سفر به دور آمریکا | قسمت ۲۷

به نام خدای مهربان

سلام به تمامی دوستان گرامی ، استاد عباس من و خانم شایسته‌ی عزیزم

می خواهم دیدگاهم رو به دو بخش تقسیم کنم ، بخش اول تمرکز کنم بر نکات مثبت …

من تو این چند قسمتی که مرتبط با آبشار نیاگارا دیدم ، اون قسمت هایی که استاد خیلی خود واقعیش هست و میگه شیوه‌ی طبیعی زندگی کردن همینجوریه دیگه… مگه آدم نباید خودش باشه؟ مگه آدم نباید راحت بشینه روی زمین و با پرنده ها و سنجاب ها و اینا بازی کنه …

استاد جان من از رفتار شما توی این سریال ها و خودتون بودن بارها و بارها چیز یاد گرفتم

یاد گرفتم که سعی کنم در هر لحظه خود واقعیم باشم و از امکاناتی که جهان در اختیارم قرار داده برای لذت بردن و تجربه‌ی حال خوب استفاده کنم … و لذت بردن از زندگیم رو به تعویق نندازم.

نکته بعدی دیگه اینه که شما چقدر قشنگ با پسرت مایک رفتار می کنی ، مایک یه نوجوان هستش و این سن ، خیلی حساس هست برای تربیت فرزند و من بار ها دیدم ، با عکس انداختن از مایک ، خرید لباس هایی که دوست داره ، یا اونجایی که به خانم شایسته گفتید ، ار مایک و ری اکشن مایک فیلم بگیر ، همه و همه دارید احساس ارزشمند بودن و حس خوب رو به مایک هدیه می دهید‌. و من چقدر تحسینتون می کنم که اینقدر پدر خوب و ارزشمندی هستید.

نکته‌ی بعدی این که ، شما خانم شایسته‌ی عزیز چه ذهن خلاقی دارید و چقدر قشنگ تصاویر رو در کنار هم قرار می دهید ، چه آهنگ های خوبی و چقدر هم‌آهنگ هستند با تصاویر و موضوع اون تصاویر … خیلی خیلی سپاسگزارم برای این مستند زندگی ارزشمندتون که در اختیار ما هم قرار دادید ، اونجایی که با دوربین رفتید زیر آبشار ، روبه آبشار ایستادید ، تا ما هم دقیقاً بتوانیم حس واقعی بودن تو اون فضا رو تجربه کنیم … خیلی زیبا بود برای من … و این نشون دهنده‌ی قلب پاک و مهربون شماست و اینکه چقدر عاشق دوستانمون در این سایت هستید و اینکه چقدر واقعاً از این کار … یعنی فیلم برداری و تولید این سریال لذت می بردید و لذت می برید.

نکته‌ی مثبت بعدی که باعث شده من عاشق شرکت اپل بشم و همیشه و همیشه و همیشه …‌ تحسینش کنم با قلبم … اینه که چقدر دوربین های خوبی رو توی موبایل هاش قرار میده …

دوربین های با کیفیت آیفون و این سفرنامه این خواسته رو در دل من متولد کرده که من هم در سفر هایی که در ایران و بعدش هم به کشور های خارجی دارم یه سری تولید محتواها داشته باشم و زیبایی هایی رو از جاهایی که می بینم به صورت عکس در ویدیو و ویدیو منتشر کنم.

••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••

بخش دوم دیدگاهم بر می گرده به درسی که با دیدن این قسمت از سریال به یاد آوردم …

خانم شایسته شما در مورد آزادی پوشش و حجاب خانم ها در کشور آمریکا گفتید و اینکه چقدر این قوانین آمریکا که آزادی تفکر و انتخاب دین رو به آدم ها میده زیباست …

من یاد صحبت های پایانی استاد در قسمت 6 بررسی حجاب در قرآن افتادم ‌و نصیحت برادرگونه‌ای که استاد عباس منش عزیزم به ما داشتند ، البته ایشون خطاب به خانم های سایت این مطلب رو بیان کردند ولی من هم برداشت های خودم رو داشتم

abasmanesh.com

من دیروز در پاسخ به آقای ادیبی در زیر کامنت ایشون … در مورد سبک شخصی خودم برای مدل لباس پوشیدن ، مدل ریش و مدل موهایم صحبت کردم که … الان من به لطف خدا به سبک خودم رسیدم و اونجوری که خودم صلاح می‌دونم! لباس می پوشم و مدل ریش و سیبیل و مدل موهایم رو درست می کنم

abasmanesh.com

بله درست شنیدید ، گفتم سبکی که صلاح میدونم ، نه سبکی که واقعاً آزادانه خودم دوست دارم

چرا ؟؟

چون با استناد به قرآن و توضیحات استاد در «قسمت 6 فایل بررسی حجاب» اگر من خودم رو دوست دارم و برای خودم و شخصیتم احترام قائل هستم باید بدونم شهری که من در اون زندگی می کنم «قم» فضایی بسته و فضایی مذهبی طور داره ، من اگه بخواهم به اسم اینکه اعتماد به نفسم بالاست تیپ های اروپایی بزنم یا اون استایلی که ملت توی کیش دارند یا توی رشت دارند ، بپوشم ، با اینکه مرد هستم … مورد آزار و اذیت یه عده آدم بیمار قرار بگیرم !! یا … مورد تمسخر یه عده افراد … که به اسم امر به معروف … می خواهند آدم ها رو به زور تغییر بدهند … مزاحمت برایم ایجاد بشه.

بنابراین نمی کنم این کار رو … صبر می کنم وقتی رفتم مسافرت یا حتی مهاجرت کردم ، وقتی فضای فرهنگی اون مردم و اون شهر رو سنجیدم ، اون تیپ و استایلی که دوست دارم تجربه کنم رو تجربه می کنم و یا ازش می گذرم یا اگه دوستش داشته باشم دیگه به همون شکل ادامه می‌دهم

دیگه با استناد به حرف های استاد و اون آیه ، به لطف الله احساس قربانی بودن نمی کنم ، دل به دل آدم ها نمی‌دهم که میگن محدودیت هست ما چقدر بدبختیم و … نه من خیلی هم دارم خوشبختی رو تجربه می کنم از مدل لباس پوشین و ریش و سیبیلم هم خیلی دارم لذت می برم و از طرفی تا حدودی استاندارهای این ملت و این جامعه هم داره و دیگه کسی نمی خواهد بیاد نصیحتم کنه یا چپ چپ نگاهم کنه ، انرژی من هدر نمی ره !! تمرکزم رو می گذارم روی اون چیزهایی که بهم احساس بهتری میده و روی اهدافم می گذارم

از اونجایی که خودم خالق هستم ، بلاخره دیر … نه خیلی زود از قم مهاجرت می کنم به شهر بهتر ، مخصوصاً اصفهان و کیش رو خیلی دوست دارم ، چون احساس می کنم مردمونش خیلی Open mind هستند و خیلی فضای شهری به روز و لوکسی داره ، در کل حسم نسبت به این دو شهر خیلیییی خوبه.

دیگه خدا رو شکر احساس قربانی بودن ندارم ، خیلی وقته … با شهری که توش هستم و مردمونش در صلحم:)) با مذهبی چه خانم ها چه آقایون راحت ارتباط می گیرم ، با امروزی ها و به قول معروف بی حجاب هاشم :)) خیلی راحت ارتباط می گیرم. این طرز تفکر و آموزه های استاد و شما خانم شایسته‌ی عزیزم خیلی بهم احساس قدرت داره میده ، خیلی حالم رو خوب می کنه ، عاااااشقتونم

خداوند یار و نگهدار و هدایتگر همه ما ها باشه به سمت زیبایی های بیشتر