سفر به دور آمریکا | قسمت ۳۱

دیدگاه زیبا و تأثیرگذار احسون عزیز -با کمی ویرایش- به عنوان متن انتخابی این قسمت:

خدا رو شکر می کنم برای وجود چنین سایتی که‌، دوتا آدم شبیه به هم و در عین حال مکمل هم نماینده و هم راهبر یک خانواده‌ از انسان هایی شده‌اند که‌، درطلب کردن حقیقتند و جویای هدایت به خواسته‌های‌شان.

به جرات می‌گم ‌، ماجراهای این سفرنامه‌، زیباترین‌، پربازده ترین‌‌، پر معناترین و آموزنده ترین سریال مستندی هست که در زندگی‌ام دیده‌ام. چقدر احساس شباهت می کنم با استاد‌، شباهت در به دنبال کشف قوانین بودن‌ و ساختن زندگی‌ِ دلخواهم. عاشق آدم های شهودی و با احساس هستم‌، 

چقدرعاشق اینم که خانم شایسته دارن عین زندگی رو بدون آرایش و پیرایش‌ و بدون  نمایش فیلم می گیرن. واقعا خود خودتون هستین .

چقدر حس خوبی دارم بخاطر این قضیه و چقدر این صداقت و روراستی باعث میشه ذهن من بهونه های کمتری داشته باشه و کمتر بتونه در من تردید ایجاد کنه.  چقدر راحت تر می تونم باورهای خالص تر و قدرتمند کننده تری بسازم و ارتباط بین آگاهی‌ها رو پیدا کنم‌ وقتی‌ در بطن تجربیاتتون حضور دارم. 

خوش به سعادتتون که شدین نماینده ی نگاه آدمهایی که راه سعادت و خوشبختی و حقیقت رو طلب کردن. چقدر دوست دارم نگاه عاشقانه و ساده و کودکانه ی استاد به شما رو .

خانم شایسته قشنگ معلومه که‌ شعور و ناخودآگاه شما وصله به شعور و خواسته های ما و شما انگار واقعا دریافت می کنین ما چی می خواهیم. اون دفعه گفتم کاش نیاگارا رو از تو کشتی و در جریان رودخونه فیلم می گرفتین و دیدم قسمت بعدش همین کار رو کردین؛ بدون اینکه من تو کامنت ازتون خواسته باشم. یا وقتی رفتین خونه آبشار‌، انگار واقعا خودم رفته بودم. پس از اون قضیه ایمانم به این مسیر بیشتر شد  و سعی کردم همیشه کامنت بذارم.

این سفرنامه داره‌، بطور بنیادین باورهای ما را تغییر‌ میده و خواسته‌های ما رو مشخص می‌کنه و ما رو به سمت خواسته‌هامون هدایت می‌کنه؛ حتی اگه خودمونم متوجهش نباشیم. حق با استاد هست. واقعا دیدن این سبک زندگی در تمام جنبه هاش‌، داره خواسته های من رو روشن و روشن تر می کنه هر دفعه. خانم شایسته واقعا خدا خیرتون بده که سعی می کنین مو به مو مارو هم شریک لذت هاتون کنین. چقدر حرف استاد دلنشین بود و من رو به فکر فرو برد که گفتن:

«برای همه اتفاق میفته و فقط بعضیا جلوش رو می گیرن (با مقاومتهای ذهنشون) و یکسری ها دقت نمی کنن و نمی بینن (چون کانون تمرکز و توجهشون جای دیگه هست)»

و چقدر باز هم جالب گفتن که‌:

«فرکانس هر سه تای ما مثل همه و جهان نمی تونه سه تا آدم غیر هم فرکانس رو در زمان طولانی پیش هم نگهداره و اجازه‌ی تجربه‌ی اتفاقات مشترکی به اونها بده»

اینا داره بهم میگه‌، اگر دارم همپای شما در سفرنامه میام‌، یعنی منم هم فرکانسم و مهم‌تر از همه‌، از وقتی شروع به نظر نوشتن کردم‌، یعنی مدار بالاتری رو هم رفتم بالا. چون واقعا مثلا به دوستام میگم بیا ببین این ماجرا رو‌، ولی می بینم که براشون مهم نیست و اصلا توی یه دنیای متفاوت زندگی می‌کنند. تازه  یادگرفتم که با قانون هماهنگ بشم و اصراری بهشون نکنم. چون تو فرکانسش نیستن و نمی‌تونن اونچه رو ببینن که من می‌بینم.

الان واقعا می دونم که روح من از خداست و باید ذهنم و بدنم رو در خدمت و اختیار این روح در بیارم و خودم آگاهانه سکّان زندگیم رو به دست بگیرم و ارباب ذهنم بشم  و نذارم ذهنم هرجا دلش خواست بره و بشه لانه ی شیاطین و منفی بینی و منفی گرایی و نذارم بدنم هرطور خواست رفتار کنه و سست و منفعل و بی حال باشه.

سریع‌ترین پاداش این تلاش هم‌، دیدن این سفرنامه‌‌، سپس بیشتر موندن در احساس بهتر‌‌ به همراه واضح‌تر شدن خواسته‌هام و ارسال فرکانس خواسته‌هام و دوباره رسیدن به احساسی بهتر هست و اگر به اندازه‌ی کافی توی این احساس و این کنترل ذهن بمونم‌، این احساس به شکل کیفیت بهتر‌، به همه‌ی جنبه‌های زندگی‌ام سرک می‌کشه‌، تا جایی که دیگه نخواهم توانست به شیوه‌ی دیگه‌ای زندگی کنم.

هر روز دارم بهتر ذهنم رو کنترل می کنم و اون ناخودآگاه منفی شرطی شده ی شیطان زده رو میندازم تو قفس و بی محلی می کنم به غرغر ها و نق زدن هاش و حرفها و برداشت ها و قضاوت های منفیش و کار خودم رو می کنم.

منتظر خواندن نظرات زیبای شما هستیم.

سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری سفر به دور آمریکا | قسمت ۳۱
    247MB
    17 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

568 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «زمرد آبی» در این صفحه: 1
  1. -
    زمرد آبی گفته:
    مدت عضویت: 2428 روز

    سلااااام سلااااام سلااااام

    عزییییز دلم شایسته جوووونم

    ممنووونتم که از هیچ صحنه ای نمی گذری وقتی می دونی می تونه برامون آموزنده باشه???????

    خدای مهربون صدها هزار بار به درگاهت سپاس می گم ای مهربانترین وقدرتمندترین?????????

    گفتگوتون چقدر دلچسب وآموزنده بود???

    بله درسته برای من که واقعا دوره سفر به دور آمریکا علاوه بر دیدن زیبایی ها و طبیعت محشرش آموزش توحید عملی بوده??

    به لطف خدا اینقدر قشنگ منو از مردابی که توش افتاده بودم بیرون کشید وتنم رو شست و بدست جریان تمیز ترین و پاکترین رودها سپرد تا هم بنوشم و سیراب بشم و هم خوب غرق بازی ولذت زندگی بشم و هم به طرف ساحل مقصود در حرکت باشم???????????

    از وقتی سفرنامه شروع شده مرتب درحال الک کردن وجود خودمم ???

    ببین خانم شایسته همش داره دنبال زیبایی ها می گرده تو هم همش دنبال زیبایی ها باش???

    ببین چه راحت دست به کار میشه وغذای جدید درست می کنه ??پس کاری نداره??تو هم می تونی??

    ببین استاد تاحالا این کار فنی رو انجام نداده ولی شروع کرد وتونست انجامش بده??تو هم از کار جدید نترس یا از خراب شدن چیزی نترس شروع کن یاد می گیری???

    ببین مایک چه طوری رو به آبشار ایستاد???تو هم یاد بگیر شجاع باشی ونخواه که حتما دقیقا مثل مردم عمل کن??

    اوووم چقدر از خودشون عکس می گیرن چه فیگورهای قشنگی چقدر خودشون دوست دارن???تو هم خودتو دوست داشته باش تو هم از خودت عکس بگیر??

    چه با محبت با مردم برخورد می کنند چه انرژی مثبتی بهشون میدن ومتقابلا چقدر مردم باشون بامحبت رفتار می کنن و چقدر قشنگ اونها این محبت رو می پذیرند بدون هیچ سو برداشتی?????

    چه راحت استاد با اون خانم عکس گرفت و شایسته جان حسادت نکرد بلکه استقبال کرد از این مهر ورزی ?ما انسانیم نیاز داریم به ارتباط با هم و این مهربانیها وخوش اخلاقیها باعث میشه زندگیمون زیباتر بشه?نباید نگاهمون به همه چیز فقط نگاه جنسیتی باشه بلکه باید در روابط نگاه یک انسان به یک انسان دیگه باشه(البته این پاشنه آشیل من و باور غلطیه که در ذهن من جا خشک کرده ولی با تکرار وتمرین از ریشه نابودش می کنم با لطف خدا)

    از نیاگارا که بدون توجه به مرزها خروشان در حرکت بود چه ریزشی چه خیری??در راه رسیدن به هدفش بود ولی زیبایش را به چشمان تماشاگران بخشیده بود ورقصش را به خورشید و بخارش را به آسمان و چه سرسبزیها که از رها بودنش نیافرید???

    از خانم کتی ثروتمند بودن زن?واز مادرشون امید به زندگی ولذت بردن از زنده بودن?

    از خانم برولی لذت بردن از حتی یک باغچه در حیاط خانه?

    واز این فروشگاه روستایی بدست آوردن ثروت از همان وسایل دم دستی??

    و نوشته های دوستان نگاهی آمیخته به رنگ خدا که در هر چیز اول خدا رومی بیند بعد زیبایی اون منظره ???

    وخیلی چیزهای دیگه که از لحظه به لحظه تصویرها به عمق وجودم تزریق میشه????

    تاریکی وصدای جیریرکها و بعد نور که سرسبزی درختی زیبا رو نشون داد

    بهتره ما هم از نگاه کردن به تاریکی های زندگیمون دست برداریم وچراغ برداریم و زیباییهای زندگیمون رو ببینیم??

    عاشقتم نفس???????چقدر این جمله دلچسب بود???چقدر این عاشقانه زیبا بود خدایا شکرت به خاطر دیدن این روابط زیبا و قشنگ????????

    دوستتون دارم دوستتون دارم وبازهم دوستتون دارم??????????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 66 رای: