سفر به دور آمریکا | قسمت ۲۷

به نام رب

سلام به همه , خانم شایسته عزیزم , هر روز سفر و میبینم , از ته ته وجودم میگم , خدایا شکرت من چقدر خوشبختم , چقدر خوشبختم, که عزیزی اینقدر زیبا و نکته بین و با توضیحاتی که زندگیم و عملی تر کرده, از صحنه هایی برای من فیلم میگیره, که نا خوداگاه در رویا من هست, و دیدن این صحنه ها در واقعیت در کنار دیدن استادی که روش و منش و زندگی من درتماممم ابعاد زندگیم عوض کرد , و دیدن اینکه چطور به حرفش احساس خوب = اتفاقات خوب , عمل میکنه, و لحظه هایی که هیچ خبری از اون چیزی که خواسته اش نیست , اما با چه ایمانی با چه توحیدی , میره , انجام میده کاری که بهش گفته میشه, از خریدن یک ابزار باشه, یا search برای گرفتن جا , دیدن آدم هایی که بهش احساس خوب میده.

استاد جونم وقتی این زندگی روزمره شما رو میبینم, یه جاهایی میگم , ااا نازی این جای زندگی تو هم این اتفاق این آدم اینجوری شد , استاد من به خودم خیلی افتخار میکنم, که در این مسیر هستم, و بودنم در این مسیر موفقیتی که بیس تمام موفقیت های زندگیم و ریخته و داره میریزه.

استاد خیلی با شما حرف دارم , استاد وقتی مهاجرت کردم به آنکارا , با خودم فکر میکردم , دیگه خیلی روی خودم کار کردم, دیگه خیلی رشد شخصیتیم زیاد , من دیگه تهشم و از این حرف ها , استاد وقتی رفتم آنکارا , تازه وارد عمل شدم, تازه وارد فصلی از زندگیم شدم که قرار شد, بفهمم , نازی تازه این همه روی خودت کار کردی و اینقدر فایل رایگان و محصول گوش دادی , فقط به عنوان حرف های قشنگ و زیبا گوش میدادم , حرف هایی که وقتی میگفتین , من فقط گوشمیدادم , وقتی میگفتی پول ارزشمند , پسر خوب برای ازدواج زیاد, افراد زیادی خواهان ازدواج با من هستند, با تمرین کردن میشه موفق شد, من برای موفق شدن نیاز به تائید و تحسین دیگران ندارم و……..این ها برای من فقط یک جمله بود, پول ارزشمند ,این جمله در من تغییر احساس ایجاد نمیکرد, من این جمله رو شنیدم, ولی حس درونم به پول ارزشمند نبود

استاد فکر میکردم این کارها بازی , باور نکردم , که میگفتین با تکرار باورها تثبیت میشه, این جمله ها این دورهها 100 ها بار باید تکرار بشه, ثروت 1 و 1 بار گوش دادم و گفتم خوب دیگه اوکی شد , عشق و مودت و عزت و نفس و…. نتایج ریز و درشت زیادی میگرفتم , اما لحظه ای و مدتی همه چیز اوکی میشد هر دوره ای که گوش میدادم , و بعد دوباره بعد از مدتی , همه چیز برمیگشت به حالت اولش , این مهاجرت باید در زندگی من اتفاق میفتاد , تا بفهمم , این دوره ها و این حرفها بازی نیست , اصل داستان برای یک زندگی جذاب , سفرنامه آمریکا در کنار این تحولات فکری , من و بیشتر ترغیب به ادامه دادن کرد, چون روزهایی در آنکار گذروندم , که اگر هدایت خود خدا نبود , از مسیر خارج میشدم.

بچه هایی که این متن و میخونید, این و بگم , من که دارم میگم, فهمیدم , تمام دورها و فایل رایگان هایی که گوش دادم, بازی بازی بوده برام, با اینکه بازی بازی بوده, همین الان , وقتی من مهاجرت کردم آنکارا , خواهرم یک خونه 4 خوابه تو آنار پول فرستاد و ما خریدیم , که برای اطرافیان من خوب یک رویا که در آنکارا هستن, این نتایج و…. هست , ولی همین جا اعتراف میکنم, من تا به حال 90 درصد حرف های استاد و فقط گوش دادم , یعنی به خاطر تضاد هایی که داشتم , آماده شنیدم شدم, بعد که وارد آنکارا شد, دیدم ااااااا باز یک سری شرایط و اتفاقات و آدم هایی هستن , که همونها تو ایران هم برای من بودن, با اینکه من توی خونه 4 خوابه بودم, که نیاز به کرایه نیست , اما باز در آمد از خودم نداشتم , و همون داستان های تهران , درسته که با پسری آشنا شدم , که بیشتر از من دوره ها استفاده کرده بود و 4 تا کوچه فاصله داشتیم اون هم تو آنکار, ولی باز برخورد های آدم قبلی و میدیدم, هر چقدر تو ایران دوره ها رو استفاده میکردم, و بعد از مقطعی دوباره همون شرایط قبل برمیگشت , نمیفهمیدم, که آقا مشکل از روش کارکردن من روی دوره ها و تکرار نکردن و , و باور نکردن جمله ها , چون احساس من تغییری نکرده بود نسبت به پول و روابط با جنس مخالف و عزت درون خودم , و وقتی بیشتر درک کردم , که باور کردن باور های جدید یعنی چی , که در آنکارا زندگی کردم, و بیشتر درک کردم, که افکار من داره خلق میکنه, من همون نازی و با تغییرات سطحی به کشور دیگه ای بردم , و منتظر معجزات عظیم بودم, این مهاجرت به من یاد داد, برای نتایج بزرگ تغییرات عمیق تر نیاز, به قول استاد , به کاویدن بیشترم نیاز, فهمیدم آفرین نازی که یک خونه 4 خوابه تو آنکارا خریدی , برای خواهرت خریدی , ولی از خدا خواستم که تلاشی که برای تغییر فکرم دارم میدم , برای خودم بخرم (همین الان بهم الهام شد , گفت چون خودت , خودت و لایق نمیدونی , روی باور لیاقت کار کن)(آخه من عاشششقتم , من فقط تو رو میخواهم, همه چی دارم)

این اتفاقات باعث شد, که ثروت و شروع کنم , مثل یک کار مهم در طول روز وقت بزارم , بنویسم , جمله به جمله , تکرارو تکرار و , عزت نفس و عشوق مودت هم همینطور.

فایل های رایگان توحید عملی 5 و 6 و توانایی کنترل ذهن ,فایل هایی بود , که خدا میدونه , تو لحظه هایی من هدایت شدم بهشون , که دیگه واقعا نمیدونستم چیکار کنم , وفقط و فقط هدایت الهی بود, الان یه یادش میفتم , ته دلم یه حالی میشه, خدای من .

تو مهاجرت معجزاتی میبینید , که تنها نیروی جهان و بیشتر و درک کردم, و هماهنگی هایی دیدم , که ایمان به هماهنگی و لذت بردن و بیشتر درک میکنی

فصل 6 کتاب رویاها هم یه معجون خاص , حسم گفت نوشتم .

استاد خیلی دوست دارم خیلی , خانم شایسته , بارها و بارها سپاسگزارم به خاطر وقتی که با دوربین اینقدر با عشق برای ما میگذرونی , من بی نهایت سپاسگزارم, استاد سپاسگزارم به خاطر تک تک حرفهات و دور ها و فایل های رایگان , استاد خیلی خوشحالم خیلی .

رب من تو این سایت یاد گرفتم , رب یعنی فرمانده.خدایا شکرت که نوشتیم,من عاشقتم.

عاشق همه بچه های باحال که نظر میزارن که خود من بارها بارها شده, در اوج لحظه ای که لب مرز بودم, یک نظر تو تلگرام من و برگردونده, ایده الان تلگرامم برای نظرات که عالی و من بیشتر نظرات و میخونم , تقریبا دسترسی بهتر شده به نظرات .

من مطمئنم که نتیجه میگیرم, حرکت میکنم, ادامه میدم.

بوس بوس