دیدگاه زیبا و تأثیرگذار رضا عزیز -با کمی ویرایش- به عنوان متن انتخابی این قسمت:
خانم شایسته خودت اشاره کردی که از رها و آزاد بودن آب و جریان بدون توقفش لذت بردی؛ آب هیچ مرزی رو نمی شناسه و جریان زندگی و حرکتش رو ادامه میده؛ الان هم کلمات همون مرزهایی هستند که نمیتونند مانع جریان احساس بشن. این فایل هایی که تهیه میکنید رو نمیشه با کلمات توصیف کرد چون همش احساسه؛ همش شادیه؛ همش زیباییه و کلمات قادر به توصیف نیستند.
انقدر در حال و هوای آبشار نیاگارا قرار گرفتم و انقدر به زیبایی جزئیات رو به تصویر کشیدی که برای هرکی که آبشار رفته باشه درباره زیبایی ها و جزئیاتش توضیح بدم نمیتونه باور کنه که من خودم آبشار رو از نزدیک ندیدم و وقتی هم فکر میکنم واقعا از نزدیک دیدم، انقدر نزدیک بودم که حتی خیس شدنم روی عرشه کشتی در لحظه ای که از مقابل اون جریان پیوسته و عظیم آب میگذشتید رو احساس میکردم.
چند ماه قبل برای دیدن آبشار شوی در اطراف دزفول کلی مسیر طی کردم و هر طوری بود خودم رو به آبشار رسوندم و تجربه لذت دیدن آبشار از نزدیک رو در خاطرم دارم. البته وسعت و عظمت آبشار نیاگارا قابل مقایسه با آبشار شوی نیست ولی زیبایی های منحصربه فردی داره که شاید مهمترینش این باشه که آبشار رو از نقطه شروعش می بینی. یعنی آبشار تشکل شده از 33 چشمه که از دیواره کوه خارج میشه و زیبایی خاص خودش رو داره. از دل سنگ آب بیرون میاد و صحنه ای وصف نشدنی خلق کرده.
وقتی از بی مرز بودن جهان و جریان آب صحبت کردید یاد اون صحنه افتادم که حتی دیواره سنگی هم نمیتونه جلوی جریان آب رو بگیره و این آب نشانه ای واضح از جریان زندگیه که:
- هیچ حد و مرزی نمیشناسه
- هیچوقت از حرکت نمی ایسته
- و تازه وقتی با موانع سخت برخورد کنه صدای زیبا خلق میکنه
- وقتی به مانع ارتفاع میرسه آبشارهایی زیبا ایجاد میکنه
- وقتی به دریا برسه عظمتی بی همتا خلق میکنه
هر مانع برای آب فرصتی است برای زیباتر شدن و چه عالی است که در زندگی مانند آب باشیم و تضادها و چالشهای زندگی رو به فرصتی برای زیباترشدن تبدیل کنیم. این مهمترین هنری است که در آموزشهای استاد میشه آموخت. سالهاست در این کلاس هنرآموزی شرکت میکنم و هنری که امروز آموختم حاصل توجه، تکرار و تامل در گفته های استاد عباس منش است.
من با استاد عباس منش آب راکد شده در مرداب زندگیم را به جریان در آوردم و آموختم در مسیر زندگی به هر مانعی رسیدم چگونه از آن عبور کنم و هر بار زندگی من زیباتر و دیدنی تر شود. جریانی که فقط 4 سال از شروع آن می گذرد اما، نمیتونید تصورش کنید که، چقدر مرا از مرداب زندگیم دور کرده.
امروز که این ویدیو رو تماشا کردم ساعت 11:30 صبح بود در حالی که مشغول خوردن صبحانه در نهایت آرامش لازم برای شروع یک روز دیگر بودم و امروز تا حدودی معنای واقعی آزادی را درک میکنم. همین چندسال قبل بود که اگه نیم ساعت دیر از خواب بیدار میشدم خشم و ناراحتی وجودم را فرا میگرفت و تصور میکردم فرصت زندگی را از دست داده ام و امروز درآمد خوبی نخواهم داشت، چرا که سحرخیز نبوده ام. هر روز با نگرانی و استرس اینکه به اندازه نیازم فروش خواهم داشت یا نه، کرکره مغازه رو بالا می بردم و امروز بعد از فقط 4 سال که هنر به جریان انداختن زندگیم را از استاد آموختم آزاد و رها مشغول لذت بردن از سفر به دور آمریکا هستم و آزاد از حرکت عقربه های ساعت. چون دیگر ساعت برای من وقت زندگی کردن را تعیین نمی کند. آزاد از بودن در مکانی خاص، چون دیگر کسی برای من تعیین نمیکند در کجا حضور داشته باشم، آزاد از هر آنچه در گذشته مانع جریان زندگی من شده بود، موانعی که همین الان هم برای اطرافیانم (به خاطر باورهاشون) وجود دارند و مانع جریان زندگی شان شده اند. اما من به لطف خدا در مسیری قرار گرفتم که راهنمای آن استادی است که رویای آزادی دارد، آزادی از هرآنچه مانع جریان زندگی است.
آزادی امروز من باعث شده که خیلی بهتر بتونم لذت سفر کردن همراه استاد رو تجربه کنم. چون اولین موضوع مهم برای شروع همچین سفری، آزادی است. آزادی از قید محدودیتهایی که نه شرایط بیرونی، بلکه ذهنت برای تو درست کرده است. چقدر زیبا استاد عباس منش به همراه خانم شایسته آزادی را زندگی میکنند و گوشه هایی از آن را برای ما به تصویر میکشند.
استاد عباس منش عزیز از روزی که با شما آشنا شدم شما را الگوی زندگی خودم قرار دادم. در شروع کار وقتی جریان زندگی شما را می دیدم، رویای من پیوستن به این جریان بود.
رویای من تجربه آزادی بود. آزادی زمانی، آزادی مکانی، آزادی مالی، آزاد در روابط، آزادی در کسب و کار و آزادی در هرآنچه جزئی از زندگی است و به لطف خدا و آموزشهای عالی شما بسیاری از تجربه های گذشته شما را که در دوره ها مختلف توضیح دادید را تجربه کرده ام و در ادامه این مسیر به دنبال تجربه های جدید شما هستم.
منتظر خواندن نظرات زیبای شما هستیم.
سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری سفر به دور آمریکا | قسمت ۲۸124MB9 دقیقه
سلام خانم شایسته دوست داشتنی. بی نهایت سپاس که زیبایی های جهان هستی رو انقدر زیبا همراه با استاد عزیز و مایک فوق العاده برای ما به تصویر می کشید.
من از روز اول این سفرنامه همراه شما بودم اما وقتی چند روز پیش فایل آبشار نیاگارا رو گذاشتید تونستم برای اولین بار بدون کوچکترین حس حسرت و حسادتی زیبایی ها رو ببینم و تحسینشون کنم. این حس انقدر برای خودم شیرین بود که آخر شب تو تمرین ستاره قطبی بابتش از خداوند تشکر کردم و درخواست کردم که بتونم این نگاه رو حفظ کنم.
داشتم فکر میکردم که چه موضوعی باعث شد که من بتونم این زیبایی ها رو بیشتر از قبل تحسین کنم و تو ذهن خودم به یه سری نتایج رسیدم که حاصل یه روند تکاملی هست و دوست دارم اونها رو با شما به اشتراک بزارم.
حقیقت اینه که از چند سال پیش که با این سایت بی نظیر آشنا شدم قدم به قدم شروع کردم به مقایسه کردن زندگی خودم با استاد. اگر استاد چند هکتار زمین خریده بودن، من هم میخواستم چند هکتار زمین داشته باشم، اگر استاد کلبه روی آب داشتن، من هم میخواستم کلبه روی آب داشته باشم، اگر استاد سوار جت اسکی میشدن، من هم دوست داشتم جت اسکی داشته باشم، اگر استاد RV خریده بودن، من هم میخواستم RV داشته باشم و …
وقتی هم که کامنت بچه ها رو میخوندم میدیدم که خیلی هاشون دوست دارن تجربه هایی مشابه تجربیات استاد داشته باشن و این باعث شده بود فکر کنم که من هم باید «دقیقا» همین خواسته ها و اهداف رو داشته باشم تا یه آدم «بلند پرواز» به حساب بیام. یعنی فکر میکردم اگه من دنبال تجربیاتی مشابه تجربیات استاد نباشم حتما یه ایرادی تو وجودم هست، چیزی که باعث میشد عذاب وجدان بگیرم.
اما به تدریج که درک و آگاهی بیشتری پیدا کردم و با خودم روراست تر شدم دیدم که من تهِ تهِ دلم نه چند هکتار زمین میخوام، نه کلبه روی آب، نه جت اسکی، نه RV.
کم کم متوجه شدم که من دارم رویاهای یه نفر دیگه رو زندگی میکنم و دارم خواسته های یه نفر دیگه رو تو صفحه آرزوهای خودم میزارم و چون اون رویاها مال یه نفر دیگه بود من هیچ انگیزه ای برای رسیدن بهشون نداشتم و هر روز بیشتر و بیشتر سر خورده میشدم. یعنی نه داشتم به تجربیات استاد نزدیک میشدم نه به چیزی که واقعا من رو خوشحال میکرد. یعنی تو یه جور سردرگمی بودم و داشتم درجا میزدم.
در واقع من تو پوسته ظاهری تجربیات زیبا و نعمت هایی که استاد بهمون تو فایل ها نشون میدادن مونده بودم و مفهوم و نیت عمیق تر استاد برای به اشتراک گذاری این زیبایی ها رو درک نکرده بودم.
درک نکرده بودم که باید این نکته رو برداشت کنم که من هم باید سعی کنم مثل استاد به سلامتی و آرامش و روابط خوب و آزادی مالی و زمانی و مکانی برسم و توانایی تمرکز روی زیبایی ها رو پیدا کنم تا رویاهای خودم رو دنبال کنم نه رویاهای استاد رو. تاکید استاد روی زندگی به «سبک شخصی» رو میشنیدم اما همچنان دوست داشتم به «سبک استاد» زندگی کنم و رویاپردازی کنم.
شاید چیزی که خیلی خوب من رو متوجه اشتباهم کرد جمله ای بود که از یه نویسنده آمریکایی شنیدم که میگه: «خوشبختی تلاش مستمر برای تبدیل شدن به خود ایده آل (ideal self) مون هست.»
ideal self استاد یا هزاران نفر دیگه ممکنه یه شخصیتی باشه که دوست داشته باشه با RV سفر کنه و تو حوزه املاک سرمایه گذاری کنه و جت اسکی و کلبه روی آب داشته باشه و تو این زمینه آموزشی به صورت آنلاین فعالیت کنه.
اما خود ایده آل من شخصیته که دوست داره تو دانشگاه تدریس کنه، تو خلوت خودش تحقیق علمی انجام بده، کتاب بنویسه، مهارتش تو رشته خودش رو از طریق یه کسب و کار موفق به هزاران نفر دیگه آموزش بده، یه باشگاه ورزشی داشته باشه، تو رشته ورزشی خودش پیشرفت کنه و ….
درست مثل مریم میرزاخانی، لیونل مسی، پروفسور مجید سمیعی، مارک زاکربرگ و هزاران نفر دیگه که با نزدیک تر شدن به ideal self خودشون تو دانشگاه، زمین فوتبال، اتاق عمل یا از طریق ساعت ها وقت گذاشتن برای کد نویسی تو یه اتاق کوچیک هم خودش لذت بردن و میبرن و هم جهان رو جای زیباتری برای تمام افراد کردن.
اگه همه میخواستن مسیر بیل گیتس و ایلان ماسک و جف بزوس رو ادامه بدن دیگه این همه امکانات و تجربیات متنوع رو تو جهان نداشتیم.
من این روزها دارم بیشتر از فایل های سفرنامه لذت میبرم چون دارم یاد میگیرم که به جای مقایسه کردن خودم با افراد موفق دیگه، باورهای مناسب اونها رو تو خودم ایجاد کنم تا به نتایجی که خودم دوست دارم برسم نه لزوما نتایجی مشابه اون افراد.
دارم سعی میکنم که به جای دنبال کردن ideal self یه نفر دیگه و حسرت و حسادت، قدم به قدم به ideal self خودم نزدیک بشم و در عین حال نزدیک تر شدن افراد دیگه از جمله استاد و خانم شایسته و مایک به ideal self خودشون رو تحسین کنم چرا که تلاش فرد فرد ما تو این زمینه میتونه هم زندگی خودمون رو زیباتر کنه و هم جهان رو جای زیباتری برای زندگی کنه…
سلام آقای امیری عزیز. ممنون از نظر زیباتون. دقیقا همینطور هست که شما میفرمایید. خواسته های متفاوت باعث گسترده شدن جهان در ابعاد مختلف میشه. بهترین ها رو براتون آرزو میکنم.
کاملا با شما موافقم آقای مردانی عزیز. من هم بارها و بارها موقع دنبال کردن علاقم از پشت کامپیوتر تو زیرزمین خونمون اشک شوق ریختم و از سفر کردن به درون خودم و نزدیک تر شدن به گوهر وجودم بی نهایت لذت بردم. براتون بهترین ها رو در مسیر انتخابی خودتون آرزو میکنم.
سلام دوست خوبم… طیبه خانم عزیز. از اینکه اکثر مواقع اسم شما رو جزو اعضای فعال سایت میبینم واقعا خوشحالم و به داشتن چنین دوستانی افتخار میکنم. من هم با شما موافقم که اگر سبک زندگی شخصی خودمون رو نداشته باشیم به معنای واقعی از زندگیمون لذت نمیبریم. یک دنیا زیبایی براتون آرزومندم.