سفر به دور آمریکا | قسمت ۲۶

به نام خداوند مهربان

سلام به استاد عزیزم، مریم نازنینم، مایک زیبا و دوستان ارزشمندم

نکات مثبت این فایل جادویی:

– به به یه خانم خیلی زیبا که موهای بلند و زیبایی داره و عینک آفتابی خوشگلی هم داره، از رود نیاگارا عکس میگیره.

– یه پلی را هم در تصویر میبینیم که از زیرش رود نیاگارا رد میشه.

– استاد عزیزم چه پیراهن خوشگلی پوشیده، روش نوشته BE THE CHANGE YOU WANT TO SEE IN THE WORLD

– به به چه اتوبوس جالبی مثل قطار میمونه، در یک جاده رویایی حرکت میکنه. رنگ خوشگلی هم داره. روش نوشته NIAGARA FALLS STATE PARK. USA

– گلهای بنفش رنگ خوشگلی کنار ابشار روییده.

– استاد عزیزم در کنار یک دختر بچه ماه روی وایساده و دارن ابشار را از اون بالا نگاه میکنن.

– یه سری آدم باحال، دختر پسرهای شاد جلوی یک دیوار سبز رنگ وایسادن و عکاس مهربون داره با دوربین خفنش ازشون عکس میگیره.

– موزیک هم محشره. خیلی هیجان انگیزه.

– یه جایی هم هست که یه عالمه کفش هست و یه خانم و آقایی هم مسئ‍ول هستن. یه تابلویی هم اون بالا زدن نوشته GET YOUR GEAR

‏ !or get really wet

استاد، مایک و مریم جان از اون کفشها گرفتن . کفشهای روباز و مناسب آب. یه اقای زیبا هم بهشون کاور پلاستیکی میده، تا اون را بپوشن و زیر ابشار خیس نشن.

– استاد عزیزم و مایک دارن اون کاور پلاستیکی را میپوشن. پشتشون هم ساختمانی هست که روش نوشته:

‏Cave of the winds

‏ELEVATORS

– استاد و مایک شاد و خرامان دارن میرن سمت ابشار

– وای خدای من اطراف ابشار چه طبیعت زیبایی داره. ابی که از میان سنگها جاری میشه. صخره های بزرگ. سبزه هایی که روی سنگها رشد کرده، بخار آب. هوای پاکی که در اونجا جریان داره. عین بهشته.

– بچه ها را ببین، الهی. بعضی کاور ابی و بعضی کاور زرد پوشیدن.

– مایک را ببین داره پرواز میکنه، خیلی خوشحاله که رفته زیر ابشار.

– استاد و مایک پشت به ابشار وایسادن. استاد خیلی خوشحاله.

– خدای من ابشار با چه شدتی داره سرازیر میشه، خیلی با ابهته، خیلی خاصه.

– خدای من اون دو تا کوچولو را ببین، خیس شدن، همراه پدر و مادرشون هستن. مادرشون چقدر سفید و خوشگله، موهای بنفش رنگ زیبایی هم داره. پدرشون هم خیلی ماه و مهربون و خنده روست. کلاه هم داره. خدایا پدر مادر شدن چقدر حس قشنگیه. منم دوس دارم مادر بشم و چند تا بچه نازنازی داشته باشم.

– استاد چقدر شوخ طبع و با حاله. مایک عزیزم داره صحبت میکنه و استاد ادا در میاره.

– وای خدای من آفتاب زد، رنگین کمان هم شکل گرفت در ابشار. چه صحنه شگفت انگیزی، ابشار و رنگین کمان، دیوانه کننده زیباست. به این میگن همزمانی. وقتی که داری از ابشار لذت میبری، رنگین کمان هم پیدا میشه تا لذت بیشتری ببری. خدای مهربونم رنگین کمان را که دیدم یاد عظمت و قدرت تو افتادم. خدایا تو چقدر خالق قدرتمندی هستی، رنگین کمان را به اون ظرافت و زیبایی خلق کردی.

– استاد از مایک تعریف میکنه و بهش اعتمادبنفس میده. میگه، پسر من رو به ابشار وایساد، هیچ کس جرات نمیکرد رو به ابشار وایسه، این مرد شجاع است.

مایک هم یه عالمه اعتمادبنفس گرفت و چقدر خوشحال شد.

– مایک میگه، من با رنگین کمان هم رقصیدم.

– مریم میگه، واقعا این زیباترین تجربه ی زندگیم بود.

– دیدن آدم‌هایی از نژادهای متفاوت در ابشار نیاگارا بمن این پیام را میده که من هم میتونم ابشار نیاگارا را ببینم. دیدن ابشار نیاگارا و یا هر زیبایی دیگری هیچ ربطی به نژاد، ملیت، کشور، رنگ پوست و قیافه نداره، فقط به باورهای ما ربط داره. همه ی ما انسان هستیم و حق زندگی در این دنیا را داریم و میتونیم به بهترینها برسیم اگر باورهای درستی داشته باشیم.

– دو تا کبوتر عشق هم جلوی ابشار وایسادن، فکر کنم دارن عکس میگیرن.

– یه پسری هم جلوی ابشار و رنگین کمان وایساده و دستاشو رو به آسمان کرده و لذت میبره.

– استاد عزیزم و مایک جلوی ابشار و رنگین کمان عکس میگیرن

– خدای من این دریاچه ابشار نیاگارا چقدر رویایی و زیباست. پرنده ها چقدر لذت میبرن از پرواز در آسمان این دریاچه.

– چقدر آدم اون پایین هست برای دیدن ابشار از نزدیک

– یه خانواده نازنین هم از پله های ابشار میان پایین. یه پدر و مادری مهربان و زیبا با سه تا دختر نازش. عکس هم میگیرن.

– استاد عباس منش و مایک هم کاور پلاستیکی شون را درمیارن و عکس میگیرن. شوخی های بامزه هم میکنن. عکس ها هم بی نظیر شد.

– استاد چقدر از ته دل میگه خدایا شکرت، خیلی خوبه.

– وای خدای من سنجاب سیاه را ببین چجوری روی نرده های فلزی خوابیده. خورشید مهربون هم روش میتابه و نوازشش میده. چقدر چشمان سیاه و خوشگلی داره. دمشو ببین، خیلی خوشگله.

– استاد مهربونم نشسته روی زمین و داره به سنجاب کوچولو غذا میده. سنجاب میاد از دست استاد پاپ کورن میگیره میخوره. مریم جون هم خیلی شگفت زده میشه. یه سری آدم مهربون و زیبا هم از اونجا رد میشن و نگاه میکنن. مایک هم خیلی تعجب کرده. واقعا خیلی حیرت انگیزه که یه سنجاب بیاد از دست ادم پاپ کورن بگیره بخوره. این نشون میده که چقدر استاد با خودش، با طبیعت، با حیوونا در صلحه.

– ببین چقدر مرغ دریایی زیبا دور استاد جمع شده و دارن پاپ کورن میخورن. چه صدای خوشگلی هم دارن. استاد بهشون میگه، بخورید و خداوند را سپاسگزار باشید که اینهمه نعمت به شما داده.

– مریم به استاد میگه، مثل سلیمان نبی شدی.

در پناه الله یکتا، شاد سالم ثروتمند خوشبخت و سعادتمند در دنیا و اخرت باشیم.