سفر به دور آمریکا | قسمت ۲۴

دیدگاه زیبا و تأثیرگذار مینای عزیز -با کمی ویرایش- به عنوان متن انتخابی این قسمت

واقعا خدارو شاکر و سپاسگزارم بخاطر این پل ارتباطی آسان از مکانی که من هستم تا آمریکا‌، با این همه فاصله. قبل از اینکه سفرنامه آمریکا رو نگاه کنم و دنبال کنم باورم نسبت به کشور آمریکا اینگونه بود که کشوری خشن باشه چون ورودی ذهنم نادرست بود. الان با بند بند وجودم نقش کنترل ورودی ها و نحوه این کار و نتیجه این کار رو میتونم درک کنم. چرا؟
چون به خاطر کنترل نکردن ورودی ها‌ و اجازه‌ی ورود دادن به ورودی‌های نادرست، باورهای نادرست تشدید میشه. من فکر می‌کردم همه آمریکا مردمی نامهربان داشته باشه و همه چیز مستبدانه باشه. وقتی لحظاتی رو مینینم که چقدر این مردم به حریم هم احترام میزارن قند توی دلم آب میشه. وقتی دوربین به سمت هر یک از این اشخاص میره با لبخند ملیح و سلامی گرم ذوق آدمُ بیشتر میکنن.

جالبه هیچ فردی از دوربین فرار نمیکنه و با آغوش گرم سلام میکنن و دست تکان میدن. چقدر مهربانی تنها در یک سلام گنجانده شده. اگر خودم به تنهایی میخواستم این باور نادرستُ تصحیح کنم کار دشواری بود. خدا رو شاکرم که هدایت شدم به سایت استاد و تونستم به راحتی این باور رو اصلاح کنم به راحتی.

تمام این سفرنامه برای من‌، تقویت و اصلاح باور هاست. اینجاست که باید تمام شنیده هامو تبدیل به عمل کنم. استاد همیشه در حرفاشون به این موضوع تمرکز دارن که ذهن رو به دیدن نکات مثبت سوق بدیم 

مشاهده‌ی فایلهای این سفرنامه نه تنها به من چگونگی تمرکز بر نکات مثبت رو در هر جایی که هستم‌، یاد میده‌، بلکه باعث شده ایمان من به آموزش‌های استاد بیشتر بشه چون دارم نتیجه‌ی آنچه استاد توضیح می‌دن رو مستقیماً مشاهده می‌کنم و درک می‌کنم چرا استاد به موضوع کنترل ذهن اینقدر تأکید دارند. من از زبان تصاویرِ فایلهای سفرنامه دارم یاد می‌گیرم که:

  • به زیبایی های خیابانی که دارمن ازش رد می شم تمرکز کنم‌،
  • به زیبایی های کشوری که دارم توش زندگی می کنم تمرکز کنم‌،
  • به نکات مثبت ماشینی که استفاده میکنم تمرکز کنم

تا در مدار درست قرار بگیریم و به مکان درست هدایت بشم. من همیشه فکر میکردم اگه کسی با جزئیات، موضوعی که به من واگذار میشه رو توضیح بده، من رو ضعیف فرض کرده و باید خودمو نشون بدم و توانایی هایی که دارم رو ثابت کنم. با توضیح مریم نازنین در خصوص اخلاق استاد که همه چیز رو توضیح میدن متوجه شدم که‌، این فقط برداشت شخصی من بوده و من موضوع رو شخصی سازی میکردم و به نجوای ذهنم گوشم میدادم و طرف مقابل رو آدمی میدونستم که انگار فقط خودش همه چیز میدونه. الان متوجه شدم نباید موضوعات رو شخصی سازی کنم این نشان از دقتِ عملکرد طرف مقابلم هست و اینکه اون شخص مسئولیت پذیر هست و دنبال کاری با نتیجه مثبت هست.

این باور هم شناسایی شد. عادت دارم وقتی شخصی ماشین پارک میکنه نگاه کنم تا مهارت اون فرد در این زمینه رو یاد بگیرم. اما مریم زیبا با زبان تصویر به من آموختی که هرآنچه برای خود میخواهی برای دیگران هم بخواه.

یکبار که کلاس میرفتم یه آقایی از بچه های کلاس داشتن ماشینشون پارک میکردن و منم نگاه میکردم حتی از کنارش رد شدم و دوباره برگشتم نگاه کردم این آقا مکث کردن و من رد شدم بعد پارک کرد نه اینکه بخوام بهش بخندم فکر میکردم با نگاه کردن پارک دیگران من هم یاد میگیرم و اگه رفتم جایی ماشین پارک کنم بتونم. چقدر تفاوت نگاه ها وجود داره یکی میگه تمرکز بهم نریزم و منم تمرکز میکنم که آموزش ببینم در صورتی که باید دیدِ خودم رو درست کنم و به این باور برسم که‌، همیشه بهترین و راحت ترین جای پارک ماشین متعلق به من است.

منتظر خواندن نظرات زیبای شما هستیم.

سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری سفر به دور آمریکا | قسمت ۲۴
    150MB
    10 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

289 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «نرگس آقااحمدی» در این صفحه: 1
  1. -
    نرگس آقااحمدی گفته:
    مدت عضویت: 3129 روز

    خدایا شکرت

    استاد همیشه به خاطر فیلم هایی که دیده بودم و چیزهایی که شنیده بودم، تصورم از زندگی انسان های ثروتمند به شکل خیلی پیچیده و تو چهارچوب خاص بود،مثلا اینکه حتی برای کوچکترین کارهاشون از افراد دیگه کمک که نه کار میکشن، برای هرچیزی سریع کیف پولشونو در میارن و هیچ ایده ای ندارن هیچوقت فکر نمیکنند و هیچوقت تلاش خاصی نمی کنند فقط نشستن تو خونه و یکی براشون اب میاره یکی براشون کار دیگشونو میکنه و کلی خدمه و حشم دارن برای انجام تمام کارهاشون و اونها فقط دستور میدن و پول خرج میکنند و البته بگم که این پول توش آه مظلوم هم زیاد بوده….نه تنها توی ثروت توی مسائلی مثل سلامتی هم همینطوره که میدیدم یکی مریض میشه و باید بخوابه یکی دیگه باید بیاد سوپ و قاشق قاشق تو دهنش کنه و هی ازش مراقبت کنه تا خوب بشه و این وابستگی ها برای انسان طالب آزادی درکش سخت بود….

    با دیدن سریال های شما چه سفر به آمریکا چه زندگی در بهشت وقتی برای ایجاد تغییرات خودتون دست به اقدام میزدید و خودتون کارهاتونو انجام میدادید و ایده میدادید و دنبالش میرفتید انقدر با دنیای ثروت احساس راحتی میکنم که نگو…یکی از مهمترین آموره های من ازین سریال ها اینه که دیگه ثروتمندارو آدم های عجیب غریب و دور نمیبینم اونها هم مثل من مسائلی دارند و به دنبال راه حلشون هستند اونها هم برخلاف فیلم ها میرن تو دل طبیعت و خیلی لذت میبرن و برای اونها هم مسئله پیش میاد

    یا حتی وقتی بیلگیتس و توی سف خرید فست فود دیدم که چقدر ساده و چقدر معمولی مثل تمام آدم های دیگه کارهاشو خودش انجام میده و لذت میبره و خوشحاله

    یا اینکه به مایک شستن ماشین رو یاد دادیدبرخلاف تصور عموم که فرزندهای ثروتمندان تو پرقو زندگی می کنندو دست به سیاه و سفید نمیزنند و واقعا اینطوری نیست ومایک هم به راحتی مسئولیت رو قبول کرد و تا آخر انجامش داد و این نشون میده مایک به عنوان فرزند یک انسان ثروتمند مسئولیت پذیره و یه انسان عادیه که برای حل مسائلش تلاش میکنه

    فرق بین من و این ادم و شما فقط تو باورامونه قرار نیست کار منحصر به فرد کنیم قرار نیست زندگی عجیب غریبی داشته باشیم

    فقط باید روی باورهامون کار کنیم و پیش بریم ، برای من هم اتفاق میوفته به راحتی

    دیدن زندگیتون استاد منو ازون تفکر گذشته دور کرد که ثروتمندا ادم های فضایی هستند و خیلی خاص، نه اونهاهم مردم عادی هستن با زندگی عادی که توش مسائل پیش میاد،

    از وقتی که به این نتیجع رسیدم ثروتمند شدن برام راحتتر شده و قابل دسترس تر و دیگه اون ترس و نگرانی که من هیچی از ثروتمندان نمیدونم رو ندارم،

    دومین مزیت دیدن سریال ها اینه که این نوع زندگی و تجربه دیدن زیبایی ها، داشتن یه سفر عالی و حل مسائل، یه اتفاق عادی میشه توی ذهن و راه رو هموارتر میکنه برای رسیدن به ثروت

    و درس این قسمت از سفرنامه برای منی که دخترم کلاس اوله و بخاطر شرایط موجود توی خونه باید درس بخونه این بود که اول باید خودم به چیزی که آموزش میدم مسلط باشم و بعد توی آموزش دادن تمام نکات رو بازگو کنم و در نهایت توقع داشته باشم که شخص مقابلم کار رو درست انجام بده، و این یعنی قبول مسئولیت

    ممنونم استاد خوبم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: