https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2019/08/abasmanesh-6.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2019-08-08 10:50:032024-07-29 15:38:59سفر به دور آمریکا | قسمت ۳۱
568نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
با عرض سلام و تشکر با استاد عزیز و مریم جون الان ساعت ۱۲ ظهره۲۸ شهریوره ۱۴۰۰ امروز من موسس و مربی ورزشی هستم ومدت ۶ سال باشگاه داشتم و مدت یکماهیه که قرار داد باشگاه آخرم تموم شده و من مدت یکماهی هست که شغل ندارم و تو این مدت که بیکار بودم گوشی جدید خریدم به لطف خدای بزرگ .یه مدت پیش وقتی شما با استاد عرشیانفر صحبت میکردید شناختمتون و همش دنباد این بودگ که پیج اصلی شما رو پیدا کنم و هربار پیدا نمیکردم یه روز خیلی عزمم رو جزم کردم که حتما تمامی پیجهایی که به اسم ماست رو بگردم وبفهمم که پیج اصلی کدومه خدا هدایتم کرد وپیداش کردم وخدا روشکر که در طول چند روزتمامی پستهاتون رودیدم و هربار خدا رو شکر کردم که باهاتون آشنا شدم ودرمسیر قرار گرفتم وتصمیم گرفتم وارد سایت بشم گوشیم ایراد داشت ونمیتونستم دیدم نمیشه خدا روشکر پولش جور شد وگوشی خریدم و سریع هنوز،کارایی گوشیم رو یاد نگرفته بودم که به یه شخص وارد گفتم که منو عضو سایت شما کنه وبابت این مورد خدا رو بی نهایت بار شکر گذارم بعد ورود به سایت ه حدود یکماه من بیشتر فایلهای دانلودی رو دیدم واز هرکدومشون درسهای بسیاری به لطف خدا یاد گرفتم .شما نمیدونید با چه شوقی هر فایل رو که میخوام ببینم به خودم میگم الان دیگه خدا میخواد چه چیز جدیدی بهت یاد بده از زبون استاد ومریم جون .اگه بخوام در مورد خودم بگم تا شرایطم بدونید اینه که مستمری بگیرم ویه خونه خوب دارم یعنی تو وضعیت امنی زندگی میکنم که یه حقوقی دارم وتنها زندگی میکنم و خرج ودخلم میزونه .و من بعداز زندگی مشترک قبلیم همیشه به این صورت زندگی کردم که تا تو یه حالت امن که هیچ مشکلی نیست ومن دارم با آرامش زندگی میکنم خودم رو به چالش جدید میکشم و محیط کاری یا…رو تغییر میدم وهربار خدا بهم کمک میکنه ک من با موفقیت اون دوره رو پشت سر میذارم ودوباره به حالت امن وراحت میرسم. تو این یکماهی که با شما ومریم جون آشنا شدم هر بار به این فکر میکنم که چطور یه بار دیگه خودمو به چالش بکشم تا تکامل من طی بشه وبرسم به مراحل بالاتر .استاد جون دو سه روزیه دارم به ابن فکر میکنم که از شهرزیبای خودم در شمال کشور به تهران برم و جایی خودم رو به چالش جدیدی بکشم که دوتاپسرام زندگی میکنن (به همراه پدرشون زندگی میکنند)واونجا برم ویه باشگاه ورزشی بزنم اگه استاد تونسته مهاجرت کنه وهمه چیز اول دربندر عباس بعد در تهران رها کنه و بره جایی که اصلا چیزی در موردش نمیدونسته وپلهای پشت سرش رو خراب کنه وفقط به خدا امیدوار باشه تا کمکش کنه پس منم میتونم چون منم عاشق کار مربی گری هستم من میتونم هر جا باشم به لطف خدا گلیمم رو از آب بیرون بکشم حدود،یه ساعت پیش به این فکر میکردم که برم توقسمت نشونه ها و ببینم برام چه پیامی داره که به این قسمت از سفر نامه برخوردم و دارم با تک تک جملات داخل این فایل فکر میکنم که ببینم خدا به من چه پیامی داده و من بابت تمتمی زحماتی که شما ومریم جون ودست اندر کاران سایت میکشید بسیار سپاسگذارم و از خدا میخوام روز به روز خوشبختی و سعادت بیشتری به زندگیتون سرازیر بشه ودرپناه حق سالم وخوشبخت و ثروتمندوسعادتمنددردنیا وآخرت باشید
خدای خوبم رو سپاسگزارم بخاطر نعمت هدایتم و ازتون ممنونم اساتید عزیزم
این که بفهمم توی چه مداری هستم و دارم چیکار میکنم با زندگیم به طرز عجیبی بهم آرامش میده این حس که باور کنم خودمم که میتونم زندگیم رو خلق کنم هم بهم آرامش میده هم هیجان اینکه درک کنم خودم خالق زندگیم هستم و خودمم که میتونم هر جوری دلم میخواد زندگیم رو بسازم کلی بهم انگیزه میده خدا رو شکر میکنم بخاطر این آگاهی ها اصلا وقتی به این فکر میکنم که من تو مداری هستم که بفهمم میشه خودم زندگی خودمو بسازم اشک میاره تو چشام اینکه اصلا بهش فکر کنم که آیا میشه خودم رو زندگی خودم مسلط باشم یه شوری میندازه تو دلم با خودم میگم پسر همین که میدونی میشه زندگی رو ساخت اونجوری که دلت میخواد ساخت این خودش کلی تو نوع نگرشت به دنیا تفاوت ایجاد میکنه کلی بهت قدرت میده که بفهمی بله میشه زندگی این نیست که همش تو عکس العمل نشون بدی به اتفاقات میشه هم که خودت خلقش کنی و این خیلی خوبه خدا ر شکر که در مسیر این آگاهی ها قرار دارم
استاد چیقدر خوب بحث هم فرکانس بودن همرای ما و خانواده تانرا به ما شرح دادین که ذهنم را باز کرد نسبت به این موضوع که گفتن هر کسی آماده باشد این تصاویر را میبینه و شاید هم حالا هم نبینه و دو سه ما بهد و یا هم چند سال بعد بیبینه، بلی استاد من بیشتر از سه سال میشود در این سایت عضو شدم ولی سفر به دور امریکا دو سال قبل بود که شروع شود ولی من اون موقع آماده و هم فرکانس نبودم که این فایل هارا بیبینم و بعضی از فایل هارا گذری دانلود میکردم ولی با این شدت و احساس نگاه نمیکردم فقط یک بار دوبار نگاه میکردم ولی نکات مثبتش را نمیتوانیستم بیبینم و بیشتر برایم خسته کننده بود چون که آماده نبودم و ادامه هم نمیدادم و فقط توجهم روی فایل های صوتی بود چون باور کم بود در وجوم ریشه داشت و فایل های صوتی را دانلود میکردم و خیلی گوش میدادم تا اینکه متوجه این باور کم بود شدم. و تا اینکه شرایطم کم کم تغییر کرد. و در نوروز ۱۳۹۹ توانیستم دوره عزتنفس و قدم اول دوره دوازده قدم را بخرم و در این مدت یک سال من خیلی جدی روی این دوره ها کار کردم. تورموز های زیادی را کشف کردم و تا جای اصلاح هم کردم. و جا دارد که باز هم روی خود کار کنم.
و حالا که ۱۴۰۰/۶/۱۳ است. من تازه به طوری جدی آماده شدم. که از اول تا این قسمت سفر را نگاه کردم. و در هر قسمت یک کمنت بنویسم که این را من به خودم قول داده بودم و تا حالا عمل هم کردم. که این هم نتیجه یک در خواستی بود که من از خدایم داشتم. که مهاجرت به امریکاه بود.و خدایم که اولین ایده که به ذهنم الهام کرد.
تعقیب کردن همین سفرنامه بود. چون از این طریق میخواهد خواستم را برای واضع گرداند و تورموز های ذهنیم را بردارد. تا وقتی که آماده شوم و رها و سبوک بال هدایت شوم به سوی خاستم.
قبل از اینکه فایل سفر به دور امریکا رو استارت بزنم،
تصور صحیحی از سفر نداشتم ..
چون همیشه با آدم های نامناسب سفر میکردم و طی مسیر لذت نمیبردم وقتی که میخواشتم از فایل های رایگان استاد عزیزم استفاده کنم دست و دلم نمیرفت که سفر به دور امریکا رو ببینم با خودم میگفتم چیه مگه سفر دیدن داره همش یاد سفرهای خودم میفتادم طوری بودن که از سفر زده شده بودم و حسرت سفر خوب به دلم بود…امروز این فایل رو دیدم و از روزی که استارت زدم تا این فایل پشت سره هم فایل ها رو دیدم با اینکه اوایل راهیم اما کله نظر من نسبت به سفر تغییر کرد چقدر میشه عاشقانه سفر کرد در عین حال راحت و رها و آزاد و چقدر راحت میشه به ادما اعتماد کرد چقدر زیبایی ها گستردن هم به صورت گل گیاه هم به صورت انسان اشیا خوراکی و صدای جیرجیرکو …. باور کردم که سفر های اینچنینی حتما تجربه میکنم زمانی که تو رابطه ام و سرشار هستم از عشق به خودم به عشق و به خدای عشق ازتون ممنونم که این فایل توحیدی در بستر سفر رو برای ما آماده کردید من واقعا توی نوشتن تنبلم اما خیلی دوست دارم بتونم کامنت بگذارم چون گاهی ایده ای برای نوشتن ندارم اما نسبت به قبل یکم راه افتادم خدارو شکر که دیدن فایل هاتون گاهی اشک شوق من رو در اورد…
سلام به استاد مهربان و خانم شایسته عزیزم و خانواده صمیمی عباس منش
هرچقدر از تاثیرگذاری این قسمت و احساس فوق العاده ای که در من بوجود آورد بگم کم گفتم چقدر به این حرفها احتیاج داشتم خدایا شکرت،خدایا شکرت که به بی نهایت راه من رو هدایت میکنی و هر روز با نشانه های واضح به مسیر خواسته هایم هدایتم میکنی چقدر هر روز تسلیم تر میشوم و ایمانم قوی تر میشود و باورهای قدرتمندتری در من بوجود میاد که نتیجش این احساس فوق العاده ای میشه که من رو به شرایط درست و آدمهای درست هدایت میکنه جالبه که روی تختم با همین پوزیشنی که استاد عزیزم دراز کشیده،دراز کشیده بودم و به خواسته هام فکر میکردم که دلم خواست قبل از خوابم یکی از فایلهای استاد رو نگاه کنم که به این فایل هدایت شدم و واقعا احساس کردم که استاد دقیقا رو در رو داره باهام از زبان خداوند صحبت میکنه همینقدر نزدیک،همینقدر ملموس،و دوباره قانون رو بهم یادآوری و گوشزد میکنه و ناخودآگاه اشک تو چشمام جمع شد از این احساس فوق العاده از این قانون زیبای دنیا که دقیقا در زمان درست در مکان درست و در افراد درست قرار میگیریم مثل الان که من این فایل رو درست شب در شرایط تقریبا مشابه استاد دارم میبینم و فقط میتونم بگم خدایا شکرت که اینقدر بزرگ و مهربونی خدایا شکرت که هستی و برایمان خدایی میکنی خیلی حالم خوبههههه خدایا شکرت
مرسی از استاد و خانم شایسته عزیزم برای این فایل فوق العاده ای که به نظر من بسیار عالی و متفاوت بود مرسی که اینقدر صمیمی هستید و واقعا مثل یک خانواده تک تک لحظه های زیبا و حرفهای فوق العادتون رو که روی هرکدومشون میشه ساعتها فکر کرد و آگاهی جدیدی پیدا کرد رو با ما به اشتراک میگذارید خیلی دوستون دارم
در پناه الله یکتا شاد،سلامت،ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید
واقعا چه قسمت جالبی چه احساس زیبایی است این توصیف شب با صدای جیرجیرکها
من همیشه با طبیعت بیگانه بودم به خاطر حشرات به خاطر گرما و سرما ولی از زمانیکه با استاد عزیز و مریم جون همسفر شدم همه چیز برایم لذت بخش شده و از سر سبزی درختان و سیاهی شب و صدای موجودات هم خوشم میاد حتی به گفته مریم جون اگر چه که از تاریکی کمی میترسیم ولی اونم درست میشه
مریم جون خیلی متشکرم بابت به تصویر کشیدن تک تک لحظات قشنگ طبیعت از اینکه چشم منو به دیدن زیباییها باز کردید و از اینکه من هدایت شدم به دیدن سفر به دور آمریکا ودر کنار شما بودن
سلامی گرم از گچساران ،الان ک دارم براتون مینویسم هوا شرجی شده و من زیر کولر ،خداروشکر ک گوشی جدیدی گرفتم و تونستم فایل های شمارو تصویری داشته باشم .استاد عزیز دیروز و پریروز اینجا بارون زد از نظر بقیه تاثیری نداره اما ما تو بارون نشستیم تو حیاط زیر سایبون و باخانواده حرف میزدیم یاد این فایلتون افتادم ک شما در کنار شایسته خانم زمانی ک واقعا ب خواب و استراحت نیاز دارید نشستین و در مورد چیزای درست و زندگی و تغییرات و هماهنگی ها حرف زدین …من فقط تو خانوادم از فایل های شما استفاده میکنم …این نشستن در کنار خانوادم و حرف های شما تو rv و بارونی ک اینجا زد بهم ی تلنگری زد ک شمایی ک سال هاست هم از قانون ها اجرا کردین تو زندگیتون هم تدریس این چ عشقیه ک هربار ک بازم تو هر شرایطی ک تکرار میشه جوری بیانش میکنید انگاری اولین نتیجه ای هست ک گرفتین ،من میخوام ب چنین حسی برم البته کم و بیش دارمش میخوام ذهنم اونقدر تکرار مثبت ها و اتفاقات خوب رو برا خودش مرور کنه ک امثال خبرهای بد امروزی رو نیاره تو مغزم.در کنار خانوادم بود اون لحظه احساس کردم در کنار شمام ،شمارو مثل خانوادم هر روز نگم دو روز یبار میبینم …الان تو این برحه از زندگیم تکرار خوب ها ،تکرار افکار مثبت،تکرار مثبت،تکرار کار درست ،تکرار موفقیت های کوچیک برام مهمه ….این قسمت از سفر ب دور امریکا خیلی خیلی ب دلم نشست …دوست دارم در زندگی آیندم آخرشبا باشوهرم از همین حرفا بزنیم از کارهایی ک انجام دادیم برای من هماهنگی خیلی صورت گرفته …هم فرکانس بودن با طرف مقابلت خیلی مهمه خدا نصیب همه بکنه.عشقتون پایدار باشه استاد جان و مریم عزیز …من تو این قسمت درس بزرگی یاد گرفتم صحبت های آخر شبتون خیلی کاربردی بود در عین حال ک در راحتترین وضعیت ممکن گفته شد.دوستتون دارم خداروشکر ک امکانشو دارم ک پیگیر دیگر فایل هاتونم بشم .اون قسمتی هم ک ب پرنده ها پاپ کورن میدادین خیلی باحال بود جوری ک من همش جیغ میزدم و ذوق میکردم از کار استاد ک بی باک و راحت داره زیباترین کار دنیارو انجام میده.
در قسمت مرا به سمت نشانه هایم هدایت کن این قسمت از سریال رو آورد
من فکر میکردم تمام قسمت های سریال رو دیدم کامل اما متوجه شدم همین یه قسمت رو جا انداختم و الن بهش هدایت شدم
و نکته ی جالبش این بود که استاد تو این فایل میگه وقتی شما روی خودت کار میکنی به یکسری فایل هایی هدایت میشی که قبلا تو فرکانسش نبودی
الله اکبر
دیگ واضح تر از این نمیشد بهم بگه اقااااا تو کل این سریال این یه قسمت تو فرکانست نبود که ندیدی حالا که رسیدی بهش بفرما ببین ما خودمون هدایتت میکنیم تو نمیخواد تلاش اضافی کنی تو فقط رو خودت کار کن .نشانه هارو ببین و عمل کن
الله اکبر
ساعت ۲:۳۰شب این فایلو دانلود کنی و تو فایل استاد ساعت ۲:۱۲شب هستش و زیباییهای شب بگه و دقیقا توام تو همون زمان در شب داری اون فایلو نگاه میکنی .به طوره کاملا اتفاقی و هدایتی
الله اکبر
چقدر تکامل فیلم گرفتن ها و تدوین خانم شایسته مشهوده تو این فایل و اخرین فایل یعنی قسمت ۱۸۲ زندگی در بهشت
الله اکبر
خدایاشکرت بخواطره این قانون
خدایاشکرت بخواطره رو اصول بودن همه چیز
خدایاشکرت به خواطره کبوتر با کبوتر باز با باز
خدایاشکرت بخواطره این سایت
خدایاشکرت بخواطره آگاهی های این سایت
و خدایاشکرت بخواطره همه نعمت هایی که دادی
بخواطره همهی هدایت هایی که منو کردی
بخواطره تمام عشقی که بهم داری
بخواطره تمام موفقیت هایی که اجازه ی کسب کردنشون رو دادی
نتونستم یادآوری نکنم لذت های حس شده رو توی این فایل الهی
هرآنچه به من میرسه از فضل پروردگارم است
خدایا چشمانم و قلبم را بینا کن تا عمیق و عمیق تر نعماتت رو ببینم…نعمت اینکه شب قبل خواب، کنار عشقت دراز کشیده باشی و آروم آروم صحبت کنی، با چشمانی خواب آلود و صدایی خاص و توگلو…چقدر تجربه ی این لحظه زیباست، اینقدر اینقدر اینقدر خوشاینده که امیدوارم همه تجربه اش کنن، و خودم هم بیشتر از قبل…خدایا شکرت این نعمت و این خوشی رو برامون فراهم کردی…همسر نازنین من خیلی شوخ طبعه، گاهی بین این آروم آروم صحبت کردن هامون، یه چیزی می گه و من دیگه سکوت رو میشکنم و قاه قاه می خندم و دیگه خندم بندنمیاد…و همیشه قدر این لحظات رو دونستم و از ته دل شکرگزارش بودم و از این جنس بیشتر تجربه کردم…خدایا سپاسگزارم برای داشتن چنین همسری الهی…برای داشتن چنین لحظاتی، پروردگارا این از فضل و رحمت توست…
استاد تحسین می کنم این صبوریتون برای گوش سپردن به صحبت های مریم جان، تحسین می کنم اینقدر عکس العمل خوب و عاشقانه رو به صحبت هاشون، به فیلم برداری هاشون، به تک تک حرکاتشون، و انگار مریم بانو مثل کودکی هستش که باهاش با ظرافت و لطافت و با عشق رفتار می کنید، چقدر این لحن صحبت کردن هاتون باهمدیگه زیباست…چقدر الهیه…
استاد گردش هوا و circulate رو گفتید، همین، همین نعمت یکی از بزرگترین شکرگزاری های منه، به نظر من یکی از مهمترین نعمات هستش… در اصل هوا توی خونه جریان نداره، بلکه خداست که جریان داره…توی این خونه ی الهی من که خداوند در اختیارمون قرار داده تا سکنی گزینیم و زندگی راحت تری داشته باشیم، همینطوریه، از دوطرف پنجره داره، و روبه روی پنجره ها هم یک فضای بازه، باعث میشه صدای پرندگان اول صبح، و گردش خدا (هوا) داخل خونه و این تهویه مطبوع نصیبون بشه…وقتی توی خونه ی قبلیم این شرایط رو نداشتم، توی این خونه دیدم چقدر نعمته همین یک مورد. باورتون میشه روزهای تابستان که خیلی ها از گرما شکایت می کنن، خونه ی ما اینقدر هواش خنکی مطبوعی داره که اکثرا پتو هم میکشیم موقع خواب، من این خنکی رو خیلی میپسندم، درسته انسان با کولرها خنکی خلق می کنه ولی من کولر الهی که انرژی مثبت باخودش حمل می کنه رو بیشتر میپسندم. خدایا سپاسگزارم برای همین نعمتت که بهم ارزانی داشتی…
استاد در مورد ارزش این فایل ها گفتید، استاد می دونید این روزها توی سایت چه فایل هایی میزارید؟ مسابقه قسمت 174 زندگی در بهشت و کلاپ هاوس در مورد تغییر دیدگاه در مورد امریکا، فایل های سفرنامه مرداد 98 روی سایت قرار گرفته و امروز که 31 خرداد 1400 هستش، فقط توی همین دوسال چقدر تغییرات در نگرش ها ایجاد کردید. حتی توی صحبت هاتون در فایل های این روزها گفتید، وقتی داشتید سفرنامه رو فیلم برداری می کردید فکر نمی کردید این نتایج رو به همراه داشته باشه…چقدر هدایت های الهی زیباست، فقط کاری که قلبمون امر به انجامش رو می کنه، انجامش بدیم، خداوند بهترین پلن plan هارو برامون چیده، هم برای ما و هم برای دیگر همپاره های ارزشمند.
مریم عزیزم، اونجاهم که رفتی بیرون و توی تاریکی فیلم برداری کردی رو تحسین می کنم، وقتی چراغ قوه رو گرفتی روی درخت ها و زمین، خیلی جالب بود، یه افکت خاص الهی روی سکانس هات بود، یه گردی جا مشخص بود، چقدر خوشم اومد…صدای جیرجیرک ها صدای شب، توی سکوت، وای خدای من چقدر این لحظات زیباست…
تحسین می کنم نعمتی به نام آروی رو، همچنان که توی state park هستید، در جای راحتی، روی تخت خودتون دراز کشیدید…خیلی راحت تر از چادرهای مسافرتی Tent. با توریی که پنجره ها دارن، هیچ حشره یا جک و جونوری داخل نمیاد و هوایی که توی آروی جریان داره و خنک هستش و تخت نرم و راحت، این حالت خیلی تحسین برانگیز هستش، خدا و خرما باهمدیگه! هم طبیعت هم راحتی منزل!
استاد در مورد توی مدار بودن افراد برای دیدن این فایل ها صحبت کردید، اتفاقا من همون یکسال و نیم یا دوسال پیش، میدیدم که فایل های سفرنامه روی سایت قرار می گیره، خیلی اشتیاق داشتم برای دیدنش، اما نه اون جنس اشتیاقی که الان دارم، اون موقع میدیدم برای اینکه میخواستم شمارو بیشتر بشناسم، میخواستم بدونم چیکار می کنید، چه تجربیاتی دارید و درکل توی امریکا چیکار می کنید…یه همچین حس هایی داشتم. طوری که هرقسمت رو میدیدم و پاک می کردم چون فضای هاردم رو اشغال می کرد و ذره ای فکر نمی کردم این فایل های به درد دیگه ای هم بخوره (ببخشیدا😅)
و الان این روزها و ماه ها، به شدت درونم اشتیاق و کشش داره برای دیدن دوباره و تفکر و باورسازی و تمرکز بر نکات مثبت و در کل دریافت آگاهی، تمام قسمت هارو مجدد کیفیت بالا دانلود کردم و قسمت به قسمت می بینم و کلی آگاهی کسب می کنم و کلی حال دلم خوب میشه..الخصوص وقتی چند موردش رو توی زندگیم تجربه کردم بیشتر ایمان آوردم به ارزش بی نهایت این فایلها. با صحبت های شما واقعا احساس کردم که اون موقع چطور در مدار بودم و این روزها چطور در مدارش هستم.
الان از نگاه دوربین شما، حتی لحن صحبت و رفتار یک انسان ثروتمند (چه شما و چه افراد امریکایی) رو توجه می کنم و بهش فکر می کنم و به وضوح احساس می کنم نگاهم چقدر داره تغییر می کنه نسبت به انسان های ثروتمند و در کل پول و ثروت و البته نتایج ریز و درشتم هم گواه این تغییر نگاه هست.
واقعا فکر نمی کردم از فایلی که گشت و گذار در جاهای مختلف امریکا توش نبود، اینهمه آگاهی دریافت کنم و اینهمه حالم خوبه بشه…برم یکدور دیگه با عشق ببینم این قسمت الهی رو.
اون لحظه که ساعت رو نشون دادید، همزمان با صدای ماشین خشک کن لباس، چراغ ساعت هم خاموش شد، خیلی لحظه ی فانی fun بود، انگار زنگ اخطار بود، اخطار دیروقت بودن و باید بخوابید…
جمله ی ارزشمند مریم جان: همیشه به این فکر میکردم که این چیزهایی که من الان توی جهان میبینم، آدم های دیگه چه چیزهایی دارن می بینن؟ من دوست دارم دنیارو از نگاه اوناهم ببینم چقدر این طرز فکر و طرز نگاه مریم جان در همین قسمت های سفرنامه جریان داره و دقیقا داره ذهن منو آماده میکنه برای رفتن برای تجربه چیزهای بیشتر و بزرگتر، دیدن دنیا از نگاه دیگران.
این احساس الانم رو برای خودم ثبت می کنم و ردپا میزارم برای سالهای آینده ام ببینم همین احساس منجر به چه چیزی و چه تجربیاتی شد: این روزها احساس می کنم باید بریم، من و همسرم، وجودم داره هی درخواست میده برای کندن از این شهر و دورشدن از این آدما، احساس می کنم دیگه چیزی برای یادگرفتن اینجا ندارم، از این شهر، از این مردم و از این تجربیاتی که تا الان در این موقعیت داشتم، دلم رفتن میخواد، شهرهای جدید، موقعیت های جدید، آدم های جدید، شرایط جدید، نگاه های جدید، جدید و البته رشد کرده، و البته فراتر از چیزهایی که تا الان بوده، پخته تر، بزرگتر و وسیع تر! این احساس آماده ی رفتن بودنم این روزها خیلی پررنگ تر شده، احساس می کنم دیگه اینجا جای من نیست، و باید حرکت کنم! قبلا اینقدر درخواست رفتن نداشتم. و به لطف خداوند همین وابسته نبودن من و همسرم به چیزی یا کسی در اینجا، قلبم رو آرام می کنه برای اجابت این خواسته.
سپاسگزارم از مریم عزیزم که زحمت این قسمت هارو کشیده و اینطوری به من در تمام جنبه ها کمک کرده، برای حضورت سپاسگزارم مریم نازنین.
بنده چند روزی هست که با شما و خانواده ی صمیمی عباسمنش همراه شدم، با دیدن این همه صمیمیت و روابط عاشقانه ای که دارید کلی انرژی گرفتم و میخوام که پرانرژی و مصمم تر خلق کنم آنچه را که در باورم است.
با عرض سلام و تشکر با استاد عزیز و مریم جون الان ساعت ۱۲ ظهره۲۸ شهریوره ۱۴۰۰ امروز من موسس و مربی ورزشی هستم ومدت ۶ سال باشگاه داشتم و مدت یکماهیه که قرار داد باشگاه آخرم تموم شده و من مدت یکماهی هست که شغل ندارم و تو این مدت که بیکار بودم گوشی جدید خریدم به لطف خدای بزرگ .یه مدت پیش وقتی شما با استاد عرشیانفر صحبت میکردید شناختمتون و همش دنباد این بودگ که پیج اصلی شما رو پیدا کنم و هربار پیدا نمیکردم یه روز خیلی عزمم رو جزم کردم که حتما تمامی پیجهایی که به اسم ماست رو بگردم وبفهمم که پیج اصلی کدومه خدا هدایتم کرد وپیداش کردم وخدا روشکر که در طول چند روزتمامی پستهاتون رودیدم و هربار خدا رو شکر کردم که باهاتون آشنا شدم ودرمسیر قرار گرفتم وتصمیم گرفتم وارد سایت بشم گوشیم ایراد داشت ونمیتونستم دیدم نمیشه خدا روشکر پولش جور شد وگوشی خریدم و سریع هنوز،کارایی گوشیم رو یاد نگرفته بودم که به یه شخص وارد گفتم که منو عضو سایت شما کنه وبابت این مورد خدا رو بی نهایت بار شکر گذارم بعد ورود به سایت ه حدود یکماه من بیشتر فایلهای دانلودی رو دیدم واز هرکدومشون درسهای بسیاری به لطف خدا یاد گرفتم .شما نمیدونید با چه شوقی هر فایل رو که میخوام ببینم به خودم میگم الان دیگه خدا میخواد چه چیز جدیدی بهت یاد بده از زبون استاد ومریم جون .اگه بخوام در مورد خودم بگم تا شرایطم بدونید اینه که مستمری بگیرم ویه خونه خوب دارم یعنی تو وضعیت امنی زندگی میکنم که یه حقوقی دارم وتنها زندگی میکنم و خرج ودخلم میزونه .و من بعداز زندگی مشترک قبلیم همیشه به این صورت زندگی کردم که تا تو یه حالت امن که هیچ مشکلی نیست ومن دارم با آرامش زندگی میکنم خودم رو به چالش جدید میکشم و محیط کاری یا…رو تغییر میدم وهربار خدا بهم کمک میکنه ک من با موفقیت اون دوره رو پشت سر میذارم ودوباره به حالت امن وراحت میرسم. تو این یکماهی که با شما ومریم جون آشنا شدم هر بار به این فکر میکنم که چطور یه بار دیگه خودمو به چالش بکشم تا تکامل من طی بشه وبرسم به مراحل بالاتر .استاد جون دو سه روزیه دارم به ابن فکر میکنم که از شهرزیبای خودم در شمال کشور به تهران برم و جایی خودم رو به چالش جدیدی بکشم که دوتاپسرام زندگی میکنن (به همراه پدرشون زندگی میکنند)واونجا برم ویه باشگاه ورزشی بزنم اگه استاد تونسته مهاجرت کنه وهمه چیز اول دربندر عباس بعد در تهران رها کنه و بره جایی که اصلا چیزی در موردش نمیدونسته وپلهای پشت سرش رو خراب کنه وفقط به خدا امیدوار باشه تا کمکش کنه پس منم میتونم چون منم عاشق کار مربی گری هستم من میتونم هر جا باشم به لطف خدا گلیمم رو از آب بیرون بکشم حدود،یه ساعت پیش به این فکر میکردم که برم توقسمت نشونه ها و ببینم برام چه پیامی داره که به این قسمت از سفر نامه برخوردم و دارم با تک تک جملات داخل این فایل فکر میکنم که ببینم خدا به من چه پیامی داده و من بابت تمتمی زحماتی که شما ومریم جون ودست اندر کاران سایت میکشید بسیار سپاسگذارم و از خدا میخوام روز به روز خوشبختی و سعادت بیشتری به زندگیتون سرازیر بشه ودرپناه حق سالم وخوشبخت و ثروتمندوسعادتمنددردنیا وآخرت باشید
به نام خدا
به لطف خدا
و در راه خدا
خدای خوبم رو سپاسگزارم بخاطر نعمت هدایتم و ازتون ممنونم اساتید عزیزم
این که بفهمم توی چه مداری هستم و دارم چیکار میکنم با زندگیم به طرز عجیبی بهم آرامش میده این حس که باور کنم خودمم که میتونم زندگیم رو خلق کنم هم بهم آرامش میده هم هیجان اینکه درک کنم خودم خالق زندگیم هستم و خودمم که میتونم هر جوری دلم میخواد زندگیم رو بسازم کلی بهم انگیزه میده خدا رو شکر میکنم بخاطر این آگاهی ها اصلا وقتی به این فکر میکنم که من تو مداری هستم که بفهمم میشه خودم زندگی خودمو بسازم اشک میاره تو چشام اینکه اصلا بهش فکر کنم که آیا میشه خودم رو زندگی خودم مسلط باشم یه شوری میندازه تو دلم با خودم میگم پسر همین که میدونی میشه زندگی رو ساخت اونجوری که دلت میخواد ساخت این خودش کلی تو نوع نگرشت به دنیا تفاوت ایجاد میکنه کلی بهت قدرت میده که بفهمی بله میشه زندگی این نیست که همش تو عکس العمل نشون بدی به اتفاقات میشه هم که خودت خلقش کنی و این خیلی خوبه خدا ر شکر که در مسیر این آگاهی ها قرار دارم
خدایا شکرت
استاد چیقدر خوب بحث هم فرکانس بودن همرای ما و خانواده تانرا به ما شرح دادین که ذهنم را باز کرد نسبت به این موضوع که گفتن هر کسی آماده باشد این تصاویر را میبینه و شاید هم حالا هم نبینه و دو سه ما بهد و یا هم چند سال بعد بیبینه، بلی استاد من بیشتر از سه سال میشود در این سایت عضو شدم ولی سفر به دور امریکا دو سال قبل بود که شروع شود ولی من اون موقع آماده و هم فرکانس نبودم که این فایل هارا بیبینم و بعضی از فایل هارا گذری دانلود میکردم ولی با این شدت و احساس نگاه نمیکردم فقط یک بار دوبار نگاه میکردم ولی نکات مثبتش را نمیتوانیستم بیبینم و بیشتر برایم خسته کننده بود چون که آماده نبودم و ادامه هم نمیدادم و فقط توجهم روی فایل های صوتی بود چون باور کم بود در وجوم ریشه داشت و فایل های صوتی را دانلود میکردم و خیلی گوش میدادم تا اینکه متوجه این باور کم بود شدم. و تا اینکه شرایطم کم کم تغییر کرد. و در نوروز ۱۳۹۹ توانیستم دوره عزتنفس و قدم اول دوره دوازده قدم را بخرم و در این مدت یک سال من خیلی جدی روی این دوره ها کار کردم. تورموز های زیادی را کشف کردم و تا جای اصلاح هم کردم. و جا دارد که باز هم روی خود کار کنم.
و حالا که ۱۴۰۰/۶/۱۳ است. من تازه به طوری جدی آماده شدم. که از اول تا این قسمت سفر را نگاه کردم. و در هر قسمت یک کمنت بنویسم که این را من به خودم قول داده بودم و تا حالا عمل هم کردم. که این هم نتیجه یک در خواستی بود که من از خدایم داشتم. که مهاجرت به امریکاه بود.و خدایم که اولین ایده که به ذهنم الهام کرد.
تعقیب کردن همین سفرنامه بود. چون از این طریق میخواهد خواستم را برای واضع گرداند و تورموز های ذهنیم را بردارد. تا وقتی که آماده شوم و رها و سبوک بال هدایت شوم به سوی خاستم.
سلام مریم عزیزم این بار روی صحبتم با شماست ..
قبل از اینکه فایل سفر به دور امریکا رو استارت بزنم،
تصور صحیحی از سفر نداشتم ..
چون همیشه با آدم های نامناسب سفر میکردم و طی مسیر لذت نمیبردم وقتی که میخواشتم از فایل های رایگان استاد عزیزم استفاده کنم دست و دلم نمیرفت که سفر به دور امریکا رو ببینم با خودم میگفتم چیه مگه سفر دیدن داره همش یاد سفرهای خودم میفتادم طوری بودن که از سفر زده شده بودم و حسرت سفر خوب به دلم بود…امروز این فایل رو دیدم و از روزی که استارت زدم تا این فایل پشت سره هم فایل ها رو دیدم با اینکه اوایل راهیم اما کله نظر من نسبت به سفر تغییر کرد چقدر میشه عاشقانه سفر کرد در عین حال راحت و رها و آزاد و چقدر راحت میشه به ادما اعتماد کرد چقدر زیبایی ها گستردن هم به صورت گل گیاه هم به صورت انسان اشیا خوراکی و صدای جیرجیرکو …. باور کردم که سفر های اینچنینی حتما تجربه میکنم زمانی که تو رابطه ام و سرشار هستم از عشق به خودم به عشق و به خدای عشق ازتون ممنونم که این فایل توحیدی در بستر سفر رو برای ما آماده کردید من واقعا توی نوشتن تنبلم اما خیلی دوست دارم بتونم کامنت بگذارم چون گاهی ایده ای برای نوشتن ندارم اما نسبت به قبل یکم راه افتادم خدارو شکر که دیدن فایل هاتون گاهی اشک شوق من رو در اورد…
به نام یگانه خالق هستی
سلام به استاد مهربان و خانم شایسته عزیزم و خانواده صمیمی عباس منش
هرچقدر از تاثیرگذاری این قسمت و احساس فوق العاده ای که در من بوجود آورد بگم کم گفتم چقدر به این حرفها احتیاج داشتم خدایا شکرت،خدایا شکرت که به بی نهایت راه من رو هدایت میکنی و هر روز با نشانه های واضح به مسیر خواسته هایم هدایتم میکنی چقدر هر روز تسلیم تر میشوم و ایمانم قوی تر میشود و باورهای قدرتمندتری در من بوجود میاد که نتیجش این احساس فوق العاده ای میشه که من رو به شرایط درست و آدمهای درست هدایت میکنه جالبه که روی تختم با همین پوزیشنی که استاد عزیزم دراز کشیده،دراز کشیده بودم و به خواسته هام فکر میکردم که دلم خواست قبل از خوابم یکی از فایلهای استاد رو نگاه کنم که به این فایل هدایت شدم و واقعا احساس کردم که استاد دقیقا رو در رو داره باهام از زبان خداوند صحبت میکنه همینقدر نزدیک،همینقدر ملموس،و دوباره قانون رو بهم یادآوری و گوشزد میکنه و ناخودآگاه اشک تو چشمام جمع شد از این احساس فوق العاده از این قانون زیبای دنیا که دقیقا در زمان درست در مکان درست و در افراد درست قرار میگیریم مثل الان که من این فایل رو درست شب در شرایط تقریبا مشابه استاد دارم میبینم و فقط میتونم بگم خدایا شکرت که اینقدر بزرگ و مهربونی خدایا شکرت که هستی و برایمان خدایی میکنی خیلی حالم خوبههههه خدایا شکرت
مرسی از استاد و خانم شایسته عزیزم برای این فایل فوق العاده ای که به نظر من بسیار عالی و متفاوت بود مرسی که اینقدر صمیمی هستید و واقعا مثل یک خانواده تک تک لحظه های زیبا و حرفهای فوق العادتون رو که روی هرکدومشون میشه ساعتها فکر کرد و آگاهی جدیدی پیدا کرد رو با ما به اشتراک میگذارید خیلی دوستون دارم
در پناه الله یکتا شاد،سلامت،ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید
به نام الله
واقعا چه قسمت جالبی چه احساس زیبایی است این توصیف شب با صدای جیرجیرکها
من همیشه با طبیعت بیگانه بودم به خاطر حشرات به خاطر گرما و سرما ولی از زمانیکه با استاد عزیز و مریم جون همسفر شدم همه چیز برایم لذت بخش شده و از سر سبزی درختان و سیاهی شب و صدای موجودات هم خوشم میاد حتی به گفته مریم جون اگر چه که از تاریکی کمی میترسیم ولی اونم درست میشه
مریم جون خیلی متشکرم بابت به تصویر کشیدن تک تک لحظات قشنگ طبیعت از اینکه چشم منو به دیدن زیباییها باز کردید و از اینکه من هدایت شدم به دیدن سفر به دور آمریکا ودر کنار شما بودن
خدایا سپاسگزارم
سلامی گرم از گچساران ،الان ک دارم براتون مینویسم هوا شرجی شده و من زیر کولر ،خداروشکر ک گوشی جدیدی گرفتم و تونستم فایل های شمارو تصویری داشته باشم .استاد عزیز دیروز و پریروز اینجا بارون زد از نظر بقیه تاثیری نداره اما ما تو بارون نشستیم تو حیاط زیر سایبون و باخانواده حرف میزدیم یاد این فایلتون افتادم ک شما در کنار شایسته خانم زمانی ک واقعا ب خواب و استراحت نیاز دارید نشستین و در مورد چیزای درست و زندگی و تغییرات و هماهنگی ها حرف زدین …من فقط تو خانوادم از فایل های شما استفاده میکنم …این نشستن در کنار خانوادم و حرف های شما تو rv و بارونی ک اینجا زد بهم ی تلنگری زد ک شمایی ک سال هاست هم از قانون ها اجرا کردین تو زندگیتون هم تدریس این چ عشقیه ک هربار ک بازم تو هر شرایطی ک تکرار میشه جوری بیانش میکنید انگاری اولین نتیجه ای هست ک گرفتین ،من میخوام ب چنین حسی برم البته کم و بیش دارمش میخوام ذهنم اونقدر تکرار مثبت ها و اتفاقات خوب رو برا خودش مرور کنه ک امثال خبرهای بد امروزی رو نیاره تو مغزم.در کنار خانوادم بود اون لحظه احساس کردم در کنار شمام ،شمارو مثل خانوادم هر روز نگم دو روز یبار میبینم …الان تو این برحه از زندگیم تکرار خوب ها ،تکرار افکار مثبت،تکرار مثبت،تکرار کار درست ،تکرار موفقیت های کوچیک برام مهمه ….این قسمت از سفر ب دور امریکا خیلی خیلی ب دلم نشست …دوست دارم در زندگی آیندم آخرشبا باشوهرم از همین حرفا بزنیم از کارهایی ک انجام دادیم برای من هماهنگی خیلی صورت گرفته …هم فرکانس بودن با طرف مقابلت خیلی مهمه خدا نصیب همه بکنه.عشقتون پایدار باشه استاد جان و مریم عزیز …من تو این قسمت درس بزرگی یاد گرفتم صحبت های آخر شبتون خیلی کاربردی بود در عین حال ک در راحتترین وضعیت ممکن گفته شد.دوستتون دارم خداروشکر ک امکانشو دارم ک پیگیر دیگر فایل هاتونم بشم .اون قسمتی هم ک ب پرنده ها پاپ کورن میدادین خیلی باحال بود جوری ک من همش جیغ میزدم و ذوق میکردم از کار استاد ک بی باک و راحت داره زیباترین کار دنیارو انجام میده.
الله اکبر
در قسمت مرا به سمت نشانه هایم هدایت کن این قسمت از سریال رو آورد
من فکر میکردم تمام قسمت های سریال رو دیدم کامل اما متوجه شدم همین یه قسمت رو جا انداختم و الن بهش هدایت شدم
و نکته ی جالبش این بود که استاد تو این فایل میگه وقتی شما روی خودت کار میکنی به یکسری فایل هایی هدایت میشی که قبلا تو فرکانسش نبودی
الله اکبر
دیگ واضح تر از این نمیشد بهم بگه اقااااا تو کل این سریال این یه قسمت تو فرکانست نبود که ندیدی حالا که رسیدی بهش بفرما ببین ما خودمون هدایتت میکنیم تو نمیخواد تلاش اضافی کنی تو فقط رو خودت کار کن .نشانه هارو ببین و عمل کن
الله اکبر
ساعت ۲:۳۰شب این فایلو دانلود کنی و تو فایل استاد ساعت ۲:۱۲شب هستش و زیباییهای شب بگه و دقیقا توام تو همون زمان در شب داری اون فایلو نگاه میکنی .به طوره کاملا اتفاقی و هدایتی
الله اکبر
چقدر تکامل فیلم گرفتن ها و تدوین خانم شایسته مشهوده تو این فایل و اخرین فایل یعنی قسمت ۱۸۲ زندگی در بهشت
الله اکبر
خدایاشکرت بخواطره این قانون
خدایاشکرت بخواطره رو اصول بودن همه چیز
خدایاشکرت به خواطره کبوتر با کبوتر باز با باز
خدایاشکرت بخواطره این سایت
خدایاشکرت بخواطره آگاهی های این سایت
و خدایاشکرت بخواطره همه نعمت هایی که دادی
بخواطره همهی هدایت هایی که منو کردی
بخواطره تمام عشقی که بهم داری
بخواطره تمام موفقیت هایی که اجازه ی کسب کردنشون رو دادی
خدایاشکرت
نتونستم ننویسم برای این قسمت الهی خدای من
نتونستم یادآوری نکنم لذت های حس شده رو توی این فایل الهی
هرآنچه به من میرسه از فضل پروردگارم است
خدایا چشمانم و قلبم را بینا کن تا عمیق و عمیق تر نعماتت رو ببینم…نعمت اینکه شب قبل خواب، کنار عشقت دراز کشیده باشی و آروم آروم صحبت کنی، با چشمانی خواب آلود و صدایی خاص و توگلو…چقدر تجربه ی این لحظه زیباست، اینقدر اینقدر اینقدر خوشاینده که امیدوارم همه تجربه اش کنن، و خودم هم بیشتر از قبل…خدایا شکرت این نعمت و این خوشی رو برامون فراهم کردی…همسر نازنین من خیلی شوخ طبعه، گاهی بین این آروم آروم صحبت کردن هامون، یه چیزی می گه و من دیگه سکوت رو میشکنم و قاه قاه می خندم و دیگه خندم بندنمیاد…و همیشه قدر این لحظات رو دونستم و از ته دل شکرگزارش بودم و از این جنس بیشتر تجربه کردم…خدایا سپاسگزارم برای داشتن چنین همسری الهی…برای داشتن چنین لحظاتی، پروردگارا این از فضل و رحمت توست…
استاد تحسین می کنم این صبوریتون برای گوش سپردن به صحبت های مریم جان، تحسین می کنم اینقدر عکس العمل خوب و عاشقانه رو به صحبت هاشون، به فیلم برداری هاشون، به تک تک حرکاتشون، و انگار مریم بانو مثل کودکی هستش که باهاش با ظرافت و لطافت و با عشق رفتار می کنید، چقدر این لحن صحبت کردن هاتون باهمدیگه زیباست…چقدر الهیه…
استاد گردش هوا و circulate رو گفتید، همین، همین نعمت یکی از بزرگترین شکرگزاری های منه، به نظر من یکی از مهمترین نعمات هستش… در اصل هوا توی خونه جریان نداره، بلکه خداست که جریان داره…توی این خونه ی الهی من که خداوند در اختیارمون قرار داده تا سکنی گزینیم و زندگی راحت تری داشته باشیم، همینطوریه، از دوطرف پنجره داره، و روبه روی پنجره ها هم یک فضای بازه، باعث میشه صدای پرندگان اول صبح، و گردش خدا (هوا) داخل خونه و این تهویه مطبوع نصیبون بشه…وقتی توی خونه ی قبلیم این شرایط رو نداشتم، توی این خونه دیدم چقدر نعمته همین یک مورد. باورتون میشه روزهای تابستان که خیلی ها از گرما شکایت می کنن، خونه ی ما اینقدر هواش خنکی مطبوعی داره که اکثرا پتو هم میکشیم موقع خواب، من این خنکی رو خیلی میپسندم، درسته انسان با کولرها خنکی خلق می کنه ولی من کولر الهی که انرژی مثبت باخودش حمل می کنه رو بیشتر میپسندم. خدایا سپاسگزارم برای همین نعمتت که بهم ارزانی داشتی…
استاد در مورد ارزش این فایل ها گفتید، استاد می دونید این روزها توی سایت چه فایل هایی میزارید؟ مسابقه قسمت 174 زندگی در بهشت و کلاپ هاوس در مورد تغییر دیدگاه در مورد امریکا، فایل های سفرنامه مرداد 98 روی سایت قرار گرفته و امروز که 31 خرداد 1400 هستش، فقط توی همین دوسال چقدر تغییرات در نگرش ها ایجاد کردید. حتی توی صحبت هاتون در فایل های این روزها گفتید، وقتی داشتید سفرنامه رو فیلم برداری می کردید فکر نمی کردید این نتایج رو به همراه داشته باشه…چقدر هدایت های الهی زیباست، فقط کاری که قلبمون امر به انجامش رو می کنه، انجامش بدیم، خداوند بهترین پلن plan هارو برامون چیده، هم برای ما و هم برای دیگر همپاره های ارزشمند.
مریم عزیزم، اونجاهم که رفتی بیرون و توی تاریکی فیلم برداری کردی رو تحسین می کنم، وقتی چراغ قوه رو گرفتی روی درخت ها و زمین، خیلی جالب بود، یه افکت خاص الهی روی سکانس هات بود، یه گردی جا مشخص بود، چقدر خوشم اومد…صدای جیرجیرک ها صدای شب، توی سکوت، وای خدای من چقدر این لحظات زیباست…
تحسین می کنم نعمتی به نام آروی رو، همچنان که توی state park هستید، در جای راحتی، روی تخت خودتون دراز کشیدید…خیلی راحت تر از چادرهای مسافرتی Tent. با توریی که پنجره ها دارن، هیچ حشره یا جک و جونوری داخل نمیاد و هوایی که توی آروی جریان داره و خنک هستش و تخت نرم و راحت، این حالت خیلی تحسین برانگیز هستش، خدا و خرما باهمدیگه! هم طبیعت هم راحتی منزل!
استاد در مورد توی مدار بودن افراد برای دیدن این فایل ها صحبت کردید، اتفاقا من همون یکسال و نیم یا دوسال پیش، میدیدم که فایل های سفرنامه روی سایت قرار می گیره، خیلی اشتیاق داشتم برای دیدنش، اما نه اون جنس اشتیاقی که الان دارم، اون موقع میدیدم برای اینکه میخواستم شمارو بیشتر بشناسم، میخواستم بدونم چیکار می کنید، چه تجربیاتی دارید و درکل توی امریکا چیکار می کنید…یه همچین حس هایی داشتم. طوری که هرقسمت رو میدیدم و پاک می کردم چون فضای هاردم رو اشغال می کرد و ذره ای فکر نمی کردم این فایل های به درد دیگه ای هم بخوره (ببخشیدا😅)
و الان این روزها و ماه ها، به شدت درونم اشتیاق و کشش داره برای دیدن دوباره و تفکر و باورسازی و تمرکز بر نکات مثبت و در کل دریافت آگاهی، تمام قسمت هارو مجدد کیفیت بالا دانلود کردم و قسمت به قسمت می بینم و کلی آگاهی کسب می کنم و کلی حال دلم خوب میشه..الخصوص وقتی چند موردش رو توی زندگیم تجربه کردم بیشتر ایمان آوردم به ارزش بی نهایت این فایلها. با صحبت های شما واقعا احساس کردم که اون موقع چطور در مدار بودم و این روزها چطور در مدارش هستم.
الان از نگاه دوربین شما، حتی لحن صحبت و رفتار یک انسان ثروتمند (چه شما و چه افراد امریکایی) رو توجه می کنم و بهش فکر می کنم و به وضوح احساس می کنم نگاهم چقدر داره تغییر می کنه نسبت به انسان های ثروتمند و در کل پول و ثروت و البته نتایج ریز و درشتم هم گواه این تغییر نگاه هست.
واقعا فکر نمی کردم از فایلی که گشت و گذار در جاهای مختلف امریکا توش نبود، اینهمه آگاهی دریافت کنم و اینهمه حالم خوبه بشه…برم یکدور دیگه با عشق ببینم این قسمت الهی رو.
اون لحظه که ساعت رو نشون دادید، همزمان با صدای ماشین خشک کن لباس، چراغ ساعت هم خاموش شد، خیلی لحظه ی فانی fun بود، انگار زنگ اخطار بود، اخطار دیروقت بودن و باید بخوابید…
جمله ی ارزشمند مریم جان: همیشه به این فکر میکردم که این چیزهایی که من الان توی جهان میبینم، آدم های دیگه چه چیزهایی دارن می بینن؟ من دوست دارم دنیارو از نگاه اوناهم ببینم چقدر این طرز فکر و طرز نگاه مریم جان در همین قسمت های سفرنامه جریان داره و دقیقا داره ذهن منو آماده میکنه برای رفتن برای تجربه چیزهای بیشتر و بزرگتر، دیدن دنیا از نگاه دیگران.
این احساس الانم رو برای خودم ثبت می کنم و ردپا میزارم برای سالهای آینده ام ببینم همین احساس منجر به چه چیزی و چه تجربیاتی شد: این روزها احساس می کنم باید بریم، من و همسرم، وجودم داره هی درخواست میده برای کندن از این شهر و دورشدن از این آدما، احساس می کنم دیگه چیزی برای یادگرفتن اینجا ندارم، از این شهر، از این مردم و از این تجربیاتی که تا الان در این موقعیت داشتم، دلم رفتن میخواد، شهرهای جدید، موقعیت های جدید، آدم های جدید، شرایط جدید، نگاه های جدید، جدید و البته رشد کرده، و البته فراتر از چیزهایی که تا الان بوده، پخته تر، بزرگتر و وسیع تر! این احساس آماده ی رفتن بودنم این روزها خیلی پررنگ تر شده، احساس می کنم دیگه اینجا جای من نیست، و باید حرکت کنم! قبلا اینقدر درخواست رفتن نداشتم. و به لطف خداوند همین وابسته نبودن من و همسرم به چیزی یا کسی در اینجا، قلبم رو آرام می کنه برای اجابت این خواسته.
سپاسگزارم از مریم عزیزم که زحمت این قسمت هارو کشیده و اینطوری به من در تمام جنبه ها کمک کرده، برای حضورت سپاسگزارم مریم نازنین.
درود بر استاد عزیز و مریم عزیز
بنده چند روزی هست که با شما و خانواده ی صمیمی عباسمنش همراه شدم، با دیدن این همه صمیمیت و روابط عاشقانه ای که دارید کلی انرژی گرفتم و میخوام که پرانرژی و مصمم تر خلق کنم آنچه را که در باورم است.
سپاس از شما که جرقه ها رو در ذهن ایجاد میکنید.