سفر به دور آمریکا | قسمت ۳۶

دیدگاه زیبا و تأثیرگذار طیبه عزیز -با کمی ویرایش- به عنوان متن انتخابی این قسمت:

این سفر نامه رو باید یه کانال مجزایی براش درست کرد که‌ به جای کانال‌هایی مثل کانال آی فیلم ایران که همش سریال های عهد دقیانوس و بدرد نخور رو هی تکرار می‌کنه‌، این قسمت ها رو تکرار کنه و بگیم آخ جون سفر دور امریکا شروع شد.

من برام سوال شده تو ایران این قدر میان سریال هایی که سالهاست تولید شده رو براشون هزاران بار تکرار میکنه خسته نمیشن‌، اما تمرکز روی خوبی و زیبایی و فایل های پر از انرژی مثبت رو بخوان ببینید وتکرار کنند‌، سختشونه!؟

غیر اینه که ذهن آدمها پر از ترس و نگرانی‌های و منفی بافی هاست و زود این ها رو می‌پذیره‌، ولی بخواد به بالاترین اتفاقات خوب توجه کنه ذهنش اونو مسخره می‌کنه.

هر اتفاقی که داره به زندگی‌مون جذب میشه‌، حاصل باورهای غالب ماست. باورهایی که از جامعه به ما رسیده و در ناخودآگاه‌مون نهادینه شده. یعنی از چیزهایی باور ساختیم و قبولشون کردیم که حتی از نظر منطق هم ایراد دارن اگر بشینیم درست بهشون فکر کنیم و حالا فکرش رو کنید اگر  این ذهنه آگاهانه کنترل بشه‌، اگر پای تصاویر باورسازی مثل این سفرنامه بشینه و اگر توجه‌اشُ روی اینهمه زیبایی بذاره که سفر به دور آمریکا داره برامون خلق می‌کنه‌:

چه درهایی برامون باز میشه؛ چه خوشبختی ها، چه ثروت‌های مادی و معنوی و چه روابط زیبا و باشکوه؛

سفر به دور آمریکا‌، مثل یک کارخانه‌ی باور قدرتمندکننده ساز‌، با به تصویر کشیدن زیبایی‌ها‌ و نکات مثبت حتی از دل ساده‌ترین و در دسترس‌ترین چیزها‌ داره طبیعی زندگی کردن رو برامون به تصویر می‌کشه‌، کنترل ذهن رو یاد می‌ده و ذهنمون رو شخم می‌زنه تا برای یک کاشت و برداشت عالی آماده‌اش کنه.

چقدر خوبه همیشه شما به زیبایی ها دقت دارید و اونها رو هم عیناً به جهان میگید و ارسال میکنید؛ چقدر زود با آدمها دوست میشید و ارتباط قلبی میگیرید؛ چقدر خوب بود صدای صوت زدن اون اقا چقدر خوب بود سادگی و زیبایی تصاویر خدا؛ چقدر خوبه خانم ها با یه راحتی تمام فوتبال بازی کنند زندگی به سبک خودت بی ارزش کردن نگاه دیگران تو مغزم. چقدر خوب شناخت که ایرانی هستید.

چند بار ی به من گفته شده بود که لهجه دارم و البته عاشق لهجه م شدم. با این تفاوت که اگه منِ قبلی بود، خودم رو از اینکه شهرستانی هستم کم ارزش میدونستم ولی من امروز نه تنها ناراحت نیستم، بلکه خوشحالم و از اینکه دارم روی خودم کار میکنم، اتفاقا لهجه داشتن جزو نکات مثبت من شده و افتخار میکنم به وجود خودم و جاایکه توش بزرگ شدم. یادم باشه لباس محلی کرمانشاهی بدوزم اومدم آمریکا بپوشم یه دل سیر بگردم باهاش خیلی دوست داشتم حرکت اون آقا و که کلا ه مردم عزیز افغان رو‌پوشیده بود اکه ما بودیم که عزیز دل برات نگم بهتره.

خدای من بین قانون جذب و خالق بودن خودت ناخودآگاه این خانم زیبا و مهربان رنگ چشم دخترشو انتخاب کرد. وای چه فرشته ماهی هست موهاش چه بافتنی زیبایی داره. خانم چه خوش هیکل بود منم می‌خوام بچه دار شدم، بعدش هم اندامم به همین زیبایی باشه. خیلی بهتر البته.

این خانم و آقا هر دو تو کار شادی و هنر بودن. آفرین جذب شما چه می‌کنه هر  چی آدم درجه یک هست‌، میاد به سمتتون. این خانواده‌، با ماشین معمولی و یه چادر اومدن استیت پارک و گردش‌ اما خیلی از ماها همش منتظریم شرایط عالی بشه‌، بعداً بریم تفریح و لذت. این برام خیلی درس داشت.

منتظر خواندن نظرات زیبای شما هستیم.

سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری سفر به دور آمریکا | قسمت ۳۶
    152MB
    10 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

405 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «سعید حدیدی» در این صفحه: 1
  1. -
    سعید حدیدی گفته:
    مدت عضویت: 3977 روز

    با دیدن این فایل یاد گذشته خودم افتادم، یاد جایی که قبلا بودم و الان هستم، یاد آرزوهایی که قبلا داشتم و الان شده واقعیت زندگیم…

    من خودم تو خونواده ای بزرگ شدم که همیشه برای هر مسافرتی از 2 ماه قبل برنامه ریزی میکردیم، و همه چی از قبل معلوم بود،ساعت رفت و برگشت، جایی که باید خونه بگیریم،جاهای دیدنی که باید بریم و…

    و همه چی باید خیلی رو قاعده خاصی پیش میرفت، ولی من از خیلی سال پیش حتی وقتی با این قوانین آشنایی نداشتم، خیلی زندگی رو ساده میگرفتم، و دوست داشتم به روش خودم عمل کنم، خیلی وقتا دوست داشتم تنهایی برم وسط کوه و جنگل و با خودم خوش بگذرونم بدون اینکه نیاز باشه حتما یه ویلای گرون قیمت اجاره کنیم، برم تو دل طبیعت و از بودن تو اون فضای بینظیر لذت ببرم. ولی باور های اطرافیانم باعث شده بود که همیشه فکر کنم این نقطه ضعفه منه، این که دوست دارم تنهایی سفر کنم، و اصلا کسی که تنهایی تفریح میکنه آدم منزوی هستش

    و اصلا وقتی فکر میکنم میبینم که از همون بچگی من چقدر راجع به موضوعات مختلف متفاوت از بقیه افراد و حتی هم سن و سالای خودم فکر میکردم،خیلی همه چیز رو ساده میگرفتم و خیلی از باور ها و قوانین این جهان که تو این سایت یاد گرفتیم رو خدا از بچگی بهم الهام کرده بود…

    ولی باور های اطرافیانم باعث شده بود که نتونم اونجور که واقعا درونم میخواد عمل کنم و همیشه با درونم یه جنگی داشتم که نمیدونستم به اون چیزی که درونم میگه عمل کنم یا طبق روش بقیه…

    تا اینکه خدا من رو با این سایت و با این طرز دیدگاه آشنا کرد، و واقعا از همون روز اولی که اومدم تو سایت راجع به خیلی از موارد خیلی هماهنگ بودم و نسبت به خیلی مسائل مقاومت کمتری نسبت به بقیه داشتم چون برای اولین بار تو زندگیم شخصی رو پیدا کرده بودم که داشت باور های درونیم رو دوباره به یادم میاورد و تاییدشون میکرد :)

    ولی نکته جالبش اینه ، منی که اینقدر با این باور ها هماهنگ بودم ، بعد از حدود 5 سال که از آشناییم با این سایت میگذره هنوز کلی باور های فوق العاده ای هست که تازه یواش یواش دارم درکشون میکنم و دارم تکاملم رو طی میکنم

    مخصوصا شروع دوباره من زمانی بود که فایل های سفرنامه شروع شد، و واقعا یه انقلاب درونی تو وجودم ایجاد کرد.

    و با وجود اینکه درحال حاضر ترم تابستونی دارم و حجم درساام زیاده ولی از اون روز یه نیرویی منو دائم میکشونه به این سایت و هر روز کلی از زمانم رو تو سایت میگذرونم،کلی کامنتای فوق العاده بچه ها رو میخونم ، کلی تو عقل کل به جوابای عالی بچه ها نگاه میکنم و واقعا کل اون 5 سال که تو سایت بودم یه طرف، این 1 ماه ام یه طرف…

    واقعا نمیتونم با کلمات بیان کنم این احساس عالی که تو این مدت دارم و نتایج شگفت انگیزی که فقط تو این 1 ماه گرفتم

    خیلی از مواقع آقای عباس منش میگفتن وقتی که رو باورهات کار کنی و با خودت هماهنگ بشی ، جواب سوال هایی که شاید 20 ساله داشتی بهت داده میشه ، و الهاماتی بهت میشه و مسیرهایی سر راهت قرار میده که به اون خواسته ی قلبیت میرسی

    من قبلا این رو میشنیدم ولی هیچ وقت به این وضوح این مسئله رو تو زندگیم درک نکرده بودم

    واقعا تو این مدت اتفاقاتی رو تجربه کردم و مسائلی رو خدا برام حل کرد که واقعا نمیدونم چطور ازش سپاسگزاری کنم، مسائلی که واقعا 10 ساله آرزوی داشتنشو داشتم ولی نمیدونستم چیکار کنم ، درصورتی که جوابش دقیقا پیش خودم بود، فقط من ندیده بودم.

    الان هم وقتی این فایل بینظیر رو دیدم یاد آرزوهای قدیمی خودم افتادم که زمانی دوست داشتم مثل این خانواده بینظیر کانادایی ، اینقدر رها و آزاد از قید و بند هایی که بقیه تعریف کردن ، با ساده ترین امکانات بزنیم به جاده و از بودن پیش هم و از طبیعت بینظیر اطرافمون لذت ببریم

    و شرایط الانم رو دیدم، که دقیقا این خواسته ها که سال هاست داشتمش برام مهیاست و مدت هاس که دارمش و هر دفعه با وضوح بیشتری وارد زندگیم میشه

    و جوابش اینقدر سادس که آدم فکر میکنه که روند طبیعی جهانه و همیشه بوده ولی این راه حل ها زمانی به آدم داده میشه که آدم با خدای خودش هماهنگ باشه.

    مثلا برای من جواب این خواستم تور های مسافرتی بود که میتونستم تنهایی با کلی از آدم های پر انرژی و باحال که عاشق سفرن هر دفعه بریم تو دل طبیعت.

    زمان هایی رو تو جمع هستم و کلی با هم خوش میگذرونیم ، و زمان هایی تنها تو دل اون طبیعت زیبا با خدای خودم هم صحبت میشم …واقعا تجربه شگفت انگیزیه

    واقعا زندگی رو دارم با تمام وجودم تجربه میکنم…چقدر این جهان زیباست، و چقدر ما با محدودیت ها و قید و بندهایی که تو ذهنمون داریم جلوی ورود این نعمت ها و خوشبختی ها رو تو زندگیمون میگریم…

    اول از همه با تمام وجودم از خدا ممنونم به خاطر این مسیر بینهایت زیبا که پیش روم قرار داد

    و بعد هم از شما آقای عباس منش و خانوم شایسته عزیز با تمام وجودم ممنونم به خاطر اینکه دستی از دستای خدا شدین و اینقدر تو این مسیر زیبا به ما کمک میکنین و بهمون انرژی میدین :)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: