سفر به دور آمریکا | قسمت ۲۶

 دیدگاه زیبا و تأثیرگذار علی عزیز -با کمی ویرایش- به عنوان متن انتخابی این قسمت:

از همون روزی که شنیدم «سفر بند ها رو از آدم باز میکنه و نیازی نیست که با خودمان بار اضافی حمل کنیم بلکه سبک‌بال بودن رو یاد می‌گیریم‌»، به باز کردن بارهای اضافه‌‌ای که باورهای محدودکننده ایجاد کرده‌اند‌، بیشتر فکر کردم.
وقتی فهمیدم نیازی به چسپبدن به حتی زیبای ها نیست‌، چون قراره که لحظه‌ی بعدی زیباتر از الان باشه‌، به لذت بردن و گذر کردن از لحظات‌، جد‌ّی تر فکر کردم و رها بودن رو بهتر درک کردم.

خدا میدونه چقدر من به این جملات فکر کردم و بعد دیدم که اینها فقط جمله نیستند. بلکه در این سفرنامه‌، واقعا عمل به این موارد را در رفتار استاد و خانم شایسته می‌بینم و واقعا با تمام وجودم تبریک میگم برای این همه تعهد.

یاد گرفتم که به هیچ چیز نچسپم‌، حتی دستان فوق العاده خداوند که کارهایم را به بهترین شکل برایم انجام داده اند. چونکه اگر قرار باشه که همین فرد دوباره به من کمک کنه خداوند به دلش میندازه و من دوباره سپاسگزاری میکنم و اگر هم نباشه دستان زیباتری از خداوند برام میرسه(توحید عملی)

یاد گرفتم در زمانی‌که دلم می‌لزره‌ و ذهنم نجوا می‌کنه که: «خوب‌، این زیبایی دیگه تموم شد. به این فکر کن حالا می‌خوای چه‌کار کنی؟! ». ذره ای صبر داشته باشم و بهش بگم: « آروم باش  همون نیرویی که من رو به سمت این زیبایی هدایت کرده‌، دوباره هم هدایت خواهد کرد اما به شرط اینکه وصل باشیم‌‌، از لحظاتمون لذت ببریم‌، نشانه‌ها رو تشخیص بدیم و اجراشون کنیم و به قول استاد عباس‌منش‌، سمت خودمون رو خوب انجام بدیم تا آماده‌ی دریافت هدایت خدا بشیم‌، چون خدا همیشه سمت خودش رو خوب انجام میده!

چقدر زیبا بود این همه ارتباط با افراد غریبه ای که‌ -با این دیدگاه که  اینها دستان خداوند و برکت‌هایی از طرف او هستند- به سمتشون می‌روید و این برکت رو می‌پذیرید. من باید خیلی روی این مورد کارکنم که بتونم راحت‌تر با غریبه ها ارتباط برقرار کنم‌، در عین حال که روی خدای خودم حساب می‌کنم.

چقدر قشنگ یادم دادید که‌، وقتی باوری رو می‌سازم ریشه های اون باور به سرعت در حال رشد کردن هستند و کار من‌، تکرار این روند هست‌، تا بیشتر خودشو نشون بده و من لذتشو ببرم و خیلی برام لذت بخش بود که پروانه های زیبا رو دیدم که عجله ای برای طی کردن تکامل خود نداشتند.

شاید دیدن این فایل ها برای دوستان تازه وارد فقط انگیزه ای خوشحال کننده باشه‌. اما برای من که از دوره های استاد با تعهد دارم استفاده میکنم‌، جواب خیلی از سوال هایم هست که استادم این همه آگاهی رو در هر لحظه چطور در عمل اجرا می‌کنه!

منتظر خواندن نظرات زیبای شما هستیم.

سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری سفر به دور آمریکا | قسمت ۲۶
    194MB
    13 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

628 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «پرویز پرستار» در این صفحه: 1
  1. -
    پرویز پرستار گفته:
    مدت عضویت: 2350 روز

    سلام به خانواده رویاها

    خیلی ذوق کردم خیلی، تا به حال از دین هیچ کلیپ و فیلمی اینقدر حس شادی نکرده بودم.

    اگر از وضع الان من مطلع شوین فکر نمیکنم هیچ کس تاب و توان تحمل این لحظات منو داشته باشه.

    من خودمو بدست خودم در چاه عمیقی انداختم که بیرون آمدن ازش برام خیلی خیلی سخته.

    من در بورس ایران سرمایه‌گذاری می‌کردم که پول خود، خانواده و دوستان را در اوج بورس به بورس آوردم و اشتباه خیلی خیلی بزرگ من آوردن پول افراد دیگر بود که از طرف دوستام بهم معرفی شده بودند.

    خلاصه ما رفتیم تو ضرر همه ضرر کردن و اشتباه بزرگ و نادانی و بی‌تجربه‌گی من اونجا بود که بعد از اینکه پول خود و خانواده و دوستان که مدیریت سرمایه انها در بورس بدست من بود بعد از اینکه دیدیم همه ضررکردن و همه منو مقصر می دانند و از هر طرف بهم فشار میارن که تو باعث این همه ضرری! و باید پول ما رو بدی و…

    حتی دامادمون و خواهرم از من خیلی ناراحت شدن و پول ماشین و طلاها شونو از دست داده بودن و یکی از کسانی که بهم معرفی کرده بودن منو خیلی تحت فشار گذاشت من به اشتباه بزرگ دیگری کشیده شدم و خودمو از چاله به چاه انداختم و اون مقدار اندک پولی که در بورس و پرتفوی دوستان بود به ارز دیجیتال آوردم واون کسی که بهم معرفی شده بود خیلی خیلی منو تحت فشار گذاشت و از من درخواست چک کرد و من هم بدون مشورت با کسی بهش چک دوستم با پشت نویسی خودمو دادم و نمیدونم که با چه عقلی و با چه فکری بهش چک دادم.

    تازه مبلغ اصلی پولی که اون به پرتفوی خودش واریز کرده بود ۱۸۴ میسلون بود ولی ازم چک دوبراری گرفته بود به مبلغ ۳۷۰ میلیون که خودش هم میگفت که من که نمیخوام اینو برگشت بزنم و اهل این حرف ها نیستم و فلان وفلان

    اون موقع خیلی سرم داغ بود و فکر میکردم میتونم جبرانش کنم

    بعد از اینکه موقع چک فرا رسید رفت چک و برگشت زد و چون چک خودم نبود به اسم دوستم بود من بدبخت پشت نویسی کرده بودم و

    بعد از برگشت خوردن چک چون حساب دوستمو که مغازه داشت مسدود کردن و نمی تونست مغازشو بگردونه و هر پولی هم به کارت خوان زده میشد بلوکه میشد من نتونستم تحمل کنم و به اون طلبکار گفتم بیا چک دوستمو بده من عوضش بهت سفته بدم و اون هم قبول کرد ولی بعد از اینکه سفته چهارصد میلیونی را هم ازم گرفت اونو هم پس نداد و هم چک ۳۷۰ میلیونی و هم سفته چهارصد میلیونی هر دو را گذاشت اجرا و …

    و من که پول باقی مانده از بورس که پول ۷ نفر به مبلغ بیش از ۳۵۰ میلیون بود به ارز دیجیتال آوردم که حدود سه ماه بود تونسته بودم مقداری سود کنم و فکرم و خیالم راحت شده بود و کارها را به خیال خودم روبه‌راه کرده بودم وتونسته بودم به خودم مسلط شوم و بتونم معامله ها را به سود برسانم ولی بعد از اینکه موقع چک فرا رسید و برگشت زد و منو خیلی تجت فشار واسترس شدید قرار داد طوری که حتی روزو شبم به هم گره خورد من شب ها اصلا نمیتونستم بخوابم اصلا هیچ ارامشی نداشتم.

    با اینکه نباید در این شرایط بد روحی و استرس معامله میکردم تصمیم گرفتم پول را از حساب اصلی به حساب فیوچر که اهرم دار بود بیارم وخلاصه همه پول ها از دست رفت و فقط ۱۴ میلیون از اونجا که در حساب فیوچر نبود تونستم بکشم بیرون

    اصلا کاری که من کردم هیچ ادم عاقلی نمی‌کرد.

    با اینکه من خودم بیش از ۷ ساله در بورس معامله کردم و کارم خوب وبد و به همه تحلیلهای معامله در بورس، تجلیل فاندامیتال و روانشناسی بورس بلد بودم و دوره های آموزش بورس را چند سال پیش گذرانده بودم

    الان هم اون طلبکار رفته شکایت کرده و هم سفته و هم چک رو گذاشته اجرا و مبلغ ۷۷۰ میلیون ازم چک وسفته داره بغیر از اون من بیش از ۳۰۰ میلیون دیگر هم به ۵ نفر بدهکار شدم

    الان وضعیت برا دیگه خیلی بد و بدتر شده و اصلا نمیتونم آرام بگیرم ودرست فکر کنم و تمرکز کنم.

    وحتی نمی تونم برای خدوم وکیل بگیرم چون وکیل میگه چون این پرونده مالی است و مبلغ بیش از ۲۰ میلیون مالیات بدی و حدودا باید ۲۵ میلیون باید پرداخت کنی تا وکیل بگیری

    من خدومو همش سرزنش میکنم و پول حق الناسی که گردنمه رو نمیدونم چطور باید جبران کنم واز طرفی طلبکار رفته کل حساب بانکی منو مسدود کرده که حتی نمی تونم پول شارژ گوشی و شاؤز اینترنت را جور کنم واز برادرم برای شارژ اینترنتم دو بار قرض گرفته ام

    من چندین و چند بار به خود کشی فکر کردم ولی چون آدم با ایمانی هستم بعد از اینکه این فکرها به سرم میزنه به خودم میگم خودکشی خودش که عذاب سختی داره واز طرفی خدا که از حق‌الناس نمیگذره و عذابش از خود کشی هم بدتره و خیلی خیلی عذاب میکشم و نمیدونم چطور خودمو آرام کنم و همه پل هامو شکسته ام.

    ولی بعد از دیدن فایل های رایگان استاد عباس منش یواش یواش دارم تابش نور الاهی را در زندگیم احساس میکنم. خدا کنه بتونم روی پای خودم به‌ایستم

    از خدا میخوام که به دادم برسه به من بیعقل و بی فکر وبدون برنامه کمک کنه بتونم خودمو از ته این چاه بکشم بیرون.

    به یاری خداوند که یکی از دستان امید بخش خود به نام استاد عباس منش رادر سر راهم قرار داد و به من شناساند و من هر روز که به این سایت میام و بیشتر شارژ اینترنتمو در این اوضاع بی پولی در ایجا مصرف می کنم از خدای خود شاکرم که چنین شخص با ارزش را به شناساند و من میتونم به زندگی امیدوار باشم

    شروع کردم به خواندن قرآن با معنی و ترجمه فارسی که حتی قرآنی که من خودم در ایام جوانی خریده بودم فهمیدن ترجمه فارسیش در برخی جاها برام گنگ بود من تصمیم گرفتم که قرآن دیگری بخرم که ترجمش برام قابل فهم باشه

    برای همین لوازمی که در انبار داشتم (که ۱۰عدد گالن ۲۰ لیتری که استفاده کمی ازش شده بود) فروختم وبا پولش قرآن با ترجمه استاد حسین انصاریان را خریدم

    خیلی برام سخته که درک کنم چطور خدا میتونه بهم کمک کنه، خدایی که نعمتش بی انتهاس

    ولی برام خیلی سخته که بتونم از این گرفتاری بیرون بیام

    الان من بیش از ۳۰۰ میلون بدهی واجب دارم که در مرجله اول باید به طلبکاران پرداخت کنم و بعد از این بدهی ها باید بدهی خانواده خودم که به پدرم که زمینشو فروخته بود و بدهی برادر و خواهرامو بدم.

    حالا میفهمم که علت این همه بدبختی من از کجا آب میخورده و این همه مسیرهای اشتباه که پشت سر هم رفتم از چه باور اشتباهی بوده

    شناخت من از خدام اشتباه بوده من خدای دیگری را میپرستیدم یعنی خدای خود را به شکل دیگری تصور میکردم و همه وقتایی که ضرر میکرم به خود میگفتم نه خدا بهم رحم میکنه، خدا کمکم می کنه، خدا یاریم میکنه.

    در حالی که نفهمیده بودم که من کلا مسیر را اشتباهی میرم خدا چطور در مسیر اشتباه وتباهی بهم کم کنه. نفهمیده بودم اگر خدا کمکم کنه من باز هم در اون مسیر اشتباه باقی می ماندم و همش فکر میکنم در مسیره درستی‌ام و ادامه میدام.

    حالا میفهمم خدا به گمراهان کمک نمیکنه تا خودشون اگر متوجه شدن ، توبه کنن به صراط مستقیم برگردن، حالا میفهمم خدا با کمک نکردن در اون راه به من لطف کرده تا سرم به سنگ بخوره و بفهمم مسیرم غلط بوده.

    خیلی دلم گرفته میخوام گریه کنم

    ولی من بعد از اینکه همه پول خود واطرافیانمو از دست دادم خیلی دیر فهمیده ام که خدا قوانینش بدون تغیره، خدا دست کسی را میگیره که در قلبش نفوذ کرده

    من با اینکه همیشه نماز میخواندم (به غیر یکی دو سال در ایام جوانی) همیشه نمازمو سعی کردم بخونم

    ولی خدامو نشناخته بودم یا به تعبیر دیگری برام شناسونده بودن.

    ای خدا ای خدا ای خدای من، کمک کن تو را آنگونه که هستی بشناسم.

    خیلی حالم بده و خیلی باراین بدهی بر دوشم سنگینی میکنه ای خدایا ای خدا…

    من خودم تحت پوشش بهزیستی ام بخاطر کم بینایی مادر زادیم و این هم خودش باعث بد فهمی من از خدام شده بود یعنی فکر میکردم چون خدا منو کم بینا آفریده بلاخره منو در این مسیر(اشتباه) کمک میکنه.

    همش در ذهنم این شعر را میگفتم:

    خدای ار به حکمت ببَندَد دَری گشاید به فَضل و کَرَم دیگری

    در حالی که نمی فهیمدم بابا تو مسیرو اشتباه میری!!!!!! و حتی در کنار اینکه نماز میخوانی گناهان دیگری هم داری انجام میدی! با فراد ناباب نشستو برخواست میکنی! در حالی خودت هم میدونی اون ها چندین بار منکر خدا شدن و حتی پیامبران وامامان را هم مسغره میکردن.

    حتی یکی از روستان بهم گفت که من به خدا هم اعتقادی ندارم و وقتی من ازش پرسیدم پس این زمین و آسمان و ما انسانها چطور خلق شدیم با خنده بهم گفت که بصورت خود به خود !!!

    بغیر از اون دوستانی که من داشتم نه نماز میخواندن و نه در مسیر درستی بودن و هر کار گناهی که فرصتشو بدست میاوردن انجام می دادند.

    حالا میفهمم من چقدر گناهان بزرگی کردم (که روم نمیشه دراینجا بیان کنم گناه کوچکی هم نبودن) که به واسطه دوستان ناباب و گمراهی بوده، بدفهمی شناخت من از خدام و بی دینی من بوده با اینکه نماز می خوندم و خدای قبلی من اشتباهی بوده و من اصلا خدای واقعی را نمی پرستیدم.

    حالا کم کم دارم به ذات واقعی خدای خود شناخت پیدا می کنم به لطفا یکی از دستان خداوند به نام استاد عباس منش عزیز و اعضای بی نظیر و خداشناس این سایت

    خدایا ایمانم را به خودت قوی تر کن. خدایا ای خدای واقعی که تازه شناختمت، منو به خودت نزدیکتر کن. توبه منو بپذیر ، گناهانو ببخش، منو از این چاه گرفتاری نجات بده.

    از خدای خودم که فرمانروایی آسمان وزمین در سیطره حکومت اوست میخواهم هدایتم کنه و مسیر واقعی را به من نشان بدن و کمک کنه از شر حقالناس خلاص بشم

    برای تمام عزیزان و همچنین استاد عزیزم که تا ایجای مطلب این حقیر را خواندن از خدا برایشان خواهان نعمت و ثروت و خوشبختی خواستارم.

    باشد که اجر خود را از خالق جهان هستی دریافت کنید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: