دیدگاه زیبا و تأثیرگزار زهرا عزیز -با کمی ویرایش- به عنوان متن انتخابی این قسمت:
نمیدونم چجوری احساسم رو بنویسم. میدونی وقتی این فایل در حال دانلود بود اشکام جاری شدن از شدت ذوق، از این همه شگفتی، از این دنیا، از دوره ها، آموزشها و فایل های بی نظیر شما.
خودم تعجب میکردم که، من همیشه با دیدن تصاویر اشکام جاری میشد، ولی این دفعه فرق داشت. دارم تکاملم رو حس میکنم.
مریم جان میدونی، انگار خدارو نفس میکشم، خدارو میبینم، خدا رو لمسش میکنم، خدارو میشنوم، طعم خدارو حس میکنم. الان فهمیدم من چند روزی بود یه دعایی میکردم، این دعا هم به علت این فایل های بینظیر بهم الهام شد،الان مینویسم براتون:
- خدایا حس بویایی ام رو انقدر قوی کن که، بوی تورو همه جا حس کنم.
- خدایا حس شنوایی ام رو انقدر قوی کن که، صدای تو رو، الهامات تو رو بشنوم.
- خدایا حس لامسه ام رو انقدر قوی کن که، همه جا تو رو لمس کنم، حست کنم.
- حس بینایی ام رو انقدر قوی کن که، همه جا تو رو ببینم، نشانه هایی که برام میفرستی رو ببینم.
- حس چشایی ام رو انقدر قوی کن که، طعم تورو همه جا بچشم.
این فایل تداعی کننده هماهنگی با اصل و خدا بود. اینجاست که استاد میگه: عاشق و وابسته خدات باش، همه عاشقت میشن.
این خونه دنج و خودمونی و جملات زیبایی که نوشته بود:« ازتون خواهش میکنم بهشون دست نزنید و لمس نکنید و فقط ازشون لذت ببرید(به قول مریم جان من دیوانه شدم چه درسی رو باز بهم یاداوری کرد:
اینکه از زیبایی ها گذر کنیم و بدونیم چیزای زیباتری در انتظارمونه، بهشون نچسبیم و وابسته نباشیم. وابستگیمون بشه خدا، سر خم کردنمون واسه خدا بشه، از همه چیز و همه کس گذر کنیم و رها باشیم و فقط و فقط به رب یکتا وابسته باشیم. اونوقته که خداوند از بینهایت دست به ما عشق هدیه میده؛ با توحید بهمون ثروت میده، مارو عزیز و بزرگ میکنه، بهمون آگاهی میده، مارو هدایت میکنه و..)
رابطه عاشقانه رو بهتر و بهتر درک کردم اونجایی که استاد با عشق گفت: «قهوه و لیوانت رو گذاشتم اونجا، بغلش شیر اصل هم هست». عشق یعنی همین، همینقدر مهربانی، همینقدر توجه، همینقدر رهایی)
الان میفهمم که خداوند پیام هاش رو از طریق این شگفتی هاش به گوشمون میرسونه؛ میفهمم که، هرروز باید ذهنم رو هرس کنم، بهش غذای خوب بدم و اون شاخ و برگ های اضافیش رو بگیرم؛ میفهمم که با صبرکردن البته با امید و عشق و انگیزه، و طی کردن تکامل میشه به یه پروانه ای زیبا تبدیل شد که آزاد و رها مثل آبشار زیبا باشیم؛ میفهمم که آگاهانه دنبال فراوانی باشم(فراوانی ادم های فوق العاده، فراوانی ثروت بی اندازه، فراوانی عشق، فراوانی متخصصین، فراوانی زیبایی ها و فراوانی همه چیز؛
استاد در یک فایل توحیدی (فکر کنم قسمت ۵) میگه: «اصلا نمیفهمم یعنی چی مردم میرن پست های یکی دیگه رو میخونن و فالوور جمع میکنن»، الان من میفهمم که استاد چی میگن، وقتی از اون موقعی که من اینستا رو پاک کردم و فقط و فقط توی سایت هستم و کامنت های بینظیر دوستانم در سایت و آموزه های شگفت انگیز استاد رو میبینم و حتی کنترل تلویزیون به دستم نمیخوره، تغییرات زندگیم رو دارم میبینم.
خانم شایسته شما یک جا گفتین: “سفر به زندگیمون عمق می بخشد”: کاملا حسش میکنم، از موقعی که در این سفر همراهتون هستم پیشرفت های خودم و پیشرفت های دوستانم را میبینم و میخوانم، حتی کلام دوستانم عمق بیشتری پیدا کرده.
مریم جان، این سفر بهترین راهنمایم بوده است، راهنمایی که همواره به خاطرم میآورد:
شاد باش و از زندگی لذت ببر. برای شاد بودنت دنبال دلیل نگرد. برای شادبودنت به رب متصل شو، باهاش یکی شو. برای شادبودنت دنبال این که فلان خواسته وارد زندگیت بشه، نباش. برای شاد بودنت از چیزهای ساده کلی ذوق و شوق داشته باش. برای شاد بودنت از ناخواسته هات گذر کن. برای شاد بودنت توی دل هر اتفاق دنبال چیزای قشنگ باش. برای شادبودنت به نشانه ها و الهام درونیت عمل کن. برای شادبودنت از نفس کشیدنت لذت ببر، به غریبه ها لبخند بزن، خیلی سبک سفر کن؛ خیلی راحت بشین کف زمین و استراحت کن، روی چمن های سبز دراز بکش.
برای شادبودنت، همین الان با عزیزانت خاطره های خوب بساز، از بودن کنارشون عشق و حال کن. هرلحظه از نعمت های زندگیت به وجد بیا و سپاسگزاری کن. برای شادبودنت دنبال سادگی باش، هرجور راحتی لباس بپوش. دنبال راضی کردن ادم ها نباش. از قید و بندهایی که ادم ها درست کردن رها باش و سبک زندگی شخصی خودت رو داشته باش.
مریم جانم چقدر این فایل ها برای کسی که، با تعهد و عشق به دنبال عمل کردن به این آگاهی ها باشه، ناب و مثل الماس میمونه. اصلا من اسم این فایل ها رو میذارم: “دوره سفر به دور امریکا”
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری سفر به دور آمریکا | قسمت ۳۰180MB13 دقیقه
من از سفر چی بگم آخه! سفر یه زندگی ای رو در مقابل آدم باز میکنه که خیلی از فلاسفه مثل ویتگنشتاین، بهش میگم قلمروزدایی چون آدم هایی رو که به زندگی در یک قلمرو و محیط عادت کردند رو با تغییر شرایطِ جغرافیایی به درونِ محیطِ دیگری میبره و همین موضوع فتحِ بابی میشه برایِ اینکه بتونی زندگی جورِ دیگه تجربه کنی…
حالا که اینو گفتم میخوام اینو هم اضافه کنم که همین ایشون بعدها میگویند که وقتی در لحظه زندگی میکنی، خودت رو از آنچه که در بیرون ایستاده است رها میکنی و تو دیگه به شرایِطِ بیرون وابسته نیستی برایِ شادی و عشق و تجربه هایِ عالی، بلکه همه اینا هستند که جزء لاینفکِ زندگیت میشن… چاره ای جز این نیست، این خدا خیلی خداست خدایی که برایِ تک تکمون خدااااست و خدایی میکنه…
البته من خیلی این مطلب رو ساده گفتم، و درکنارش درکِ عمیقِ خودم رو که تلاش میکنم الان و لحظه رو زندگی کنم، دیگه قلمروزدایی در اون معنا پیدا نمیکنه دیگه چیزی مثل تغییر جغرافیا و تغییر ویِژگی هایِ فیزیکی نیست که بخواد منو از زندگی روتین رها کنه و به دلِ زیبایی ها ببره، چـــــــــــــرا ؟؟؟؟؟؟؟؟
چون به لحظه ها دارم ایمان میارم، به لحظه هایی که پروردگارم ، خدایِ قدرتمندم در اون جاریست به لحظه هایی که وقتی با فرکانس هایِ جدید و و قدرتمند پر میشه دیگه خبری از زندگیِ روتینِ کسالت بار نیست! که بخوای با سفر به خیالِ خودت دورِش بزنی، بلکه همه چیز در مسیرِ همین لحظه ها جریان داره،
الان دارم صدایی رو در دل صبح میشنوم که میگه الله اکبر و من عاشقِ تو ام در لحظه هام ،من مجهز به تو، به تویِ قدرتمندم شدم در لحظه هام و میدونم که باید ادامه اش بدم ، چون نهایتی نیست برایِ مواجۀ ای زیباتر با خودت.. خدای من شکرت ..
الان به جز دیروز، سه روزِ متوالی هست که نشانه هایِ من سفر به دور امریکاست( چقدر بیشتر و بیشتر دلم میخواد بگردم در امریکا و جای جایِ دنیا رو سفر کنم.. و اینبار هم که دیدم دوباره برگشتم به قسمتِ ۳۰ ام ، گفته ام حتما حرفِ خیلی مهم و پیامی برایِ لذت بردنِ بیشتر داره اونم در این ساعت و در این لحظه .. و من قراره خودم رو به احساسِ فوق العاده محشر و معرکه ای نزدیک کنم که خداوند هم هست که خدایِ مهربانم خدایِ عاشقم، خداایِ روزی رسانِ وهابم هست، آره تجربه فرکانسیِ نزدیک تر با رب العالمین، با همون خدایی که برایمان کافیست آیا نمی اندیشیم
بنامِ خدایی که بندگانِ با ایمانش رو با نورِ هدایتش در آغوش میگیره و اونا رو به دلِ زیبایی هایِ بیشتر میبره به دلِ تجربه هایِ فوق العاده ، چون همه چیز خودشه چون اون همونیه که من باورش کردم … خدایی که نه عشقه نه نفرت ، بلکه هم عشقه هم نفرت، پس تویی که انتخاب میکنی چه طوری باشی و چه طور با خدایِ خودت در لحظاتت زندگی کنی..
الان بامدادِ هفتم مرداد.. خدایِ خودم رو بینهایت سپاسگزارم که اینجام
خدایِ خودم رو سپاسگزارم که هر لحظه برام نشانه ای قدرتمند میفرستد و هدایتگر است ، از همین خدایِ خودم ممنونم که باز هم چشم و گوش و قلبم رو به رویِ همین نشانه ها باز میکنه ، تا زیبایی و عشق و ثروتِ بیشتر رو ببینم و لمس کنم و از تهِ قلبم فرکانس هام رو با خودش تنظیم کنم ،ببین دوستِ عزیزمون چی گفته و تک تکش تمامِ اونچیزی رو داره میگه که درقلبم هست.، خدای من ببین چه طور همه چیز با هدایت و قدرتِ خودت پیش میره و همه چیز چقدر دقیق و منظم سرجایِ خودش قرار میگیره ، برای چی؟ برایِ رشد و لذت بردنِ بیشتر، روزی این سفر شروع شد، روزی این ایده آمد که متنِ هر سفر از نظرات انتخاب بشه و من نمیدوم برایِ بار چندم هست که دارم این نوشته رو میخونم ، اما اینبار هماهنگترم ، هم آهنگ هم آهنگترم با این کلمات که دوستمون میگه و این یعنی تکامل و این یعنی بی نهایت بهتر از این هم میتونی درک کنی منِ خدا رو :
شاد باش و از زندگی لذت ببر
برای شاد بودنت دنبال دلیل نگرد
برای شادبودنت به رب متصل شو، باهاش یکی شو.
برای شادبودنت دنبال این که فلان خواسته وارد زندگیت بشه، نباش.
برای شاد بودنت از چیزهای ساده کلی ذوق و شوق داشته باش
برای شاد بودنت از ناخواسته هات گذر کن.
برای شادبودنت توی دل هر اتفاق دنبال چیزای قشنگ باش.
برای شادبودنت به نشانه ها و الهام درونیت عمل کن.
برای شادبودنت از نفس کشیدنت لذت ببر
در این سکوت شادی ام چنان اوج گرفته که از همین پنجره به آسمان پرواز میکنه، بابا من شعر نمیگم ،اصلا شاعری بلد نیستم، این کلماتم به خاطر خودش به خاطرِ قدرتِ حضورش برایم زیبا و عاشقانه میشود و مرا بیشتر کیف میده .. به به .. خدایا چقدر این صبح خنکه ، این تاریکی این سکوت، چه فضا و اتمسفرِ مجزایی داره هرکدوم از ساعات شبانه روز آخ چه کیفی میده الان که در کنارِ پنجره ایستادم چقدر دلم خواست که قدم بزنم به به چه کیفی میده قدم زدن ، نفس کشیدن در این ساعات و تا لحظاتی دیگه بلبل هایِ خرما شروع میکنند به آواز خوانی و در واقع سمفونیِ طلوع رو مینوازند… خداایا شکرت
بابا چه دعاااایی شد این خدااایا ببین همه مون رو چه طور دیوانه کردی، الهی الهی که ثابت قدم باشیم و ذوق زده تر، چرا که خداوند استواریِ گام ها و محکم کننده قلب هایمان است و وعده او فزونی است و وعده اش حق است..
خدایا حس بویایی ام رو انقدر قوی کن که، بوی تورو همه جا حس کنم.
خدایا حس شنوایی ام رو انقدر قوی کن که، صدای تورو، الهامات تورو بشنوم.
خدایا حس لامسه ام رو انقدر قوی کن که، همه جا تورو لمس کنم، حست کنم.
حس بینایی ام رو انقدر قوی کن که، همه جا تورو ببینم، نشانه هایی که برام میفرستی رو ببینم.
حس چشایی ام رو انقدر قوی کن که، طعم تورو همه جا بچشم.
خب در شرایطِ عالی کنونی که خالقش کسی نیست جز خودم با کانونِ توجه ام ، که همین قدرت رو خداوندِ عادلِ قانونمند برایِ همه بنده هاش پیاده کرده تا خالقِ زندگیشون باشنداونم صد در صد.. و خداایا شکرت برایِ این قوانین، خدااایاا سپاسگزارم برایِ اینکه با این قوانین به ما قدرت میدی و از طرفی هم خودت هستی تمامِ قدرت و هربار با پی بردن به قوانینت و زندگی کردن در قوانینت رهایی و عجزی رو بیشتر از همه درک میکنم، چون باز هم خودت هستی که در این فرکانس ها پیش برنده من هستی…
برم بزنم به دلِ این فایلِ فوق العاده محشر زیبا و خوووشمزه ..
خدایا سپاسگزارم برایِ این فیلم هایِ فوق العاده و این سفرهایِ هیجان انگیزی که با هم به امریکا داشتیم و مریمِ شایسته تحسین برانگیزم شما فوق العاده اید ، چقدر در صلح با خودتون هستید و چقدر خودتون هستید و چقدر در عشق و لذتِ مسیرِ زندگیتون جاری هستید..
و ما سعی میکنیم که هیچ نشونه ای رو از قلم نندازیم و هدایتی پیش بریم، به به ، وااااو جالب نیست که شما هم دقیقا دراین قسمت دارید تعریف و توضیحتون از سفر رو میگیید، اینکه براتون سفر تمرینیه برایِ هماهنگ شدن با نشونه ها، االله اکبر،
و میخوام بگم دریافتِ این نشونه ها یعنی در لحظه زندگی کردن، و راهی جز این نیست که نشونه ها رو لمس کنی، حضورِ یک صدا، حضورِ یک رنگ حضورِ یک دوست، حضورِ ثروت و پول و فراوانی و همه اینا حضورِ خداست در لحظه …
خداایا شکرت برایِ این جایِ دنج و محلی من عاشقِ اینجور محیطا هستم برام شگفت انگیزه به به ، خدایا تک تک وسایل اینجا منو خیره و محوِ خودش میکنه … اینقدر زیبا اینقدر کلکسیونی از تاریخ .. بابا اینجا اصلا یه موزه است .. چقدر هم چیز جزابه اون ماهیتابه ها اووف…این میز و صندلی..
راستی منم خیلی تخم مرغ برایِ صبحانه رو دوست دارم خیلی میچسبه اونم وقتی در فارم مارکتِ این خانومِ شگفت انگیز باشه .. به به چقدر تویه سفر خوارکی ها یه جور دیگه ای میچسبه من عاشقِ تست کردم خوراکی ها و چیزایِ جدیدم به نظرم خلاقیت و قدرتِ شگفتیِ بیشتری در این مسئله هست..
چقدر چسبید صبحانه خوردن در اینجا ببین چه جوری به باغچه خانومِ بورلی رفتیم و بعدش هم اومدیم اینجا در این جاده خلوت نزدیک آبشارِ نیاگارا، عاالیه بابا، من همه این خوردنی هایِ خوشمزه رو میخوام ،همه شو میخوام، همه رو هم که خودشون درست میکنن، استاد شما بی نظیرید که همینجور دوره میکنید زیبایی ها و قشنگی ها رو ببینید چقدر شما عالی تایید و تاکید میکنید هدایتِ خداوند در لحظه لحظه هایِ زندگیتون رو
چه خانومِ خوش صحبت و مهربونی..
منم میخوام صحبت کردن با این آدمایِ مهربون رو میخوام، دوستی هایِ موثر و فوق العاده و لذت بخش رو میخوام میخوام بازی با دوستام رو میخوام میخوام…
منم عاشقتونم ، که اینقدر عاشقِ همید اینقدر با عاشق در کنارِ همید، و اینقدر در کنار هم با اصل و خدایِ خودتون هماهنگ هستید ،عاااشقتونم ..
من عاشقِ این شوخی هایِ شما هستم، من عاشقِ این احساسِ فوق العاده زیباتون به هم دیگه هستم.
خدایا توییی که گشایشگرِ ببرکت و زیبایی در زندگی مون هستی، و چقدر برکت و فراوونی و زیبایی تو دلِ همین فارم مارکتِ فوق العاده هست.. خدایا شکرت..
دوستون دارم، ۵:۲۲ بامداد هفتم مرداد تابستانِ زیبا..
خدایا هدایتگرمان باش به راه راست به راهِ کسانی که به آنها نعمت دادی ..