دیدگاه زیبا و تأثیرگذار احسون عزیز -با کمی ویرایش- به عنوان متن انتخابی این قسمت:
خدا رو شکر می کنم برای وجود چنین سایتی که، دوتا آدم شبیه به هم و در عین حال مکمل هم نماینده و هم راهبر یک خانواده از انسان هایی شدهاند که، درطلب کردن حقیقتند و جویای هدایت به خواستههایشان.
به جرات میگم ، ماجراهای این سفرنامه، زیباترین، پربازده ترین، پر معناترین و آموزنده ترین سریال مستندی هست که در زندگیام دیدهام. چقدر احساس شباهت می کنم با استاد، شباهت در به دنبال کشف قوانین بودن و ساختن زندگیِ دلخواهم. عاشق آدم های شهودی و با احساس هستم،
چقدرعاشق اینم که خانم شایسته دارن عین زندگی رو بدون آرایش و پیرایش و بدون نمایش فیلم می گیرن. واقعا خود خودتون هستین .
چقدر حس خوبی دارم بخاطر این قضیه و چقدر این صداقت و روراستی باعث میشه ذهن من بهونه های کمتری داشته باشه و کمتر بتونه در من تردید ایجاد کنه. چقدر راحت تر می تونم باورهای خالص تر و قدرتمند کننده تری بسازم و ارتباط بین آگاهیها رو پیدا کنم وقتی در بطن تجربیاتتون حضور دارم.
خوش به سعادتتون که شدین نماینده ی نگاه آدمهایی که راه سعادت و خوشبختی و حقیقت رو طلب کردن. چقدر دوست دارم نگاه عاشقانه و ساده و کودکانه ی استاد به شما رو .
خانم شایسته قشنگ معلومه که شعور و ناخودآگاه شما وصله به شعور و خواسته های ما و شما انگار واقعا دریافت می کنین ما چی می خواهیم. اون دفعه گفتم کاش نیاگارا رو از تو کشتی و در جریان رودخونه فیلم می گرفتین و دیدم قسمت بعدش همین کار رو کردین؛ بدون اینکه من تو کامنت ازتون خواسته باشم. یا وقتی رفتین خونه آبشار، انگار واقعا خودم رفته بودم. پس از اون قضیه ایمانم به این مسیر بیشتر شد و سعی کردم همیشه کامنت بذارم.
این سفرنامه داره، بطور بنیادین باورهای ما را تغییر میده و خواستههای ما رو مشخص میکنه و ما رو به سمت خواستههامون هدایت میکنه؛ حتی اگه خودمونم متوجهش نباشیم. حق با استاد هست. واقعا دیدن این سبک زندگی در تمام جنبه هاش، داره خواسته های من رو روشن و روشن تر می کنه هر دفعه. خانم شایسته واقعا خدا خیرتون بده که سعی می کنین مو به مو مارو هم شریک لذت هاتون کنین. چقدر حرف استاد دلنشین بود و من رو به فکر فرو برد که گفتن:
«برای همه اتفاق میفته و فقط بعضیا جلوش رو می گیرن (با مقاومتهای ذهنشون) و یکسری ها دقت نمی کنن و نمی بینن (چون کانون تمرکز و توجهشون جای دیگه هست)»
و چقدر باز هم جالب گفتن که:
«فرکانس هر سه تای ما مثل همه و جهان نمی تونه سه تا آدم غیر هم فرکانس رو در زمان طولانی پیش هم نگهداره و اجازهی تجربهی اتفاقات مشترکی به اونها بده»
اینا داره بهم میگه، اگر دارم همپای شما در سفرنامه میام، یعنی منم هم فرکانسم و مهمتر از همه، از وقتی شروع به نظر نوشتن کردم، یعنی مدار بالاتری رو هم رفتم بالا. چون واقعا مثلا به دوستام میگم بیا ببین این ماجرا رو، ولی می بینم که براشون مهم نیست و اصلا توی یه دنیای متفاوت زندگی میکنند. تازه یادگرفتم که با قانون هماهنگ بشم و اصراری بهشون نکنم. چون تو فرکانسش نیستن و نمیتونن اونچه رو ببینن که من میبینم.
الان واقعا می دونم که روح من از خداست و باید ذهنم و بدنم رو در خدمت و اختیار این روح در بیارم و خودم آگاهانه سکّان زندگیم رو به دست بگیرم و ارباب ذهنم بشم و نذارم ذهنم هرجا دلش خواست بره و بشه لانه ی شیاطین و منفی بینی و منفی گرایی و نذارم بدنم هرطور خواست رفتار کنه و سست و منفعل و بی حال باشه.
سریعترین پاداش این تلاش هم، دیدن این سفرنامه، سپس بیشتر موندن در احساس بهتر به همراه واضحتر شدن خواستههام و ارسال فرکانس خواستههام و دوباره رسیدن به احساسی بهتر هست و اگر به اندازهی کافی توی این احساس و این کنترل ذهن بمونم، این احساس به شکل کیفیت بهتر، به همهی جنبههای زندگیام سرک میکشه، تا جایی که دیگه نخواهم توانست به شیوهی دیگهای زندگی کنم.
هر روز دارم بهتر ذهنم رو کنترل می کنم و اون ناخودآگاه منفی شرطی شده ی شیطان زده رو میندازم تو قفس و بی محلی می کنم به غرغر ها و نق زدن هاش و حرفها و برداشت ها و قضاوت های منفیش و کار خودم رو می کنم.
منتظر خواندن نظرات زیبای شما هستیم.
سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری سفر به دور آمریکا | قسمت ۳۱247MB17 دقیقه
درود خدمت تمامی دوستان نازنین در سفرنامه عباسمنش و یاران
البته خب در جایگاه یک سفرنامه که یه هنر ادبی به شمار میرود و نویسنده در اون اوضاع و احوالی که داشته رو به صورت متون ادبی به رسم قلم در میاره، به طبع تفاوت های بیشماری هست و ما در این سری ویدئوها از بُعد و جانب دیگری با جریانات و اندر احوالات بازیگران اصلی آشنا می شویم.
به هر حال دور نشیم از موضوع اصلی!
ویدئو رو با یک نمای زیبا از ساحل فوق قشنگ شروع میکنیم که در اون تابش آفتاب بر روی بدن بی حفاظ استاد خودنمایی میکرد!
فرمایش خانم شایسته عزیز بسیار جای تحسین و تفکر داشت
خانم شایسته خود رو نماینده یک خانواده معرفی کرد و این نوع نگرش در مورد اعضای سایت که خودم هم یکیش باشم باعث احساس نزدیکی و دوستی میشود!
موزه هواپیمایی ای که استاد در حال جستجو در اون بود یکی از بهترین و کامل ترین مجموعه هاست که در این تایم خوشبختانه یا متأسفانه اسمش رو یادم نمیاد
متأسفانه از جانب فراموشی
خوشبختانه از جانب سورپرایز شدن در قسمت های بعدی
بنده یک مهر تایید بسیار پر رنگی بر گفته های ارزشمند استاد میگذارم به این دلیل که خودم از آن دسته افرادی بودم که در دوره هایی از این فضا فاصله گرفتم هر دفعه هم به یک دلیل و میشه گفت به لحاظ منطقی هم میشه استنباط کرد ولی خب دنبال بهونه نباشیم !
داستان هدایت شدن افراد مختلف به سایت، یک از اعجاب انگیز ترین بخش های سایت میتونه لقب بگیره!
از این بابت میگم که وقتی نظرات دیگران رو میخونی؛ متوجه میشی که هر کسی به یه طریق خیلی ساده و شاید باورنکردنی با سایت آشنا شده و داستان هدایتش رقم خورده و بنده هم از این قاعده مستثنا نبوده و داستان هدایت خودم رو گمان میکنم که بیان کرده باشم!
خانم شایسته فرمودند که وقتی استاد باشه، شجاع میشوند:)
بله به نظر تقریبا میشه گفت تمامی ما به این گونه هستیم و دلایل زیادی میتونه داشته باشه.
برای ثابت کردن خودمون!
برای نشان دادن خودمون!
برای تلاش بر بهتر شدن خودمون به انگیزه حضور افراد موفق در کنارمون و …
هزاران دلیل میتونه داشته باشه. اما مهم این هستش که وقتی یک فرد که برای ما ارزشمند هست، در کنارمون قرار میگیره، ما همواره سعی میکنیم نسخه بهتری از خودمون رو ارائه بدیم؛ نه فقط برای اون بلکه برای اعتماد به نفس خودمون!!!
در آخر تشکر ویژه از بانوی این فیلم به جهت سر وقت و تدوین و آماده سازی این سری از سریالها
تاریخ ثابت کرده که به نویسنده نیاز نیست نگاه کرد
مهم نوشته ای هست که باید نگاه کرد
در پناه خدا و فعلا بدرود