سفر به دور آمریکا | قسمت ۲۸ - صفحه 7 (به ترتیب امتیاز)

سپاس زهرا سپاس

واقعا همین است

چه زیبا وصف کردی آن پادشاه هستی را

وچقدر زیباست که انسانها درک وباور کنند که به قول قرآن ؛ ایهاالناس … : یک نیرویه برتر از همه چی توی این جهان است که حواسش به همه چی است مخصوصا تو ای انسان .

زنده باشی خیلیییییییییییییییییییییییییی زیبا نوشته ای

خیلی این لحظه حال دلت ، خدایی بود .

مثل من ، بنده ی کوچک خدا .

بعضی مواقع من وخدا بدجوری درگیر میشویم !!!! که درتمام موقعها متوجه میشوم اونی که بد میفهمه وبد فکر وعمل میکنه من هستم وگرنه رحمت ومهربانی و… او بی انتها وهر لحظه جاری است

بعضی مواقع میگم ، آخی خدا جون ؛ عزیزم ، من برای چ بودم مگر من میخام برای تو چکار کنم

وناگهان ندایی از درونم می آید که میگوید تو قدر ومقام ومنزلت وارزش خودت را نمیدانی وگرنه اینجوری بامن حرف نمی زنی ؟؟؟!!!

یادت رفته من ترا نایب خودم در زمین کردم که دستهایت وتمام وجودت مثل من باشد

وباز من میگم درست میگی عزیزم . ولی من اینو میدانم که تغییر کردن من و انسانی خدایگونه شدن مثل تو ؛ از جابجایی کوه سخت تر است

وخدا میگه ؛ تو بلد نیستی ، راه را بلد نیستی وگرنه من بر هیچ کس سخت نگرفته ام .

ودوباره میگه ؛ خودم سادگی وخوشبختی وراحتی را برای تو اراده کرده ام

ودوباره خدای خوشگلم میگه ؛ به نظرت ؛ ایراد از من است یا شما ؟؟؟

اینجا ایست واستپ میشم

میگم راست میگی

ایراد از من است

قدرت تورا باور نکرده ایم

پس بهت میگم ای مهربان من ، ای که لحظه دور در وجودم نیستی وهر لحظه به تو فکر میکنم وخودم هم نمیدانم چرا ؟؟؟؟

ایمانم را به اندازه ایمان علی ، عشق به تو را اندازه امام حسین ع ، صبری ایوب وار و باوری ابراهیمی ومریمی وحرکتی ومعراجی محمدی ص و.. نصیبم کن ای عزیز دل من .

به معراج برآید که از آل رسولید رخ ماه ببوسیم ، که بر بام بلندیم

آفرین ودورود خدا بر زهرای شیخی

خداجونم ، عزیزم ، جیگرررررررررررم .؛ خیلییییییییییییییییی دوستت دارم چون فهمیدم عاشق من هستی وخیلی دوستم داری ، باهمه ی بدیهام . خودم میشم بهترین بنده ات وخدا حافظ