دیدگاه زیبا و تأثیرگذار علی عزیز -با کمی ویرایش- به عنوان متن انتخابی این قسمت:
از همون روزی که شنیدم «سفر بند ها رو از آدم باز میکنه و نیازی نیست که با خودمان بار اضافی حمل کنیم بلکه سبکبال بودن رو یاد میگیریم»، به باز کردن بارهای اضافهای که باورهای محدودکننده ایجاد کردهاند، بیشتر فکر کردم.
وقتی فهمیدم نیازی به چسپبدن به حتی زیبای ها نیست، چون قراره که لحظهی بعدی زیباتر از الان باشه، به لذت بردن و گذر کردن از لحظات، جدّی تر فکر کردم و رها بودن رو بهتر درک کردم.
خدا میدونه چقدر من به این جملات فکر کردم و بعد دیدم که اینها فقط جمله نیستند. بلکه در این سفرنامه، واقعا عمل به این موارد را در رفتار استاد و خانم شایسته میبینم و واقعا با تمام وجودم تبریک میگم برای این همه تعهد.
یاد گرفتم که به هیچ چیز نچسپم، حتی دستان فوق العاده خداوند که کارهایم را به بهترین شکل برایم انجام داده اند. چونکه اگر قرار باشه که همین فرد دوباره به من کمک کنه خداوند به دلش میندازه و من دوباره سپاسگزاری میکنم و اگر هم نباشه دستان زیباتری از خداوند برام میرسه(توحید عملی)
یاد گرفتم در زمانیکه دلم میلزره و ذهنم نجوا میکنه که: «خوب، این زیبایی دیگه تموم شد. به این فکر کن حالا میخوای چهکار کنی؟! ». ذره ای صبر داشته باشم و بهش بگم: « آروم باش همون نیرویی که من رو به سمت این زیبایی هدایت کرده، دوباره هم هدایت خواهد کرد اما به شرط اینکه وصل باشیم، از لحظاتمون لذت ببریم، نشانهها رو تشخیص بدیم و اجراشون کنیم و به قول استاد عباسمنش، سمت خودمون رو خوب انجام بدیم تا آمادهی دریافت هدایت خدا بشیم، چون خدا همیشه سمت خودش رو خوب انجام میده!
چقدر زیبا بود این همه ارتباط با افراد غریبه ای که -با این دیدگاه که اینها دستان خداوند و برکتهایی از طرف او هستند- به سمتشون میروید و این برکت رو میپذیرید. من باید خیلی روی این مورد کارکنم که بتونم راحتتر با غریبه ها ارتباط برقرار کنم، در عین حال که روی خدای خودم حساب میکنم.
چقدر قشنگ یادم دادید که، وقتی باوری رو میسازم ریشه های اون باور به سرعت در حال رشد کردن هستند و کار من، تکرار این روند هست، تا بیشتر خودشو نشون بده و من لذتشو ببرم و خیلی برام لذت بخش بود که پروانه های زیبا رو دیدم که عجله ای برای طی کردن تکامل خود نداشتند.
شاید دیدن این فایل ها برای دوستان تازه وارد فقط انگیزه ای خوشحال کننده باشه. اما برای من که از دوره های استاد با تعهد دارم استفاده میکنم، جواب خیلی از سوال هایم هست که استادم این همه آگاهی رو در هر لحظه چطور در عمل اجرا میکنه!
منتظر خواندن نظرات زیبای شما هستیم.
سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری سفر به دور آمریکا | قسمت ۲۶194MB13 دقیقه
به نام حق
سلام
این بار که این قسمتو دیدم چه ترسی که از طبیعت داشتم زد بیرون
من همیشه به واسطه فیلم هایی که دیده بودم جنگلو دریا و کوه و طبیعت رو خطرناک و ترسناک میدیدم
و به خاطر از دست دادن یه شخصی که غرق شده بود تو آب اصلا هروقت یه جایی میدیدم که آب جمع شده یه وحشت عجیبی منو میگرفت
و نمیتونستم احساس امنیت کنم اعتماد کنم به طبیعت
همیشه با ترس و لرز تو طبیعت میرفتم و همش منتظر بودم که یه اتفاق بد مثلا اون تیکه سنگ بیفته از روی کوه یا آب منو ببره با خودش یا تو جنگل یه حیوونی به من حمله کنه
و الان میبینم این ها همش به خاطر ورودهای غلطی بوده که به ذهنم دادم ناآگاهانه و و یه تجربه
وخیلی احمقانه هم باور کردم حقیقت همینه وغیر این نیس
و این ورودی ها باعث شدن بی ایمان بشم
که نمیتونم به کسی که اینها رو آفریده
تازه برای منم آفریده
تازه تر همه ی اینها رو گوش به فرمان منم آفریده
بعد من از اینها میترسم
تجربه هایی که باید برای من ایمان بیاره اعتماد به خدای من رو بیاره
واسم شک میاره واسم بی ایمانی میاره ترس میاره
و این افکار و نگرش ها همش برمیگرده به باور غلط بزرگ که این دنیا هیچیش معلوم نیست و قانونی نداره هر آن ممکنه یه اتفاقی بیافته
درحالی که این دنیا همش رو نظمه و قانونه
یعنی این فکر که این دنیا هیچیش معلوم نیست فقط جهل منو نسبت به خودم این جهان و خدای منو جهانه
و گرنه این افکار از خدایی که من شناختم به دوره
دوره از مقام خداییه که هیچی معلوم نباشه و هردم بیلی باشه
این صفات این افکار به خدا نمیاد ، دوره
خدایا پاکم کن پاکه پاکه پااااااااااااااک
چقد آدمای اونجا ذهنشون زلاله پاکه تمییزه قشنگه
چقد آبشار باشکوه بود و چه سرمستی بینهایتی که مایک انقد ذوق شوق داره و اون وجه هیجان انگیزش میزنه بیرون
چه تجربه با حالی هست رفتن و دیدن این آبشار
شاد باشید
در پناه حق.
به نام حق
سلام به همه
و سلام مخصوص به مریم جان شایسته این اولین کامنته که تو این سفر نامه میزارم ولی فایلارو هروروز نگاه میکنم چندین بار این فایل فوق العاده بود چقد خندیدم از سرو صداهای اون پرنده ها
چقد عظمت خدارو دیدم چه صلابتی چه کیفی کردم وقتی رفتیم زیر آبشار چه حالی داد خدایی منکه واقعا حسش کردم انگار اونجا بودم
راستش این روزها دارم به معنای واقعی سپاسگزاری فکر میکنم و متوجه شدم که سپاس گزاری یعنی لذت بردن از نعمتهای خدا اول اینکه ازش ممنون باشیم با قلبمون بعدش هم استفاده کنیم از نعمتها و تجربشون کنیم
یه مثال میزنم
من دیشب یه شام خوشمزه درست کردم
پسر برادرم داشت از رو بی میلی میخورد منی که اون غذا رو با عشق درست کردم خدایی دوست نداشتم اونقد بی میل و بد مزه غذای به اون خوشمزگی رو بخوره
احساس کردم تو رفتار ماهم باید سپاسگزاری خودشو نشون بده یعنی اینکه چقد با ذوق و شوق و احساس عالی از نعمتهایی که خدا بهمون داده استفاده میکنیم
امروز صبح هم خواهر کوچیکم یه کلیپ تو لپ تاب دارم که خیلی دوسش داره و حداقل روزی یه بار واسش میزارم امروز وقتی دید به خاطر اینکه سپاسگزاری رو بهش یاد بدم گفتم بگو ممنون اونم گفت نمیگم
میخواستم بهش بگم دیگه واست نمیزارم که نگفتم از خودم پرسیدم واقعا واسش نمیزاری جواب دادم نه
آخه مهم گفتن نیست وقتی اون کلیپو نگاه میکنه انقد ذوق و شوق داره انقد ازش لذت میبره که من خودم از اون همه لذت بردن اون کلی کیف میکنم
امروز هم که فایل 26 سفرنامه رو دیدم که استاد تو این قسمت داد میزنه خدایا شکرت خییییییییییییلی خوبه
انگار که خدا هم از ما همینو میخاد انگار کیف میکنه وقتی ما اونقد ذوق میکنیم برای نعمتهایی که بهمون داده و با اشتیاق تمام از نعمتهاش استفاده میکنیم
انگار سپاسگزاری فقط به زبون آوردن نیست اینه که اولا بدونی این همه نعمت رو کی بهت داده اون وقت با قلبت احساس سپاسگزاری کنی مرحله ی بعدشم اینه که استفاده کنی از این نعمتها نه با بی میلی نه با احساس مسخره ی بی تفاوتی مث همون غذای خوشمزه ای که یکی واستون درست کرده و شما با بی میلی وحشتناک میخورین با این دید نه
شادباشید.
در پناه حق.