https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2019/07/abasmanesh-22.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2019-07-28 11:03:322024-07-28 16:11:46سفر به دور آمریکا | قسمت ۲۲
563نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام استادعزیزم وخانم شایسته عزیز من خیلی شکرگزار پروردگارم هستم خدا میدونه چه حس خوبی دارم الان من دوبار این فایل رو نگاه کردم درسهای زیادی به من داد اول این که شما خیلی در مدار بالایی هستید که وقتی مشغول عوض کردن باطری آوری بودی یه بنده خدا بیاد وآدرس خودش وشماره خودش به شما وهمین طور خدا شما هدایت کن به اتفاقی که شما تو این شهر پیبورگ بمونین وهمون حرف خودت میگفتین نعمت خوشبختی بصورت بینهایت هروز وارد زندگیتون بشه وشما
خانوم کفیی برین به شیرینی فروشی وهمین طور اون شیرینی خریدی حساب کن این فراوانی این ثروت ودرس دیگه میشه یاد گرفت وقتی خودت رو با خدا هم مسیر میکنی همیشه وهرلحظه زندگی معجزه وار و رویایی میشه ٫٫٫???
ونگاه من به این ماجرا این که شما همیشه وهر لحظه بهشت رو تجربه میکنی در جهان چون شما اون شرایط سخت هدایت شدی به فضای عالی ومن هم که این فایل رو نگاه میکردم به خدا میگفتم من میخوام این زندگی فوق العاده عالی وسراسر عشق خدا احساس کنم ٫٫٫
نکات مثبت این قسمت :
۱٫احساس فوق بی نظیر خانونم کفیی وهمین طور مادرش که در این سن ۹۵سالگی هنوز این شور شوق جهان بینی وجهانگردی دارن وسالما ٫
۲٫من خیلی فیلم هالیودی دیده بودم ولی تصاویر که در ذهنم داشتم در مورد آمریکا خیلی بد بود که این فیلم ها ایجاد کرده بودن ولی اینجا دراین قسمت سادگی این انسانها وهمینطور خانوم کفیی بی آلایشی ایشون ٫
۳٫سرسبزی وصف ناپذیر شهر پیتفورگ من دیوانه خودش کرد به قول خانوم شایسته که میگفتن وقتی زیبایی رو در جهان میدین از خدا میخواستن که از زیبای هرروز و هرروز ببینن من هم این نگاه رو در خودم احساس میکنم٫
۴٫آهنگ زیبایی که آخر خانوم شایسته عزیز برای ما میکس کرده بودن خیلی لذت بردم٫
۵٫ونکته آخررابطه استاد عباسمنش وپسرشون مایک من دیونه خودش کرده٫ و در آخر از خدای عزیزم که من رو در این مسیر وارد کرده ممنونم وعاشقتونم استاد عباسمنش وخانوم شایسته عزیز در پناه خدا باشین خدا نگهدار تا نظر دیگه که خدا به من بگه ومن هم بنویسم خداحافظ هم همسفران عزیزم٫٫٫???
من ی جمله تو پروفایل تلگرامم نوشتم که به نظرم این فایل نمود اصلی این جملست
Life is nothing but beauty, and beauty is simplicity
واقعا نمیشه این فایل و تصاویرش و صحبت هاش، منظورم پیام این فایل که تو لحظه به لحظش موج میزنه رو با جملات بیان کرد
انقدر که این مردم تو این مدار فوق العادن و در عین ثروتمند بودن از تمام جهان اما بی آلایش هستن
که اینجا میشه فهمید که بابا زندگی سراسر زیباییه و این زیبایی انقدر ساده و روان تو همه جان جریان داره که مثلش مثل اون ماهی که تو آبه اما نمیفهمه که این محیط چقدر زیباست و تک تک لحظاتش در این محیط براش حیاتیه و چیزی نیست که بخواد بگه نه این لحظه، این اتفاق کوچیک ارزشمند نیست، زیبا نیست، سازنده نیست
اما اگر همین ماهی رو از اب بیاری بیرون حسرت همون ی وجب اب رو میخوره و حاضره فقط به اندازه ی وجب جا تو اون اقیانوس داشته باشه تا بتونه زندگی کنه
اره مثل زندگی ما و تک تک لحظاتش، تک تک افراد و موقعیت ها و موجودات، مثل همون ی وجب آبه که همه چیز رو بهمون داده، اما خدای مهربونمون بی نهایت اب رو با مناظر مختلف و زیبا و موجودات عالی افریده و مسخرمون کرده و بهمون این اجازه رو داده که بریم و ازادانه بگردیم و لذت ببریم
به خودم میگم که حمید حواست جمع باشه که همین لحظه چه چیزای ارزشمندی تو زندگیت هست که داری به دست خودت و با توجه به ناخواسته هایی که جالبه هنوز رخ نداده و اصلا قرار نیست رخ بده وقتی تو توجهت به زیبایی لحظه ای و همیشگی باشه، اما کاری میکنی که از نگاهت با دست خودت میدزدیشون و ازشون میگذری.
بی نهیات سپاسگزارم از شما استاد و خانم شایسته و حتی مایک که خودتونید و جاری بودن نعمت و ساده بودن این جریان رو دارید بهمون نشون میدید که این باور رو هر چه بیشتر در خودمون پرورش بدیم که اقا مسیر رسیدن به این همه زیبایی ها از توجه به زیبایی همین لحظه میگذره
استاد شما و خانمشایسته همیشه در زمان مناسب و در مکان مناسب هستید خیلی جالب هرجا که میرید با آدم های برخورد می کنید که بسیار فوق الاده هستن بجاهای هدایت میشد که فقط ادم زیبایی میبینه این باورها چقدر می تونه خوب باشه که هر لحظه زندگی شما پر از عشقه واقعا با هر کلیپی از سفرنامه پخش میشه یک خواسته در وجودم شکل میگیره
واقعا لذت بردم .هیجان زده شدم از این همه اتفاقات خوبی که واسه تون میافته .واقعا با دیدن این فایل ها خصوصا این فایل قشنگ احساس میکنم مقاومت های ذهنی م داره کمتر میشه از اینکه ذهنم بگم میگه چه جوری چطور چگونه اون اتفاق واست میافته .
چقدر راحت میتونه اتفاق بیافته وقتی با خودتون در صلح هستین
این همه زیبایی این خونه زیبا این پیرزن دوست داشتنی خدارو شکرت که دارم میبینم این همه زیبایی رو
خدایا شکرت به خاطر اینکه بهم چشم دادی تا فقط زیبایی هات رو ببینم
من دارم از هیجان دیوانه میشم. چه خانم خوبی چه روابط عالیییی چقدر انسانها خوبن خدایا. چقدر خانم کتی عالیه. چقدر خوب ارتباط برقرار کرده. چقدر با مادرشون خوبن. چقدر مادرشون هم خوبه. استاد بخدا من همش به این سبک زندگی فکر کرده بودم و تجسم کرده بودم و نوشته بودم درباره ش. حالا دارم شما رو بعنوان نمونه عینی میبینم که دارید به این سبک زندگی میکنید.
من هم یک عالمه عاشق سفر و یادگیری و دیدن انسانهای جدید هستم. ماه پیش پدرم رو برای عمل کاتاراکت چشم برده بودم بیمارستان. ولی برخلاف دفعه قبل که نهایتا ساعت 5عصر از بیمارستان برگشتیم این بار پدر بهوش نیومد. من تنها کسی بودم که پیششون بودم. همه بیمارها مرخص شده بودن و فقط ما مونده بودیم. پدر رو منتقل کردن توی بخش. هم اتاقیشون ی آقای مسن بود که ریه ش مشکل پیدا کرده بود. اولا که دستان خدا کمک کرد و پدر را برد در بخش و روی تخت جا داد. بعد از اون من دیدم خانواده اون آقا چقدر انسانهای با شخصیت و عالییی هستن. کلی ازشون خوشم اومد. خوشحال شدم از اینکه با آدمهای جدید آشنا شدم. اولش که ی خانم و پسر جوانش داخل اتاق بودن بعد خانم رفت و پسرشون موند. باور کنید پسرشون اینقدر خوب و راحت برخورد کرد که من اصلا فضا برام خیلی سبک و عادی بود.اینقدر دیدن آدمهای جدید و روابط بین خانواده شون و ارتباط انسانها با من برام همیشه لذت بخشه که زنگ زدم به خونه و به برادرم گفتم روز آخر ارائه اظهارنامه مالیاتی هست و بابا هنوز بهوش نیمده. تو بیا و مدارک من رو که با خودم آوردم ببر و اظهارنامه رو رد کن که اگه بابا بهوش اومد دنبال من نگرده چون از صبح باهاش بودم. باید بگم که پدرم به شدت به من اظهار محبت و علاقه داره. برادرم اومد و اصرار کرد تو برو و کارت رو انجام بده من میایستم بالای سر پدر اما چون من دیدن روابط جدید برام خیلی ارجحیت داشت به برادرم گفتم من میخوام باشم پیششون. خلاصه به هر طریقی بود برادرم رو فرستادم تا کار من رو انجام بده و من از این موقعیت پر از انرژی و شوق بشم. بعد از اون یکی دیگه از برادرها که بزرگتر بود اومد. این یکی از اون برادر هم بهتر اونقدر عالی با هم و با پدرشون که از نظر ذهنی هم دچار مشکلاتی شده بود رفتار میکردند و انگار بچه شون بود باهاش صحبت میکردن و کارهاش رو انجام میدادن و به هر طریقی سرش رو گرم میکردن که من همینطوری میخکوب شده بودم به رفتارشون و در دل تحسینشون میکردم و لبخند میزدم. فکر کنم اون بنده خداها هم از من متعجب شده بودن? حتی با من هم عالی برخورد داشتن. وقتی پدر رو برگردوندم خونه, فردا از دیدن این همه خوبی و روابط عالی و انسانهای خوب برای برادرم گفتم. او هم گفت همون دیروز با خودم گفتم حتما دوباره ی سوژه پیدا کردی که بمونی و ارتباط برقرار کنی….
دیدن سبک زندگی شما برای من نشانه است. من هم بزودی این زندگی رو که وجودم بشدت مشتاق تجربه اون هست رو از نزدیک لمس میکنم. با تغییر باورهام. خداروشکر…
خیلی عالی هستید. خیلی خوشحالم که همزمان با 12 قدم سفر نامه هم ارائه میشه. برای من واقعا یاریگر و الگو هست دیدن نحوه زندگی و روابط شما.
سلام میکنم به روح عزیز و خدای خودم، سلام میکنم به همه ی اعضای گرم و صمیمی خانواده ام
امروز یک روز تازه است … یک شروع جدید
و من پادشاه خدا روی زمین، پادشاه مارکو، خوشحالم و سپاس گزارم که یک روز دیگه واقعا این فرصت را دارم روی زمین پر از شگفتی و زیبایی یک روز دیگه سفر کنم، یک سفر عمیقِ درونی، یک ماجراجویی حسابی به دنیای درونم برای شناختن بیشتر خودم برای به وضوح رسیدن خواسته های ارزشمندم، خواسته هایی که دنیا را رشد میده من را رشد میده خدایم را رشد میده و با رشد من همه چیز بهتر میشه زیباتر میشه به راستی.
خیلی خوشحالم و سپاس گزار و خیلی هم خوشبختم که شما را دارم یکی از ویژگی های آدم های ثروتمند اینه که دوستای خوبی هم داره دوستای شاد، رها و بینظیر و فوق العاده که توی هر کدام از شما که دارید با خواست خودتون و با اراده خودتون و با هدایت خدا الان با چشم های خوشگل و زیباتون و این لبخندی تا بنا گوش بازه، دنبال میکنید. من از شما ممنونم.
حتما همینطوره که خودت را لایق بهترین ها میدونی و همینطورم میشه به قول دوست عزیزمون، مولانا
WHAT YOU SEEK IS SEEKING YOU
هر چیز که در جستجوی آنی، آنی
دنبال خداییم .. خب خدا هم دنبال ماست و خدا یعنی همه چیز و خواست تو اینه که غنی باشی و همه ی چیزهای عالی را با هم یکجا اونم بهترینش را و اونم بزرگترینش را میخوای، اوکی at well بهت داده میشه میاد سمتت .. همین الان داریشون همه ی خواسته هات را فقط ادامه بده و احساست را خوب نگه دار و خواسته هات را مشخص و واضح کن و ادامه بده و هر روز بهتر از روز گذشته ات باش و بازم ادامه بده و لذت ببر و سپاس گزار تمام نعمت هایی که به تو داده شده باش .. زندگی خیلی خیلی خیــلی میتونه زیباتر از این چیزی باشه که الان داری تجربه میکنی و این فرصت خیلی خوب و Great هست که میتونیم با استفاده از قوانین ثابت الهی تا جایی که دوست داریم و این دوست داشتن هم ایمان داریم بهش و این ایمانم عمل داره .. میدونید میریم جلو میریم جلو .. کافیه تو فقط راندن را بلد باشی قاعده را بلد باشی هر بار که میری جلو توی این مسیر بی نهایت End less اون میتونی با وسیله ای که جلو میری و به سمت خودش حرکت میکنی … خدا .. نور آسمان ها و زمین .. تنها فرمانروای مقتدر تمام جهان هستی .. هر بار و هر روز میتونی با بهتر شدنت و ثروتمندتر شدنت با اون وسیله ای که داری با اون سرعتی که داری با اون تاثیر گذاری که داری جلو میری بازم بهترش کنی ..یک روزی با پای پیاده میرفتی سمت خدا و روزهای بعد با یک اسکوتر .. روزهای بعد با یک موتور .. اووه! Sorry! دوچرخه را یادم رفت! به نظر میاد همیشه باید تکامله را در نظر داشت و در نظر گرفت و اجراش کرد توی هر چیزی .. و بعــــد با دیگر وسایل که با توجه به رشد دنیا اونم هر لحظه که داره نسبت به لحظه ی قبل تصاعدی تر در تمام جنبه ها رشد میکنه هر روز داره به تعداد ثروتمندان اضافه تر میشه، هر یک دقیقه کمتر یک نفر در دنیا درآمدش از یک میلیون دلار داره رد میکنه بدون اینکه کار خاصی بکنه، هر روز داره کسب و کارها بیشتر میشه هر روز داره شغل های تخصصی تری ایجاد میشه هر روز داره به تعداد نعمت های این دنیا خدای ما اضافه تر میشه و ما ظرفمون داره بزرگتر میشه مدارمون بالاتر میره در واقع با اون وسیله ای که داشتیم حرکت میکردیم بهتر و بهتر میشه .. واقعا من دیدم که توی همین شهر کوچیک توی شمال خوزستان زیبا و گرم و سرسبز، دیدم که هر روز داره تعداد ساختمان هااییی که میسازند بیشتر میشه، هر روز داره خونه های بیشتر را خونه های قدیمی بیشتری را خراب میکنند تا سازه های جدید با معماری نو و وسایل جدید ساخته بشه هر روز داره کسب و کارهای اینجا بیشتر میشه، هر روز به طور واضخ وقتی شب ها میرم پیاده روی بین ساعت 9 تا 11 میبینم که چقدر ماشین های جدیدی هستند که من تا به حال ندیده بودم اونم چه ماشین هایی برند و همه هم بینظیر BMW, Chevrolet, BENZ, .. هر روز دارم میبینم به وضوح که آدم های اینجا تمایل بسیار شدیدی به درون خودشون دارند به ذات خودشون، شادی .. * آره میبنیم که پسر و دختر و کوچیک و بزرگ همه و همه دارند لباس های شادتر و راحت تری میپوشند دارم میبینم که چقدر دیدگاه آدم های اینجا فقط چقدر توحیدی تر شده چقدر به اصل خودشون نزدیک تر شده دارم میبینم که چقدر خوب این مردم لبخند میزنند به هم چقدر بازار شلوغ تر شده چقدر جنس هایی که میارن لباس فروش ها قهوه فروش ها .. همه و همه چقــدر بیشتر شده و این واقعا زیباست، خودم اصلا چقدر نسبت به قبل دارم راحت تر خرید میکنم و واقعا لذت میبرم ( جالبه همین الان همین الان توی همین لحظه خواهر زاده ی بینظیرم که سه سالم از من بزرگتره اومد و گفت ای جان ای جان همین الان با دیدنت روز منو ساختی زندگیم .. تو دستور بده ظهرها میام دنبالت ببرمت هر جا که خواستی! هاها بلــه چه میکنه تغییر باورها .. امروز اتفاق جالب تری هم بود پدر من هیچ وقت با شلوارک و یا شرت ورزشی دیده نشده توی خونه حالا منظورم اینه که بخواد بگرده .. اما امروز همان طور که گفتم و ایمان دارم به این حرف .. هر روز یک شروع تازه است یک روز نو .. امروز پدرم مرزهای خودش را جابه جا کرد و تاییدی برای اینکه لازم نیست روی دیگران بخوام کار کنم فقط کافیه من روی خودم کار کنم و خودم را باورهام را تغییر بدم با تغییر من محیط هم همه چیز من تغییر میکنه و اگر نیاز به مهاجرت باشه هم اینکارو جهان برای من خیلی راحت فراهم میکنه .. عادت من اینه که همیشه کاری را کنم چیزی را بپوشم که راحت باشم، من تقریبا همیشه با شرت ورزشی و یا شلوارک های جدیدی که تهیه کردم هستم و حتی با همین شلوارک هم خیلی وقت ها جاهایی رفتم که نمیدونستم برای مردم اونجا این نگاه خیلی براشون جالب نیست! اوکی .. امروز دیدم که پدر چقدر سرحال تر بود خداروشکر و البته با شرت!! و اونم تازه داشت با شرت خوشحال و شاد نماز میخواند، کسی که خیلی وقت ها منو میدید که همیشه با شرت ( همون ورزشی دیگه) هستم یک چیزی ممکن بود بگه و طبق معمول منم که گوشم به اعراض عادت کرده .. اعراض از ناخواسته ها .. هر کسی البته دیدگاه خودش را داره و من به شکلی که پدرم با خدا ارتباط موثر برقرار میکنه، نمیکنم ولی از دیدن این حالش خیلی خوشحال تر شدم و الانم هیچ سناریویی نداشتم که بخوام در موردش بگم ولی یک چیزی را خیلی خوب یعنی بیشتر از همیشه درک کردم .. اینکه .. رها باشم .. بذارم خدا کارهای من را انجام بده، بذارم مثل الان خدا بنویسه برای من .. خودش همه چیز را خلق کرده و خودش جلو میبره فقط کافیه من سرسپرده باشم من همونی باشم که باید باشم. امروز بیشتر از همیشه درک کردم و باور دارم که برای این جهان همه چیز لازمه هم ثروتمند هم فقیر هم بالا هم پایین .. و من واقعا به خاطر این ویژگی این دنیا از خدا بی نهایت سپاس گزارم، بی نهایت سپاس گزارم که با دیدن و توفیق هدایت داشتن میتونم در مسیر مستقیم حرکت کنم و اینکه خواسته هام را حتی با دیدن همین فایل های به ظاهر ساده ی سفربه دور آمریکا بیینم و باور کنم به اصل خودم نزدیک تر بشم به جایگاه خودم در دنیا نزدیک تر بشم به همونی که به خاطرش اینجا قدم گذاشتم. خداروشکر خداروشکر خداروشکر خداروشکر .. آره هر بار به خودم میگم که سناریوی خدا واقعا برای من و تمام جهان هستی بی نقص ترین و کامل ترین و هدفمندترین سناریوئه .. کافیه تو فقط خدا را ببینی .. اون همه چیز را میدونه اون راه را نشانت میده با نشانه ها و تو باید گوش شنوا و چشم بینایی حس قوی داشته باشی باید point ها را بگیری باید Sign ها را بگیری. .. یکی از ویژگی های نوشته های من از دوران راهنمایی تا الان اینه که من توی کلامم همیشه کلمه های انگلیسی هم به کار میبرم چون لذت میبرم و شما با دنبال کردن نوشته های ارزشمند من که بهتون قول میدم هیچ جای دنیا نمیتونید پیدا کنید! الا توسط خدای درون قدرتمندِ پادشاه مارکو .. آره واقعا خودم را تحسین میکنم .. سفرهایی که رفتم .. روز و شب هایی که داشتم .. مهارت هام را تحسین میکنم .. باورهام ثروت آفرینم را تحسین میکنم .. عشقی که به خودم دارم و سیــــر نمیشم خودم از دیدن حتی همین عکسِ زیبای خودم که اونم الهام بود و الهامی گرفته شد .. هاه .. Deep breath .. این زندگی واقعا زیباست واقعا .. چقدر آدم میتونه بزرگ فکر کنه .. این کلمات را در حالی دارم مینویسم که چشماهمو بستمم و دارم به موسیقی ای گوش میدم که من را دیوانه کرده و احساس رهایی بی نهایتی به من داده و من خداروشکر میکنم .. همینطور که چشم هامو بستم انگشت های من دارن تایپ ده انگشتی میکنند .. خدای من حدای من واقعا ممنونم واقعا ممنونم و سپاس گزارم
داشتن این خانواده هر کدوم از شماها هر جای دنیایید این واقعا برای من شگفت انگیز و این واقعا برای من ارزشمنده و من به شما افتخار میکنم واقعا واقعا یکی از نعمت ها یتونه دوستای خوب باشه اگر آدم ها روی زمین نبودند من تنها میخواستم اینجا جکار کنم پس وجود هر کدام از مشا میتونه یک نعمت خاص برای من باشه و برای هر کدام از شماا باید سپاس گزاری کنم و این چقدر خوبه که میتونم فرصت بیشتری را با خدای خودم در حالِ سپاس گزاری باشم یوهووو عاشق ین کلمه ام یوهوو
اما این فایل و نکات بی نهایت مثبتش
یک سوال اگر بدونی که همین امروز را فقط وقت داری زنده هستی چکار میکنی؟؟؟ باقی روزت را چطور میگذرونی ؟؟
من باشم در لحظه تر میشم و سعی میکنم که آخرین خودم را نشون بدم . سعی میکنم تا میتونم عشق بورزمم
میدونی چرا دوست و ملکه | پادشاه من؟؟!
چون این لحظه که بره دیگـــــــه هیچ وقت قسم میخورم که برنمیگرده
پس تا میتونی عشق بورز ..
تا میتونی بخند و شاد باش .. باش همونی که بودی یک آدم دیوونه ی شادِ خندون و رهااا
آره درست حدس زدی من نویسنده ی خارق العاده توانایی هستم خودم را بهترین نویسنده برای خودم میدونم، من خیلی خوب میتونم حسم را بیان کنم .. و اینا به خاطر این نیست که کلماتم را درست میچینم چون اصلا من نیستم که میچینم من فقط خودم را رها کردم در دامن و آغوش گرم خدایم از اون بالا روی شونه هاش دارم فقط من تایپ میکنم و اون میگه و البته من لذت میبرم .. لذت لذت لذت من دارم همین الان عبادت میکنم خدای خودم را .. وچه زیبا عبادتیست .. پشت این کلمات ایمانِ .. که تو خیلی خوب میتونی گلـــم؛ از این پشت در حالی که نوشیدنی انرژی زاِ مانستر و یا رد بول و یا قهوه ی بینظیرت و یا اسموتی و گاهی یک چایی .. هر چیزی داری میل میکنی و جرعه جرعه لذت میبری و میخوانی .. آره رفیق زندگی همینه .. زندگی همین ساده دیدن و همین سادگی هاست .. و توی همین سادگی هاست که زیبایی را میتونی خیلی خوب ببینی اگر اون عینکی که همیشه داشتی میدیدی خودت و دنیای اطرافت را خدا را و اما امروز و این لحظه .. ho OWOOW
… WELCOME TO MY BEAUTY WORLD …
خدای من برگ های سبز را نگاه کن، چقدر زیبا و منظمن واو چه فراوانی از شاخ و برگ ها هم میشه درک کرد و حس کرد و خداروسپاس گزاری بیشتری بکنی از صمیم قلب.
سلام MARY من واقعا شما را تحسین میکنم، مهارت شما و این رهایی شما را در فیلم برداری و استوری تلینگ های به وقت و مناسب، ادیت های ساده ولی خیلی خوب را واقعا تحسین میکنم، این ابراز احساساتت را تحسین میکنم، ممنونم که هستی و دنیامون را به جای زیباتری برای زندگی تبدیل کردی. ممنونم و این واقعا تحسین برانگیز که خودت هستی و من واقعا دوست دارم و عاشقتم و همیشه تحسینت میکنم نه فقط اینجا و با نوشتن بلکه هر بار ویژگی های مثبتت را به یاد میارم و فقط میگم خدای من این بشر واقعا چقدر خوب تونسته جلو بره و به تو نزدیک بشه با ثروتمندتر شدنش خدای من، چقدر خوب اهرم لذت ثروت توی ذهنش جای داده و هر بار با سرعت بیشتری جلو میره
این خانم مشکی پوشِ با اعتماد به نفس و عزت نفس و همینطور این آقا زیبارو و منظم و آبی پوش را واقعا تحسین میکنم، جالبه که دست بندهای ستی دارن و خب شلوارک این دوستمون سیاهه و لباس این خانم مشکی و کیفش قرمز همینجا میشه متوجه این تفاوت ها شد و البته شباهت ها من براشون آرزوی شادی بیشتر میکنم… برو بریم جلو
خانم کتی، پورش سوار و بسیار خوشتیپ و زیبارو و البته شاد و ثروتمند فکر میکنم واقعا تحسین کردن این خانم جز واجباتِ منه الان و در ادامه بیشتر این کارو میکنم .. زبان زبان زبان زبان حرف زدن شما دو کبوتر را پدر و مری را واقعا تحسین میکنم افرین. خدای من اینجارو ببین!! چه شهر زیباییه من واقعا پیتسبورگ را دوست دارم و دوست دارم از نزدیک ببینمش به امید خدا، خدای من ریل قطار از کنار روده به این زیبایی و این درخت های سرسبز و این جنگل واقعا شگفت انگیز خدایا شکرت و چه خونه های زیبا و تمییزی هست، اووم بازم شیزینی فروشی .. چه فروشنده زیبارویی .. واو خدای من اومدم توی خونه ی جدید. . من توی سفرهامم خیلییی خیلیی مهمون شدمم و واقعا یکی از ویژگی های بسیار مثبتم اینه که عاشقانه با کمال میل دوست دارم برم خونه های مردم را ببینم و از اینجا میتونید نظر بینظیری که نوشتم را بخوانی و آشناتر بشی از دیدگاه ارزشمند و پخته ام () وای خدای من چه گل هایی زیبی .. چه سرسبزی .. ای جانم به این تصمیم که مادر جانِ 95 ساله میخواد با دختر گلش بره جهان گردی کنه .. وااوو دمش گرم واقعا چه لباس زیبایی هم پوشیده واقعا این خانم به نظرم به خدا باور داره آره خداااااا خدا خداست که داره این آدم را هدایت میکنه و ازش مراقبت میکنه و اونم توسط باورهایی که این فرد ایجاد کرده با تکامل That’s it .. I appreciate it
واو چه آسمونی آبی چقــدر زیباست .. آره آدم های ثروتمند همیشه منظمن همیشه افتاده هستند همیشه خوش بو هستند همیشه خودشون هستند همیشه زیبا نگاه میکنند و هر جایی که هستند را به بهشت تبدیل میکنند علاوه بر اینکه به خاطر باورهاشون به جاهایی هم هدایت میشن به آدم هایی هدایت میشن ( استاد و مری ) که بهشتی هم هستند البته .. آره امروز چه خبره بینظیره بینظیره مری .. بیشتر از همیشه ..
اووم آره چقدر خوب اینجا را نورانی کرده اون فواره آب چقدر باحاله چقدر ایناج زیبااست چقدر گل های قشنگ چه خاطراتی لبخند شادی .. همینه همینه تحسین برانگیز
خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت
ای جانم برای این عکس سه نفره ..
خدای من چقدر زیباست اینجا چقدر فوق العاده است چقدر قشنگه اینجا چه روز تازه ای چه ماشین هایی چقدر خوشحال و سپاس گزارم به خاطر اینکه این دو فرد در دنیای زیبامون وجود داره خداروشکر .. چقدر اینجا تمییزه و زیباست .. آفرین به احساس لیاقت و خود ارزشی کتی خانم و مادر جان .. و جهان هم به خواسته ی کتی پاسخ نشون داد .. خدای من چقدر عالی چوب ها کنار هم قرار گرفتند و یک دیوار زیبا را قرار داده. ای جانم به این مهمان نوازی خدایا شکرت خدایا شکرت .. همه چیز متفاوت میشه وقتی که تو متفاوت نگاه میکنی و متفاوت باور میکنی و متفاوت هم میبینی خداروشکر خداروشکر به خاطر این همه حجم از زیبایی و فراوانی و اتفاقات عالی در زندگی شما استاد جان مریم جان واقعا واقعا باورهای شما چه در روابط تحسین میکنم، باورهای سلامتی شما را تحسین میکنم، باورهای ثروت آفرین شما را تحسین میکنم، درک شما را از قانون تحسین میکنم، باورهای توحیدی شما را تحسین میکنم، باور .. باور . .باور سبک شخصی را تحسین میکنم واقعا چقدر بینظیرید خداروشکر خداروشکر خداروشکر.
رابطه ی بینظیر شما را با خدا تحسین میکنم
کل فایل و نوشته هامم کنار این قسمت این قسمت اوووف اوووف چقدر خوشحالم و سپاس گزارم خدایا شکرت
ببین تورو خداااااا چقدر خوبند این مردم چقدر راحتند چقدر هر کسی هر لباسی که دوست داره را میپوشه پدر مادر دختر کوچیک و بزرگ ای جان کناررر هممم این نقاش های تحسین برانگیز زیبارووو و شاد این جان ای جان هدایا شکرت اواو این خاتم آکروبات باز طور را ببین واوو این بچه ها را ببین سلاممم هی یو آی لاو کیوو ای بچه را ببین عاشقتممم و او یخ شکن را ببین چه باحالل ای بچه هاا را ببین عسیسممم اینو و ببین چه جیگریه ای جانم چه میکنه این یخ شکن هااااا ببین بیین تحسین تحسین تحسین تحسین تحسیتن تحستیح تسحیت حستیحتسح یتحستیح تحسیت عاشقتمممم دیگ هکیبورد از دستم در رفته بااااببااا من باید اینجااا باشمم آمریکا امریکااا امریکاا پیستبورگ درود به اینجاا واووو خدایا شکرت .. هدایت میشم .. I believe it .. من اصلاا بابااا ا ای جانم به آمریکا ای جانم به این نوشیدنی ای جانم به این یخ شکن رقاصِ توحیدی ِ شاد جانم به این حجممم از شادیی ای جان به این حجم از شادی و فراوانی خودت بودن واوووو واقعا شگفت انگیز واوو اینا را ببین
آخ جووون عشققققق من اینه عشق من این دورهمی هااست اصلااا من دیوووونه و پایه ای این ایونت هاممم اصلا من هااا پرواز پروازز واسه این ایونت هاا این دورهمییی من پایه امم من غش اصلا من دیوانه اصلااا من آقاااا دیوانه ها شادی هایی دورههمی هستم حالا شادی های و دورهمی های واووو ، دمش گرم کلشو سر کشید
ای جانم حالا بپر حالا پایین جالا بپر حالا بیا پایین حالا بپر واوو این َآشپز را ببین اووف چه فیله های گریلی را ببین واو این خانم را ببین چه اندام زیبایی داره واوو این آَشپز شاد و خندان را ببین واوو استخر امروزززززز اولین روز تابستونه یوهوووووووو مبارک باشه Summer Time را واو چه بستنی فروشیه و چه آقایی ماشاا.. به این حجم از وزن
واو پدر و پسر جیگر را ببین یکم من یکم شماا .. ای جانمم
الان شدم اون محمدی که خودم میخوام .. با دستای خودم خودم را میبرم به انرژی پایین و بعد میارم بالا عجب هااا
اوکی این فرکانس دوست داشتنی من .. موسیقی شادش در حالِ پخشه و من بنویسممم واسه خودم ( هم پاره هام ) و این جوری قانون را مرور کنم و بیشترین تاثیر را روی ذهن ناخودآگاهم را بذارم
آقااا سلاممممممممممممم
سلامممممم نفسسسسسسسس
سلاممممممم عشققققق
سلام عشق دلمممم
سلامم هم پاره ی من
الهی شکر که هستی و دنیامون را به جای خیلی قشنگ تری واسه زندگی کردی من از طرف دنیاا سپاس گزارم از شما: یلدا جانِ تحسین برانگیز یک حرف خیلی بینظیری زد اینکه : خدا به شکل های مختلف با دست های متفاوتت پیامش را میرسونه اونم همینجا توی همین سایت خانه بزرگ ( سایت )
خب هر سه ی ما تحسین برانگیزمم یوهوووووووووو
اوخ یک روز اینو نگفتم دلمم واسش تنگ شد
یوهوووووووووو بزن قدش نفسسس
عاشقتممممممممم منننن
ببین بببین هاااا
اونجا بود تو قسمت 26 اونجااا که مریم جان به پدر میگه:
عاشقتمممممممممممم
منممممم
خیلی باحالهههه
خیلی باحاله
خدایااا شکرتتتت
بعد از چند ثانیه: پدررر بلند و از ته دل میگه خدایااااااااااا شکرتتتتتت خیلییی خوبه و
ولی بعد ناگهان من رو میکنم به شماا عشق دلممم و میگم: عاشقتمممممممممممممممممممم من
( ابر خنده ی مینینونیییی هوهووووو )
اها گفتی که نوشتی یک هم پایه میخوای که تو همه چیز پایه ات باشه، باورت میشه منم این یکی از ویژگی هایی بوده که خودم اضافه کرده بودم همین چند روز پیش! ( شاید همون موقع که شماا نوشتی منم نوشتم – چشمک)
ددیگه اینکه خداروشکررررررررر که انقدر من تو را دیوونه کردم اوخ که چه کار خوبی کردممم ( هاها چشمک for my love)
اصن کار خدای درونمم اینه که همه را عاشق کنه .. هاهااا اینم یکی از سوپر توانایی های مجیکال منه عشقممم
آقااا اقاا هی از خدا میخوامم که این قلب منوو بازترر کنه که بتونممم این همه حجممم عشق را بتونم دریافتت کنمم بخدا اگر بدونی چه عشققق هایی از کل زمین و آسمون میگیرم که دیگه شمااا را نگممم اوووف اصلا من پرواز من غش
آقااا قرآن هم وویس گرفتم ان شا.. خودت میشنوی مدام احساس میکردم پیشمی .. این در لحظه بودن را توی روابط به خودم باید تبریک بگم خداروشکر خداروشکر اینم موفقیت قابل تحسینی هست برای خودم که این روزها با وجود شما بیشتر احساسش میکنم و به خاطرش خدا روشکر میکنم
خب بذار داستانِ یک دوست را بگم: اینم یک هدیه است
شما هم که عشق نازنین من خداروشکر میکنم به خاطرش … این روزها هم وقتی میرقصم هاا مدام کنارمی چه خبره ! ( خخخ اووخ اووخ دیونه ی خنده هاممم و خنده هات: الکی میگممممم لیلائه .. خب ندیدمت دیگه! به جاش با نور آسمان ها و زمین میرقصم واوو عجب دیوونه ایم مننن )اوکی
یک دوست دارم سمیرا جان ( بالای 70% دوستای من شاه دخترن – که اینم به خاطر تضادهای من در کوچکی من و درخواست واضح من از خدا بوده | کم رویی | خجالتی | البته خیلی وقته شعبات دوست دارم از سرتاسر دنیا واوو همه را هم توی سفرهام دیدممم دلمم واسه کلیشون تنگ شده الهی که وقتی جهان گردیم را شروع کردم به تک تکشون سر میزنم واوو چه شود چه میتینگ هایی چه رقص هایی چه پایکوبی گیتارمم هم با خودم میارم نفس .. من عاشقتممم )
اوکی اوکی
سمیرا جان، از همین بچه های به اصطلاح هم فرکانسی ماست
سمیرا جان که بسیار تحسینش میکنم، یک روزی از کرمانشاه مهاجرت میکنه تهران، این شاه دختر با اینکه جدا شده بود از همسرش اما نه کامل با کلی مسائلی که داشت رفت تهران .. پاشو گذاشت روی ترس هاش و رفت مسائل زیادی داشت ولی خبر عالیش اینه که از پس همه به لطف و هدایت خدا براومد … خونه گرفت کنار کاخ سعد آباد .. واوو چه خونه ای هم دقیقا یک ویوی این خانه صاف کوه های شمالی تهرانِ خدای من.. اینم داستان داره که چطور خلقش کرد .. بریم جلوتر .. که میخوام روی این زوم کنم .. توی تهران رفت سر کاری که خیلی بهش علاقه نداشت ولی اون کار تونست باور فراوانیش را خیلی بهتر و بهتر کنه .. دوره عزت نفس را گرفت … روی عرت نفسش کار کرد … گذشت و گذشت ماه ها ازش خبر نداشتم تا اینکه یک روزی رفتم اینستاگرامم بعد از مدت ها و جالب بود برام! توی قسمت پیشنهاد ها، یک اسم آشنا ولی با یک اسم جدید دیدم! کلیک کردم دیدم عه!!
این که سمیراست خدای من … کلی تو دلم تحسینش کردم
بهش پیام دادم و کلی تبریک بهش گفتم ..
بعد از چندین و چند روز امروز بود که وقتی از خواب ظهرانه ام که بیشتر شبیه مراقبه بود بلند شدم بلافاصله به خودم هدفم را گفتم، گفتم که من چی میخوام محمد؟ من میخوام که خدا جون توی کسب و کار به وضوح برسم و خیلی هم براش اشتیاق دارم ( آخه دیگه کافه نمیرم و دیگه اصلا مایل نیستمم که حتی یک دقیقه هم از تمرکزم را بگیره یادته نفس استاد جون توی فایل 16 مصاحبه گفت .. گفت که من از کارم استفعا دادم حالا اونجا استاد حقوق میگرفت و کاری نمیکرد ولی من نه کاری میکنم و دیگه هم حقوقی نمیگیرم راستش فکر کردم دیدم من دوست دارم واقعا واسه خودم فقط کار کنم دوست دارم خلق کنم دوست دارم حتی روی چیزی که خلق کردم *حساب هم نکنم و بازم برم جلو و به فکر ایده های جدید باشم واسه خلق جدید و ارزشمندتر با محمدی کاملا جدیدتر و پخته تر و باورهای قدرتمندتر .. میدونی من این نگاه را تا خودِ همین دقیقا 3،4 روز پیش نداشتم ولی به صورت کاملا 100% الهامی من با دوستی عزیز به اسم نگین جان آشنا شدم و هم مدار که من متوجه شدم اون کاری که بهت گفتم و میگفتی بگو در موردش FOREX بود من دیدم اینم باورهای محدود کننده ای داره… حالا میشه خیلی بازش کرد .. هدایت خدا اومد و بهم گفت که نه بورس را دوست دارم و نه فارکس را : یادت باشه اگر این حس بهت حس خوبی میده را بپذیر ! و اگر حس منفی بهت میده قبولش نکن اعراض کن .. این داستانِ منه .. دو سالِ که خدا بهت رسالتم را گفته ولی نمیخواستم قبولش کنم .. عشق من .. سفر و تولید محتوای تصویری و نوشتاریه … محتوای تصویری از زیبایی های تماممم جهانننن و نوشتن هم در مورد قانون توی بطن داستان … نمیدونم سفرنامه های جذابم را توی اینستاگرامم خواندی یا نه اونا بهترین مثال از این نوع خلق کردن های منه .. سفر میکنم و در مورد زیبایی اونجا هم عکس میگیرم و هم ویدیو میسازم و هم در مورد زیبایی های اونجا مینویسم و هم در مورد قانون میگم .. میدونی من بیشتر متوجه شدم که قانون را توی داستان تعریف کنم اینجوری برای خودم بیشتر جذابیت داره .. من وقتی این کارو میکنم اصلا زمان را احساس نمیکنم گرسنگی را احساس نمیکنم .. خلاصه عشقم گفتی در مورد کسب و کارت بگو منم دارم میگم البته که من هیچ سناریویی برای گفتنش توی این نوشته نداشتم هدایت خدای درونمه فقط . شاید بتونم دو تا آدم تحسین برانگیز مثل mariefeandjakesnow را بهت پیشنهاد کنم دو تا دوست ماریا از آلمان و جیک از استرالیا مدت هاست که دنبالشون میکنم یک جورایی منم دوست دارم این لایف استایل زندگی را .. همیشه در سفر … کتاب های خودم را بنویسم مثل یک آدم دوست داشتنی و بسیار تحسین برانگیز از آدمی شجاع دل مثل Chris Burkard میدونی سبک شخصی خودم را از میان این همه داستان و زندگی تونستم هر روز بیشتر پیدا کنم، زندگی استاد من و مریم جان را خیلی خیلی دوست دارم و تحسین میکنم اما من به این حرفم خیلی ایمان دارم که وقتی مدارم بالاتر بره در حالی که به خودشناسی بیشتر و بیشتر رسیدم میتونم اون چیزی که میخوام را دقیقا پیدا کنم و این هم تنها با ادامه دادن من میسره که دارم اینکارم میکنممم .. دقیق ترین چیزی که خودم میخوام را زمانی میتونم بهت بگم که کمی جلوتر برم چون الان بیشتر از یک چیزی توانایی درکش را ندارم .. ))
اووه چی شد میخواستم در مورد سمیرا جان بگم .. من اسم این را گذاشتم رهایی . ..
من نمی نویسم آخه … گذاشتم هر چی خواست را خودش بنویسه ذهن به شدت خلاقِِِِی دارم توی نوشتن . و واقعا خدای درونم را تحسین میکنم اوکی اوکی
سمیرااا را بگمم
امروز داشتم قرآن میخواندم عشقمم البته جالبه که بهت بگم این روزها چندبار میرم سراغش .. یعنی اون منو میکشونه … دیدی میگی من مغناطیس خوشبختی و ثروت هستم .. اینم یکیشم .. صاف قرآن که اندِ درکِ خوشبختیه منو میکشونه و میگه بیااا بیاا بخون .. امروز بعد از مدت هاا شاید یک سال دو سال قرآن خواندم اونم عربی با صوتِ! من قبلا وقتی کوچیک بودم مداحی میکردم!
اونم چه صداییی اووف یادمه که توی پنجم دبیرستان واسه مدرسه مداحی میکردم توی راهنمایی که رفتم سه سال من یا داشتم دعا میخواندم یا قرآن روی صف … خلاصه .. اما توی دبیرستان اصلا!
من صوتِ خیلی خوبی دارم خداروشکر .. یک چیزی درونمه که صدای من را حتی واسه ی خودم سوزناک میکنه چطوری بگم.. شدیدا جذب کننده میکنه .. من حتی تا قبل از ماه رمضان سال 96 میرفتم جلسه قران وبرای 50-60 و گاهی بیشتر و کمتر آدم قرآن میخواندم خب اون موقعم کوچک تر بودم البته الانم کوچیکم مگه 24 سال سن چیزیه .. نه من خودم را یک آدم کوشوووولووو میبینممم که با دیدن یک گل یک بچه ذوق و شوق میکنهه هاا گفتمم بچه امروز خواهرم اومد خونمون نی نییی کوشولووشو اؤرده بود آقا مهزیازر که امروز 44امین روزشه .. عزیزمم انقدر دوستش دارممم هااا خداروشکر خداروشکر مدام بهش میگم خیلی خوش اومدی توی دنیای زیبامون امیدوارم که مسیر خودت را خیلی زود پیدا کنی عزیزم.. اونم فقط نگاهم میکنه .. مثل امروز خداروشکر خداروشکر خداروشکر اهااا میدونی داشتم اون موقع که نگاهش میکردم به خودم میگفتم خدا جون خوشحالمم که توی مدار ثروت و فراوانیمم میدونم که دیدن این بچه هم خودش ثروته* و خداروشکر که من ثروتمند هستم واقعا.. امروز قرآن خواندم و بعدش چقدر حس میکردم صدامم را دوست دارم و چقدر خوبه که این صدام را علاوه بر نوشتنم و عکس ها و کلی مهارت دیگه ام که با عشق با دنیا به اشتراک میذارم صدای زیبام هم به اشتراک بذارم .. اوکی اوکی
آیه های 33 تا 37 زمر بود .. وقتی خواندمشون یک آرامش بسیار فوق العاده ای داشتممم
حسم یک دفعه گفت زنگ بزن به سمیرا جان و بهش تبریک بگو واسه اینکه مسیر خودش را پیدا کرده ..
این در حالی بود که قبل از اینکه زنگ بزنم و قرآن بخوانم توی همون حالت مراقبه، من توی همون خواب دو تا کسب و کار جدید را پیدا کردم توی همین شهر زیبام که این افراد هم عاشقققق کارشون هستد و حسابییییییییی هااا تماممم وقت سرشون شلوغه و چه علاقه اییی هم به کارشون دارند خداروشکرر یکیشون تعمیرات یخچال و کولر و … کلا تعمیراتیه که همین سر خیابونم هست کنار رود .. یکی دیگه هم اون ور پل و آب، یک فروشگاه بزرگ بذار قبل از اینکه برم سراغ داستان سمیرا اینو بگم، یک خانواده ای هست به نام سرافراز که کارشون را از یک مغازه ی خیلی کوچولوی مثلا 4 در 4 اینجوریا شروع کردند .. این آدم بسیار بسیار صادق بودند و هستند .. کارشون از این چیزهای پلاستکی هست چی بهشون میگن خدای درونم؟! اوووم از اینا که نایلون و لوازم یکبار مصرف و سفره یکبار مصرفه اصلا اسمش را نمیدونم واقعا .. اوکی .. گذشت و گذشت تا اینکه دیدم که کنار اون مغازه حالا تخم مرغ فروشی هم باز کرده و تخم مرغ خیلی از مغازه های شهر هم تامین میکنه .. گذشت و گذشت .. تا اینکه دیدم کلا اونجا را خراب کرده و چی زده؟ یک فروشگاه بسیار بزرگ مواد غذاییی که همه چی میتونی توش پیدا کنی با قیمت تقریبا ارزون .. این مغازه اش صاف جفت بزرگترین کافه فست فود رستوران شهرمون هست که من اونجا مسئول کافه و کلا قسمت تولید محتواش را بر عهده داشتم .. هر باررر اقاا میرفتممم کافه هااا میدیدم این فروشگاهه ماشینههه که دم درش پارکه و آدم آدم میرن توووو خیلییییییی شلوغهه هر بار به خودم میگفتمم ببین این چه باورهایی داره خدای من .. اصلا هاا فروشنده ها را ببینی خود خانواده ی بنظیر آقای سرافراز راا آدم هایی سادهههه سادهه که نگو ولیی ایمان ایمان ایمان را میشه تو چشم و دل و زبانشون دید میشه مدام از خدایاشکرت خدایا شکرت گفتن هاشون دید و حس کرد و شنید … و من هر بار تحسینشون میکنم .. اصلا فرقی نداره واسه این مغازه کی بخوای بری اونجا .. داستان اینه هر وقت بری مشتری هست … خدای من فراوانی هااا ..
این روزهاا هم وقتی دارم بیشتر قران را میخوانمم دارم بیشتر درک میکنم که خداااا نیازی نداره بخداا که تو عزیز دلممم همه چیزهای عالیی را بخوای با هم یکجا داشته باشی بخواد نیاز داشته باشه اصلا تو کمی زجر بکشی .. اصلا اصلا .. ببین این رب این خدا یک انرژِی خلاق که داره به باورهای غالب تو پاسخ میده به کانون توجه شما … اصلا مهم نیست چقدر خواست ات برات بزرگهه هر چقددر میخواد باشهه بابااا من دارم در مورد ربی میگم که این روزها با قرآن خواندن و مدام اشک ریختن های غیرارادی دارمم دیونه میشم از این همه بزرگیش … آقاا گفته همه چیییییییی هستتتت بخدا الهه، گفته همه چی هست… گفته تو ایمان بیاررر ایمان ایمانن ایمان بیار که من هستممم من دارم هدایت میکنم من خلقت کردم.. گفته خودت را پاک کن از هر ناپاکی توکل توکل …. گفته به خلوصیت برس .. حتی گفته با اشیتیاق سوزان به سوی من قدم بردار .و بیااا . .. گفته با عشق … اخ اخ اخخخ وقتی اینو میشنوممم و میگمم هاا اصلا کسی چیزی نیست که دوستش نداشته باشممم … ببین هر بار میگم به خودمم فقط باور باور باور باور باوررررر حالا وقتی داستان سمیرا جانو گفتمم خیلی ماجرا و نوشته از اینی که هست جذاب تر هم میشه .. یک Rest بدم به عشقممم که اگر چیزی میخواد بره بیاره و نوش جان کنه … تا ادامه اش را بخوانیم … قبل از اینکه بری بگممم که عاشقتمممممممممم منننن اووم بوس ( خخ یعنی دیونه ی شادیم که دومی نداره بخدا )
بعضی وقت هااا انقدر میخندمم به نوشته هااممم که حد نداره میپاچم اصلا برگام میریزه اصلا .. امروز من داشتم قسمت 26 را میدیدم اونجاا که استاد میگفت خدایا شکرت خیلیی خوبه هااا بالای 50 بار دیدمش حتی اون تیکه را بریدم و صوتیش کردم و گذاشتمش توی mp3ام که گوشش بدم و .. خیلی انرژیش بالاست لامصب .. خداروشکر … خب خب … بریم نفس؟
اوکی) اول اینکه به خاطر خلقت خودم، شما، پدر، مریم جان خدارو واقعاا شکر میکنممم و دوم اینکه خدا را تحسین میکنمم به خاطر خلقتمون خداروشکرررر
خب رسیدیم به اینکه، قرآن این روزها مخصوصا دیگه مدام میتونم خدای درونم را بیشتر حسش کنم که اونه که این کتاب را نوشته و این خیلی خوبه خیلی حس خوبی داره چرا که چنان ارامشی میگیرم که حد نداره اصلا ..
برای آنان نزد پروردگارشان آنچه بخواهند فراهم است؛ این است پاداش نیکوکاران؛
تا خدا زشت ترین اعمالی که انجام دادند از آنان محو کند، و آنان را بر پایه بهترین عملی که همواره انجام می دادند پاداش دهد
آیا خدا برای بنده اش [در همه امور] کافی نیست؟ (أَلَیْسَ اللَّهُ بِکَافٍ عَبْدَهُ ۖ )و مشرکان تو را از کسانی که غیر خدا هستند، می ترسانند و هر که را خدا به کیفرش گمراه کند، او را هیچ هدایت کننده ای نخواهد بود؛
و هر که را خدا هدایت کند، او را هیچ گمراه کننده ای نخواهد بود. آیا خدا توانای شکست ناپذیر و صاحب انتقام نیست؟
من وقتی به اینکه خدا گفته میشه هر نعمتی که میخوای داشته باشی دیدم همون حرفِ استادِ( خداست ) باباااا میشه همه ی چیزهای عالی را با هم یکجاا داشت میشه سلیمان بود میشه بله مثل استاد همه چیز را واقعاا داشت و آزادِ ازاد بود اصلا ( واقعا نعمتیه الهه جان که میشه الگویی به این نظیری مثل استاد جون داشت خداروشکررر خداروصدهزارمرتبه شکررر واقعاااا ) و با تحسینش و اینکه مدام به خودت بگی که بابا اگر این فرد تونسته منمم میتونم، منم که دارم خلق میکنم زندگیم را با افکارم با تبدیل انرژی که دارم با افکارم میدم و دارم به ماده تبدلشون میکنم .. با تحسین کردن با اینکه بگم آقاا همه ی ما از یک سیستم عصبی برخورداریم این فرد (افراد) تونستند منممم میتونمم داشته باشمم ، مدام به خودم بگممم که آقاا خدای درون استادممم خدای درون سلیمان خدای درونه منمم هست منممم میخوامم داشته باشم منم میتونم خلق کنممم منمم خدا جون لایق بهترین هااممم منم میخوام بهترین هااا را داشته باشمم توی همه چیز، تمام جهان سرای من بررای منه و مسخر منه … وقتی اینا را بگی میشه باورپذیرتر برامم //
بگم که من تازه این مسیر را پیدا کردم تازه رسیدم بهش تازه به یادش آوردم تازه دارم درکش میکنم وگرنه قبلنم بودش ولی منن اونی نبودم که بایست میبودم .. الان هم مدارش شدم و دارم استفاده میکنم ازش
سمیرا سمیرا بذار از این جیگر بگم
آقاا حسم گفت بعد از این آیات بهش زنگ بزنم توی همین روزی که گذشته .. خیلی تو دلممم با تمامم وجودممم دیدمم با کمال میل بمباران تحسینش کردممم جالبه دیگه منم اولین کلمه ای که میگم تو مکالمتم به جای سلام! میگمم عاشقتمممممم من اینم یک تاثیر مثبتیِ که از استاد جونم عشقمم پذیرفتش و در خودم رشدش دارممم ( البته باید شماره اش توی گوشیم باشه!)
تحسین تحسین تحسین تحسین
خیلی هم مایل بودم که داستان هدایتش را بگه …
گفت گفت گفت .. خدای من خدای من خدای من ..
گفت محمدد بخدااااااا هااا اصلا معجزه شده! از وقتی که این همه ثروت و فراوانی را هر روز میدیدم و تحسین میکردم واین دیالوگ بالا را ( تحسین| سیسیتم عصبی | خالق .. ) مداممم با هر فراوانی و ثروت هر آدم موفق و ثروتمندی دیدمم هاااااا خودمم هم هدایت شدمم اصلا دست هایی اومدند اصلا یک جوری شد هاا قدم قدمم خدا نشونم داد مسیرمم را خدای من حالا ببین الهه جون
سمیرا آدمیه که همیشه کلا دوست داشت قبلا هم یادمه بهم میگفت پارسال میگفت محمد من دوست دارم کرم (crem) درست کنم لوازم آرایشی بهداشتی درسست این عشق منه این علاقه ی منه … من باورم نمیشد دخترر این سمیرااا جوریی عوض شده رفتارش هااا یک جوری اعتماد به نفس گرفته هاا میره جلو دوربین و محصول خودش را معرفی میکنه محصولی که حالا خودش با دستای توانمند خودش درست میکنه و خودش ویدیو میگیره از خودش خودش ادیت میکنه همه کاره ی خودش شده، خداییی من میگه محمد بخداا اصلااا من هاااا همین سری آخر کرم هایی درست کردممم بخداا از کرمانشاه هرمزگان بوشهر و کلی جای دیگه .. سفارش دادند اصلااا قبل از اینکه بخوام درستشون کنممممم همه فروخته شدند
حالا به نظرت کی هدایت کرد؟
کی داره درست میکنه این عشقاا را ؟
کی داره میفروشه؟
کی داره میخره؟
خداوند یکتای جهان آفرین داره همه ی کارهاش را با هم انجام میده
چرا؟
چون باور دارره … باورش کرده خدا همه چیز و همه کس میشه واسش به شرط ایمان
چون میدونه که ..
همین))
واقعا به سمیرا گفتممم گفتمم ببین دیگه تموممم من از همین امروز بعد از این مکالمه میرمم به همه ی دوستام میگممم که چه شجاعتی داری چه کار کردی تا اول برای خودم باور پذیر بشه که منم میتونم کسب و کار خودم را داشته و هم برای عشق دلاممم
میدونیی خیلیی براش خوشحالم و سپاس گزارم که سمیرا جان مسیر خودش را پیدا کرده …
یاد این حرف میافتم وقتی توی مسیر درست با باورهای درست باشی … BOMB
این دنیاست که میاد سمتت … چرا که تو نگاهت اخرته
حسم میگه که یک چیز دیگه هم میخوام بگم که اونو توی قسمت دیگه ای میگم، قسمت 27 سفرنامه
محمددددددددددم ممنونم از خدا که تو رو عزیز دلم رو وارد زندگیم کرده و تو برام زیباترین هدیه ی خدااااااااااااااااایی عشقممممم.
و چقدر حالا زندگی جدیدمون رو دوست دارم چقدر حس و حالم عاااااااااااااااااالیه
من شاد شاد شادم
چون عشقمممممممممم شاد و پر از انرژی مثبته و این انرژی ش رو هم به منم داده
محمدم من با تک تک کلماتت پر میشم از حس خوب خدا
پرمیشم از زیبایی و خوشبختی
پر میشم از زیبایی و ارامش
ازت یه دنیا ممنونم که با قلم بی نظیرت برام مینویسی
همیشه برام بنویس و منو با این زیبایی حس و عشقت خوشحال کن
عاشقتممممممممممم نفسسسسسسسسسسم
من عاشق این هم پایه بودنتم
منو یاد این اهنگ زیبا انداخت( خنده )
کنار منی و کنار توام //تورو میخوامت من واسه خودم
چیجوری پیگیر تو شدم همه فهمیدن //تو که پیشمی همه چی رواله
چقدرحس بینمون باحاله //نه دیگه تورو به یه دنیا نمیدم
میخوای دوتایی بشینیم پایتم من //هرجا بری پایتم من
شمالو بچینیم پایتم من تو لب تر کن //میخوای دوتایی بشینیم پایتم من هرجا
بری پایتم من شمالو … بچینیم پایتم من عاشقتم خب
اینجوری که نگاه میکنی آدم خودشو گم میکنه…….
یوهووووووووووووو چه عشقی دارم من
چه عزیزدلیییییییی دارم منننن
“ولی بعد ناگهان من رو میکنم به شماا عشق دلممم و میگم: عاشقتمممممممممممممممممممم من”
( ابر خنده ی مینینونیییی هوهووووو )
منم به شما عشق دلممممممممممم میگم: منمممممممم منمممممممممم عاشقتمممممممممم
محمددددد اینکه برام نوشتی وقتی قران میخوندی و احساس میکردی که پیشتم یاد فیلم پدر افتادم چند سال پیش میذاشت
نیمدونم نگاه میکردی یا نه
یکی از نقش های اصلیش حامد بود که حافظ قران بود؛ بعد عاشق یکی از همکلاس هاش شده بود که خیلی با قران اشنا نبود و بعد از اینکه با حامد ازدواج کرد از حامد میخاست که مدام براش قران بخونه و ….
نمیدونم وقتی این جمله ی زیبات رو خوندم یاد خودم و این سریال افتادم
“آقااا قرآن هم وویس گرفتم ان شا.. خودت میشنوی مدام احساس میکردم پیشمی .. این در لحظه بودن را توی روابط به خودم باید تبریک بگم خداروشکر خداروشکر اینم موفقیت قابل تحسینی هست برای خودم که این روزها با وجود شما بیشتر احساسش میکنم و به خاطرش خدا روشکر میکنم”
این بند از نوشته ت رو خیلی دوست داشتم محمد و دوست دارم هر وقتکه دیدمت برام قران بخونی و منم کنارت بشینم و این صدای زیبات رو گوش بدم و نگاه به این صورت ماهت کنم.
خیلی دوست دارم با هم توی دل طبیعت باشیم توی چمن های زیبا بشینم و برام قران بخونی و منم کلی لذت ببرم.
اه خدااااااااااااااایا شکرت به خاطر وجود ارزشمند عزیز دلم توی زندگیم که خیلییییییییی دوسش دارم چه هدیه ی زیبایی رو بهم دادی عشق من.
من عاشق این شادی هاتم عزیز دلمممممم
همیشه برام بخنددددددددو شاد باش
وقتی میبینم که این قدر پر از انرژی هستی کلی حالممممممممممم رو خوب میکنی
منم مثل خودت شاد شاد شاد میشم عشقمممممم
محمددددددددمن پایه تم برای جهان گردددددددددی
راستی محمد من خیلی وقته اینستام رو حذف کردم ولی دوست دارم یه سری به پیجت بزنم
به خاطر عشقممممممممم وصلش میکنم چون دوست دارم پیچ زیبات رو ببینم و کلی عشققققققققق کنم.
راستی من پیجتو ندارم میشه لطف کنی برام بفرستی
راستی محمد درمورد سمیرا گفتی ؛افرین به دوست عزیزمون سمیرا خانم که این قدر شجاعانه تونسته برای خودش کسب و کار عالی رو راه بندازه و یه خونه ی فوق العاده ای رو توی لارج ترین منطقه تهران برا خودش بگیره و این همه موفقیتش رو با تمام وجودم تحسین میکنم و چقدر الگوی خوبیه
واقعا این دختر تحسین برانگیزه
با تمام وجودم این همه اعتماد به نفسش رو این همه شجاعتش رو تحسین میکنم.
و اینکه شما عزیز دلم رو تحسین میکنم به خاطر اینکه داری روی خودت کار میکنی و اون کسب و کاری که بهش علاقه داری رو میخای دنبال کنی و برای خودت مستقل باشی و اون چیزی که دوست داری برای خودت خلقش کنی
اره محمدم این مستقل بودن و استقلال داشتن توی همه چیز برام قابل تحسینه و دوست دارم ادمی هایی که مستقلن و من همیشه خودم مستقل بودن رو توی تمام جنبه های زندگیم دوست دارم.
محمدم اینکه به سفر و تولید محتوای تصویری و نوشتاری علاقه داری و همین رو دوست داری پس همینو دنبالش باش عزیز دلم
منم چقدر این شغلی که بهش علاقه داری رو دوست دارم بخدا
و چقدر خوشحالم که این شغل رو انتخاب کردی محمد وقتی میبینی که همین علاقه ته همینو دنبال کن عزیزدلم.
خیلی خوشحالم کردی که برام از شغلی که دوست داری رو برام گفتی منم لذت بردم
و تحسین میکنم این ذهن خلاقت رو عشقمم
محمد من همیشه عاشق این بودم که عشقی رو داشته باشم که قران رو عالی بخونه و الان دارم میبینم که عشقم این ویژگی رو داره و چقدر از این بابت بخدا خوشحالم خیلی خوشحالم خدااااااااایا شکرت
تحسینت میکنم عزیز دلم به خاطر این صدای زیبایی که داری
محمد خیلی دوست دارم این صدای زیبات رو بشونم خیلی مشتاااااااااااااااااااااااااااقم خیلییییی
راستی در مورد آقا مهزیار کوچولوووو گفتی ای جااااااان چقدرم نازه این گل پسرمون
ای جااااان گفتی بچهههه؛ منم عاااااااااااشق بچه م و عاشق اون ستاره ای که بالای این جمله ی زیبات گذاشتی ( لبخند و چشمک)
“خدا جون خوشحالمم که توی مدار ثروت و فراوانیمم میدونم که دیدن این بچه هم خودش ثروته*”
اها داشتی در مورد ایه ی قران میگفتی اره منم این ایه ی که برام فرستادی رو خیلی دوست داشتم خیلی زیبااااااااا بود واقعا ارامش محضی رو به ادم میده.
محمد در مورد خانواده ی عزیز سرافراز که برام تعریف کردی واقعا این ایمان و توکل شون رو این امیدشون رو به خدا تحسین میکنم اینکه همیشه سپاسگزار خدان واقعا یه خانواده ی فوق العاده این که توی این کسب و کارشون فقط روی خدا حساب باز کردن ؛ فقط به خودش اعتماد کردن و این اعتماد و ایمان به خودش داشتن شون خیلی تحسین برانگیزه
اینکه از کم شروع کردن و این تکاملشون رو طی کردن و این شجاعت شون رو دوست داشتم و تحسین میکنم اعتماد به نفس شون رو که از همین ایمانشون به خدا میاد
بازم تحسین میکنم این خانواده ی عزیز و دوست داشتنی و الهی رو.
محمد ممنونم که داستان کسب و کار این خانواده رو برام نوشتی و خدا چقدر زیبا نتیجه ی این اعتماد کردن بهشون رو داره زیبا جواب میده
و چقدر عالی داری محمد این کسب و کارها رو برای خودت مرورمیکنی اینکه داری اون حس زیبای خداگونه شون رو میبینی و برامون یه الگو میشن برای راه اندازی کسب و کاری که دوست داری و بهش علاقه داری
محمد یه چیزی بگم اون توکل که گفتی خیلی مهمه عشقمممم ؛اینکه پا بزاری روی ترس هات و تنها به خودش توکل کنی مهمه
اره عزیز دلم میدونم همیشه این نجواها هست ولی این ماییم که باید قدم اول رو برداریم بعد ببینم که خدا چطوری بهمون راه رو نشون میده
یاد همون شعر زیبایی که استاد میگه
تو خود پای در ره بنه و از راه هیچ مپرس/// خود راه بگویدت که چون باید کرد
محمدم به هر چیزی که علاقه داری با ایمان به خودش قدم اولت رو بردار عزیز دلم اون همیشه همراهمونه و همه ی راهها رو برامون نشون میده
این ماییم که باید ایمانمون رو نشون بدیم عزیزم
چقدر این پارگراف زیبات رو درمورد توکل کردن و پاکی قلبمون رو زیبا نوشته بودی من عاشق این نوشته های زیبا و الهی تم نفسممم.
محمد دقیقا سر همون خطی رسیدم که برام نوشتی یه رست بدم به عشقم که میخاد چیزی بخوره ؛خواهر م اومد یه بستنی خوشمزه ای رو برام اورد
خدااااااااای من چقدر این اتفاقات دارن زیبا برام میافتن دقیقا با این جمله ی زیبای عشقمممممممم ؛من عاشقتممممممممم نفسسسسسسسسم
اوووم خیلی خوشمزه ست بفرما عشقمممممم
محمدم این ایه های زیبای قران که برام نوشتی رو خیلی دوست داشتم واقعا این ایه ی زیبا رو که “الیس الله بکاف عبده “رو همیشه برای خودم تکرار میکنم و یک قوت قلبی برامه همیشه.
و این ترجمه ی زیبا رو خیلی دوست داشتم
برای آنان نزد پروردگارشان آنچه بخواهند فراهم است؛ این است پاداش نیکوکاران؛
ممنونم عزیزم دلم که اینقدر برام زیبا مینویسی و من بارها و بارها با عشق و با عشققققققق و با لذت میخونم این نوشته های زیبات رو عزیز دلم
محمدم خدا خدا خدا خودش همه چیز رو برامون درست میکنه کافیه که قدم اول رو برداریم
من عاشقتمممممممم عزیز دلم
محمد من حسم نسبت به اینکه نوشتی “عشق من؛ سفر و تولید محتوای تصویری و نوشتاریه … محتوای تصویری از زیبایی های تماممم جهانننن و نوشتن هم در مورد قانون توی بطن داستان” خیلی خوبهههههههه
سلام به زیبا جانم؛ بانو جان الهه ی زیبای خداوند یکتایم که بر هر چیزی تواناست هر چیزی را میتواند به محض خواستن بگوید باش، آنی موجود میشود.
خدای من از لطفی که به من کردی سپاس گزارم، فرصت زیبای زندگی زیبای زندگی زیبای زندگی آره فرصت زیبای زندگی به من دادی خدا جونِ من
بانوی من، سلام
بانوی تمام تحسین برانگیز من
ساعاتی پیش به نتیجه ای رسیدم که خدایم به من گفت در پی یک سوال از خودم، اینکه چرا یک دفعه این جوری وارد یک شوکی عظیم شدم که ایمان فراموش شده ام را دارم به یاد میارم هر روز بیشــتر؟
و پاسخش را آنی به من گفت: آره زیبای من
این رب همیشه پاسخش مثبته و چقدر زیبا خواسته های شما را به تحقق محقق کرده.
من میدونم چرا ..
ایمان
ایمان
ایمان
تو ایمان داری به خدا
تو ایمان داری که پاسخت را میده حتما و چشم امیدت فقط به خودشه همین الان میتونم چشم های برق زننده ات را که داری به آسمون با نگاهی عمیق و اشک بار به خدای خودت نگاه میکنی و با او به صحبت نشستی را حس کنم، تو ایمان داری
و من چقدر چقدر چقــــدر میتونم تحسین کنم این ایمانت را چقدر میتونم بهت افتخار کنم، چقدر من خوشبختم اخه، چقدر خوشبخت خدای من، چقدر خوشحالم که میتونم ببینم همچین آدمی را با ایمانی که میدونه و باور داره و ایمان به این باور داره بس که تکرارش کرده به شکل های مخلتف که خدا پاسخ من را همواره میدهد.
ساعاتی قبل آمدم که کامنت ارزشمندم را برای قسمت 32 بذارم که بهم الهام شد وگرنه نمیومدم .. پای تعهد پادشاه انه وسطه .. اونم با مهم ترین فرد زندگیم .. انجام دادم خداروشکر.
اون موقع پیامی برای من نیومده بود
و من بعد از اون وقتش شده بود که دنبال الگوهای دیگر برای تایید باور من حیث لایحتسب باشم مخصوصا توی قسمت مالی
خدای من که به من همواره لطف داره من را هدایت کرد به عقل و کل: میدونی اولین چیزی که دیدم این بود: لطفا تجربه های خود را برای این مورد من حیث لایحتسب بنویسید:
میبینی هم زمانی را؟
میبینی هدایت را بانو جان؟
میبینی؟
دیدم و قوی تر شد خداروشکر
یاد شما افتادم .. و یاد این سوال و پاسخ .. گفتم خدای من، من دارم سعی میکنم سر به تسلیم تو در بیارم حسم برای نوشتن خوب بود، ولی کافی برای من نبود، بهش گفتم خدای من منم میخوام نشانه بذارم برای اینکه بنویسم یا نه،
گفتم اگر اول صبح با صدای خواهرم بلند شدم که 100% احتمال نداره ولی چون تو خدایی میشه: اگر صداشو شنیدم مینویسم .. پیامت را مینویسم .. و منم خوشحالم از این طاعت
.. لحظه های بود که بعد از اینکه پیام های اون قسمت را خواندم … یک پیام برای دوست .. و بعد عه! یک نقطه ی آبی کنار عکس زیبایم.
وقتی رفتم نگاه کردم دیدم خدا اصلا خودِ خودشه را آورده! دیگه نشانه از این بزرگتر
خندیدم و شکر کردم ..
شکر کردم از این صحبت از این ارتباط با خدایم
شکر کردم از این رابطه ام با خدایم شکر کردم از این خراب بودنِ حالم برای خدایم
شکر کردم از این اشک بار بودنم
شکر کردم که خدایم صدای منِ خوشبخت را میشنود، راستش دیشب باهاش دعوا کردم و با گریه خوابم برد اونم در حالی که مثل یک نوزاد به خودم پیچیده بودم .. سخت بود .. سخت .. ولی به خودم گفتم این منم که این اتفاق را جذب کردم .. هر جوری بود ردش کردم، موقع خواب گفتم خدای من با اینکه از خودم ناراضیم و دوست ندارم امشب با دعوا با تو با ناراحتی بخوابم .. خدای من یادته هر بار که میخوام قران بخوانم دعای اول را میخوانم اونجا که میگم: خدای من با همین خواندن قران رغبتم را به خودت زیادتر کن غم و اندوهم را از بین ببر .. نور دیدگانم کن ..
در حالی که مثل یک نوزاد به خودم پیچیده بودم از بی کسی انگار و پتو را به دور خودم کشیده بودم و چشمامو بسته بودم گفتم خدایا خدای من تو بزرگی و من کوچیک تو رحم کن تو بزرگی تو همه را خلق کردی اونم از یک نفس ( آیه 1 نساء) گفتم بابا من کجام خدااااا .. تو خدایی تو بزرگی تو در فهم نگنجی تو ثروتی تو مکنتی تو دلیل خنده هامی تو دلیل نوشته هامی تو دلیل قدم برداشتن هامی تو دلیل عکس هامی تو دلیل عشق بازیامی تو دلیل تجسم کردن هامی، تو دلیل همه کارهای منی … همون موقعا بود که اشکم اومد .. آروم شدم .. اروم شدم با الا بذکر الله تطمئن القلوب ..
و بعد خوابیدم و گفتم اگرم الان بمیرم خوب زندگی کردم.
اما صبح دیدم در حالی که چشم هام دوباره باز شد و من به شگفت اومدم گفتم اخه شاید نباشم دیگه و چقدرم خوب میشد اگر نبودم .. اما الان که هستم پس اگر هستم بذار زندگی کنم .. و امروزی گذاشت به خودش قسم میخورم که بهترین روز زندگی من بود تا به الان که با این آخرین پیامی که برای نوشتی همین زیر همین پیام، هدیه ای بهم داد که چی بگم چی بگم
از کدوم نعمت بگم بانو جان زیبا جان
تو چقدر خوبـــــی؛ بانوی من
تو چقدر صبـــــوری: زیبای من
تو چقدر تحسین برانگیـــری: زیبا جان من
تو چقدر زیبا عشق میورزی: آری عشق من
تو چقدر زیبا مینویسی و جریان پیدا میکنی: دوست من
دوست داشتن های تو چقدر زیباست
نگاه تو چقدر رویاییه
و اما ایمان ایمان ایمان ایمان ایمان ایمان تو چقـــدر شگفت انگیزِ که این همه من را به تو مایل کرده.
میدونی پاسخ چی بود؟
بهم گفت خدای من بهم پاسخ داد: که محمد شما از اول سفرنامه هر بار میومدی توجه میکردی به رابطه ی بنده ی بینظیرم با من و تو تحسین میکردی، به راستی که تو محمد جان با تحسین کردن هر بارت که میخواستی ایمانت رابطه ات صبوریت با خدای خودت به این شکل بشه.
گفتمش اره آره آره راست میگی خدا جون اصلا یادم رفته بود که من هر بار الهه راا تحسین میکردم این رابطه اش با خدا را چقدر عمیق و زیبا که من نمیتونستم درکش کنم خیلی ولی میدونستم این نگاه این رابطه این در صلح بودن این صبوری فوق العاده این استمرار انگارررررا این آدمم اصلاا تو دنیا نیست بخدا نیست انقدر که ثبات فرکانسی و من متوجه این تفاوت ها با خودم بودم چون نداشتم اون ثبات را نداشتم الانم ندارم فقط کمی بهترم، وبعد گفتم آره اره خدا جون اگر من خالق خب میخوام حرف زدن بنده ات الهه را همسفرم را با تو بیشتر درک کنم خدای من تا بیشتر بهم در این سفر خوش بگذره ..
و هر بار هم خب تحسین میکردم این رابطه و ایمان و راسخ بودنت را به خداعزیز من
ومن هر بار به خودم میگفتم که منم میتونم داشته باشم .. اما فراموش کردم تا اینکه روزی شد و من وارد یک شوک شدم و از اون روز تا الان که چندین روز میگذره قرآن شده بهترین همراه من و کسی که این نوشته ها را بر قلب محمد الهام کرده، شده بهترین دوست و مولای من همونطوری که بود .. و بعد از چند روز و جابه جایی مرزها در ذهن و قلبم تازه متوجه شدم که رابطه ی تو با خدای من چه طوره عشق و عزیز دلِ من
دیدی؟
دیدی چقدر به نفع من شده .. دیدی چقدر باعث شد تو ایمانت به خدا بیشتر بشه
عاشق تر بشی ؟
دیدی این اون پیامی بود که میخواستم بگم و از خدایم که پاسخ من را داد به خوبی این اون چیزی بود که میخواستم بگم تا بدونی که این روزها این اتفاقات دقیقا همونطوری که گفتی داره ما را اماده تر میکنه ظرفمون را بزرگتر میکنه برای من حیث لایحتسب
دقیقا برای این باور
اینکه خدا میتونه بهم بده از جاهایی که حتی فکرش را نمیتونم بکنم اونم بی نهایتتتتتت بی نهایتتت
اما چی میخواد این بی نهایت تو خوب میدونی عشقمم .. ایمان ایمان ایمان میخواد باورپذیر بودن
و من تازه دارم روندش را طی میکنم .. امروز صبح تا شب اگه بگم چطوری بود موهای بدنت سیخ میشه ( عه! مگه مو داری خخخخ )
خب خب رسیدیم به قسمت بعد از سوپرایز
سلاممممممممممممم نفسسسسسسسسسسس
سلام عشق دلممممممممم
آره از خدا خواستم که این نوشته را دو قسمتش کنم اول در مورد خودش بگم: میخواستم بازم آگاهانه ایمانم را به خدا با بزرگیش بیشتر و بیشتر کنم و بعد نوشته را هدایت کنه که بزنیم سرکله ی هم و بخنیدیم هااااااهاا
هاااا بخنددددد نفس .. بخند که باورن داره میزنه شل شلقی هااا
بزنه که دنیا به رومون بخنده
بخند که خنده هات معجزه است هاا
بخند که تصور و تجسم هات معجزه است عشقم
بخند یک عروسک دارم اسمش منشاس | Mensha
این عروسکم که اندازه ی قد کف دستمه یک دستش رفته .. اون موقعی که دو دستش بود هم همش میخندید الانم که یک دستش رفته بازم میخنده اگر اون دستش بره هم بازم میخنده اگر کلشو هم بکنی هم بازم میخنده میدونی چرا نفس؟
دلیلش را نمیگم تو بگو …
این منشائه پایه سفرم بود هاااا … این پایه سفرهام بود همیشه از دیدنش خنده ام میگرفت اگر کمی انرژیم پایین میومد نگاهش میکردم حالم جا میومد .. تازه وقتی بساط میکرذم هر کسی که اطرافم بود هم معرفیش میکردم کلی فیلم ازش گرفتند هر جایی که میرفتم بس شاد و خندون همیشه .. خداروشکر
حالا میدونی چیه؟
اینکه من چقدر خوشحال و شاد و ثروتمند و خوشبختممم که
وقتی یک نفر دیگه هم هست که وقتی میبینمش همش لبخند میاد روی لبای خوشگلم ..
آره خودت عزیزم
من به خاطر وجود ارزشمندت از خدا سپاس گزارم سپاس گزارم سپاس گزارم
میدونی؟ خدا را به خاطر خلقت هدف دارت تحسین میکنم اصلا
و میدونم بی نهایت بهت افتخار میکنه ..
اوکی اوکی
قطعا بی نهایت اتفافات عالی در راه .. باید ثبات فرکانسی داشته باشم و داشته باشیم.
من دارم قسمتم را انجام میدم و تو هم میدونم داری انجام میدی چون تو ایمانت خیلی بیشتر منه و من دارم سعی میکنم که الان این سعی کردنِ برام خداروشکر لذت بخش تر و ساده تر شده برسونم به امید خدا …
توی یک در صلی کامل هستم و این توانایی کنترل ذهنم را و همزمان روی قرآن و ایمان و اهرم های رنج و لذت هام در محور قرآنی که میخوانم دارم کار میکنم دارم احساس میکنم بهتر شدم بازم بهتره بیشتر و بیشتر تلاش ذهنی کنم، باید باورم به خالق بودنممم بی نهایت بار بیشتر بشه و دارم این کار میکنم .. هر کاری که بهم میگه را انجام میدم
حتی برای دیدن تو هم ازش استفاده کردم اهرمش کردم هر بار که میخوام بهت فکر کنم راستش ذهنم را نمیذارم اونم با اشتیاق میخواد کنه .. بهش میگم OO OO شرمنده ذهن عزیزم .. میدونم حتی اگر حس خوبی داشته باشی بازم نمیخوام بهش فکر کنم
از ذهنم میپرسم میخوای به الهه ات فکر کنی؟ میگه آره اونمم با ذوق و شوق
بهش میگم تنها راهت اینه که ثروتمنــــــــد بشی هیچ راهِ دیگه ای هم نداری، تنها راهش اینه که خدا را بهش ایمان بیاری و ایمانت را افزون کنی و ثبات فرکانسی داشته باشی و همین میشه که منطقی شده براش بهت فکر نمیکنم راستش، دیدنت را اهرمی کردم حتی تضادش کردم تا باورهای مالی و ثروتم ببیشتر و با سرعت و ایمان بیشتری ساخته بشه که بتونم سریع تر بهت برسم! میبینی اینم حالا هدایت خدای من بود که بهم توی روزی که گذشت و الانم که ساعت 6 صبحه، بهم گفت و بهم لطف کرد …
هر چیزی و هر کسی که برام عزیز شده و دیدنش لذت بخش الان رفته جز اهرم رنج و لذت ثروت و فقر… میخوای ببینی اوکی باید ثروتمند بشی همین …
خدایا شکرت که بهم عمری دوباره دادی ؛ بهم فرصت زندگی دوباره دادی تا بتونم زندگیم رو با عشق ادامه بدم. الهی شکرت
خدایا چقدر زیباست این راز و نیازهای عاشقانه م با خودت ؛ حرف هایی که دوست دارم مدت ها با خودت داشته باشم حرف هایی از جنس عشق
خدایا شکرت که تو را داریم و ما ثروتمند ترینم
خدایا شکرت که تو را داریم و خوشبخت ترینم
خدایا شکرت که تو را داریم و تنها خودت برامون کافی هستی
خدایا انقدر تو را در وجودم حس میکنم که حس و حالم رو تنها خودت میدونی
خدایا چقدر این اشک های زلالی که از چشمان زیبایم سرایز میشه رو دوست دارم
خدایا خودت میدونی که این اشک ها برام یه دنیا ارزش دارن
چون که برای رسیدن به خودت و دیدار خودت و عشق خودت دارن مثل بارون بهاری روی گونه هام سرازیر میشن
خدایا انقدر بهت ایمان دارم ؛اینقدر تو را حس میکنم؛ درست مثل همین حالا؛ اینقدر بهت امید دارم که با تمام وجودم میگم تنها خودت برامون کافی هستی
مهربانم؛ ای تنها خالق بی همتای من ؛ ای تنها حامی و پشتیبان من ؛من به تو ایمان دارم که تمام خواسته هایم رو به اجابت میرسونی
مهربانم من خدایی رو میشناسم که برام کارهایی که یک روزی غیرممکن بوده رو ممکن کرده؛ ای تنها خالق یکتای من چقدر با تو ارومم اروم اروم اروم.
خدایا چقدر امشب ارام تر از همیشه م
چقدر امشب حال دلم خدایی تر از همیشه ست
خدایا دیدی که همون سر شب اومدم بیرون و به اسمان زیبا و روشن و پر از نورت نگاه کردم و سرم رو ؛رو به اسمانت کردم و دیدم ماه زیبایی که درست وسط اسمون زیبات بود؛انگار که داشت برام خودنمایی میکرد ؛
دیدم ستاره های زیبات که نور طلایی شون برام یه زیبایی خاصی رو داشتن و با لبخند زیبا و اشک های زیبایم بهت گفتم خدایا شکرت ؛ گفتم خدایا شکرت که تو را دارم و زندگیم با تو زیبا شده و تنها خودت برام کافی هستی
خدایا بازم میگم شکرت ؛ باز هم با تمام وجودم میگم شکرت که تو را دارم و همیشه نام و یادت در قلبم ارامش بخش وجودم هست.
خدایا شکرت الهی شکرت الحمدلله
سلااااام محمدم ؛ سلام عزیز دلمممممممم
سلاممممممممممم یار خدایی و الهی من
سلااااااااااام مرد خدایی من
چقدر زیباست زندگی که پر از عشق خودش ؛ پر از زیبایی خودش باشه
چقدر زیباست زندگی که پر از مهربانی و ثروت خودش باشه
محمدددددم ؛ عزیزم دلم من همیشه توی صفحه ی سپاسگزاریم از خدا میخاستم که زندگی که با عزیز دلم برام هدیه میده همیشه عشق خودش و اون حس زیبایی خودش رو داشته باشه ؛
همیشه ازش میخاستم که زندگیم رنگ و بوی خودش رو بده ؛ همیشه دوست داشتم که زندگیم عطر خودش رو داشته باشه
اون موقع که خدا هنوز شما عزیز دلم رو بهم نداده بود؛ بخدا هر روز دعام همین بود که زندگی بهشتی میخام که همیشه نام و یاد خودش ؛ همیشه زیباییی و عشق خودش درش جریان داشته باشه
و حالا دارم میبینم که خدا داره زندگی بهشتی رو بهم هدیه میده
میدونی محمدددم ؛ عشقمممم من با خدا خیلییییییییی رفیق شدم ؛ من با خدا خیلییییییییییی دوست شدم ؛ اونقدر بهش وابسته م که بخدا یه لحظه فکر کردن به اینکه نداشته باشم ش یا فراموشش کنم برام زجر اورترین اتفاق زندگیمه
اشک های زیبا و الهی م؛ بزارید برای عزیز دلم اون رابطه م با عشق ابدی م بنویسم
اه خدایا شکرت خدایا شکرت که اینقدر تو رو دارم توی تمام وجودم حس میکنم
محمد جان من تازه خدام رو پیدا کردم
خدایی که طی همین یکسال خیلی برام خدایی کرده
همیشه خدا برام خدایی میکرده
ولی من اونی نبودم که الانم
من بنده ی نالایقی بودم که باهاش قهر بودم
من بودم که خیلی وقت بود گمش کرده بودم
ولی حالا که پیداش کردم
حالا که دارم باهاش عشق بازی میکنم
حالا که دارم باهاش زندگیمو بهشتی میکنم
میدونم که ما چه خدایی رو داشتیم
و ای وای که من اونو هیچ وقت نمیدیدم
محمد به خدا همین حالا که دارم برات مینویسم احساس میکنم داره بهم لبخند میزنه
بخدا داره دست نوازشش روی سرم میکشه و توی اغوشش منو گرفته
و داره ارومم میکنه داره اشک هام رو پاک میکنه
اه خدایا اگه همین حالا بهم بگی الهه؛ مهمانی این دنیا تموم شده و بیا بریم یه دنیا زیباتر؛ به بزرگیت قسم با فراخ بال؛ با ارامش محضی که خودت بهم دادی و با تمام وجودم قبول میکنم
درخواست زیبات با تمام وجودم قبول میکنم.
چه زیباتر از اینکه خودت منو به اون بهشت زیبات دعوت کنی و من دعوتت رو لبیک میگم.
محمدم دوست دارم تا خود صبح بشینم و باهات از خدایی که خودت هم باهاش دوست شدی برات بگم.
ولی نمیتونم بخدا این اشک ها نمیزارن که بنویسم
چشمام داره درد میگیره
ولی همین قدر بگم برات عزیز دلم
که خدا چقدر ما رو دوست داره
چقدر زیبا ما رو بهم هدیه داده
و هر روز من دارم شکرش رو بجا میارم به خاطر تک تک نعمت هایی که وارد زندگیم کرده.
اه خدایا بوی خوشت رو دارم استشمام میکنم
چقدر زیبا توی خونه ی دلم جا خوش کردی.
محمد عزیزم چقدر زیبا شده زندگیمون که اینقدر باهاش داریم هر لحظه مون رو باهاش عشق بازی میکنیم.
عزیز دلم ؛ من به خدامون ایمان دارم ؛ بهش ایمان دارم که توی یه روز زیبا و توی یک بهشت زیبا ما رو بهم میرسونه و همدیگه رو ملاقات میکنیم.
محمدم خیلی خوشحالم که داری با قران زیبات این همه با خدای خودت عشق بازی میکنی
و داری هدیه هایی از گنج زیبا و از جنس عشق رو بهم هدیه میدی
و ما چقدر خوشبختیم که خدا رو داریم
و من چقدر خوشبختم که خدا شما عزیز دلم رو بهم هدیه داده
و چقدر خوشحالم که با کلام زیبامون ؛ با نوشته های زیبایی که بهم هدیه میدیم باعث میشیم که به اصل مون نزدیک تر بشیم.
و چه زیباست این زندگی بهشتی
اره چقدر زیباست زندگی الهی و خدایی مون عزیز دلم
محمدم خدایی که من میشناسمش خیلی مهربونه خیلییییییییییییی مهربونه خیلییییییی
اینقدر مهربونه که همیشه و هر لحظه داره ما رو توی اغوش عاشقانه ش میکشه
و من همیشه توی راز و نیازهام توی نجواهام با خودش با همین نام صداش میزنم با کلمه ی “مهربانم”
خدایا شکرت شکرت و هزاران بار شکرت که تو را داریم و الیس الله بکافن هستی برامون
بفرما میوه ی یخ زده نفــــــــــــس این ساعت به وقتِ عاشقــــی با محبوب
ببین ببین!
اصلا وقتی میگی محمــــــدم هاااا من میــــرم غش غشـــی شدم اصلا ( خنده در حدِ قهوه زیر بارون: وایساببینم این خنده داشت مگه ها محمد؟! اوو نه ولی شایدم داشت .. خلاصه خخخخخخ هاهاهااها)
بعضی وقت ها انقــدر شادم که درودیوار را میبینم هاااا میافتمم از خنده روده بر میشمم یک جورایی اصلا من پخش میشم رو زمین بعد خنده امم خیلـــی باحاله و خودم هاا از خنده ی خودمم خنده امم میگیره حالا فکرش را کن چه Circleایی میشه نفــــس
ها هاا گفتم در و دیوار یاد یک چیزی افتادم، اقا امروز ( Sorry Sorry) ملکه ی من امروز، قهوه درست کردم و دیدم که عه خواهر زاده ی گلم آنیا جان داره TV نگاه میکنه، حالا چی را اسم برنامه اش محل گل و بلبل بود .. عمو پورنگ ببیـــن انقدرر انقدررر این برنامه چشم منو گرفت بایستی نگاهش میکردم اخه مه خیــلی وقته نه فیلم دیدم نه انیمیشن هیچی هیچی .. توی این برنامه من یکی از خواسته هام به وضوح رسید کاملا 100% اونم اینه که دوست دارم یکی از خونه ی رویایی و مفرح و مجللم که خداجون خدای آسمان ها و زمین صاحب همه ی گنج ها که نگاه به لطف و عنایتش همیشه دارم ( که با هم خواهیم بود ان شاا.. نفـــس) هااا در و دیوارش هر کدوم یک رنگ باشه آخ اخ اونمم رنگایی شاددد اوخ اووخ من پروازززز من اصلا ااوووج من اصلا چی بگممم انقدر به وضوح رسیدمم خیلییی خوشگلل بود اصلاا انرژیییی مثبتتتت بینظییرررر بینظیرر ببین، یکی زرد بود، یکی آبی لاجوردیییی من که دیونه ی این رنگم وسپام هم همین رنگه ترکیب آبی لاجوردی و زردِ شله زدی اووخ اووخ من عاشقشمممم
دیگه قرمز بود، نارنجی بود عینهو شده بود همراه اول ( خنده ) ولی خب همراه اول ماا یکی دیگه است بلــه دیگه همون عشقی همون نفسیه که شما هدیه جان را واسه من آورده و منم واسه شوما
بعد از اینکه اون کامنت را نوشتم بعد یک چیز دیگه یادم اومد بنویسم .. بعد خب منم دل دارم آقااا، وقتی شما برای من هنرنمایی میکنی و این چنین عشق میورزی هااا خب منم میرمم دیگه راستش بالایی بالایی آسمونااا یوهووووووووووو
یوهووووووو
همینه زندگی چقدر خوبههههههههههههه
چقدر چقدر با خدااااااا عالیه خداروشکررررر
خدایااااااااا من چقــــــــــــــدر خوشبخـــــــــــــتم
خوشبختِ خوشبختِ خوشبختِ عالممم
خوشبختم خداجونم که میتونم الان گیلاس و هلوی یخ زده بخوردم و عشــق کنم خداجونم
خوشبختم خوشبختم که میتونم بار دیگه بنویسم برای عشق زمینی که بهم دادی که به دست این هدیه ی ارزشمندت بهم عشق میورزی و منم همینطور برای ایشون
خوشبختِ خوشبختِم من که اینطوری میتونم بخوانم همین چشم های عسلی قهوه ای درشتی که بهم دادی و میتونم ببینم و میتونم بخوانم میتونم بنویسمم با همین انگشت های زیبا و ماهی که بهم دادی
خوشبختِ خوشبختِم که میتونم نفس بکشممم میتونم صدای زیباتو بشنوم
خوشبختِ خوشبختِ که میتونم قرآن بخونممم یک دلِ سیرررررررررررررررررر هااا ( عشقم نه اون سیر خوردنی این سیر خخخخ – چشمک واس شوماااا ها ولک )
خوشبختِ خوشبختِم که وقتی بهم میگی عشقممممم نفسممممممم سلامم میکنی هر بار بهم توی هر قسمت هااا در مورد خواسته هاتو میگییی با این عشقت با این بنده ی بینظیر و پاک و خالصت که انقدررررر عشقش را توی دلم انداختی و قلب های ما را به هم نزدیک کردی هااااا چی بگم چی بگم نفس عشق محبوب چی بگم ؟ هوم
عاشقتمممممممممممممممممم مننن عاشقِ عاشققققق
تو که خدا جون لپ نداری لپای عشقممممممم را میکشممم
گونه نداری که گونه هایییی عشقممممممم را میبوسم ….
خدایا شکرت خدایا شکرت
اصلا تا خودِ صبح دوست دارم بگممم وای من چقدر خوشبختممم وای من چقدر عالیممم وای من چقدر حالم احساسم OVER HIGH هست یوهووووووووووووو
البته الانم صبح هااا خب فکر میکنم وقتشه برم بخوسم ( کلمه بختیاری به معنی خوابیدن )
داشتم کامنت ها را میخواندم دلم تنگ شده بود واسش هاااا کلییی این روزهاا نمیتونستم فقط داشتم صبح تا شب قران میخواندم یعنی اون خدا جون چنان رغبت این کار را در من ایجاد کرده خداااروشککررر که همیشه میخوانم با اشک با خودش چی بگممم چی بگممم واقعا خداروشکر میکنم فقط دارم تکامل میگذرونمم که هر روز ظرفم بزرگتر بشه الهی الهی الهی
آره نفس داشتم کامنت ها را میخواندم انرژیم داشت پایین میومد گفتم برم ستاره قطبی واسه روزی که نوشتم را نگاه کنم دیدم 8/10 از شده بازمم خداروشکررر من خالق زندگیممم
واسه فردا هم از الان نوشتم و بعد گفتم به عنوان کامنت آخر بیام این آخرین کامنتی که برای من تا این لحظه اومده را بخوانم و بنویسم که چقدر من خوشبختم خداروشکر
بنویسم از اینکه تو را دارم خوشبختم
آخه میدونی چیه من پاشنه ی آشیلم را پیدا کردم توی روابط، میخوام صادقانه بگم
همون قدری که برای خودم ارزش قائل بودم برای شریکم نبودم همیشه که اونم میگم به خاطر 100% باورهای خودم بود» 100%
اما وقتی نگاهم را عوض کردم به لطف و هدایت خدا که من بی خدا هیچممم به راستی
این کلمه … این کلمه آخ اخ زندگی من را توی روابط بسیار تغییر داد مخصوصا
هــدیه
وقتی باور کردم بیشتر از همیشه که منم خالق زندگیم اونم با افکارم با کانون توجه ام با باورهام
وقتی دیدم که آقا خدا جون همه آدم ها را بسیج کرده که به من ارزشمند و پادشاه اش روی زمین خیر برسونه
وقتی دیدم و متوجه شدم 100%
که من همینجوریم که هستم دارم زندگی میبرم از زندگی خداروشکر، ولی ولی ولی داستان چیز دیگه است .. داستان تجربه های بیشتر ..داستان لذت بیشتر … داستان تجربه خودم خدایم گسترش خدایم روی زمینه .. من انتخاب کردم که،
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ أَقْدامَکُمْ «7» سوره محمد
اى کسانى که ایمان آوردهاید! اگر خدا را یارى کنید، شما را یارى مىکند و گامهایتان را استوار مىسازد.
وقتی میگم به خودم تو هدیه ای از جانب خدااا بخداا که روحم پرواز میکنه
اعتماد به نفس، عزت نفس، همه چیمممم تمام وجودم خداگونه تر میشه با این نگاه حالم احساسمم روحانی میشه وقتی میگم تو هدیه ای و توجه میکنم توی ذهنم و رفتار پادشاه انه ی با ملکه ام دارم چنان غرق احساس خوبی میشم هااا نمیتونم الان بگم واست .. مگر خودت ببینی واقعا
و خدای من خدای من حالا فکرش را کن که این نگاه را بردم به سمت اینکه همه یک هدیه هستند همه ی آدم ها همه ی موجودات تکاملش را باید طی کنه دیگه .. و الان اگر کامنت های من را خوانده باشی میبنی که من با همه به یک شکل دارم صحبت میکنم ( البته که گفتارم را به نوشتار تبدیل میکنم ) و چقدرر حالمم بهترو و شادتررر از همیشه هستمم که همه را ارزشمند میبینم اول خودم را حالا هر چقدر خودم را ارزشمند میبینم همه ی موجودات را همینطور و کلا بیشتر باعث شده خودمم باشمم خودِ خودم در صلح صلح
ولی میدونی روزی که گذشت بعد از مدت ها اون تصویرهای ذهنی که چطور یک پادشاه ثروتمند و آزاد و در استقلال کاملِ مهربان و خداگونه و توحیدی و شاد و محبوب و زیبا با ملکه ی زندگیش رابطه داره … ملکه ای که بینظیره ملکه ای که بسیار صبوره ملکه ای که که چنانن هااا تحسین میکنه هااا اصلااا نگم برات فقط دوست داری ساعت هاا نگاهش کنی هی بگی تحسین تحسین مرحبا مرحبا مرحبا باریکلا آفرین آفرین … اوه خدای من، ملکه ای که بسیار سپاس گزاره شادِ شادِ شادِ خداروشکر ملکه ای که خودشه نقاب نمیزنه خودِ خودشه چقدر احت عشق میورزه به همه چیز و همه کس ملکه ای که آرومه در ارامش همه را دوست دارم خودش را دوست داره همینجوری که هست ملکه ای که ورزشکاره ( چشمک) باشگاه هم میره تازه کلی هم پیاده روی میکنه چون میدونه کلی پیاده روی در کنار عشقش داره کیلومتر هااا ( اگه بدونی من چقدر پیاده روی کردم توی همین سفرهاممم .. ملکه جان یک روزی همین تابستونم بود من جاده ی اسالم خلخال را از وسطش روستای اسب بونی تا خود ساحل گیسوم با کوله تنها مثل همیشه با یک شلوارک ورزشی خفن و یک آستین حلقه ای هااا هایکینگ کردم 9 ساعت 20 کیلومتر مداوم .داستانش را نوشته بودم همینجا حالا یادم نمیاد کجاست فقط .. اتفاقا اولین اسب سواریم هم همونجا بود داستان شیرینی داره خداروشکر)) خداروشکر ملکه ای که بسیار زیباست و قدش 161 متر و وزنش 64 کیلوگرمه ( لبخند… بازم لبخند ) ملکه ای که همه عاشقشن همه ی دنیااا و نه فقط آدم هاا و نه فقط خانواده اش هر کسی ببینش غرق زیبایی و نور درونش میشه مثل خورشید ولی تو نورانی تر از هر خورشیدی هستی عزیز دلمم چرا که خورشید هم مسخر شماست ملکه ی من .. ملکه ای که ( راستش تا ساعت ها دوست دارم در مورد همین بگم، بگمت که من همیشه چطور تجسم میکردم با ملکه ام رابطه ی رویایی ام را میسازم به امید خداجونمون و امروز بعد از مدت ها دوباره اون تصویری که نمیدونم آخرین بار کی بود غرقش میشدم با احساس خوب به لطف حضور شما هدیه ی بینظیر خدا جون در زندگی من دوباره اومد و من حالا ادامه دادم چیزی که دارمش ) ملکه ای که پایه شدید جهان گردیمههه و همیشه در سفر بودن پایه ی پایه خداروشکر پایه ی هر تفریحی
ملکه ای که که اعتماد به نفس عالی داره ملکه ای که عزت نفس عالی داره
ملکه ای که روابطش با خدای خودش که مهم ترین و اولین رابطه اش هست و بقیه ی روابط میاد روی همین رابطه ی اصل، عالیه و خداروشکررررررر که هر روز داره بهترو قوی تر و زیباتر و عاشقانه تر میشه .خداروشکر خداروشکر خداروشکر.
خالق بی همتای من ؛ نامت و یادت همیشه ارامش بخش قلب مان ست.
خدایا خدایاااااااااااا شکرت که پر از احساس زیبای خودتم شکرررررررررت که اینقدر حالم خوبه شکررررررررررت که اینقدر غرق در تو شدم
خدایا خدایااااااااااااااا شکرررررررت به خاطر تک تک نعمت هایی که بهم هدیه دادی نعمت هایی که هر روز به خاطرش هزاران بار تو رو شکر میکنم.
خدایا خدایااااااااااااااا شکررررررت که دارم زیباترین لحظات زندگیم رو میبینم اونم کنار عشقمممممممم اونم کنار عزیز دلمممممممم؛ محمددددددددددم کسی شده تمام زندگیم
خدایا خدایاااااااااا شکرت که بهم این فرصت رو دادی تا بتونم امروز هم با عشق چشمامو باز کنم و با عشق نفس بکشم و با عشق لبخند بزنم و با عشق زندگی کنم.
خدایااااااااااا چی بگم از این همه بزرگی و مهربونیت که هر موقع که تو را صدا زدم هر وقت ازت درخواستی داشتم با عشقققققق منو جواب دادی با عشققققققققققق منو اجابت کردی.
محمددددددددددددم اخه چی کار میکنی با دلللللللللللل من
یه کم رحم کن به این قلببببببببببببم
بخداااااااااااااااا که دارم از این همه عشقققققققققققققق ت از این همه حسسسسسسسسسس زیبات قلبم داره درمیاد
عزیز من ؛عشق من ؛زیبایی من؛ اقااااااااااااااام؛ من عاشقققققققتم
من عاااااااااااااااااااشق این همه اعتماد به نفس تم
من عاااااااااااااااااشق این همه مهربونی تم
من عااااااااااااااااااشق این خنده هاتم
من عاااااااااااااااااشق این خوشحالی تم
وقتی میبینمت که اینقدر شادی ؛ خوشحالی؛ این قدر سرحالی؛ این قدر پر از عشقییییییییی منم مثل خودت میشم؛ مثل خود خود خودت عشقققققققققققق من
نوش جانت عزیز دلم اون میوه های خوشمزه ؛چند تا از اون گیلاس های خوش رنگ و خوشمزه رو که دارن چشمک میزنن رو به جای عشقتتتتت بخور (خنده مینیونی هاااااا)
محمددددد من عاشقققققققققققق این قلب مهربونتم
عاااااااااااااااااااشقتم مرد زندگی من
اخ اخ محمدددددددد گفتی قهوه من عااااااااااشق این قهوه هات شدم ؛نخوردمااااااا ولی میدونم که خوش طعم ترین قهوه ها رو عشققققققق من درست میکنه
فکرشو بکن توی یه بارون نم نم؛ کنار عشقققققققققققققم عزیز دلمممممممم محمددددددم دست توی دست هم و با یه قهوه ی خوش طعم و خوش عطر قدم بزنیم و کلی با هم عشق کنیم و ……………..
خدااااااای من چه شود
ای جاااااانم به آنیا خانم خوشگللللم؛ چه اسم زیبایی داره و خودشم مثل اسمش زیباست
محمد از طرف من ببوسش این آنیا خانم خوشگلمون رو.
اخ اخ من عااااااااااشق این خونه ی رنگین کمونی مونم که برامون خریدی (خنده هاااااا)
عشقققققم این خونه ی رویاییییی و پر از رنگای شاد و زیبااااااااااااایی که تجسمش کردی منم عاشققققققققش شدم ( خنده )
محمدددددم به غیر از اینکه برای خودمون شاده؛ برای وروجکامونم عالیههههههههه مگه نه (چشمک )
یووووو هوووووووو چه شود خدااااااااااااای من ( لبخند )
خدایاااااااااااااااااااشکرت که تو را داریم و با خودت همه چیز ممکنه
مگه میشه تو را داشته باشیم و خواسته هامون اجابت نشه مهرباترین مهرباااااااااااااانم
محمدددددددددم منم خوشبخت خوشبخت خوشبختم
منم خوشبخترینم چون خدای مهربونم ؛عزیز دلممممممممم رو بهم هدیه داده
خوشبخترینم چون همین حالا لبخند زیبام روی لبامه و دارم با عشققققققققق برات مینویسم
خدایا شکرت که تو را داریم و ما خوشبخترینم ؛خوشبخت خوشبخت خوشبختیم
خوشبختیم چون خدا ما رو دوست داره؛ عاشق مونه و چه زیباتر از اینکه خالقمون دوستمون داشته باشه
خوشبختم چون من با وجود عشقمممم توی زندگیم ؛زندگیم عاااااااااشقانه تر شده دارم با وجودت محمد توی زندگیم دارم خدا رو بیشتر میشناسم ؛دارم بیشتر خدا رو توی زندگیم حس میکنم
خدایا شکرت که تو را داریم و همین برامون کافیه
نفسمممممممم من عاشق این قران خوندانتم
منم دوستتتتتتتتتت دارم یه دل سیررررررررررر کنارت بشینم و اون صدای زیبات رو گوش بدم اون صدایی که کلام خدا رو برام میخونه رو گوش بدم و یه دل سیرررررررررررر نگات کنم محمدددددم ( منظورم اون سیررررررر خوردنی نیستاااااااااا عشقممم چشمک و لبخند )
عزیز دلم ؛ زندگیم ؛ عشقمممم از وقتی اومدی توی زندگیم ارامشممممممممممم صدها برابر شده چون برام بوی خودش؛ عشق خودش و مهربونی خودش رو داری.
محمدددددددددددم بخدا نمیدونم چه طوری بهت بگم که دوستتتتتت دارم
نمیدونم چطوری بهت بگم که عااااااااااااااشقتم
فقط فرکانسش رو برات میفرستم عزیز دلم و بازم میگم من عاااااااااااااااااشقتم نفسمممممممممممممم
خدایا شکرت الهی شکرت الحمدلله بابت تک تک نعمت هایی که بهم دادی
محمد این هدیه ی زیبات منو اروم و اروم تر کرد
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ أَقْدامَکُمْ «۷» سوره محمد
اى کسانى که ایمان آوردهاید! اگر خدا را یارى کنید، شما را یارى مىکند و گامهایتان را استوار مىسازد.
محمد ببین خدا داره بهمون میگه فقط بهم ایمان داشته باشید؛ فقط منو باور کنید ؛ فقط توکلتو بهم باشه؛ من تمام کارهاتون رو انجام میدم چه عشقییییییی داریم بخدا ؛چه مهربونی داریم ماااااا ؛خدایا شکرت که تو را داریم و خودت برامون کافی هستی
عزیز دلم بخدا این ایه ی زیبا رو که خوندم اشک امونم رو نداد چقدر زیبا برام این هدیه رو دادی
چقدر این هدیه هات برام ارزشمندن درست مثل وجودت توی زندگیم
محمد به خدا هر لحظه دارم تو رو کنار خودم میبینم به خصوص این روزها
دارم غذا میخورم احساس میکنم پیشمی
دارم غذا درست میکنم حس میکنم پیشمی
موقع خوابیدنم تو رو کنار خودم حس میکنم
موقع بیدار شدنم تو رو حس میکنم
همین حالا حس میکنم کنارمی بخدااااا
اصلا کل این روزها دارم بیشتر کنار خودم حست میکنم محمددددد
بعضی وقتا همین جور باهات حرف میزنم میخندم ؛لبخند میزنم ؛از خواسته هام برات میگم
همین دیروز بود داشتم ناهار میپختم این قدر که غرق در رویاهاااا م بودم ( لبخند)( غرق در خودت محمد) یه دفعه یه کم اب گرم ریخت رو دستم خدارو شکر به خیر گذشت
اخه ببین محمددددددد عشقت چه کارها رو با من نکرده( خنده هااااااا و چشمک)
محمدددددددد من مطمئنم که به زودی همدیگه رو میبینم نمیدونم کجا و چه طوری
ولی من خدایی رو میشناسم که خودش تمام کارها رو برامون انجام میده
این خداااااااااااااا همه چیز رو برامون درست میکنه
من بهش ایمان دارم
من به این قلب ارومم ایمان دارم
من به این احساس ارامشم که ارامش محض خودش رو دارم ایمان دارم
همدیگه رو میبینم به زودی زود محمدممم
راستی عشقمممممم در مورد پیاده روی گفتی
منم عاااااشق پیاده روی م؛ اونم کنار عزیز دلممممممممممممم
ماشالله ۲۰ کیلومتر خیلی هاااااااااا عشقممممم( لبخند)
ماشاالله به مرد ورزشکار منننننننننن
محمد من قبلا باشگاه میرفتم فقط امادگی جسمانی کار میکردم
ولی این دفعه دوست دارم بدن سازی برم چون توی این پیاده روهایی که با عشققققققق جان داریم حسابی باید بدنمو قوی کنم ( لبخند و چشمک برا mohammadam)
ای جااااااااااانم قد و وزنمم که حفظی عشقمممممممم ( لبخند )
منم همیشه عاشقتمممممممممم تا ابدددددددددد
عاشقتممممممممم محمدممممممممممم
عاشقتممممممممممم نفسسسسسسسسس
دوستتتتتتتتتتتتتتتتتتت دارم و همیشه توی قلبممممممممممممممی
اینو یادم اومد راستی که من با دیدن این فایل بسیار ارزشمند یکی از خواسته های من به وضوح رسید خداروصدهزار مرتبه شکر اینکه، البته همین الان توی پاورپوینتی که خواسته ها و عکس هایی را جمع میکنم نوشتم و بعدم گفتم اینجا بنویسم تازه از دیروز قرار شده که توی هر کامنتم در سفر به دور آمریکا از مزیت های مهاجرت هم بنویسم تا اینطوری کم کم اهرم مهاجرت هم در من شکل بگیره:
دوستون دارمممم
” خدایا این خواسته برای من به وضوح رسیده که دوست دارم جاهایی زندگی کنم شهرهایی همسایه هایی دوستایی داشته باشم، کشوری که هر کسی هر آدمش هر جایی هست سرهرکاری هست اون کار جایگاه درستش هست دقیقا عشق و علاقه اش هست. آدم های شاد با لباس های شاد و رنگارنگ .. خداروسپاس گزارم – 31/3/99 -قسمت 22 سفربه دور آمریکا ”
این نوشته به همراه 13 تا اسکرین شات از همین فایل رفت توی پاورپوینت تا هر روز نگاهشون کنم به امید خدا
خدارو سپاسگزارم که امروز هم تونستم یک قسمت دیگه از سفرنامه رو بخونم و لذت ببرم
خدایا ازت ممنونم که هر روز مدارم بالاتر میره و باورم قوی تر میشه که در زمان و مکان مناسب همچین جاهایی رو تجربه میکنم و ازش لذت میبرم
خدایا تورو سپاسگزارم که هر روز مرا به سمت بهترین ها هدایت میکنی
خدایا عاشقانه دوستت دارم که مرا در این مسیر الهی قرار دادی تا خودم رو تغییر بدم و یک انسان جدیدی از خودم بسازم و این روزها باورهای توحیدیم قوی تر میشه و خدارو شکر میکنم که ارتباطم با خودش عالی شده و من این روزها فقط برای خدا زندگی میکنم و حرف دیگران زیاد برام مهم نیست و دنبال تایید طلبی و جلب توجه کردن نیستم و در ثانی وابستگی هایم خیلی کم رنگ شده و این روزها فقط تلاش میکنم که فقط فقط وابسته خدا بشم
خدایا من با دیدن این قسمت یاد خدا بیامرز مادر بزرگم افتادم و چقدر از مادر خانوم کتی انرژی گرفتم و چقدر خانوم کتی رو تحسین کردم که آنقدر زیبا برا مادرش خدمت میکنه
آخه من دیوانه وار عاشق همه مادرها هستم
واای چقدر من از پیچ پیچک ها خوش اومد که از دیوار بالا رفته بودن و کل دیوار رو از سرسبزی پوشانده بودن
خدایا تو رو بخاطر این همه زیبایی سپاسگزارم
خدایا تورو سپاسگزارم بابت این همه ثروت که خانوم کتی سوار بهترین ماشینش شده بود و دنبال مهمونای عزیزش اومده بود
چقدر بهش میومد و من احساس میکردم خانوم کتی مثلا رئیس جمهور یک کشور هست یه شخصیت والایی دداشت
خدارو شکر میکنم که هر جای دنیا باشی هم فرکانس خودتو جذب میکنی و چقدر ما آدم ها بهم احساس تعلق داریم چون هممون از یک منبع الهی هستیم
خدارو شکر میکنم که آنقدر دست و دلباز بودن که شیرینی استاد رو هم خودش حساب کرد اینا نشان از اینکه ادم های ثروتمند دست و دلباز هستند
واقعا ثروتمند شدن معنوی ترین کار دنیاست
خدایا تورو سپاسگزارم بابت ارتباط زیبا و دوست داشتنی استاد ومایک خوش تیپ
خدایا تورو سپاسگزارم بابت آلاچیق خوشگل و دنج خانوم کتی
ای جانم خانوم کتی چقدر شنونده و گوینده عالی بود و خیلی انسان متعادلی بود
خدایا من بی نهایت خانوم کتی رو تحسین کردم
واای من عاشق مادر ۹۵ ساله خانوم کتی شدم چقدر با خودش در صلح بود و کارهای خودشو انجام میداد و من بی نهایت تحسینش میکنم که در این سن میخواهد ار وی بخره و باز هم سفر کنه و لذت ببره
خدارو سپاسگزارم بابت مردم بی نظیر کشور آمریکا که آنقدر رها هستند و در لحظه از داشته هاشون لذت میبرند
من چقدر مایک رو دوست دارم که اون مرد که داشت آبیموه که تو قالب یخی ریخته بود و داشت یه نفس میخورد با شور و شوق خفن تشویق میکرد
و حالا طبق این که کار من میگن مجوز نداری و غیر قانونی هست چند نفری گفتن این شاید جاسوسه،
خلاصه این فرد بسیار ادم با اخلاق و خوش رو و دست و دلبازی هستن،بعد من تا دلهره برام میومد گفتم اصلا جاسوسم باشه من کاری نمیکنم که بترسم،خدا که میدونه ، حالا کاری که من شروع کردم کنار سه بچه مدرسه ای اونقدری نمیرسم بفروشم که بخوام برم طبق قوایدشون شرکت ثبت کنم تا مالیات بدم و….بعد از دیروز یه حس مبههمی داشتم گفتم این وسط باورای اشتباهی هست و از خدا خواستم بگه چکار کنم امروز گفت بزن رو نشونه های من،این فایلو که اولش گوش دادم ،گفتم ما اگه بودیم صدسال نمیرفتیم میگفتیم طرف مشکوک میزنه،مگه می شه کسی الکی کسی رو خونش دعوت کنه یه برنامه ای داره برامون و میترسیدیم.یه دفع گفتم ببین این همون تفاوت باور هاست ،استاد باور دارن که انسان های خوب و عالی همه جا هستن ،و چون خودشون سپردن به خدا ،خدا که ما رو جای بد نمی بره،اگه اسمونم زمین بیاد جایی که مناسبمون نیست جور در نمیاد ،اونی که باور داره به هدایت الله صداشو می شنوه و نمی ره.
حالا این باوره من دارم که ادمای خوب همه جا هستن،ولی این باوره که به ادما اعتماد کنم خود و غریبی نیست همه دز جانب خدا اومدن تا به من خدمت کنن ندارم،به قول استاد یه پا رو ترمزه یه پا رو گاز،بخاطر همین می ترسیدم چون ایمان نداشتم .
چقد شما رو تحسیک کردگ و این خانوم فوق العاده و مادرشون،
با سلام
ارزوی سلامتی دارم برای همسفران عزیزم
چقدر داره به ما خوش میگذره در سفری که نمیدونی مقصد بعدیت چیه…
خدایا شکرت بابت این همه شادی که به ما ارزانی میداری…
خدایا شکرت بی دریغ به ما محبت میکنی و ما رو شاد شاد میکنی…
خدایا شکرت…
به ما که خیلی خوش گذشت…
سلام استادعزیزم وخانم شایسته عزیز من خیلی شکرگزار پروردگارم هستم خدا میدونه چه حس خوبی دارم الان من دوبار این فایل رو نگاه کردم درسهای زیادی به من داد اول این که شما خیلی در مدار بالایی هستید که وقتی مشغول عوض کردن باطری آوری بودی یه بنده خدا بیاد وآدرس خودش وشماره خودش به شما وهمین طور خدا شما هدایت کن به اتفاقی که شما تو این شهر پیبورگ بمونین وهمون حرف خودت میگفتین نعمت خوشبختی بصورت بینهایت هروز وارد زندگیتون بشه وشما
خانوم کفیی برین به شیرینی فروشی وهمین طور اون شیرینی خریدی حساب کن این فراوانی این ثروت ودرس دیگه میشه یاد گرفت وقتی خودت رو با خدا هم مسیر میکنی همیشه وهرلحظه زندگی معجزه وار و رویایی میشه ٫٫٫???
ونگاه من به این ماجرا این که شما همیشه وهر لحظه بهشت رو تجربه میکنی در جهان چون شما اون شرایط سخت هدایت شدی به فضای عالی ومن هم که این فایل رو نگاه میکردم به خدا میگفتم من میخوام این زندگی فوق العاده عالی وسراسر عشق خدا احساس کنم ٫٫٫
نکات مثبت این قسمت :
۱٫احساس فوق بی نظیر خانونم کفیی وهمین طور مادرش که در این سن ۹۵سالگی هنوز این شور شوق جهان بینی وجهانگردی دارن وسالما ٫
۲٫من خیلی فیلم هالیودی دیده بودم ولی تصاویر که در ذهنم داشتم در مورد آمریکا خیلی بد بود که این فیلم ها ایجاد کرده بودن ولی اینجا دراین قسمت سادگی این انسانها وهمینطور خانوم کفیی بی آلایشی ایشون ٫
۳٫سرسبزی وصف ناپذیر شهر پیتفورگ من دیوانه خودش کرد به قول خانوم شایسته که میگفتن وقتی زیبایی رو در جهان میدین از خدا میخواستن که از زیبای هرروز و هرروز ببینن من هم این نگاه رو در خودم احساس میکنم٫
۴٫آهنگ زیبایی که آخر خانوم شایسته عزیز برای ما میکس کرده بودن خیلی لذت بردم٫
۵٫ونکته آخررابطه استاد عباسمنش وپسرشون مایک من دیونه خودش کرده٫ و در آخر از خدای عزیزم که من رو در این مسیر وارد کرده ممنونم وعاشقتونم استاد عباسمنش وخانوم شایسته عزیز در پناه خدا باشین خدا نگهدار تا نظر دیگه که خدا به من بگه ومن هم بنویسم خداحافظ هم همسفران عزیزم٫٫٫???
با سلام به همگی
من ی جمله تو پروفایل تلگرامم نوشتم که به نظرم این فایل نمود اصلی این جملست
Life is nothing but beauty, and beauty is simplicity
واقعا نمیشه این فایل و تصاویرش و صحبت هاش، منظورم پیام این فایل که تو لحظه به لحظش موج میزنه رو با جملات بیان کرد
انقدر که این مردم تو این مدار فوق العادن و در عین ثروتمند بودن از تمام جهان اما بی آلایش هستن
که اینجا میشه فهمید که بابا زندگی سراسر زیباییه و این زیبایی انقدر ساده و روان تو همه جان جریان داره که مثلش مثل اون ماهی که تو آبه اما نمیفهمه که این محیط چقدر زیباست و تک تک لحظاتش در این محیط براش حیاتیه و چیزی نیست که بخواد بگه نه این لحظه، این اتفاق کوچیک ارزشمند نیست، زیبا نیست، سازنده نیست
اما اگر همین ماهی رو از اب بیاری بیرون حسرت همون ی وجب اب رو میخوره و حاضره فقط به اندازه ی وجب جا تو اون اقیانوس داشته باشه تا بتونه زندگی کنه
اره مثل زندگی ما و تک تک لحظاتش، تک تک افراد و موقعیت ها و موجودات، مثل همون ی وجب آبه که همه چیز رو بهمون داده، اما خدای مهربونمون بی نهایت اب رو با مناظر مختلف و زیبا و موجودات عالی افریده و مسخرمون کرده و بهمون این اجازه رو داده که بریم و ازادانه بگردیم و لذت ببریم
به خودم میگم که حمید حواست جمع باشه که همین لحظه چه چیزای ارزشمندی تو زندگیت هست که داری به دست خودت و با توجه به ناخواسته هایی که جالبه هنوز رخ نداده و اصلا قرار نیست رخ بده وقتی تو توجهت به زیبایی لحظه ای و همیشگی باشه، اما کاری میکنی که از نگاهت با دست خودت میدزدیشون و ازشون میگذری.
بی نهیات سپاسگزارم از شما استاد و خانم شایسته و حتی مایک که خودتونید و جاری بودن نعمت و ساده بودن این جریان رو دارید بهمون نشون میدید که این باور رو هر چه بیشتر در خودمون پرورش بدیم که اقا مسیر رسیدن به این همه زیبایی ها از توجه به زیبایی همین لحظه میگذره
شاد باشید (:
خداوند برای من کافی است
استاد شما و خانمشایسته همیشه در زمان مناسب و در مکان مناسب هستید خیلی جالب هرجا که میرید با آدم های برخورد می کنید که بسیار فوق الاده هستن بجاهای هدایت میشد که فقط ادم زیبایی میبینه این باورها چقدر می تونه خوب باشه که هر لحظه زندگی شما پر از عشقه واقعا با هر کلیپی از سفرنامه پخش میشه یک خواسته در وجودم شکل میگیره
?ما متولد شدیم که عشق بورزیم
نه اینکه متنفر باشیم….?
سپاس گزارم خدایا برای این همه زیبایی
سلام استادعزیزوخانم شایسته عزیزخداراسپاسگزارم برای شادی وروزگارخوبی که داریدوخداوندراسپاس بخاطراینهمه فراوانی وجاهای زیبا که درزمین پهناورمون هست ومامیتونیم ببینیم
خانم مهربانی که انقدربامحبت وخونگرم وباانرژی مثبت که کاملامیشدحس کرد واینکه میشه درهرسنی شادوباامیدزندگی کرد
شادوخوشبخت باشیدوخیلی بهتون خوش بگذره???
سلام به شما خانواده ی دوست داشتنی
واقعا لذت بردم .هیجان زده شدم از این همه اتفاقات خوبی که واسه تون میافته .واقعا با دیدن این فایل ها خصوصا این فایل قشنگ احساس میکنم مقاومت های ذهنی م داره کمتر میشه از اینکه ذهنم بگم میگه چه جوری چطور چگونه اون اتفاق واست میافته .
چقدر راحت میتونه اتفاق بیافته وقتی با خودتون در صلح هستین
این همه زیبایی این خونه زیبا این پیرزن دوست داشتنی خدارو شکرت که دارم میبینم این همه زیبایی رو
خدایا شکرت به خاطر اینکه بهم چشم دادی تا فقط زیبایی هات رو ببینم
وااااای خدای من
من دارم از هیجان دیوانه میشم. چه خانم خوبی چه روابط عالیییی چقدر انسانها خوبن خدایا. چقدر خانم کتی عالیه. چقدر خوب ارتباط برقرار کرده. چقدر با مادرشون خوبن. چقدر مادرشون هم خوبه. استاد بخدا من همش به این سبک زندگی فکر کرده بودم و تجسم کرده بودم و نوشته بودم درباره ش. حالا دارم شما رو بعنوان نمونه عینی میبینم که دارید به این سبک زندگی میکنید.
من هم یک عالمه عاشق سفر و یادگیری و دیدن انسانهای جدید هستم. ماه پیش پدرم رو برای عمل کاتاراکت چشم برده بودم بیمارستان. ولی برخلاف دفعه قبل که نهایتا ساعت 5عصر از بیمارستان برگشتیم این بار پدر بهوش نیومد. من تنها کسی بودم که پیششون بودم. همه بیمارها مرخص شده بودن و فقط ما مونده بودیم. پدر رو منتقل کردن توی بخش. هم اتاقیشون ی آقای مسن بود که ریه ش مشکل پیدا کرده بود. اولا که دستان خدا کمک کرد و پدر را برد در بخش و روی تخت جا داد. بعد از اون من دیدم خانواده اون آقا چقدر انسانهای با شخصیت و عالییی هستن. کلی ازشون خوشم اومد. خوشحال شدم از اینکه با آدمهای جدید آشنا شدم. اولش که ی خانم و پسر جوانش داخل اتاق بودن بعد خانم رفت و پسرشون موند. باور کنید پسرشون اینقدر خوب و راحت برخورد کرد که من اصلا فضا برام خیلی سبک و عادی بود.اینقدر دیدن آدمهای جدید و روابط بین خانواده شون و ارتباط انسانها با من برام همیشه لذت بخشه که زنگ زدم به خونه و به برادرم گفتم روز آخر ارائه اظهارنامه مالیاتی هست و بابا هنوز بهوش نیمده. تو بیا و مدارک من رو که با خودم آوردم ببر و اظهارنامه رو رد کن که اگه بابا بهوش اومد دنبال من نگرده چون از صبح باهاش بودم. باید بگم که پدرم به شدت به من اظهار محبت و علاقه داره. برادرم اومد و اصرار کرد تو برو و کارت رو انجام بده من میایستم بالای سر پدر اما چون من دیدن روابط جدید برام خیلی ارجحیت داشت به برادرم گفتم من میخوام باشم پیششون. خلاصه به هر طریقی بود برادرم رو فرستادم تا کار من رو انجام بده و من از این موقعیت پر از انرژی و شوق بشم. بعد از اون یکی دیگه از برادرها که بزرگتر بود اومد. این یکی از اون برادر هم بهتر اونقدر عالی با هم و با پدرشون که از نظر ذهنی هم دچار مشکلاتی شده بود رفتار میکردند و انگار بچه شون بود باهاش صحبت میکردن و کارهاش رو انجام میدادن و به هر طریقی سرش رو گرم میکردن که من همینطوری میخکوب شده بودم به رفتارشون و در دل تحسینشون میکردم و لبخند میزدم. فکر کنم اون بنده خداها هم از من متعجب شده بودن? حتی با من هم عالی برخورد داشتن. وقتی پدر رو برگردوندم خونه, فردا از دیدن این همه خوبی و روابط عالی و انسانهای خوب برای برادرم گفتم. او هم گفت همون دیروز با خودم گفتم حتما دوباره ی سوژه پیدا کردی که بمونی و ارتباط برقرار کنی….
دیدن سبک زندگی شما برای من نشانه است. من هم بزودی این زندگی رو که وجودم بشدت مشتاق تجربه اون هست رو از نزدیک لمس میکنم. با تغییر باورهام. خداروشکر…
خیلی عالی هستید. خیلی خوشحالم که همزمان با 12 قدم سفر نامه هم ارائه میشه. برای من واقعا یاریگر و الگو هست دیدن نحوه زندگی و روابط شما.
خداروشکر.
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام خداوند روزی رسان بی حساب: وهاب
سلام
سلام میکنم به روح عزیز و خدای خودم، سلام میکنم به همه ی اعضای گرم و صمیمی خانواده ام
امروز یک روز تازه است … یک شروع جدید
و من پادشاه خدا روی زمین، پادشاه مارکو، خوشحالم و سپاس گزارم که یک روز دیگه واقعا این فرصت را دارم روی زمین پر از شگفتی و زیبایی یک روز دیگه سفر کنم، یک سفر عمیقِ درونی، یک ماجراجویی حسابی به دنیای درونم برای شناختن بیشتر خودم برای به وضوح رسیدن خواسته های ارزشمندم، خواسته هایی که دنیا را رشد میده من را رشد میده خدایم را رشد میده و با رشد من همه چیز بهتر میشه زیباتر میشه به راستی.
خیلی خوشحالم و سپاس گزار و خیلی هم خوشبختم که شما را دارم یکی از ویژگی های آدم های ثروتمند اینه که دوستای خوبی هم داره دوستای شاد، رها و بینظیر و فوق العاده که توی هر کدام از شما که دارید با خواست خودتون و با اراده خودتون و با هدایت خدا الان با چشم های خوشگل و زیباتون و این لبخندی تا بنا گوش بازه، دنبال میکنید. من از شما ممنونم.
حتما همینطوره که خودت را لایق بهترین ها میدونی و همینطورم میشه به قول دوست عزیزمون، مولانا
WHAT YOU SEEK IS SEEKING YOU
هر چیز که در جستجوی آنی، آنی
دنبال خداییم .. خب خدا هم دنبال ماست و خدا یعنی همه چیز و خواست تو اینه که غنی باشی و همه ی چیزهای عالی را با هم یکجا اونم بهترینش را و اونم بزرگترینش را میخوای، اوکی at well بهت داده میشه میاد سمتت .. همین الان داریشون همه ی خواسته هات را فقط ادامه بده و احساست را خوب نگه دار و خواسته هات را مشخص و واضح کن و ادامه بده و هر روز بهتر از روز گذشته ات باش و بازم ادامه بده و لذت ببر و سپاس گزار تمام نعمت هایی که به تو داده شده باش .. زندگی خیلی خیلی خیــلی میتونه زیباتر از این چیزی باشه که الان داری تجربه میکنی و این فرصت خیلی خوب و Great هست که میتونیم با استفاده از قوانین ثابت الهی تا جایی که دوست داریم و این دوست داشتن هم ایمان داریم بهش و این ایمانم عمل داره .. میدونید میریم جلو میریم جلو .. کافیه تو فقط راندن را بلد باشی قاعده را بلد باشی هر بار که میری جلو توی این مسیر بی نهایت End less اون میتونی با وسیله ای که جلو میری و به سمت خودش حرکت میکنی … خدا .. نور آسمان ها و زمین .. تنها فرمانروای مقتدر تمام جهان هستی .. هر بار و هر روز میتونی با بهتر شدنت و ثروتمندتر شدنت با اون وسیله ای که داری با اون سرعتی که داری با اون تاثیر گذاری که داری جلو میری بازم بهترش کنی ..یک روزی با پای پیاده میرفتی سمت خدا و روزهای بعد با یک اسکوتر .. روزهای بعد با یک موتور .. اووه! Sorry! دوچرخه را یادم رفت! به نظر میاد همیشه باید تکامله را در نظر داشت و در نظر گرفت و اجراش کرد توی هر چیزی .. و بعــــد با دیگر وسایل که با توجه به رشد دنیا اونم هر لحظه که داره نسبت به لحظه ی قبل تصاعدی تر در تمام جنبه ها رشد میکنه هر روز داره به تعداد ثروتمندان اضافه تر میشه، هر یک دقیقه کمتر یک نفر در دنیا درآمدش از یک میلیون دلار داره رد میکنه بدون اینکه کار خاصی بکنه، هر روز داره کسب و کارها بیشتر میشه هر روز داره شغل های تخصصی تری ایجاد میشه هر روز داره به تعداد نعمت های این دنیا خدای ما اضافه تر میشه و ما ظرفمون داره بزرگتر میشه مدارمون بالاتر میره در واقع با اون وسیله ای که داشتیم حرکت میکردیم بهتر و بهتر میشه .. واقعا من دیدم که توی همین شهر کوچیک توی شمال خوزستان زیبا و گرم و سرسبز، دیدم که هر روز داره تعداد ساختمان هااییی که میسازند بیشتر میشه، هر روز داره خونه های بیشتر را خونه های قدیمی بیشتری را خراب میکنند تا سازه های جدید با معماری نو و وسایل جدید ساخته بشه هر روز داره کسب و کارهای اینجا بیشتر میشه، هر روز به طور واضخ وقتی شب ها میرم پیاده روی بین ساعت 9 تا 11 میبینم که چقدر ماشین های جدیدی هستند که من تا به حال ندیده بودم اونم چه ماشین هایی برند و همه هم بینظیر BMW, Chevrolet, BENZ, .. هر روز دارم میبینم به وضوح که آدم های اینجا تمایل بسیار شدیدی به درون خودشون دارند به ذات خودشون، شادی .. * آره میبنیم که پسر و دختر و کوچیک و بزرگ همه و همه دارند لباس های شادتر و راحت تری میپوشند دارم میبینم که چقدر دیدگاه آدم های اینجا فقط چقدر توحیدی تر شده چقدر به اصل خودشون نزدیک تر شده دارم میبینم که چقدر خوب این مردم لبخند میزنند به هم چقدر بازار شلوغ تر شده چقدر جنس هایی که میارن لباس فروش ها قهوه فروش ها .. همه و همه چقــدر بیشتر شده و این واقعا زیباست، خودم اصلا چقدر نسبت به قبل دارم راحت تر خرید میکنم و واقعا لذت میبرم ( جالبه همین الان همین الان توی همین لحظه خواهر زاده ی بینظیرم که سه سالم از من بزرگتره اومد و گفت ای جان ای جان همین الان با دیدنت روز منو ساختی زندگیم .. تو دستور بده ظهرها میام دنبالت ببرمت هر جا که خواستی! هاها بلــه چه میکنه تغییر باورها .. امروز اتفاق جالب تری هم بود پدر من هیچ وقت با شلوارک و یا شرت ورزشی دیده نشده توی خونه حالا منظورم اینه که بخواد بگرده .. اما امروز همان طور که گفتم و ایمان دارم به این حرف .. هر روز یک شروع تازه است یک روز نو .. امروز پدرم مرزهای خودش را جابه جا کرد و تاییدی برای اینکه لازم نیست روی دیگران بخوام کار کنم فقط کافیه من روی خودم کار کنم و خودم را باورهام را تغییر بدم با تغییر من محیط هم همه چیز من تغییر میکنه و اگر نیاز به مهاجرت باشه هم اینکارو جهان برای من خیلی راحت فراهم میکنه .. عادت من اینه که همیشه کاری را کنم چیزی را بپوشم که راحت باشم، من تقریبا همیشه با شرت ورزشی و یا شلوارک های جدیدی که تهیه کردم هستم و حتی با همین شلوارک هم خیلی وقت ها جاهایی رفتم که نمیدونستم برای مردم اونجا این نگاه خیلی براشون جالب نیست! اوکی .. امروز دیدم که پدر چقدر سرحال تر بود خداروشکر و البته با شرت!! و اونم تازه داشت با شرت خوشحال و شاد نماز میخواند، کسی که خیلی وقت ها منو میدید که همیشه با شرت ( همون ورزشی دیگه) هستم یک چیزی ممکن بود بگه و طبق معمول منم که گوشم به اعراض عادت کرده .. اعراض از ناخواسته ها .. هر کسی البته دیدگاه خودش را داره و من به شکلی که پدرم با خدا ارتباط موثر برقرار میکنه، نمیکنم ولی از دیدن این حالش خیلی خوشحال تر شدم و الانم هیچ سناریویی نداشتم که بخوام در موردش بگم ولی یک چیزی را خیلی خوب یعنی بیشتر از همیشه درک کردم .. اینکه .. رها باشم .. بذارم خدا کارهای من را انجام بده، بذارم مثل الان خدا بنویسه برای من .. خودش همه چیز را خلق کرده و خودش جلو میبره فقط کافیه من سرسپرده باشم من همونی باشم که باید باشم. امروز بیشتر از همیشه درک کردم و باور دارم که برای این جهان همه چیز لازمه هم ثروتمند هم فقیر هم بالا هم پایین .. و من واقعا به خاطر این ویژگی این دنیا از خدا بی نهایت سپاس گزارم، بی نهایت سپاس گزارم که با دیدن و توفیق هدایت داشتن میتونم در مسیر مستقیم حرکت کنم و اینکه خواسته هام را حتی با دیدن همین فایل های به ظاهر ساده ی سفربه دور آمریکا بیینم و باور کنم به اصل خودم نزدیک تر بشم به جایگاه خودم در دنیا نزدیک تر بشم به همونی که به خاطرش اینجا قدم گذاشتم. خداروشکر خداروشکر خداروشکر خداروشکر .. آره هر بار به خودم میگم که سناریوی خدا واقعا برای من و تمام جهان هستی بی نقص ترین و کامل ترین و هدفمندترین سناریوئه .. کافیه تو فقط خدا را ببینی .. اون همه چیز را میدونه اون راه را نشانت میده با نشانه ها و تو باید گوش شنوا و چشم بینایی حس قوی داشته باشی باید point ها را بگیری باید Sign ها را بگیری. .. یکی از ویژگی های نوشته های من از دوران راهنمایی تا الان اینه که من توی کلامم همیشه کلمه های انگلیسی هم به کار میبرم چون لذت میبرم و شما با دنبال کردن نوشته های ارزشمند من که بهتون قول میدم هیچ جای دنیا نمیتونید پیدا کنید! الا توسط خدای درون قدرتمندِ پادشاه مارکو .. آره واقعا خودم را تحسین میکنم .. سفرهایی که رفتم .. روز و شب هایی که داشتم .. مهارت هام را تحسین میکنم .. باورهام ثروت آفرینم را تحسین میکنم .. عشقی که به خودم دارم و سیــــر نمیشم خودم از دیدن حتی همین عکسِ زیبای خودم که اونم الهام بود و الهامی گرفته شد .. هاه .. Deep breath .. این زندگی واقعا زیباست واقعا .. چقدر آدم میتونه بزرگ فکر کنه .. این کلمات را در حالی دارم مینویسم که چشماهمو بستمم و دارم به موسیقی ای گوش میدم که من را دیوانه کرده و احساس رهایی بی نهایتی به من داده و من خداروشکر میکنم .. همینطور که چشم هامو بستم انگشت های من دارن تایپ ده انگشتی میکنند .. خدای من حدای من واقعا ممنونم واقعا ممنونم و سپاس گزارم
داشتن این خانواده هر کدوم از شماها هر جای دنیایید این واقعا برای من شگفت انگیز و این واقعا برای من ارزشمنده و من به شما افتخار میکنم واقعا واقعا یکی از نعمت ها یتونه دوستای خوب باشه اگر آدم ها روی زمین نبودند من تنها میخواستم اینجا جکار کنم پس وجود هر کدام از مشا میتونه یک نعمت خاص برای من باشه و برای هر کدام از شماا باید سپاس گزاری کنم و این چقدر خوبه که میتونم فرصت بیشتری را با خدای خودم در حالِ سپاس گزاری باشم یوهووو عاشق ین کلمه ام یوهوو
اما این فایل و نکات بی نهایت مثبتش
یک سوال اگر بدونی که همین امروز را فقط وقت داری زنده هستی چکار میکنی؟؟؟ باقی روزت را چطور میگذرونی ؟؟
من باشم در لحظه تر میشم و سعی میکنم که آخرین خودم را نشون بدم . سعی میکنم تا میتونم عشق بورزمم
میدونی چرا دوست و ملکه | پادشاه من؟؟!
چون این لحظه که بره دیگـــــــه هیچ وقت قسم میخورم که برنمیگرده
پس تا میتونی عشق بورز ..
تا میتونی بخند و شاد باش .. باش همونی که بودی یک آدم دیوونه ی شادِ خندون و رهااا
آره درست حدس زدی من نویسنده ی خارق العاده توانایی هستم خودم را بهترین نویسنده برای خودم میدونم، من خیلی خوب میتونم حسم را بیان کنم .. و اینا به خاطر این نیست که کلماتم را درست میچینم چون اصلا من نیستم که میچینم من فقط خودم را رها کردم در دامن و آغوش گرم خدایم از اون بالا روی شونه هاش دارم فقط من تایپ میکنم و اون میگه و البته من لذت میبرم .. لذت لذت لذت من دارم همین الان عبادت میکنم خدای خودم را .. وچه زیبا عبادتیست .. پشت این کلمات ایمانِ .. که تو خیلی خوب میتونی گلـــم؛ از این پشت در حالی که نوشیدنی انرژی زاِ مانستر و یا رد بول و یا قهوه ی بینظیرت و یا اسموتی و گاهی یک چایی .. هر چیزی داری میل میکنی و جرعه جرعه لذت میبری و میخوانی .. آره رفیق زندگی همینه .. زندگی همین ساده دیدن و همین سادگی هاست .. و توی همین سادگی هاست که زیبایی را میتونی خیلی خوب ببینی اگر اون عینکی که همیشه داشتی میدیدی خودت و دنیای اطرافت را خدا را و اما امروز و این لحظه .. ho OWOOW
… WELCOME TO MY BEAUTY WORLD …
خدای من برگ های سبز را نگاه کن، چقدر زیبا و منظمن واو چه فراوانی از شاخ و برگ ها هم میشه درک کرد و حس کرد و خداروسپاس گزاری بیشتری بکنی از صمیم قلب.
سلام MARY من واقعا شما را تحسین میکنم، مهارت شما و این رهایی شما را در فیلم برداری و استوری تلینگ های به وقت و مناسب، ادیت های ساده ولی خیلی خوب را واقعا تحسین میکنم، این ابراز احساساتت را تحسین میکنم، ممنونم که هستی و دنیامون را به جای زیباتری برای زندگی تبدیل کردی. ممنونم و این واقعا تحسین برانگیز که خودت هستی و من واقعا دوست دارم و عاشقتم و همیشه تحسینت میکنم نه فقط اینجا و با نوشتن بلکه هر بار ویژگی های مثبتت را به یاد میارم و فقط میگم خدای من این بشر واقعا چقدر خوب تونسته جلو بره و به تو نزدیک بشه با ثروتمندتر شدنش خدای من، چقدر خوب اهرم لذت ثروت توی ذهنش جای داده و هر بار با سرعت بیشتری جلو میره
این خانم مشکی پوشِ با اعتماد به نفس و عزت نفس و همینطور این آقا زیبارو و منظم و آبی پوش را واقعا تحسین میکنم، جالبه که دست بندهای ستی دارن و خب شلوارک این دوستمون سیاهه و لباس این خانم مشکی و کیفش قرمز همینجا میشه متوجه این تفاوت ها شد و البته شباهت ها من براشون آرزوی شادی بیشتر میکنم… برو بریم جلو
خانم کتی، پورش سوار و بسیار خوشتیپ و زیبارو و البته شاد و ثروتمند فکر میکنم واقعا تحسین کردن این خانم جز واجباتِ منه الان و در ادامه بیشتر این کارو میکنم .. زبان زبان زبان زبان حرف زدن شما دو کبوتر را پدر و مری را واقعا تحسین میکنم افرین. خدای من اینجارو ببین!! چه شهر زیباییه من واقعا پیتسبورگ را دوست دارم و دوست دارم از نزدیک ببینمش به امید خدا، خدای من ریل قطار از کنار روده به این زیبایی و این درخت های سرسبز و این جنگل واقعا شگفت انگیز خدایا شکرت و چه خونه های زیبا و تمییزی هست، اووم بازم شیزینی فروشی .. چه فروشنده زیبارویی .. واو خدای من اومدم توی خونه ی جدید. . من توی سفرهامم خیلییی خیلیی مهمون شدمم و واقعا یکی از ویژگی های بسیار مثبتم اینه که عاشقانه با کمال میل دوست دارم برم خونه های مردم را ببینم و از اینجا میتونید نظر بینظیری که نوشتم را بخوانی و آشناتر بشی از دیدگاه ارزشمند و پخته ام () وای خدای من چه گل هایی زیبی .. چه سرسبزی .. ای جانم به این تصمیم که مادر جانِ 95 ساله میخواد با دختر گلش بره جهان گردی کنه .. وااوو دمش گرم واقعا چه لباس زیبایی هم پوشیده واقعا این خانم به نظرم به خدا باور داره آره خداااااا خدا خداست که داره این آدم را هدایت میکنه و ازش مراقبت میکنه و اونم توسط باورهایی که این فرد ایجاد کرده با تکامل That’s it .. I appreciate it
واو چه آسمونی آبی چقــدر زیباست .. آره آدم های ثروتمند همیشه منظمن همیشه افتاده هستند همیشه خوش بو هستند همیشه خودشون هستند همیشه زیبا نگاه میکنند و هر جایی که هستند را به بهشت تبدیل میکنند علاوه بر اینکه به خاطر باورهاشون به جاهایی هم هدایت میشن به آدم هایی هدایت میشن ( استاد و مری ) که بهشتی هم هستند البته .. آره امروز چه خبره بینظیره بینظیره مری .. بیشتر از همیشه ..
اووم آره چقدر خوب اینجا را نورانی کرده اون فواره آب چقدر باحاله چقدر ایناج زیبااست چقدر گل های قشنگ چه خاطراتی لبخند شادی .. همینه همینه تحسین برانگیز
خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت
ای جانم برای این عکس سه نفره ..
خدای من چقدر زیباست اینجا چقدر فوق العاده است چقدر قشنگه اینجا چه روز تازه ای چه ماشین هایی چقدر خوشحال و سپاس گزارم به خاطر اینکه این دو فرد در دنیای زیبامون وجود داره خداروشکر .. چقدر اینجا تمییزه و زیباست .. آفرین به احساس لیاقت و خود ارزشی کتی خانم و مادر جان .. و جهان هم به خواسته ی کتی پاسخ نشون داد .. خدای من چقدر عالی چوب ها کنار هم قرار گرفتند و یک دیوار زیبا را قرار داده. ای جانم به این مهمان نوازی خدایا شکرت خدایا شکرت .. همه چیز متفاوت میشه وقتی که تو متفاوت نگاه میکنی و متفاوت باور میکنی و متفاوت هم میبینی خداروشکر خداروشکر به خاطر این همه حجم از زیبایی و فراوانی و اتفاقات عالی در زندگی شما استاد جان مریم جان واقعا واقعا باورهای شما چه در روابط تحسین میکنم، باورهای سلامتی شما را تحسین میکنم، باورهای ثروت آفرین شما را تحسین میکنم، درک شما را از قانون تحسین میکنم، باورهای توحیدی شما را تحسین میکنم، باور .. باور . .باور سبک شخصی را تحسین میکنم واقعا چقدر بینظیرید خداروشکر خداروشکر خداروشکر.
رابطه ی بینظیر شما را با خدا تحسین میکنم
کل فایل و نوشته هامم کنار این قسمت این قسمت اوووف اوووف چقدر خوشحالم و سپاس گزارم خدایا شکرت
ببین تورو خداااااا چقدر خوبند این مردم چقدر راحتند چقدر هر کسی هر لباسی که دوست داره را میپوشه پدر مادر دختر کوچیک و بزرگ ای جان کناررر هممم این نقاش های تحسین برانگیز زیبارووو و شاد این جان ای جان هدایا شکرت اواو این خاتم آکروبات باز طور را ببین واوو این بچه ها را ببین سلاممم هی یو آی لاو کیوو ای بچه را ببین عاشقتممم و او یخ شکن را ببین چه باحالل ای بچه هاا را ببین عسیسممم اینو و ببین چه جیگریه ای جانم چه میکنه این یخ شکن هااااا ببین بیین تحسین تحسین تحسین تحسین تحسیتن تحستیح تسحیت حستیحتسح یتحستیح تحسیت عاشقتمممم دیگ هکیبورد از دستم در رفته بااااببااا من باید اینجااا باشمم آمریکا امریکااا امریکاا پیستبورگ درود به اینجاا واووو خدایا شکرت .. هدایت میشم .. I believe it .. من اصلاا بابااا ا ای جانم به آمریکا ای جانم به این نوشیدنی ای جانم به این یخ شکن رقاصِ توحیدی ِ شاد جانم به این حجممم از شادیی ای جان به این حجم از شادی و فراوانی خودت بودن واوووو واقعا شگفت انگیز واوو اینا را ببین
آخ جووون عشققققق من اینه عشق من این دورهمی هااست اصلااا من دیوووونه و پایه ای این ایونت هاممم اصلا من هااا پرواز پروازز واسه این ایونت هاا این دورهمییی من پایه امم من غش اصلا من دیوانه اصلااا من آقاااا دیوانه ها شادی هایی دورههمی هستم حالا شادی های و دورهمی های واووو ، دمش گرم کلشو سر کشید
ای جانم حالا بپر حالا پایین جالا بپر حالا بیا پایین حالا بپر واوو این َآشپز را ببین اووف چه فیله های گریلی را ببین واو این خانم را ببین چه اندام زیبایی داره واوو این آَشپز شاد و خندان را ببین واوو استخر امروزززززز اولین روز تابستونه یوهوووووووو مبارک باشه Summer Time را واو چه بستنی فروشیه و چه آقایی ماشاا.. به این حجم از وزن
واو پدر و پسر جیگر را ببین یکم من یکم شماا .. ای جانمم
رابطه ی گرم و صمیمی شما را تحسین میکنم
خداروشکر خداروشکر خداروشکر
I
LOVE
YOU
FOREVER
Hallelujah
به نام خدای مهربان
محمد محمد محمددددددددد باورت میشه من این کامنت زیبات رو که چند روز پیش تایید شده ولی نتونستم بخونم
یعنی در مدارش نبودم که بیام و بخونم
ولی حالا که دارم با عشقققققق میخونم و تا نصف این نوشته ی زیبات رو خوندم
دیدم که در مورد رها بودن
درمورد سرسپردگی به خودش نوشتی
دیدم درمورد توکل به خودش نوشتی
و دقیقا من امروز ظهر بود که فایل ۲۸ سفرنامه رو دیدم و کامنت گذاشتم
و اونم دقیقا در مورد رها بون و ازادی در مورد اینکه برای هیچ چیزی هیچ مرزی وجود نداره ؛بود
و این ما خودمون هستیم که مرزها رو توی ذهنم برای خودمون بوجود اوردیم
اونم با باورها و افکارمون
و چقدر زیبا من همین حالا به این نوشته ی بی نظیرت هدایت شدم
میبینی محمددددد چقدر این همزمانی ها زیبااااااااااااست
این هدایت های خدااااااااا چقدر زیباست
خدایا چقدر این جهان و قوانینش دقیق داره کار میکنه
چقدر این فرکانس ها دارن عااااااااااالی کار میکنن
محمدددددددم من چی بگم از این همه زیبایی که دارم توی این نوشته ی زیبات میبینم
خدااااایا خدایا من دارم دیوونه میشم
چقدر زیبا داری منو به عالی ترین وزیباترین ها هدایت میکنی
چقدر زیباست این هدایت هات
چقدر زیبا در مورد این سرسپردگی به خودش رو نوشتی
وقتی که خودت رو بهش بسپاری
وقتی که ایمان و امید و امید و امیدت به خودش باشه
برات زیباترین هاااااااااااا رو هدیه میده
چقدر زیبا از در لحظه بودن نوشتی عشقمممممممم
اره عزیز دلم همین لحظه هاست که باید دریابم
همین در لحظه بودنمون هست که زندگی مون رو زیباتر میکنه
و چقدر زیباست که همین حالا به عزیزانمون عشق بورزیم
و اونها رو غرق در عشقققققق خداااااااااااکنیم
عزیز دلمممم میدونی منم این روزها خیلی بیشترررررررررررررررر دارم به عزیزانم عشق میورزم
بیشتررررررررررررر دارم در لحظه زندگی میکنم
و میدونم که همین در لحظه بودنم زیباترین ها رو برام رقم میزنه
محمدم میدونی من قبلا خیلی کمال گرا بودم
دوست داشتم همون موقع به هر چی که دوست دارم برسم
ولی حالا یه ادم دیگه م
خیلیییییییییی تغیییر کردم
حالا دیگه هیچ عجله ای برای رسیدن به خواسته هام ندارم
چون میدونم خدا خودش در عالی ترین زمان و مکان منو به تمام خواسته هایم میرسونه
و من باید همین حالا رو دریابم
و من باید در لحظه زندگی کنم بخندم شاد باشم عشق بورزم و بازهم زندگی کنم
و من باید فقط احساس م رو خوب نگه دارم
که این احساس خوب = با تمام اتفاقات خوب هست
خدایا شکرت شکرت که دارم زیباترین ها رو از عزیز دلم هدیه میگیرم
خدایا شکرت که من توی همین سفر بی نظیر با همراهی عزیز دلم با نوشته های بی نظیرش با عشق الهی ش دارم خیلیییییییییی رشد میکنم
چقدر این سفر منو پربارتر کرده
چقدر این سفر منو زیبابین تر کرده
چقدر این سفر منو عاشقققققققق تر کرده
محمدددددم من خیلییییییییییییی دوستتتتتتتت دارم
عاشقتتتتتتتتتتتتت میموووووووووووونم نفسسسسسسسسسم
آقا آماده ای ؟
الان شدم اون محمدی که خودم میخوام .. با دستای خودم خودم را میبرم به انرژی پایین و بعد میارم بالا عجب هااا
اوکی این فرکانس دوست داشتنی من .. موسیقی شادش در حالِ پخشه و من بنویسممم واسه خودم ( هم پاره هام ) و این جوری قانون را مرور کنم و بیشترین تاثیر را روی ذهن ناخودآگاهم را بذارم
آقااا سلاممممممممممممم
سلامممممم نفسسسسسسسس
سلاممممممم عشققققق
سلام عشق دلمممم
سلامم هم پاره ی من
الهی شکر که هستی و دنیامون را به جای خیلی قشنگ تری واسه زندگی کردی من از طرف دنیاا سپاس گزارم از شما: یلدا جانِ تحسین برانگیز یک حرف خیلی بینظیری زد اینکه : خدا به شکل های مختلف با دست های متفاوتت پیامش را میرسونه اونم همینجا توی همین سایت خانه بزرگ ( سایت )
خب هر سه ی ما تحسین برانگیزمم یوهوووووووووو
اوخ یک روز اینو نگفتم دلمم واسش تنگ شد
یوهوووووووووو بزن قدش نفسسس
عاشقتممممممممم منننن
ببین بببین هاااا
اونجا بود تو قسمت 26 اونجااا که مریم جان به پدر میگه:
عاشقتمممممممممممم
منممممم
خیلی باحالهههه
خیلی باحاله
خدایااا شکرتتتت
بعد از چند ثانیه: پدررر بلند و از ته دل میگه خدایااااااااااا شکرتتتتتت خیلییی خوبه و
ولی بعد ناگهان من رو میکنم به شماا عشق دلممم و میگم: عاشقتمممممممممممممممممممم من
( ابر خنده ی مینینونیییی هوهووووو )
اها گفتی که نوشتی یک هم پایه میخوای که تو همه چیز پایه ات باشه، باورت میشه منم این یکی از ویژگی هایی بوده که خودم اضافه کرده بودم همین چند روز پیش! ( شاید همون موقع که شماا نوشتی منم نوشتم – چشمک)
ددیگه اینکه خداروشکررررررررر که انقدر من تو را دیوونه کردم اوخ که چه کار خوبی کردممم ( هاها چشمک for my love)
اصن کار خدای درونمم اینه که همه را عاشق کنه .. هاهااا اینم یکی از سوپر توانایی های مجیکال منه عشقممم
آقااا اقاا هی از خدا میخوامم که این قلب منوو بازترر کنه که بتونممم این همه حجممم عشق را بتونم دریافتت کنمم بخدا اگر بدونی چه عشققق هایی از کل زمین و آسمون میگیرم که دیگه شمااا را نگممم اوووف اصلا من پرواز من غش
آقااا قرآن هم وویس گرفتم ان شا.. خودت میشنوی مدام احساس میکردم پیشمی .. این در لحظه بودن را توی روابط به خودم باید تبریک بگم خداروشکر خداروشکر اینم موفقیت قابل تحسینی هست برای خودم که این روزها با وجود شما بیشتر احساسش میکنم و به خاطرش خدا روشکر میکنم
خب بذار داستانِ یک دوست را بگم: اینم یک هدیه است
شما هم که عشق نازنین من خداروشکر میکنم به خاطرش … این روزها هم وقتی میرقصم هاا مدام کنارمی چه خبره ! ( خخخ اووخ اووخ دیونه ی خنده هاممم و خنده هات: الکی میگممممم لیلائه .. خب ندیدمت دیگه! به جاش با نور آسمان ها و زمین میرقصم واوو عجب دیوونه ایم مننن )اوکی
یک دوست دارم سمیرا جان ( بالای 70% دوستای من شاه دخترن – که اینم به خاطر تضادهای من در کوچکی من و درخواست واضح من از خدا بوده | کم رویی | خجالتی | البته خیلی وقته شعبات دوست دارم از سرتاسر دنیا واوو همه را هم توی سفرهام دیدممم دلمم واسه کلیشون تنگ شده الهی که وقتی جهان گردیم را شروع کردم به تک تکشون سر میزنم واوو چه شود چه میتینگ هایی چه رقص هایی چه پایکوبی گیتارمم هم با خودم میارم نفس .. من عاشقتممم )
اوکی اوکی
سمیرا جان، از همین بچه های به اصطلاح هم فرکانسی ماست
سمیرا جان که بسیار تحسینش میکنم، یک روزی از کرمانشاه مهاجرت میکنه تهران، این شاه دختر با اینکه جدا شده بود از همسرش اما نه کامل با کلی مسائلی که داشت رفت تهران .. پاشو گذاشت روی ترس هاش و رفت مسائل زیادی داشت ولی خبر عالیش اینه که از پس همه به لطف و هدایت خدا براومد … خونه گرفت کنار کاخ سعد آباد .. واوو چه خونه ای هم دقیقا یک ویوی این خانه صاف کوه های شمالی تهرانِ خدای من.. اینم داستان داره که چطور خلقش کرد .. بریم جلوتر .. که میخوام روی این زوم کنم .. توی تهران رفت سر کاری که خیلی بهش علاقه نداشت ولی اون کار تونست باور فراوانیش را خیلی بهتر و بهتر کنه .. دوره عزت نفس را گرفت … روی عرت نفسش کار کرد … گذشت و گذشت ماه ها ازش خبر نداشتم تا اینکه یک روزی رفتم اینستاگرامم بعد از مدت ها و جالب بود برام! توی قسمت پیشنهاد ها، یک اسم آشنا ولی با یک اسم جدید دیدم! کلیک کردم دیدم عه!!
این که سمیراست خدای من … کلی تو دلم تحسینش کردم
بهش پیام دادم و کلی تبریک بهش گفتم ..
بعد از چندین و چند روز امروز بود که وقتی از خواب ظهرانه ام که بیشتر شبیه مراقبه بود بلند شدم بلافاصله به خودم هدفم را گفتم، گفتم که من چی میخوام محمد؟ من میخوام که خدا جون توی کسب و کار به وضوح برسم و خیلی هم براش اشتیاق دارم ( آخه دیگه کافه نمیرم و دیگه اصلا مایل نیستمم که حتی یک دقیقه هم از تمرکزم را بگیره یادته نفس استاد جون توی فایل 16 مصاحبه گفت .. گفت که من از کارم استفعا دادم حالا اونجا استاد حقوق میگرفت و کاری نمیکرد ولی من نه کاری میکنم و دیگه هم حقوقی نمیگیرم راستش فکر کردم دیدم من دوست دارم واقعا واسه خودم فقط کار کنم دوست دارم خلق کنم دوست دارم حتی روی چیزی که خلق کردم *حساب هم نکنم و بازم برم جلو و به فکر ایده های جدید باشم واسه خلق جدید و ارزشمندتر با محمدی کاملا جدیدتر و پخته تر و باورهای قدرتمندتر .. میدونی من این نگاه را تا خودِ همین دقیقا 3،4 روز پیش نداشتم ولی به صورت کاملا 100% الهامی من با دوستی عزیز به اسم نگین جان آشنا شدم و هم مدار که من متوجه شدم اون کاری که بهت گفتم و میگفتی بگو در موردش FOREX بود من دیدم اینم باورهای محدود کننده ای داره… حالا میشه خیلی بازش کرد .. هدایت خدا اومد و بهم گفت که نه بورس را دوست دارم و نه فارکس را : یادت باشه اگر این حس بهت حس خوبی میده را بپذیر ! و اگر حس منفی بهت میده قبولش نکن اعراض کن .. این داستانِ منه .. دو سالِ که خدا بهت رسالتم را گفته ولی نمیخواستم قبولش کنم .. عشق من .. سفر و تولید محتوای تصویری و نوشتاریه … محتوای تصویری از زیبایی های تماممم جهانننن و نوشتن هم در مورد قانون توی بطن داستان … نمیدونم سفرنامه های جذابم را توی اینستاگرامم خواندی یا نه اونا بهترین مثال از این نوع خلق کردن های منه .. سفر میکنم و در مورد زیبایی اونجا هم عکس میگیرم و هم ویدیو میسازم و هم در مورد زیبایی های اونجا مینویسم و هم در مورد قانون میگم .. میدونی من بیشتر متوجه شدم که قانون را توی داستان تعریف کنم اینجوری برای خودم بیشتر جذابیت داره .. من وقتی این کارو میکنم اصلا زمان را احساس نمیکنم گرسنگی را احساس نمیکنم .. خلاصه عشقم گفتی در مورد کسب و کارت بگو منم دارم میگم البته که من هیچ سناریویی برای گفتنش توی این نوشته نداشتم هدایت خدای درونمه فقط . شاید بتونم دو تا آدم تحسین برانگیز مثل mariefeandjakesnow را بهت پیشنهاد کنم دو تا دوست ماریا از آلمان و جیک از استرالیا مدت هاست که دنبالشون میکنم یک جورایی منم دوست دارم این لایف استایل زندگی را .. همیشه در سفر … کتاب های خودم را بنویسم مثل یک آدم دوست داشتنی و بسیار تحسین برانگیز از آدمی شجاع دل مثل Chris Burkard میدونی سبک شخصی خودم را از میان این همه داستان و زندگی تونستم هر روز بیشتر پیدا کنم، زندگی استاد من و مریم جان را خیلی خیلی دوست دارم و تحسین میکنم اما من به این حرفم خیلی ایمان دارم که وقتی مدارم بالاتر بره در حالی که به خودشناسی بیشتر و بیشتر رسیدم میتونم اون چیزی که میخوام را دقیقا پیدا کنم و این هم تنها با ادامه دادن من میسره که دارم اینکارم میکنممم .. دقیق ترین چیزی که خودم میخوام را زمانی میتونم بهت بگم که کمی جلوتر برم چون الان بیشتر از یک چیزی توانایی درکش را ندارم .. ))
اووه چی شد میخواستم در مورد سمیرا جان بگم .. من اسم این را گذاشتم رهایی . ..
من نمی نویسم آخه … گذاشتم هر چی خواست را خودش بنویسه ذهن به شدت خلاقِِِِی دارم توی نوشتن . و واقعا خدای درونم را تحسین میکنم اوکی اوکی
سمیرااا را بگمم
امروز داشتم قرآن میخواندم عشقمم البته جالبه که بهت بگم این روزها چندبار میرم سراغش .. یعنی اون منو میکشونه … دیدی میگی من مغناطیس خوشبختی و ثروت هستم .. اینم یکیشم .. صاف قرآن که اندِ درکِ خوشبختیه منو میکشونه و میگه بیااا بیاا بخون .. امروز بعد از مدت هاا شاید یک سال دو سال قرآن خواندم اونم عربی با صوتِ! من قبلا وقتی کوچیک بودم مداحی میکردم!
اونم چه صداییی اووف یادمه که توی پنجم دبیرستان واسه مدرسه مداحی میکردم توی راهنمایی که رفتم سه سال من یا داشتم دعا میخواندم یا قرآن روی صف … خلاصه .. اما توی دبیرستان اصلا!
من صوتِ خیلی خوبی دارم خداروشکر .. یک چیزی درونمه که صدای من را حتی واسه ی خودم سوزناک میکنه چطوری بگم.. شدیدا جذب کننده میکنه .. من حتی تا قبل از ماه رمضان سال 96 میرفتم جلسه قران وبرای 50-60 و گاهی بیشتر و کمتر آدم قرآن میخواندم خب اون موقعم کوچک تر بودم البته الانم کوچیکم مگه 24 سال سن چیزیه .. نه من خودم را یک آدم کوشوووولووو میبینممم که با دیدن یک گل یک بچه ذوق و شوق میکنهه هاا گفتمم بچه امروز خواهرم اومد خونمون نی نییی کوشولووشو اؤرده بود آقا مهزیازر که امروز 44امین روزشه .. عزیزمم انقدر دوستش دارممم هااا خداروشکر خداروشکر مدام بهش میگم خیلی خوش اومدی توی دنیای زیبامون امیدوارم که مسیر خودت را خیلی زود پیدا کنی عزیزم.. اونم فقط نگاهم میکنه .. مثل امروز خداروشکر خداروشکر خداروشکر اهااا میدونی داشتم اون موقع که نگاهش میکردم به خودم میگفتم خدا جون خوشحالمم که توی مدار ثروت و فراوانیمم میدونم که دیدن این بچه هم خودش ثروته* و خداروشکر که من ثروتمند هستم واقعا.. امروز قرآن خواندم و بعدش چقدر حس میکردم صدامم را دوست دارم و چقدر خوبه که این صدام را علاوه بر نوشتنم و عکس ها و کلی مهارت دیگه ام که با عشق با دنیا به اشتراک میذارم صدای زیبام هم به اشتراک بذارم .. اوکی اوکی
آیه های 33 تا 37 زمر بود .. وقتی خواندمشون یک آرامش بسیار فوق العاده ای داشتممم
حسم یک دفعه گفت زنگ بزن به سمیرا جان و بهش تبریک بگو واسه اینکه مسیر خودش را پیدا کرده ..
این در حالی بود که قبل از اینکه زنگ بزنم و قرآن بخوانم توی همون حالت مراقبه، من توی همون خواب دو تا کسب و کار جدید را پیدا کردم توی همین شهر زیبام که این افراد هم عاشقققق کارشون هستد و حسابییییییییی هااا تماممم وقت سرشون شلوغه و چه علاقه اییی هم به کارشون دارند خداروشکرر یکیشون تعمیرات یخچال و کولر و … کلا تعمیراتیه که همین سر خیابونم هست کنار رود .. یکی دیگه هم اون ور پل و آب، یک فروشگاه بزرگ بذار قبل از اینکه برم سراغ داستان سمیرا اینو بگم، یک خانواده ای هست به نام سرافراز که کارشون را از یک مغازه ی خیلی کوچولوی مثلا 4 در 4 اینجوریا شروع کردند .. این آدم بسیار بسیار صادق بودند و هستند .. کارشون از این چیزهای پلاستکی هست چی بهشون میگن خدای درونم؟! اوووم از اینا که نایلون و لوازم یکبار مصرف و سفره یکبار مصرفه اصلا اسمش را نمیدونم واقعا .. اوکی .. گذشت و گذشت تا اینکه دیدم که کنار اون مغازه حالا تخم مرغ فروشی هم باز کرده و تخم مرغ خیلی از مغازه های شهر هم تامین میکنه .. گذشت و گذشت .. تا اینکه دیدم کلا اونجا را خراب کرده و چی زده؟ یک فروشگاه بسیار بزرگ مواد غذاییی که همه چی میتونی توش پیدا کنی با قیمت تقریبا ارزون .. این مغازه اش صاف جفت بزرگترین کافه فست فود رستوران شهرمون هست که من اونجا مسئول کافه و کلا قسمت تولید محتواش را بر عهده داشتم .. هر باررر اقاا میرفتممم کافه هااا میدیدم این فروشگاهه ماشینههه که دم درش پارکه و آدم آدم میرن توووو خیلییییییی شلوغهه هر بار به خودم میگفتمم ببین این چه باورهایی داره خدای من .. اصلا هاا فروشنده ها را ببینی خود خانواده ی بنظیر آقای سرافراز راا آدم هایی سادهههه سادهه که نگو ولیی ایمان ایمان ایمان را میشه تو چشم و دل و زبانشون دید میشه مدام از خدایاشکرت خدایا شکرت گفتن هاشون دید و حس کرد و شنید … و من هر بار تحسینشون میکنم .. اصلا فرقی نداره واسه این مغازه کی بخوای بری اونجا .. داستان اینه هر وقت بری مشتری هست … خدای من فراوانی هااا ..
این روزهاا هم وقتی دارم بیشتر قران را میخوانمم دارم بیشتر درک میکنم که خداااا نیازی نداره بخداا که تو عزیز دلممم همه چیزهای عالیی را بخوای با هم یکجا داشته باشی بخواد نیاز داشته باشه اصلا تو کمی زجر بکشی .. اصلا اصلا .. ببین این رب این خدا یک انرژِی خلاق که داره به باورهای غالب تو پاسخ میده به کانون توجه شما … اصلا مهم نیست چقدر خواست ات برات بزرگهه هر چقددر میخواد باشهه بابااا من دارم در مورد ربی میگم که این روزها با قرآن خواندن و مدام اشک ریختن های غیرارادی دارمم دیونه میشم از این همه بزرگیش … آقاا گفته همه چیییییییی هستتتت بخدا الهه، گفته همه چی هست… گفته تو ایمان بیاررر ایمان ایمانن ایمان بیار که من هستممم من دارم هدایت میکنم من خلقت کردم.. گفته خودت را پاک کن از هر ناپاکی توکل توکل …. گفته به خلوصیت برس .. حتی گفته با اشیتیاق سوزان به سوی من قدم بردار .و بیااا . .. گفته با عشق … اخ اخ اخخخ وقتی اینو میشنوممم و میگمم هاا اصلا کسی چیزی نیست که دوستش نداشته باشممم … ببین هر بار میگم به خودمم فقط باور باور باور باور باوررررر حالا وقتی داستان سمیرا جانو گفتمم خیلی ماجرا و نوشته از اینی که هست جذاب تر هم میشه .. یک Rest بدم به عشقممم که اگر چیزی میخواد بره بیاره و نوش جان کنه … تا ادامه اش را بخوانیم … قبل از اینکه بری بگممم که عاشقتمممممممممم منننن اووم بوس ( خخ یعنی دیونه ی شادیم که دومی نداره بخدا )
بعضی وقت هااا انقدر میخندمم به نوشته هااممم که حد نداره میپاچم اصلا برگام میریزه اصلا .. امروز من داشتم قسمت 26 را میدیدم اونجاا که استاد میگفت خدایا شکرت خیلیی خوبه هااا بالای 50 بار دیدمش حتی اون تیکه را بریدم و صوتیش کردم و گذاشتمش توی mp3ام که گوشش بدم و .. خیلی انرژیش بالاست لامصب .. خداروشکر … خب خب … بریم نفس؟
اوکی) اول اینکه به خاطر خلقت خودم، شما، پدر، مریم جان خدارو واقعاا شکر میکنممم و دوم اینکه خدا را تحسین میکنمم به خاطر خلقتمون خداروشکرررر
خب رسیدیم به اینکه، قرآن این روزها مخصوصا دیگه مدام میتونم خدای درونم را بیشتر حسش کنم که اونه که این کتاب را نوشته و این خیلی خوبه خیلی حس خوبی داره چرا که چنان ارامشی میگیرم که حد نداره اصلا ..
حسم گفت بعد از اینکه توی این آیه نوشته شده:
وَالَّذِی جَاءَ بِالصِّدْقِ وَصَدَّقَ بِهِ ۙ أُولَٰئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ
و آنکه سخن راست و درست آورد و کسانی که آن را باور کردند، اینانند که پرهیزکارانند.
لَهُمْ مَا یَشَاءُونَ عِنْدَ رَبِّهِمْ ۚ ذَٰلِکَ جَزَاءُ الْمُحْسِنِینَ
برای آنان نزد پروردگارشان آنچه بخواهند فراهم است؛ این است پاداش نیکوکاران؛
تا خدا زشت ترین اعمالی که انجام دادند از آنان محو کند، و آنان را بر پایه بهترین عملی که همواره انجام می دادند پاداش دهد
آیا خدا برای بنده اش [در همه امور] کافی نیست؟ (أَلَیْسَ اللَّهُ بِکَافٍ عَبْدَهُ ۖ )و مشرکان تو را از کسانی که غیر خدا هستند، می ترسانند و هر که را خدا به کیفرش گمراه کند، او را هیچ هدایت کننده ای نخواهد بود؛
و هر که را خدا هدایت کند، او را هیچ گمراه کننده ای نخواهد بود. آیا خدا توانای شکست ناپذیر و صاحب انتقام نیست؟
من وقتی به اینکه خدا گفته میشه هر نعمتی که میخوای داشته باشی دیدم همون حرفِ استادِ( خداست ) باباااا میشه همه ی چیزهای عالی را با هم یکجاا داشت میشه سلیمان بود میشه بله مثل استاد همه چیز را واقعاا داشت و آزادِ ازاد بود اصلا ( واقعا نعمتیه الهه جان که میشه الگویی به این نظیری مثل استاد جون داشت خداروشکررر خداروصدهزارمرتبه شکررر واقعاااا ) و با تحسینش و اینکه مدام به خودت بگی که بابا اگر این فرد تونسته منمم میتونم، منم که دارم خلق میکنم زندگیم را با افکارم با تبدیل انرژی که دارم با افکارم میدم و دارم به ماده تبدلشون میکنم .. با تحسین کردن با اینکه بگم آقاا همه ی ما از یک سیستم عصبی برخورداریم این فرد (افراد) تونستند منممم میتونمم داشته باشمم ، مدام به خودم بگممم که آقاا خدای درون استادممم خدای درون سلیمان خدای درونه منمم هست منممم میخوامم داشته باشم منم میتونم خلق کنممم منمم خدا جون لایق بهترین هااممم منم میخوام بهترین هااا را داشته باشمم توی همه چیز، تمام جهان سرای من بررای منه و مسخر منه … وقتی اینا را بگی میشه باورپذیرتر برامم //
بگم که من تازه این مسیر را پیدا کردم تازه رسیدم بهش تازه به یادش آوردم تازه دارم درکش میکنم وگرنه قبلنم بودش ولی منن اونی نبودم که بایست میبودم .. الان هم مدارش شدم و دارم استفاده میکنم ازش
سمیرا سمیرا بذار از این جیگر بگم
آقاا حسم گفت بعد از این آیات بهش زنگ بزنم توی همین روزی که گذشته .. خیلی تو دلممم با تمامم وجودممم دیدمم با کمال میل بمباران تحسینش کردممم جالبه دیگه منم اولین کلمه ای که میگم تو مکالمتم به جای سلام! میگمم عاشقتمممممم من اینم یک تاثیر مثبتیِ که از استاد جونم عشقمم پذیرفتش و در خودم رشدش دارممم ( البته باید شماره اش توی گوشیم باشه!)
تحسین تحسین تحسین تحسین
خیلی هم مایل بودم که داستان هدایتش را بگه …
گفت گفت گفت .. خدای من خدای من خدای من ..
گفت محمدد بخدااااااا هااا اصلا معجزه شده! از وقتی که این همه ثروت و فراوانی را هر روز میدیدم و تحسین میکردم واین دیالوگ بالا را ( تحسین| سیسیتم عصبی | خالق .. ) مداممم با هر فراوانی و ثروت هر آدم موفق و ثروتمندی دیدمم هاااااا خودمم هم هدایت شدمم اصلا دست هایی اومدند اصلا یک جوری شد هاا قدم قدمم خدا نشونم داد مسیرمم را خدای من حالا ببین الهه جون
سمیرا آدمیه که همیشه کلا دوست داشت قبلا هم یادمه بهم میگفت پارسال میگفت محمد من دوست دارم کرم (crem) درست کنم لوازم آرایشی بهداشتی درسست این عشق منه این علاقه ی منه … من باورم نمیشد دخترر این سمیرااا جوریی عوض شده رفتارش هااا یک جوری اعتماد به نفس گرفته هاا میره جلو دوربین و محصول خودش را معرفی میکنه محصولی که حالا خودش با دستای توانمند خودش درست میکنه و خودش ویدیو میگیره از خودش خودش ادیت میکنه همه کاره ی خودش شده، خداییی من میگه محمد بخداا اصلااا من هاااا همین سری آخر کرم هایی درست کردممم بخداا از کرمانشاه هرمزگان بوشهر و کلی جای دیگه .. سفارش دادند اصلااا قبل از اینکه بخوام درستشون کنممممم همه فروخته شدند
حالا به نظرت کی هدایت کرد؟
کی داره درست میکنه این عشقاا را ؟
کی داره میفروشه؟
کی داره میخره؟
خداوند یکتای جهان آفرین داره همه ی کارهاش را با هم انجام میده
چرا؟
چون باور دارره … باورش کرده خدا همه چیز و همه کس میشه واسش به شرط ایمان
چون میدونه که ..
همین))
واقعا به سمیرا گفتممم گفتمم ببین دیگه تموممم من از همین امروز بعد از این مکالمه میرمم به همه ی دوستام میگممم که چه شجاعتی داری چه کار کردی تا اول برای خودم باور پذیر بشه که منم میتونم کسب و کار خودم را داشته و هم برای عشق دلاممم
میدونیی خیلیی براش خوشحالم و سپاس گزارم که سمیرا جان مسیر خودش را پیدا کرده …
یاد این حرف میافتم وقتی توی مسیر درست با باورهای درست باشی … BOMB
این دنیاست که میاد سمتت … چرا که تو نگاهت اخرته
حسم میگه که یک چیز دیگه هم میخوام بگم که اونو توی قسمت دیگه ای میگم، قسمت 27 سفرنامه
عاشقتممممممممممممممم من
الهی شکر که هستیییییی
به نام خالق زیبایی ها
خدایاااااااااااااااا تو را هزاران بار شکر میکنم که دارم با خودت زندگیم رو هر روز زیبا تر و عاشقانه تر میسازم
مهربااااااااااااااااااااانم تو را به خاطر این که منو خالق زندگیم قرار دادی و میتونم هر انچه که دوست دارم رو وارد زندگیم کنم شکرت الهی شکرت
سلااااااااااااااااااااااااااام محمدم ؛ عشقممممممممممم؛ نفسسسسسسسسسسم ؛ زنددددددددددددگی من ؛ نویسنده ی خوش قلمممممممم
من عاشقتمممممممممممممممممممم
محمددددددددددم ممنونم از خدا که تو رو عزیز دلم رو وارد زندگیم کرده و تو برام زیباترین هدیه ی خدااااااااااااااااایی عشقممممم.
و چقدر حالا زندگی جدیدمون رو دوست دارم چقدر حس و حالم عاااااااااااااااااالیه
من شاد شاد شادم
چون عشقمممممممممم شاد و پر از انرژی مثبته و این انرژی ش رو هم به منم داده
محمدم من با تک تک کلماتت پر میشم از حس خوب خدا
پرمیشم از زیبایی و خوشبختی
پر میشم از زیبایی و ارامش
ازت یه دنیا ممنونم که با قلم بی نظیرت برام مینویسی
همیشه برام بنویس و منو با این زیبایی حس و عشقت خوشحال کن
عاشقتممممممممممم نفسسسسسسسسسسم
من عاشق این هم پایه بودنتم
منو یاد این اهنگ زیبا انداخت( خنده )
کنار منی و کنار توام //تورو میخوامت من واسه خودم
چیجوری پیگیر تو شدم همه فهمیدن //تو که پیشمی همه چی رواله
چقدرحس بینمون باحاله //نه دیگه تورو به یه دنیا نمیدم
میخوای دوتایی بشینیم پایتم من //هرجا بری پایتم من
شمالو بچینیم پایتم من تو لب تر کن //میخوای دوتایی بشینیم پایتم من هرجا
بری پایتم من شمالو … بچینیم پایتم من عاشقتم خب
اینجوری که نگاه میکنی آدم خودشو گم میکنه…….
یوهووووووووووووو چه عشقی دارم من
چه عزیزدلیییییییی دارم منننن
“ولی بعد ناگهان من رو میکنم به شماا عشق دلممم و میگم: عاشقتمممممممممممممممممممم من”
( ابر خنده ی مینینونیییی هوهووووو )
منم به شما عشق دلممممممممممم میگم: منمممممممم منمممممممممم عاشقتمممممممممم
محمددددد اینکه برام نوشتی وقتی قران میخوندی و احساس میکردی که پیشتم یاد فیلم پدر افتادم چند سال پیش میذاشت
نیمدونم نگاه میکردی یا نه
یکی از نقش های اصلیش حامد بود که حافظ قران بود؛ بعد عاشق یکی از همکلاس هاش شده بود که خیلی با قران اشنا نبود و بعد از اینکه با حامد ازدواج کرد از حامد میخاست که مدام براش قران بخونه و ….
نمیدونم وقتی این جمله ی زیبات رو خوندم یاد خودم و این سریال افتادم
“آقااا قرآن هم وویس گرفتم ان شا.. خودت میشنوی مدام احساس میکردم پیشمی .. این در لحظه بودن را توی روابط به خودم باید تبریک بگم خداروشکر خداروشکر اینم موفقیت قابل تحسینی هست برای خودم که این روزها با وجود شما بیشتر احساسش میکنم و به خاطرش خدا روشکر میکنم”
این بند از نوشته ت رو خیلی دوست داشتم محمد و دوست دارم هر وقتکه دیدمت برام قران بخونی و منم کنارت بشینم و این صدای زیبات رو گوش بدم و نگاه به این صورت ماهت کنم.
خیلی دوست دارم با هم توی دل طبیعت باشیم توی چمن های زیبا بشینم و برام قران بخونی و منم کلی لذت ببرم.
اه خدااااااااااااااایا شکرت به خاطر وجود ارزشمند عزیز دلم توی زندگیم که خیلییییییییی دوسش دارم چه هدیه ی زیبایی رو بهم دادی عشق من.
من عاشق این شادی هاتم عزیز دلمممممم
همیشه برام بخنددددددددو شاد باش
وقتی میبینم که این قدر پر از انرژی هستی کلی حالممممممممممم رو خوب میکنی
منم مثل خودت شاد شاد شاد میشم عشقمممممم
محمددددددددمن پایه تم برای جهان گردددددددددی
راستی محمد من خیلی وقته اینستام رو حذف کردم ولی دوست دارم یه سری به پیجت بزنم
به خاطر عشقممممممممم وصلش میکنم چون دوست دارم پیچ زیبات رو ببینم و کلی عشققققققققق کنم.
راستی من پیجتو ندارم میشه لطف کنی برام بفرستی
راستی محمد درمورد سمیرا گفتی ؛افرین به دوست عزیزمون سمیرا خانم که این قدر شجاعانه تونسته برای خودش کسب و کار عالی رو راه بندازه و یه خونه ی فوق العاده ای رو توی لارج ترین منطقه تهران برا خودش بگیره و این همه موفقیتش رو با تمام وجودم تحسین میکنم و چقدر الگوی خوبیه
واقعا این دختر تحسین برانگیزه
با تمام وجودم این همه اعتماد به نفسش رو این همه شجاعتش رو تحسین میکنم.
و اینکه شما عزیز دلم رو تحسین میکنم به خاطر اینکه داری روی خودت کار میکنی و اون کسب و کاری که بهش علاقه داری رو میخای دنبال کنی و برای خودت مستقل باشی و اون چیزی که دوست داری برای خودت خلقش کنی
اره محمدم این مستقل بودن و استقلال داشتن توی همه چیز برام قابل تحسینه و دوست دارم ادمی هایی که مستقلن و من همیشه خودم مستقل بودن رو توی تمام جنبه های زندگیم دوست دارم.
محمدم اینکه به سفر و تولید محتوای تصویری و نوشتاری علاقه داری و همین رو دوست داری پس همینو دنبالش باش عزیز دلم
منم چقدر این شغلی که بهش علاقه داری رو دوست دارم بخدا
و چقدر خوشحالم که این شغل رو انتخاب کردی محمد وقتی میبینی که همین علاقه ته همینو دنبال کن عزیزدلم.
خیلی خوشحالم کردی که برام از شغلی که دوست داری رو برام گفتی منم لذت بردم
و تحسین میکنم این ذهن خلاقت رو عشقمم
محمد من همیشه عاشق این بودم که عشقی رو داشته باشم که قران رو عالی بخونه و الان دارم میبینم که عشقم این ویژگی رو داره و چقدر از این بابت بخدا خوشحالم خیلی خوشحالم خدااااااااایا شکرت
تحسینت میکنم عزیز دلم به خاطر این صدای زیبایی که داری
محمد خیلی دوست دارم این صدای زیبات رو بشونم خیلی مشتاااااااااااااااااااااااااااقم خیلییییی
راستی در مورد آقا مهزیار کوچولوووو گفتی ای جااااااان چقدرم نازه این گل پسرمون
ای جااااان گفتی بچهههه؛ منم عاااااااااااشق بچه م و عاشق اون ستاره ای که بالای این جمله ی زیبات گذاشتی ( لبخند و چشمک)
“خدا جون خوشحالمم که توی مدار ثروت و فراوانیمم میدونم که دیدن این بچه هم خودش ثروته*”
اها داشتی در مورد ایه ی قران میگفتی اره منم این ایه ی که برام فرستادی رو خیلی دوست داشتم خیلی زیبااااااااا بود واقعا ارامش محضی رو به ادم میده.
محمد در مورد خانواده ی عزیز سرافراز که برام تعریف کردی واقعا این ایمان و توکل شون رو این امیدشون رو به خدا تحسین میکنم اینکه همیشه سپاسگزار خدان واقعا یه خانواده ی فوق العاده این که توی این کسب و کارشون فقط روی خدا حساب باز کردن ؛ فقط به خودش اعتماد کردن و این اعتماد و ایمان به خودش داشتن شون خیلی تحسین برانگیزه
اینکه از کم شروع کردن و این تکاملشون رو طی کردن و این شجاعت شون رو دوست داشتم و تحسین میکنم اعتماد به نفس شون رو که از همین ایمانشون به خدا میاد
بازم تحسین میکنم این خانواده ی عزیز و دوست داشتنی و الهی رو.
محمد ممنونم که داستان کسب و کار این خانواده رو برام نوشتی و خدا چقدر زیبا نتیجه ی این اعتماد کردن بهشون رو داره زیبا جواب میده
و چقدر عالی داری محمد این کسب و کارها رو برای خودت مرورمیکنی اینکه داری اون حس زیبای خداگونه شون رو میبینی و برامون یه الگو میشن برای راه اندازی کسب و کاری که دوست داری و بهش علاقه داری
محمد یه چیزی بگم اون توکل که گفتی خیلی مهمه عشقمممم ؛اینکه پا بزاری روی ترس هات و تنها به خودش توکل کنی مهمه
اره عزیز دلم میدونم همیشه این نجواها هست ولی این ماییم که باید قدم اول رو برداریم بعد ببینم که خدا چطوری بهمون راه رو نشون میده
یاد همون شعر زیبایی که استاد میگه
تو خود پای در ره بنه و از راه هیچ مپرس/// خود راه بگویدت که چون باید کرد
محمدم به هر چیزی که علاقه داری با ایمان به خودش قدم اولت رو بردار عزیز دلم اون همیشه همراهمونه و همه ی راهها رو برامون نشون میده
این ماییم که باید ایمانمون رو نشون بدیم عزیزم
چقدر این پارگراف زیبات رو درمورد توکل کردن و پاکی قلبمون رو زیبا نوشته بودی من عاشق این نوشته های زیبا و الهی تم نفسممم.
محمد دقیقا سر همون خطی رسیدم که برام نوشتی یه رست بدم به عشقم که میخاد چیزی بخوره ؛خواهر م اومد یه بستنی خوشمزه ای رو برام اورد
خدااااااااای من چقدر این اتفاقات دارن زیبا برام میافتن دقیقا با این جمله ی زیبای عشقمممممممم ؛من عاشقتممممممممم نفسسسسسسسسم
اوووم خیلی خوشمزه ست بفرما عشقمممممم
محمدم این ایه های زیبای قران که برام نوشتی رو خیلی دوست داشتم واقعا این ایه ی زیبا رو که “الیس الله بکاف عبده “رو همیشه برای خودم تکرار میکنم و یک قوت قلبی برامه همیشه.
و این ترجمه ی زیبا رو خیلی دوست داشتم
برای آنان نزد پروردگارشان آنچه بخواهند فراهم است؛ این است پاداش نیکوکاران؛
ممنونم عزیزم دلم که اینقدر برام زیبا مینویسی و من بارها و بارها با عشق و با عشققققققق و با لذت میخونم این نوشته های زیبات رو عزیز دلم
محمدم خدا خدا خدا خودش همه چیز رو برامون درست میکنه کافیه که قدم اول رو برداریم
من عاشقتمممممممم عزیز دلم
محمد من حسم نسبت به اینکه نوشتی “عشق من؛ سفر و تولید محتوای تصویری و نوشتاریه … محتوای تصویری از زیبایی های تماممم جهانننن و نوشتن هم در مورد قانون توی بطن داستان” خیلی خوبهههههههه
حالا خودت هر چیزی که بهش علاقه داری عزیزدلم.
از خدا میخام همیشه هدایتگرمون باشه.الهی امین
بازم ممنونم که برام نوشتی عزیزم دلمممم
خیلییییییییییی دوست دارم محمدم
خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت
خدای آسمان ها و زمین سپاس گزارم
خدای یگانه سپاس گزارم
خدایا یکتای جهان افرین سپاس گزارم
خدای مهربان و بخشنده ام سپاس گزارم
سلام به زیبا جانم؛ بانو جان الهه ی زیبای خداوند یکتایم که بر هر چیزی تواناست هر چیزی را میتواند به محض خواستن بگوید باش، آنی موجود میشود.
خدای من از لطفی که به من کردی سپاس گزارم، فرصت زیبای زندگی زیبای زندگی زیبای زندگی آره فرصت زیبای زندگی به من دادی خدا جونِ من
بانوی من، سلام
بانوی تمام تحسین برانگیز من
ساعاتی پیش به نتیجه ای رسیدم که خدایم به من گفت در پی یک سوال از خودم، اینکه چرا یک دفعه این جوری وارد یک شوکی عظیم شدم که ایمان فراموش شده ام را دارم به یاد میارم هر روز بیشــتر؟
و پاسخش را آنی به من گفت: آره زیبای من
این رب همیشه پاسخش مثبته و چقدر زیبا خواسته های شما را به تحقق محقق کرده.
من میدونم چرا ..
ایمان
ایمان
ایمان
تو ایمان داری به خدا
تو ایمان داری که پاسخت را میده حتما و چشم امیدت فقط به خودشه همین الان میتونم چشم های برق زننده ات را که داری به آسمون با نگاهی عمیق و اشک بار به خدای خودت نگاه میکنی و با او به صحبت نشستی را حس کنم، تو ایمان داری
و من چقدر چقدر چقــــدر میتونم تحسین کنم این ایمانت را چقدر میتونم بهت افتخار کنم، چقدر من خوشبختم اخه، چقدر خوشبخت خدای من، چقدر خوشحالم که میتونم ببینم همچین آدمی را با ایمانی که میدونه و باور داره و ایمان به این باور داره بس که تکرارش کرده به شکل های مخلتف که خدا پاسخ من را همواره میدهد.
ساعاتی قبل آمدم که کامنت ارزشمندم را برای قسمت 32 بذارم که بهم الهام شد وگرنه نمیومدم .. پای تعهد پادشاه انه وسطه .. اونم با مهم ترین فرد زندگیم .. انجام دادم خداروشکر.
اون موقع پیامی برای من نیومده بود
و من بعد از اون وقتش شده بود که دنبال الگوهای دیگر برای تایید باور من حیث لایحتسب باشم مخصوصا توی قسمت مالی
خدای من که به من همواره لطف داره من را هدایت کرد به عقل و کل: میدونی اولین چیزی که دیدم این بود: لطفا تجربه های خود را برای این مورد من حیث لایحتسب بنویسید:
میبینی هم زمانی را؟
میبینی هدایت را بانو جان؟
میبینی؟
دیدم و قوی تر شد خداروشکر
یاد شما افتادم .. و یاد این سوال و پاسخ .. گفتم خدای من، من دارم سعی میکنم سر به تسلیم تو در بیارم حسم برای نوشتن خوب بود، ولی کافی برای من نبود، بهش گفتم خدای من منم میخوام نشانه بذارم برای اینکه بنویسم یا نه،
گفتم اگر اول صبح با صدای خواهرم بلند شدم که 100% احتمال نداره ولی چون تو خدایی میشه: اگر صداشو شنیدم مینویسم .. پیامت را مینویسم .. و منم خوشحالم از این طاعت
.. لحظه های بود که بعد از اینکه پیام های اون قسمت را خواندم … یک پیام برای دوست .. و بعد عه! یک نقطه ی آبی کنار عکس زیبایم.
وقتی رفتم نگاه کردم دیدم خدا اصلا خودِ خودشه را آورده! دیگه نشانه از این بزرگتر
خندیدم و شکر کردم ..
شکر کردم از این صحبت از این ارتباط با خدایم
شکر کردم از این رابطه ام با خدایم شکر کردم از این خراب بودنِ حالم برای خدایم
شکر کردم از این اشک بار بودنم
شکر کردم که خدایم صدای منِ خوشبخت را میشنود، راستش دیشب باهاش دعوا کردم و با گریه خوابم برد اونم در حالی که مثل یک نوزاد به خودم پیچیده بودم .. سخت بود .. سخت .. ولی به خودم گفتم این منم که این اتفاق را جذب کردم .. هر جوری بود ردش کردم، موقع خواب گفتم خدای من با اینکه از خودم ناراضیم و دوست ندارم امشب با دعوا با تو با ناراحتی بخوابم .. خدای من یادته هر بار که میخوام قران بخوانم دعای اول را میخوانم اونجا که میگم: خدای من با همین خواندن قران رغبتم را به خودت زیادتر کن غم و اندوهم را از بین ببر .. نور دیدگانم کن ..
در حالی که مثل یک نوزاد به خودم پیچیده بودم از بی کسی انگار و پتو را به دور خودم کشیده بودم و چشمامو بسته بودم گفتم خدایا خدای من تو بزرگی و من کوچیک تو رحم کن تو بزرگی تو همه را خلق کردی اونم از یک نفس ( آیه 1 نساء) گفتم بابا من کجام خدااااا .. تو خدایی تو بزرگی تو در فهم نگنجی تو ثروتی تو مکنتی تو دلیل خنده هامی تو دلیل نوشته هامی تو دلیل قدم برداشتن هامی تو دلیل عکس هامی تو دلیل عشق بازیامی تو دلیل تجسم کردن هامی، تو دلیل همه کارهای منی … همون موقعا بود که اشکم اومد .. آروم شدم .. اروم شدم با الا بذکر الله تطمئن القلوب ..
و بعد خوابیدم و گفتم اگرم الان بمیرم خوب زندگی کردم.
اما صبح دیدم در حالی که چشم هام دوباره باز شد و من به شگفت اومدم گفتم اخه شاید نباشم دیگه و چقدرم خوب میشد اگر نبودم .. اما الان که هستم پس اگر هستم بذار زندگی کنم .. و امروزی گذاشت به خودش قسم میخورم که بهترین روز زندگی من بود تا به الان که با این آخرین پیامی که برای نوشتی همین زیر همین پیام، هدیه ای بهم داد که چی بگم چی بگم
از کدوم نعمت بگم بانو جان زیبا جان
تو چقدر خوبـــــی؛ بانوی من
تو چقدر صبـــــوری: زیبای من
تو چقدر تحسین برانگیـــری: زیبا جان من
تو چقدر زیبا عشق میورزی: آری عشق من
تو چقدر زیبا مینویسی و جریان پیدا میکنی: دوست من
دوست داشتن های تو چقدر زیباست
نگاه تو چقدر رویاییه
و اما ایمان ایمان ایمان ایمان ایمان ایمان تو چقـــدر شگفت انگیزِ که این همه من را به تو مایل کرده.
میدونی پاسخ چی بود؟
بهم گفت خدای من بهم پاسخ داد: که محمد شما از اول سفرنامه هر بار میومدی توجه میکردی به رابطه ی بنده ی بینظیرم با من و تو تحسین میکردی، به راستی که تو محمد جان با تحسین کردن هر بارت که میخواستی ایمانت رابطه ات صبوریت با خدای خودت به این شکل بشه.
گفتمش اره آره آره راست میگی خدا جون اصلا یادم رفته بود که من هر بار الهه راا تحسین میکردم این رابطه اش با خدا را چقدر عمیق و زیبا که من نمیتونستم درکش کنم خیلی ولی میدونستم این نگاه این رابطه این در صلح بودن این صبوری فوق العاده این استمرار انگارررررا این آدمم اصلاا تو دنیا نیست بخدا نیست انقدر که ثبات فرکانسی و من متوجه این تفاوت ها با خودم بودم چون نداشتم اون ثبات را نداشتم الانم ندارم فقط کمی بهترم، وبعد گفتم آره اره خدا جون اگر من خالق خب میخوام حرف زدن بنده ات الهه را همسفرم را با تو بیشتر درک کنم خدای من تا بیشتر بهم در این سفر خوش بگذره ..
و هر بار هم خب تحسین میکردم این رابطه و ایمان و راسخ بودنت را به خداعزیز من
ومن هر بار به خودم میگفتم که منم میتونم داشته باشم .. اما فراموش کردم تا اینکه روزی شد و من وارد یک شوک شدم و از اون روز تا الان که چندین روز میگذره قرآن شده بهترین همراه من و کسی که این نوشته ها را بر قلب محمد الهام کرده، شده بهترین دوست و مولای من همونطوری که بود .. و بعد از چند روز و جابه جایی مرزها در ذهن و قلبم تازه متوجه شدم که رابطه ی تو با خدای من چه طوره عشق و عزیز دلِ من
دیدی؟
دیدی چقدر به نفع من شده .. دیدی چقدر باعث شد تو ایمانت به خدا بیشتر بشه
عاشق تر بشی ؟
دیدی این اون پیامی بود که میخواستم بگم و از خدایم که پاسخ من را داد به خوبی این اون چیزی بود که میخواستم بگم تا بدونی که این روزها این اتفاقات دقیقا همونطوری که گفتی داره ما را اماده تر میکنه ظرفمون را بزرگتر میکنه برای من حیث لایحتسب
دقیقا برای این باور
اینکه خدا میتونه بهم بده از جاهایی که حتی فکرش را نمیتونم بکنم اونم بی نهایتتتتتت بی نهایتتت
اما چی میخواد این بی نهایت تو خوب میدونی عشقمم .. ایمان ایمان ایمان میخواد باورپذیر بودن
و من تازه دارم روندش را طی میکنم .. امروز صبح تا شب اگه بگم چطوری بود موهای بدنت سیخ میشه ( عه! مگه مو داری خخخخ )
خب خب رسیدیم به قسمت بعد از سوپرایز
سلاممممممممممممم نفسسسسسسسسسسس
سلام عشق دلممممممممم
آره از خدا خواستم که این نوشته را دو قسمتش کنم اول در مورد خودش بگم: میخواستم بازم آگاهانه ایمانم را به خدا با بزرگیش بیشتر و بیشتر کنم و بعد نوشته را هدایت کنه که بزنیم سرکله ی هم و بخنیدیم هااااااهاا
هاااا بخنددددد نفس .. بخند که باورن داره میزنه شل شلقی هااا
بزنه که دنیا به رومون بخنده
بخند که خنده هات معجزه است هاا
بخند که تصور و تجسم هات معجزه است عشقم
بخند یک عروسک دارم اسمش منشاس | Mensha
این عروسکم که اندازه ی قد کف دستمه یک دستش رفته .. اون موقعی که دو دستش بود هم همش میخندید الانم که یک دستش رفته بازم میخنده اگر اون دستش بره هم بازم میخنده اگر کلشو هم بکنی هم بازم میخنده میدونی چرا نفس؟
دلیلش را نمیگم تو بگو …
این منشائه پایه سفرم بود هاااا … این پایه سفرهام بود همیشه از دیدنش خنده ام میگرفت اگر کمی انرژیم پایین میومد نگاهش میکردم حالم جا میومد .. تازه وقتی بساط میکرذم هر کسی که اطرافم بود هم معرفیش میکردم کلی فیلم ازش گرفتند هر جایی که میرفتم بس شاد و خندون همیشه .. خداروشکر
حالا میدونی چیه؟
اینکه من چقدر خوشحال و شاد و ثروتمند و خوشبختممم که
وقتی یک نفر دیگه هم هست که وقتی میبینمش همش لبخند میاد روی لبای خوشگلم ..
آره خودت عزیزم
من به خاطر وجود ارزشمندت از خدا سپاس گزارم سپاس گزارم سپاس گزارم
میدونی؟ خدا را به خاطر خلقت هدف دارت تحسین میکنم اصلا
و میدونم بی نهایت بهت افتخار میکنه ..
اوکی اوکی
قطعا بی نهایت اتفافات عالی در راه .. باید ثبات فرکانسی داشته باشم و داشته باشیم.
من دارم قسمتم را انجام میدم و تو هم میدونم داری انجام میدی چون تو ایمانت خیلی بیشتر منه و من دارم سعی میکنم که الان این سعی کردنِ برام خداروشکر لذت بخش تر و ساده تر شده برسونم به امید خدا …
توی یک در صلی کامل هستم و این توانایی کنترل ذهنم را و همزمان روی قرآن و ایمان و اهرم های رنج و لذت هام در محور قرآنی که میخوانم دارم کار میکنم دارم احساس میکنم بهتر شدم بازم بهتره بیشتر و بیشتر تلاش ذهنی کنم، باید باورم به خالق بودنممم بی نهایت بار بیشتر بشه و دارم این کار میکنم .. هر کاری که بهم میگه را انجام میدم
حتی برای دیدن تو هم ازش استفاده کردم اهرمش کردم هر بار که میخوام بهت فکر کنم راستش ذهنم را نمیذارم اونم با اشتیاق میخواد کنه .. بهش میگم OO OO شرمنده ذهن عزیزم .. میدونم حتی اگر حس خوبی داشته باشی بازم نمیخوام بهش فکر کنم
از ذهنم میپرسم میخوای به الهه ات فکر کنی؟ میگه آره اونمم با ذوق و شوق
بهش میگم تنها راهت اینه که ثروتمنــــــــد بشی هیچ راهِ دیگه ای هم نداری، تنها راهش اینه که خدا را بهش ایمان بیاری و ایمانت را افزون کنی و ثبات فرکانسی داشته باشی و همین میشه که منطقی شده براش بهت فکر نمیکنم راستش، دیدنت را اهرمی کردم حتی تضادش کردم تا باورهای مالی و ثروتم ببیشتر و با سرعت و ایمان بیشتری ساخته بشه که بتونم سریع تر بهت برسم! میبینی اینم حالا هدایت خدای من بود که بهم توی روزی که گذشت و الانم که ساعت 6 صبحه، بهم گفت و بهم لطف کرد …
هر چیزی و هر کسی که برام عزیز شده و دیدنش لذت بخش الان رفته جز اهرم رنج و لذت ثروت و فقر… میخوای ببینی اوکی باید ثروتمند بشی همین …
اوکی همین
به نام خدایی که از رگ گردن به ما نزدیکتره
الا بذکر الله تطمئن القلوب
بار الها نامت و یادت همیشه ارامش بخش قلب ماست.
خدایا شکرت که بهم عمری دوباره دادی ؛ بهم فرصت زندگی دوباره دادی تا بتونم زندگیم رو با عشق ادامه بدم. الهی شکرت
خدایا چقدر زیباست این راز و نیازهای عاشقانه م با خودت ؛ حرف هایی که دوست دارم مدت ها با خودت داشته باشم حرف هایی از جنس عشق
خدایا شکرت که تو را داریم و ما ثروتمند ترینم
خدایا شکرت که تو را داریم و خوشبخت ترینم
خدایا شکرت که تو را داریم و تنها خودت برامون کافی هستی
خدایا انقدر تو را در وجودم حس میکنم که حس و حالم رو تنها خودت میدونی
خدایا چقدر این اشک های زلالی که از چشمان زیبایم سرایز میشه رو دوست دارم
خدایا خودت میدونی که این اشک ها برام یه دنیا ارزش دارن
چون که برای رسیدن به خودت و دیدار خودت و عشق خودت دارن مثل بارون بهاری روی گونه هام سرازیر میشن
خدایا انقدر بهت ایمان دارم ؛اینقدر تو را حس میکنم؛ درست مثل همین حالا؛ اینقدر بهت امید دارم که با تمام وجودم میگم تنها خودت برامون کافی هستی
مهربانم؛ ای تنها خالق بی همتای من ؛ ای تنها حامی و پشتیبان من ؛من به تو ایمان دارم که تمام خواسته هایم رو به اجابت میرسونی
مهربانم من خدایی رو میشناسم که برام کارهایی که یک روزی غیرممکن بوده رو ممکن کرده؛ ای تنها خالق یکتای من چقدر با تو ارومم اروم اروم اروم.
خدایا چقدر امشب ارام تر از همیشه م
چقدر امشب حال دلم خدایی تر از همیشه ست
خدایا دیدی که همون سر شب اومدم بیرون و به اسمان زیبا و روشن و پر از نورت نگاه کردم و سرم رو ؛رو به اسمانت کردم و دیدم ماه زیبایی که درست وسط اسمون زیبات بود؛انگار که داشت برام خودنمایی میکرد ؛
دیدم ستاره های زیبات که نور طلایی شون برام یه زیبایی خاصی رو داشتن و با لبخند زیبا و اشک های زیبایم بهت گفتم خدایا شکرت ؛ گفتم خدایا شکرت که تو را دارم و زندگیم با تو زیبا شده و تنها خودت برام کافی هستی
خدایا بازم میگم شکرت ؛ باز هم با تمام وجودم میگم شکرت که تو را دارم و همیشه نام و یادت در قلبم ارامش بخش وجودم هست.
خدایا شکرت الهی شکرت الحمدلله
سلااااام محمدم ؛ سلام عزیز دلمممممممم
سلاممممممممممم یار خدایی و الهی من
سلااااااااااام مرد خدایی من
چقدر زیباست زندگی که پر از عشق خودش ؛ پر از زیبایی خودش باشه
چقدر زیباست زندگی که پر از مهربانی و ثروت خودش باشه
محمدددددم ؛ عزیزم دلم من همیشه توی صفحه ی سپاسگزاریم از خدا میخاستم که زندگی که با عزیز دلم برام هدیه میده همیشه عشق خودش و اون حس زیبایی خودش رو داشته باشه ؛
همیشه ازش میخاستم که زندگیم رنگ و بوی خودش رو بده ؛ همیشه دوست داشتم که زندگیم عطر خودش رو داشته باشه
اون موقع که خدا هنوز شما عزیز دلم رو بهم نداده بود؛ بخدا هر روز دعام همین بود که زندگی بهشتی میخام که همیشه نام و یاد خودش ؛ همیشه زیباییی و عشق خودش درش جریان داشته باشه
و حالا دارم میبینم که خدا داره زندگی بهشتی رو بهم هدیه میده
میدونی محمدددم ؛ عشقمممم من با خدا خیلییییییییی رفیق شدم ؛ من با خدا خیلییییییییییی دوست شدم ؛ اونقدر بهش وابسته م که بخدا یه لحظه فکر کردن به اینکه نداشته باشم ش یا فراموشش کنم برام زجر اورترین اتفاق زندگیمه
اشک های زیبا و الهی م؛ بزارید برای عزیز دلم اون رابطه م با عشق ابدی م بنویسم
اه خدایا شکرت خدایا شکرت که اینقدر تو رو دارم توی تمام وجودم حس میکنم
محمد جان من تازه خدام رو پیدا کردم
خدایی که طی همین یکسال خیلی برام خدایی کرده
همیشه خدا برام خدایی میکرده
ولی من اونی نبودم که الانم
من بنده ی نالایقی بودم که باهاش قهر بودم
من بودم که خیلی وقت بود گمش کرده بودم
ولی حالا که پیداش کردم
حالا که دارم باهاش عشق بازی میکنم
حالا که دارم باهاش زندگیمو بهشتی میکنم
میدونم که ما چه خدایی رو داشتیم
و ای وای که من اونو هیچ وقت نمیدیدم
محمد به خدا همین حالا که دارم برات مینویسم احساس میکنم داره بهم لبخند میزنه
بخدا داره دست نوازشش روی سرم میکشه و توی اغوشش منو گرفته
و داره ارومم میکنه داره اشک هام رو پاک میکنه
اه خدایا اگه همین حالا بهم بگی الهه؛ مهمانی این دنیا تموم شده و بیا بریم یه دنیا زیباتر؛ به بزرگیت قسم با فراخ بال؛ با ارامش محضی که خودت بهم دادی و با تمام وجودم قبول میکنم
درخواست زیبات با تمام وجودم قبول میکنم.
چه زیباتر از اینکه خودت منو به اون بهشت زیبات دعوت کنی و من دعوتت رو لبیک میگم.
محمدم دوست دارم تا خود صبح بشینم و باهات از خدایی که خودت هم باهاش دوست شدی برات بگم.
ولی نمیتونم بخدا این اشک ها نمیزارن که بنویسم
چشمام داره درد میگیره
ولی همین قدر بگم برات عزیز دلم
که خدا چقدر ما رو دوست داره
چقدر زیبا ما رو بهم هدیه داده
و هر روز من دارم شکرش رو بجا میارم به خاطر تک تک نعمت هایی که وارد زندگیم کرده.
اه خدایا بوی خوشت رو دارم استشمام میکنم
چقدر زیبا توی خونه ی دلم جا خوش کردی.
محمد عزیزم چقدر زیبا شده زندگیمون که اینقدر باهاش داریم هر لحظه مون رو باهاش عشق بازی میکنیم.
عزیز دلم ؛ من به خدامون ایمان دارم ؛ بهش ایمان دارم که توی یه روز زیبا و توی یک بهشت زیبا ما رو بهم میرسونه و همدیگه رو ملاقات میکنیم.
محمدم خیلی خوشحالم که داری با قران زیبات این همه با خدای خودت عشق بازی میکنی
و داری هدیه هایی از گنج زیبا و از جنس عشق رو بهم هدیه میدی
و ما چقدر خوشبختیم که خدا رو داریم
و من چقدر خوشبختم که خدا شما عزیز دلم رو بهم هدیه داده
و چقدر خوشحالم که با کلام زیبامون ؛ با نوشته های زیبایی که بهم هدیه میدیم باعث میشیم که به اصل مون نزدیک تر بشیم.
و چه زیباست این زندگی بهشتی
اره چقدر زیباست زندگی الهی و خدایی مون عزیز دلم
محمدم خدایی که من میشناسمش خیلی مهربونه خیلییییییییییییی مهربونه خیلییییییی
اینقدر مهربونه که همیشه و هر لحظه داره ما رو توی اغوش عاشقانه ش میکشه
و من همیشه توی راز و نیازهام توی نجواهام با خودش با همین نام صداش میزنم با کلمه ی “مهربانم”
خدایا شکرت شکرت و هزاران بار شکرت که تو را داریم و الیس الله بکافن هستی برامون
به امید دیدارمون ( لبخند)
بفرما میوه ی یخ زده نفــــــــــــس این ساعت به وقتِ عاشقــــی با محبوب
ببین ببین!
اصلا وقتی میگی محمــــــدم هاااا من میــــرم غش غشـــی شدم اصلا ( خنده در حدِ قهوه زیر بارون: وایساببینم این خنده داشت مگه ها محمد؟! اوو نه ولی شایدم داشت .. خلاصه خخخخخخ هاهاهااها)
بعضی وقت ها انقــدر شادم که درودیوار را میبینم هاااا میافتمم از خنده روده بر میشمم یک جورایی اصلا من پخش میشم رو زمین بعد خنده امم خیلـــی باحاله و خودم هاا از خنده ی خودمم خنده امم میگیره حالا فکرش را کن چه Circleایی میشه نفــــس
ها هاا گفتم در و دیوار یاد یک چیزی افتادم، اقا امروز ( Sorry Sorry) ملکه ی من امروز، قهوه درست کردم و دیدم که عه خواهر زاده ی گلم آنیا جان داره TV نگاه میکنه، حالا چی را اسم برنامه اش محل گل و بلبل بود .. عمو پورنگ ببیـــن انقدرر انقدررر این برنامه چشم منو گرفت بایستی نگاهش میکردم اخه مه خیــلی وقته نه فیلم دیدم نه انیمیشن هیچی هیچی .. توی این برنامه من یکی از خواسته هام به وضوح رسید کاملا 100% اونم اینه که دوست دارم یکی از خونه ی رویایی و مفرح و مجللم که خداجون خدای آسمان ها و زمین صاحب همه ی گنج ها که نگاه به لطف و عنایتش همیشه دارم ( که با هم خواهیم بود ان شاا.. نفـــس) هااا در و دیوارش هر کدوم یک رنگ باشه آخ اخ اونمم رنگایی شاددد اوخ اووخ من پروازززز من اصلا ااوووج من اصلا چی بگممم انقدر به وضوح رسیدمم خیلییی خوشگلل بود اصلاا انرژیییی مثبتتتت بینظییرررر بینظیرر ببین، یکی زرد بود، یکی آبی لاجوردیییی من که دیونه ی این رنگم وسپام هم همین رنگه ترکیب آبی لاجوردی و زردِ شله زدی اووخ اووخ من عاشقشمممم
دیگه قرمز بود، نارنجی بود عینهو شده بود همراه اول ( خنده ) ولی خب همراه اول ماا یکی دیگه است بلــه دیگه همون عشقی همون نفسیه که شما هدیه جان را واسه من آورده و منم واسه شوما
بعد از اینکه اون کامنت را نوشتم بعد یک چیز دیگه یادم اومد بنویسم .. بعد خب منم دل دارم آقااا، وقتی شما برای من هنرنمایی میکنی و این چنین عشق میورزی هااا خب منم میرمم دیگه راستش بالایی بالایی آسمونااا یوهووووووووووو
یوهووووووو
همینه زندگی چقدر خوبههههههههههههه
چقدر چقدر با خدااااااا عالیه خداروشکررررر
خدایااااااااا من چقــــــــــــــدر خوشبخـــــــــــــتم
خوشبختِ خوشبختِ خوشبختِ عالممم
خوشبختم خداجونم که میتونم الان گیلاس و هلوی یخ زده بخوردم و عشــق کنم خداجونم
خوشبختم خوشبختم که میتونم بار دیگه بنویسم برای عشق زمینی که بهم دادی که به دست این هدیه ی ارزشمندت بهم عشق میورزی و منم همینطور برای ایشون
خوشبختِ خوشبختِم من که اینطوری میتونم بخوانم همین چشم های عسلی قهوه ای درشتی که بهم دادی و میتونم ببینم و میتونم بخوانم میتونم بنویسمم با همین انگشت های زیبا و ماهی که بهم دادی
خوشبختِ خوشبختِم که میتونم نفس بکشممم میتونم صدای زیباتو بشنوم
خوشبختِ خوشبختِ که میتونم قرآن بخونممم یک دلِ سیرررررررررررررررررر هااا ( عشقم نه اون سیر خوردنی این سیر خخخخ – چشمک واس شوماااا ها ولک )
خوشبختِ خوشبختِم که وقتی بهم میگی عشقممممم نفسممممممم سلامم میکنی هر بار بهم توی هر قسمت هااا در مورد خواسته هاتو میگییی با این عشقت با این بنده ی بینظیر و پاک و خالصت که انقدررررر عشقش را توی دلم انداختی و قلب های ما را به هم نزدیک کردی هااااا چی بگم چی بگم نفس عشق محبوب چی بگم ؟ هوم
عاشقتمممممممممممممممممم مننن عاشقِ عاشققققق
تو که خدا جون لپ نداری لپای عشقممممممم را میکشممم
گونه نداری که گونه هایییی عشقممممممم را میبوسم ….
خدایا شکرت خدایا شکرت
اصلا تا خودِ صبح دوست دارم بگممم وای من چقدر خوشبختممم وای من چقدر عالیممم وای من چقدر حالم احساسم OVER HIGH هست یوهووووووووووووو
البته الانم صبح هااا خب فکر میکنم وقتشه برم بخوسم ( کلمه بختیاری به معنی خوابیدن )
داشتم کامنت ها را میخواندم دلم تنگ شده بود واسش هاااا کلییی این روزهاا نمیتونستم فقط داشتم صبح تا شب قران میخواندم یعنی اون خدا جون چنان رغبت این کار را در من ایجاد کرده خداااروشککررر که همیشه میخوانم با اشک با خودش چی بگممم چی بگممم واقعا خداروشکر میکنم فقط دارم تکامل میگذرونمم که هر روز ظرفم بزرگتر بشه الهی الهی الهی
آره نفس داشتم کامنت ها را میخواندم انرژیم داشت پایین میومد گفتم برم ستاره قطبی واسه روزی که نوشتم را نگاه کنم دیدم 8/10 از شده بازمم خداروشکررر من خالق زندگیممم
واسه فردا هم از الان نوشتم و بعد گفتم به عنوان کامنت آخر بیام این آخرین کامنتی که برای من تا این لحظه اومده را بخوانم و بنویسم که چقدر من خوشبختم خداروشکر
بنویسم از اینکه تو را دارم خوشبختم
آخه میدونی چیه من پاشنه ی آشیلم را پیدا کردم توی روابط، میخوام صادقانه بگم
همون قدری که برای خودم ارزش قائل بودم برای شریکم نبودم همیشه که اونم میگم به خاطر 100% باورهای خودم بود» 100%
اما وقتی نگاهم را عوض کردم به لطف و هدایت خدا که من بی خدا هیچممم به راستی
این کلمه … این کلمه آخ اخ زندگی من را توی روابط بسیار تغییر داد مخصوصا
هــدیه
وقتی باور کردم بیشتر از همیشه که منم خالق زندگیم اونم با افکارم با کانون توجه ام با باورهام
وقتی دیدم که آقا خدا جون همه آدم ها را بسیج کرده که به من ارزشمند و پادشاه اش روی زمین خیر برسونه
وقتی دیدم و متوجه شدم 100%
که من همینجوریم که هستم دارم زندگی میبرم از زندگی خداروشکر، ولی ولی ولی داستان چیز دیگه است .. داستان تجربه های بیشتر ..داستان لذت بیشتر … داستان تجربه خودم خدایم گسترش خدایم روی زمینه .. من انتخاب کردم که،
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ أَقْدامَکُمْ «7» سوره محمد
اى کسانى که ایمان آوردهاید! اگر خدا را یارى کنید، شما را یارى مىکند و گامهایتان را استوار مىسازد.
وقتی میگم به خودم تو هدیه ای از جانب خدااا بخداا که روحم پرواز میکنه
اعتماد به نفس، عزت نفس، همه چیمممم تمام وجودم خداگونه تر میشه با این نگاه حالم احساسمم روحانی میشه وقتی میگم تو هدیه ای و توجه میکنم توی ذهنم و رفتار پادشاه انه ی با ملکه ام دارم چنان غرق احساس خوبی میشم هااا نمیتونم الان بگم واست .. مگر خودت ببینی واقعا
و خدای من خدای من حالا فکرش را کن که این نگاه را بردم به سمت اینکه همه یک هدیه هستند همه ی آدم ها همه ی موجودات تکاملش را باید طی کنه دیگه .. و الان اگر کامنت های من را خوانده باشی میبنی که من با همه به یک شکل دارم صحبت میکنم ( البته که گفتارم را به نوشتار تبدیل میکنم ) و چقدرر حالمم بهترو و شادتررر از همیشه هستمم که همه را ارزشمند میبینم اول خودم را حالا هر چقدر خودم را ارزشمند میبینم همه ی موجودات را همینطور و کلا بیشتر باعث شده خودمم باشمم خودِ خودم در صلح صلح
ولی میدونی روزی که گذشت بعد از مدت ها اون تصویرهای ذهنی که چطور یک پادشاه ثروتمند و آزاد و در استقلال کاملِ مهربان و خداگونه و توحیدی و شاد و محبوب و زیبا با ملکه ی زندگیش رابطه داره … ملکه ای که بینظیره ملکه ای که بسیار صبوره ملکه ای که که چنانن هااا تحسین میکنه هااا اصلااا نگم برات فقط دوست داری ساعت هاا نگاهش کنی هی بگی تحسین تحسین مرحبا مرحبا مرحبا باریکلا آفرین آفرین … اوه خدای من، ملکه ای که بسیار سپاس گزاره شادِ شادِ شادِ خداروشکر ملکه ای که خودشه نقاب نمیزنه خودِ خودشه چقدر احت عشق میورزه به همه چیز و همه کس ملکه ای که آرومه در ارامش همه را دوست دارم خودش را دوست داره همینجوری که هست ملکه ای که ورزشکاره ( چشمک) باشگاه هم میره تازه کلی هم پیاده روی میکنه چون میدونه کلی پیاده روی در کنار عشقش داره کیلومتر هااا ( اگه بدونی من چقدر پیاده روی کردم توی همین سفرهاممم .. ملکه جان یک روزی همین تابستونم بود من جاده ی اسالم خلخال را از وسطش روستای اسب بونی تا خود ساحل گیسوم با کوله تنها مثل همیشه با یک شلوارک ورزشی خفن و یک آستین حلقه ای هااا هایکینگ کردم 9 ساعت 20 کیلومتر مداوم .داستانش را نوشته بودم همینجا حالا یادم نمیاد کجاست فقط .. اتفاقا اولین اسب سواریم هم همونجا بود داستان شیرینی داره خداروشکر)) خداروشکر ملکه ای که بسیار زیباست و قدش 161 متر و وزنش 64 کیلوگرمه ( لبخند… بازم لبخند ) ملکه ای که همه عاشقشن همه ی دنیااا و نه فقط آدم هاا و نه فقط خانواده اش هر کسی ببینش غرق زیبایی و نور درونش میشه مثل خورشید ولی تو نورانی تر از هر خورشیدی هستی عزیز دلمم چرا که خورشید هم مسخر شماست ملکه ی من .. ملکه ای که ( راستش تا ساعت ها دوست دارم در مورد همین بگم، بگمت که من همیشه چطور تجسم میکردم با ملکه ام رابطه ی رویایی ام را میسازم به امید خداجونمون و امروز بعد از مدت ها دوباره اون تصویری که نمیدونم آخرین بار کی بود غرقش میشدم با احساس خوب به لطف حضور شما هدیه ی بینظیر خدا جون در زندگی من دوباره اومد و من حالا ادامه دادم چیزی که دارمش ) ملکه ای که پایه شدید جهان گردیمههه و همیشه در سفر بودن پایه ی پایه خداروشکر پایه ی هر تفریحی
ملکه ای که که اعتماد به نفس عالی داره ملکه ای که عزت نفس عالی داره
ملکه ای که روابطش با خدای خودش که مهم ترین و اولین رابطه اش هست و بقیه ی روابط میاد روی همین رابطه ی اصل، عالیه و خداروشکررررررر که هر روز داره بهترو قوی تر و زیباتر و عاشقانه تر میشه .خداروشکر خداروشکر خداروشکر.
عاشقتممممممممممممممممممممم
عاشق نفس
عاشقتم ملکه جونم
من حسابیبییی با تو احساس خوشبختی بیشتری میکنم
شادی بیشترررر
یوهوو
خداروشکرررررر
به وقتُِ عاشقیــــــ 05:09 Am
به نام پروردگار عشقققق
الا بذکر الله تطمئن القلوب
خالق بی همتای من ؛ نامت و یادت همیشه ارامش بخش قلب مان ست.
خدایا خدایاااااااااااا شکرت که پر از احساس زیبای خودتم شکرررررررررت که اینقدر حالم خوبه شکررررررررررت که اینقدر غرق در تو شدم
خدایا خدایااااااااااااااا شکرررررررت به خاطر تک تک نعمت هایی که بهم هدیه دادی نعمت هایی که هر روز به خاطرش هزاران بار تو رو شکر میکنم.
خدایا خدایااااااااااااااا شکررررررت که دارم زیباترین لحظات زندگیم رو میبینم اونم کنار عشقمممممممم اونم کنار عزیز دلمممممممم؛ محمددددددددددم کسی شده تمام زندگیم
خدایا خدایاااااااااا شکرت که بهم این فرصت رو دادی تا بتونم امروز هم با عشق چشمامو باز کنم و با عشق نفس بکشم و با عشق لبخند بزنم و با عشق زندگی کنم.
خدایااااااااااا چی بگم از این همه بزرگی و مهربونیت که هر موقع که تو را صدا زدم هر وقت ازت درخواستی داشتم با عشقققققق منو جواب دادی با عشققققققققققق منو اجابت کردی.
خدایاااااااااااا شکرت خدااااااااااااااااایا شکرت خدایااااااااااااااشکرت
به خاطر هر لحظه نفس کشیدنم شکررررررررررررررررت
سلاااااااااااااااااااااااااااااام محمددددددددددددددم
سلااااااااااااااااااااااااااااام نفسممممممممممم
سلااااااااااااااااااااااااااام پادشاه من
سلاااااااااااااام عشق دل مننننن
سلاااااااااااااااااااام زیبایی مننننن
محمددددددددددددم اخه چی کار میکنی با دلللللللللللل من
یه کم رحم کن به این قلببببببببببببم
بخداااااااااااااااا که دارم از این همه عشقققققققققققققق ت از این همه حسسسسسسسسسس زیبات قلبم داره درمیاد
عزیز من ؛عشق من ؛زیبایی من؛ اقااااااااااااااام؛ من عاشقققققققتم
من عاااااااااااااااااااشق این همه اعتماد به نفس تم
من عاااااااااااااااااشق این همه مهربونی تم
من عااااااااااااااااااشق این خنده هاتم
من عاااااااااااااااااشق این خوشحالی تم
وقتی میبینمت که اینقدر شادی ؛ خوشحالی؛ این قدر سرحالی؛ این قدر پر از عشقییییییییی منم مثل خودت میشم؛ مثل خود خود خودت عشقققققققققققق من
نوش جانت عزیز دلم اون میوه های خوشمزه ؛چند تا از اون گیلاس های خوش رنگ و خوشمزه رو که دارن چشمک میزنن رو به جای عشقتتتتت بخور (خنده مینیونی هاااااا)
محمددددد من عاشقققققققققققق این قلب مهربونتم
عاااااااااااااااااااشقتم مرد زندگی من
اخ اخ محمدددددددد گفتی قهوه من عااااااااااشق این قهوه هات شدم ؛نخوردمااااااا ولی میدونم که خوش طعم ترین قهوه ها رو عشققققققق من درست میکنه
فکرشو بکن توی یه بارون نم نم؛ کنار عشقققققققققققققم عزیز دلمممممممم محمددددددم دست توی دست هم و با یه قهوه ی خوش طعم و خوش عطر قدم بزنیم و کلی با هم عشق کنیم و ……………..
خدااااااای من چه شود
ای جاااااانم به آنیا خانم خوشگللللم؛ چه اسم زیبایی داره و خودشم مثل اسمش زیباست
محمد از طرف من ببوسش این آنیا خانم خوشگلمون رو.
اخ اخ من عااااااااااشق این خونه ی رنگین کمونی مونم که برامون خریدی (خنده هاااااا)
عشقققققم این خونه ی رویاییییی و پر از رنگای شاد و زیبااااااااااااایی که تجسمش کردی منم عاشققققققققش شدم ( خنده )
محمدددددم به غیر از اینکه برای خودمون شاده؛ برای وروجکامونم عالیههههههههه مگه نه (چشمک )
یووووو هوووووووو چه شود خدااااااااااااای من ( لبخند )
خدایاااااااااااااااااااشکرت که تو را داریم و با خودت همه چیز ممکنه
مگه میشه تو را داشته باشیم و خواسته هامون اجابت نشه مهرباترین مهرباااااااااااااانم
محمدددددددددم منم خوشبخت خوشبخت خوشبختم
منم خوشبخترینم چون خدای مهربونم ؛عزیز دلممممممممم رو بهم هدیه داده
خوشبخترینم چون همین حالا لبخند زیبام روی لبامه و دارم با عشققققققققق برات مینویسم
خدایا شکرت که تو را داریم و ما خوشبخترینم ؛خوشبخت خوشبخت خوشبختیم
خوشبختیم چون خدا ما رو دوست داره؛ عاشق مونه و چه زیباتر از اینکه خالقمون دوستمون داشته باشه
خوشبختم چون من با وجود عشقمممم توی زندگیم ؛زندگیم عاااااااااشقانه تر شده دارم با وجودت محمد توی زندگیم دارم خدا رو بیشتر میشناسم ؛دارم بیشتر خدا رو توی زندگیم حس میکنم
خدایا شکرت که تو را داریم و همین برامون کافیه
نفسمممممممم من عاشق این قران خوندانتم
منم دوستتتتتتتتتت دارم یه دل سیررررررررررر کنارت بشینم و اون صدای زیبات رو گوش بدم اون صدایی که کلام خدا رو برام میخونه رو گوش بدم و یه دل سیرررررررررررر نگات کنم محمدددددم ( منظورم اون سیررررررر خوردنی نیستاااااااااا عشقممم چشمک و لبخند )
عزیز دلم ؛ زندگیم ؛ عشقمممم از وقتی اومدی توی زندگیم ارامشممممممممممم صدها برابر شده چون برام بوی خودش؛ عشق خودش و مهربونی خودش رو داری.
محمدددددددددددم بخدا نمیدونم چه طوری بهت بگم که دوستتتتتت دارم
نمیدونم چطوری بهت بگم که عااااااااااااااشقتم
فقط فرکانسش رو برات میفرستم عزیز دلم و بازم میگم من عاااااااااااااااااشقتم نفسمممممممممممممم
خدایا شکرت الهی شکرت الحمدلله بابت تک تک نعمت هایی که بهم دادی
محمد این هدیه ی زیبات منو اروم و اروم تر کرد
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ أَقْدامَکُمْ «۷» سوره محمد
اى کسانى که ایمان آوردهاید! اگر خدا را یارى کنید، شما را یارى مىکند و گامهایتان را استوار مىسازد.
محمد ببین خدا داره بهمون میگه فقط بهم ایمان داشته باشید؛ فقط منو باور کنید ؛ فقط توکلتو بهم باشه؛ من تمام کارهاتون رو انجام میدم چه عشقییییییی داریم بخدا ؛چه مهربونی داریم ماااااا ؛خدایا شکرت که تو را داریم و خودت برامون کافی هستی
عزیز دلم بخدا این ایه ی زیبا رو که خوندم اشک امونم رو نداد چقدر زیبا برام این هدیه رو دادی
چقدر این هدیه هات برام ارزشمندن درست مثل وجودت توی زندگیم
محمد به خدا هر لحظه دارم تو رو کنار خودم میبینم به خصوص این روزها
دارم غذا میخورم احساس میکنم پیشمی
دارم غذا درست میکنم حس میکنم پیشمی
موقع خوابیدنم تو رو کنار خودم حس میکنم
موقع بیدار شدنم تو رو حس میکنم
همین حالا حس میکنم کنارمی بخدااااا
اصلا کل این روزها دارم بیشتر کنار خودم حست میکنم محمددددد
بعضی وقتا همین جور باهات حرف میزنم میخندم ؛لبخند میزنم ؛از خواسته هام برات میگم
همین دیروز بود داشتم ناهار میپختم این قدر که غرق در رویاهاااا م بودم ( لبخند)( غرق در خودت محمد) یه دفعه یه کم اب گرم ریخت رو دستم خدارو شکر به خیر گذشت
اخه ببین محمددددددد عشقت چه کارها رو با من نکرده( خنده هااااااا و چشمک)
محمدددددددد من مطمئنم که به زودی همدیگه رو میبینم نمیدونم کجا و چه طوری
ولی من خدایی رو میشناسم که خودش تمام کارها رو برامون انجام میده
این خداااااااااااااا همه چیز رو برامون درست میکنه
من بهش ایمان دارم
من به این قلب ارومم ایمان دارم
من به این احساس ارامشم که ارامش محض خودش رو دارم ایمان دارم
همدیگه رو میبینم به زودی زود محمدممم
راستی عشقمممممم در مورد پیاده روی گفتی
منم عاااااشق پیاده روی م؛ اونم کنار عزیز دلممممممممممممم
ماشالله ۲۰ کیلومتر خیلی هاااااااااا عشقممممم( لبخند)
ماشاالله به مرد ورزشکار منننننننننن
محمد من قبلا باشگاه میرفتم فقط امادگی جسمانی کار میکردم
ولی این دفعه دوست دارم بدن سازی برم چون توی این پیاده روهایی که با عشققققققق جان داریم حسابی باید بدنمو قوی کنم ( لبخند و چشمک برا mohammadam)
ای جااااااااااانم قد و وزنمم که حفظی عشقمممممممم ( لبخند )
منم همیشه عاشقتمممممممممم تا ابدددددددددد
عاشقتممممممممم محمدممممممممممم
عاشقتممممممممممم نفسسسسسسسسس
دوستتتتتتتتتتتتتتتتتتت دارم و همیشه توی قلبممممممممممممممی
همیشه ی همیشه عشقققققققققق من
مرد زندگی من خیلیییییییییییی دوست دارم
روی زیبات رو میبوسم عشق منننننننننننننن
اینو یادم اومد راستی که من با دیدن این فایل بسیار ارزشمند یکی از خواسته های من به وضوح رسید خداروصدهزار مرتبه شکر اینکه، البته همین الان توی پاورپوینتی که خواسته ها و عکس هایی را جمع میکنم نوشتم و بعدم گفتم اینجا بنویسم تازه از دیروز قرار شده که توی هر کامنتم در سفر به دور آمریکا از مزیت های مهاجرت هم بنویسم تا اینطوری کم کم اهرم مهاجرت هم در من شکل بگیره:
دوستون دارمممم
” خدایا این خواسته برای من به وضوح رسیده که دوست دارم جاهایی زندگی کنم شهرهایی همسایه هایی دوستایی داشته باشم، کشوری که هر کسی هر آدمش هر جایی هست سرهرکاری هست اون کار جایگاه درستش هست دقیقا عشق و علاقه اش هست. آدم های شاد با لباس های شاد و رنگارنگ .. خداروسپاس گزارم – 31/3/99 -قسمت 22 سفربه دور آمریکا ”
این نوشته به همراه 13 تا اسکرین شات از همین فایل رفت توی پاورپوینت تا هر روز نگاهشون کنم به امید خدا
از دیگر مزیت مهاجرت :
+ به وضوح رسیدن خواسته هات هست
به نام خدای زیبایی ها
سلاااامم به همه عزیزان دلم
خدارو سپاسگزارم که امروز هم تونستم یک قسمت دیگه از سفرنامه رو بخونم و لذت ببرم
خدایا ازت ممنونم که هر روز مدارم بالاتر میره و باورم قوی تر میشه که در زمان و مکان مناسب همچین جاهایی رو تجربه میکنم و ازش لذت میبرم
خدایا تورو سپاسگزارم که هر روز مرا به سمت بهترین ها هدایت میکنی
خدایا عاشقانه دوستت دارم که مرا در این مسیر الهی قرار دادی تا خودم رو تغییر بدم و یک انسان جدیدی از خودم بسازم و این روزها باورهای توحیدیم قوی تر میشه و خدارو شکر میکنم که ارتباطم با خودش عالی شده و من این روزها فقط برای خدا زندگی میکنم و حرف دیگران زیاد برام مهم نیست و دنبال تایید طلبی و جلب توجه کردن نیستم و در ثانی وابستگی هایم خیلی کم رنگ شده و این روزها فقط تلاش میکنم که فقط فقط وابسته خدا بشم
خدایا من با دیدن این قسمت یاد خدا بیامرز مادر بزرگم افتادم و چقدر از مادر خانوم کتی انرژی گرفتم و چقدر خانوم کتی رو تحسین کردم که آنقدر زیبا برا مادرش خدمت میکنه
آخه من دیوانه وار عاشق همه مادرها هستم
واای چقدر من از پیچ پیچک ها خوش اومد که از دیوار بالا رفته بودن و کل دیوار رو از سرسبزی پوشانده بودن
خدایا تو رو بخاطر این همه زیبایی سپاسگزارم
خدایا تورو سپاسگزارم بابت این همه ثروت که خانوم کتی سوار بهترین ماشینش شده بود و دنبال مهمونای عزیزش اومده بود
چقدر بهش میومد و من احساس میکردم خانوم کتی مثلا رئیس جمهور یک کشور هست یه شخصیت والایی دداشت
خدارو شکر میکنم که هر جای دنیا باشی هم فرکانس خودتو جذب میکنی و چقدر ما آدم ها بهم احساس تعلق داریم چون هممون از یک منبع الهی هستیم
خدارو شکر میکنم که آنقدر دست و دلباز بودن که شیرینی استاد رو هم خودش حساب کرد اینا نشان از اینکه ادم های ثروتمند دست و دلباز هستند
واقعا ثروتمند شدن معنوی ترین کار دنیاست
خدایا تورو سپاسگزارم بابت ارتباط زیبا و دوست داشتنی استاد ومایک خوش تیپ
خدایا تورو سپاسگزارم بابت آلاچیق خوشگل و دنج خانوم کتی
ای جانم خانوم کتی چقدر شنونده و گوینده عالی بود و خیلی انسان متعادلی بود
خدایا من بی نهایت خانوم کتی رو تحسین کردم
واای من عاشق مادر ۹۵ ساله خانوم کتی شدم چقدر با خودش در صلح بود و کارهای خودشو انجام میداد و من بی نهایت تحسینش میکنم که در این سن میخواهد ار وی بخره و باز هم سفر کنه و لذت ببره
خدارو سپاسگزارم بابت مردم بی نظیر کشور آمریکا که آنقدر رها هستند و در لحظه از داشته هاشون لذت میبرند
من چقدر مایک رو دوست دارم که اون مرد که داشت آبیموه که تو قالب یخی ریخته بود و داشت یه نفس میخورد با شور و شوق خفن تشویق میکرد
خدایا من عاشق اون بچه شدم که داشت انگشتشو میخورد
خدایا عاشقتم بابت این همه زیبایی و نعمت و ثروت
همتونو دوست دارم تا قسمت ۲۳
سلام و صد سلام
این قسمت نشانه های من عجیببب جواب منو دقیق داد
من یه مشتری داشتم که اصلا نمی شناختم
و حالا طبق این که کار من میگن مجوز نداری و غیر قانونی هست چند نفری گفتن این شاید جاسوسه،
خلاصه این فرد بسیار ادم با اخلاق و خوش رو و دست و دلبازی هستن،بعد من تا دلهره برام میومد گفتم اصلا جاسوسم باشه من کاری نمیکنم که بترسم،خدا که میدونه ، حالا کاری که من شروع کردم کنار سه بچه مدرسه ای اونقدری نمیرسم بفروشم که بخوام برم طبق قوایدشون شرکت ثبت کنم تا مالیات بدم و….بعد از دیروز یه حس مبههمی داشتم گفتم این وسط باورای اشتباهی هست و از خدا خواستم بگه چکار کنم امروز گفت بزن رو نشونه های من،این فایلو که اولش گوش دادم ،گفتم ما اگه بودیم صدسال نمیرفتیم میگفتیم طرف مشکوک میزنه،مگه می شه کسی الکی کسی رو خونش دعوت کنه یه برنامه ای داره برامون و میترسیدیم.یه دفع گفتم ببین این همون تفاوت باور هاست ،استاد باور دارن که انسان های خوب و عالی همه جا هستن ،و چون خودشون سپردن به خدا ،خدا که ما رو جای بد نمی بره،اگه اسمونم زمین بیاد جایی که مناسبمون نیست جور در نمیاد ،اونی که باور داره به هدایت الله صداشو می شنوه و نمی ره.
حالا این باوره من دارم که ادمای خوب همه جا هستن،ولی این باوره که به ادما اعتماد کنم خود و غریبی نیست همه دز جانب خدا اومدن تا به من خدمت کنن ندارم،به قول استاد یه پا رو ترمزه یه پا رو گاز،بخاطر همین می ترسیدم چون ایمان نداشتم .
چقد شما رو تحسیک کردگ و این خانوم فوق العاده و مادرشون،
در پناه حق