سفر به دور آمریکا | قسمت ۲۷ - صفحه 2

با سلام به استاد عزیز

اما می دونید قرار نبود من اصلا کامنتی بزارم – من هیچ وقت این موضوع نگفتم من کلی کامنت می نوشتم توی سایت شما چند ساعت وقت میزاشتم در نهایت کامنت رو ارسال نمیکردم و پاک میکردم البته به نفع من هم شد کلی چیز یاد میگرفتم – انقدر عددش بالاست از دستم در رفته

می دونید دلیلش فقط برای یک چیز بود دوست نداشتم چیزی رو بگم دوست داشتم ساکت باشم و فقط عمل کنم اصلا خوشم نمیاد حرف بزنم سکوت رو بیشتر می پذیرم یعنی برادر من که از محصولات شما استفاده میکنه اون کامنتی رو وب سایت شما نمیزاره – من با برادرم اصلا در مورد قانون جهان هستی یا محصولات شما با هم دیگه اصلا صحبت نمیکنم وصحبتی نداریم با هم چون برادرم به شدت بدش میاد برادرم میگه بیا گوش کنیم و عمل کنیم یعنی اون محصولات رو گوش میکنه برای خودش من هم برای خودم کاری به هم دیگه هم نداریم – دلیلش رو نمی دونم چرا خودم میام این کامنت ها رو ارسال میکنم خیلی مقاومت دارم توی ارسال کردنش — من هزاران بار به خودم گفتم دیگه کامنت نمیزارم – یک روزی به خودم گفتم چرا من انقدر به خودم سخت گرفتم مگه من میخوام قتل کنم چه ایرادی داره این از همون اول با من بوده –

اخه به چیزی که کامنت میزارم واقعا دارم عمل میکنم یعنی اینطور نیست که حرف باشه احمق نیستم و وقت اضافه ندارم

می دونید خیلی از انسانها متوجه نیستن ما داریم یا پیشرفت میکنم یا پس رفت میکنم یا داریم لاغر میشم یا چاق ثابت نیستم یا درامدمون زیاد میشه یا کم و خیلی مثال های دیگه

دوستان عزیز خداوند از زبان نشانه ها با ما صحبت میکنه یا از کامنت بچه ها یا از جمله یک شخصی داره با ما صحبت میکنه و از هزاران جای دیگه خود خدا نمیاد پیش تو بگه اره تو این کار کن یا اون کار کن خداوند بلکه دار همیشه ما رو هدایت میکنه – همان طور که استاد عباس منش در تهیه محصولات هدایت میکنه یا شرکت ماکروسافت یا شرکت اپل یا هزاران کمپانی شرکت و غیره

به قول استاد عباس اینا رو دارم بیشتر به خودم میگم – امیدوارم همه شما باشگاه بدنسازی رفته باشید دیده باشید افراد چطوری تمرین میکنن چقدر ورزش میکنن تا بدنشون زیبا بشه یا افرادی برنامه نویسی کار میکنن یا افرادی گرافیک کار میکنن و ورزشهای دیگه و اموزشهای دیگه اما می دونید توی سایت عضو شدن و محصول خریدن ملاک نیست برای موفقیت اگر اینطوری بود من هم می رفتم اموزشهای برنامه نویسی میخریدم میگفتم اقا خریدم دیگه نیازی نیست تمرین کنم دیگه نیازی ندارم برم توی مسئله –

بعضی ها میگن چرا انقدر استاد عباس منش زود نتیجه گرفت – استاد عباس منش کلی از باورهاش خراب بود – شما دقت کنید اول رو ارتباطش کارکرد و بعد عزت نفس و اعتماد به نفس و بعد ثروت مثل قدم به قدم بوده یعنی این ساختمان باید درست میشده تا به اون جایگاه برسه اصلا هم زود نیست از نظر من و سریع نیست می دونید یک مسئله بوده باید قدم به قدم حل میکرده

می دونید فرصت شما در گروه تحقیقاتی عباس منش محدوده فرصت شما در بدنسازی محدوده فرصت شما در برنامه نویسی محدوده فرصت شما در هر کاری دوست دارید تمرین نمیکنید باورهای درستی ایجاد نمیکنید حرکت نمی کنید محدوده شاید بگید چرا فرصتم محدوده می دونید تا زمانی شرایط و موقعیت خوبه ما باید به استقبال تغییر بریم مسئله های زندگیمون رو حل کنیم – چرا که روزی از خواب بلند میشد که شرایط و اوضاعتون انقدر بد شده اون موقعه تصمیم میگیرید یا تغییر کنید یا زیر چرخش های جهان نابود میشد – ( جمله معروف استاد عباس منش ) چون وقتی از چیزی نتیجه نگیری خیلی باهاش بازی کنی دست دست کنی ازش زده میشی و میزاریش کنار به همین دلیل گفتم فرصت شما محدوده مگه کم ادم بوده خواستم بدن ساز بشن گذاشتن کنار مگه کم ادم بوده کلی عشق داشتن چون باورهای درستی نداشتن گذاشتن کنار اون کاری دوست دارن

می دونید من هر بار دارم ایمانم قوی تر میشه هر چیزی باور میخواد هر کاری که شما میخواید انجام بدید باور میخواد – – افرادی زیادی هستن برای باشگاه بدن سازی هزینه میکنن افرادی زیادی هستن برای زبان یاد گرفتن هزینه میکنن افرادی زیادی هستن برای یادگیری برنامه نویسی هزینه میکنن افراد زیادی هستن برای مدرک گرفتن هزینه میکنن – یعنی همه انسان ها هزینه ها خوب میکنن قدم اول رو خیلی ( با قدرت برمیدارن ) اما در ادامه چون باور ندارند قدم های دوم رو برنمیدارن می دونید میخوام چی بگم ) در مورد محصولات استاد عباس منش هم همینطوره افراد هزینه میکنن افراد عمل نمیکنن قدم ها رو برنمیدارن یعنی وقت نمیزارن برای تمرین کردن روی ذهنشون روی باورهاشون اخه محصولات استاد عباس منش یک کار تمرینی این طور نیست که برید وزنه بردارید نه باید روی ذهنتون کار کنید – من ایمان اوردم همین کار کردن روی ذهن باور میخواد که جواب می دهد – میشه این مسئله حل شه

می دونید هر کاری هر اقدامی میخواید شما انجام بدید ایمان میخواد باور میخواد این چیزی من درکش کردم اخه دیدم مثال هاش رو برای شما میخوام توضویح بدم

مثلا افرادی رو دیدم انقدر اعتماد به نفس و عزت نفسشون پایینه نمی تونن با یک ویندوز ساده یا یک موبایل ساده هوشمند کار کنن باورتون شاید نشه – من وقتی این افراد رو دیدم گفتم مگه میشه مگه داریم – اونجا به ایمان رسیدم همه چیز باور میخواد انجام هر کاری باور میخواد از کار کردن روی محصولات استاد عباس منش تا کار کردن با یک گوشی هوشمند ساده ( کلی دارم مثال میزنم )

می دونید من برای باور اینکه ((( تو پـای به راه درنــه و هیـــچ مـپرس خـود راه بگویدت که چـون باید رفت ))) می دونید چیکار میکنم برنامه نویسی میکنم – تمام لب تاب بابام قطعاش رو میزرم به هم جمع میکنم لباس شویی مادرم رو باز میکنم می ببندم برای اینکه این باور قوی بشه قسم به خدای رحمان هدایت میشی تو قدم بردار راه حل مسئله بهت گفته میشه — میرم برای دوستان سیستم کامیپوتر جمع میکنم – کارهای برق خونه من رو من انجام میدم – اما می دونید من عاشق خطر کردن هستم من دیوانه این هستم برم توی مسئله – مسئله رو حل کنم ))) برم توی یک وب سایت کل وب سایت رو بریزم به هم جمعش کنم دوباره – فکر کنم – میخوام جدیدا برم موبایل هم یاد بگیرم چطور یک موبایل رو باید تعمیر بشه – این کارها باور به شما میده می دونید میخوام چی بگم گوش کردن ملاک نیست بلکه انجام دادن که باورهای شما رو شکل میده – اگر میخواید باورتون قوی بشه برید توی مسئله هر کاری هر فکر میکنید یک مسئله برو توی مسئله – حالا اون مسئله تغییر باورهات میخواد باشه هر چیزی میخواد باشه روابط عاطفی میخواد باشه روابطه تو با پسرت یا هر کسی نمی دونم من شرایط و موقعیت شما نیستم می دونید میخوام چی بگم – یک نگاهی به هواپیماها کن موبایلها کن لب تاب هر چیزی که مبینی و هر کاری که میخوای انجام بدی یک مسئله هست برای تو – با انجام دادن هر مسئله ایمان و باورت قوی میشه و قدم ها رو سریع تر طی میکنی هدایت میشی به راه حل مسئله فقط باید ایمان داشت و حرکت کرد

و در نهایت مردم به مرده زنده شما اهمیت نمیدن – شاید بگید نه پدر مادرم منو دوست دارن – نه اون دوست داشتن نیست اون وابستگی هست – از داستان حضرت ابراهیم مشخص هست و در ادامه…چرا وقتی هر کسی میمره شما نمیشاسیدش براتون مهم نیست روی احساس شما اصلا تاثیر نمیزاره – پس فکر نکنید شما برای مردم مهم هستید اصلا اینطور نیست بلکه تمام ما دستانی از طرف خدا هستیم برای هم نه پسری وجود داره نه مادری و نه پدری و نه دختری – ما باید بتونیم احساس خوب رو در وجود خودمون پیدا کنیم

دوستان من نه استاد عباس منش هستم این باورهایی که هر روز دارم تکرار میکنم – و به خودم میگم از شما هم خواهش میکنم باورهات رو بیاید اینجا بنویسید و هر بار بیاید کامنت های خودتون رو بخونید – باور کنید من بارها میام کامنت های خودم رو میخونم به خودم این باورها رو میگم – من از دیروز ساعت ۳ بعد از ظهر بیدارم الان ۱۲ ظهر هست یعنی ۲۱ ساعته بیدارم میخواستم برم صبح بخوابم گفتم بزار بیشتر روی باورهام کار کنم – نمی دونم میخواید باور کنید یا نه از ساعت ۹ صبح من دارم این کامنت میزارم یعنی ۳ ساعته دارم این جملات رو به خودم میگم با خودم حرف میزنم به خودم باور میدم فکر میکنم – چرا این کار میکنم فقط برای احساس بهتر همین – اصلا دنبال این نیستم بگم برم یک چیز چرت پرتی بنویسم توی سایت ما هم یک حرفی زده باشیم – اگر اینطوری فکر میکردم اصلا توی سایت عباس منش نمی تونم دوام بیارم – همون روزای اول رها میکردم – من واقعا میخوام تغییر کنم و وقت میزارم برای تغییر حاضر بها پرداخت کنم

شاد باشید