سفر به دور آمریکا | قسمت ۳۳

نوشته زیبای عباسعلی عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:

– خانم شایسته عزیز، اون لحظه ای که شما و اون دختر بچه چشم تو چشم شدید، به خاطر نیاز اون دختره به تایید شدن و تشویق شدن بوده، چون احتمالا اونجوری که باید توسط پدربزرگ و مادر بزرگش تایید نمیشده و مدام نصحیت میشنیده، چشم دختر بچه که به شما میوفته پیش خودش میگه: اوه اوه اوه این خودشه! اصل جنسه! این همون hyper-admirer (اَبَر تحسین کننده) هست که میخواستم. اون احتمالا هاله ی بزرگ و زیبایی که دور شما در اثر تحسین کردن بی نهایت همه چیز ایجاد شده رو دیده و مجذوب شما شده.

اون لحظه ای که دختره میگه من که تا به حال ندیدم کسی کمپر مثلثی داشته باشه، مادر بزرگش با دستش اشاره میکنه و میگه یکی دیگه هم اونجاست، دختره یه لحظه به خانم شایسته نگاه میکنه و یه لحظه نگرانی تو چهرش دیده میشه و یه قدم عقب میکشه و احتمالا پیش خودش فکر میکنه نکنه الان دست از تحسین من برداره و بره سراغ اون کمپر مثلثی دیگه و بعد به مادر بزرگش میگه میدونم ولی این نازه، و سرشو پایین میندازه. اما بعدش خانم شایسته که به قانون مسلطه وارد گفتگو میشه و به صورت تاکیدی به دختره میگه حق با توئه خیلــــــــــــــی نــــــــــــــازه و بعدش که خانم شایسته میگه تو خیلی توی توضیح دادن خوبی، دختره خوشحال میشه و با سرش تایید میکنه و میره میگرده که ببینه چه چیزهای بیشتری رو برای توضیح دادن پیدا میکنه و بعد چراغ و فن و اسپری رو توضیح میده.

بعد از دیدن این صحنه من یاد این شعر مولانا افتادم

ور نباشی مستحق شرح و گفت / ناطقهٔ ناطق ترا دید و بخفت

هر چه رویید از پی محتاج رست / تا بیابد طالبی چیزی که جست

حق تعالی گر سماوات آفرید / از برای دفع حاجات آفرید

هر کجا دردی دوا آنجا رود / هر کجا فقری نوا آنجا رود

هر کجا مشکل جواب آنجا رود / هر کجا کشتیست آب آنجا رود

– نکته ی جالب دیگه ای که برام وجود داشت این بود که ابتدایی که میخواستید وارد triangel camper بشید به اون دختر بچه زیبا گفتید if you want! you can explain me every thing ، بهش نگفتید explain me your best things و دختر کوچولوی زیبای داستان ما بعد از اینکه 2 تا میز و 2 تا تخته خواب رو توضیح میده، پنجره ی سمت در وروی رو نشون میده و میگه ما اینو نمیخوایم و بعد میره با آرامش رو تخت دارز میکشه و اون پنجره ی خونه ای شکلو نشون میده و میگه and then, we like this window, the best, because its shape like a house انگار با این حرفش میخواد معنی خوشبختی رو به ما یاد بده و بگه که خوشبتی یعنی لذت بردن از چیزهای کوچیک در زندگی، تا ما بهتر معنی اون جمله ای که رو تی شرت استاد نوشته شده رو درک کنیم Happiness is enjoying little things in life

خانم شایسته گفتند یکی از ویژگی مثبت مایک اینه که آدم شادیه و هیجان زده درمورد اتفاقات اطرافش هست، خوب که به این حرف فکر کردم به این نتیجه رسیدم که علت شاد بودن بچه ها و نوجوان ها (اون دختر زیبا و مایک) اینه که همیشه از چیزهای کوچیک لذت میبرند و این یه فرمول عالی برای شاد بودن هست. مثلا یادمه گفتید مایک عاشق slide out کردن آر وی هست و از این کار لذت میبره.

بعدش به عنوان به تمرین منم رفتم تمام چیزهای که تو اتاقم بود رو برای خودم توضیح دادم و حین توضیح دادن حواسمو جمع کردم و دقت میکردم از چه چیزهایی بیشتر خوشم میاد و چه حسی نسبت به اونا دارم و اونا روتحسین کردم و اینجوری امروز کلی احساس خوشبختی کردم، بعدش این ایده به ذهنم رسید که از این به بعد به چیزهای کوچیکی که احساسی نسبت بهشون نداشتم جوری نگاه کنم و باوری رو درموردشون بسازم که مِنبَعد با دیدنشون احساس خوشبختی بیشتری کنم. دوستان پیشنهاد میکنم شما هم این تمرین رو انجاد بدید تا درک کنید به چه احساس خوبی میرسید.

– نکته ی آموزنده دیگه ای که وجود داشت این بود که خانم شایسته توضیح داد که مایک قبل از اینکه بره با دیگران ارتباط برقرار کنه، از استاد مشورت و نصحیت میگیره که چیکار کنه. یه جا خود مایک هم گفت که چه جالب من خودم هم به صورت پیش فرض این کار رو میکردم (یعنی استاد بهش چیزی نگفته بوده). اگه حرفهای استاد و مایک رو کنار هم بذاریم به این نتیجه میرسیم که استاد تا وقتی مایک ازش کمک نخواسته هیچ تلاش برای تغییر اون نداشته و این قانون که ما قادر به تغییر هیچ کس نیستیم حتی عزیزترین کسانمان، رو به عینه میبینیم که استاد خودش رعایت میکنه.

– خانم شایسته گفتند یکی از نکات مثبت مایک اینه که خیلی سریع با دیگران ارتباط برقرار میکنه، به نظر من باوجود اینکه این یکی از توانایی های مایک هست ولی این توانایی در اثر تحسین های استاد و شما و همچنین باورهای استاد درمورد نگران نبودن برای ارتباط قرار کردن مایک با دیگران بوده. مثلا اونجایی که مایک رفت با اون خانواده ارتباط برقرار کنه استاد دنبالش نرفت و نگران نبود که یه وقت دیگران بهش آسیب بزنند اما به نظر میرسید اون مادر بزرگه نگران نوه ش بود و با وجود اینکه به نظر میرسید زانوش مشکل داره وسختشه از پله آر وی بیاد بالا ولی این سختی رو به جان خرید چون احتمالا باورهای نامناسبی داشته و نگران بوده. اونجا که استاد داشت به مایک نصحیت میکرد و مایک گفت چه جالب اینها رو خودم به صورت پیش فرض انجام میدادم استاد تحسینش کرد و نزد تو بُرجکش ولی اون مادر بزرگه وقتی نوه ش گفت من تا به حال ندیدم کسی کمپر مثلثی داشته باشه، مادر بزرگش زد تو بُرجکش و گفت اون طرف زمین بازی هم یک کمپر مثلثی شکل هست که بعد خانم شایسته فضا رو عوض کرد و تحسینش کرد بچه رو.

– تو نظرات قبلیم گفته بودم که یکی از خوبی های این سفر اینه که خانواده های زیادی تو سفر میبینیم و تو این قسمت هم دیدیم که نظام خانواده اونقدر تو اون کشور جریان داره که حتی پدر و مادر بزرگ ها با نوه هاشون باهم به مسافرت میرند.

– نکته جالب دیگه این بود که تو این قسمت هم پرچم آمریکا رو دیدم که خانواده ها کنار کمپ هاشون بر افراشته کرده بودند، دلیلش رو نمیدونم چیه ولی حدس میزنم این آدما خیلی کشورشون رو دوست دارند.

– تو این سفر دیدیم که مایک داره تو حل مسائل توانایی پیدا میکنه و تکامل خودشو طی میکنه، تو این قسمت وقتی استاد داشت نصیحتش میکرد به استاد گفت “جالبه! من از کجا سوال کردن و کمک گرفتن از دیگران رو برای شروع برقراری ارتباط میدونستم” وقتی این حرفو گفت ذهنم کشیده شد به یکی از تیشرت هاش در قسمت های اول که روش نوشته بود HUSTLE، هاستل به معنی “خود هل دهنده یا اَبَرمستقل یا توقف ناپذیر (Unstoppable) هست”

در دنیای استارتاپ کلمه HUSTLE زیاد به کار میره. Hustle یعنی خودتون خودتونو هل بدهید! کسی که این ویژگی رو داره تحت هیچ شرایطی تسلیم نمیشه، به هیچکی برای دست یابی به رویاهایش هم محتاج نیست. کسانی که این ویژگی رو دارند هیچوقت منتظر درس استاد نیستند، خودشان بدنبال آن میروند. میخوام بگم صفت HUSTLE چقدر داره برازنده مایک میشه.

– یه چیز جالب دیگه این بود که استاد اونقدر تو این سفر از آهنگ های سیاوش قمیشی پخش کرد و خوند که تو این قسمت بدل سیاوش قمیشی رو دیدم. پدر بزرگه شبیه سیاوش قمیشی بود.

اگه بخوام چیزهایی که تو این قسمت یادگرفتیم رو جمع بندی کنم میتونم بگم که؛

فرمول شادیِ بی قید و شرط اینه که از چیزهای کوچیک تو زندگیمون لذت بریم و برای پایداری این شادی باید چیزهای کوچیکی که خودمون و دیگران ازش لذت می بریم رو تحسین و تایید کنیم. وقتی این شاد بودن پایدار شد و در احساس خوب پایدار ماندیم‌، توانایی های بالقوه ای که داریم بالفعل میشه و چنان عزت نفسی میگیرم که‌ قادر خواهیم بود در کمترین زمان ممکن با دیگران ارتباط برقرار کنیم و همدیگه رو از تجربه های عمیق لحظات شادی که داشتیم آگاه کنیم.

اما یادمون باشه، اولا اینکه‌، پایدار بودن این شادی رو منوط به تایید دیگران نکینم و اونو با تحسین شادی های خودمون پایدار کنیم و ثانیا اینکه حواسمون باشه که‌، ما توانایی تغییر دیگران و شاد کردن دائمی اونها رو نداریم چون نقطه ی شروع شاد بودن اینه که خودشون بتونن چیز کوچیکی رو پیدا کنند که ازش لذت ببرند. اگه نتونن چیز کوچکی رو برای لذت بردن و شاد شدن پیدا کنند، ما هم نمیتونیم اونا رو تحسین و تایید کنیم و تغییری رخ نیمده.

منتظر خواندن نظرات زیبای شما هستیم.

سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری سفر به دور آمریکا | قسمت ۳۳
    129MB
    8 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

344 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «رضا دهنوی» در این صفحه: 1
  1. -
    رضا دهنوی گفته:
    مدت عضویت: 2635 روز

    به نام خدای کودکانه

    سلام و احترام

    قسمت 33

    وقتی این بچه رو دیدم اینقدرررر ذوووق زده شده داره اینقدر با عشق در مورد اتاقش توضیح میده که بیییین اتاقم دو تا تخت داره… لامپ داره.. فن داره … اسپری خوش بو کننده دارم … موهام اینجوریه .. پنجره داره.. پرده های خوشگل داره ووووو با خودم گفتم اصن انگار این دختره یه بمب در حال ترکیده بوده و منتظر بوده فقط یه نفر بیاد شاسی رو بزنه و این دختره با فشرده شدن شاسی بگه بووووووم و بترکه .. انگار تحسین خانم شایسته از این دختر بچه ی زیبا که چقدر هم عاشق موهاشه و هی باهاش ور میزه .. انگار تحسین خانم شایسته ازش شاسی انفجار بمب رو فشار داده و این دختر انگار مدت هاس منتظر همچین لحظه ایه که بتونه اینجوری با عشق در مورد ویژگی های مثبتی که داره توضیح بده !!

    واقعا تحسین کردن ادم ها یک شعله ای در وجود ادم ها بیدار میکنه که این شعله میزه تمام وجود فرد رو در برمیگیره و برانگیخته میکنه وجود اون ادم رو !!!

    من دیروز توی پارک بودم و دیدم دو تا دختر دارن والیبال بازی میکنن،،، بعد منم هی یه چیزی توی‌ وجودم بهم میگفتتتت منم میخوام والیبال بازی کنم بزو بهشون بگو منم میخوام بازی کنم باهاتون .. منم هی داشتم اون حس درونم رو سرکوب میکزدم که الان من بزم به این دخترا چی بگم روم نمیشه،، مسخزم میکنن وووو !!!! اخرش تسلیم شدم و رفتم بهشون گفتم میشه منم باهاتون بازی کنم ؟؟ بعد دختره گفت نه… منم گفتم نه؟؟!!! اونم گفت اره … بعد منم گفتم مرسی و اونم گفت خواهش میکنم !!! و یه مقدار ناراحت شدم و رفتم اون ورتر وایسادم دپرس شده بودم … بعد یاد حرفای استاد توی دوره ی قانون افرینش افتادم که میگفت اگر درخواست کردید و نه شنیدید،، این نشان دهنده ی خورد کرد شخصیت شما نیست !!! و ممکنه ما درخواست کنیم و افراد هم به ما نه بگن و این نه گفتن افراد نشان دهنده ی این نیست که دارن شخصیت ما رو خورد میکنن !!!

    بعد از چند دقیقه دیدم چند تا پسر اومدن والیبال بازی کردن و بعد دوباره وجودم منو تحریک کرد بدووو بدوووو الان وقتشه بزو درخواست کن منم بازی بدید … منم رفتم گفتم میشه چند دیقه باهاتون بازی کنم ؟؟؟ و اونا هم خیلی با خوشحال گفتننن اره اره بیا بازی کنیم !!! و بازی کردم خیلی حال داد .. میشه گفت تقریبا بعد از مدت ها والیبال بازی نکردن این اولین بازم بود و بعد یه مقدار بازی کردم و بعدش من خداخافظی کردم و رفتم اون ورتر یه پسره منو دید بهم گفتتت داداش خیلی عالی بودی !!!! منم گفتمممم وااااووو مرسی مرسی … اصن تحسین که شدم انگار خیلی حسم خوب و جالب شد… بعد یاد حرفای استاد عباس منش توی جلسه دوم عزت نفس افتادم که میگفت افرادی که اعتماد به نفس ضعیف دارن وقتی ازشون تمجید و تحسین میشه اینا شروع میکنن تخریب کردن خودشون!!! مثلا به طرف میگی چقدر خوش خطی!! و طرف به جای اینکه خوشحال بشه میگه هههه مسخره میکنی ؟؟!! کجاش خوش خطه !!؟؟

    و من وقتی از بازی والیبالم تحسین شد یه لحظههههه اولش میخواستم بگم ههههه مسخزم نکن داداش !!! بعدش یهوووو گفتم واااووو متشکزم مرسی مرسی !!!

    و حالا این دختر بچه چقدددددر با اعتماد به نفس و شور و هیجان و عشق داره عین یه بمب ترکیده شده داره از خودش و توانایی هاش و خونش و اینا تعریف میکنه !!!

    من توی ارتباط با غریبه ها به نظرم یه ذره بهتر شدم .. مثلا همینی که تونستم برم درخواست کنم از اون افراد که منم بازی بدید خیلی بزای من خوب بود … چون خیلی از ارتباط با ادم های غریبه ترس داشتم !!!

    این سفرنامه یه راهنمای تصویریه خیلی خوب در کنار دوره ها هستش که میشه در زندگی اجرا کرد ..

    اینکه تصویری میبینم استاد عباس منش اینقدر توی درخواست کردن قوی عمل میکنه،، منم با دیدن این تصاویر شجاع میشم و درخواست میکنم …

    مثلا میزم مغازه یه ذزه پولم میمونه و طرف میخواد شکلات و ادامس و اینا بهم بده .. منم میگم نه لطفا بقیه پولم رو بدید !!!

    یا درخواست بزای غذای گرم و نون تازه و سالم !! مثلا رفتم طرف غذا بهم داده و بعد یه نون خشکه گذاشته کنارش .. بعد رفتم بهش گفتم اخههه این چیه به من دادی ؟؟؟!! لطف کن عوضش کن ..

    یا مثلا مسافر داشتم 4000 تومان پول کمتر داده بود بعد منم بهش پیامک زدم لطفا بقیه پول رو بزن به حساب !!! و بعدش طرف 20000 تومان ژد به حسابم !!! یعنی هم بقیه ی پولم رو داد و هم کلی تیپ یا انعام به من داد !!! منم گقتم به به چه حالی داد خخخخخ….(( یعنی درخواست محترمانه با تحسین داشتم )) بعد به خودم گفتم موضوع این چند هزار تومان نیست.. یا موضوع نون خشکه نیست.. یا موضوع این نیست که طزف ادامس میده یا شکلات و اینا !!! . بلکه موضوع خیلی مهمتزه و اونم اینه که من یاد بگیزم درخواست محترمانه داشته باشم و اجازه ندم کسی ازم سواستفاده کنه و ازم سواری بگیزه !!!

    یک درخواست محترمانه و تحسین کننده !!!

    یعنی به نظرم اگر یاد بگیزم با تحسین طزف مقابل درخواست کنم خیلی خیلی اثر مثبتی داره !!

    مثلا من میتونستم بگم واااااووو شما چقدر قشنگ والیبال بازی میکنید !!! من از دور داشتم شما رو میدیدم و بازی قشنگ شما من رو خیلی تحت تاثیر قزار داد !!! میشه منم هم باهاتون بازی کنم ؟؟؟

    باید تمرین کنم از این بعد هم تحسین کنم و هم دزخواست کنم !!! چون تحسین کزدن ادم ها خیلی وجه مثبت اون ها زو برانگیخته میکنه ..ما توی کشورمون خیلی در این مورد ضعف داریم.. .چون به نظزم اغلب به جای تحسین طرف مقابل ازش انتقاد میکنیم و نکات منفیش رو بهش گوشزد میکنیم !!

    ولی استاد عباس منش خیلی هوشمندانه همیشه در حال تحسین و سپاسگزاری هستن !! البته به نظرم دیگه اینقدر تمرین کردن که ناخوداگاه شده !! توی وجودشون رفته که فقط تحسین کنن !!

    دمتون گرم

    خدایا شکزت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: