سفر به دور آمریکا | قسمت ۲۲

وای خدای من

این جمله متن ویدئوی بالا فوق العاده بود

“در عشق آزاده باش. چرا که مالک تو خداست. در روابط عاشقانه خود حس زیبایی و دوست داشتن گل را داشته باش نه چیدن آن ”

مرسی طیبه خانم……مرسی خانم شایسته …….خدایا شکرت واقعا که این نگاه زیبا رو آموختم….

خدایا عاااشقتم و سپاسگزارتم…..

درود بیکران خدمت استاد عباسمنش و استاد شایسته عزیز……واقعا زبانم قاصره از بیان احساسات الانم…..خدا رو نمیدونم که چطور شاکر باشم چطور سپاسگزاری کنم که هر روز دارم اتفاقات زیباتر، انسانهای بهتر، تجربه های بهتر، نشانه های فوق العاده تر میبینم…….منی که دیروز تو اتوبوس میشستم و میرفتم سر کار کارمندیم و سپاسگزاری میکردم برای افرادی که بالباس دلخواه میرن ورزش الان خودم صبحها با لباس دلخواه میرم ورزش و بعد میام خونه سر کاری که عاشقشم….سر کاری که بهتر و بیشتر میتونم روی باورام کار کنم……رویایی که داشتم رو دارم زندگی میکنم…..فایلهای سفرنامه آمریکا واقعا شیوه جدیدی از کار روی باورهاست…..میدونید اون اوایل که من هر روز صدای استاد رو گوش میدادم مامانم میگفت کمش کن داره دعوا میکنه انگار……الان مامانم هر روز میگه فایل جدید استاد نیومد؟ و هر روز داره این سفرنامه ها رو از قسمت اول هی میبینه و لذت میبره و باورهاش ناخودآگاه شکل میگیره…..خدا رو واقعا شاکرم که این فایلها به گونه ای دیگر روی باورها تاثیر داره……آخه این همه زیبایی؟ این همه عشق؟ این همه انسانیت؟ این همه محبت؟ این همه آزادی؟ این همه رنگ؟ این همه شادی؟ این همه تفریح؟ این همه سبک زندگی؟ خدایا واقعا سپاسگزارم….خدا رو شاکرم که این چیزا رو میبینم و باور میکنم که زندگی اون چیزی نیست که در ایران هست….زندگی ینی آزادی…..زندگی یعنی هر رنگی هر لباسی هر شغلی هر دینی هر آرایشی میخوای داشته باش و با انسانیت در کنار دیگران و با محبت زندگی کن و عشق بورز و عشق بده…کاش ما هم باور میکردیم که با آزادی مذهبی میتوان شادتر زندگی کرد و خورشید خداست و مذاهب لباسهای تن ماست و خدا عاشقانه بر انواع لباسها میتابد…….هم پوشش فقیر، هم پوشش غنی، هم پوشش روشن، هم پوشش تیره، هم پوشش رنگی، هم پوشش تک رنگ…..مائیم که تصمیم میگیریم چگونه نور این خورشید رو جذب کنیم و ازش بهره بگیریم یا خودمون رو ببریم توی سایه و بگیم نور نیست، خورشید نیست……

خانم شایسته عزیز از اول این فایل بدنم پر از انرژی مثبت و شدید سپاسگزاری شد و فقط گفتم خدایا شکرت……مادربزرگ خودم رو میبینم که در سن 70 سالگی به علت باورهای اشتباه مذهبی و کفرآلود و منفی اش چطور هر روز نگرانتر، غصه دار تر، مریض تر میشه و این خانم 90 ساله هم دیدم که تازه میخواد بره گردش به دور آمریکا…….واقعا وقتی اینا رو میبینه باور میکنه……که چیزی جز باور درست زندگی درست رو نمیسازه……

بینهایت ازتون سپاسگزارم و میدونم تهیه این فایلها چقدر سخته و چیزی جز عشق نمیتونه این فایلها رو به اشتراک بذاره …بینهااااایت ازتون سپاسگزارم…..توی این دنیا ما محدودیم ولی باور کنید که چه موج عظیمی از شادی و عشق و رهایی و چه فرکانس مثبتی رو با همین فایلهای سفرنامه دارید در جهان منتشر میکنید……

من چون خودم یه بخشی از هنرم نقاشیست واقعا سپاسگزارم که اون نقاشی های داخل این بخش رو بی پروا نشان دادید و این نشان از باورهای درست شماست…..اون استخر آخر چقدر عاااالی بووووووووووووووود…….خدایا شکرت……میدونید واقعا نمیدونم چطور بیان کنم….پر از حس سپاسگزاریم هم از شما و هم از خدا ولی الان باید برم سر کار مورد علاقه ام با عشقی که از این فایل گرفتم….خدایا شکرت…..منتظر فایل بعدی هم هستیم……راستی اون مرغی که اونروز درست کردید رو مامانم با عشق و ذوق و شوق تهیه کرد و چقدر عالی شده بود…..دستتون طلا…..از رقصای استاد بیشتر فایل بگیرید تا این باور هم منتشر بشه که دنیا اومدیم که همواره شاد باشیم…..همراره لذت ببریم…..استاد در مقام استاد واقعا جدی و در مقام انسانی آزاد واقعا کودک درونشون هستن و این ینی همیشه همینطور عاشق و جوان و آزاد میمانند……

چقدر نظرتون دوست داشتنی بود خانم حسینی….مثل همون بستنی ای که استاد شیطون بلای ما یواش یواش با گازهای گنده خورد :)))

به نظرم باید استاد را در زمانی که کودک درونشون فعال میشه، بگیریم و بچلونیم :))))))

عاشقتم استاد……

بینهایت سپاسگزارم از شما خانم یگانه عزیز….شاد باشید و بدرخشید

درود بیکران بر حمید عزیز.بینهایت سپاسگزارم از نظر لطفت …خدا رو شکر اگه تونستم کمی تاثیر گزار باشم.بینهایت سپاس که حس خوبت رو به من منتقل کردی….انشالا همواره شاد و موفق و ثروتمند و سلامت و عاشق و قدرتمند پیش بری حمید عزیز…

باران که شدى مپرس این خانه‌ی‌ کیست

سقف حرم و مسجد و میخانه‌، یکیست

باران که شدى، پیاله‌ها را نشمار

جام و قدح و کاسه و پیمانه‌ یکیست

باران، تو که از پیش خدا مى‌آیی

توضیح بده عاقل و دیوانه یکیست

بر درگه او چونکه بیفتند به خاک

شیر و شتر و رستم و موریانه یکیست

با سوره ى دل ، اگر خدا را خواندى

حمد و فلق و نعره‌ى مستانه یکیست

این بى‌خردان، خویش، خدا مى‌دانند

اینجا سند و قصه و افسانه یکیست

از قدرت حق ، هرچه گرفتند به کار

در خلقت تو! و بال پروانه، یکیست

گر درک کنى خودت خدا میبینى!

درکش نکنى , کعبه و بتخانه یکیست

شاعر : مهدی مختار زاده