سفر به دور آمریکا | قسمت ۳۲ - صفحه 31
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2019/08/abasmanesh-7.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2019-08-09 08:10:202024-07-31 11:45:42سفر به دور آمریکا | قسمت ۳۲شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به خانواده صمیمی و دوست داشتنی
اول از همه ۱۰۰۰ تا تشکر از خانم شایسته نازنین بابت ایده و تلاششون.
راستش سوال سختیه!
۳۱ قسمت عشق دو جانبه در هر نوع ارتباط رو مشاهده کردن خیلی حس لذت بخشیه. عشق دو جانبه بین دو همسر، بین پدر و فرزند، بین دو شهروند. اینا چیزایی هستش که همه ما ها در طول این ۳۱ قسمت شاهدش بودیم. ولی سوال خیلی به جایی بود چون باعث شد که هممون یک بار دیگه مرور کنیم.
اگه بخوام یکی از قسمت ها رو به عنوان گل سر سبد این مجموعه انتخاب کنم، من به شخصه با قسمت سوم خیلی کیف کردم. انگار از بهشتی که همیشه تو ذهنم بوده فیلم برداری شده و روی سایت آپلود شده.
خیلی برام الهام بخش هستش و به من گوش زد میکنه که زندگی میتونه در این حد خوب و از همه جهات کامل باشه، این که میشه از خواب بیدار شد لذت برد، از غذا، از طبیعت، از روابط، از اطرافیان و هر آنچه در جهان اطراف میگذره تمام وقت لذت برد.
خیلی دوست دارم که بتونم احساسم رو با نوشتن به شما منتقل کنم. اگه بدونید من چه ذوقی میکنم وقتی آدمایی مثل استاد و خانم شایسته و میکی رو میبینم! راستش من تو آلمان زندگی میکنم و شکر خدا هر روز با اینجور آدما در ارتباطم ولی به قول خود استاد که همیشه میگه، منم واقعاً به این حد زندگی در همه جهات کامل ندیدم.
تو این قسمت کاملا حس میکنم که چقدر میشه به اصلی که ازش اومدیم نزدیک بشیم و واقعاً احساساتمون مثل یه نوزاد باشه. مثل وقتی که استاد داره صبح با اون عشق، آهنگ سیاوش رو میخونه، میرقصه و انرژیشو به پسرش و همسرش منتقل میکنه، یا مثل خانم شایسته که به آدمای اطراف و طبیعت اطراف انقدر نگاه عاشقانه و ریز بینانه ای داره و براش جذابیت فوق العاده ای داره.
شاید تو این قسمت نه استاد و نه خانم شایسته اشاره ای حتی به این مسئله نکنن ولی با چشم میشه دید که چقدر دلشون قرص از خداست و بی هیچ نگرانی تو مسائل کوچک و بزرگ روزمره با اشتیاق زائد الوصفی اجازه هدایت شدن رو میدن و نشانه ها را دنبال میکنند و در عین حال لذت میبرن.
در پایان یه دنیا ممنونم ازتون که انقدر راحتین و خودتونید، اینه که باعث میشه آدم واقعاً حس کنه که پیشتونه. شاید باورتون نشه من چند بار وسط فایل ها باهاتون حرف زدم و بعد یهو به خودم اومدم و دیدم که دارم با تلویزیون فایل رو میبینم و اونجا نیستم.
امیدوارم شاد و سرزنده باشید و هر چه بیشتر خوش بگذرونید.
به نام خدا،
سلام به استاد عزیزم،خانم شایسته ی مهربان ودوست داشتنی وپر عشق
وهمه ی دوستان خوبم
تمامی قسمتهای این سفرنامه ی
بی نظیر درسها وآموزشهای زیادی برایم داشت،
که زبانم واقعا قاصر است از بیان آنها وواقعا
میتوانم بگویم،زمانی آموزشهای
استادوخانم شایسته عزیز رادرک ودریافت
میکردم ،که باایشان هم انرژی بودم واحساس
این خانواده را دررابطه با همه چیزهایی که
دراین سفر تجربه میکرند به من هم،
مستقیما میرسید وشگفت زده میشدم ، برای همین واقعا نمیتوانم همه ی آنها را بیان کنم.
،یکی از بزرگترین درسهایی که من از تمامی قسمتهای این سفرنامه آموختم این بودکه:
بایددرزمان حال زندگی کنیم/وخداوند فقط درلحظه ی حال میتواند حضور شدیدتر وقدرتمندتری داشته باشد/
یعنی قدرت انجام دستان خداوند درزندگی وکارهای من رابطه مستقیمی باحضور درهمین لحظه وباور وایمان من دارد،که میتواند همه ی آن چیزهایی که خواهانش هستم پدید بیاورد/
سفر همان زندگی است که هرروز تغییر میکنیم ومتکامل تر وبهتر میشویم.
لحظه ی حضور یعنی اینکه ما هیچ چیز را از گذشته باخود حمل نمیکنیم ،مثل رنجش ها،کینه ها،ترسها،نگرانی هاو……مثل این که همه چیز در همین لحظه حضور دارد وهست
درزمان حضوراست که میتوانی زیبایی هارا درک کنی وببینی وحس کنی،
این زیبایی ها درنوع نگاه ما به زندگی وزندگی درلحظه ی حال باحضور خدا است ، ومن واقعا این نگاه واز استاد ومریم جان عزیزم همیشه ودرهمه ی قسمتها قبل از شکل گیری اتفاقات میدیدم وحس میکردم،
خیلی ها درجاهای زیبا زندگی میکنند،مکانهای سرسبز وکناردریا ولی باز هم نگرانی وترس دارند وغمگین هستند.
وقتی نوع نگاه من به زندگی عوض شود ،زندگی بامن همیشه وهمه جا همراه است ،ارتباطاتم بامردم،اتفاقاتی که برایمان می افتد
،من یاد گرفتم ،همه چیز رادرلحظه ی حال بپذیرم وخودم را بازندگی هماهنگ کنم، وفقط
آن موقع است که زندگی هم خودش را بامن هماهنگ میکند،
شادی هااز بیرون به طرف ما نمی آیند،شادیها از درون ما تراوش میکنند وشکل میگیرند،
آن موقع است که میتوانیم زیبایی بیافرینیم درهر کجا که باشیم،
باتمام وجودم از جناب استاد عباس منش وخانم شایسته ی عزیز،دوستان خوبم وتمامی کسانی که باعشق دراین سایت حضور دارند وزحمت میکشند، قدردانی وتشکر میکنم.
سلام به استاد عباسمنش عزیزم و خانم شایسته نازنینم و به تمام دوستان همفرکانسی خودم
تمام این سفر برای من پر از زیبایی و لذت هست و بینهایت با دیدن هر قسمت ذوق میکنم و با هر صحنه و زیبایی شکرگزار پروردگارم هستم.
قسمت 26 رو خیلی خیلی دوست دارم به دلایل زیر:
1- زیبایی در جهان هستی فراوانه و آبشار نیاگارا یکی از این زیباییهای جهانه که باید در لحظه حال بینهایت ازش لذت برد و غرق در شادی شد.
2- ما به دنیا آمدهایم تا شکرگزار زیباییها باشیم و آنها را با چشمانمان ببینیم و طوری ذوق زده شویم که گویا تنها آن زیبایی در جهان وجود دارد.
3- صمیمیت فوقالعاده در رفتار استاد با مایک که به ما میگوید برای همراه شدن با فرزندان باید خنده بر لبهای فرزندمان بیاوریم، شوخی کنیم، از ته دل بخندیم و رفیق باشیم به تمام معنا.
4- عظمت آبشار نیاگارا که من تماما خودم را آنجا حس میکردم، صدای بینظیر آب، برخوردش با سنگها، برخورد قطرات آب با لنز دوربین.
5- انسانهای زیادی که برای دیدن آبشار آمدهاند به ما میگوید ببین چقدر نعمت و ثروت در جهان وجود دارد و این همه آدم آمدهاند تا زیبایی این آبشار را نظارهگر باشند.
6-جسور بودن مایک که میرود جلوی آبشار به ما میگوید که این جسارت را استاد از کودکی به مایک داده و او حالا انقدر با شچاعت میرود جلوی آبشار تا آن لحظه حال را برای خودش لذت بخش کند.
7- شکرگزار بودن استاد و مریم جان از دیدن زیباییهای آبشار و بر زبان آوردن مکرر این سپاس گزاری که باعث میشود خداوند از این دست زیباییها بسیار سر راهشان قرار دهد.
8- برخورد آب با سنگها که به سمت پایین بعد از آن روانه میشود و به من میگوید ببین از دل سنگ هم که عبور کنی باز هم به زیبایی و عظمت پروردگار وصل میشوی.
9- و باز هم ذوق فراوان استاد و مریم جان از دیدن سنجاب زیبا که مخلوق خداست و از قشنگیهای طبیعت.
10- آسان گرفتن سفر و با خود در صلح بودن استاد عزیزم که بر روی زمین نشست و به پرندگان غذا داد و کلی 3 نفری کنار هم این لحظات را خندیدند و شاد بودند.
11- و اینکه خود من عاشق طبیعت هستم و با قسمتهایی که زیبایی و عظمت آبشار نیاگارا را به تصویر کشیدید کلی کیف کردم و نیاگارا را با تمام زیبایی و شکوهش دیدم و خالقش را بارها و بارها شکر کردم که باز هر چه شکر بگویم کافی نیست برای این همه نعمت.
از دست و زبان که بر آید/ کز عهده شکرش به در آید.
قسمت خانم شیرینی پز و مادر پیرش و اینکه مادرش توی نود سالگی دوس داشت مسافرت برن??????????
آبشار نیاگارا برای من مثل اشکهای خدای عزیزم بود
سید جان ومریم عزیز ؛ شماها آتش زدید به هیزم تر ما . شماها باعث شدید که آتشفشان وجود من ؛ شروع به فوران کند . در این دل آتشی روشن شد که تا قیامت میسوزد
وسلام بربزرگترین دانشگاه موفقیت وسلام براین سمفونی الهی
قربون این نسیم بوی دلتان برم ای مریم ؛ سید جان ،نوشین ؛خوشدل ؛مرادی و….
هاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای خدای عزیز :
بیا اینجا نظاره کن . ما عروسی جاودان داریم ما در این خانواده ؛ رقص وسماء ابدی وزوال ناپذیر داریم .ما اینجا داریم گوشه ای از سمفونی الهی وذره ای از ملکوت وبزگی ترا به نمایش میگذاریم . اینجا سمفونی الهی است که با عشق الهی زنده شده در دل بنده ات مریم ، به معرض ظهور ما رسید
های خدای عزیزم ؛ توهم دعوتی به این عروسی ، بیا ورقص مردان وزنان این خانواده را خوب تماشا کن بیا ودر کنار نیاگارا ؛ که من آنجا توی عزیز را ؛دیدم که با این جمع میرقصیدی .
هاااااااااااااااااای خدای عزیزم ؛ برو وهمه ی فرشتهایت را جمع کن . شیطان هم بگو بیاید
ببین چگونه این خانواده دارند سمفونی الهی برگزار میکنند
خوب نگاه کن
آن جلوی جلو عباسمنش نشسته ومریم با دوتا نی در دستش ؛ که چگونه شده اند رهبر این ارگستر
خوب نگاه کن ای مهربانم ؛ مگرتواز شادی ما شاد نمیشوی ؟
ببین کیپ تا کیپ این سالن ؛ عباسمنشی ها نشستند وآن جلوی جلو ؛ عباسمنش عزیز نشسته وبا دقت به حرکات دستان مریم خیره شده . ببین چگونه اشکان شوقش ؛ آرام آرام روی گونه هایش میریزد
ببین چگونه مریم می نوازد وعباسمنشی ها ؛ به رقص وپایکوبی مشغولند
ببین این خانواده در این سالن ؛ نام ویاد ترا هورا میکشند
همه ی اینها از لطف ورحمت توست ای مهربانترین مهربانان
میدانم که در پارتی ۲۷ و۲۸ و۲۹ ما شرکت کردی مخصوصا در آن قسمتی که همه داخل کشتی بودیم واز پایین داشتیم به شمای مهربان نگاه میکردیم فکرکنم پارتی ۲۷ بود
مهربانا ؛ چگونه لطف ورحمت ترا میتوان جبران وپاسخ داد
الهی الهی شکرت
شکر اصلی من ؛ به خاطر این خانواده وبودن در این خانواده است
خداجونم ؛ عزیزم ؛ می بینی که چگونه این بچه ها ؛ با دلنوشته هایشان ، پنجره ای رو به صورت زیبای تو زدند میبینی که چگونه بوی دلشان ؛ بوی تو میدهد . من که اینرا خوب احساس میکنم
وقتی دلنوشته ؛ مرادی یا دلخوش یا ….. هرکدام را که میخوانی . احساس میکنم ؛ ای رزاق و وهاب من ؛ که این حرفها وسخنان را ؛ تو برایم فرستاده ای . ازت ممنونم رفیق ابدی وازلیم
مریم سپاس سپاس ؛ شما نور این خانواده هستی
خداجون شکرت
سلام اقای سپهوند عزیز
با خواندن نوشته تون لبخند بر لبمان کاشته شد .ممنون از کامنت زیباتون
در پناه الله یکتا شلد و ثرومند باشید
سلام الهه عزیز خدای را سپاس که باعث خنده ی انسانی شریف مثل شما شدم . انشاالله همیشه خنده بر لبانت باشد که خود خدا ، یعنی شادی وصف نشدنی . هرجا شادی هست من ایمان دارم خدای مهربانم وخوشگلم میر مجلس است وحضور دارد .
خداوند شادی است ودر شادی است که توانایی گُل میکند
خدا نگدارت بادا
سوال مسابقه:
با دقت، برنامهی سفر به دور آمریکا را از اولین قسمت تا قسمت ۳۱ ام، مجدداً ببینید. سپس در بخش نظرات این صفحه، بنویسید که کدام قسمت از «برنامه سفر به دور آمریکا»، برای شما جذابتر بود و با ریزبینی، دلایلی را توضیح دهید که، موجب شده آن قسمت برای شما زیباترین قسمت باشد.
درباره نوشتن چراییها سخاوت به خرج دهید و به این شیوه، چشم، گوش، زبان، قلم و در یک کلام، ظرف وجودتان را پذیرای زیباییها و برکتهای بیشتر نمایید.
ضمناً میتوانید علاوه بر این صفحه، نظر خود را در بخش نظرات آن قسمت از سفرنامه که انتخابتان بوده نیز، به عنوان ردپایتان، درج کنید. اما در نظر داشته باشید که فقط نظرات این صفحه در مسابقه، شرکت داده میشوند.
انتخاب کردن جذاب ترین قسمت سفرنامه مثل اینه که بهت بگن پاهات رو بیشتر دوست داری یا دستات، چشمت رو بیشتر دوست داری یا گوش هات؟ همه ی قسمت ها واقعا قشنگه واقعا هیجان انگیزه ، واقعا این احساس خوشبختی، این احساس رضایت از زندگی، این ذهن زیبایی که ساختین، این زندگی فوق العاده ای که ساختین، این .. این .. این همه عشقی که از خداوند دارید تجربه میکنید رو نمیشه تکه تکه کرد، همش زیباست. همش فوق العادست. من واقعا دوست دارم این جریان خوشبختی که تجربه می کنید رو هربار بیشتر تجربه کنم، مخصوصا ذهن زیبایی که تربیت کردید، باورهای خداگونه ای که ساختید و نعمت هایی که دارید تجربه میکنید .. من یک کامنت جداگانه در مورد احساس غالبم در خصوص هر قسمت خواهم نوشت و احساسم رو نسبت به هر قسمت میگم و اما بریم سراغ پاسخ این سوال مسابقه ای که همه توش برنده هستن:
من از قسمتِ … انصافا خیلی سخته انتخاب..
من از قسمتِ ۱۵ خیلی خوشم میاد. خانم Rachel عزیز و مهربان و خوش برخورد و شوخ طبع، خواننده ی فوق العاده با احساس و توانا، جمع صمیمی و گرم، بچه های زیبا رو، نشنال پارک فوق العاده زیبا سموکی مانت، پیغام تی شرت I can create any thing i want ، اینکه مردم در یک جمع صمیمی به دور از تعصب، بدور از اجبار، بدور از هرگونه بحث سیاسی، و در کل واقعا بدور از هر گونه چیز اضافی از صمیم قلب با کشور خودشون دارن عشق میکنن و بدون اینکه کسی ازشون درخواست کرده باشه و از درون خودشون و با عشق خودشون دارن آزادی آمریکا رو جشن میگیرن و تا این حد با کشور خودشون در صلح هستن.. انقدر کشورشون رو دوست دارن .. دیدن این صحنه ها خیلی به من احساس خوبی میده .. لایه های غباری که در ذهنم هست رو تمیز میکنه.. نگاهم رو شفاف میکنه .. قلبم رو باز میکنه…
ویدیو رو گذاشتم جلوم و دارم صحنه ها رو میبینم و این متن رو تایپ میکنم، این جمع صمیمی و مثبت، لذتی که همه دارن تجربه میکنن، فضای سرسبز اطراف و آتشی که گرما بخش این جمع شده، سکارلت فوق العاده زیبا و نوازش فوق العاده تر استاد – واقعا غبطه میخورم به زندگی ای که خلق کردین – تحسین میکنم زندگی ای زیبایی رو که خلق کردین – ترانه فوق العاده و احساسی که خواننده عزیزمون داره میخونه، مهربانی و عشقی که جریان داره، احساسی که از این ویدیو دارم دریافت میکنم اصلا نمیدونم چی بگم دیگه.. خانم Rachel مهربان که برای گرفتن عکس با شما این همه راه رو اومده تا RV، و البته اون آهنگ آخر این فایل که نمیتونم زیاد گوشش کنم چون اشکم رو در میاره و مثل عصر جمعه های قدیم اون حالتی میشم ولی با این حال لذت بخشه. بهشتی که در دقیقه ۹:۰۳ دارم میبینم با ابرهایی که زینت بخشش شده، جاده ی فوق العاده تمیز و زیبا با درخت ها و فضای سبز اطرافش که رانندگی در این مکان ها رویای منِ، ورود به تونل جنگلی فوق العاده – واقعا من این تصویر رو قبلا دیدم شاید صفحه دکستاپم بوده یا از این ویدیو هایی بوده که یک قطار رو بهش دوربین وصل کردن و از دل جنگل رد میشه – نمیدونم چی بگم.. فراتر از حد تجسم و رویاپردازی هام هست تصاویری که میبینم در این قسمت.. واقعا عاشق این قسمتم. عاشق این زندگی زیبا. عاشق خدایی که این همه زیبایی رو خلق کرده. خدایی که من و اعضای این خانواده رو در یک مدار دور هم جمع کرده، آگاهی هایی که بهمون میرسونه، نعمت های بی نهایتی که بهمون داده..
با سلام خدمت خانواده صمیمی عباس منش….
بنام انرژی (خداوند) که هر چیزی رو در جایگاه درستش قرار داده
بنام انرژی که قوانین ثابت و بدون تغییری رو در جهان وضع کرده تا با خیالی راحت و آسوده قدم بردارم
و بنام انرژی که اینهمه زیبایی را آفرید تا با دیدن آنها به احساس بهتری برسیم و بقول قران صدق الحسنی رو انجام بدیم و هر چقد بتونیم زیبایی را تایید و تحسینشون کنیم و به احساس خوب برسیم و هر چقدر احساس خوب رو در وجودمون نگه داریم بازم بقول قران ک میگه ما راه رو بر شما اسان میکنیم
و بنام انرژی که هر آنچه در زمین و اسمان است گوش به فرمان افکار . توجه . و باورهایمان . قرار داده.
من به شخصه از قسمت ۱۶خیلی خیلی خوشم اومدو بسیار برایم لذت بخش و جذاب بود
من از فضای بسیار زیبا و سر سبز و تمیز به همراه آسمان آبی و ابرهای خوش فرم و باران زا و از گل های رنگارنگ و خوشکل که هر آدمی رو به وجد میاره بسیار لذت بردم..
نحوه آشپزی کردن خانم شایسته رو بسیار دوست دارم چون از روی عشق و لذت داره اینکار رو انجام میده ـ این حرکت خانم شایسته این پیغام رو به ناخودآگاه من داده که میتوانم در هر لحظه و هر شرایطی و با داشتهایم به احساس لذت و سپاسگزاری برسیم . نه اینکه بخاطر نداشتهام گله مند و شاکی باشم ـ
یکی دیگه از نکاتی که من خوشم اومد رابطه شما سه نفر و همفرکانس شدن با همدیگه است که نشون میده جهان همواره کبوتر با کبوتر رو رعایت میکنه
یک نکته جذاب بنظر من بازی کردن ps استاد با مایک ک بسیار لذت بخش بود برعکس جامعه امروزی ک پدران ما وقت کمتری در اختیار فرزندانشان قرار میدهند. و کمتر کودک درونیشون فعال میشه که بخان باهامون همبازی بشن و معمولا از جمله معرف (مگه من همسنتم . زشته . و از این استلاحات ) استفاده می کنند
نکته دیگه ای ک خیلی باحال بود و حس فوق العــــــــــاده ای داشت لحظه غذا خوردن در یک فضای رویایی و بسیار زیبا به همراه بارش باران رحمت الهی در کنار عشقت و فرزندت ک بنظر من آرزوی هر ادمی است که این صحنه رو تجربه بکنه واقعا حس بی نظیری داره ..خیلیا ب اون هوای عالی و فوق العاده میگویند هوا خرابه و مناسب لذت بردن نیست و من ب وضوح دیدم ک افکار متفاوت نتیجه متفاوت رو بدنبال داره.ـ
بعد از اتمام بارون یک فضای معطر و رویایی حاکم شد. من بشخصه تا به حال همچین تصویری رو حتی تو رویاهام هم نمی دیدم . یک سر سبزی کامل و تمام عیار صدای دلنشین پرندگان و مه که از لا ب لای درختان شروع به حرکت می کرد . جوب بسیار زیبا که پس از باران جاری شد . دیدن آهو بسیار زیبا در همچین فضای فوق العاده لذت بردن رو چند برابر کرد…نکتش اینجاست ک با دیدن اینهمه زیبایی اول خواسته هامون شکل میگیره دوم ارسال فرکانس زیبایی ها ب جهان .و دریافت زیبایی های بیشتر
و در آخر حرکت با R V در جاده بسیار سرسبز و زیبا و بسیار هموار به همراه آهنگ ملایم خارجی ک احساس آرامش میداد..
در آخر یادمان باشدکه با ارزشمندترین دارایی های دنیا رایگان هستند
ـ عشق
ـ محبت
ـ صداقت
ـ خنده
ـ دوست داشتن
ـ اسمان
ـ ستاره
ـ شب
ـ روز
ـ و ….
با ارزوی سلامتی و موفقیت روز افزون برای همه اعضای خانواده عباسمنش.
به نام خدایی که به ما اجازه داده تا خودمون خالق اتفاقات زندگیمون باشیم
حدود 23 ساله که ازدواج کردم
همسرم فوبیای اتومبیل داره و بخاطر همین هیچ وقت اتومبیل شخصی نداشتیم
تا اینکه مدتی پیش تصمیم گرفتم علی رغم ناراضی و مخالفت ایشون خودم گواهینامه رانندگیم رو بگیرم
و چند هفته پیش پدر و مادرم هم یه اتومبیلی که بلااستفادشون بود رو به من دادند. همون هفته اول دو بار با خرابی ماشین مواجه شدم
بار اول خرابی باطری
بار دوم نشت بنزین بخاطر پوسیدگی شیلنگ انتقال بنزین
بعد از اتفاق دوم حسابی ترسیده بودم و حتی نمیتونستم مسله رو با همسرم مطرح کنم چونکه از قبل گفته بود اصلا در مورد ماشین با من حرف نزن.
حتی به من اجازه پارک کردن ماشین تو پارکینگ رو هم نداد. کم کم داشتم به دیدگاه همسرم میرسیدم که ماشین دردسر داره و از این حرفها…
کم کم داشتم به این نتیجه میرسیدم که ماشین رو پس بدم و بقیه زندگیم رو به روال قبل ادامه بدم
تا اینکه همون روزها به این فایل قسمت 10 سفر دور آمریکا رسیدم
تمام مقدمه خانم شایسته برام الهام بخش بود
انگار اون فایل واون متن مقدمه رو خدا برای من فرستاده بود
چندین بار خوندم و با دقت فایل رو نگاه کردم
ماجرایی که برام پیش اومده بود اسمش رو گذاشتم ” مسله” که باید حلش میکردم
بر ترسم غلبه کردم
با کمک پدرم و پسرم که چند روزی بود کنکور داده بود و تازه اوقات فراغت پیدا کرده بود ماشین رو رو به راه کردیم
حالا نوبت نشستن پشت رول بود و ترس دوم و باور های غلط همسرم که تو ذهنم جا خشک کرده بود
ولی به یاری خداوند و الهام گرفتن از فایلهای سفر به دور آمریکا و فایلهای رایگان 4، 5جلسست که بدون حضور مربی پشت رول میشینم و دارم کم کم جرات پیدا میکنم
خدایا سپاسگزارم که من رو تو این مسیر قرار دادی تا با کمک خانواده صمیمی عباس منش روند زندگیم رو تغییر بدم و ظرف وجودم رو گسترش بدم و به تکامل برسم
همچنین این باور رو دارم که همسرم هم با وجود اینکه تا به حال نخواسته که اتومبیل من رو ببینه… کم کم حساسیت و ترسش از بین میره و اول کنار دستم میشینه سپس خودش برای خانواده اتومبیل تهیه میکنه?
سلام
احسنت بانو..
من هم این ترس رو دارم و باید درستش کنم.حرفاتون بهم انگیزه داد..سپاسگزارم
به امید موفقیت های بیشتر?
متشکرم بانو از اظهار نظرتون
قطعا شما هم میتونید بر این مسئله فائق بشید
خدا با ماست
سلام به خانواده عزیزم
دوستان دور اما نزدیکم
ورودیهای مثبتم
خانم شایسته عزیز از شما سپاس گزارم که لذتهاتون رو برامون به اشتراک گذاشتید
تجربه های جدید و لذت بخش این سفرنامه تو حس و حال خوب من خیلی تاثیر داشته و واقعا آموزشهای استادو ما تو زندگی شخصیشون دیدیم و برامون تیک خورد
من عاشق فایل خانه آبشار و قسمت های آبشار نیاگار بطور ویژه هستم و بطور تیتروار تاثیراتشو میخوام بنویسم:
عزت نفس خانم شایسته در آشپزی.رابطه عشقی بدون وابستگی که خیلی منو بفکر فرو برده.
رابطه خوبش با مایک پسر استاد واقعا جای تفکر داره
هدایت شدن به سمت زیباییهای بیشتر که عمیقا منو بفکر برده
در لحظه و رها بودن
خانم شایسته برام خیلی جالب بود که گفتید عاشق خانه آبشار بودید از دوران دانشجویی
خب من اگه جای شما بودم به محض رسیدن به آمریکا به دیدنش میرفتم…ولی شما حتی یادتون نبود…این تو ذهن من اینطوری تیک خورده که شما وابسته نبودید به اون زیبایی
خیلی جالبه خیلی زیاد
من از رفتار شما خیلی چیزا یاد گرفتم
یعنی لذت بردن شما درونی
من توی هر سفری بایددد به اون قسمت خاص میرفتم تا حالم خوب شه…اما فهمیدم درست تر این هست که از درون راضی باشم
از اینکه تو مکالمات شما سه نفر تو لحظات عادیتون استفاده آگاهانه از قانون که البته جز عادتهاتون شده
خیلی جالبه
شما اصلا قانون رو هم ندونی یک مدت با همچین خانواده ای باشی کلییییییی تغییر تو رفتارا و نگرشت ایجاد میشه و چی بهترزین
اصلا اون فایلی که استاد سرش رو بالش بود و داشت در مورد سفرنامه و اتفاقات خوبشون حرف میزد و نگاه عاشقانه اش به خانم شایسته انقدررر برام دلچسب بود که نگو
انقدر قانون و باور برام همون چند مین تیک خورد که نگو
خیلی از ته دلم همچین رابطه ای خواستم
چقدررر چشمهای استاد اون لحظه دلنشین بود
رها رها رها
استادی که یکهو دقیقا عین بچه ها میگه وای رنگین کمون….یا نسیم خنکی که از پنجره آر وی میاد تو و همون لحظه بیانش میکنه
خیلی تاثیرات مثبتی توی ذهن من گذاشته
باغچه ی بورلی که اصلا دیگه نگو…انگار دقیقا منتظر دوربین ما بود و بلافاصله دعوتتون کرد و اون باغچه شگفت انگیز….واقعا جز عجایب
به حدی زیبایی داشت واقعا در خودم نمیبینم بیام بنویسم تو سایت ولی کلی باورامو محکم کرد
خدایا شکرت
خانم شایسته میدونی یک ایده عالی برای لذت بردن و ساخت ثروت به ذهنم از همین فایلای سفرنامه شما بهم رسیده
آبشار نیاگارا….رها بودن آب
واقعا من یارای نوشتنشون رو ندارم
ولی به قول استاد جواب درخواستای ما این فایل سفرنامه شده
من خیلی لذت بردم ازین فایلا
خدارو سپاس گزارم که در مدارش قرار گرفتم
عاشقتم من
چقدر این کلمه تو ذهن من رفته
یک عبارت طلایی این فایلا
توی روابط
توی عزت نفس
توی تمرکز بر زیباییها
توی هدایت شدن
طبیعت بینظیر آمریکا
واقعا بخوام کامل بنویسم یک کتاب ازش درمیاد حدود ۱۰۰ صفحه حداقل???
خدایا شکرت که اگاهیهام خیلی رشد کرد
خوشحالم همراه خانواده سه نفره شما هستم
خوشحالم درین مدار قرار گرفتم
خدای زیبایم سپاس گزارم
درود به همه ی دوستان
تمام قسمت های سفرنامه عالی و پر از نکات مثبت و توجه به زیبایی ها بود و فایلی که بیشترین تاثیر را در من گذاشت فایل شماره ی 22 بود همون خانم کتی مهربون و مادر زنده دلشون
این فایل داره فریاد می زنه که توجهتون به هر چی باشه از همون فرکانس دریافت می کنید یعنی هر چی که دوست داری رو به کائنات سفارش میدی و توجهت و بر اون متمرکز می کنی با ارتعاش بالا …. و اون وقته که اتفاقات عالی پشت سر هم میافته حالا من چند تا از این نتایج که در این فایل اتفاق افتاد رو بهتون میگم
1 ابراز علاقه خانم کتی به RV که با استاد مشترک بود
2 علاقه مند بودن به سفر خانم کتی که متقابلا استاد هم عاشق سفر و دیدن زیبایی های بیشتره
3 لذت بردن خانم شایسته از تمیزی و جذب همون جنس از آدم ها در مدارشون
4 ثروت مند بودن هر دو طرف
5 کار کردن این قانون اینقدر دقیقه که میتونه شرایط رو باب میلت درآورد (با توجه به اینکه در فرهنگ آمریکا هر کسی حساب خودش رو پرداخت می کنه این جا باعث شد که شرایط به نفع استاد تغییر کنه )
6 وقتی که با خودمان در صلح باشییم با تمام دنیا در صلحیم و روابط عالی داریم و از هر لحظه لذت می بریم
7 انگیزه و امیدی که مادر خانم کتی در سن 95 سالگی به ماداد باعث شد که تو هر سن و شرایطی میشه از زندگی لذت برد(حتی برای خودش همبرگر درست میکنه مگه داریم بهتر از این دوست داشتن خود)
8 گوش دادن به الهامات باعث شدبه یه روابط عالی یه ایونت عالی و رفتن به زیباترین شیرینی فروشی شهر هدایت بشن
9 هم مدار شدن با انسان هایی که از کوچکترین چیزها لذت میبرن (آدمهای حاضر در ایونت)
10 دیدن انسانهایی که در پارک کارشان تفریحشان بود مثل استاد که کارش تفریحشه
11 ذوق و شوق مایک از خوردن بستی
و همه ی این مثال ها نشون از این داره که تو هر مداری هستی اتفاقاتی از همون جنس دریافت میکنی پس ما باید کانون توجهمون رو به سمتی ببریم که اون اتفاقاتی که خوشایند ما هست را برایمان رقم بزند