز

      سلام ب زهره جون صادق و باجسارت

      زهره جانم من زندگی زناشویی نداشتم و نمیتونم حس شمارو کامل درک کنم

      ولی اول اینکه در مورد رابطه استاد و مریم جون بگم این دو عزیز فوق العاده عاشق هم هستن ولی بدون هیچ وابستگی و هر دو دارن روی خودشون کار میکنن

      اینقدر عزت نفسشون بالاست ک اصلا هیچ چیزی رو ب خودشون نمیگیرن چون با روح خودشون کاملا در صلح هستن

      ینی مریم جون چ استاد باشن چ نباشن از زندگیشون لذت میبرن

      چ استاد بهشون بگن عاشقتم یا نگن بازم مریم جون عاشق خودشه

      حالا اگه استاد میگن عاشقتم بخاطر تمرکز بر زیبایی هاست

      حالا در مورد زندگی خودتون

      ب قول خودتون همسرتون نکات خیلی مثبت زیادی دارن و باز هم ب قول خودتون دعواهاتون نسبت ب قبل کمتر شده

      این یعنی هم فرکانس شما بالاتر رفته هم تکاملتون داره طی میشه

      ضمن اینکه در مورد شغل دوم همسرتون استاد تاکید دارن همه چی باوره

      شما اگه از امروز بشینی نکات مثبتی در زندگیت پیدا کنی و هر روز هم صبح هم شب بابتش شکرگزاری کنی حتی در همین شغل کارمندی درهایی از نعمت ب روی شما باز میشه

      دوست مهربونم با جدایی چیزی حل نمیشه چون افکار و باورهای شما تا آخرین لحظه عمر باشماست و مطمئن باش بعد جدایی زندگیت بدتر میشه

      ضمن اینکه خودخواه نباش

      آنچه برای خود میپسندی برای همسرت هم بپسند چرا دوس داری هر چی شما بگی همسرت سکوت کنه ولی ایشون هرچی بگن بشن آدم بده؟

      زهره عزیزم میدونم تمرکز بر نکات مثبت گاهی سخته ولی حتی اگر ذهنتو نمیتونی کنترل کنی حداقل ب قول استاد زبونتو کنترل کن

      آنچه تو ذهنته ب زبون نیار دوست مهربونم

      و اینکه نباید بخوای یک شبه زندگیت گل و بلبل بشه

      این ها همه تکامل میخواد

      ب این فکر کن تو قصر زندگی میکنی ولی همسرت خیانت کنه

      پس با این روش زیبایی های همسرتو ب خودت یادآوری کن

      سلامتی فرزندانت

      خیلی ها در خونه شیک زندگی میکنن ولی فرزندان ناسالم دارن

      پس دوست خوش قلب من ب قول استاد آدم اگر بخواد از دل جهنم هم نکات مثبت پیدا میکنه و از اونطرف از دل بهشت نکات منفی پیدا میکنه

      پس بگرد دنبال نکات مثبت زندگیت و حتی در مورد خودت و بنویس و بابتش سپاسگزاری کن

      تمرکزتو از روی نکات منفی همسرت فرزندانت و زندگیت و اطرافیانت بردار و روی افکار و باورهات کار کن اونوقت دری از برکت و رحمت و فراوانی و نعمت ب روت باز میشه

      اینو یادت باشه تضادها همیشه در زندگی هست این نوع نگاه ما ب این تضادهاست ک احساس مارو خوب یا بد میکنه

      اینو یادت باش نجواهای شیطان همیشه هست چون دشمن قسم خورده ماست پس ب حرفش گوش نده

      احساس خوب = اتفاقات خوب

      زهره عزیزم روی خودت کار کن مطمئنم چند ماه بعد خودت میای اینجا و کلی نتیجه گرفتی

      ضمنا سریال سفر ب دور آمریکا و زندگی در بهشت خیلی میتونه روی باورسازی و تمرکز بر نکات مثبت موثر باشه

      عاااااشقتم زن شجاع و با اراده

      مطمئنم میترکونی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        زهره گفته:
        مدت عضویت: 790 روز

        سپاس دوست عزیز

        وقتایی که نمیتونم جواب واضحی پیدا کنم و یا واقعا به درک عمیقی از موضوع برسم تصمیم میگیرم کلا بی خیال اون موضوع بشم و روی چیز دیگه ای فکر کنم،تجسم کنم و گفتگوهای ذهنیمو ادامه بدم

        تو این شرایط نمی تونم به نکات مثبت همسرم توجه زیاد داشته باشم

        پس به آزمونی که پیش رو دارم فکر میکنم

        به قبولی

        به ان شالله مهرماه معلم شدن

        به خونه عوض کردن و….

        یک دنیا سپاس بابت یاداوری

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
        • -
          یاسمن سالاری گفته:
          مدت عضویت: 794 روز

          زهره عزیزم تغییر سخته و کنترل ذهن هم خیلی سخته ولی یادت باشه خداوند مهربون در آخر ب شجاعان ب کسانی ک تونستن ذهنشون رو کنترل کنن پاداش میده

          ذهنت الان مقاومت داره

          سعی کن تایم بیشتری فایل های دانلودی استادرو گوش بدی و تمرینات رو انجام بدی

          دنیا یه فرصت خیلی کوتاه برای بازیه

          سعی کن نقشتو خوب بازی کنی و جزء شجاعان باشی

          آسان بگیر تا آسان بشی برای آسانی ها

          کم کم ذهنت مقاومتش کمتر میشه

          نگران نباش عزیزم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: